گناه و تاثیر آن بر جسم و جان

گناه و تاثیر آن بر جسم و جان0%

گناه و تاثیر آن بر جسم و جان نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

گناه و تاثیر آن بر جسم و جان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمدحسین طغیانی.
گروه: مشاهدات: 4721
دانلود: 2926

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 27 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4721 / دانلود: 2926
اندازه اندازه اندازه
گناه و تاثیر آن بر جسم و جان

گناه و تاثیر آن بر جسم و جان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

گناه و تاثیر آن بر جسم و جان

نویسنده:محمدحسین طغیانی.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

مقدمه

حمد و سپاس فزون از هر مقیاس، آفریدگاری را سزا است که در غریزه و نهاد بشریت تمایلات عالی ودیعت نهاده و حس کنجکاوی و حقیقت جویی و دانش پژوهی به او عطاء فرموده که پیوسته پویای کشف اسرار طبیعت و جویای رسیدن به مدارج حقیقت و در صدد حل معمای خلقت و غوص دریای معنویات در جهان فطرت است چرا که در این عصر پرده از اسرار عالم خلقت برداشته شده و سیلاب مادی گری و مکاتیب پوچ از باختر به خاور زمین سرازیر و چشم جوانان دانش جو و فرهنگیان روشنفکر متوجه مادیات شده و حقایق را از دریچه مادیات و جهان ماوراء الطبیعه (متافیزیک) را از آغازه های طبیعت می خواهند مشاهده نمایند به همین خاطر لازم دانستیم ثابت نماییم که شریعت مقدس اسلام عین علم و دانش است و هر پرده ای که از خبایا و خفایای فطرت عقب رفت حقیقت تازه ای از اسلام و متانت احکام آن کشف می شود.

چنان چه فیلسوف بزرگ اروپا و امریکا این حقیقت را اعتراف نموده است.

دکتر گوستاولوبون فرانسوی در صفحه 635 کتاب «تمدن عرب و اسلام» آورده است؛ احکامی که در قرآن به آنها اشاره شده است؛ مانند وضو، غسل، تحریم مسکرات، و ترجیح غذای نباتی بر حیوانی در مناطق گرمسیری بسیار حکیمانه و برای سلامتی بدن مفید می‌باشد.

از این رو برای اثبات این مدعا که تمام دستورات اسلام طبق حکمت است و برای انسان مفید می باشد. این کتاب را به رشته تحریر در آورده‌ایم که به بیان پاره ای از واجبات، محرمات و فلسفه آن‌ها پرداخته شده است که امیدوارم مورد قبول درگاه الهی واقع گردد و خوانندگان عزیز با نظراتشان بنده را مستفیض نمایند.

عبدالزهرا سلام الله علیها

محمد حسین طغیانی

20 رجب المرجب 1430 ه.ق

ترک نماز و ابتلا به امراض روحی روانی‌

یکی از واجبات دین مقدس اسلام نماز می باشد. نماز عامل محافظت انسان از ابتلاء به گناه و معصیت در برابر خداوند متعال است و بهترین وسیله تقرب و رسیدن به آرامش برای انسان می باشد. طبق آیات و روایات بر هر مسلمانی واجب است که در شبانه روز پنج نوبت نماز بخواند و برای ترک کننده این عمل سختی های جسمی و روحی و عذاب های آخرتی وجود دارد که بدان ها اشاره می کنیم. خداوند متعال می فرماید: «نماز بگزار، همانا نماز آدمی را از فحشاء و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است و خدا بر آنچه می سازید آگاهست»(1) هم چنین می فرماید: «ای اهل ایمان از صبر و نماز یاری جوئید که خداوند با شکیبایانست» هم چنین در جای دیگر می‌فرماید «بهشتیان از جهنمیان می پرسند، چه چیز شما رابه دوزخ کشانید؟ در پاسخ گویند، ما از نمازگزاران نبودیم»(2) و هم چنین می‌فرماید «آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز برپای میدارند و از آن چه خدا روزیشان فرموده پنهان و آشکار به فقیران انفاق می کنند امید به تجارتی دارند که هرگز زیان نخواهد داشت»(3)

قابل توجه است که این دستور اسلام در ادیان گذشته هم وجود داشته چرا که خداوند متعال می فرماید: «(به یاد)آور هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر، خویشان، یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به زبان خوش با مردم سخن گویید، نماز بر پا داشته و زکات بپردازید، پس تمامی شما به جز عده کمی رویگردان شدید»(4)

و ترک نماز مانع از قبولی اعمال انسان می شود چنان چه پروردگار متعال می فرماید: «هیچ چیز مانع قبولی انفاق های آنها نشد مگر آن که به خدا و پیامبرش کافر شدند و جز با بی میلی در نماز حاضر نشوند و جز با کراهت انفاق نکنند»(5)

