افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد0%

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 6154
دانلود: 3009

توضیحات:

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 66 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6154 / دانلود: 3009
اندازه اندازه اندازه
افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

نویسنده: علی حسینی میلانی؛

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

مقدمه

سرآغاز

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد

بررسی و نقد دیدگاه ابن تیمیّه درباره خلفا و حضرت علیعليه‌السلام

آیت اللّه سید علی حسینی میلانی

بسم اللّه الرحمن الرحیم سرآغاز

آخرین و کامل ترین دین الهی با بعثت خاتم الانبیاء، حضرت محمّد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله به جهانیان عرضه شد و آئین و رسالت پیام رسانان الهی با نبوّت آن حضرت پایان پذیرفت.

دین اسلام در شهر مکّه شکوفا شد و پس از بیست و سه سال زحمات طاقت فرسای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و جمعی از یاران باوفایش، تمامی جزیرة العرب را فرا گرفت.

ادامه این راه الهی در هجدهم ذی الحجّه، در غدیر خم و به صورت علنی، از جانب خدای منّان به نخستین رادمرد عالم اسلام پس از پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله یعنی امیر مؤمنان علیعليه‌السلام سپرده شد.

در این روز، با اعلان ولایت و جانشینی حضرت علیعليه‌السلام ، نعمت الهی تمام و دین اسلام تکمیل و سپس به عنوان تنها دینِ مورد پسند حضرت حق اعلام گردید. این چنین شد که کفرورزان و مشرکان از نابودی دین اسلام مأیوس گشتند.

دیری نپایید که برخی اطرافیان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، ـ با توطئه هایی از پیش مهیّا شده ـ مسیر هدایت و راهبری را پس از رحلت پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله منحرف ساختند، دروازه مدینه علم را بستند و مسلمانان را در تحیّر و سردرگمی قرار دادند. آنان از همان آغازین روزهای حکومتشان، با منع کتابت احادیث نبوی، جعل احادیث، القای شبهات و تدلیس و تلبیس های شیطانی، حقایق اسلام را ـ که همچون آفتاب جهان تاب بود ـ پشت ابرهای سیاه شکّ و تردید قرار دادند.

بدیهی است که علی رغم همه توطئه ها، حقایق اسلام و سخنان دُرَرْبار پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، توسّط امیر مؤمنان علیعليه‌السلام ، اوصیای آن بزرگوارعليهم‌السلام و جمعی از اصحاب و یاران باوفا، در طول تاریخ جاری شده و در هر برهه ای از زمان، به نوعی جلوه نموده است. آنان با بیان حقایق، دودلی ها، شبهه ها و پندارهای واهی شیاطین و دشمنان اسلام را پاسخ داده و حقیقت را برای همگان آشکار ساخته اند.

در این راستا، نام سپیده باورانی همچون شیخ مفید، سیّد مرتضی، شیخ طوسی، خواجه نصیر، علاّمه حلّی، قاضی نوراللّه، میر حامد حسین، سیّد شرف الدین، امینی و... همچون ستارگانی پرفروز می درخشد; چرا که اینان در مسیر دفاع از حقایق اسلامی و تبیین واقعیّات مکتب اهل بیتعليهم‌السلام ، با زبان و قلم، به بررسی و پاسخ گویی شبهات پرداخته اند...

و در دوران ما، یکی از دانشمندان و اندیشمندانی که با قلمی شیوا و بیانی رَسا به تبیین حقایق تابناک دین مبین اسلام و دفاع عالمانه از حریم امامت و ولایت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام پرداخته است، پژوهشگر والامقام حضرت آیت اللّه سیّد علی حسینی میلانی، می باشد.

مرکز حقایق اسلامی، افتخار دارد که احیای آثار پُربار و گران سنگ آن محقّق نستوه را در دستور کار خود قرار داده و با تحقیق، ترجمه و نشر آثار معظّمٌ له، آن ها را در اختیار دانش پژوهان، فرهیختگان و تشنگان حقایق اسلامی قرار دهد.

