اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی0%

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: احسان زاهری
گروه: مشاهدات: 11032
دانلود: 3207

توضیحات:

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 106 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11032 / دانلود: 3207
اندازه اندازه اندازه
اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

امام حسینعليه‌السلام و اقسام جهاد

اشاره

در فرهنگ اسلام و قرآن، در زندگی اجتماعی بشر، در مواقع اضطراری و دفاعی، حفظ جان و مال، آبرو و تمامیت ارضی یك كشور، جهاد و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی مطرح است و همه انسان‌ها جهاد و مبارزه را در جایگاه صحیح و عادلانه خود امری مطلوب، بلكه آن را لازم و رزمندگان را مورد تجلیل و عظمت قرار می‌دهند و آن‌ها را حماسه آفرینان و تاریخ سازان، الگوهای شجاعت و ایثار و گذشت می‌شمارند، لذا در آیات و روایات چهارده معصوم‌عليهم‌السلام به صورت وسیع این ركن فروع دین مطرح و در كتب فقهی به عنوان كتاب جهاد عنوان شده است. در این جا به گوشه‌ای از اندیشه حسینی كه حضرت عملاً این اصل اساسی اسلام را با جان و مال، فرزندان و اصحاب خویش زنده نموده اشاره می‌نماییم. البته لازم به تذكر است، كه جهاد و تلاش در راه خداوند دارای اقسامی است كه عبارتند از:1. جهاد اكبر كه مبارزه با نفس اَمّاره است.2. بسیج و جهاد فرهنگی در سنگرهای اعتقادی و دینی، مبارزه با هجوم فرهنگی جهان استكباری می‌باشد.3. رزم با مال و جان در دفاع از مرزها جهت تمامیت ارضی كشور می‌باشد.4. جهاد با زبان كه امر به معروف و نهی از منكر است.«سُئِلَ عَنِ الجَهَادِ سُنَّةٌ اَو فَریضَةٌ؟ فَقِالعليه‌السلام : در مورد جهاد و جنگ از امام حسینعليه‌السلام سؤال شد. آیا جهاد واجب است یا مستحب؟امامعليه‌السلام فرمود: «الجَهَادُ عَلی اَربَعَةِ اَوْجُه: فَجَهادان فَرضٌ و جَهادٌ سُنَّةٌ لاَیقَامُ اِلاّ مَعَ فَرضٍ، وَ جَهادٌ سُنَّةٌ؛ جنگ‌ها بر چهار گونه است: دو مورد از آن‌ها واجب است. و سوم: جهاد مستحبی كه اقامه و زنده نمی‌گردد، مگر با واجبی و چهارم جهاد مستحبّی است».دو صورت جهاد واجب: فَاَمَّا اَحَدُ الفَرضَینِ فَجَهْادُ الرَّجلِ نَفسُه عَن مَعاصِی اللَّهِ وَ هُوَ مِن اَعظَمِ الجَهادِ؛ اما یكی از دو مبارزه واجب جهاد انسان با خودش برای حفظ از نافرمانی خدا و این بزرگترین جهاد است. دومین جهاد واجب: وَ مُجاهِدَةُ الذین یلُونُكم مِن الكُفّار فرضٌ؛مبارزه‌ایی است، كه شما را از [شرارت‌های دشمنان] كافر حفظ می‌نماید، واجب است.سومین جهاد: «و امّا الجَهادُ الَّذی هُوَ سُنَّةٌ لا یقَامُ اِلا مَعَ فَرضٍ فَاِنَّ مُجاهَدَةِ العَدوِّ فَرضٌ عَلی جَمیعِ الاُمَّةِ لَو تَرَكُوا الجَهادَ لأَ تاهُم العَذابُ وَ هَذا هُو مَنِ عَذابِ الاُمَّةِ وَ هُوَ سنَّةٌ علی الامام. وَ حَدُّهُ اَن یأْتِی العَدُوَّ مَع الامَّةِ فُیجاهِدَهُم؛ رزمی كه سنت است و اقامه نمی‌گردد، مگر با واجبی، پس به درستی كه دفاع و جنگ با دشمنان بر همه واجب عینی می‌باشد و اگر مبارزه را ترك نمایند، عذاب الهی نازل می‌گردد و این عذاب امت است و این وظیفه‌ای بر امام است و اندازه‌اش آن است؛ كه امام با امت سراغ دشمن بروند و با آن‌ها به جنگ بپردازند».چهارمین جهاد: «وَ اَمّا الَجهَادُ الّذی هُوَ سُنةٌ فَكُلُّ سُنّةٍ اَقامَهَا الرَّجُل وَ جاهَدَ فی اِقامَتِها وَ بُلوغِهَا وَ اِحیائِهَا فَالعملُ وَ السَّعُی فیهَا مِن أفضَلَ الاَعْمالِ لِاَّنَّها اِحیاءٌ سُنَّةٍ؛[165] امّا رزمی كه سنت است. پس هر سنتی كه انسان آن را اقامه و زنده كند و در راه اقامه و ابلاغ و زنده كردن آن جهاد نماید، عمل، سعی و كوشش در آن مسیر از بهترین اعمال است، برای این كه آن كارها زنده كننده سنت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است». حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «مَن سنَّ سُنَّةً حَسَنةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أجْرُ مَن عَمَلَ بِهَا اِلی یومِ القِیامَةِ مِن غَیرِ أَن ینقُصُ مِن أُجُورِهِم شَیئاً؛[166] كسی كه سنت حسنه‌ای را بنیانگزاری كند. خداوند پاداش آن سنت و اجر كسانی كه به آن عمل می‌كنند، تا روز قیامت به بنیانگزار آن كرامت می‌نماید. بدون این كه چیزی از اجر آن‌ها كم نماید.»از جمله وصیت‌های حضرت علیعليه‌السلام در آخرین لحظات عمر مباركشان این بود كه فرمود: «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الجَهَادِ بِاَموالِكُم وَ اَنفُسِكُم وَ اَلسِنَتِكُم فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛[167] شما را به خدا قسم، به خدا قسم در مورد جهاد و تلاش با ثروتهایتان و جانهایتان و زبانهایتان در راه خدا».امام علیعليه‌السلام جهاد را در سه قسم بیان نمود. و در دو قسم به ذات پاك الهی نهایت اهمیت اقسام مبارزه در راه خدا را روشن كردند و این دلیل بر نقش تربیتی و احیاگری و توانائی‌های مختلف جسمی و روحی دست و زبان و همه اعضای بدن انسان می‌باشد، یعنی مردم باید با تمام وجود و امكانات، استعدادهای خویش را در ابعاد مختلف جهاد اكبر و اصغر، جهاد با زبان و مال و هنر به كار گیرند، و از هیچ چیز در این راه مقدس دریغ ننمایند. «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا استَطَعْتُم مِن قُوَّةَ:[168] آن چه از نیرو و قدرت توان دارید، برای آن‌ها آماده نمائید». تا رزمندگان اسلام از همه آن امكانات در راه تحقق آرمان‌های اسلامی استفاده نمایند، تا به پیروزی عظیم نایل گردند.

