• شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6960 / دانلود: 3403
اندازه اندازه اندازه
بزرگداشت اولیای خدا

بزرگداشت اولیای خدا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بزرگداشت اولیای خدا

نویسنده:یعقوب جعفری

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

[پیش درآمد]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

«مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می‌نماید، حاصل نخواهد شد مگر آن که دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته مو به مو عمل شود».

حضرت امام خمینی قدس سره

حجّ نمایشی پرشکوه، از اوج رهایی انسان موحّد از همه چیز جز او، و عرصه پیکاری فرا راه توسن نفس، و جلوه بی‌مانندی از عشق و ایثار، و آگاهی و مسئولیت، در گستره حیات فردی و اجتماعی است. پس حجّ تبلور تمام عیار حقایق و ارزش‌های مکتب اسلام است.

مؤمنان گرچه با این عبادت الهی، آشنایی دیرینه دارند، و هر سال با حضور شورانگیز از سراسر عالم، زنگار دل، با زلال زمزم توحید می‌زدایند، و با حضرت دوست تجدید میثاق می‌کنند، و گرچه میراث ادب و فرهنگ ما، مشحون

از آموزه‌های حیاتبخش حجّ است، اما هنوز ابعاد بی‌شماری از این فریضه مهمّ، ناشناخته و مهجور مانده است.

پیروزی انقلاب اسلامی، در پرتو اندیشه‌های تابناک امام‌خمینی قدس سره حجّ را نیز همچون سایر معارف و احکام اسلامی، در جایگاه واقعی خویش نشاند، و سیمای راستین و محتوای غنی آن را نمایاند. اما هنوز راهی دراز در پیش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و برکات حجّ، شناخته و شناسانده شود، و مؤمن حجّ‌گزار با آگاهی و شعور دینی، بر آن مواقف کریمه، و مشاعر عظیمه، که محلّ هبوط ملائکة اللَّه، و توقّف انبیا و اولیا بود، گام بگذارد.

در راستای تحقق این هدف بزرگ، بعثه مقام معظّم رهبری با الهام از اندیشه‌های والا و ماندگار امام راحل، احیاگر حجّ ابراهیمی قدس سره و بهره‌گیری از رهنمودهای ارزشمند رهبر عزیز انقلاب اسلامی حضرت آیةاللَّه خامنه‌ای مدّظلّه العالی با تأسیس معاونت آموزش و تحقیقات، تلاش می‌کند فصل جدیدی فراراه اندیشمندان مسلمان، و علاقمندان به فرهنگ حجّ، و زائران و راهیان حرمین شریفین بگشاید. از این رو در عرصه تحقیق و تألیف و ترجمه، آثار گوناگون پیرامون حقایق و معارف حجّ، آشنایی با اماکن مقدسه، تاریخ و سرگذشت شخصیت‌های بزرگ اسلام، بررسی رویدادها و عرضه

خاطرات و به ویژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاش‌هایی را آغاز کرده است.

آن چه اینک پیش روی خواننده قرار دارد برگ سبزی است از این دفتر.

بی‌گمان راهنمایی و همراهی اندیشوران، از نارسائی‌ها خواهد کاست، و در این راه معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظّم رهبری، از همکاری همه علاقمندان استقبال کرده، و دست آنان را به گرمی می‌فشارد.

ومن اللَّه التوفیق وعلیه التکلان

معاونت آموزش و پژوهش

بعثه مقام معظم رهبری‌

مقدمه‌

شناخت اولیای خدا و دوست داشتن آنها آثار تربیتی فراوانی دارد. برکاتی که از این آشنایی حاصل می‌شود جان و دل هر انسان حق‌جویی را نوازش می‌دهد و او را به همسویی و همگامی با اسوه‌های ایمان و تقوا فرا می‌خواند.

اساساً بزرگداشت اولیای خدا و بندگان شایسته او و اظهار علاقه و محبت به آنها در حقیقت ارج نهادن به ارزش‌های معنوی و آرمان‌های توحیدی و موجب افزایش و رشد ایمان و تقوا در وجود انسان است.