هنگامی که بی رغبتی به نماز خواندن مانع از قبولی اعمال میشود، ترک کردن نماز چه تأثیری بر ما وکردارمان خواهد داشت. بعضی ها فکر می کنند؛ ترک نماز هیچ تأثیری در زندگی شان ندارد ولی این افراد غافلند از این که امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «شخصی بر رسول خدا از تنگی روزیش شکوه کرد. حضرت فرمود: مگر نماز نمی خوانی؟ عرض کرد: یا رسول الله من در پنج وقت، نماز با شما می خوانم. حضرت فرمودند: شاید روزه نمی گیری؟ عرض کرد؛ نه یا رسول الله. حضرت فرمود: آیا به گناهی مبتلا هستی؟ جواب داد حاشا که خلاف فرموده خدا و پیامبرش رفتار کرده باشم. ناگاه جبرئیل امین از طرف رب العالمین نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، حقتعالی ترا سلام می رساند و می فرماید: علت تنگدستی این مرد آنست که در همسایگی اش باغی وجود دارد و در آن گنجشکی روی شاخه درختی لانه کرده و در آن آشیان استخوان تارک الصلاتی می باشد. به خاطر شومی آن استخوان زندگی این مرد را فقر و گرفتاری فرا گرفته است»(6)

پس معلوم می شود وقتی استخوان یک بی نماز سبب فقر و گرفتاری می شود اگر انسان شخصاً از نماز دور شود، به طور حتم دچار فقر و بدبختی می گردد.

ترک کردن خواندن نماز؛ سبب خواری و تزلزل شخصیت فرد می‌شود چرا که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «سگ (در پارس کردنش) می گوید سپاس خدایی را که مرا سگ آفرید و خوک نگردانید، خوک میگوید سپاس خدایی را که مرا خوک گردانید و کافر نیافرید و کافر میگوید: الحمدالله که مرا منافق نیافرید و منافق می گوید: خدا را شکر که مرا تارک الصلاه نیافرید»(7)

اینها بخش کوچکی از آیات و روایات مربوط به نماز بود که بدان اشاره کردیم اما اینک به دیدگاه دانشمندان درباره نماز، دعا و نیایش با خالق یکتا توجه کنید.

الکسیس کارل می گوید؛ نیایش گاهی تأثیرات شگفت آوری دارد، بیمارانی بوده اند که تقریباً به طور آنی از دردهایی هم چون خدره، سرطان، عفونت کلیه و زخم های مزمن و سل ریوی شفا یافته اند.(8)

بسیار واضح است که نماز نوعی نیایش به درگاه خداوند می باشد که توسط آن دردهای خود را تسکین می دهیم.

و هم چنین در نماز فواید مهم روحی وجود دارد، یکی از فوائد آن تلقین به نفس است که امروز اهمیت آن در علم روانشناسی(پسیکولوژی) به ثبوت رسیده است که به واسطه تأثیر تلقین به نفس، بیماری بهبود مییابد. فرد سالم مریض می گردد، شخص بد اخلاق، خوش اخلاق می شود، خوش اخلاق بد اخلاق می شود، بد عمل خوش عمل می شود، درستکار، بزهکار می گردد، بی دین، دیندار می شود و دیندار بی دین.

هنگامی که فرد به خود تلقین کند که؛ تو آدم خوبی هستی، راستگو هستی، خیانت نمی کنی. وقتی مکرر با خود از این مقوله حدیث نفس کند و به نفس خودش القا نماید، قطعاً همین صفات حسنه و اخلاق ممدوحه در وجود او ریشه می دواند و در اعمال، رفتار و اخلاق او تأثیر می گذارد. شخص نماز گزار به طور مداوم در هر شبانه روز چندین مرتبه در نماز خود را از جمله‌ی صالحان و با آنان هم ردیف می کند و خود را فروتن و خاکسار

می سازد، از این رو به طور طبیعی در او اثر می گذارد و در ردیف بندگان صالح در می آید. یکی دیگر از فایده های روانی نماز، لذت بردن نماز گزار است چرا که در نماز با محبوب خود مواجه و به قرب وصال نائل می گردد و چنان غرق لذت روحی می گردد که دیگر لذایذ مادی و نشاط جسمی برای او رنگ و بویی ندارد.(9) بر همگان بدیهی است افرادی که نماز را ترک می کنند هیچ ترس و واهمه‌ای در مقابل گناهانشان ندارند و راحت از مسیر خارج می شوند و به دزدی، غارت و تجاوز دست می زنند. نکته دیگر؛ افرادی که نماز نمی‌خوانند از لذت مناجات با خداوند متعال دور می شوند و ناچار بر لذتهای نامشروع و خطرناک روی می آورند، همچنین در سختی ها فرد به یک منبع آرام بخشی نیاز دارد که او را آرام کند ولی افرادی که نماز را ترک کرده اند، برای آرام کردن خود به جای نمازی که آرام بخش مؤمنین است، به مواد مخدر و رابطه با دوستان بی دین رو می‌آورند و آنها نیز به جای کمک کردن، او را در چاه بی دینی می‌اندازند.

