قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 44515
دانلود: 6235


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44515 / دانلود: 6235
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فرموده است، و اگر همه امت را اراده کرده بود نتیجه اش این بود که همه امت به بهشت روند، زیرا خداوند وقتی آنها را به سه گروه تقسیم کرد در آخر آیه همه آنها را جمع کرد و فرمود:

( جَنّاتِ عَدْنٍ یَدخُلونَها... ) «بهشت برین جایگاه آنها است».(1)

و از امام عسکری و امام صادقعليهما‌السلام روایت شده است که فرموده اند:

إنّ فاطمه عليها‌السلام لعظمتها علی اللَّه حرم ذرّیّتها علی النار .

خداوند به خاطر عظمت و حرمت حضرت زهراعليها‌السلام آتش را بر ذریّه آن حضرت حرام نموده است.

و آیه شریفه( ثُمَّ أوْرَثْنَا الکِتاب... ) در شأن آنها نازل شده است.(2)

و طبرسیرحمه‌الله در کتاب «مجمع البیان» در تفسیر این آیه شریفه از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده است که فرمود:

أمّا السابق فیدخل الجنّه بغیر حساب، وأمّا المقتصد فیحاسب حساباً یسیراً، وأمّا الظالم لنفسه فیحبس فی المقام ثمّ یدخل الجنّه .

امّا سابق (یعنی آنها که پیشی گرفته اند به خوبیها) بدون حساب داخل بهشت شوند. امّا «مقتصد» که معتدل بودند و راه عدل پیش گرفتند، حساب آنها خیلی آسان برگزار می شود، امّا گروه سوم که بخود ظلم کردند آنها مدتی در آنجا اسیر می شوند و سپس داخل بهشت می گردند.

و آنها هستند که وقتی وارد بهشت می شوند می گویند:

( الحَمْدُ للَّه الَّذی أذْهَبَ عَنَّا الحَزَن... ) (3) «حمد و سپاس سزاوار خداوندی است که غم و اندوه را از ما برطرف کرد».(4)

____________________

1- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 126، بحار الأنوار: 25/220 ح 20 و 49/173 ح11. مؤلّفرحمه‌الله این حدیث را قبلاً در ذیل روایت 497 نقل کرده است، و در هر دو جا به طور اختصار آورده است. این فرمایش را حضرت رضاعليه‌السلام در جواب مأمون - که گفت: به چه دلیل خداوند عترت را قصد کرده و همه امت مقصود این آیه نیستند فرموده اند.

2- الخرائج: 1/281 ح 13، کشف الغمّه: 2/144، بحار الأنوار: 46/185 ح 51، تفسیر صافی: 4/239.

3- سوره فاطر، آیه 34.

4- مجمع البیان: 8/409، بحار الأنوار: 23/213 سطر 8، تفسیر صافی: 4/240.

۸۴۱

640/7. عیّاشیرحمه‌الله در کتاب تفسیرش از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است که: درباره این آیه سؤال شد:( وإنْ مِنْ أهْلِ الکِتابِ إلّا لَیُؤْمِنَنَّ بِه قَبْلَ مَوْتِه ) (1) «کسی از اهل کتاب نیست مگر اینکه قبل از مرگش به او ایمان آورد».

آن حضرت فرمود:

هذه نزلت فینا خاصّه، إنّه لیس رجل من ولد فاطمه یموت ولایخرج من الدنیا حتّی یقرّ للإمام بإمامته، کما أقرّ ولد یعقوب لیوسف .

این آیه فقط درباره ما نازل شده است، همانا هیچ کس از فرزندان فاطمهعليها‌السلام نمی میرد و از دنیا خارج نمی شود تا اینکه به امامت امامعليه‌السلام اعتراف و اقرار کند، همان طور که فرزندان حضرت یعقوب بعد از آن لغزش به فضیلت یوسف اقرار کردند.

و گفتند:( تَاللَّهِ لَقَدْ اثَرَک اللَّه ) (2) .

«بخدا قسم هر آینه خداوند تو را بر ما فضیلت و برتری داد».(3)

641/8. در کتاب «إثنا عشریّات » و همچنین علّامه در آخر کتاب «قواعد» در وصیتی که به فرزندش دارد می گوید: از امام صادقعليه‌السلام روایت شده است که فرمود:

وقتی قیامت برپا شود در آن صحرای محشر ندائی بلند شود که ای مردم ساکت باشید، می خواهد محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با شما صحبت کند. همه خلایق آرام گیرند و ساکت شوند آنگاه پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برخیزد و به آنها بفرماید:

یا معشر الخلائق؛ من کانت له عندی ید أو منّه أو معروف فلیقم حتّی اُکافیه .

ای گروه مردمان؛ هر کدام از شما بر من حقّی دارد یا به من احسانی نموده

____________________

1- سوره نساء، آیه 159.

2- سوره یوسف، آیه 91.

3- تفسیر عیّاشی: 1/283 ح 300، بحار الأنوار: 7/195 ح 12/315 43 ح 133 و 46/168 ح 11، تفسیر برهان: 1/426 ح 3.

۸۴۲

و یا نعمتی بخشیده اکنون برخیزد تا به او پاداش دهم.