برای حصول نتیجه بهتر و بیشتر لازم است که انسان ارتباط خود را با اولیای خدا و نفوس کریمه‌ای که در پیشگاه خدا مقام و منزلتی دارند نزدیک‌ تر کند و همراه و همگام با آنها قدم بردارد. این گونه ارتباطها و پیوندها انسان را به یاد ارزش‌ها و اصالت‌ها و تعلیماتی می‌اندازد که

این بندگان شایسته الهی همواره منادی آن بوده‌اند.

جهت ایجاد ارتباط نزدیک‌تر و پیوند محکم‌تر با بندگان صالح خدا، پیش از هر چیز باید محبت آنها در دل انسان جای گیرد به گونه‌ای که با محبت آنها زندگی کند و با محبت آنها بمیرد. این یک محبت الهی است که خداوند به بندگان با ایمان خود آن را وعده داده است:( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا ) .(1)

و از آن جا که محبت یک امر قلبی و باطنی است و هیچ‌گونه نشانی در ظاهر ندارد، برای اظهار و اعلام آن می‌باید از راه‌های خاصی که میان عقلا مرسوم است وارد شد مگر این که موردی از سوی شرع مقدس ممنوع شده باشد. کارهایی از قبیل تبرّک‌جویی و توسل و استشفاع و استمداد و زیارت قبور و یادآوری اولیای خدا، همه نمودهایی از محبت و علاقه قلبی به آنهاست.

در این رساله ما با استفاده از کتاب و سنت و با استناد به سخنان خدا و رسول و سیره صحابه و تابعین، مشروع و مطلوب بودن این گونه کارها را به اثبات رسانیدیم و نشان دادیم که این کارها هدفی جز اظهار دوستی با کسانی که خداوند دوستی آنها را لازم کرده است، ندارد. ما تصور می‌کنیم که هر مسلمان آزاده‌ای که به شبهات و سخن‌پراکنی‌های این و آن توجه نکند و تنها کتاب خدا و1- مریم: 96.

سنت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پیش روی خود قرار بدهد، به روشنی حقیقت را درک خواهد کرد و خواهد دید که سخنان گروه اندکی که بزرگداشت اولیای خدا را شرک می‌دانند چه قدر سست و بی‌پایه و مغایر با کتاب و سنت و سیره سلف صالح است.

امیدواریم که این رساله موجب روشن شدن اذهان برادران مسلمانی قرار گیرد که تحت تأثیر القائات گروهی افراطی واقع شده و بی‌جهت برادران دینی خود را متهم به گمراهی می‌کنند و از آنها دوری می‌گزینند. همچنین آرزومندیم که حقیقت بر همه آنها روشن شود و بدانند که دوستی اولیای خدا و تعظیم و تکریم آنها، تنها همگامی و همسویی با هدایت یافتگانی است که اقتدا به آنها مایه نجات است:

( أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ ) .(1)

____________________

1- انعام: 90.

1 - اولیای خدا چه کسانی هستند؟

اشاره

از وقتی که آدم از بهشت رانده شد و قدم بر کره خاکی نهاد و این دوری و مهجوری را به ناچار پذیرا شد، خداوند هرگز او را به حال خود رها نساخت و با ارسال رسل و انزال کتب و ابلاغ پیام‌های خود، وظایف و تکالیف فرزندان آدم را گوشزد کرد و آنان را به عبادت و پرستش خود دعوت نمود.

در این فراخوانی، فرزندان آدم دو دسته شدند: گروهی دعوت الهی را نادیده گرفتند و به راه شیطان رفتند و گروهی دیگر این دعوت را با جان و دل اجابت کردند و هدف آفرینش را که همان عبادت خداوند یکتا بود، شناختند و در مسیر الهی قدم زدند. اینان همان دوستان خدا هستند که خداوند آنها را از تاریکی‌ها بیرون کرده و به سوی نور برده است.