روزه خواری و دور بودن از سلامتی‌

یکی از واجبات در دین مقدس اسلام روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان

می باشد که این عبادت دارای فوائد بسیار روحی، جسمی، اقتصادی، اجتماعی و می باشد که به آن اشاره می کنیم اما قبل از بیان فواید روزه گرفتن به آیات و روایات مربوط به آن اشاره می شود.

خداوند متعال می فرماید: «ای اهل ایمان بر شما نیز مانند گذشتگان روزه واجب گردید تا شاید پرهیزگار گردید»(10)

و هم چنین پروردگار متعال می فرماید: «توبه کنندگان عابد، شکرگزاران روزه دار، رکوع کنندگان و سجده کنندگان، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان و نگهبانان حدود الهی و مؤمنان را بشارت ده»(11)

درباره روزه گرفتن از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم احادیث زیادی آورده شده است؛ حضرت فرمودند: «روزه بگیرید تا تندرست شوید»(12) و هم چنین فرمودند: «روزه سپری است مادامی که آن را به دروغ یا غیبت ندرد»(13) و یا در جایی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:«روزه سپر عذاب خداست»(14) و هم چنین باز ایشان می فرمایند: «هر کس قدرت ازدواج ندارد، روزه بگیرد که برای او قطع شهوت است»(15)

پیامبر بزرگ اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «پروردگارا! میراث روزه چیست؟

خداوند فرمود: روزه حکمت به ارث میگذارد وحکمت معرفت و معرفت یقین، چون بنده به یقین رسد دیگر برایش اهمیتی ندارد که چگونه شب و روز خود را بگذراند؛ به سختی یا به آسانی»(16)

در دیگر کتابهای آسمان چون تورات و انجیل نیز به روزه گرفتن اشاره شده است.

«قوم یهود در موقعی که فرصت یافته می خواستند اظهار خضوع نمایند، روزه میداشتد تا بوسیله آن رضای حضرت حق را تحصیل نمایند»(17) در انجیل لوقا آمده است «حضرت مسیح به شاگردان دستور داد که پس از فوت او روزه بگیرند»

اما فوائد روزه از نظر دانشمندان و پزشکان‌

دکتر عبدالعزیز در این رابطه می گوید: این قدر مسلم است که روزه در حالات زیادی مفید است و در مواردی تنها راه علاج درمان می باشد و در مواقع دیگر می بینیم که اگر طریق منحصر هم نباشد، بهترین راه علاج است.

روزه برای معالجه در موارد زیر استفاده می شود:

1- اضطراب مزمن امعاء، هنگامی که مقرون با تخمیر مواد زلالیه و مواد نشاسته ای باشد.

2- فشار خون بالا، این مرض درا ثر عیاشی و انفعالات نفسانی رو به ازدیاد می رود. در چنین هنگامی روزه نقش درمانی ایفا می کند. مخصوصاً اگر وزن شخص بیشتر از وزن طبیعی باشد.

3- مرض قند، آن هم مانند فشار خون رو به بالا می رود. در اوایل بروز و قبل از ظهورش غالباً توأم با سنگینی بدن است دراین صورت روزه علاج نافعی می باشد. زیرا مرض قند با تثبیت وزن تخفیف می‌یابد. در مواقعی که مرض قند به طور خفیفی وجود داشته باشد پنج ساعت پس از خوردن غذا، قند در خون به کمتر از میزان طبیعی‌پایین می آید و پس از ده ساعت به کمترین حد طبیعی می‌رسد. حتی بعد از پیدایش آمپول انسولین، مهمترین روش درمان، روزه گرفتن است.

4- در مورد بیماریهای قلب که توأم با تورم باشد.

