قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 60966
دانلود: 5417


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 60966 / دانلود: 5417
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آنگاه پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گریست به گونه ای که از گریه آن حضرت، همه حاضران گریستند. وقتی گریه حضرت آرام گرفت؛ فرمود:

خدا شما را رحمت کند! بدانید که مَثَل شما از امروز تا صد و چهل سال دیگر، همانند برگی است که خار نداشته باشد، آنگاه تا دویست سال، برگی است که خار خواهد داشت.

پس از آن، دورانی فرا خواهد رسید که خار بی برگ خواهد شد؛ در آن دوران جز سلطان ستمگر، یا ثروتمند خسیس یا دانشمند مال دوست، یا فقیر دروغگو، یا پیرمرد زناکار، یابچّه بدکار و یا زن احمقی دیده نمی شود.

آنگاه پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گریست، سلمان فارسیرحمه‌الله برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! در چه زمانی چنین خواهد شد؟ فرمود:

یا سلمان! إذا قلّت علماؤکم، وذهبت قرّاؤکم، وقطعتم زکاتکم وأظهرتم منکراتکم، وعلت أصواتکم فی مساجدکم، وجعلتم الدنیا فوق رؤوسکم، والعلم تحت أقدامکم، والکذب حدیثکم، والغیبه فاکهتکم، والحرام غنیمتکم، ولایرحم کبیرکم صغیرکم، ولایوقّر صغیرکم کبیرکم، فعند ذلک تنزل اللعنه علیکم، ویجعل بأسکم بینکم، وبقی الدین بینکم لفظاً بألسنتکم .

ای سلمان! در دورانی که علمای شما اندک شوند، قاریان شما از بین بروند، مردم زکات خویش را نپردازند، کارهای زشت آشکار گردد، صدای شما در مساجد بلند شود، دنیا راروی سر خود قرار دهید، دانش را زیر پا بگذارید، سخنان شما دروغ و شیرینی سخنانتان غیبت باشد، اموالی که بدست می آورید از حرام باشد، بزرگان شما به کوچکترانتان رحم نکنند، و کوچکترانتان احترام بزرگانتان را نگه ندارند.

در این هنگام است که لعنت بر شما فرود می آید، و سختی شما در میان خودتان قرار می گیرد و دین در میان شما لفظی می شود که بر زبان می آورید.

وقتی این خصلتها را دیدید منتظر باد سرخ یا مسخ شدن یا بارش سنگ باشید، گواه این امر در آیه ای از قرآن ترسیم شده، آنجا که می فرماید:

۸۲۱

( قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَیُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ ) (1) ؛

«بگو: او تواناست که از بالا یا از زیر پای شما عذابی بر شما بفرستد، یا به صورت دسته های پراکنده شما را متفرّق سازد، و طعم جنگ را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند، ببین چگونه آیات (گوناگون) را برای آنان بازگو می کنیم، شاید بفهمند».

در این هنگام، گروهی از اصحاب برخاسته و عرض کردند: ای رسول خدا! این ها کی واقع خواهد شد؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

هنگامی که مردم نمازها را به تأخیر انداخته و از شهوات پیروی کنند، و مشغول میخوارگی گردند، پدران و مادران مورد شتم قرار گیرند، تا جایی که اموال حرام را غنیمت و پرداخت زکات را ضرر و زیان می شمارند.

در آن دوران، مردان از زنان خویش اطاعت نموده و به همسایگان آزار رسانده و قطع رحم می نمایند.

مهر و عاطفه بزرگان از میان رفته و حیای کوچکتران اندک گردد، ساختمانها برافراشته گردد، به غلامان و کنیزان ستم می نمایند، از روی هوا و هوس گواهی می دهند، به جور و ستم داوری می کنند، مرد پدرش را ناسزا می گوید و حسودی برادرش را می نماید، شرکا در معاملات خیانت می ورزند، وفا کم شده و زنا شیوع پیدا می کند، مردان خود را با لباس زنان زینت دهند و مقنعه حیا از سر زنها برداشته می شود.

کبر و خودخواهی در دلها نفوذ می کند؛ همان گونه که زهر در بدنها نفوذ می نماید، کارهای خوب اندک شود، جرایم و گناهان آشکار گردد، واجبات خدا کم ارزش می شود.

در آن زمان، همدیگر را با ثروت مدح کرده و اموال را در راه خوانندگی

___________________

1- سوره أنعام، آیه 65.

۸۲۲

مصرف می کنند، مردم سرگرم دنیا گشته و از آخرت می مانند، ورع و پرهیزکاری کم گشته و طمع و هرج ومرج افزایش یابد.

در آن دوران، مؤمن خوار و منافق عزیز گردد، مساجد آنها با اذان آباد و دلهایشان از ایمان خالی است، قرآن را سبک می شمارند، هر گونه خواری و ذلّت از مردم به مؤمن می رسد.

در آن زمان است که می بینی چهره آنان چهره آدمیان و دل هایشان، دل های شیاطین است، سخنان آنان از عسل شیرین تر ولی دل هایشان از حنظل تلخ تر است، آنان گرگانی در لباس آدمیان هستند.

در این هنگام هر روز خداوند متعال به آنان خطاب نموده و می فرماید: آیا به من غرور می ورزید؟ یا بر من تکبّر می نمایید:

( أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ ) (1) ؛

«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟»

به عزّت و جلالم سوگند! اگر نبودند کسانی که مخلصانه به پرستش من مشغولند، به آنان که نافرمانی من کنند به اندازه یک چشم به هم زدن امان نمی دادم، اگر نبودند پرهیزکاران از بندگانم، قطره ای باران از آسمان فرو نمی فرستادم و برگ سبزی نمی رویانیدم.