پیام‌ها

1. جهاد اكبر؛ برای اصلاح مفاسد اخلاقی و سازندگی درون، خالی نمودن وجود از بدی‌ها، زینت دادن نفس و عقل و روح به كمالات حیات بخش انسانی، جلا دادن و مؤثر و نافذ شدن جان انسان جهت رسیدن به اهداف عالی و رساندن انسان به راه سعادت و كمال خویش می‌باشد.2. جهاد با زبان كه مصداق واقعی آن امر به معروف و نهی از منكر و ترك گناهان زبان مثل دروغ، غیبت، تهمت و فحش بلكه از هر سخن و كلام زشتی اجتناب نمودن می‌باشد.3. زنده نمودنِ مستحبات و سیره پیامبر و اهل بیت‌عليهم‌السلام ، جهاد در راه خداوند سبحان محسوب می‌گردد.4. زنده نمودن كارهای نیك و بنیان‌گزاری آن‌ها موجب صدقه جاریه می‌باشد، كه در پرونده انسان در طول تاریخ ثواب‌های آن ثبت می‌گردد.5. جهاد برای حفظ آبرو، مال، جان و كشور و اسلام و قرآن وظیفه هر مسلمانی می‌باشد. و كشته شدن در راه دفاع از آن‌ها شهادت در راه خدا محسوب می‌گردد.

امام حسینعليه‌السلام و غافلگیری الهی

اشاره

فطرت و عقل سالم، انسان هوشیار را تحسین نموده و غافلان را تقبیح می‌نماید، پس اگر بشر مورد حمله غافل گیرانه دشمنان درونی و برونی قرار گیرد، شكست خورده و خسارت‌های آن قابل جبران نمی‌باشد؛ پس انسان باید كاری نكند، كه خداوند او را غافلگیر نماید.حضرت امام حسینعليه‌السلام فرمود: «اَلاستِدراجُ مِنَ اللَّهِ سُبحانَهِ لِعَبْدِهِ اَنْ یسْبَغَ عَلَیهِ النِّعمَ وَ یسْلُبَهُ الشُّكْرَ؛[169] خداوند بنده‌اش را غافلگیر می‌نماید [بدین صورت، كه] نعمت‌های فراوانی به او ارزانی نموده و شكر آن‌ها را از او سلب می‌نماید». در حقیقت گاهی نعمت‌های ظاهری تبدیل به نقمت و تنبیه، عذاب و حجاب راه می‌گردند، تا آنجا كه انسان را از رشد و كمالات باز می‌دارند. در حالی كه دیگران بگونه‌ای، این زرق و برق‌ها را تفسیر می‌كنند. اما نباید انسان از واقعیت‌ها، حقایق دنیا و آخرت و هدف خویش غافل گردد، غافلانه زیستن و جاهلانه رفتن را برگزیند.پس به اندازه‌ایی، نعمت‌های دنیای فانی را از خداوند طلب كنیم، كه از مصداق شاكرین، عابدین، مؤمنین و متقین خارج نشویم.مثال: خلبان در آسمان‌ها، ناخدای كشتی در دریای پهناور، راننده در جاده، نویسنده در نوشتن، گوینده در خطابه و سخنرانی، هر كدام از این‌ها اگر لحظه‌ای از وظایف خود غافل شوند، ضربات و خساراتی را وارد می‌آورند، كه قابل جبران نبوده و یا ترمیم آن بسیار دشوار خواهد بود. انسان باید غافل از سرانجام اعمال خود نباشد.