همگی عرض کنند: پدران و مادران ما فدای شما، چه حقّی بر شما داریم و چه احسانی به شما کرده ایم، همه خوبی ها و بزرگواریها و احسان ها از طرف خدا و رسولش بر ما بندگان بوده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید:

بلی من آوی أحداً من أهل بیتی، أو برّهم، أو کساهم من عری أو أشبع جائعهم فلیقم حتّی اُکافیه .

هر کس یکی از اهل بیت مرا جا و پناه داده، یا با آنها خوشرفتاری کرده و احسان نموده، یا برهنگان آنها را لباس پوشانده و یا گرسنگان آنها را سیر نموده برخیزد و پاداش خود را دریافت کند.

گروهی که این توفیق را در دنیا داشته اند از جای خود برخیزند.

در این هنگام ندایی از طرف پروردگار آید که ای محمّد، ای حبیب من، پاداش آنها را به تو واگذار کردم، آنها را در بهشت جایی که خودت هستی ساکن گردان.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنها را در جایگاه وسیله جای دهد، چون آنجا از پیغمبر و اهل بیت او - که درود خدا بر او و بر آنها باد - در حجاب و پنهان نیستند.(1)

و تفسیر وسیله در بخش دوّم این کتاب ذکر شد.

642/9. طبریرحمه‌الله در کتاب «بشاره المصطفی» از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود:

لاتدعوا صله آل محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من أموالکم، من کان غنیّاً فعلی قدر غناه، ومن کان فقیراً فعلی قدر فقره، ومن أراد أن یقضی اللَّه أهمّ الحوائج إلیه فلیصل آل محمّد عليهم‌السلام وشیعتهم بأحوج ما یکون إلیه من ماله .(2)

____________________

1- من لایحضره الفقیه: 2/65 ح 1727، وسائل الشیعه: 11/556 ح3، إرشاد القلوب: 2/353.

2- بشاره المصطفی: 6 سطر 5، بحار الأنوار: 96/216 ح6، المستدرک: 7/254 ح2.

۸۴۳

بخشش و احسان را به آل محمدعليهم‌السلام ترک نکنید، هر کدام به اندازه توانائیش؛ اگر پول دار است بیشتر و اگر نادار است به قدری که می تواند تقدیم کند، و هر کس می خواهد خداوند حوائج مهم او را برآورده سازد باید به آل محمّدعليهم‌السلام و شیعیان ایشان به اموال خود احسان کند گرچه نیازمند باشد و به آن احتیاج داشته باشد.

643/10. شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «امالی » از امام صادقعليه‌السلام ، و آن حضرت از پدرانشعليهم‌السلام ، از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده است که فرمود:

إذا قمت المقام المحمود تشفّعت فی أصحاب الکبائر من اُمّتی فیشفّعنی اللَّه فیهم، واللَّه لاتشفّعت فیمن آذی ذرّیّتی .

وقتی در مقام محمود (جایگاهی که خداوند برای او در بهشت مقرر فرموده است) قرار گرفتم درباره گنه کاران امتم اگر چه مرتکب کبیره شده اند شفاعت خواهم کرد و خدا شفاعت مرا می پذیرد، بخدا قسم در آن موقعیت برای کسانی که ذریّه و فرزندان مرا اذیت کرده اند هرگز شفاعت نخواهم کرد.(1)

644/11. علیّ بن ابراهیم قمیرحمه‌الله در کتاب تفسیرش از امام باقرعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

پسری از صفیّه دختر عبدالمطلّب از دنیا رفته بود و ایشان بیرون آمده بود، دوّمی (عمر بن خطّاب) آن بزرگوار را دید و گفت: گوشواره ات را بپوشان، و بدان خویشاوندی تو با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هیچگونه سودی و فایده ای به تو نمی بخشد.

صفیّه با خشونت به او فرمود: ای فرزند زن زشت گفتار، آیا تو گوشواره مرا دیدی؟ سپس خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و در حالیکه اشک می ریخت قضیّه را گفت.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیرون آمد و مردم را به جماعت فرا خواند، وقتی اجتماع

____________________

1- امالی صدوق: 307 ح 3 مجلس 49، بحار الأنوار: 8/37 ح 12، و 96/218 ح 4.

۸۴۴

کردند به آنها فرمود:

ما بال أقوام یزعمون أنّ قرابتی لاتنفع، لو قربت المقام المحمود لتشفّعت فی أحوجکم .

چه شده است گروهی گمان می کنند خویشاوندی من سودی نمی بخشد؟ اگر در مقام محمود قرار گرفتم درباره محتاج ترین شما شفاعت می کنم.

بعد فرمود: امروز کسی از من درباره پدرش سؤال نمی کند مگر اینکه به او خبر می دهم.

شخصی برخاست و عرض کرد: پدر من کیست؟

فرمود: پدر تو آن نیست که تو را به او نسبت می دهند بلکه پدرت فلانی است.

دیگری برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، پدر من کیست؟

فرمود: پدرت همان است که تو را به او نسبت می دهند.

سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: چرا آنکه گمان می کند خویشاوندی من فایده ای ندارد از من درباره پدرش سؤال نمی کند؟

آن شخص برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، از خشم و غضب خدا و رسولش به خدا پناه می برم، مرا عفو کن و ببخش، خداوند تو را عفو بفرماید، آنگاه این آیه شریفه از طرف خداوند نازل گردید:

( یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَسْألُوا عَنْ أشْیاء... ) (1) .

«ای کسانی که ایمان آورده اید از مطالبی که وقتی فاش گردد شما را ناراحت می سازد سؤال نکنید».(2)

645/12. شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «عیون اخبار الرضاعليه‌السلام » حدیثی را از امام رضاعليه‌السلام در احتجاج آن حضرت با زید بن موسی که به نسبت خود بر دیگران فخر می کرد نقل کرده است، در آن حدیث حضرت رضاعليه‌السلام به زید بن موسی فرمود: بدان که حضرت علی بن الحسینعليه‌السلام می فرمود:

____________________

1- سوره مائده، آیه 101.

2- تفسیر قمی: 1/188، بحار الأنوار: 96/219 ح9، تفسیر برهان: 1/506 ح1.

۸۴۵

لمحسننا کفلان من الأجر، ولمسیئنا ضعفان من العذاب .(1)

کسی که به ما انتساب دارد اگر کار نیکی انجام داد دو برابر به او پاداش می دهند، و اگر کار زشتی و گناهی از او سر زد دو برابر او را عذاب می کنند.

646/13. شیخ طوسیرحمه‌الله در کتاب «امالی » از حضرت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نقل کرده است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

أیّما رجل صنع إلی رجل من ولدی صنیعه فلم یکافئه علیها، فأنا الکافئُ له علیها .(2)

هر شخصی که به یکی از فرزندان من احسانی کند و او برایش جبران نکند، من به او پاداش خواهم داد و احسان او را جبران می کنم.

647/14. ابن جوزی در «تذکره الخواص » قصّه ای را از عبداللَّه بن مبارک نقل کرده است که او زیاد به خانه خدا مشرف می شد، یک سال برای سفر حج آماده شده و پولی فراهم کرده بود تا وسایل لازم را تهیه کند، در بین راه به زن سیّده ای برخورد کرده که در مضیقه شدید مالی بود به حدّی که به حال اضطرار افتاده بود. عبداللَّه به او احسان کرد و ثروت اندوخته خود را به او بخشید و از سفر حج صرف نظر نمود.

وقتی که حاجیان از حج برگشتند با او که ملاقات می کردند می گفتند: عبداللَّه؛ خدا حج تو را قبول کند، به یاد داری تو را در فلان محلّ دیدیم، عبداللَّه که از گفتار آنها تعجّب می کرد و در این فکر بود که این چه سرّی است. شب در عالم رؤیا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در خواب دید، آن حضرت فرمودند:

____________________

1- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 2/232، بحار الأنوار: 49/218 ح43/230 3 ح2، و 96/221 ح 14، مسند الرضاعليه‌السلام : 1/138 ح 174. و شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب معانی الأخبار: 105 ح1 مانند این حدیث را به سندی دیگر نقل کرده است.

2- امالی طوسی: 355 ح 76 مجلس 12، بحار الأنوار: 96/225 ح 23، وسائل الشیعه: 11/557 ح5.

۸۴۶

إنّک أغثت ملهوفه من ولدی فسألت اللَّه تعالی أن یخلق علی صورتک ملکاً یحجّ عنک کلّ عام إلی یوم القیامه .

(عبداللَّه تعجّب نکن) به جبران احسانی که به فرزندان من کردی، من از خداوند خواستم فرشته ای را به شکل تو بیافریند که همه ساله تا روز قیامت از طرف تو اعمال حج را انجام دهد.(1)

648/15. شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «معانی الأخبار» از ابو سعید نقل کرده است که گفت: با عدّه ای خدمت امام صادقعليه‌السلام شرفیاب بودیم، از زید و کسانی که با او خروج کردند صحبت به میان آمد، یکی از حاضرین خواست ناروایی بگوید، امام صادقعليه‌السلام بر او بانگ زد و فرمود:

مهلاً لیس لکم أن تدخلوا فیما بیننا إلّا بسبیل خیر، إنّه لم تمت نفس منّا إلّا وتدرکه السعاده قبل أن تخرج نفسه ولو بفواق ناقه .

آرام باش، شما حق ندارید در اموری که بین ما است دخالت کنید مگر اینکه خیر و خوبی باشد، بدانید هیچکس از ما نمی میرد مگر اینکه سعادت او را در می یابد قبل از آنکه روح از بدنش خارج شود گر چه به اندازه دوشیدن شیر شتری باشد.(2)

649/16. ابن شهراشوبرحمه‌الله در کتاب «مناقب » از محمد بن کعب نقل می کند که گفت: در جحفه خوابیده بودم در عالم رؤیا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در خواب دیدم، خدمت آن حضرت که رسیدم به من فرمود:

فلانی با رفتاری که نسبت به فرزندانم می کنی مرا خوشنود کرده ای.

____________________

1- تذکره الخواصّ: 367، بحار الأنوار: 96/234 ح 34، ینابیع المودّه: 389، غوالی اللئالی: 449. مؤلّفرحمه‌الله این حکایت را به طور اختصار آورده بود و ما آن را به طور کامل ذکر کردیم.