5- التهاب مزمن مفاصل، بخصوص وقتی که همراه با بیماریهای‌چاقی باشد. به طوری که غالب خانمها پس از سن چهل سالگی به آن مبتلا می شوند. در این باره مکرر دیده شده است که در ماه رمضان عوارض این بیماری به درجات خفیف تر از (مواقعی که برق و خون گرفتن و تمام وسائل طب جدید بکار برده می شود) می‌باشد.(18)

دکتر فرتس بکر می گوید: روزه گرفتن نه گرسنگی کشیدن است نه یک روش درمانگر؛ بلکه روزه گرفتن یک نوع استراحت است که به بدن ما این امکان را می دهد تا خود را برای ترمیم و نظافت درونی و بیرون ریختن مواد مزاحم بسیج نماید و دوباره خود را پاکسازی و بازسازی‌کند. راز و رمز تأثیر معجزه آسای این امر درون ارگانیسم زنده بدن ما نهفته است. در درون هر شخصی یک نیروی درمان کننده خدادادی وجود دارد.(19)

هم چنین دکتر کارل می گوید: لزوم روزه داری در تمام ادیان تأکید شده است. روزه ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعف احساس می شود ولی در عین حال کیفیات پوشیده ای که اهمیت زیادی دارند را به فعالیت وامیدارد. قند کبد در خون میریزد و چربیهایی که در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتیین های عضلات و غدد و سلول های کبد آزاد می شوند و به مصرف تغذیه بافت ها می‌رسد و بالاخره تمام اعضاء مواد خاص خود را برای نگهداری‌تعادل محیط داخلی و قلب قربانی می کند وبه این ترتیب روزه تمام بافت های بدنی را می شوید و آنها را تغییر میدهد.(20)

دکتر ژان فروموزان روش معالجه روزه را شستشوی احشاء تعبیرمیکند که در آغاز روزه داری زبان باردار است. تعریق بدن زیاد میگردد، دهان بو

می دهد، گاهی آب از بینی راه می افتد و تمامی اینها علامت شروع شستشوی کامل بدن است. پس از چهار روز بو بر طرف می شود، اسید اوریک ادرار کاهش می یابد و به شخص احساس سبکی و خوشی خارق العاده دست میدهد که در این حال اعضاء هم استراحتی دارند.(21)

در آخر باید گفت روزه باعث زخم معده نمی شود بلکه باعث استراحت معده و در حالت روزه داری و استراحت، اسید معده به جای غذا بوسیله صفرا خنثی میگردد و زخم ایجاد نمیشود.(22) آیا ترک واجبی مانند روزه که گناهی بسیار بزرگ است اثر سوء بر جسم و جان ما ندارد؟ آیا ابتلا به بیماریهای مختلف دلیلی غیر از گناه و معصیت الهی دارد؟ آیا شما هم چنین نظری دارید؟

بی حجابی سبب ناامنی خواهران‌

بی حجابی یعنی ظاهر کردن قسمت هایی از بدن که پوشاندن آن واجب و نمایش آن به نامحرمان حرام است، طبق دستور قرآن و روایات و نظر عقلا و دانشمندان بی حجابی امر حرام و قبیحی است.

خداوند متعال می فرماید: «ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو خویشتن را در چادر فرو پوشند»(23)

هم چنین می فرماید: «زنان را باکی نیست که نزد پدران، فرزندان و برادران و برادرزادگان و خواهر زادگان و زنان مسلمان وکنیزان ملکی‌خود بی حجاب در آیند.»(24)

در این دو آیه خداوند باری تعالی صراحتاً بیان می کند که زنان باید خود را بوسیله چادر بپوشانند الا برای افراد خاصی مثل برادر زادگان و که محارم شان محسوب میشود.

خداوندی که خالق آدمی است به نیازهای مخلوقاتش بیشتر آگاه است و هر آن چه دستور می دهد طبق مصلحت است و بر انسانهاست که اطاعت کنند و راه عصیان و مخالفت را نپیمایند.

در تفسیر آیه اول باید گفت، اهل لغت گفته اند جلباب جامه وسیعی‌است کوچکتر از عبا (چادر زنان عرب) و بزرگتر از خمار و مقنعه ای است که زنهای عرب بر سر می اندازند و به گونه ای میباشد که اطراف سینه هایشان را میپوشاند. از ابن عباس در معنای «من جلا بیبهن» روایت شده که جلباب عبایی است که از سر تا پا را می گیرد. بعضی گفته اند جلباب به معنی ملحفه یعنی لفافه ای است که تمام بدن را فرا میگیرد.(25)

در مذمت بد حجابی و خود آرایی خداوند سبحان می فرماید: «در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید. مانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خود نمایی نکنید و نماز را به پا دارید و زکات مال به فقیران بدهید و از امرخدا و رسول اطاعت کنید»(26)

غیر از آیاتی که در باب حجاب و اهمیت آن ذکر شد، روایات فراوانی‌در باب مذمت بی حجابی وجود دارد که به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «در آخر الزمان از میان امت من،زنانی خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهایشان برآمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد، ...پس آنان را لعنت کنید که ملعونند»(27)

امیرالمؤمنینعليه‌السلام به فرزند دلبندش امام مجتبیعليه‌السلام فرمودند: «زنان را در پرده حجاب و پوشش نگاهشان دارد تا نامحرمان را ننگرند زیرا سخت گیری در حجاب، سلامت و پاکدامنی آنان را استوارتر می‌سازد. آوردن افراد غیر صالح در میان زنان و داخل زندگی ، خطرناک تر است از بیرون رفتن آنها از منزل (از تماس زن ها با افراد غیر موثق) جلوگیری کن و اگر می توانی کاری کن که زنان غیر تو را نشناسند. کاری که برتر از توانائی زن می باشد و به او مربوط نیست به او وامگذار، زیرا زن چون گل خوشبوست نه قهرمان و کارفرما»(28)

و در جایی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم میفرمایند: «نابودی زنان امت من در دو چیز است:

1- استفاده از زیورآلات طلا ( و نمایش به نامحرمان).