داستان

«عبد الملك» پیروزمندانه وارد كوفه مركز عراق شد و در دارالاماره آنجا جلوس كرد و دستور داد سر مصعب را كه بریده و با خود آورده بود، در تشتی نهادند و مقابل او به زمین گذاردند. «عبدالملك» با سرور و شادمانی خاصّی ناشی از باده پیروزی به سر بریده رقیب خود «مصعب بن زبیر» می‌نگریست. در این موقع «عبدالملك بن عمیر» كه از رجال نامی بود و در مجلس حضور داشت تكان سختی خورد و رنگ چهره‌اش دگرگون شد. عبد الملك پرسید:؟ چرا منقلب شدی؟ گفت: سر امیر سلامت باد! داستان عجیبی را به یاد آوردم. من از این دارالاماره خاطرات تلخی دارم. عبدالمك پرسید: چه خاطراتی؟ گفت: روزی من در همین دارالاماره نشسته بودم، «عبید اللّه زیاد» دیدم سر بریده امام حسینعليه‌السلام را آوردند و در نزد او نهادند. مدّتی بعد كه مختار كوفه را اشغال كرد و «عبید اللّه زیاد» را شكست داد، آمد در همین جا نشست و من هم بودم. مختار سر بریده «عبید اللّه» را پیش خود گذارده بود و به آن می‌نگریست. روزی دیگر با «مصعب بن زبیر» در همین جایگاه نشسته بودم، كه دیدم سر مختار را آوردند، مقابل مصعب نهادند و اینك امروز هم در همین مكان خدمت امیر هستم و می‌بینم كه سر بریده مصعب در حضور شما قرار داد. لذا لرزه بر اندام افتاد و از شومی این مجلس پناه به خدا بردم.با شنیدن این واقعه شگفت‌انگیز «عبدالملك» به هراس افتاد و تكان سختی خورد. سپس دستور داد، دارالاماره را كه یادگار این همه حوادث و خاطرات تلخ و ناراحت كننده بود ویران كنند. جالب اینجاست! كه این وقایع بزرگ فقط در مدّت یازده سال اتفاق افتاده بود. اشعار زیر در همین زمینه گفته شده است.

یكسره مردی از عرب هوشمند

گفت به عبدالملك از روی پند

روی همین مسند و این تكیه‌گاه

بودم و دیدم بر ابن زیاد

زیر همین قبّه و این بارگاه

آه چه دیدم كه دو چشمت مباد

تازه سری چون سپر آسمان

طلعت خورشید ز رویش عیان

بعدی ز چندی سر آن خیره سر

بد سر مختار به روی سپر

بعد كه مصعب سر و سردار شد

دستخوش او سر مختار شد

این سر مصعب به تقاضای كار

تا چه كند با تو دگر روزگار

[170]

پیام‌ها

1. استفاده از اصل غافل‌گیری برای شكست دادن دیگری است.2. غفلت؛ از حالات مذموم انسانی است.3. هر غفلتی دارای ضررهای جبران ناپذیری می‌باشد، پس انسان باید همیشه هوشیار و از ابزار شناخت بهره گیرد و نگذارد افراد، اشیاء و عناوین او را از حقایق غافل نموده و او را از مسیر حق خارج كنند.