همان گونه که نور دارای شدت و ضعف است، دوستی

خداوند نیز مراتب و درجاتی دارد. کسانی که به مراتب بالاتری رسیده‌اند، به مقام ولایت الهی نائل شده‌اند و ما به چنین افرادی «اولیاء اللَّه» می‌گوییم.

در قرآن کریم «اولیاء اللَّه» چنین معرفی شده‌اند:

َلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَکانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْری فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَفِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) .(1)

«آگاه باشید که برای اولیای خدا، نه ترسی وجود دارد و نه غمگین می‌شوند. آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و پیوسته از خدا می‌ترسند. برای آنها در دنیا و آخرت مژده داده می‌شود. کلمات خدا قابل تغییر نیست و این همان رستگاری بزرگ است».

بعضی از حقایقی که از این آیات می‌فهمیم به قرار زیر است:

1- «خوف» و «حزن» که اولی نگرانی از آینده است و دومی تأسف بر گذشته، از اولیای خدا به دور است و آنان از آرامش خاطر و اطمینان قلب که از آثار مهم ایمان به خداست، برخوردارند.

_________________

1- یونس: 62- 64.

2- اولیای خدا دارای دو ویژگی هستند که به وسیله آنها به مقام ولایت الهی رسیده‌اند: اولی ایمان و دومی تقوای مستمر و پایدار. (توجه کنیم که عبارت «وَکانُوا یَتَّقُونَ» به استمرار در تقوا دلالت می‌کند.)

3- اولیای خدا هم در دنیا و هم در آخرت دارای مقام «بشری هستند. «بشری در آخرت استفاده از نعمت‌های خدا و ورود در بهشت است و در دنیا عبارت است از نوعی ارتباط ویژه میان خدا و ولیّ او- جلّ جلاله- که در لسان احادیث از آن به «مبشّرات» یاد می‌شود:

«عن رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انّه قالَ: «لهم البشری فی الحیاة الدنیا، الرؤیا الصالحة یبشر بها المؤمن جزء من ستة واربعین جزءاً من النبوة».(1)

- پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «بشری که در زندگی دنیا برای اولیاء اللَّه وجود دارد، رؤیای صالحه‌ای است که مؤمن با آن مژده داده می‌شود و آن یک جزء از چهل و شش جزء نبوت است.

وأیضاً قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «ان الرسالة والنبوة قد انقطعت فلا رسول بعدی ولانبی ولکنّ المبشرات.

قالوا: یا رسول اللَّه و ما المبشرات؟ قال: رؤیاالمسلم وهی جزء من أجزاء النبوة».(1)

___________________

1- تفسیر طبری: ج 7، ص 137.

باز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «رسالت و نبوت منقطع شده و پیامبری بعد از من نخواهد آمد، اما «مبشرات» خواهد بود. گفتند: یا رسول اللَّه مبشرات چیست؟

فرمود: رؤیای مسلمان است و آن جزئی از اجزاء نبوت است».

بدون شک «مسلم» در این حدیث شامل هر مسلمانی نیست، بلکه به قرینه آیه و روایات، منظور همان اولیاء اللَّه هستند.

4- مقامی که خداوند به اولیای خود داده است؛ مانند سنت‌های الهی است و هرگز قابل تغییر و تبدیل نیست( لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ) .(2)

5- این مقام، مقام بسیار بزرگ و رستگاری و فلاح عظیمی است که هر کسی نمی‌تواند به آن برسد.

در تفسیر این آیه شریفه و معرفی اولیاء اللَّه، روایات متعددی از پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیده که به عنوان نمونه به ذکر یک حدیث اکتفا می‌کنیم:

- قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «ان من عباداللَّه عباداً یغبطهم الأنبیاء والشهداء، قیل: من هم یا رسول اللَّه

__________________

1- الدرّ المنثور: ج 4، ص 376.

2- یونس: 64.