کتابی که در پیش رو دارید، ترجمه یکی از آثار معظّمٌ له است که اینک "فارسی زبانان" را با حقایق اسلامی آشنا می سازد.

امید است که این تلاش مورد خشنودی و پسند بقیّة اللّه الأعظم، حضرت ولیّ عصر، امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قرار گیرد. مرکز حقایق اسلامی

پیش گفتار

افکار ابن تیمیّه در بوته نقد بسم اللّه الرحمن الرحیم

دانشمندانی از شیعه و سنّی از دیرباز در مورد ابن تیمیّه، باورها و اندیشه های او کتاب هایی نوشته اند. برای شناخت ابن تیمیّه و آن چه در کتاب های او آمده و برای آگاهی از آن چه بزرگان اهل سنّت درباره او گفته اند، باید در سه فصل سخن گفت:

فصل نخست: باورها و اعتقادات وی;

فصل دوم: علم و میزان دانش او;

فصل سوم: تقوا و عدالت او.

به طور کلّی، هر گاه بخواهیم از هر شخصیّتی بهره علمی ببریم و از او پیروی کنیم و معالم دین و معارف شریعت را از او بگیریم، ناگزیر بایستی در این سه جهت به تمام و کمال رسیده باشد:

عقایدش منحرف نباشد،

عالم و دانشمند راستین باشد،

و در سلوک خویش یعنی در گفتار، نوشتار و اعمالش عادل باشد.

زیرا کسی که از جهات فکری و عقیدتی منحرف است نمی تواند هدایت گر باشد و انسان جاهل و نادان هیچ گاه نمی تواند پیشوا باشد و سخن شخص فاسق پذیرفته نخواهد بود و بر گفتارش نباید ترتیب اثر داد.

البته اگر بخواهیم درباره ابن تیمیّه از همه ابعاد به تفصیل بحث نماییم، سخن به درازا خواهد کشید و از حوصله این مختصر خارج خواهد شد. از این رو، بهتر است که نگاهی فقط به مهم ترین کتاب او منهاج السنّه داشته باشیم و تنها آن طعنه هایی را که به مقام شامخ امیر مؤمنان علی و اهل بیتعليهم‌السلام زده بیان نموده و به آن بسنده کنیم.

همین مطلب پس از عرضه کردن گفتارهای او بر قرآن و حدیث به خصوص با توجه به آن چه در کتاب های معتبر اهل سنّت آمده، برای شناخت وی از نظر فکر و اعتقاد، عدالت و تقوا و علم و فضیلت کافی است.

امید آن که این کوشش برای کسانی که از او پیروی، یا بر گفته های او اعتماد می کنند، مفید باشد.

سید علی حسینی میلانی

بخش یکم: دشمنی ابن تیمیّه با امیر مؤمنان علیعليه‌السلام

دیدگاه برخی از علمای اهل سنّت درباره ابن تیمیّه

حافظ ابن حجر عسقلانی به تفصیل در شرح حال ابن تیمیّه سخن گفته که تمامی آن ها قابل توجه است و ما به ذکر اندکی از آن اکتفا می کنیم.

ابن حجر می گوید: ابن تیمیّه درباره حضرت علیعليه‌السلام چنین اظهار نظر می کند:

وی در هفده مورد اشتباه کرده و در آن موارد با سخن آشکار قرآن، مخالفت نموده است.

ابن حجر پس از نقل این سخن می نویسد:

درباره ابن تیمیّه بین علما اختلاف نظر وجود دارد. برخی او را از مجسّمه1 می دانند، از این جهت که وی چنین اعتقادی را در دو کتاب عقیده حمویّه و واسطیّه و دیگر کتاب هایش آورده است.

برای مثال می گوید: دست، پا، ساق و صورت از صفات حقیقی خدا هستند و ذات او بر عرش استیلا دارد(!!)

ابن حجر در ادامه می گوید: برخی از علما او را زندیق و بی دین می دانند; چرا که او می گوید: نباید از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله 2 کمک خواست و چنین درخواستی از عظمت نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله کاسته و مقام او را پایین می آورد...