امام حسینعليه‌السلام و برخورد با گناه

اشاره

حضرت ابا عبداللَّه الحسینعليه‌السلام فرمود: «مَن حَاوَلَ اِمَرءاً بِمَعصیةِ اللَّهِ كَانَ اَفوُتُ لِمَا یرجُوا وَ اَسْرَعُ لِمَا یحذَرُ؛[171] كسی كه با گناه و معصیت اطراف انسانی جمع گردد. آرزوهایش را زودتر از دست می‌دهد و از آن چه ترس دارد و می‌خواهد از آن دور شود، سریعتر گرفتارش می‌گردد». با تخلف و گناه نمی‌توان به اهداف عالی نائل گشت.لذا اجتناب از مجلس گناه و نافرمانی الهی، عزت دنیا و آخرت و حوائج انسان را تأمین می‌نماید.امام حسینعليه‌السلام فرمود: «اِفْعَلْ خَمْسَةَ اَشْیاءٍ وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ، پنج كار را انجام بده! و هر چه می‌خواهی گناه كن. «فَاَوَّلُ ذلِكَ: لاتَاْكُلْ رِزْقَ اللّهِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ اول؛ این كه روزی خدا را نخور! و هر چه می‌خواهی گناه كن.«وَالثَّانی: اُخْرُجْ مِنْ وَلایةِ اللّهِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ دوم؛ از ولایت خداوند خارج نشو! و هر چه می‌خواهی گناه كن.«وَ الثَّالِثُ؛ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لا یراكَ اللّهُ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ سوم؛ جا و مكانی را انتخاب نما، كه خداوند ترا نبیند! هرچه می‌خواهی گناه كن.«وَ الرَّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِیقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفسِكَ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ چهارم؛ وقتی فرشته مرگ برای گرفتن روحت آمد، او را از خودت برگردان! و هر چه می‌خواهی گناه كن.«وَالْخامِسُ: اِذا اَدْخَلَكَ مالِكٌ فِی‌النَّارِ، فَلا تَدْخُلْ فِی النَّارِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛[172] پنجم؛ زمانی كه فرشته‌ایی تو را وارد آتش نمود، پس تو در آتش جهنم وارد نشو! و هر چه می‌خواهی گناه كن.حال كه نمی‌توان این اعمال پنج‌گانه را انجام داد و از تحت حاكمیت الهی خارج شد، پس باید گناه نكنیم و در زیر چتر حكومت الهی از دستوراتش اطاعت كرده و عصیان را از درون و برون ریشه كن نماییم.در نیایش حضرت علیعليه‌السلام و تعلیم آن به جناب كمیل آمده: «وَ لا یمْكِنُ الفِرارُ مِن حُكُومَتِك؛[173] فرار از حكومت و سلطنت تو امكان ندارد». یعنی هر جا بروم، تحت حاكمیت و پادشاهی تو هستم، خواه در زمین و اعماق آن و یا در آسمانها و كهكشانهای آن، یا در دریاها و اعماق آن باشم.حال؛ خدایا از تو مدد می‌خواهیم، تا ما را در مسیر حفظ از گناهان و اطاعت از دستورات خویش، موفق فرمایی.

داستان

حضرت عیسیعليه‌السلام و یارانش برای طلب باران از شهر خارج شده و وارد صحرا گشتند، در آن جا حضرت عیسیعليه‌السلام به آنها فرمود: هر كس از شما گناهی انجام داده به شهر باز گردد. پس همه مردم به غیر از یك نفر مراجعه كردند. حضرت به او فرمود: آیا تو گناهی مرتكب نشده‌ای؟ عرض كرد: چیزی به خاطر ندارم، جز این كه روزی به نماز ایستاده بودم زنی از مقابل من عبور كرد، من به او نگاه كردم، و چشمم به سوی او چرخید، پس همین كه او رفت، انگشت خود را داخل چشمم كردم و آن را در آوردم و به همان طرف كه زن رفته بود، پرتاب كردم.حضرت عیسیعليه‌السلام فرمود: دعا كن، من آمین می‌گویم، او دعا كرد و باران نازل شد.[174]

غرق گنه ناامید مشو ز دربار ما

كه عفو كردن بود در همه دم كارما

بنده شرمنده تو خالق و بخشنده من

بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما

توبه شكستی بیا، هر آنچه هستی بیا

امیدواری بجو ز نام غفار ما

پیام‌ها

1. فقط او را رزاق بدانیم، تا در ایمان خود دچار تزلزل و شك نگردیم. آب، هوا، غذا، میوه‌ها و امور معنوی، استعدادهای وجودی همه روزی الهی هستند، كه بر ما ارزانی می‌گردد. پس انسان باید گناه نكند،تا لیاقت و شایستگی استفاده از آن‌ها را كسب نماید.2.( اللهُ ولُّی الذینَ اَمَنُوا ) [175] خداوند یار و یاور مؤمنین است. پس بهترین و پاك‌ترین وجود كه خداوند است، ولی و وكیل انسان قرار می‌گیرد. تا در تمام مراتب او را از گناهان حفظ كند و به اوج ترقی نایل گرداند، پذیرفتن ولایت الهی با جان و دل و عشق ورزیدن به آن كار هركسی نیست، مگر با عنایت و توجه او، شناخت حاصل گردد.3. هرجا هستیم محضر الهی است، هم چنان كه قرآن می‌فرماید:( اَلَمْ یعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یری ) [176] آیا انسان نمی‌داند، كه خداوند او را می‌بیند. مردم در تمام امور زندگی فردی و اجتماعی اگر بدانند، كه ناظری چون خداوند، كلام آن‌ها را می‌شنود و اعمالشان را می‌بیند، خویشتن خویش را كنترل نموده و خود را از اشتباهات بزرگ و كوچك حفظ می‌نمایند.4. در جهان وجود هیچ كس نمی‌تواند، از مرگ فرار نماید و درمانی برای آن وجود ندارد، حال كه باید این راه را همگان بروند، آیا برنامه ریزی لازم نیست؟ توشه راه چیست؟ آیا راهی برای برگرداندن فرشته مرگ وجود دارد؟ همه جواب‌ها منفی است. پس باید با ترك گناهان سختی‌های مرگ، جان دادن و رفتن از این دنیای فانی را آسان نمود.5. آیا راه نجات از آتش جهنم در صورت ارتكاب گناه وجود دارد؟ جواب: خیر؛ زیرا حاكمیت در همه جا از آن خداوند است، پس باید برای نجات از جهنم نافرمانی او را ترك نموده و دستورات او را عمل كرد.6. انسان برای رسیدن به اهدافش از ابزار نامقدس و نامشروع نباید بهره بگیرد.7. هدف وسیله را توجیه نمی‌كند. پس برای هدف مقدس جایز نیست، از ابزار نا مقدس بهره گیرد.8. آرزوها، اعمال و رفتار انسانی، زمانی مشروع می‌گردد، كه از مقدمات عمل تا رسیدن به هدف نهائی، حقوق الهی و مردم ضایع نگردد.9. به وسیله گناه به مقصود رسیدن، خود خلاف دیگری است.

