• شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6961 / دانلود: 3403
اندازه اندازه اندازه
بزرگداشت اولیای خدا

بزرگداشت اولیای خدا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

این احادیث که به عنوان نمونه نقل شد و با اسناد متعددی که بسیاری از آنها صحیح است، در کتب احادیث آمده، بیانگر این حقیقت است که توسل به انبیا و اولیا و سائلان درگاه ربوبی، امری ممدوح است که باعث تقرّب بیشتر بنده به خداوند می‌شود و خود پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به نبوّت خود و انبیای گذشته توسل جسته است و به مردم تعلیم داده که هنگام دعا و نیایش و حاجت خواهی از خدا، به مقربان درگاه او توسل کنند.

مطلبی که باید در این جا مورد توجه قرار گیرد، این است که در مقام توسل به انبیا و اولیا، فرقی بین زنده و مرده آنها نیست؛ زیرا کسی که به آنها توسل می‌جوید، جاه، منزلت، مرتبه و مقامی را که آنها در پیشگاه خدا دارند، وسیله قرار می‌دهد و این جاه و منزلت همواره برای آنها ثابت است- چه در حال حیات و چه در عالم برزخ و چه در روز قیامت- و هرگز کسی به قدرت ظاهری- جسمانی- انبیا و اولیا متوسل نمی‌شود تا گفته شود که پس از مرگ کاری از آنها ساخته نیست، بلکه منظور، توسل به همان مقام و عظمت آنها نزد خداوند است که همواره از آن برخوردارند و لذا دیدیم که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به حق انبیای گذشته توسل می‌جوید و یا حضرت آدم به حق حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که هنوز به دنیا نیامده متوسل می‌شود و به طوری که خواهیم گفت سیره مسلمانان از زمان صحابه و تابعین بر

این جاری شده که آنها در کنار قبور انبیا و اولیا به ارواح آنها متوسل می‌شدند.

کسانی که توسل به مردگان را شرک می‌دانند، سخنی عجیب می‌گویند؛ زیرا اگر توسل به غیر خدا شرک است، چه فرقی می‌کند که او زنده باشد یا مرده؟

توسل در سیره مسلمین‌

علاوه بر آیات و احادیثی که نقل کردیم، توسل به اولیای خدا در سیره مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد و مسلمانان از صدر اسلام تا کنون همواره در مقام دعا و حاجت خواهی از خداوند، به انبیا و اولیا و صلحا متوسل شده‌اند و مقربان و عزیزان درگاه الهی را که پیش خدا مقام و منزلتی دارند، وسیله قرار داده‌اند تا خداوند به احترام آنها دعایشان را مستجاب کند. اکنون به این نمونه‌ها توجه فرمایید:

1- پس از رحلت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدینه قحطی شدیدی رخ داد مردم شکایت پیش عایشه بردند، او گفت:

«انظروا الی قبر رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاجعلوا منه کواً الی السماء حتی لا یکون بینه و بین السماء سقف».(1)

«به قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نگاه کنید و از آن دریچه‌ای به

____________________

1- سنن الدارمی، ج 1، ص 43.

آسمان قرار دهید، به طوری که میان قبر و آسمان سقفی نباشد» (مردم چنین کردند و باران بارید).

2- عن انس بن مالک انّ عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبدالمطلب فقال:

«اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا وانا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا. قال: فیسقون».(1)

«انس می‌گوید: عمر بن خطاب در خشکسالی به‌وسیله عباس بن عبدالمطلب از خدا طلب باران می‌کرد و می‌گفت: خدایا ما همواره به وسیله پیامبرت به تو متوسل می‌شدیم و ما را سیراب می‌کردی و اینک به وسیله عموی پیامبرمان به تو متوسل می‌شویم پس ما را سیراب کن. می‌گوید: و آنها سیراب می‌شدند».

3- در عهد عثمان بن عفان مردی پیش عثمان بن حنیف آمد و از این که خلیفه به او توجه نمی‌کند و حاجت او را بر طرف نمی‌سازد شکایت کرد. ابن‌حنیف با استفاده از سخن پیامبر که پیش از این نقل کردیم به آن مرد گفت: وضو بگیر و به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان سپس بگو:

«اللهم انی اسئلک واتوجه الیک بنبینا محمد

__________________

1- صحیح بخاری: ج 2، ص 75.