فواعجباه! لقوم آلهتهم أموالهم، وطالت آمالهم، وقصرت آجالهم، وهم یطمعون فی مجاوره مولاهم، ولایصلون إلی ذلک إلّا بالعمل، ولا یتمّ العمل إلّا بالعقل .

شگفتا! از مردمی که خدای آنها اموالشان می باشد، آنان دارای آرزوهای بلند و عمرهای کوتاهند. با این حال، طمع دارند که در مجاورت مولایشان باشند، در حالی که جز با عمل به چنین مقامی نخواهند رسید و عمل نیز بدون عقل کامل نگشته و پایان نمی پذیرد.(2)

1192/42. شیخ طوسیقدس‌سره در «الغیبه » می نویسد: ابو الجارود می گوید:

___________________

1- سوره مؤمنون، آیه 115.

2- جامع الأخبار: 395 ح 1100، بحار الأنوار: 262/52 ح 148.

۸۲۳

امام باقرعليه‌السلام می فرمود:

إنّ القائم عليه‌السلام یملک ثلاثمائه وتسع سنین کما لبث أهل الکهف فی کهفهم، یملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما ملئت ظلماً وجوراً، ویفتح اللَّه له شرق الأرض وغربها، ویقتل الناس حتّی لایبقی إلّا دین محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، یسیر بسیره سلیمان بن داود عليهما‌السلام ،الخبر .

همانا قائمعليه‌السلام سیصد و نه سال حکومت می نماید، همان گونه که اصحاب کهف آن مدّت را در غار ماندند.

آن حضرت زمین را از عدل و داد پر می کند همچنان که از ستم و جور انباشته شده است و خداوند شرق و غرب زمین را برای او فتح می کند و آن قدر از مردمان (کفّار) به قتل می رساند که جز دین محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باقی نمی ماند، آن حضرت به روش حضرت سلیمان بن داوودعليهما‌السلام حکومت می نماید....(1)

باز در همان منبع آمده است: از امام صادقعليه‌السلام پرسیدند: حکومت حضرت قائمعليه‌السلام چند سال است؟ فرمود:

سبع سنین یکون سبعین سنه من سنینکم هذه .

هفت سال که معادل هفتاد سال شماست.(2)

و در کتاب «غیبت نعمانی » آمده است: از امام باقرعليه‌السلام پرسیدند: حضرت قائمعليه‌السلام در زمان حکومت خویش چند سال عمر می کند؟ فرمود:

از روز قیامش تا روز وفاتش نوزده سال طول می کشد.(3)

در روایت دیگری آمده:

نوزده سال و چند ماه طول می کشد.(4)

___________________

1- الغیبه شیخ طوسیرحمه‌الله : 474 ح 496، بحار الأنوار: 291/52 ح 34.

2- الغیبه شیخ طوسیرحمه‌الله : 474 ح 497، بحار الأنوار: 291/52 ح 35.

3- الغیبه نعمانیرحمه‌الله : 331 ح 3، بحار الأنوار: 298/52 ح 61.

4- الغیبه نعمانیرحمه‌الله : 332 ح 4، بحار الأنوار: 299/52 ح 62.

۸۲۴

نویسنده رحمه‌الله گوید : در مورد این چند حدیث باید بگویم که: منظور از حدیث نخست، زمان استقرار و تسلّط آن حضرت بر تمام زمین است و حدیث چهل و دوّم منظورش اعم از زمان ظهور وبقای آن حضرت در دوران رجعت است و حدیث دوّم و سوّم هر کدام محمول بر دو دوران هستند: یا فقط دوران ظهور و یا مدّت بقای آن حضرت در دوران رجعت.

1193/43. در کتاب شریف «کفایه الأثر فی النصوص علی الأئمّه الإثنی عشر عليهم‌السلام » آمده است:

علقمه بن محمّد حضرمی گوید: امام صادقعليه‌السلام از پدران گرامیشعليهم‌السلام از علیعليه‌السلام نقل فرموده که حضرت فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود:

یا علیّ! إنّ قائمنا عليه‌السلام إذا خرج یجتمع إلیه ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً عدد رجال بدر، فإذا حان وقت خروجه یکون له سیف مغمود ناداه السیف: قم یا ولیّ اللَّه، فاقتل أعداء اللَّه .(1)

ای علی! هنگامی که قائم ماعليه‌السلام آماده قیام می شود یاران وی - که به تعداد سیصد و سیزده تن مردان جنگ بدر هستند - گرد حضرتش اجتماع می نمایند. وقتی هنگام قیامش فرا رسد شمشیر غلاف شده اش گوید: برخیز ای ولیّ خدا! و دشمنان خدا را بکش.

1194/44. در کتاب «بصائر الدرجات » آمده است: سعد می گوید:

امام باقرعليه‌السلام می فرمایند:

حدیثنا صعب مستصعب، لایحتمله إلّا ملک مقرّب، أو نبیّ مرسل، أو مؤمن ممتحن، أو مدینه حصینه .

فإذا وقع أمرنا وجاء مهدیّنا کان الرجل من شیعتنا أجری من لیث ،

___________________

1- کفایه الأثر: 263، بحار الأنوار: 303/52 ح 72.

۸۲۵

وأمضی من سنان، یطأ عدوّنا برجلیه، ویضربه بکفّیه، وذلک عند نزول رحمه اللَّه وفرجه علی العباد .(1)

حدیث ما صعب (دشوار) و مستعصب (دشوار یافته) است، آن را جز فرشته مقرّب، یا پیامبرمرسل، یا مؤمنی که آزمایش شده، یا شهری که دژ داشته باشد تحمّل نمی کند.