امام حسینعليه‌السلام و سلام

اشاره

سلام و درود یكی از شعائر الهی است، كه در طول زندگی بشر در میان ملت‌ها به گونه و روش‌های مختلف مطرح بوده است و اسلام هم در این زمینه بیانات بسیار شیوا و زیبایی دارد، كه به گوشه‌ایی از آن‌ها اشاره می‌گردد.[177] .در سیره رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اولیاء الهی سبقت در سلام بوده است.حضرت امام حسینعليه‌السلام فرمود: «للِسَّلامِ سَبْعُونَ حَسنَةً تِسعٌ وَ سِتُّون لِلمُبتَدَءٍ وَ واحِدَةٌ لِلرّادِ؛[178] برای سلام هفتاد خوبی می‌باشد، كه شصت و نه مورد از آن برای شروع كننده سلام و یك خوبی برای جواب دهنده آن می‌باشد.هم چنین حضرت فرمود:«البَخیلُ مَن بَخَلَ بِالسَّلامِ؛[179] بخیل كسی است كه نسبت به سلام كردن بخل ورزد».سلام از بهترین كلام‌ها و شعارهای دین اسلام است، كه خیرات و بركات، عزت و بزرگواری، تواضع و احترام متقابل را جهت دنیا و آخرت انسان به همراه دارد.

پیام‌ها

1. كسی كه از سلام كردن سرپیچی كند، (گذشت و تواضع و فروتنی آن را نداشته باشد.) در حالی كه سلام یكی از شعارهای الهی، قرآنی و ملائكه است، گویا در همه امور زندگی خود، دچار مشكل خواهد شد؛ زیرا انسانی كه ارزش كلام و سخن الهی، شعار انسانی و مردمی را نداند، چگونه اموال، جان و فرزند را برای احیاء اسلام نثار و ایثار خواهد نمود.2. آغاز كننده سلام غرورها، تكبرها و منیت‌ها را در خود شكسته و تواضع، خضوع و خشوع را جایگزین نموده است.3. شروع كننده سلام، محبت و اتحاد، دوستی و معاشرت را آغاز نموده است.4. سلام، شعار بهشتیان و مؤمنین در دنیا و برزخ و بهشت است. 5. نماز با ذكر اللَّه اكبر شروع و با سلام به پیامبر، اولیاء الهی و صالحین ختم می‌شود.6. زیارت انبیاء، ائمه‌عليهم‌السلام و ارتباط با اولیاء الهی، صالحین و خوبان در نماز و غیره به وسیله سلام‌ها محقق می‌گردد.7. سلام آغاز كلام و سخن است.8. زمان ورودِ به منزل سلام كنید، حتی اگر كسی در خانه نبود، به خودتان سلام نمائید.(آیه قرآن)