او می افزاید: برخی به ابن تیمیّه نسبت نفاق می دهند; زیرا می گفت که علیعليه‌السلام در هفده مورد اشتباه کرده و به هر سمتی که رو می کرده است، خوار و زبون می گشته و او بارها خواست که به خلافت برسد; امّا نتوانست. او برای ریاست و سلطنت می جنگید، نه برای دیانت، او دوستدار ریاست بود.

ابوبکر در بزرگسالی اسلام آورد و می فهمید که چه می گوید، اما علی در خردسالی مسلمان شد و اسلام کودک پذیرفته نیست. او در جریان خواستگاری دختر ابوجهل سخنی گفته که تا هنگام مرگ آن را فراموش نکرده بود.

ابن تیمیّه با این سخنان به علیعليه‌السلام جسارت نموده است; به همین جهت علما او را منافق دانسته اند; زیرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره علیعليه‌السلام فرمود:

لا یبغضک إلاّ منافق;3

جز منافق کسی بغض و دشمنی تو را به دل ندارد.

آن چه گذشت مطالبی است که حافظ ابن حجر عسقلانی در شرح حال ابن تیمیّه در کتاب خود آورده است.

____________________

1 مجسّمه گروهی هستند که می گویند: خدا جسم است و مانند انسان اعضا و جوارح دارد.

2 به رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ایم.

3 الدرر الکامنة فی اعیان الأئمة الثامنه: 1 / 154 و 155.

نفاق ابن تیمیّه

اکنون نمونه های بیشتری بیان خواهیم کرد تا روشن شود که چرا ابن تیمیّه را منافق می دانند. ابن تیمیّه در اسلام امیر مؤمنان علیعليه‌السلام بحث می کند و گستاخی را به جایی می رساند که می گوید: پیش از آن که خداوند (حضرت) محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله را به رسالت مبعوث کند، هیچ کس از قریش مؤمن نبود; نه مردی، نه کودکی، نه زنی، نه سه نفر و نه علی. هیچ کدام ایمان نداشتند; زمانی که گفته می شود: مردان بت می پرستیدند، کودکان نیز همین گونه بودند; چه علی و چه دیگران. اگر بگویید: کفر خردسال همانند کفر انسان بالغ نیست. می گوییم: ایمان کودک نیز مانند ایمان فرد بالغ نیست، همان طوری که برای دیگران ایمان و کفر پس از بلوغ ثابت می شود، برای علی نیز حکم ایمان و کفر قبل از بلوغ ثابت می گردد. از آن گذشته، کودکی که از پدر و مادر کافر متولد شود به اتفاق مسلمانان حکم کفر را دارد.1 ابن تیمیّه در جای دیگری می گوید: در حقیقت رافضیان نمی توانند ایمان علی و عدالتش را ثابت کنند... اگر بگویند اسلام، هجرت و جهاد او در راه خدا به تواتر نقل شده است، در پاسخ می گوییم: اسلام معاویه، یزید، خلفای بنی امیّه و بنی عباس، هم چنین نماز، روزه و جهاد آنان نیز به تواتر نقل شده است.2 در جای دیگر می گوید: معلوم نیست که کفّار و منافقان با علی دشمن بوده اند.3 آن گاه می گوید: تمام مطالبی که درباره رشادت ها و شهامت های او در جنگ ها و غزوه ها نقل شده، دروغ است...4

____________________

1 منهاج السنّه: 8 / 285.

2 همان: 2 / 62.

3 همان: 7 / 461.

4 همان: 8 / 97.

علوم و معارف علی و دیدگاه ابن تیمیّه

1 گوش هوشمند فراگیر

درباره علوم و معارف امیرالمؤمنینعليه‌السلام روایات بسیاری نقل شده است. ابن تیمیّه به بیشتر روایاتی که در این زمینه نقل شده اشکال کرده و آن ها را رد می کند; برای مثال در آیه شریفه ای آمده است:

( وَتَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ ) ;1

گوش های هوشمند فراگیر آن ها را درک می کند.