وقتی امر ما محقّق شود و مهدی ماعليه‌السلام بیاید، جرئت و شجاعت هر شیعه ما از شیر بیشتر و از نیزه نفوذ کننده تر خواهد شد، دشمنان ما را با پاهایشان کوبیده و با دستانشان خواهند زد و این در هنگامی است که رحمت و فرج خداوند بر بندگان فرود آید.

1195/45. شیخ صدوقرحمه‌الله در «کمال الدین » می نویسد: ابو بصیر می گوید:

امام صادقعليه‌السلام می فرمود:

إنّه إذا تناهت الاُمور إلی صاحب هذا الأمر رفع اللَّه تبارک وتعالی له کلّ منخفض من الأرض، وخفّض له کلّ مرتفع حتّی تکون الدنیا عنده بمنزله راحته، فأیّکم لو کانت فی راحته شعره لم یبصرها .(2)

وقتی کارها به دست با کفایت صاحب الامرعليه‌السلام برسد، خداوند متعال همه پستی های زمین را بالا آورده و تمام بلندیهای آن را صاف می نماید تا جایی که دنیا در نزد آن حضرت به منزله کف دست مبارکش می گردد، پس کدامیک از شما اگر مویی در کف دستش باشد، نمی بیند؟

1196/46.شیخ مفید رحمه‌الله در کتاب «إرشاد » می نویسد: ابو بصیر می گوید:

امام صادقعليه‌السلام می فرمود:

إذا قام القائم عليه‌السلام هدم المسجد الحرام حتّی یردّه إلی أساسه، وحوّل المقام إلی الموضع الّذی کان فیه، وقطع أیدی بنی شیبه، وعلّقها علی باب الکعبه، وکتب علیها: هؤلاء سرّاق الکعبه .

___________________

1- بصائر الدرجات: 24 ح 17، بحار الأنوار: 318/52 ح 17.

2- کمال الدین: 674/2 ح 29، بحار الأنوار: 328/52 ح 46.

۸۲۶

وقتی حضرت قائمعليه‌السلام قیام نماید مسجد الحرام را خراب نموده و از نو مانند ساخت نخستش می سازد، و مقام (ابراهیمعليه‌السلام ) را به موضع اصلی آن بر می گرداند، و دست فرزندان شیبه را - که خود را متولّی حرم می دانند - قطع نموده و از درب کعبه آویزان می کند و بر آن می نویسد: اینان دزدان کعبه بودند.(1)

1197/47. باز در همان منبع آمده است: ابوالجارود گوید: امام باقرعليه‌السلام در یک حدیث طولانی فرمود:

إذا قام القائم عليه‌السلام سار إلی الکوفه، فیخرج منها بضعه عشر آلاف أنفس یدعون «البتریّه» علیهم السلاح فیقولون له: ارجع من حیث جئت فلا حاجه لنا فی بنی فاطمه، فیضع فیهم السیف حتّی یأتی علی آخرهم. ثمّ یدخل الکوفه، فیقتل بها کلّ منافق مرتاب، ویهدم قصورها، ویقتل مقاتلیها حتّی یرضی اللَّه عزّ وعلا .

وقتی حضرت قائمعليه‌السلام قیام نماید به سوی کوفه حرکت می کند، از آن شهر گروهی به نام«بُتْریّه»(2) به تعداد ده هزار و اندی مسلحانه با آن حضرت رو در رو شده و می گویند: از هرکجا که آمده ای برگرد! ما نیازی به فرزندان فاطمه نداریم(!!)

حضرت با آنان برخورد نموده و شمشیر می کشند و همه آنها را نابود می کنند، آنگاه وارد شهر کوفه شده و همه منافقان شکّاک را از بین برده و خانه هایشان را ویران می سازند، و آنان که برای جنگ حضرت خارج می شوند همه را کشته و بدین وسیله، خشنودی خداوند را فراهم می سازد.(3)

___________________

1- الإرشاد: 364، بحار الأنوار: 338/52 ح 80 و 317 ح 14. نظیر این روایت را شیخ صدوقرحمه‌الله در علل الشرائع: 410/2 ذیل ح5 آورده است.

2- بُتْریه: گروهی از زیدیّه هستند. گفته شده: اینان به «مغیره بن سعد» نسبت داده شده اند و لقب او نیز «ابتر» بوده است.

3- الإرشاد: 364، بحار الأنوار: 338/52 ح 81.

۸۲۷

1198/48. در کتاب «غیبت نعمانی » آمده است: ابن نباته می گوید: از مولایم امیرمؤمنان علیعليه‌السلام شنیدم که می فرمود:

کأنّی بالعجم فساطیطهم فی مسجد الکوفه یعلّمون الناس القرآن کما اُنزل .

گویی مردمان عجم را می بینم که در مسجد کوفه خیمه ها بر پا کرده و قرآن را آن گونه که فرود آمده، یاد می گیرند.

عرض کردم: ای امیرمؤمنان! مگر قرآن همان گونه نیست که فرود آمده؟

فرمود: نه، نام هفتاد نفر از قریش که با اسامی پدرانشان آمده بود، از بین برده شده و نام ابولهب فقط برای تنقیص رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باقی مانده، چرا که وی عموی پیامبر بود.(1)

1199/49. باز در همان منبع آمده است: ابوالجارود گوید:

امام باقرعليه‌السلام می فرماید:

أصحاب القائم عليه‌السلام ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً أولاد العجم، بعضهم یحمل فی السحاب نهاراً، یعرف باسمه واسم أبیه ونسبه وحلیته، وبعضهم نائم علی فراشه فیری فی مکّه علی غیر میعاد .