امام حسینعليه‌السلام و برادری

اشاره

عقد برادری در اسلام از زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مطرح بوده است و وجود گرامی حضرت با علیعليه‌السلام عقد اخوت بستند، و دیگر اصحاب هم این سیره را عمل نمودند. قرآن شریف هم این مهم را بیان كردند.حال از سخنان ارزشمند سالار شهیدان حسین بن علیعليه‌السلام پیرامون چهار گروه از كسانی كه ادعای برادری دارند، آویزه گوش دل نماییم:اَلاَخَوانُ اَربَعَةٌ، فَأخٌ لَكَ وَ لَهُ، وَ أَخٌ لَك، وَ اَخٌ عَلَیكَ، وَ اَخٌ لالَكَ وَ لا لَهُ؛[180] ارتباط برادران مسلمان با یكدیگر به چهار صورت می‌باشد: پس برادری كه برای شما و خودش است. برادری كه فقط برای توست و برادری كه علیه توست و برادری كه نه برای تو و نه برای خودش است. راوی از معنای آن‌ها سؤال كرد، امام گروه اول را بیان فرمود: «اَلاَخُ الّذی هُو لَكَ وَ لَهُ فَهُوَ الاخُ الذَّی یطلُبُ بِاَخائِه بَقاءَ الاَخَاءُ وَ لاَ یطْلُبُ بِاَخائِهَ مَوْتُ الاَخَاء، فَهَذا لَكَ و لَهُ، لاَنَّهُ اِذَا تَمَّ الاَخَاء طَابَتْ حَیاتُهُمَا جَمیعاً و اِذَا دَخَلَ الاَخاء فِی حَالِ التّنَاقُضِ بَطَلَ جَمیعاً؛[181] برادری كه برای شما و خودش ارزش قائل است، آن فردی می‌باشد، كه با محبت و برادری خواستار باقی ماندن ارتباط اخوت است و با ارتباط برادرانه مرگ برادری را نمی‌خواهد، این برادری برای تو و خودش دارای ارزش است [یعنی خواستار ماندن این ارتباط دوستانه می‌باشد تا به سود یكدیگر امور زندگی و غیره را اداره كنند] برای این كه هر زمانی همه اركان برادری تمام گردد، زندگی هر دو زیبا و جالب و خوشایند یكدیگر می‌گردد و هر وقتی كه در برادری تناقض و نفاق، دورنگی و دشمنی حاكم شود، تمام ارتباطات برادری باطل می‌گردد.»امّا حضرت گروه دوم را این گونه بیان فرمود: «وَ الاَخُ الذَی هُوَ لَكَ فَهُوَ الاَخُ الَّذِی قَد خَرَجَ بِنَفْسِهِ عَن حَالِ الطَّمَعِ اِلَی حَالِ الرَّغْبَةِ فَلَم یطْمَعْ فِی الدُّنیا اِذَا رَغَبَ فِی الاَخَاء فَهذا مُوَفِّرٌ عَلَیكَ بِكِّلیته؛[182] برادری كه فقط برای شما می‌اندیشد: برادری كه طمع به دنیا و حرص را به خاطر عشق به تو از خود خارج نموده و در دنیا حریص نمی‌باشد. زمانی كه شیفته برادری گشت، همه خیرات و خوبی‌ها را برای تو به ارمغان می‌آورد». سپس حضرت در مورد گروه سوم فرمود: «و الاَّخ الذِّی هُوَ عَلَیكَ فَهُوَ الاَخُ الذّی یتَربَّصُ بِكَ الدَّوائِرَ وَ یغشَی السَّرائِرَ وَ یكذِبُ عَلَیكَ بَینَ العَشائِر وَ ینْظُرُ فی وَجْهِكَ نَظَرَ الحَاسِدِ فَعَلَیهِ لَعنَةُ الوَاحد؛[183] برادری كه علیه توست، پس آن برادری كه در انتظار رسیدن گرفتاری‌ها به تو می‌باشد. و اسرار را از تو مخفی می‌كند [و تو را هم از خویشتن نمی‌داند] و بین اقوام به تو دروغ می‌گوید و با چشم حسادت به تو می‌نگرد، پس لعنت خداوند بر او باد».و سپس حضرت گروه چهارم را چنین بیان فرمود: «وَ الاَخُ الّذِی لا لَكَ وَ لاَ لَهُ فَهُوَ الذَّی قَد مَلاَءَهُ اللَّهُ حُمْقاً فَأَبَعَدَهُ سُحقاً فَتَراهُ یؤْثَرُ نُفسَه عَلیكَ وَ یطلُبُ شُحَّاً و مَا لَدَیكَ؛[184] برادری كه نه برای شما و نه برای خودش است آن كه خداوند وجود او را از حماقت و بی عقلی پر نموده و سپس خداوند او را از رحمت خود به كلی دور می‌گرداند، در این حال می‌بینی، كه خود را بر شما مقدم داشته، و از باب حرص آن چه نزد توست طلب می‌كند». خودش از هدیه دادن به شما دریغ می‌ورزد و فقط خواستار بستن بار خویش می‌باشد. خداوند در قرآن می‌فرماید:( اِنَّمَا المُؤمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلَحُوا بَینَ اَخَوَیكُمْ و اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمُون ) [185] انسان‌های با ایمان برادر یكدیگرند. پس میان برادرانتان را اصلاح كنید و تقوای الهی پیشه كنید، به امید این كه مورد رحمت واقع شوید.«حضرت علیعليه‌السلام به فرزندانش و همه كسانی كه وصیت نامه به آنها می‌رسد، با استناد به جمله‌ای از پیامبر خاتمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفارش فرمود: «اِصلاحُ ذَاتِ البَینِ اَفَضَلُ مِن عَامَّةِ الصَّلوةِ وَ الصَّیام؛[186] اصلاح بین افراد [و حل اختلافات بین مسلمین، مؤمنین و مردم] از تمام نمازها و روزه‌ها بالاتر است».حال انسان یك تحلیل اجمالی نماید، میلیاردها مسلمان این دو واجب خدا را در طول تاریخ عمل نموده و می‌نمایند. اما آن چه از همه این‌ها در اندیشه نبوی و علوی بالاتر است و همه واجبات را زنده می‌نماید، روح برادری، محبت و صفا، یك دلی و یك سوئی در جامعه اسلامی می‌باشد. كه همه باید با اندیشه، گفتار و رفتار عملی خویش این جهت مهم را تقویت و از آن پاسداری نمایند.