فلعلّنانحبّهم؟ قال: قوم تحابوا فی اللَّه من غیر أموال ولا أنساب، وجوههم من نور، علی منابر من نور، لا یخافون اذا خاف الناس ولا یحزنون اذا حزن الناس وقرأ:( أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ ) .(1)

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «از بندگان خدا کسانی هستند که انبیا و شهدا بر مقام آنها غبطه می‌خورند، گفته شد: ای رسول خدا آنان چه کسانی هستند دوستشان داشته باشیم؟ فرمود: آنها گروهی هستند که بدون توجه به مال یا نژاد و تنها برای خدا همدیگر را دوست می‌دارند». چهره‌هایشان از نور است و بر منبری از نور قرار دارند و چون مردم بترسند، آنها نمی‌ترسند و چون مردم اندوهگین شوند آنها اندوهگین نمی‌شوند و این آیه را قرائت فرمود:( أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ ) .

توجه کنیم که طبق این حدیث، مقام و مرتبه اولیاء اللَّه از مقام و مرتبه انبیا و شهدا هم بالاتر است، به گونه‌ای که آنان به مقام اولیاء اللَّه غبطه می‌خورند.

مطلب دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که اولیاء اللَّه با این اوصاف و نشانه‌ها، ممکن است در هر

_____________

1- تفسیر طبری: ج 7، ص 132.

عصری وجود داشته باشند اما شناخت آنها به شخصه کاری بسیار دشوار است؛ زیرا طبق مفاد آیه شریفه، اولیاء اللَّه دارای ایمان و تقوای مستمر و پایدار هستند و برای ما شناختن شخصی که تقوای مستمر دارد و از اوّل تکلیف تا پایان عمر با تقوا و خداترسی زندگی کرده و از معاصی و محرّمات اجتناب نموده است، امری مشکل و شاید هم محال باشد؛ زیرا که این یک حالت درونی است و تنها خدا و خود شخص از آن آگاه است. حال اگر خداوند افراد به خصوصی را به ما معرفی کند که آنها دارای چنین حالتی هستند، در این صورت ما با اطمینان کامل آن افراد را به عنوان اولیاء اللَّه خواهیم شناخت. اکنون می‌گوییم در قرآن کریم، خداوند، اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را افرادی معرفی می‌کند که از هر جهت پاک و از هر گونه رجس و معصیت بدورند، آن هم به این صورت که اراده الهی به پاکی آنها و آلوده نشدنشان به رجس و گناه تعلّق گرفته است و این همان تقوای مستمر است که خداوند در باره اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آن خبر داده است:

( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .(1)

«همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما

______________

1- احزاب: 33.

خاندان بزداید و پاکتان گرداند».

اکنون ببینیم که اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که در این آیه آمده، چه کسانی هستند؟ در احادیث بسیاری که شاید به حدّ تواتر رسیده باشد، پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اهل بیت خود را معرفی کرده است. به عنوان نمونه به این دو حدیث توجه فرمایید:

حدیث اول:

نزلت هذه الآیة( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) فی بیت أم سلمة فدعا النبیّ فاطمة وحسنا وحسینا فجللهم بکساء وعلیّ خلف ظهره فجللهم بکساء، ثم قال:

اللهم هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً. فقالت أم‌سلمة: وانا معهم یا نبی اللَّه؟ قال: انت علی مکانک وانت إلی خیر».(1)

این آیه( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) در خانه امّ‌سلمه نازل شد و پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام را خواند و آنها را با عبایی پوشانید و علیعليه‌السلام در پشت سر آنها بود. پس همه را با عبایی پوشانید و سپس گفت:

خداوندا! اینان اهل بیت من هستند. پس پلیدی را از

_______________

1- سنن ترمذی: ج 5، ص 663.

آنان دور کن و آنها را پاک گردان. ام‌سلمه گفت: یا رسول اللَّه آیا منهم از آنان هستم؟ فرمود: تو جای خود داری و تو بر خیر هستی».