که طبق روایات بسیاری در شأن حضرت علیعليه‌السلام نازل شده است. ابن تیمیّه می گوید:

این حدیث به اتفاق و اجماع اهل علم، ساختگی است(!!)2

در صورتی که این حدیث را علمای اهل سنّت در تفسیر در کتاب های ذیل آورده اند: تفسیر طبری، تفسیر ابن ابی حاتِم، تفسیر ابن منذر، تفسیر ابن مردویه، تفسیر فخر رازی، تفسیر زمخشری، تفسیر واحدی و تفسیر سیوطی. و این حدیث را محدّثانی نیز چون: ابوبکر بزّار، سعید بن منصور، ابونعیم اصفهانی، ضیاء مَقْدِسی، ابن عساکر، ابوبکر هیثمی... روایت کرده اند.3

___________________

1 سوره الحاقه: آیه 12.

2 منهاج السنّه: 7 / 522

3 ر.ک تفسیرهای نام برده سوره الحاقه ذیل آیه 12، مجمع الزوائد: 1 / 131، حلیة الأولیاء: 1 / 67، کنز العمّال: 13 / 136، حدیث 36525 و ص 177. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک دراسات فی منهاج السنّه: 225 و 226.

2 دروازه دانش نبوی

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در حدیثی فرمود:

أنا مدینة العلم وعلی بابها;

من شهر علم هستم و علی دروازه آن است.

ابن تیمیّه در این باره چنین می گوید:

حدیث «أنا مدینة العلم وعلی بابها» ضعیف تر و سست تر است; از همین رو، در جرگه احادیث دروغین قرار گرفته است.1

با این که بعضی از راویان این حدیث از این قرارند:

یحیی بن معین، احمد بن حنبل، تِرمذی، بزّار، ابن جریر طبری، طبرانی، ابوالشیخ، ابن بطّه، حاکم نیشابوری، ابن مردویه، ابو نعیم اصفهانی، ابومظفّر سمعانی، بیهقی، ابن اثیر، نَوَوی، علائی، مزّی، ابن حجر عسقلانی، سخاوی، سیوطی، سمهودی، ابن حجر مکّی، قاری، منّاوی، زرقانی و گروهی از پیشوایان بزرگ اهل سنّت این حدیث را صحیح می دانند.2

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 515.

2 ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 226 و 227.

3 بهترین داور

در حدیث معروفی آمده است که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

أقضاکم علی;

بهترین شما در امر قضاوت و داوری علی است.

ابن تیمیّه در این باره می گوید:

این حدیث ثابت نیست و سند محکمی ندارد که بتوان به آن استدلال کرد... هیچ کس آن را در کتاب های حدیثی مشهور نقل نکرده است; نه در کتاب های سنن و نه در کتاب های مسند، نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف. فقط این حدیث از طریق کسی نقل شده که به دروغ گویی معروف است.1

این در حالی است که بُخاری این حدیث را در صحیح خود در تفسیر آیه شریفه:( ما نَنْسَخْ مِنْ آیَة أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْر مِنْها ) 2 نقل کرده است.3 هم چنین نَسائی، ابن انباری و بیهقی در دلائل النبوة، ابن سعد در الطبقات الکبری، احمد بن حنبل در مسند، ابن ماجه در شرح حال امیرالمؤمنینعليه‌السلام در سنن خود و سیوطی در تفسیر الدر المنثور نقل کرده اند.

حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آن را نقل کرده و تصحیح می نماید. هم چنین این حدیث در الإستیعاب، أُسد الغابة، حلیة الأولیاء، الریاض النضره و کتاب های دیگر آمده است.4

به راستی آیا ابن تیمیّه این محدّثان را دروغ گو می داند؟

آیا او بُخاری را معروف به کذب می داند؟

منظور او از کتاب های سنن و مسندی که این حدیث به هیچ وجهی در آن ها نیامده چه کتاب هایی است؟

آیا این کتاب ها از کتاب های معروف و مشهور اهل سنّت نیستند؟

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 512.

2 سوره بقره: آیه 106.