یاران قائمعليه‌السلام سیصد و سیزده تن از فرزندان عجم هستند، آنان با نام و نام پدر و نژاد وخصوصیّاتشان شناخته می شوند. در هنگام ظهور حضرتش برخی از آنها به هنگام روز روی ابرها به سوی حضرت برده می شوند. و برخی دیگر در رختخواب خود در حال استراحت بودند که بدون اطّلاع قبلی و وعده، خود را در مکّه خواهند دید.(2)

1200/50. شیخ طوسیرحمه‌الله در کتاب «تهذیب الأحکام » می نویسد: حبّه عرنی می گوید:

___________________

1- الغیبه نعمانیرحمه‌الله : 318 ح 5، بحار الأنوار: 364/52 ح 141.

2- الغیبه نعمانیرحمه‌الله : 315 ح 8، بحار الأنوار: 369/52 ح 157.

۸۲۸

روزی امیر مؤمنان علیعليه‌السلام به «حیره» رفتند، وقتی به آنجا رسیدند با دست مبارکش اشاره به کوفه نموده و فرمودند:

لیتّصلنّ هذه بهذه - وأومأ بیده إلی الکوفه والحیره - حتّی یباع الذراع فیما بینهما بدنانیر، ولیبنینّ بالحیره مسجداً له خمسمائه باب یصلّی فیه خلیفه القائم عليه‌السلام، لأنّ مسجد الکوفه لیضیق علیهم، ولیصلّینّ فیه إثنا عشر إماماً عدلاً .

روزی کوفه به حیره متّصل خواهد شد. این شهر چنان ارزش پیدا می کند که یک ذراع زمین ما بین آن دو به چند درهم فروخته می شود، در حیره مسجدی بنا خواهد شد که پانصد درب دارد، در آن مسجد، نماینده حضرت قائمعليه‌السلام نماز خواهد خواند، زیرا که مسجد کوفه گنجایش جمعیّت آنها را نخواهد داشت، در آن مسجد دوازده پیشنماز عادل نماز خواهند خواند.

عرض کردم: ای امیر مؤمنان! آیا مسجد کوفه گنجایش جمعیّت آنها را که توصیف فرمودید، دارد؟

فرمود: برای آن حضرت چهار مسجد بنا می شود که کوچکترین آنها مسجد کوفه است وآن چهار مسجد عبارتند از: مسجد کوفه، این مسجد و دو مسجدی که در دو طرف کوفه ساخته می شود و با دست مبارکش اشاره به سوی رود شهر بصره و نجف نمود.(1)

1201/51. باز در همان منبع آمده است: کاهلی می گوید:

امام صادقعليه‌السلام می فرمود:

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در توصیف مسجد کوفه فرمودند:

فی وسطه عین من دهن، وعین من لبن، وعین من ماء شراب للمؤمنین، وعین من ماء طهور للمؤمنین .

در میان آن، چشمه ای از روغن، چشمه ای از شیر و چشمه ای از آب برای نوشیدن مؤمنان وچشمه آب دیگری برای تطهیر مؤمنان وجود دارد.(2)

___________________

1- بحار الأنوار: 374/52 ح 173.

2- بحار الأنوار: 374/52 ح 172.

۸۲۹

1202/52.شیخ رضی الدین علی بن یوسف حلّی ، برادر علّامه حلّی در کتاب «العدد القویّه » می نویسد: امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

گویی قائمعليه‌السلام را در پشت شهر کوفه می بینم، وی زره رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر تن دارد، آن لباس جمع شده، آن را بر تن خود تکان می دهد تا خوب به اندامش جا بیفتد، آنگاه آن را با پارچه ای از استبرق (دیبای حریر) می پوشاند، سپس بر اسب سیاه و سفیدی که میان دو چشمش سفید است، سوار می شود.

آن اسب را به گونه ای جولان می دهد که نور پیشانی آن را مردم همه شهرها می بینند واین نشانه ای از ظهور حضرتش می شود.

آنگاه پرچم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اهتزاز در می آورد، در آن هنگام نوری از آن می درخشد وما بین شرق و غرب زمین را روشن می نماید.

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرمود:

گویی آن حضرت را می بینم که بر اسبی که پاهایش سفید است و سفیدی درخشانی که در پیشانیش دارد و می درخشد، سوار شده و از وادی السلام به سوی گذرگاه سیل مسجد سهله در حرکت است، و در آن هنگام دعایی خوانده و در دعایش می گوید:

«لا إله إلّا اللَّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّا اللَّه إیماناً وصدقاً، لا إله إلّا اللَّه تعبّداً ورقّاً، اللهمّ معزّ کلّ مؤمن وحید، ومذلّ کلّ جبّار عنید، أنت کنفی حین تعیینی المذاهب، وتضیق علیّ الأرض بما رحبت .

اللهمّ خلقتنی وکنت غنیّاً عن خلقی، ولولا نصرک إیّای لکنت من المغلوبین، یا منشر الرحمه من مواضعها، ومخرج البرکات من معادنها، ویا من خصّ نفسه بشموخ الرفعه، فأولیاؤه بعزّه یتعزّزون، یا من وضعت له الملوک نیر المذلّه علی أعناقهم، فهم من سطوته خائفون .

أسألک باسمک الّذی فطرت به خلقک، فکلّ لک مذعنون، أسألک أن تصلّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تنجز لی أمری، وتعجّل

۸۳۰

لی فی الفرج، وتکفینی وتعافینی وتقضی حوائجی، الساعه الساعه، اللیله اللیله، إنّک علی کلّ شی ء قدیر ».

حقیقتاً و واقعاً معبودی جز خدا نیست، معبودی جز خدا نیست به او ایمان داریم و او را تصدیق نمودیم، معبودی جز خدا نیست به عبادت و پرستش او مشغولیم.