2- پوشیدن لباس نازک و بدن نما.(29)

اینها بخشی از احادیث مربوطه به بد حجابی بود که بیان شد. اما جالب است بدانید که پوشش مخصوص مسلمانان نیست بلکه حتی‌ادیان گذشته مأمور به رعایت حجاب بودند چنان که ویل دورانت مینویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشتند به میان مردم می رفت و یا در انظار عموم نخ می رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد و یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایه ها می توانستند سخنانش را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.(30)

هم چنین نویسنده اروپایی «کنت گو بینو» می گوید: حجاب شدید دوره ساسانی، حتی با آمدن اسلام در میان ایرانیان باقی ماند.(31)

اما در باب فواید جسمی داشتن پوشش باید گفت، آیا نفعی بزرگتر از امنیت وجود دارد؟ امنیتی که خبرنگار نیویورک تایمز طی مقاله ای با عنوان «زنان در آغوش اسلام امنیتی تازه می یابند» با اشاره به گرایش روز افزون زنان مسلمان به حجاب مینویسد. چه چیزی این بازگشت را میسر ساخته است؟ بازگشتی که به معنای واقعی در آزادیهای‌شخصی و سیاسی صورت گرفته است؟

این در حالتی است که طبق آماری تکان دهنده هر بیست دقیقه یک بار، یک زن در سوئد کتک می خورد و مجروح می شود، در هر سه ساعت یک بار به یک زن تجاوز می شود.

اما با وجود این آمارها، بعضی ها خیال می کنند که اگر فرهنگ برهنگی رواج پیدا کند کم کم به صورت عادی در می آید و دیگر افراد تحریک نمی شوند!

در جواب این افراد باید گفت بنا به نوشته plaintruth تجاوز به عنف (اجبار) از هر 34 دقیقه یک مورد به 14 دقیقه رسید. طبق نوشته مجله آمریکایی نیوزویک هر سال ده هزار کودک در اروپا مورد تجاوز جنسی و سوء استفاده های دیگر مانند کودک آزادی و قرار می‌گیرد. آمار گیری در انگلستان نشان داده است؛ 41 درصد زنان 16 تا 30 سال از این احتمال که روزی مورد تجاوز قرار گیرند همیشه نگران هستند و بیش از 11 درصد از زنان انگلیس بر این باورند که به هر حال روزی مورد تجاوز قرار خواهند گرفت. 4 درصد زنان از آژیرهای هشدار دهنده تجاوز جنسی استفاده می کنند و 7 درصد از خانمها در کلاس های دفاع شخصی شرکت میکنند.(32)

آیا برهنگی غرب کمکی به امنیت زنها کرده است؟ آیا برهنگی سبب بی توجهی مردان هوسران شده است؟؟؟ آن چه مسلم است تنها حجاب سبب امنیت زنان و بی توجهی مردان به زنان می شود نه چیز دیگر، در این رابطه چه دیدگاهی دارید؟

در پایان بشنوید حکایت جوانی را که بواسطه بی حجابی و بد پوششی همکلاسی هایش در دانشگاه مرتکب قتل شد!!

جوان متهم به قتل را دستگیر کردند. از او پرسیدند؛ چرا چنین عمل شنیعی را انجام دادی؟ گفت: با هزار زحمت دیپلم گرفتم و وارد دانشگاه شدم در آنجا چشمم به دختران بد حجاب زیادی افتاد که با آرایشهای تند و زننده در محوطه و کلاس دانشگاه قدم می زدند، با هم می خندیدند و اصلاً رعایت هیچ چیزی را نمی کردند. من هم جوانی‌مجرد، کم کم با بعضی از آنها طرح دوستی ریختم و با نقشه قبلی یکی ازآنان را فریب دادم و با او دوست شدم چون که می‌خواهم با شما ازدواج کنم یک روز او اظهار داشت که حامله هستم باید با من ازدواج کنی من که وضعم مناسب نبود به او قول امروز و فردا می دادم تا این که یک روز کارمان به مشاجره و آبروریزی کشید، گلاویز شدیم و وقتی به خودم آمدم متوجه شدم او را خفه کرده ام و او مرده است.(33)

این جنایت یکی از ثمرات بد حجابی است هر چند این درخت ثمرهای فراوانی چون، خیانت، طلاق، بی میلی زن و شوهر، وسیله رسیدن به خواهش هوس بازان و و صدها ثمره دیگری که برای همگان واضح است.