3 ر.ک: صحیح بخاری: 5 / 149.

4 الطبقات الکبری: 2 / 209، مسند احمد: 6 / 131، مسند الأنصار، حدیث ابی بن کعب: حدیث 20581، الاستیعاب: 3 / 38، حلیة الأولیاء: 1 / 65، الریاض النضره: 2 / 198، الدر المنثور: 1 / 104، ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 229 و 230.

4 حق با علی است

منّاوی در فیض القدیر از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می کند که آن حضرت فرمود:

علی مع الحقّ والحقّ مع علی;

علی با حق است و حق با علی.

آن گاه در شرح این حدیث می گوید:

از همین روست که علی داناترین افراد به تفسیر قرآن بوده است. تا آن جا که می گوید: حتّی ابن عباس نیز به این معنا اعتراف کرده و می گوید: آن چه از علم تفسیر در نزد من است، از علی گرفته ام.1

اما ابن تیمیّه می گوید: این سخن که «ابن عباس شاگرد علی بوده»، سخن باطل و نادرستی است.2

______________________

1 فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر: 4 / 357، ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 231.

2 منهاج السنّه: 7 / 536.

ابن تیمیّه در رویارویی با علاّمه حلّی

علاّمه حلی رحمه اللّه می نویسد:

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

أقضاکم علی;

بهترین و برترین قاضی در میان شما علی است.

آن گاه می گوید:

قضاوت و داوری بر دو پایه علم و تقوا استوار است.

ابن تیمیّه در رویارویی با علاّمه حلّی می گوید:

چنین حدیثی ثابت نیست و سند محکمی ندارد که بتوان به آن استدلال کرد; بلکه این حدیث از نظر سند قوی است که پیامبر فرمود: «داناترین شما به حلال و حرام معاذ بن جبل است». روشن است که علم به حلال و حرام بیش از آن که حلال و حرام را سامان دهد، قضاوت را سامان می دهد.1

آن گاه می گوید:

معروف است که علی، علم و دانش را از ابوبکر گرفته است(!!)2 او فتواهای زیادی بر خلاف صریح آیات و روایات دارد.(!!)3

در آغاز ابن تیمیّه گفت: در هفده مورد نظریات علی با قرآن و سنّت مخالف است. اما در این جا می گوید: فتواهای بسیاری در مخالفت قرآن و سنّت دارد.

آن گاه می گوید:

محمّد بن نصر مَرْوَزی کتاب بزرگی نوشته و در آن مواردی را جمع آوری کرده که مسلمانان نظر علی را نپذیرفته اند; زیرا نظر دیگر صحابه بیشتر تابع کتاب و سنّت بوده است(!!)4

ولی حقیقت آن است که کتاب مَرْوَزی پیرامون مسائلی است که ابوحنیفه در فتاوا و نظریاتش با امیرالمؤمنینعليه‌السلام و عبداللّه بن مسعود مخالفت کرده است.

به راستی میان آن چه که ابن تیمیّه ادعا می کند و واقعیّت چه میزان فاصله است؟!

ابن تیمیّه در مورد دیگری می گوید:

بدون شک عثمان تمامی قرآن را جمع آوری کرده و گاهی تمام آن را در یک رکعت می خواند، اما درباره علی اختلاف است که آیا تمام قرآن را حفظ کرده است یا نه؟!5

آن گاه می نویسد:

اگر کسی به دفاع از علی بگوید: آن هایی که به دست علی کشته شدند کسانی بودند که بر امام زمان خود خروج کردند و از طرفی در حدیثی صحیح ثابت شده است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به عمار بن یاسر رضی اللّه عنه فرمود:

تقتلک الفئة الباغیة;

«گروه یاغیان و سرکشان تو را خواهند کشت» و آن ها نیز عمار را کشتند;

ما می گوییم: در این قضیه مردم نظریه های مختلفی دارند: برخی حدیث عمار را قبول ندارند. بعضی باغی را به معنای طالب می گیرند; این توجیه ضعیف است. اما اکثر گذشتگان و پیشوایان چون ابوحنیفه، مالک، احمد و دیگران برآنند که شرایط کشتن گروه بغاة و سرکشان فراهم نبوده است.6

بنابراین، ابن تیمیّه می گوید که به نظر ابوحنیفه، مالک، احمد بن حنبل و دیگران، علی حق نداشته با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگد و این کار خلاف شرع بوده است; زیرا شرایط بغاة در آن ها نبوده تا علی با آن ها بجنگد.