حدیث دوم:

«عن عائشة قالت: خرج النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم غداة وعلیه مرط مرحّل من شعر اسود فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فأدخله ثمّ جائت فاطمة فأدخلها ثم جاء علیّ فأدخله ثم قال:( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .(1) عائشه می‌گوید: «پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صبح‌گاهی بیرون شد و بر او عبایی از موی سیاه بود. پس حسن بن علیعليهما‌السلام آمد، او را زیر عبا گرفت. سپس حسینعليه‌السلام آمد او را نیز زیر عبا وارد کرد سپس فاطمهعليها‌السلام آمد او را نیز زیر عبا وارد کرد سپس علی آمد او را نیز زیر عبا وارد کرد سپس گفت:( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .

از این دو حدیث و احادیث بسیار دیگری که در این خصوص وارد شده است، به خوبی روشن می‌شود که منظور از «اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم » در آیه شریفه علی، فاطمه،

__________________

1- صحیح مسلم: ج 7، ص 130.

حسن و حسینعليهم‌السلام هستند. البته این آیه در وسط آیاتی که خطاب به همسران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده، آمده است اما ضمایر در آیات قبل و بعد که مربوط به همسران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است به صورت جمع مؤنث آمده ولی در این آیه به صورت جمع مذکر می‌باشد که نشان می‌دهد مخاطبِ این آیه، غیر از مخاطب آیات قبل و بعد است. با توجه به این قرینه و همچنین احادیث بسیاری که نمونه‌هایی از آن را نقل کردیم، باید بگوییم که مخاطب این آیه شخص پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علی، فاطمه، حسن و حسین هستند و اگر این‌ها شخص یا اشخاص دیگری را از اولاد خودشان به عنوان «اهل بیت» معرفی کنند، بی‌تردید می‌پذیریم؛ زیرا که این پنج نفر به حکم همین آیه، هیچ‌گاه سخن دروغ نمی‌گویند؛ چون دروغ رجس بزرگی است و خداوند رجس را از این‌ها برداشته است.

بنا بر این نتیجه می‌گیریم که اولیاء اللَّه با آن نشانه‌هایی که در قرآن ذکر شده، به صورت نوعی، در هر عصری ممکن است وجود داشته باشند، اما شناختن شخص آنها برای ما مشکل و حتی محال است، مگر این که خداوند و یا پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اشخاص به خصوصی را به ما معرفی کنند. و در آیه تطهیر برای اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اوصافی ذکر شده که به وضوح با اوصاف اولیاء اللَّه که در آیه دیگر آمده است، قابل تطبیق می‌باشد و اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مصداق بارز و روشن اولیاء اللَّه هستند.

در احادیث بسیاری، محبت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت او از شرایط ایمان شناخته شده است:

- عن انس قال: قال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «لا یؤمن أحدکم حتی أکون أحب الیه من والده وولده أجمعین».(1)

«انس از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود: «هیچ‌یک از شما دارای ایمان نخواهید بود، مگر این که من برای او محبوب ‌تر از پدر و فرزندش باشم».

- عن ابی‌سعید الخدری قال، قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

(انّ للَّه‌عزّ وجلّ- حرمات ثلاثاً، مَن حفظهنّ حفظ اللَّه له أمر دینه ودنیاه ومن لم یحفظهنّ لم یحفظ اللَّه له شیئاً: حرمة الإسلام وحرمتی وحرمة رحمی).(2)

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «همانا برای خداوند سه حرمت وجود دارد که اگر کسی آنها را حفظ کند، خدا امر دین و دنیای او را حفظ خواهد کرد و اگر حفظ نکند خدا چیزی را برای او حفظ نخواهد کرد: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت خویشانم».

__________________

1- صحیح بخاری: ج 1، ص 17.

2- المعجم الکبیر طبرانی: ج 3، ص 135.

- عن الحسن بن علی انّ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «الزموا مودّتنا أهل البیت فانّه من لقی اللَّه- عزّ وجلّ- وهو یودّنا دخل الجنة بشفاعتنا والذی نفسی بیده لا ینفع عبداً عمله الا بمعرفة حقنا».(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «مودّت و دوستی ما خاندان را بر خود لازم بدانید؛ زیرا کسی که خدا را ملاقات کند، در حالی که ما را دوست می‌دارد، با شفاعت ما وارد بهشت می‌شود. قسم به کسی که جانم در دست اوست، عمل هیچ بنده‌ای به حال او سودی نخواهد داشت مگر این که حق ما را بشناسد».