2- معانی الأخبار: 73 ح 39، بحار الأنوار: 46/178 ح 36.

۸۴۷

عرض کردم: اگر با آنها خوشرفتاری نکنم با چه کسی چنین کنم،

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مطمئن باش که فردای قیامت از طرف من پاداش عملت را خواهی دید.

در همان حال دیدم که در پیش روی مبارک آن حضرت طبقی است که در آن خرمای صیحانی است، وقتی از آن درخواست کردم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشتی از آن به من عنایت فرمودند که هجده عدد بود، خوابم را خودم تعبیر کردم که حتماً هجده سال دیگر زندگی خواهم کرد.

از این قضیه مدتی گذشت و من آن را فراموش کردم، روزی در همان محلّ دیدم ازدحام است و مردم جمع شده اند، از آنها سؤال کردم چه خبر است؟ گفتند: علی بن موسی الرضاعليه‌السلام تشریف آورده اند و در اینجا جلوس دارند، خدمت آن حضرت که شرفیاب شدم دیدم در پیش روی مبارکش طبقی گذاشته اند که در آن خرمای صیحانی است، و چون درخواست کردم، امام رضاعليه‌السلام مشتی از آن مرحمت کردند که در آن هجده عدد خرما بود.

عرض کردم: آقا بیشتر از این مرحمت کنید.

فرمود:لو زادک جدّی رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لزدناک .

اگر جدّم بیشتر از این مرحمت کرده بود من هم زیادتر می دادم.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : از این حدیث شریف استفاده می شود که احسان به سادات و فرزندان پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باعث خشنودی آن حضرت می شود.

650/17.حکایت شده است : زن صالحه علویه ای با چهار دخترش در سالی که در شهر قم جنگ شدیدی واقع شده بود از آن شهر خارج شدند و خود را به بلخ رسانیدند، فصل زمستان بود و هوا بسیار سرد و آنها

____________________

1- مناقب ابن شهراشوب: 4/342، بحار الأنوار: 49/118 ح5، بشاره المصطفی: 249 (با کمی اختلاف).

۸۴۸

بی پناه مانده بودند، به خانه یکی از بزرگان شهر که به ایمان و درستکاری معروف بود مراجعه کردند و او را از حال خود با خبر ساختند، در جواب گفت: از کجا معلوم که تو علویّه هستی؟ شاهدی با خود بیاور که گواهی دهد.

علویّه از نزد او غمناک و گریان بیرون رفت، اتفاقاً در آن مجلس یک نفر مجوسی بود، وقتی این زن بی پناه را دید و رفتار آن حاکم را با او مشاهده کرد دلش بحال او سوخت، فوراً به دنبال آنها بیرون آمد، و ایشان را به منزل خود برد، آنچه مورد نیاز آنها بود فراهم نمود.

مجوسی همان شب در عالم خواب مشاهده کرد که قیامت برپا شده است، در کنار حوض کوثر امیرالمؤمنینعليه‌السلام را دید که به دوستانش آب می دهد، از آن حضرت تقاضای آب کرد، امیر مؤمنانعليه‌السلام فرمود: تو که معتقد بر دین ما نیستی تا تو را آب دهم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که آنجا حضور داشتند به علیعليه‌السلام فرمودند:

یا علیّ؛ اسقه، إنّ له علیک یداً، قد آوی ابنتک فلانه وبناتها .

علی جان، به او آب بده زیرا حقی بر تو دارد، او دخترت فلانی و دخترهایش را پناه داد و به آنها احسان نمود.(1)

آنگاه امیرالمؤمنینعليه‌السلام به او از آب کوثر مرحمت فرمود.

651/18.حکایت شده است : مردی بود که به علویّین کمک می کرد و آن را به حساب امیرالمؤمنینعليه‌السلام می نوشت اتفاقاً سرمایه اش را از دست داد و مبتلا به فقر شد، و بدهکار مردم گردید، شبی در عالم رؤیا امیرالمؤمنینعليه‌السلام را در خواب دید، به او کیسه ای که هزار دینار در آن بود مرحمت نمود و فرمود:

____________________

1- علّامه مجلسیرحمه‌الله این حکایت را در «بحار الأنوار: 96/225 ح 26» از کتاب «غوالی اللئالی: 451» با تفصیل بیشتر نقل کرده است، و محدّث نوریرحمه‌الله نیز آن را در کتاب دار السلام: 2/191 آورده است.

۸۴۹

إنّ هذا حقّک فخذه، فلاتمنع من جاءک من ولدی یطلب شیئاً فإنّه لا فقر علیک بعد هذا .

این را بگیر که حق تو است و بعد از این هم هرگاه فرزندان من نزد تو آمدند و چیزی خواستند خودداری مکن، و از نادار شدن نترس که دیگر فقیر نخواهی شد.(1)

مؤلف رحمه‌الله گوید : یکی از دانشمندان اهل سنت گفته است: اولاد فاطمهعليها‌السلام نزد من همگی مانند قرآنِ عزیز احترامشان واجب است، صلحاء و نیکوکاران آنها حکم آیات محکمه را دارند که به حکم آنها عمل می کنیم و به آنها اقتداء می نماییم و آن عدّه از آنها که صالح نیستند حکم آیات منسوخه را دارند که مورد احترامند ولی تابع حکم آنها نمی شویم و به آنها اقتدا نمی کنیم.

