بخش دوم: احادیث در باب تراشیدن ریش
حدیث اول: ریش تراشیدن تغییر فرمان خداست
قال الله تبارک و تعالی : و قال لاتخذن من عبادک نصیباً مفروضاً و لاضلنهم و لامنینهم و لآمرنهم فلیبتکن آذان الانعام فلیغیرن خلق الله.
خداوند تبارک و تعالی می فرماید: شیطان می گوید هر آینه فرا می گیرم از بندگان تو بهره ای که مقرر شده و هر آینه گمراه می کنم و آرزومند می سازم ایشان را و امر می کنم که بشکافند گوشهای چهارپایان را و تغییر دهند خلقت خدا را.
شاهد در قسمت آخر آیه است که شیطان می گوید: من امر می کنم که بندگان تو تغییر دهند خلقت تو را البته البته.
سئوال: تغییر در خلقت چیست که شیطان دستور به آن می دهد؟
جواب: از امام باقر و صادقعليهمالسلام
در جد سوم تفسیر تبیان ص 334 رویات شده که مراد از تغییر، تغییر در فطرت توحید و تغییر در فرمان خداست. بنابر فرمایش این بزرگواران آیا ریش تراشیدن از موارد تغییر در فطرت توحید و فرمان خدا نیست؟ چرا. به دلیل اینکه انسانها فطرتاً محد و خداپرست و عامل به دستورات خدا خلق شده اند و بر همین اساس با تمام وجود به دستورات او عمل می کنند و هیچگاه بر خلاف فرامین او عمل نخواهند کرد، حال کسی که بر اساس وسوسه های شیطانی ریش می تراشد در حقیقت بر خلاف فرمان پروردگار خود عمل می کند چرا که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند: پروردگارم به من امر کرده که ریشم را بگذارم.
حدیث دوم: تراشیدن ریش از مصادیق مثله است
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند:
حلق اللحیه من المثله و من مثل فعلیه لعنه الله.
تراشیدن ریش از مثله(شکنجه و آزار جسم و روح) است و هر که مثله کند بر او باد لعنت خداوند.
مثله یعنی بریدن و قطع کردن گوش یا بینی یا لب و یا انگشتان و که نبی اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
از آن نهی فرموده اند حتی در مورد سگ گزنده و در این روایت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
ریش تراشیدن را از مصادیق مثله کردن شمرده اند که این خود دلیل بر حرمت ریش تراشی دارد.
حدیث سوم: تراشیدن ریش سیره ی مجوسیهاست
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند:
حفوا الشوارب و اعفوا الحی و لا تتشبهوا المجوس.
همانا مجوسیها ریشهای خود را می زدند و سبیلها را نمی زنند، اما ما سبیلهای خود را می زنیم ولی ریشهای خود را نمی زنیم و این فطرت دین است و تغییر نمی کند. در روایتی دیگر آمده است که سبیلهای خود را بزنید و ریشهای خود را نتراشید و خود را شبیه آتش پرستها قرار ندهید.
حدیث چهارم: عمل قوم لوط
قوم لوط مردمی آلوده و ناپاک بودند که خداوند سبحان در اثر عمل شنیع لواط آنها را نابود ساخت و یکی از اعمالی که سبب نازل شدن عذاب بر آنها شد تراشیدن ریش بود.
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند:
ده عمل زشت و گناه باعث عذاب قوم لوط شد، یکی عمل لواط و آن حضرت بقیه اعمال آنها را شمرد تا اینکه فرمود: و تراشیدن ریش و بلند گذاشتن سبیل ها دو عمل و گناهی بود که سبب از بین رفتن قوم لوط شد.
حدیث پنجم: تراشیدن ریش همراه با مسخ شدن
حضرت علیعليهماالسلام
فرمودند:
در زمان گذشته گروهی ریش تراشیدند و سبیلها را می تا بیدند حق تعالی ایشان را مسخ کرد.
خوب به این حدیث توجه فرمائید ببینید که مولا حضرت علیعليهماالسلام
می فرماید: عده ای به خاطر اینکه ریش خود را تراشیدند مسخ شدند.
سئوال: ممکن است عده ای بپرسند مسخ در امت اسلام نخواهد بود و این حدیث نمی تواند دلیل حرمت باشد؟
مسخ در مقابل نسخ است که هب معنای قطع علاقه یک روح از بدن و تعلق آن بر بدن انسان و یا حیوان دیگر است که به آن تناسخ هم گفته می شود. از نظر علمای اسلامی نسخ یا همان تناسخ باطل است و چنین چیزی امکان پذیر نیست. هر چند که بعضی از فلاسفه آن را پذیرفته اند.
ولی مسخ یعنی تبدیل شکل انسان به شکل حیوان ، مورد پدیرش اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی است و ظاهر آیات و روایات به آن دلالت دارد.