سخنی با خواهران مسلمان‌

هیچ وقت دیده نشده است که طلا فروشان، طلاهای خود را در ظرفی‌قرار دهند و آن را روی سر بگذارند و در میان بازار و خیابان حرکت کنند، بلکه طلاها را در گاوصندوقی بزرگ پنهان می کنند زیرا می دانند این جنس ارزشمند دزد زیاد دارد لذا در نگهداری آن تلاش می کنند. عفت، زیبایی و حیای زن نیز مانند طلایی می ماند که دزد زیاد دارد به همین خاطر عاقل، فردی است که آن را از دسترس دزدان دور نگه میدارد و آن را در گاو صندوق قرار میدهد، باید دانست که گاو صندوق گوهر زن؛ حجاب است، حجاب یعنی پوشاندن تمام بدن بوسیله چادر، اگر درب گاو صندوق شما ذره ای باز باشد دزد می‌تواند به راحتی دسبرد بزند و اگر کاملاً هم باز باشد به راحتی‌دست به سرقت می زند یعنی اگر شما قدری از زینتها را واضح و آشکار کنید و یا تمام آنها را، در هر دو صورت راه را برای هوسبازان باز گذاشته اید، پس با داشتن پوشش کامل خود را از دست نگاههای‌مردان هوس باز حفظ کنید.

خوردن گوشت خوک سبب ابتلا به تریکیوز

در شریعت مطهره اسلام خوک از حیوانات نجس به شمار می آید. خرید و فروش آن حرام و خوردن گوشت و شیر آن هم حرام است. برای تحریم این حیوان دلایلی بسیار وجود دارد که به آنها از طریق قرآن و روایات و نظر دانشمندان اشاره میکنیم.

خداوند متعال می فرماید: «خداوند محققاً مردار و خون و گوشت خوک و آن چه بدون نام خدا کشته شود را بر شما حرام نموده»(34)

در علت تحریم خوردن گوشت خوک، امام رضاعليه‌السلام می فرماید: «خداوند خوردن خوک را حرام فرموده چون حیوانیست مهیب و زشت صورت که خدا او را برای پند و عبرت گرفتن انسانها آفریده (یعنی از دیدنش بفهمند که خدا بر هر چیزی تواناست و خدای را بر زیبایی صورت بشری خود شکر کنند) بترسند از شهوت رانی و بی‌بند و باری که موجب این می شود که خدای متعال سیمای زیبای آدمی‌را از او گرفته و به صورت خوکشان کند و مسخ شوند. جهت دیگر حرمت خوک آنست که خوراکش پلیدترین پلیدها و کثیف ترین کثافتها است»(35)

هم چنین امام صادقعليه‌السلام می فرماید: «خداوند عده ای را به صورت های گوناگون مسخ کرد شبیه خوک، بوزینه، خرس و هر چه از مسوخات دیگر است؛ آنگاه از خوردن این نمونه ها نهی فرمود تا از این گونه حیوانات بهره مند نگردند و با عقوبت آن خوار نگردند»(36)

اینها قسمتی ازآیات و روایات مربوط به خوردن خوک بود که به آنها اشاره شد اما قبل از بیان مضرات علمی این حیوان باید اشاره نمود که خوک و سگ دو حیوان نجس هستند که تمام اجزاء بدنشان حتی مو و ناخن آنها که جان ندارد، ناپاک است و ذبحشان لغو است یعنی به هیچ وجه قابل تطهیر نیست و خوردنشان حرام و گناه محسوب می‌شود.

زیان های جسمی خوک از نظر دانشمندان

1- خوک از خوردن کثافات حتی مدفوع خود باک ندارد، از این جهت معده خود را لانه انواع و اقسام میکروب های امراض قرار داده که از آن جا به گوشت، خون و شیر آن سرایت می کند.

2- از ضررهای مهم گوشت خوک، تولید مرض تریکینوز است که میکروبی با نام تریکین یا تریشین در گوشت خوک لانه می گذارد به گونه ای که در یک کیلو گوشت خوک بسا 400 میلیون نوزاد تریکین موجود است. این انگلها سبب آسیب گلبول های قرمز و ایجاد کم خونی در شخص، سپس سرگیجه و امراض زیاد دیگر می شوند.

3- تولید مرض لادرری که از خوردن گوشت خوک به وجود می آید، در سرزمینهای مسیحی به خاطر خوردن گوشت خوک بسیار شایع است.