بار خدایا! ای عزّت بخش هر مؤمن تنها و غریب و ای خوار کننده هر ستمگر عنود، هنگامی که راه ها به رویم بسته باشد و زمین با این همه گستردگیش برایم تنگ باشد، تو پناه منی.

خداوندا! تو مرا آفریدی در حالی که از آفرینش من بی نیاز بودی، اگر یاری تو نباشد از شکست خوردگان خواهم بود.

ای پخش کننده رحمت از محلّهای آن، و ای بیرون آورنده برکتها از معدنهای آن و ای خداوندی که قلّه عظمت و بزرگی را به خود مخصوص نموده ای و دوستانت به عزّت تو عزیز هستند

ای خدایی که پادشاهان در برابر عظمت تو سرفرود آورده اند و تو داغ ذلّت و خواری برگردن آنها نهاده ای و آنان از سطوت و شکوه تو هراسنا کند؛ از تو می خواهم به آن نامت که جهان آفرینش را با آن آفریده ای و همه در برابر تو به عجز خود معترفند.

از تو می خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و امر خود را در حق من محقّق سازی و در فرج و گشایش امر من تعجیل نمایی و مرا کفایت کرده و عافیت بخشی و حاجتهای مرا برآوری، همین الآن، همین الآن، همین امشب، همین امشب، چرا که تو به هر چیز توانا هستی.(1)

1203/53. سیّد بن طاووسقدس‌سره در کتاب «مهج الدعوات » می نویسد:

در عالم خواب شخصی را دیدم که به من دعایی می آموزد که شایسته است این دعا در دوران غیبت خوانده شود، آن دعا چنین است:

___________________

1- العدد القویّه: 74 ح 124 و 125، بحار الأنوار: 391/52 ح 214. این روایت شریف با این دعای زیبا در کتاب ارزشمند «صحیفه مهدیّه: 334» نیز نقل گردیده است.

۸۳۱

یا من فضّل آل إبراهیم وآل إسرائیل علی العالمین باختیاره، وأظهر فی ملکوت السماوات والأرض عزّه اقتداره، وأودع محمّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وأهل بیته غرائب أسراره، صلّ علی محمّد وآله واجعلنی من أعوان حجّتک علی عبادک وأنصاره .

ای خدایی که خاندان ابراهیم و خاندان یعقوب (اسرائیل) را به اختیار خود بر جهانیان برتری دادی و در ملکوت آسمانها و زمین عزّت و اقتدار خود را آشکار ساختی و به محمّد - که درود خدا بر او و آل او باد - و خاندانش رازهای شگفت انگیزت را سپردی؛ بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از یاران و یاوران حجّت خود بر بندگانت قرار ده.(1)

1204/54.شیخ صدوق قدس‌سره در «کمال الدین » می نویسد: نسیم، خدمتگزار امام حسن عسکریعليه‌السلام می گوید:

یک شب از تولّد حضرت صاحب الامرعليه‌السلام سپری شده بود، خدمت حضرتش شرفیاب شدم، من در حضور حضرتش عطسه نمودم، آن کودک والا به عطسه من تحیّت گفت و فرمود:

یرحمک اللَّه ؛ خداوند تو را رحمت کند.

من از این امر خوشحال شدم.

آن کودک زیبا فرمود:

ألا اُبشّرک فی العطاس ؟

آیا می خواهی در مورد عطسه مژده ای به تو بدهم؟

عرض کردم: آری، ای مولای من!

فرمود:هو أمان من الموت ثلاثه أیّام .

عطسه تا سه روز موجب امان از مرگ است.(2)

___________________

1- مهج الدعوات: 396 و 397، صحیفه مهدیّه: 302.

2- کمال الدین: 430/2 ذیل ح5، بحار الأنوار: 5/51 ح7، الصحیفه المبارکه المهدیّه: 257.

۸۳۲

پایان بخش

این بخش را با دعایی در توسّل و طلب شفاء از اهل بیتعليهم‌السلام ، دو توقیع شریفی که از ناحیه مقدّسهعليه‌السلام صادر گردیده و با فایده ای لطیف، به پایان می بریم:

توسّل : سیّد جلیل القدر، سیّد بن طاووسرحمه‌الله در کتاب «مهج الدعوات» در ذیل دعای عبرات، دعای توسّلی ذکر نموده که دوست دارم این کتاب گرانقدر را با آن دعای شریف به پایان ببرم، تا به سبب اسامی آن بزرگواران - همان اسامی نیکویی است که در قرآن کریم وارد شده، آنجاکه خداوند متعال می فرماید: «وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها»(1) ؛ «و برای خداوند، نامهای نیکی است، خداوند را به آن نامها بخوانید»، همان گونه که در روایتی(2) وارد شده است - پایان آن با بوی خوش مشک عطرآگین شده و در این راستا بایستی رقابت کنندگان به رقابت پرداخته و از همدیگر پیشی گیرند.

اینک متن دعا چنین است:(3)

إلهی وإذا قام ذو حاجه فی حاجته شفیعاً فوجدته ممتنع النجاح مطیعاً، فإنّی أستشفع إلیک بکرامتک والصفوه من أنبیائک(4) الّذین لهم أنشأت ما یقلّ ویظلّ ونزَّلت(5) ما یدقّ ویجلّ، أتقرّب إلیک بأوّل من توَّجته تاج الجلاله، وأحللته من الفطره محلّ السلاله، حجّتک فی خلقک، وأمینک علی عبادک، محمّد رسولک صلّی اللَّه

___________________

1- سوره اعراف، آیه 180.

2- تفسیر برهان: 52/2.