در قرآن آیاتی مربوط به مسخ است که عبارتند از: (یس/67، بقره/65، نساء/47، اعراف/163-167، مائده.60)
این آیات به روشنی بر یک حقیقت دلالت دارند و آن اینکه گروهی از گنهکاران در میان امتهای پیشین به صورت بوزینه و خوک مسخ شده اند به این صورت که چهره و قیافه انسانی آنهاتغییر یافته و به شکل حیوان در آمده است. نوع دانشمندان اسلامی این حقیقت را به همین صورت پذیرفته اند و آن را یک معجزه الهی می دانند.
تغییر شکل ظاهری انسان به حیوان از لحاظ عقلی محال نیست و ما نمی توانیم به صرف استبعاد، از ظاهر روشن آیات قرآنی دست برداریم بخصوص اینکه ظواهر این آیات را روایتهای متعددی تقویت میکند.
از جمله این روایات روایات متعددی است که درباره اصحاب سبت وارد شده، بعضی از این روایات را مرحوم علامه مجلسیرحمهالله
در کتاب شریف بحارالانوار ج 14 ص 50 به بعد آورده است.
و در روایتی آمده که امام صادقعليهالسلام
فرمودند: از خوردن مسوخ منع شده تا مردم از آنها نفع نبرند و عقوبت را خفیف نشمارند.
روایات در این زمینه زیاد است تا جایی که در پرسشی که از سید مرتضی شده ادعای تواتر این روایات را نموده است.
گاهی گفته می شود که این کار با سیر کمالی انسان مخالف است و از لحاظ فلسفی انسان نمی تواند در سیر استکمالی خود به ناقص برسد و یا قهقرا کند، پاسخ این اشکال روشن است زیرا چون ماهیت انسان تغییر نمی یابد بلکه فرد مسخ شده با حفظ ماهیت انسانی خود فقط از لحاظ قیافه به شکل حیوان دیده می شود که نوعی عقوبت الهی است و اساساً تغییر چهره ی انسانی ربطی به مراحل استکمالی او ندارد و گرنه باید تغییر قیافه ی شاداب یک جوان به قیافه ی افسرده ی پیر که در طول زمان صورت می گیرد نیز محال باشد در حالی که چنین نیست و همواره جوانها پیر می شوند و قیافه های نامطلوبی به خود می گیرند.
مرحوم سید مرتضی علم الهدی ضمن تائید اینکه چنین تغییر قیافه ای محال نیست پرسشهایی را در این زمینه مطرح می کند. از جمله اینکه، چگونه تغییر قیافه انسان با شکل حیوان، مجازات محسوب می شود؟ در پاسخ می گوید: اگر این شکل در آغاز به همین صورت آفریده شده باشد، مجازات نیست ولی اگر یک انسان زنده ای که به زیباترین شکل ممکن آفریده شده تغییر شکل بدهد و به صورت حیوان در آید، این مجازات است زیرا که شخص از این تغییر دچار غم و غصه و تأسف می شود.
یعنی آنها از وضع خود آگاهی داشتند و رنج می برند.
مطلبی که باقی می ماند این است که آیا مجازات مسخ مخصوص آدمهای پیشین بوده و برای امت اسلامی چنین مجازاتی اعمال نخواهد شد و یا این یک کیفر عمومی است احتمال وقوع آن همواره موجود است؟
در بعضی از کتابها به ابن عباس نسبت داده شده که او گفته است این مجازات به امتهای پیشین اختصاص داشت.
و مرحوم علامه مجلسیرحمهالله
گفته است تمام مجازاتهای امم گذشته در این امت هم وجود دارد منتهی به صورت معنوی است. و مسخ در این امت به معنای مردن قلب و روح انسانی و حرمان از علم و مال است هر چند که به ظاهر صورت آدمی داشته باشد.
ولی روایاتی وارد شده که در میان امت اسلامی هم امکان مسخ وجود دارد در روایتی آمده که شخصی که با حضرت علیعليهماالسلام
عناد می کرد و با نفرین او به صورت سگ در آمد.
و در روایتی آمده که عمر بن سعد قاتل امام حسینعليهماالسلام
پس از کشته شدن به صورت بوزینه ای در آمد که در گردنش زنجیر بود.
و همچنین در روایتی از پیامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
آمده است که در میان امت من نیز خسف و مسخ اتفاق می افتد. و در روایتی از امام صادقعليهماالسلام
آمده که بنی امیه در حال مرگ مسخ می شدند و از جمله عبدالملک بن مروان به شکل قورباغه در آمد.
و در روایتی هم آمده است که: هیچ یک از بنی امیه نمی میرند مگر آنکه به صورت چلپاسه (مارمولک) مسخ می گردند.
با این توضیحاتی که داده شد احتمال مسخ شدن وجود دارد
حدیث ششم: دلیل حرمت ریش تراشی
روی عن حبابه الوالبیه انها قالت: رأیت امیرالمومنینعليهماالسلام
فی شرطه الخمیس و معه دره یضرب بها بیاعی الجری و المار ماهی و المیر و الطافی و یقول لهم یا بیاعی مسوخ بنی اسرائیل و جند بنی مروان فقام الیه فرات بن احنف فقال له یاامیرالمومنین و ما جند بنی مروان؟ فقالعليهماالسلام
: اقوام حلقوا اللحی و فتلوا الشوارب فمسخوا.