4- خوک غیرت ناموسی ندارد! جفت خود را در معرض استفاده خوک های نر دیگر قرار می دهد. این صفات و اخلاق او در گوشتش تأثیراتی دارد. از این جهت اشخاصی که ازاین گوشت تغذیه میکنند همان صفات و اخلاق رذیله را پیدا مینمایند.(37)

سحر و جادو عامل گمراهی‌

یکی دیگر از گناهانی که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به کبیره بودنش تصریح فرموده اند، سحر میباشد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است.

خداوند متعال می فرماید: «طایفه یهود پیروی کردند آن چه را که شیاطین بر مردم در زمان حضرت سلیمان می خواندند در حالی که سلیمان کافر نشد ولیکن شیاطین کافر شدند چه آن که سحر را به مردم یاد دادند و آنها را گمراه نمودند و از آن چه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت از راه الهام نازل شده بود، پیروی کردند. در حالی که آن دو فرشته هر گاه می خواستند بکسی سحر بیاموزند قبلاً او را از عمل به آن نهی می کردند و می گفتند ما برای آزمایش آمده ایم و مواظب باش کافر نشوی. پس از آن دو فرشته قسمت هائی از سحر که به وسیله? آن میان زن و شوهر جدایی می انداختند را یاد میگرفتند. اگر چه مردم نمیتوانستند بدون اذن خدا به کسی زیان برسانند و یاد می گرفتند آن چه به حالشان زیان داشت نه منفعت و آنها ( بوسیله عقل خود و فرمایش حضرت موسی ) می دانستند که خریدار سحر درسرای دیگر بهره ای نخواهد داشت و به بد چیزی‌خود را فروختند اگر بدانند»(38)

در توضیح این آیه باید آورد؛ امام رضاعليه‌السلام ضمن گفتگویی با مأمون چنین فرمودند: «و اما هاروت و ماروت دو فرشته بودند که به مردم سحر یاد دادند تا بوسیله آن از سحر ساحران جلوگیری کنند و نقشه های آنها را باطل نمایند. آنان چیزی از سحر به کسی نیاموختند مگر این که قبلاً به او یادآوری کردند که ما وسیله آزمایش تو هستیم، کافر مشو. ولی عده ای بواسطه به کار بستن چیزی که باید از آن دوری می‌کردند، کافر گشتند و مشغول تفرقه انداختن میان مرد و همسرش بوسیله اعمال مخصوصی که انجام می دادند شدند.»(39)

در مذمت سحر و جادو از اهلیبتعليه‌السلام احادیثی داریم که به آن اشاره می کنیم.

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «سه طایفه اند که به بهشت داخل نمی‌شوند. کسی که دائماً در حال شراب خواری باشد. کسی که دائماً درحال سحر باشد و قطع کننده صله رحم.»(40)

و هم چنین رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «کسی که نزد ساحر، کاهن یا دروغگویی برود در حالی که آن چه را که می گویند، تصدیق کننده باشد به تمام کتاب های آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است».(41)

امیرالؤمنینعليه‌السلام در این رابطه می فرمایند: «زنی خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت شوهرم به من بد اخلاقی و تندی می کند. من چیزی درست کرده ام تا او را با خود مهربان کنم. (یعنی او را سحر کرده‌ام یا به قول عوام چیز خورش کرده ام تا مرا دوست بدارد) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اف بر تو باد که دریاها و خاک ها را تیره ساختی و ملائکه های نیکان و ملائکه های آسمان و زمین ترا لعنت کردند»(42)

لازم به تذکر است که سحر انواعی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد اما قبل از بیان اقسام آن به جا است که سحر را تعریف کنیم. سحر عبارت است از نوشتن یا خواندن اوراد مخصوص یا سوزانیدن به آتش یا دود کردن چیزهایی خاص، نقش کردن صورت، یا گره زدن پارچه یا چند چیز را به شکلهای گوناگون در جاهایی دفن کردن به طوری که در بدن، قلب یا عقل شخص سحر شده، اثر کند. مثل این که غایب را حاضر یا این که او را بیهوش کنند یا ایجاد محبت و دشمنی بین او و دیگری‌کنند و بین زن و مرد جدایی اندازد.(43)

انواع سحر

1- کهانت: خبر دادن از امور آینده و پیشگوئی کردن است به این منظور که خبرها از بعضی طوایف جن رسیده است. از مال دزدیده شده یا از امور آینده خبر می دهد. در این باره حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: «کسی که کهانت کند و فردی که نزد کاهن برود تا برایش این عمل را انجام دهد از دین محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیرون شده است.»(44)

2- شعبده: نشان دادن چیزی است که حقیقت و واقعیت ندارد. بوسیله سرعت حرکت و استفاده از خطای چشم بیننده انجام می‌گیرد. مانند آتشی که در آتش گردان است وقتی که به سرعت چرخ داده می شود، چشم یک دایره متصل آتشین می بیند. در حالی که واقعاً این طور نیست.