داستان

پدری فرزندان خویش را جمع نمود و فرمود: چوب‌هایی آماده كردند. سپس یكی از آن‌ها را گرفت و به راحتی شكست و بعد تعدادی از چوب‌ها را كنار هم گذارد و با تمام قدرت برای شكستن آن‌ها وارد عمل گردید، اما از شكستن آن‌ها عاجز و ناتوان شد. سپس خطاب نمود؛ ای فرزندانم! اگر شما در زندگی فردی و اجتماعی با هم باشید، دشمنان، قدرت پراكنده نمودن شما را ندارند. اما اگر از یكدیگر جدا گردید، شما را شكست می‌دهند. آری! وحدت و یكپارچگی انسجام، برادری و برابری، قدرت مادی و معنوی، جسمی و روحی انسان را افزایش می‌دهد.در هیبت تو سطوت حیدر دیدند در خشم تو التهاب آذر دیدندآن دم كه حسین را برادر خواندی در جاری تو زلال كوثر دیدند

پیام‌ها

1. تمام مردم در زندگی اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیاز به دوست، رفیق و برادرِ با صفا و صمیمی دارند.2. نقش تربیتی، سیاسی و اعتقادی برادری در زندگی مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی بر كسی پوشیده نیست.3. برادر واقعی هم راز، همدرد و غمخوار انسان در مشكلات و یار و یاور او می‌باشد. 4. برادر واقعی در سختی‌ها و بن بست‌ها، راهگشای انسان است.5. برادر باید همیشه در تمام جهات به فكر برادر خویش باشد.6. پیمان و تعهد برادری در سلامت روحی و جسمی، معنوی و مادی انسان نقش مؤثری را ایفا می‌نماید.7. برادر باید نقش اصلاح مفاسد و مشكلات، رشد و بالندگی را بازی نماید.8. كسانی كه به صفا و برادری مردم در جامعه ضربه می‌زنند، بزرگترین گناهان را مرتكب گردیده و از تقوای الهی بدورند.9. كسانی كه نقش صحیح برادری را ایفا می‌نمایند و این عقد اخوت را تقویت می‌كنند، مشمول رحمت بی‌كران الهی قرار می‌گیرند.10. وظیفه قطعی و عقلی، عرفی و شرعی، وجدانی و انسانی هر فردی ایجاب می‌نماید، كه بنیان‌های برادری را در جامعه تقویت نماید.11. ایجاد محبت و برادری از تمام اعمال ارزشمندتر می‌باشد.12. گاهی اوقات دوست خوب چون برادر، بلكه از او بهتر و مشكل گشاتر است.13. مراد از برادری در بحث ما معنای وسیع آن می‌باشد. كه شامل برادران سببی و نسبی و دینی می‌گردد.

امام حسینعليه‌السلام و برخورد با مردم

اشاره

مردی در محضر امام حسینعليه‌السلام عرض كرد: «اِنّ المعروفَ اِذَا اُسْدِی اِلَی غَیرِ اَهْلِهِ ضَاعَ؛ همانا معروف زمانی كه به غیر اهل آن عرضه شود، از بین می‌رود. امام در جواب فرمود: «لَیسَ كَذلِكَ وَ لكِن تَكُونُ الصَنِیعَةُ مَثَلُ وابِلِ المَطَرِ تُصیبُ البِّرَ وَ الفاجِر؛[187] این طور نیست، بلكه كارها و اعمال خوب، مثل قطرات باران است، كه به خوب و بد می‌رسد».رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «سَیدُ القَومِ خَادِمُهُم؛ آقا و بزرگ اقوام و خویشان خدمتگزار آن‌هاست.ما باید تلاش، كار و خدمت خویش را برای خدا به همنوعان خود عرضه نماییم، تا خالق جهان هستی ما را در سخت‌ترین شرایط در یابد و نجات دهنده و نجات بخش ما باشد. حضرت علیعليه‌السلام در دعای پر فیض كمیل می‌فرماید: «قَوِّ عَلی خِدْمَتِكَ جَوارِحی؛ پروردگارا! اعضای بدن مرا در راه خدمتت تقویت نما».

داستان

یكی از دوستان و مؤمنین مِیقانِ شاهرود به نام حاج حسین نقل می‌كرد، در جاده شاهرود - تهران، راننده‌ایی ماشین او خراب شده بود و در بیابان مانده بود، من برای كمك به او ایستادم و او را در حل مشكلات یاری نمودم، سپس معلوم شد، از عرب‌های مدینه است، كه برای زیارت حضرت ثامن الائمه امام هشتمعليه‌السلام به مشهد قدم گذاشته است. پس او آدرس مدینه را داده و مرا دعوت نمود، روزگار گذشت؛ تا این كه ما به حج مشرف شدیم، او را در مدینةُ الرسول یافتیم، در آن سال خدمات زیادی آن آقای عرب به زائرین كاروان ما ارائه نمود، كه قابل توجه بود. چه نیكو گفته‌اند:

تو نیكی می‌كن و در دجله انداز

كه ایزد در بیابانت دهد باز

پیام‌ها

1. جواب بدی در همه جا بدی نیست، زیرا بسیاری از اولیاء الهی بودند، كه در پاسخ بدی‌ها، خوبی نمودند و با این عمل بدترین افراد را به بهترین روش تربیت نمودند. از جمله برخوردهای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در پرتاب سنگ و خاكستر به سر و صورت شریفش و عیادت آن وجود مقدس از آن‌ها، در زمان مریضی و غیره.2. احسان و خوبی نمودن به نااهلان با در نظر گرفتن شرایط مكانی و زمانی اتمام حجتی بر آن‌هاست، علاوه بر این راهی جهت هدایت و تربیت می‌باشد.3. خوبی‌ها، باید به همه جامعه و انسانها، در تمام سطوح اعتقادی و عملی عرضه شود، تا مردم خوبی‌ها و بدی‌ها را شناخته و از یكدیگر تمیز بدهند.4. هم چنان كه باران برای همه زمین‌های مزروعی و كویری، دشت وكوه و صحرا، مفید است. پس خوبی نمودن به همه انسان‌ها ارزشمند می‌باشد. لذا جاهلان، عالمان، مؤمنین، كفار و منافقین نحوه بهره‌برداریشان از عرضه خوبی‌ها متفاوت است، ولی در نهایت هركسی به گونه‌ایی تحت تأثیر خوبی‌ها قرار می‌گیرد.5. یكی از اسماء و صفات حسنای الهی در قرآن و دعای جوشن كبیر «وَ فَضلُهُ عَمیم» است. یعنی فضایل الهی برای همه مردم عمومیت و جریان و سریان دارد. حال اگر كسی بخواهد، به اسماء و صفات زیبای الهی مزین گردد، باید این گونه خود را تربیت نماید.

نعمت از دیدگاه امام حسینعليه‌السلام

اشاره

فطرت انسانی خواستار نعمت‌های زیبای جهان هستی است، امّا در مصداق نعمت اختلاف می‌باشد، گاهی نعمت را به تمام وسایل مادی دنیا كه تأمین كننده ابعاد جسمی بشر است، تفسیر می‌نمایند. در حالی كه وسعت معنای نعمت به تمام آن چه را كه روح، جان و جسم انسان را زنده و آباد می‌نماید، اطلاق می‌گردد، وحی و نبوت، رهبری الهی و كتب آسمانی، عقل و وجدان، سلامت روحی و جسمی و بلكه تمام وسایل زندگی، رفاه و آسایش، از خوردن و پوشیدن و مسكن، همه مصداق نعمت‌های الهی هستند. مردی از امام حسینعليه‌السلام درباره نعمت پروردگار در آیه شریفه سؤال كرد،( وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَن مَعنی قَولِ اللَّهِ: «و أمّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث ) [188] قالعليه‌السلام أَمَرَهُ أَن یحدُثَ بَما أَنعَمَ اللَّهُ بِه عَلَیهِ فِی دِینِهِ؛[189] مردی از آیه قرآن سؤال نمود، كه خداوند می‌فرماید: نعمت‌های پروردگارت را بیان كن، حضرت فرمود: خداوند (انسان) را امر فرمود: كه نعمت‌هایی كه در دین به او داده است، بیان و تشریح نماید.راستی ما انسان‌ها، گاهی نعمت را در اموال دنیا و محسوسات منحصر می‌نماییم، در حالی كه خداوند در قرآن مهم‌ترین نعمت را نبوت و امامت، دین و قرآن و شریعت بیان می‌نماید.خداوند درباره نصب حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام در قرآن می‌فرماید:( وَ اَتْمَمْتُ عَلَیكُم نِعمَتی ) [190] نعمت خویش را بر شما ملت تمام نمودم. لذا خداوند تمام كردن نعمت را نسبت به بندگان خویش مسئله امامت و رهبری الهی در جامعه و جانشینی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیان نموده است.سپاس، شكرگزاری و قدردانی از عطایای الهی در گرو كاربرد صحیح آن‌ها می‌باشد، كه مصرف و استعمال آن‌ها درست و در جهت صاحب نعمت باشد؛ تا زبان، دل و عمل بلكه همه قوای جسمانی و روحانی، هماهنگ از ولی نعمت خویش سپاسگزاری نمایند. خداوند در قرآن كریم می‌فرماید:( لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاَ زِیدَنَّكُم وَ لَئِن كَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید ) [191] اگر شكرگزار و سپاس‌گوی نعمت‌های الهی باشید، آن را برای شما زیاد می‌كنیم و اگر كفران نعمت كنید، همانا عذاب من شدید است. در این جا خداوند مقدار عذاب و كیفیت آن را بیان نمی‌كند؛ به صورت كلی می‌فرماید: مجازات من شدید است، اشاره به پس گرفتن نعمت و یا تخریب آن نمی‌نماید.