_________________

1- مجمع الزوائد: ج 9، ص 172.

2 - توسل به اولیای خدا

اشاره

برای تقرّب‌جویی به خداوند و اظهار خضوع و خشوع و تذلل و حاجت‌خواهی از درگاه الهی، وسیله قرار دادن اولیاء اللَّه و نفوس کریمه‌ای که در پیشگاه خدا، مقام و منزلتی دارند و درهای رحمت الهی به روی آنها باز است، کاری شایسته و عملی خداپسندانه است و باعث ارتباط نزدیک‌تر و پیوند محکم‌تر با مقام ربوبیت می‌باشد.

اساساً ایجاد رابطه میان «انسان خاکی» با «ذات باریتعالی» بدون واسطه امکان‌پذیر نیست و می‌بینیم خداوند پیام‌های خود را به واسطه افراد به خصوصی- که همان انبیا هستند- به مردم ابلاغ می‌کند و هرگز به طور مستقیم با مردم سخن نمی‌گوید. و انسان نیز نمی‌تواند بدون وسیله و واسطه با خداوند ارتباط برقرار کند حال این وسیله ممکن است یک عمل الهی باشد؛ مانند نماز، روزه و عبادات و ممکن است یک شخص الهی باشد مانند

اولیاء اللَّه. این معنا در آیات قرآن کریم به روشنی آمده است و تدبر در آنها ما را با حقیقت مطلب آشنا می‌کند:

1-( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) .(1)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا بترسید و به سوی او وسیله‌ای بجویید و در راه او جهاد کنید شاید رستگار شوید».

در این آیه خداوند مؤمنان را دستور می‌دهد که برای تقرّب به خداوند، وسیله‌ای بجویند. البته در این جا نوع وسیله تعیین نشده و معلوم است هر چیزی که مرضیّ خدا و مورد توجه او باشد، می‌تواند وسیله قرار گیرد. حال ممکن است این وسیله از نوع اشیاء باشد؛ مانند کعبه، حجرالاسود، قرآن و یا از نوع افعال باشد مانند نماز، حج و جهاد و یا از نوع ترک کردنی باشد مانند روزه و یا از نوع اشخاص باشد مانند اولیاءاللَّه، از انبیاء، صلحا و شهدا. و بالأخره هر چیزی که ما را به خدا نزدیک کند و خدا را به یاد ما بیندازد، می‌تواند وسیله میان ما و خدا باشد. اولیای خدا هم همین حالت را دارند و لذا در بعضی از احادیث، اولیاءاللَّه به این صورت معرفی شده‌اند:

___________________

1- مائده: 35.

- عن سعید بن جبیر قال: «سئل النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عن اولیاء اللَّه قال: هم الذین اذا رؤا ذکر اللَّه».(1)

«از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در باره اولیاء اللَّه پرسیدند، فرمود: آنها کسانی هستند که وقتی مردم آنها را ببینند خدا را به یاد می‌آورند».

2-( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا ) .(2)

«همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و از هم جدا نشوید».

منظور از «حبل اللَّه» چیست؟ بدون شک چیزی غیر از خداست چون حبل اللَّه از اسم‌های خدا نیست، حال قرآن است یا اسلام، پیامبر است یا پیامبر و ائمه مسلمین، و یا همه این‌هاست؟ هر چه که باشد، بالأخره چیزی است که واسطه ارتباط میان مردم و خداست و به هر حال اولیاء اللَّه مصداق روشنی برای حبل اللَّه هستند و چنگ زدن به آنها و توسل به آنها موجب تقرب به خداوند می‌شود.

3-( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً ) .(3)

____________________

1- تفسیر طبری: ج 7، ص 132.

2- آل عمران: 103.

3- نساء: 64.