نبی‌الرحمة یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فتقضی لی حاجتی».(1)

«خداوندا! از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرمان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که پیامبر رحمت است، به سوی تو متوجه می‌شوم. ای محمد من به وسیله تو، به سوی پروردگارم متوجه می‌شوم تا حاجتم براورده شود».

4- در زمان خلافت عمر خشکسالی به وجود آمد.

بلال بن حرث نزد قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت:

«یا رسول اللَّه استسق لأمتک فانهم هلکوا».(2)

«ای پیامبر خدا برای امت خود طلب باران کن که هلاک می‌شوند».

5- از محمد بن حرب هلالی نقل شده که می‌گوید: کنار قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودم، عربی آمد و گفت: یا رسول اللَّه سلام بر تو باد، خداوند در کتابی که بر تو نازل کرده فرموده است:

( وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ‌الرَّسُولُ لَوَجَدُوااللَّهَ‌تَوَّاباً رَحِیماً ) (3)

__________________

1- المعجم الکبیر طبرانی: ج 9، ص 18.

2- وفاءالوفا: ج 4، ص 1374.

3- نساء: 64.

جئتک‌مستغفراًمن ذنبی مستشفعا بک الی ربی»»(1)

«ومن اینک به سوی تو آمده‌ام در حالی که از گناهانم استغفار می‌کنم و تو را در پیشگاه خداوند شفیع قرار می‌دهم».

6- ابوجعفر منصور خلیفه عباسی از مالک بن انس، امام مالکیه در باره کیفیت زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سئوال کرد و از او پرسید که آیا به هنگام زیارت، رو به قبله باشد یا رو به قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کند؟ مالک بن انس در پاسخ گفت:

«لم تصرف وجهک عنه وهو وسیلتک ووسیلة ابیک آدم الی اللَّه یوم القیامة بل استقبله واستشفع به فیشفعک اللَّه» قال اللَّه تعالی:( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ .) .(2)

«چرا از او روی بر می‌گردانی؟ او وسیله تو و وسیله پدرت آدم به درگاه الهی در روز قیامت است. رو به سوی او کن و او را شفیع خود قرار ده که خدا شفاعت او را در باره تو می‌پذیرد خدا می‌فرماید:( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ .)

7- از امام شافعی درباره اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این دو بیت شعر

___________________

1- وفاء الوفا: ج 4، ص 1361.

2- همان: ج 4، ص 1376.

نقل شده که در آن به اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متوسل شده است:

آل النبی ذریعتی وهموا الیه وسیلتی

ارجوبهم اعطی غدا بیدی الیمین صحیفتی(1)

«آل پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وسیله من به سوی خدا هستند. به وسیله آنها امیدوارم که فردای قیامت، نامه عملم به دست راستم داده شود».

همچنین علی بن میمون از شافعی نقل می‌کند که او به زیارت قبر ابوحنیفه می‌رفت و می‌گفت:

اذا عرضت لی حاجة صلیت رکعتین وجئت الی قبره وسألت اللَّه الحاجة عنده.(2)

«چون برای من حاجتی رخ می‌دهد دو رکعت نماز می‌خوانم و به زیارت قبر او می‌روم و حاجت خود را در آن جا از خدا می‌خواهم».

8- حسن بن ابراهیم ابوعلی الخلال که شیخ حنابله در عصر خود بود می‌گفت:

«ما همّنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به الّا سهل اللَّه لی ما احب».(3)

__________________

1- الصواعق المحرقة، ص 178.

2- تاریخ بغداد: ج 1، ص 123.

3- همان، ص 120.

«هیچ امر مهمی برای من اتفاق نیافتاد مگر این که به زیارت قبر موسی بن جعفرعليه‌السلام رفتم و به او متوسّل شدم، خداوند آن چه را می‌خواستم به آسانی در اختیار من گذاشت».