3- گفتنی است آنچه نویسنده محترم (اعلی اللَّه مقامه) آورده، بخش پایانی دعای عبرات است، خوانندگان گرامی که خواهان تمام دعا با اضافات مهمّ آن هستند به کتاب شریف «صحیفه مهدیّه: 425» مراجعه نمایند.

4- أنامک، خ.

5- برأت، خ.

۸۳۳

علیه وآله، وبمن جعلته لنوره مغرباً، وعن مکنون سرّه مُعْرِباً، سیّدالأوصیاء، وإمام الأتقیاء، یعسوب الدین، وقائد الغرّ المحجّلین، أبی الأئمّه الراشدین علیّ أمیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه .

وأتقرّب إلیک بخیره الأخیار، واُمّ الأنوار، والإنسیّه الحوراء البتول العذراء فاطمه الزهراء سلام اللَّه علیها، وبقرّه عین الرسول، وثمرتَی فؤاد البتول، السیّدین الإمامین أبی محمّد الحسن وأبی عبداللَّه الحسین، وبالسجّاد زین العبّاد، ذی الثفنات، راهب العرب علیّ بن الحسین، وبالإمام العالم، والسیّد الحاکم، والنجم الزاهر، والقمر الباهر مولای محمّد بن علیّ الباقر .

وبالإمام الصادق مبیّن المشکلات، مظهر الحقائق، والمفحم بحجّته کلّ ناطق، مخرس ألسنه أهل الجدال، مسکّن الشقاشق مولای جعفر بن محمّد الصادق، وبالإمام التقیّ، والمخلص الصفیّ، والنور الأحمدی، والنور الأنور، والضیاء الأزهر مولای موسی بن جعفر .

وبالإمام المرتضی، والسیف المنتضی مولای علیّ بن موسی الرضا، وبالإمام الأمجد، والباب الأقصد، والطریق الأرشد، والعالم المؤیّد، ینبوع الحکم، ومصباح الظلم، سیّد العرب والعجم، الهادی إلی [الحقّ] والرشاد، والموفّق بالتأیید والسداد مولانا محمّد بن علیّ الجواد .

وبالإمام منحه الجبّار، ووالد الأئمّه الأطهار علیّ بن محمّد، المولود بالعسکرالّذی حذّر بمواعظه وأنذر، وبالإمام المنزّه عن المآثم، المطهّر عن المظالم، الحبر العالم، بدر الظلام، ربیع الأنام، التقیّ النقیّ الطاهر الزکیّ مولای أبی محمّد الحسن بن علیّ العسکری .

۸۳۴

وأتقرّب إلیک بالحفیظ العلیم، الّذی جعلته علی خزائن الأرض، والأب الرحیم الّذی ملّکته أزمّه البسط والقبض، صاحب النقیبه المیمونه، وقاصف الشجره الملعونه، مکلّم الناس فی المهد، والدالّ علی منهاج الرشد، الغائب عن الأبصار، الحاضر فی الأمصار، الغائب عن العیون، الحاضر فی الأفکار، بقیّه الأخیار، الوارث لذی الفقار، الّذی یظهر فی بیت اللَّه ذی الأستار، العالم المطهّر محمّد بن الحسن علیهم أفضل التحیّات وأعظم البرکات وأتمّ الصلوات .

أللهمّ فهؤلاء معاقلی إلیک فی طلباتی ووسائلی، فصلّ علیهم صلاه لایعرف سواک مقادیرها، ولایبلغ کثیر الخلائق صغیرها، وکن لی بهم عند أحسن ظنّی وحقّق لی بمقادیرک تهیئه التمنّی .

إلهی لا رکن لی أشدّ منک فآوی إلی رکن شدید، ولا قول لی أسدّ من دعائک فاستظهرک بقول سدید، ولا شفیع لی إلیک أوجه من هؤلاء فآتیک بشفیع ودید فهل بقی یا ربّ غیر أن تجیب وترحم منّی البکاء والنحیب ؟

یا من لا إله سواه، یا من یجیب المضطرّ إذا دعاه، یا راحم عبره یعقوب، یاکاشف ضرّ أیّوب، إغفر لی وارحمنی وانصرنی علی القوم الکافرین، وافتح لی وأنت خیر الفاتحین، یاذا القوّه المتین، یا أرحم الراحمین .(1)

خداوندا! آنگاه که حاجتمندی در برابر تو ایستاده و تو را برای حاجتش شفیع قرار دهد، ولی تو او را شخصی بیابی که برآورده شدن حاجتش ممتنع است، امّا مطیع تو باشد؛ من از تو طلب شفاعت می کنم به بزرگواریت و به حق پیامبران برگزیده ات که به خاطر آنان موجودات را آفریده ای و از آسمان آنچه را که - دقیق است و بزرگ - فرو فرستاده ای.

___________________

1- مهج الدعوات: 411 - 409.

۸۳۵

به تو نزدیکی می جویم به سبب نخستین فردی که تاج جلالت و شکوه بر سرش نهادی وجایگاه نیکویی از فطرت و خلقت به او بخشیدی، همان حجّت تو در میان آفریدگانت و امین تو بر بندگانت، حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده؛

و (تقرّب می جویم) به آن بزرگواری که او را خاستگاه نور او (پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و بیانگر راز او قرار دادی، او سرور اوصیا و جانشینان و پیشوای پرهیزکاران، رهبر دین و پیشوای سفیدرویان و پدر بزرگوار امامان هدایتگران؛ حضرت علی امیرمؤمنان - درودهای خداوند بر او باد - است؛

و به تو نزدیکی می جویم به برگزیده برگزیدگان، مادر نورها و انسیّه حوراء، بتول عذرا، حضرت فاطمه زهرا، سلام خداوند بر او باد؛