«و اگر آنها هنگامی که بر نفس خود ظلم کردند، پیش تو آیند و از خدا طلب مغفرت کنند، و رسول هم برای آنان طلب مغفرت کند، خداوند را توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت».

در این آیه شریفه خداوند مردم را به این حقیقت راهنمایی می‌کند که برای توبه و استغفار به درگاه خداوند، بهتر است که نزد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بروند و ضمن این که خود استغفار می‌کنند، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را وسیله میان خود و خدا قرار دهند تا آن حضرت نیز از خداوند برای آنان طلب آمرزش کند. در چنین صورتی توبه آنها پذیرفته خواهد شد. و این مصداق بارز توسل به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است که خداوند آن را به مردم یاد داده است و این آیه مشروعیت توسل به غیر خدا را به روشنی ثابت می‌کند.

البته به زودی این مطلب را مطرح خواهیم کرد که حیات و ممات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مسأله توسل فرقی نمی‌کند و این مطلب در احادیث صحیحه‌ای وارد شده که نمونه‌های آن را خواهیم دید.

توسل در احادیث‌

مشروعیّت توسل به اولیاء اللَّه و واسطه قرار دادن آنها برای تقرّب به اللَّه و طلب حاجت از او، در روایات و احادیث متعددی آمده و سیره مسلمانان از عهد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا

کنون بر آن جاری بوده است و این امر نه تنها شرک نیست بلکه اظهار تذلل و خشوع بیشتر در پیشگاه خداوند است و کسی که پیامبر و یا اولیاء اللَّه را وسیله تقرب به خدا قرار می‌دهد، در واقع خود را در محضر خداوند آن چنان کوچک و بی‌مقدار می‌داند که اطمینان ندارد که خداوند به او توجه و عنایت خواهد کرد و لذا کسانی را که پیش خداوند عرضه‌ای دارند و مورد توجه و لطف او هستند، وسیله قرار می‌دهد تا خداوند به احترام آنها او را نیز از رحمت واسعه خود برخوردار سازد و این نهایت تذلل و خضوع و خشوع و اظهار عبودیت برای خداست.

اکنون بعضی از احادیثی را که در این زمینه وارد شده با هم می‌خوانیم:

1- عن عثمان بن حنیف انه قال: «ان رجلًا ضریراً أتی النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: ادع اللَّه ان یعافینی. فقال: ان شئت دعوت وان شئت صبرت وهو خیر. فقال:

فادعه، فأمره ان یتوضأ فیحسن وضوئه ویصلی رکعتین ویدعو بهذا الدعاء:

اللهم انی اسألک واتوجه الیک بنبیّک نبی الرّحمة یا محمد انّی اتوجّه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی، اللهم شفعه فیّ.

قال ابن‌حنیف: فو اللَّه ما تفرقنا وطال بنا الحدیث

حتی دخل علینا کأن لم یکن به ضر».(1)

از عثمان بن حنیف روایت شده که: «مرد نابینایی خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: از خدا بخواه که به من عافیت دهد. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اگر خواستی دعا می‌کنم و اگر خواستی صبر کن و این برای تو بهتر است. گفت: دعا کن. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او دستور داد که وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بخواند و چنین دعا کند:

خداوندا! از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرت که پیامبر رحمت است به سوی تو متوجّه می‌شوم تا حاجتم برآورده شود. خداوندا! او را در باره من شفیع قرار بده.

ابن‌حنیف می‌گوید: به خدا سوگند ما متفرق نشده بودیم و سخن بسیاری نگفته بودیم که آن مرد مجدداً بر ما وارد شد گویا که هیچ آفتی در او نبود».

ترمذی، ابن‌ماجه و حاکم این حدیث را صحیح دانسته‌اند و به طوری که ملاحظه می‌فرمایید در این حدیث پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، خود به آن شخص، کیفیت توسل- به هنگام حاجت خواستن از خدا- را یاد می‌دهد و توسل به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، یک بار در خطاب به خدا و یک بار هم در خطاب به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تکرار می‌شود. مضمون حدیث بسیار

___________________

1- سنن ابن‌ماجه؛ ج 1، ص 441؛ و مستدرک حاکم: ج 1، ص 313.