9- ابوبکر محمد بن مؤمل می‌گوید: با امام اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و همتای او ابوعلی الثقفی و جمعی از مشایخ که عده آنها زیاد بود به زیارت قبر علی بن موسی‌الرضاعليه‌السلام در طوس رفتیم.

«فرأیت من تعظیمه یعنی ابن‌خزیمه لتلک البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا».(1)

«از تعظیم و تواضعی که ابن‌خزیمه به این بقعه داشت و تضرعی که آن جا می‌نمود، دچار حیرت شدیم».

از این نمونه‌ها که ذکر کردیم، در کتب حدیث و تاریخ بسیار است و نشان می‌دهد که سیره اصحاب و تابعین و علما و ائمه فقه و حدیث همواره بر این جاری بوده که به اولیای خدا متوسل می‌شدند و در هنگام حاجت خواهی از خداوند، آنها را وسیله قرار می‌دادند. بنا بر این سیره مسلمین بر مشروعیت و حتی استحباب توسل به اولیای خدا، از عهد صحابه و تابعین به بعد محقق بوده است.

___________________

1- تهذیب التهذیب: ج 7، ص 388.

3 - تبرک‌جویی از آثار اولیای خدا

دوست داشتن اولیای خدا و اظهار علاقه و محبت به آنها از آن جهت که آنان بندگان صالح و محبوب خدا هستند، کاری شایسته و عملی نیکوست و خود نوعی تقرّب به درگاه الهی است و خداوند خود به بندگان شایسته خویش وعده داده که محبت آنها را در دل‌ها قرار بدهد:

( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا ) .(1)

«کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل شایسته انجام داده‌اند به زودی خداوند برای آنها محبتی قرار می‌دهد».

همه می‌دانیم که علاقه و محبت یک امر قلبی و باطنی است و هیچ‌گونه نمودی در ظاهر ندارد و برای اظهار و

___________________

1- مریم: 96.

اعلام آن باید از راه‌های خاصی که میان عقلا مرسوم است، وارد شد مگر این که موردی از سوی شرع مقدس ممنوع شده باشد.

یکی از راه‌های اظهار محبت به اولیای خدا و پاکان و مقربان درگاه او که شارع مقدس هم از آن نهی نکرده است، تبرک‌جویی از آثار و نشانه‌های آنان و احترام به هر چیزی است که انسان را به یاد آنها می‌اندازد.

همان گونه که بوسیدن حجرالأسود و طواف دور کعبه و حتی افعال و اذکاری که به عنوان نماز به جا می‌آوریم، همه نشانه‌هایی از اظهار عبودیت و تذلل در برابر حقتعالی است، تبرک جستن به آثار اولیای خدا نیز نمودهایی از علاقه و محبت قلبی ما نسبت به کسانی است که خداوند محبت آنها را بر ما واجب کرده است.

این است که می‌بینیم اصحاب رسول خدا هم پس از رحلت آن حضرت برای اظهار محبت قلبی و عشق درونی خود به آن بزرگوار، به هر چیزی که به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نسبت داده می‌شد، احترام می‌کردند و از آن تبرک می‌جستند. همچنان که یعقوب پیامبر پیراهن یوسف را که نشانی از محبوب بود، بر دیده نهاد و چشمانش بینا شد.(1)

اکنون به روایاتی در این زمینه توجه فرمایید:

__________________

1- یوسف: 96.

1- عن عون بن ابی‌جحیفة عن ابیه قال اتیت النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«وهو فی قبة حمراء من آدم ورأیت بلالًا اخذ وضوء النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم والناس یتبادرون الوضوء فمن اصاب منه شیئاً تمسح به ومن لم یصب منه شیئاً اخذ من بلل صاحبه».(1)

«عون از پدرش نقل می‌کند که پیش پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتم و او در خیمه‌ای از پوست دباغی شده قرار داشت و بلال را دیدم که آب وضوی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می‌گیرد.

مردم به آب وضوی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌شتابند هر کس از آن آب می‌گیرد، آن را بر سر خود می‌کشد و هر کس که نمی‌تواند از آن آب بگیرد، از رطوبت دست رفیقش اخذ می‌کند».