____________________

1- فضائل ابن شاذان: 95، بحار الأنوار: 42/7 ح 8، این حکایت طولانی است و مؤلّفرحمه‌الله آن را به طور مختصر نقل کرده است.

۸۵۰

فضائل دوستان و شیعیان آل محمّد عليهم‌السلام

۸۵۱

652/1. شیخ مفیدرحمه‌الله وشیخ طوسی رحمه‌الله هر یک در کتاب امالی خود از عمران بن حصین نقل کرده اند که گفت:

من و عمر بن خطاب نزد پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حاضر بودیم و حضرت علیعليه‌السلام در کنار آن حضرت نشسته بود، ناگاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این آیه شریفه را قرائت کرد:

( أمَّنْ یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعاهُ وَیَکْشِفُ السوءَ وَیَجْعَلُکُم خُلَفاءَ الأَرْضِ أءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلاً ما تَذَکَّرونَ ) (1) .

«آیا کسی هست که بیچاره را اجابت کند وقتی او را بخواند و ناراحتی او را برطرف کند و شما را جانشینان خود بر روی زمین قرار دهد، آیا خدای دیگری جز خداوند هست، افرادی که متوجّهند و این حقیقت را بیاد دارند خیلی کم می باشند».

راوی گوید: با شنیدن این آیه امیر مؤمنان علیعليه‌السلام مانند گنجشکی که می لرزد بخود لرزید و دچار اضطراب و پریشانی شد(2) .

____________________

1- سوره نمل، آیه 62.

2- چه بسا اضطراب آن حضرت به خاطر شنیدن نام خلافت بود، زیرا می دانست بر سر خلافت چه غوغایی بپا می کنند و چه خون هایی بر زمین می ریزند، و چه تعدّی ها و تجاوزها و ظلم هایی خواهند کرد، و ترس و بی تابی آن حضرت از این جهت بود نه اینکه از اجرای عدالت بترسد که او اسطوره عدالت و دادگری است، لذا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او دلداری داد که بی تابی نکن، چون در این نزاع و درگیری تو بر حق هستی و دشمنان تو همه بر باطل می باشند. «از هامش امالی شیخ مفیدرحمه‌الله ».

۸۵۲

پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: علی جان، چه شده است نا آرامی و بی تابی می کنی؟

امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کرد: چگونه بی تابی نکنم در حالی که فرمایش خداوند تبارک و تعالی این است که ما را خلافت بر روی زمین می بخشد؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لاتجزع واللَّه لایحبّک إلاّ مؤمن ولایبغضک إلّا منافق .

ناشکیبایی نکن، بخدا قسم جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق دشمن تو نمی باشد.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : در این حدیث نکته ها و اسراری است که بر اهل آن پوشیده نیست.

653/2. شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «خصال » در ضمن حدیث أربعمائه از حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

من أحبّنا بقلبه وأعاننا بلسانه وقاتل معنا أعداءنا بیده فهو معنا فی الجنّه فی درجتنا، ومن أحبّنا بقلبه وأعاننا بلسانه ولم یقاتل معنا أعداءنا فهو أسفل من ذلک بدرجه، ومن أحبّنا بقلبه ولم یعنّا بلسانه ولا بیده فهو فی الجنّه .(2)

کسی که ما را با قلبش دوست بدارد و با زبان خود یاری کند، و همراه ما با دشمنان ما جنگ کند او فردای قیامت با ما و در درجه ما در بهشت خواهد بود.

و کسی که ما را با قلب خود دوست بدارد و با زبانش یاری کند ولی همراه ما با دشمنان ما جنگ نکرده باشد او یک درجه پائین تر از اوّلی قرار دارد.

____________________

1- امالی مفید: 307 ح5، امالی طوسی: 77 ح 21 مجلس 3، بحار الأنوار: 41/13 ح2، بشاره المصطفی: 10.

2- الخصال: 2/629، بحار الأنوار: 10/107 سطر 11.

۸۵۳

و کسی که ما را فقط با قلب خود دوست داشته باشد و با زبان و دستش بر ضرر ما کار نکرده باشد جایگاه او در بهشت است.

و کسی که در دل با ما دشمنی کند و با دست و زبانش به ضرر ما کار کند، او همراه دشمنان دیگر ما در آتش دوزخ قرار می گیرد.

و کسی که در دل با ما دشمنی کند و با زبانش به ضرر ما کار کند، او نیز در آتش است.

و کسی که ما را فقط با قلبش دشمن داشته باشد ولی با دست و زبانش کاری به ضرر ما نکرده باشد باز هم جایگاهش آتش دوزخ خواهد بود.

و در قسمتی از این حدیث فرموده است:

أنا یعسوب المؤمنین والمال یعسوب الظلمه، واللَّه لایحبّنی إلّا مؤمن ولایبغضنی إلّا منافق .(1)

من امیر و تکیه گاه مؤمنین هستم، و مال و ثروت تکیه گاه ظالمین و ستمگران است، بخدا قسم مرا جز مؤمن دوست ندارد، و جز منافق با من دشمنی نمی کند.