روشن است و جای هیچ‌گونه توجیه و تأویل نیست. و نکته قابل توجه این است که در این حدیث، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حالی که زنده است وسیله قرار داده شده و ما به زودی اثبات خواهیم کرد که حیات و ممات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مقام توسل به او، فرقی نمی‌کند.

ضمناً توجه کنیم که در این حدیث، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در باره آن شخص دعا نکرده، بلکه خود او طبق تعلیم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خداوند حاجت خواسته و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را وسیله میان خود و خدا قرار داده است.

2- عن جابر بن عبداللَّه أن رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «من قال حین یسمع النداء: اللهم ربّ هذه الدعوة التامّة والصلوة القائمة آت محمداً الوسیلة والفضیلة وابعثه مقاماً محموداً الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامة».(1)

«جابر از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود: هر کس به هنگام شنیدن اذان بگوید: خدایا! ای صاحب این دعوت تامّه و نماز به‌پا داشته شده، بر محمد وسیله و فضیلت بده و او را بر مقام پسندیده‌ای که وعده کرده‌ای برسان، شفاعت من در روز قیامت به او خواهد رسید».

___________________

1- صحیح بخاری: ج 1، ص 253.

به طوری که ملاحظه می‌فرمایید رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در این حدیث از مسلمان‌ها می‌خواهد که وسیله بودن آن حضرت را از خداوند طلب کنند.

3- عن ابی‌سعید الخدری قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«ما خرج رجل من بیته الی الصلاة و قال: اللهم اسئلک بحق السائلین علیک و بحق ممشای هذا فانی لم أخرج أشراً ولا بطراً ولا ریاء ولا سمعة وخرجت اتقاء سخطک وابتغاء مرضاتک، فاسئلک ان تعیذنی من النار وان تغفر ذنوبی انه لا یغفر الذنوب الّا انت، الّا أقبل اللَّه علیه بوجهه واستغفر له سبعون الف ملک».(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «هیچ کس از خانه خود خارج نمی‌شود و این دعا را نمی‌خواند مگر این که خداوند به او روی می‌آورد و هفتاد هزار فرشته برای او طلب آمرزش می‌کنند: خدایا! به حق سائلین درگاهت و به حق این راه رفتن من که از جهت نافرمانی و خوش‌گذرانی و ریاء و سمعه نبوده، بلکه برای پرهیز از خشم تو و جستجوی خشنودی تو است، از تو می‌خواهم که مرا از آتش جهنّم پناه دهی و گناهان مرا ببخشی که کسی جز تو گناهان را نمی‌بخشد».

____________________

1- سنن ابن ماجه: ج 1، ص 261.

در این حدیث پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مردم یاد می‌دهد که به هنگام درخواست حاجت از خداوند، به سائلان درگاه ربوبی که همان صالحان و اولیاء اللَّه هستند، توسل بجویند و آنها را واسطه قرار دهند.

4- وقتی فاطمه بنت اسد از دنیا رفت موقع دفن او پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین گفت:

«اللَّه الذی یحیی ویمیت وهو حی لا یموت اغفر لأمی فاطمة بنت اسد ووسع علیها مدخلها بحق نبیک والانبیاء الذین من قبلی».(1)

«ای خداوندی که زنده می‌کند و می‌میراند و او زنده است و نمی‌میرد، مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع گردان، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند».

5- عن عمر بن الخطاب قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «لما اقترف آدم الخطیئة قال: یا رب اسئلک بحق محمد الّا غفرت لی».(2)

عمر بن خطاب از پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که گفت:

«وقتی آدم آن خطا را مرتکب شد، گفت: پروردگارا! از تو می‌خواهم که به حق محمد مرا ببخشی».

____________________

1- حلیة الاولیاء: ج 3، ص 121.

2- کنز العمال: ج 11، ص 455.