و (به تو نزدیکی می جویم) به دو نور دیده پیامبر خدا و دو میوه دل فاطمه زهراعليها‌السلام ، دو سیّدو دو امام، ابی محمّد حسن مجتبی و ابی عبداللَّه الحسین سیّد الشهداء؛ و به امام سجّاد، زینت بندگان (کسی که از کثرت عبادت) دارای پینه هایی در اعضای سجده اش داشت، راهب عرب، علیّ بن الحسین؛ و به امام دانشمند و سیّد حاکم، ستاره پر فروغ و ماه تابان، مولایم محمّد بن علیّ الباقر؛ و به امام صادق، بیانگر مشکلها، نمایانگر حقیقت ها، ساکت کننده با دلیل هر گوینده را وگنگ کننده زبان جدال کنندگان را، ساکن کننده بانگ های (بیهودگان)، مولایم امام جعفر بن محمّد صادق؛ و به امام پرهیزکار، خالص برگزیده، نور احمدی، نور درخشان، و پرتو تابان، مولایم امام موسی بن جعفر؛ و به امام برگزیده و شمشیر از نیام برکشیده، مولایم امام علیّ بن موسی الرضا؛ و به امام گرامی تر، درگاه امیدواران، راه رشد یافته و دانشمند تأیید شده، سرچشمه حکمتها وچراغ تاریکها، سرور عرب و عجم، هدایتگر به راه حق و راست و موفّق شده به تأیید و راستی مولایمان امام محمّد بن علیّ الجواد؛ و به امامی که عطای خداوند جبّار و پدر پیشوایان پاک و اطهار است، علیّ بن محمّد که در پادگان (دشمنان) متولّد شد، آن که با پندها اندرز و بیم داد؛

۸۳۶

و به امام منزّه از گناهان، و پاکیزه از مظالم و دادخواهی ها، دانشمند و نیکوکار، ماه تاریکی ها، بهار مردمان، پرهیزکار، پاک، پاکیزه و نکوکار مولایم امام ابا محمّد حسن بن علی عسکری؛ و به تو نزدیکی می جویم به نگهبان دانایی که او را بر خزینه های زمین قرار دادی و به پدر مهربانی که زمام بسط و قبض اُمور را به او واگذار نمودی، همان بزرگواری که دارای مناقب مبارک و درهم کوبنده درخت ملعون است، سخن گوی با مردم در گاهواره و هدایتگر به سوی راه راست، پوشیده از دیدگان، حاضر در شهرها، پنهان ازچشمها و حاضر در فکرها، باقی مانده برگزیدگان، وارث شمشیر ذوالفقار، کسی که در خانه خداوندی که دارای پرده هاست، ظاهر می شود، دانای پاکیزه، امام محمّد بن الحسن که بهترین تحیّت ها و بزرگ ترین برکت ها و کامل ترین درودها بر آنان باد.

خداوندا! اینان پناهگاه های من درخواسته ها و وسیله های من به سوی تو هستند، پس برآنان درودی فرست که جز تو کسی اندازه اش را نداند و انبوه آفریدگان بر اندک آن راه نیابند و بهترین گمانم را در مورد آنان انجام ده و برترین آرزویم را با تقدیراتت محقّق ساز.

خداوندا! تکیه گاهی محکمتر از تو ندارم که بدان پناه آورده و تکیه زنم و گفتاری استوارتر از خواندن تو را ندارم تا با آن پشت گرم شوم و شفیعانی آبرومندتر از اینان ندارم تا به عنوان شفیع نزد تو آورم.

ای پروردگار من! آیا راهی جز اجابت دعایم و ترحّم نمودن بر اشکها و ناله هایم باقی مانده است؟! ای کسی که جز او خدایی نیست، ای اجابت کننده دعای بیچاره ای که او را بخواند، ای رحم کننده بر اشک حضرت یعقوب، ای برطرف کننده ناراحتی حضرت ایّوب، مرابیامرز و بر من رحم کن و مرا بر گروه کافران یاری نما و برای من راه گشایشی عطا کن که تو بهترین راه گشایان هستی، ای دارای نیروی قوی، ای مهربانترین مهربانان.

دو توقیع شریف : این دو توقیع شریف از ناحیه مقدّسه به سوی رئیس فرقه حقه، دانشمند متبحّر شیخ مفید قدّس سرّه صادر شده است.

توقیع اوّل : عالم بزرگوار، شیخ طبرسیرحمه‌الله در کتاب «إحتجاج» می نویسد:

۸۳۷

در اواخر ماه صفر سال 410 هجری، نامه ای از ناحیه مقدّسهعليه‌السلام به سوی شیخ ابی عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمانقدس‌سره رسید، که نامه رسان گفته: این نامه را از ناحیه ای که متّصل به حجاز است، آورده است.

اینک متن نامه:

للأخ السدید، والولیّ الرشید،

الشیخ المفید أبی عبداللَّه محمّد بن محمّد بن النعمان أدام اللَّه إعزازه

من مستودع العهد المأخوذ علی العباد

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

أمّا بعد، سلام علیک أیّها الولیّ المولی المخلص فی الدین، المخصوص فینا بالیقین، فإنّا نحمد إلیک اللَّه الّذی لا إله إلّا هو، ونسأله الصلاه علی سیّدنا ومولانا ونبیّنا محمّد وآله الطاهرین.

ونعلمک - أدام اللَّه توفیقک لنصره الحقّ، وأجزل مثوبتک علی نطقک عنّا بالصدق-: أنّه قد اُذن لنا فی تشریفک بالمکاتبه، وتکلیفک ما تؤدّیه عنّا إلی موالینا قبلک، أعزّهم اللَّه بطاعته، وکفاهم المهمّ برعایته لهم وحراسته.