654/3. برقیرحمه‌الله در کتاب «محاسن» از حضرت رضاعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

من سرّه أن ینظر إلی اللَّه بغیر حجاب وینظر اللَّه إلیه بغیر حجاب فلیتولّ آل محمّد عليهم‌السلام، ولیتبرّء من عدوّهم، ولیأتمّ بإمام المؤمنین منهم، فإنّه إذا کان یوم القیامه نظر اللَّه إلیه بغیر حجاب، ونظر إلی اللَّه بغیر حجاب .(2)

هر کس دوست دارد خدا را بی پرده نگاه کند (نه نگاه کردن با چشم سر که آن محال و غیر ممکن است و هرگز تصور نمی شود) و خداوند بی پرده به او نگاه کند (نه مثل نگاه کردن بندگان به یکدیگر) باید با آل محمدعليهم‌السلام دوستی کند و ولایت آنها را بپذیرد، و با دشمنان ایشان دشمنی کند و از آنها بیزاری بجوید، و به پیشوای مؤمنان از آل محمدعليهم‌السلام روی آورد و به او اقتدا کند،

____________________

1- مصدر پیشین: 633، بحار الأنوار: 27/88 ح 39.

2- المحاسن: 46 ح 101، بحار الأنوار: 27/90 ح 42.

۸۵۴

پس اگر چنین کرد و اینگونه بود فردای قیامت خداوند بی پرده به او نظر می کند و بی پرده به خداوند نظر خواهد کرد.

علاّمه مجلسیرحمه‌الله در ذیل این حدیث فرموده است: شاید مقصود از نگاه کردن به خداوند دیدن پیغمبر و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم اجمعین باشد (که آنها وجه اللَّه و آیینه تمام نمای الهی هستند) یا مقصود دیدن رحمت پروردگار و الطاف و بزرگواری های او است، یا کنایه از نهایت معرفت و شناخت خداوند است. و مقصود از نگاه کردن خداوند نشان دادن لطف و احسانش به بنده می باشد.

655/4.علی بن ابراهیم قمی رحمه‌الله از عمر بن یزید نقل کرده است که امام صادقعليه‌السلام فرمود: بخدا قسم شما شیعیان از آل محمّد هستید.

عرض کردم: فدای شما شوم از خود ایشان هستیم؟

فرمود:أنتم واللَّه من آل محمّد ، بلی بخدا قسم از خود ایشان هستید.

و این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود، سپس نگاهی به من کرد و من به آن حضرت نگاهی کردم و فرمود:

ای عمر بن یزید، خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود فرموده است:

( إنَّ أوْلَی الناسِ بإبراهیم للَّذینَ اتَّبَعُوه وهذا النَبِیّ والَّذینَ آمَنُوا وَاللَّه وَلِیُّ المُؤْمِنین ) (1) ،

«همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و این پیامبر است و کسانی که به او ایمان آورده اند، و خداوند سرپرست و پشتیبان مؤمنان است».(2)

656/5. برقیرحمه‌الله در کتاب «محاسن » از موسی بن بکر نقل کرده است که

____________________

1- سوره آل عمران، آیه 68.

2- تفسیر قمی: 1/105، مجمع البیان: 2/458، بحار الأنوار: 68/84 ح1، تأویل الآیات: 1/115 ح 25. در کتاب «بشاره المصطفی: 68» این گونه نقل شده است: امام صادقعليه‌السلام فرمود: ای عمر بن یزید، بخدا قسم تو از ما اهل بیت هستی، می گوید: عرض کردم: فدای شما شوم از آل محمّدعليهم‌السلام هستم؟ فرمود: بلی بخدا قسم از خود ایشان هستی، آیا کتاب خدا را نخوانده ای...؟

۸۵۵

گفت: با جمعی در محضر امام صادقعليه‌السلام شرفیاب بودیم، شخصی در میان مجلس از خدا درخواست بهشت نمود، امام صادقعليه‌السلام فرمود:

شما اکنون در بهشت هستید، از خدا بخواهید که شما را از آن خارج نکند.

حاضرین عرض کردند: فدای شما شویم، ما که اکنون در دنیا هستیم پس چگونه در بهشتیم؟

فرمود:ألستم تقرّون بإمامتنا ؟

آیا شما به امامت ما اقرار ندارید و ما را امام و پیشوای خود نمی دانید؟

عرض کردند: البتّه اقرار داریم.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

هذا معنی الجنّه الّذی من أقرّ به کان فی الجنّه فاسألوا اللَّه أن لایسلبکم .

این همان معنای بهشت است که هر کس به آن اقرار کند در بهشت است، از خدا درخواست کنید که این نعمت را از شما سلب نکند(1) .(2)

657/6. طبریرحمه‌الله در کتاب «بشاره المصطفی » از همام نقل می کند که گفت:

به کعب الأحبار گفتم: در مورد این شیعیان یعنی شیعیان علی بن ابی طالبعليهما‌السلام چه می گویی؟

گفت: ای همام، من اوصاف آنها را در کتابی که از طرف خدا نازل شده چنین یافتم که آنها حزب خدا و یاران دین خدا و پیروان ولیّ او هستند، و ایشان برگزیدگان حق تعالی از میان بندگان و اشخاص پاک نژاد هستند که خدا آنها را برای دین خود و برای بهشت جاودان آفریده است.