و حال آن که حضرت علیعليه‌السلام از جانب خدا و رسول مأمور به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین بوده و حدیث وارد در این باره قطعی است.7

ابن تیمیّه در جای دیگری می افزاید:

علم پیامبر به واسطه غیر علی به تمامی شهرهای اسلام رسید.8

در این صورت مولا امیرالمؤمنینعليه‌السلام هیچ نقشی در نشر تعالیم اسلام، احکام شرع و حقایق دینی نداشته است(!!)

این سخنان آن چنان سست و واهی است که ارزش نقد ندارد. مگر نگذشت که بزرگان اهل سنّت نقل کردند که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره علیعليه‌السلام فرمود:

أنا مدینة العلم وعلی بابها;

من شهر علم و دانش هستم و علی دروازه آن است؟

آیا علوم شهر نبوی از غیر دروازه آن منتشر می شود؟

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 512 و 513.

2 همان: 5 / 513.

3 همان: 7 / 502.

4 همان: 8 / 281.

5 همان: 8 / 229.

6 همان: 4 / 390.

7 مجمع الزوائد: 7 / 238 و 239، ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 336 ـ 339.

8 منهاج السنّه: 7 / 516.

بخش دوم: ابن تیمیّه و انکار فضایل بی کران امیر مؤمنان علیعليه‌السلام

ابن تیمیّه و انکار فضایل بی کران امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فضایل بی کران

آیات بسیاری در فضایل و مناقب امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نازل شده است که به برخی از آن ها اشاره می نماییم:

1- علی و آیه ولایت.

خداوند متعال می فرماید:

( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ ) ;1

ولی و صاحب اختیار شما تنها خدا، پیامبر او و کسانی هستند که ایمان آورده اند; همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.

بنابر دیدگاه عالمان اهل سنّت این آیه شریفه درباره امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نازل شده است.2 اما ابن تیمیّه در ذیل این آیه می گوید:

برخی از دروغ گویان حدیثی دروغین جعل کرده و گفته اند: این آیه در مورد علی در آن هنگام که انگشترش را در نماز به فقیر بخشید، نازل شده است. این مطلب به اتفاق دانشمندان حدیث دروغ است و دروغ بودن آن از راه های گوناگونی آشکار است.3

جالب است بدانیم که این حدیثی را که ابن تیمیّه تکذیب کرده محدثان زیر از ابن عباس نقل کرده اند:

عبدالرزاق، عبد بن حمید، ابن جریر طبری، ابوالشیخ، ابن مردویه.

عدّه دیگری که این حدیث را از مسلمة بن کُهَیْل نقل کرده اند، عبارتند از: ابن ابی حاتِم، ابو الشیخ و ابن عساکر.

از راویان دیگر این حدیث می توان افراد ذیل را نام برد:

طبرانی، ثعلبی، واحدی، خطیب بغدادی، ابن جوزی، محب طبری، هیثمی و متّقی هندی.

از طرفی این حدیث در تفسیرهای: فخر رازی، بَغَوی، نَسَفی، قُرْطُبی، بیضاوی، ابوالسعود عمادی و شوکانی نیز آمده است.

آلوسی حنفی در تفسیر آیه می گوید:

اکثر محدّثان بر آنند که این آیه درباره علی کرم اللّه وجهه نازل شده است.

او می افزاید: حسّان در این باره اشعاری را سروده است. آن گاه آن شعرها را ذکر می کند.4

2 -. علی و انفاق در راه خدا.