2- عن ابی‌جحیفة قال:

«خرج رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : بالهاجرة الی البطحاء فتوضأ ثم صلی الظهر رکعتین والعصر رکعتین وبین یدیه عنزة. قال: کان یمرّ من ورائها المارة وقام الناس فجعلوا یأخذون یدیه فیمسحون بها وجوههم. قال:

فاخذت بیده فوضعتها علی وجهی فاذا هی ابرد من الثلج واطیب من رائحة المسک».(2)

__________________

1- صحیح بخاری: ج 7، ص 283.

2- همان: ج 5، ص 29، باب صفة النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

«ابی‌جحیفه می‌گوید: روزی پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگام ظهر به بطحاء رفت و وضو گرفت و نماز ظهر و عصر را هر کدام دو رکعت خواند و در مقابل او عصایی بود.

می‌گوید: از پشت آن رهگذران می‌رفتند. مردم ایستادند و دست‌های پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می‌گرفتند و به صورت خود می‌کشیدند. می‌گوید: من نیز دست‌های او را گرفتم و به صورتم کشیدم و دیدم که دست‌های حضرت از برف سردتر و از مشک خوشبوتر بود».

3- قال ابوبردة قال لی عبداللَّه بن سلام:

«الا اسقیک فی قدح شرب منه النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ».(1)

ابوبرده می‌گوید: عبداللَّه بن سلام به من گفت: «آیا تو را با کاسه‌ای که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آن آب نوشیده سیراب نکنم؟»

همین کاسه به دست عمر بن عبدالعزیز افتاد و آن را نگاه‌داشت.(2)

همچنین بخاری در صحیح خود بأبی‌داود تحت عنوان:

«باب ما ذکر من درع النبی وعصاه وسیفه وقدحه وخاتمه وما استعمل الخلفاء بعده من ذلک مما لم

___________________

1- صحیح بخاری: ج 7، ص 206.

2- همان: ج 7، ص 207.

یذکر قسمته ومن شعره ونعله وآنیته مما یتبرک اصحابه وغیرهم بعد وفاته».(1)

«باب آن چه ذکر شده از زره پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و عصا و شمشیر و کاسه و انگشتر او و آن چه خلفاء بعد از او آن را به کار بردند. و موی و کفش و ظرف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که صحابه و غیرصحابه پس از مرگ آن حضرت از آن تبرک می‌جستند». آن گاه بخاری در ذیل همین باب روایات متعددی می‌آورد.

4- عن سلمة بن الاکوع قال:

«بایعت النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیدی هذه فقبلناها فلم ینکر ذلک».(2)

سلمة بن اکوع می‌گوید: «با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با این دستم بیعت کردم پس آن را بوسیدیم و او اعتراض نکرد».

5- جاء الأشج یمشی حتی أخذ بید النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقبلها فقال له النبی اما ان فیک لخلقین یحبهما اللَّه ورسوله ...»(3)

«اشج راه می‌رفت تا این که دست پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را گرفت

__________________

1- صحیح بخاری، ج 4، ص 184.

2- حیاة الصحابة: ج 2، ص 483.

3- همان، ص 484.

و بوسید. پیامبر به او فرمود: در تو دو خصلت وجود دارد که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند».

6- عن یحیی بن الحارث قال:

«لقیت واثلة بن الأسقع فقلت: بایعت بیدک هذه رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؟ فقال: نعم. قلت: اعطنی یدک اقبلها فاعطانیها فقبلتها».(1)

«یحیی بن حارث می‌گوید: واثلة بن اسقع را ملاقات کردم و گفتم: آیا با این دست خود با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیعت کردی؟ گفت: آری. گفتم: دستت را بده تا ببوسم. او دست خود را داد و من آن را بوسیدم».

7- عن ابی‌جدعان قال ثابت لأنس:

«أمسست النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیدک؟ قال: نعم. فقبّلها».(2)

ابوجدعان می‌گوید: ثابت به انس گفت:

«آیا پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با دست خود لمس کرده‌ای؟ گفت:

آری. پس دست او را بوسید».

8- عن عمار بن ابی‌عمار ان زید بن ثابت رکب یوماً فأخذ ابن‌عباس برکابه. فقال:

__________________

1- مجمع الزوائد: ج 8، ص 42.