منزلگاه ایشان در بهشت در فردوس برین در خیمه هایی از دُرّ و غرفه هایی از مروارید است، و ایشان در زمره پاکان و مقرّبان درگاه الهی

____________________

1- با ائمّه اطهارعليهم‌السلام بودن، همراه آنها، در خدمت آنها، در جوار آنها، در یاد آنها، و در حوزه فرمانروایی و تحت سرپرستی آنها قرار داشتن، بهشت است، و این بهشت ولایت است و شاعر خوب سروده است: بی تو گلزار جنان، محبس و زندان من است چون تو باشی در برَم، زندان گلستان من است

2- المحاسن: 122 ح 105، بحار الأنوار: 68/102 ح 11.

۸۵۶

هستند و از شربت گوارا و صاف و خالص بهشتی می نوشند

و آن از چشمه ای است بنام تسنیم که غیر ایشان از آن چشمه نمی نوشند، خداوند تبارک و تعالی آن را به حضرت فاطمه دختر پیامبر و همسر عالیقدر علی بن ابی طالبعليهم‌السلام بخشیده است، اصل و دهانه آن از زیر مخزن آبی خارج می شود، در خنکی مانند کافور است، طعم زنجبیل دارد و مانند مشک خوشبو می باشد، سپس جاری می شود و شیعیان و دوستان ما از آن می آشامند، و همانا برای گنبد آن، چهار پایه و رکن است، یک پایه آن از مروارید سفیدرنگ است که از زیر آن چشمه ای بنام سلسبیل برای اهل بهشت جاری است، پایه دیگر آن از درّ زردرنگ است که از زیر آن چشمه ای به نام طهور خارج می شود که قرآن در مورد آن فرموده است:

( وَسَقاهُم رَبّهُم شَراباً طَهُوراً ) (1) .

«پروردگارشان به آنها از چشمه طهور می آشاماند».

و پایه دیگری از زمرّد سبزرنگ است که از زیر آن دو چشمه از خمر و عسل فوران می کند و خارج می شود. هر یک از این چشمه ها بطرف پائین بهشت جریان دارد جز تسنیم که به علّیین و قسمت بالا و برتر بهشت جاری می شود، و خواصّ و برگزیدگان اهل بهشت از آن می آشامند، و آنها شیعیان و دوستان امیرالمؤمنینعليه‌السلام می باشند، و این گفتار پرودگار یکتا در کتاب او است که می فرماید:

( یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُوم ( 25 ) خِتامُهُ مِسْکٌ وَفی ذلکَ فَلْیَتَنافَسِ المُتَنافِسُون ( 26 ) وَمِزاجُهُ مِنْ تِسْنیم ( 27 ) عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا المُقَرَّبُون ) (2) .

«از شربت گوارای بهشتی که مُهر شده است به آنها بنوشانند، پایان آن مشک

____________________

1- سوره انسان، آیه 21.

2- سوره مطفّفین، آیه 28 - 25.

۸۵۷

است، و در چنین نعمتی باید آنها که اهل رقابتند با یکدیگر رقابت کنند، و آن شربت گوارا آمیخته از تسنیم است که مقرّبان از آن چشمه تسنیم می نوشند».

پس گوارا باد بر ایشان چنین شربت گوارایی و چنین نعمت والایی.

بعد از آن کعب گفت: بخدا قسم اهل بیت پیامبرعليهم‌السلام را جز کسانی که خداوند از آنها عهد و پیمان گرفته دوست ندارند.

محمّد بن ابی القاسم گوید: سزاوار است که شیعه این حدیث را با آب طلا بنویسد و آن را نگهداری کند و به آنچه که باعث رسیدن به این درجات عالی و سعادت بزرگ می شود عمل کند، مخصوصاً که این روایت را اهل سنّت نقل کرده اند، و از باب «الفضل ما شهد به الأعداء» که چون مخالف هم به آن گواهی داده است حجّتِ رساتر و دلیل روشن تری است، خداوند علم و عمل به آنچه پیشوایان هدایت فرموده اند به ما روزی فرماید.(1)

658/7. کراجکیرحمه‌الله در کتاب «کنز الفوائد » از امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده است که آن حضرت به غلام خود «نوف» فرمود:

ای نوف، آیا نگاه می کنی فقط یا هوشیاری؟

عرض کرد: بیدارم و به شما چشم دوخته ام ای امیر مؤمنان.

فرمود: آیا می دانی شیعیان من چه کسانی هستند و چه صفاتی دارند؟

عرض کردم: نه بخدا قسم.

فرمود: شیعیان من لب هایشان خشکیده، شکم های آنها لاغر و تهی است، خداشناسی و ترس از پروردگار در چهره های آنها آشکار است، شب در گوشه ای به عبادت خدا مشغول و ترسان و روز همچون شیر باشند.

وقتی تاریکی شب همه جا را فرا گیرد کمر همّت به عبادت ببندند، گاهی

____________________

1- بشاره المصطفی: 50، بحار الأنوار: 68/128 ح 59.