3- تسخیرات: استخدام و تسخیر کردن ملک، جن یا ارواح بشر یا سایر حیوانات و غیره که تماماً حرام و از اقسام سحر شمرده می شود.

4- قیافه: پیوند دادن کسی به دیگری در نسب. بر خلاف آن چه که شرع مقدس در اثبات نسب و الحاق یکی به دیگری، میزان قرار داده است، مثل این که از روی علم چهره شناسی حکم قطعی کند فلانی‌پسر فلان شخص است. در حالی که از روی میزان شرعی پسر او نیست یا بواسطه اعضای ظاهری و باطنی، شخص از امور غریب و پنهان خبر دهد.

نقل شده است؛ علی بن هبیره از جمله حکام و امراء بنی عباس بود. غلامی داشت به نام رفید. بر او خشم کرده بود و قصد کشتنش را داشت. رفید به حضرت صادقعليه‌السلام پناه آورد. آن حضرت به او فرمودند: «نزد او برگرد و سلام مرا به او برسان و بگو جعفر بن محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت، من غلام تو رفید را پناه دادم او را آزار مده» رفید عرض کرد: مولای من شامی بد اعتقادی است، حضرت فرمود: «برو و به همین قسم که گفتم بگو» رفید گوید روانه شدم در بیابان عربی مرا دید پرسید: کجا میروی؟ صورتت شبیه به کشته شدگان است. پس گفت؛ دست خود را به من بنما، چون نگاه کرد، گفت: دستت دست انسان کشته شده است! هم چنین پایم را دید و گفت: پایت پای انسان کشته شده است. تمام بدنم را دید و گفت: بدنت مانند جسد مقتول است. سپس زبانم را نگاه کرد، گفت: بر تو ضرری نیست زیرا در این زبان رسالت و پیغامی است که اگر به کوه های بلند، آن پیغام را برسانی. آنها نرم می شوند.

رفید میگوید، چون بر مولایم علی بن هبیره وارد شدم امر به کشتنم نمود. کتفهایم را بستند و جلاد با شمشیر برهنه بالای سرم ایستاد. گفتم: ای امیر مرا که به زور نگرفتی بلکه من با پای خودم آمدم. مطلبی است که با تو در خلوت می گویم. خواهی مرا بکش یا ببخش. پس امر به خلوت نمود مطلب امام را به او رساندم گفت الله اکبر جعفر بن محمد این سخن را به تو گفت و به من سلام رساند. گفتم: بلی و قسم خوردم تا سه مرتبه. پس با دست خود بازوی مرا گرفت، باز نمود و گفت، دست من پیش نمی رود و هرگز چنین کاری نمی‌کنم. گفت، قانع نمی شوم مگر به این کار. پس اصرار کرد دستان او را بستم و من زود آنها را گشودم سپس انگشتری خود را به من داد و گفت؛ امور خود را به تو وا گذاشتم، و همگی در دست تو است، هر چه خواهی بکن.(45)

5- تنجیم: خبر دادن از حوادث تکوینی به طور قطع و جزم. مانند خبر دادن از گرانی و ارزانی اجناس و قحطی. در حالی که این امور را مستقلاً از حرکات افلاک و ربط ستارگان بداندوآنها را مستقل در تأثیرات این عالم بداند. اما خبر دادن از این امور به طور احتمال و خدا را مؤثرحقیقی دانستن جایز است؛ چنان چه خبر دادن از خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی و منزلهای ماه، اتصال و انفصال ستارگان از یکدیگر مانعی ندارد. در این مورد رسول اکرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «کسی که منجم یا کاهن را تصدیق کند، پس به آن چه خدا بر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده است کافر شده است»(46)

باید گفت که قدرت ساحر محدود می باشد، چنان چه امام صادق‌عليه‌السلام فرمودند: «ساحر عاجزتر و ناتوان تر است که بتواند خلقت خدای را دگرگون سازد. زیرا کسی که بتواند آن چه را خدا ترکیب و تصویر فرموده باطل کند و دگرگون سازد باید چنین شخصی شریک خدا در خلقتش باشد. بلند مرتبه است خداوند از این که برایش شریکی‌باشد. اگر ساحر بر چنین کاری توانائی دارد، پس باید بتواند پیری و گرفتاری‌را از خودش دور کند، نگذارد موی سرش سفید شود و تهیدستی را از خود دور کند. جز این نیست که بزرگترین اقسام سحر نمیمه است که با آن میان دوستان جدایی می افکند و میان اهل صفا و محبت، دشمنی می اندازد».(47)