فقف أیّدک(1) اللَّه بعونه علی أعدائه المارقین من دینه علی ما نذکره(2) واعمل فی تأدیته إلی من تسکن إلیه بما نرسمه إن شاء اللَّه تعالی.

نحن وإن کنّا ثاوین بمکاننا النائی عن مساکن الظالمین، حسب الّذی أراناه اللَّه تعالی لنا من الصلاح، ولشیعتنا المؤمنین فی ذلک، ما دامت دوله الدنیا للفاسقین، فإنّا یحیط علمنا(3) بأنبائکم، ولایعزب منّا شی ء من أخبارکم، ومعرفتنا بالزلل(4) الّذی أصابکم مذ جنح کثیر منکم إلی ما کان السلف الصالح عنه شاسعاً تائهین

___________________

1- أمدّک، خ.

2- أذکره، خ.

3- نحیط علماً، خ.

4- بالذلّ، خ.

۸۳۸

ونبذوا العهد المأخوذ منهم وراء ظهورهم کأنّهم لایعلمون.

إنّا غیر مهملین لمراعاتکم(1) ولا ناسین لذکرکم، ولولا ذلک لنزل بکم اللأواء(2) و(3) اصطلمکم الأعداء، فاتّقوا اللَّه جلّ جلاله، وظاهرونا علی(4) انتیاشکم من فتنه قد أنافت(5) علیکم یهلک فیها من حمّ أجله ویحمی علیه(6) من أدرک أمله، وهی أماره لأزوف حرکتنا ومبائنتکم(7) بأمرنا ونهینا واللَّه متمّ نوره ولو کره المشرکون.

اعتصموا بالتقیّه من شبّ نار الجاهلیّه، یحششها عصب اُمویّه، تهول بها فرقه مهدیّه، أنا زعیم بنجاه من لم یرم منها(8) المواطن الخفیّه، وسلک فی الطعن(9) منها السبل المرضیّه، إذا حلّ جمادی الأولی من سنتکم هذه فاعتبروا بما یحدث فیه واستیقظوا من رقدتکم لما یکون فی الّذی یلیه.

ستظهر لکم من السماء آیه جلیّه، ومن الأرض مثلها بالسویّه، ویحدث فی أرض المشرق ما یحزن ویقلق، ویغلب من بعد علی العراق طوائف عن الإسلام مرّاق، یضیق(10) بسوء فعالهم علی أهله الأرزاق.

ثمّ تتفرّج(11) الغمّه من بعده ببوار طاغوت من الأشرار، ثمّ یسرّ بهلاکه المتّقون الأخیار، ویتّفق لمریدی(12) الحجّ من الآفاق ما یأملونه منه علی توفیر غلبه(13) منهم وإتّفاق، ولنا فی تیسیر حجّهم علی الإختیار منهم والوفاق شأن یظهر علی نظام واتّساق.

___________________

1- لإعانتکم، خ.

2- البلواء، خ.

3- أو، خ.

4- وظاهروا بأعلی، خ.

5- أطافت، خ.

6- عنها، خ.

7- مباثّتکم، خ.

8- منکم فیها، لم یرم فیها، خ.

9- الظعن، خ.

10- فراق، فضیق، خ.

11- تنفرج، خ.

12- لمن یرید، خ.

13- علیه، خ.

۸۳۹

فلیعمل(1) کلّ امرئ منکم ما یقرب به من محبّتنا، ولیتجنّب(2) ما یدنیه من کراهیّتنا(3) وسخطنا، فإنّ أمرنا بغته فجأه حین لاتنفعه توبه ولاینجیه من عقابنا ندم علی حوبه، واللَّه یلهمک(4) الرشد ویلطف لکم بالتوفیق برحمته.(5)

نامه ای است برای برادر استوار و سدید، دوست هدایت یافته و رشید، ابوعبداللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان شیخ مفید - که خداوند عزّتش را پایدار بدارد - از سوی کسی که پیمان او به ودیعت گذاشته شده و از بندگان گرفته شده است.

به نام خداوند بخشنده مهربان

امّا بعد، سلام بر تو ای دوست مولا، که در دین مخلص و در اعتقاد به ما از روی یقین ممتاز هستی. ما به خاطر تو، خدایی را که جز او معبودی نیست حمد و سپاس گفته و از او درود برآقا و مولا و پیامبرمان حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خاندان پاک او را خواهانیم.

و بر تو - که خداوند توفیق تو را برای یاری حق دوام بخشیده و پاداش سخنانی که با راستی از جانب ما می گویی بیافزاید - اعلام می نماییم که: به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت مکاتبه و نامه نگاری افتخار داده و تو را موظّف سازیم که آنچه از ناحیه ما به تو می رسد به دوستان ما - که خداوند آنها را با اطاعت خویش عزّت داده و با رعایت و حراست آنان، اُمور مهمّ آنها را کفایت نماید - که در کنار تو هستند، برسانی.

بنابراین، تو - که خداوند با یاریش در برابر دشمنانی که از دین حق خارجند، توفیقت دهد -به آنچه که یاد آوری می کنیم متوجّه باش و طبق آنچه که - ان شاء اللَّه - بر تو ترسیم می نماییم، عمل نموده و به کسانی که به آنان اطمینان داری، برسان.

ما گرچه هم اکنون در مکانی دور از مساکن ستمگران به سر می بریم که این نیز بر حسب مصلحتی که خداوند متعال به جهت ما و شیعیان ما اندیشیده

___________________

1- فیعمل، خ.

2- ولیجتنب، ویتجنّب، خ.

3- کراهتنا، خ.

4- یلهمکم، خ.

5- الإحتجاج: 324 - 318/2، بحار الأنوار: 174/53 ح7.

۸۴۰