آیه دیگری که درباره حضرت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نازل شده این آیه است که می فرماید:

( الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً ) ;5

کسانی که اموالشان را شب و روز، مخفی و آشکار در راه خدا انفاق می کنند.

به اعتراف دانشمندان اهل سنّت این آیه درباره امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نازل شده است، اما ابن تیمیّه می گوید:

نازل شدن این آیه در مورد علی ثابت نشده و دروغ است.6

این مطلب ابن تیمیّه در صورتی است که افراد ذیل نازل شدن این آیه را در مورد امیرالمؤمنینعليه‌السلام می دانند; افرادی هم چون:

عبدالرزاق بن همّام صنعانی، عبد بن حُمید، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتِم، طبرانی، ابن عساکر، واحدی، ابونعیم اصفهانی، فخر رازی، زمخشری، محب الدین طبری، ابن اثیر، سیوطی و ابن حجر مکی.

با وجود این تعداد از مفسّران، ابن تیمیّه می گوید: این مطلب دروغ بوده و ثابت نشده است و چنین تفسیرهای باطلی را بسیاری از نادانان گفته اند(!!)

3 -. هدایت گر اُمّت.

آیه دیگری نیز درباره امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نازل شده است، آن جا که خداوند متعال می فرماید:

( إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْم هاد ) ;7

(ای پیامبر!) تو فقط بیم دهنده هستی و برای هر گروهی هدایت گری خواهد بود.

ابن تیمیّه با گستاخی چنین می نویسد:

بنا به اتفاق دانشمندان حدیث، نزول این آیه در مورد علی دروغ و جعلی است.8

با این که برخی از عالمان و اندیشمندان اهل سنّت، نزول این آیه را در شأن امیرالمؤمنینعليه‌السلام می دانند. این عالمان عبارتند از:

عبداللّه بن احمد بن حنبل، طبری، حاکم نیشابوری، ابن ابی حاتِم، ضیاء مَقْدِسی، طبرانی، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابن عساکر، ابن نجار، دیلمی، هیثمی، سیوطی و متّقی هندی.

حاکم نیشابوری بعد از نقل این حدیث می گوید: سند این حدیث صحیح است.

هیثمی پس از نقل این حدیث در مجمع الزوائد می گوید: تمامی رجال این سند از افراد مورد وثوق و اطمینان هستند.

ضیاء مَقْدِسی نیز این حدیث را در کتاب المختاره آورده است; همان کتابی که ملتزم به آوردن احادیث صحیح شده است.9

____________________

1 سوره مائده: آیه 55.

2 برای آگاهی بیشتر رک: نگاهی به آیه ولایت از همین نگارنده.

3 منهاج السنّه: 2 / 30.

4 روح المعانی: 3 / 334.

5 سوره بقره: آیه 274.

6 منهاج السنّه: 7 / 228.

7 سوره رعد: آیه 7.

8 منهاج السنّه: 7 / 139.

9 ر.ک: المستدرک علی الصحیحین: 3 / 129، مجمع الزوائد: 7 / 4، تفسیر طبری، الدر المنثور در ذیل آیه و دیگر کتاب ها.

همگامی علی با حق

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در حدیثی می فرماید:

علیّ مع الحقّ والحقّ مع علی;

علی با حقّ است و حقّ با علی.

ابن تیمیّه می گوید:

این سخن از بزرگ ترین دروغ ها و نادانی هاست، زیرا که هیچ کس این حدیث را از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل نکرده است; نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف(!) پس چگونه بعضی می گویند: تمامی محدثان آن را نقل کرده اند؟ آیا دروغ گوتر از کسی که بگوید: صحابه و علما، حدیثی را نقل کرده اند، در حالی که هیچ کدام از آنان این حدیث را نقل نکرده اند، وجود دارد؟ بلکه این، آشکارترین دروغ است.1

در صورتی که اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله این حدیث را نقل کرده و بزرگان اهل سنّت در کتاب های خود آورده اند، از جمله:

1 امیر مؤمنان علیعليه‌السلام .

این حدیث را تِرمذی در سنن و حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین نقل کرده اند.2

2 جناب اُمّ سَلَمه همسر گرامی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله .

این حدیث را طبرانی، ابوبُشر دولابی، خطیب بغدادی و ابن عساکر نقل کرده اند.3

3 سعد بن ابی وَقّاص .

این حدیث را بزّار نقل کرده و هیثمی پس از نقل آن گوید: یکی از راویان آن، سعد بن شعیب است. من او را نمی شناسم; اما دیگر افراد این سند مورد اطمینان هستند.4

4 ابو سعید خُدری.

این حدیث را حافظ ابویعلی نقل کرده است. هیثمی پس از نقل آن در مجمع الزوائد می گوید: این حدیث را ابویعلی نقل کرده و همه راویان آن ثقه و مورد اطمینان هستند.5

5 عایشه.

ابن قُتَیْبَه دینوری در الامامة والسیاسه به نقل این حدیث از وی پرداخته است.6

6 کعب بن عجره.

وی که از اصحاب پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می باشد این حدیث را نقل کرده است; آن سان که طبرانی در المعجم الکبیر آن را نقل کرده است.

متّقی هندی در کنز العمال گوید: هر گاه بین مردم تفرقه و اختلاف شد، علی و یارانش بر حقّ هستند.7

اینان برخی از صحابه و بزرگان علما و محدّثان هستند که این حدیث را نقل کرده اند. در این میان روایت هایی با سند از صحابه نقل شده که برخی از آن ها صحیح است; پس چگونه ابن تیمیّه به خود جرأت داده و می گوید: این حدیث را کسی از پیامبر نقل نکرده; نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف؟!

____________________

1 منهاج السنّه: 4 / 238.

2 ر.ک: سنن ترمذی: 5 / 297، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 119 ـ 125.

3 مجمع الزوائد: 7 / 235، 9 / 134، تاریخ بغداد: 14 / 322، ترجمه امیرالمؤمنینعليه‌السلام تاریخ مدینة دمشق: 20 / 261، 42 / 419 و 449.

4 مجمع الزوائد: 7 / 235 و 236.

5 همان: 7 / 234 و 335.

6 الامامة والسیاسه: 1 / 98.

7 کنز العمّال: 11 / 621.

علی برادر پیامبر

راویان بسیاری نقل کرده اند که در روز مؤاخات و برادری، پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله ، امیر مؤمنان علیعليه‌السلام را برادر خود قرار دادند.

ابن تیمیّه در این زمینه می نویسد:

امّا حدیث برادری پیامبر با علی دروغ و باطل است... پیامبر، نه علی و نه هیچ کس دیگر را برادر قرار نداد و حدیث برادریش با علی و نیز برادری ابوبکر با عمر از دروغ های مسلّم است... پیامبر هیچ گاه علی و غیر او را برادر خود قرار نداد و هر چه در این خصوص وارد شده بدون تردید دروغ است.

تمامی احادیثی که در برادری مهاجران و انصار با یک دیگر وارد شده، دروغ است و هیچ گاه پیامبر، علی را برادر خود قرار نداده است... همه احادیث برادری پیامبر با علی، جعلی و دروغ است.

آن چه گذشت عبارت هایی است که ابن تیمیّه در جاهای متعددی از منهاج السنّه آورده و حدیث مؤاخات را تکذیب کرده است.1

در حالی که حدیث برادری پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله با امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در کتاب های سنن تِرمذی، الطبقات الکبری، المستدرک علی الصحیحین، مصابیح السنّة، الإستیعاب، البدایة والنهایه، الریاض النضره، مشکاة المصابیح، الصواعق المحرقه و تاریخ الخلفاء آمده است.2

از طرفی، برخی از صحابه نیز این حدیث را نقل کرده اند که عبارتند از:

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام ، عبداللّه بن عباس، ابوذر، جابر، عمر بن خطّاب، انس بن مالک، عبداللّه بن عمر، زید بن ارقم و...

نکته قابل توجه این که بسیاری از بزرگان اهل سنّت در این باره به ابن تیمیّه اعتراض کرده اند.