۸۵۸

بر روی پا ایستاده به قیام بپردازند و گاهی خود را بر خاک افکنده و در برابر عظمت پروردگار سجده کنند.

اشک چشمانشان بر روی گونه های آنها جاری، و با آه و ناله از خدا درخواست کنند که آنها را از عذاب خود رهایی بخشد. و هنگام روز دانشمند، بردبار، بزرگوار، خوشرفتار، نیکوکار و پرهیزکار باشند.

ای نوف، شیعیان ما کسانی هستند که زمین فرش ایشان، و آب نوشیدنی لذت بخش آنها، و همواره ملازم قرآن باشند، اگر در جمعی حضور داشته باشند ایشان را نمی شناسند، و اگر غایب باشند به جستجوی آنها نمی پردازند.

شیعتی من لم یهرّ هریر الکلب ولایطمع طمع الغراب، ولم یسأل الناس ولو مات جوعاً .

شیعیان من کسانی هستند که همچون سگان زوزه نمی کشند و فریاد برنمی آورند، و مانند کلاغ طمع نمی ورزند و حریص نیستند، و از مردمان چیزی درخواست نمی کنند گرچه از گرسنگی بمیرند.(1)

اگر مؤمنی را ببینند او را احترام کنند، و چون فاسق و معصیت کاری را مشاهده کنند او را ترک کرده و از او فاصله بگیرند. ای نوف، بخدا قسم شیعیان من چنین اشخاصی هستند، مردم از شرّ آنها در امانند، دل های ایشان غمگین، و خواسته های دنیوی آنها سبک و اندک است. عفیف و پاکدامنند، گرچه از نظر اجساد مختلف باشند ولی همه یکدل و متّحدند.

نوف گوید: عرض کردم: ای امیر مؤمنان فدای شما شوم این اشخاص که اوصافشان را بیان فرمودی کجا جستجو کنم؟

فرمود: در کنار و گوشه ها باید آنها را پیدا کرد.(2)

____________________

1- شاید مراد دشمنان اهل بیتعليهم‌السلام باشد، همان طور که در ضمن حدیثی امام صادقعليه‌السلام فرموده است: «و لایسألون لنا مبغضاً ولو ماتوا جوعا» از دشمنان ما چیزی نمی خواهند حتی اگر از گرسنگی بمیرند.

2- علّامه مجلسیرحمه‌الله فرموده است: گویا راوی می گوید: من بین مردم کسی را که آراسته به این صفات باشد نمی یابم، آنها را کجا جستجو کنم؟ امامعليه‌السلام فرمود: «فی أطراف الأرض، لأنّهم یهربون من المخالفین تقیّه، أو یستوحشون من الناس لاستیلاء حبّ الدنیا والجهل علیهم حذراً من أن یصیروا مثلهم». «در گوشه ها و اطراف زمین، زیرا آنها بخاطر تقیّه از دشمنان می گریزند، یا از مردم وحشت دارند چون معمولاً آنها دچار دنیاطلبی و جهالتند، و ایشان می ترسند که همرنگ آنها شوند».

۸۵۹

ای نوف، فردای قیامت پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیاید در حالی که دامن پروردگار بلندمرتبه را که مقصود رشته محکم دین است گرفته باشد و من دامن او را، و اهل بیتم دامن مرا، و شیعیان ما دامن ما را گرفته باشند، به کجا خواهیم رفت، و پیامبر ما را به کجا خواهد برد؟ بخدا قسم همه ما را بسوی بهشت رهنمون می گردد - این جمله را سه بار تکرار فرمود -.(2)

659/8. و نیز در همان کتاب از نوف بکالی(3) نقل می کند که گفت:

حاجت و نیازی مرا به سوی امیرالمؤمنینعليه‌السلام می کشانید. برای شرفیاب شدن به محضر آن حضرت جندب بن زهیر، و ربیع بین خیثم و پسر خواهر او همّام بن عباده بن خیثم را که از اصحاب برنس(4) و از عابدان و زاهدان زمانش بود بهمراه خود بردم و همگی شوق دیدار امیر مؤمنانعليه‌السلام در سر داشتیم.

آن حضرت را وقتی ملاقات کردیم که از خانه خارج شده بود و به طرف مسجد می رفت، با آن حضرت به راه افتادیم، در بین راه به چند نفر آدم های تن پرور و خوشگذران برخورد کردیم که به بذله گویی مشغول بودند، همین که دیدند امامعليه‌السلام به طرف آنها می آید، فوراً از جا برخاستند و سلام عرض کردند، امیر مؤمنانعليه‌السلام به آنها جواب داد و سپس فرمود:

از چه گروه و طایفه ای هستید؟

عرض کردند: عدّه ای از شیعیان شما هستیم ای امیر مؤمنان.

امامعليه‌السلام فرمود: خیر است، بعد از آن فرمود:

____________________

1- کنز الفوائد: 1/87، بحار الأنوار: 68/191 ح 47.

2- بِکالی - به کسره باء - منسوب به بکاله نام روستایی از یمن است، و نوف بکالی دربان حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام بوده است.

3- برنس؛ نوعی کلاه بلند بود که عابدان آن را در صدر اسلام می پوشیدند.

۸۶۰