علامه محمد باقر مجلسیرحمهالله
به نقل از مرحوم کلینیرحمهالله
از حبابه الوالبیه روایت کرده که می گوید: دیدم حضرت علیعليهماالسلام
را در جلو لشکر با تازیانه ای فروشندگان ماهی جری و مار ماهی و ماهی زمیر و ماهی طافی(انواع ماهی های حرام گوشت) را می زدند و می فرمودند: ای فروشندگان مسوخ بنی اسرائیل و بنی مروان. پس فرات ین اخنف بلند شد و عرض کرد یا علی لشکر بنی مروان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: «اقوام حلقوا اللحی و فتلوا الشوارب فمسخوا». اقوامی بودند که ریشهایشان را می تراشیدند و سبیلها را تاب می دادند و خدا هم ایشان را مسخ نمود. (در اثر این دو گناه مسخ شدند و به شکل حیوانات در آمدند).
حدیث هفتم: تراشیدن ریش از کارهای بابیت است
او در اقدس ص 42 می گوید: پوشیدن لباس ابریشم برای مردها حلال است و محدود شدن در لباس و ریش برداشته شود شما در پوشیدن هر نوع لباس و تراشیدن ریش آزادید.
حدیث هشتم: ریش تراشی شبیه نمودن مرد است صورت خود را به صورت زن
عن الباقرعليهماالسلام
انه قال: ان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
لعن المشتبهین عن الرجال بالنساء و لعن المشتبهات من النساء بالرجال.
از امام باقرعليهماالسلام
روایت شده که رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
لعنت کرده اند مردانی که خود را به شکل زنان و زنانی که خود را به شکل مردان در آورند.
ستودن محاسن برای مردان
چنانچه زنان در پوشاندن صورت آرایش کرده و زینت یافته ی خویش وظایفی دارند برای مردان نیز سزاست که صورت خویش را از محاسن خالی نگذارند و در حقیقت سیمای مردان با وجود محاسن نشان تمایز آنان از زنان است.
امام صادقعليهماالسلام
می فرمانید: ریش در صورت سبب عزت مرد است و بوسیله محاسن مرد از بچه بودن خارج می شود و همچنین صورتش مثل صورت زنان نخواهد بود.
از امام رضاعليهماالسلام
سئوال شد چه امتیاز و ارزشی در ریش است که مردان دارند ولی زنان ندارند؟
امام فرمود:
زین الله الرجال باللحی و جعلها فضلاً یستدل بها علی الرجال من النساء.
خداوند مردان را بوسیله ی محاسن زینت داده است و فضیلتی برای مردان است و بوسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند.
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: لیس منا من سلق و خرق لا حلق.
مسلمان واقعی نیست کسی که با بی شرمی سخن گوید و مال خود را تبذیر کند و محاسن خود را بتراشد.
از امام رضاعليهماالسلام
سئوال شد:آیا برای مرد جایز است ریش خود را بتراشد؟
حضرت فرمود: دو طرف صورت (گونه ها) و زیر گردن اشکال ندارد، اما بقیه صورت جایز نیست.
باید توجه داشت که آنچه در اسلام نکوهیده و حرام می باشد تقلید مسلمانان در فرهنگ و آداب و رسوم از بیگانگان است و اینکه حرکاتی با لباس و از خود نشان دهند که در جامعه انگشت نما شوند. زیرا وقتی مسلمانی که اطلاع چندانی ازدین خود ندارد در نام گذاری فرزند، خیابان، پوشیدن لباس و چهره، غذا خوردن و شکل ساختمان و به کفار اقتداء کنند، به تدریج فرهنگ و هویت خد را فراموش می کنند و متاسفانه چه بسا افرادی بوده اند که در اثر بی اطلاعی از اسلام ابتدا در مسائل جزیی از بیگانگان تقلید کرده اند و این کار به مرور زمان بر وسعت خود افزوده تا جایی که به طور کلی اصالت خود را از دست داده اند بر همین اساس است که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ا ئمه اطهارعليهماالسلام
به شدت شبیه شدن به بیگانگان را منع فرموده اند و یکی از علل آنکه ریش تراشی در اسلام گناه بزرگی محسوب شده است برای آن است که شخصی که مرتکب این عمل شود علاوه بر ضرر جسمی که این عمل دارد خود را شبیه بیگانگان و کفار نموده است.
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرموده اند:
« لیس منا من تشبه بغیرنا»
کسی که خود را شبیه به غیر مسلمانان در آورد از ما نیست.
« من تشبه بقوم فهو منهم»
هر کس خود را شبیه گروهی کند ، از آنها محسوب می شود.
«لیس منا عن عمل بسنه غیرها»
مسلمان واقعی نیست کسی که به دستور (آداب و رسوم بیگانه) عمل نماید.