2- حیاة الصحابة: ج 2، ص 485.

«تنح یا ابن‌عم رسول اللَّه. فقال: هکذا امرنا ان نفعل بعلمائنا وکبرائنا. فقال زید: ارنی یدک. فأخرج یده فقبلها فقال: هکذا امرنا ان نفعل بأهل بیت نبینا».(1)

«روزی زید بن ثابت سوار مرکب شده بود ابن‌عباس رکاب او را گرفت. او گفت: ای پسرعموی رسول خدا رها کن. پس ابن‌عباس گفت: به ما این چنین امر شده که باید با علماء و بزرگان خود این گونه رفتار کنیم.

زید گفت: دست خود را به من نشان بده، ابن‌عباس دستش را بیرون آورد پس زید دست او را بوسید و گفت: به ما امر شده که با اهل بیت پیامبر خود این طور رفتار کنیم».

9- عن علیعليه‌السلام قال:

«لما رمس رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جائت فاطمةعليها‌السلام فوقفت علی قبره و اخذت قبضة من تراب القبر ووضعت علی عینیها وبکت».(2)

از علی بن ابی‌طالبعليه‌السلام نقل شده که:

«چون پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دفن شد، فاطمهعليها‌السلام آمد و مقابل قبر او ایستاد و مشتی از خاک قبر را برداشت و بر چشمانش نهاد و گریه کرد».

___________________

1- کنز العمال: ج 13، ص 396.

2- وفاء الوفا: ج 4، ص 1405.

10- عن ابی‌الدرداء:

«انّ بلالًا رأی فی منامه النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وهو یقول له: ما هذه الجفوة یا بلال اما آن لک ان تزورنی یا بلال؟

فانتبه حزینا وجلًا خائفاً فرکب راحلته وقصد المدینة واتی قبر النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فجعل یبکی عنده ویمرّغ وجهه علیه واقبل الحسن والحسین فجعل یضمهما علی صدره ویقبلهما».(1)

ابودرداء می‌گوید:

«بلال پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در خواب دید که به او می‌گوید: این چه جفایی است ای بلال، آیا وقت آن نرسیده که مرا زیارت کنی؟ بلال از خواب بیدار شد در حالی که محزون و غمگین بود. پس مرکب خود را سوار شد و آهنگ مدینه کرد و به قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و آن جا گریه می‌کرد و صورت خود را با خاک قبر، خاک مالی می‌نمود. حسن و حسین آمدند، آنها را هم به سینه می‌چسبانید و می‌بوسید».

11- عن داود بن ابی‌صالح قال:

«أقبل مروان یوماً فوجد رجلًا واضعاً وجهه علی

__________________

1- تهذیب تاریخ دمشق: ج 2، ص 259.

القبر فقال: أتَدری ما تصنع؟ فاقبل علیه فاذاً هو ابوایوب. فقال: نعم جئت الی رسول اللَّه ولم آت الحجر. سمعت رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یقول: لاتبکو علی الدین اذا ولیه أهله ولکن ابکوا علی الدین اذا ولیه غیراهله».(1)

«روزی مروان مردی را دید که صورت خود را بر قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گذاشته است، پس گفت: می‌دانی چه می‌کنی؟ آن مرد به او متوجه شد و او ابوایوب بود.

پس گفت: آری من به سوی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده‌ام و به سوی سنگ نیامده‌ام. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که فرمود: وقتی افراد شایسته متصدی دین شدند بر حال دین گریه نکنید اما اگر نااهلان متصدی آن شدند بر دین گریه کنید».

12- ذکر الخطیب بن جملة:

«ان ابن‌عمر کان یضع یده الیمنی علی القبر الشریف وان بلالًا وضع خدیه علیه ایضاً».(2)

«خطیب بن جملة می‌گوید که: ابن‌عمر دست راست خود را بر قبر شریف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌گذاشت و بلال نیز صورت خود را بر آن می‌نهاد».

___________________

1- مجمع الزوائد: ج 5، ص 245.

2- وفاء الوفا: ج 4، ص 1405.

13- عن ابراهیم بن عبدالرحمن:

«انه نظر الی ابن‌عمر وضع یده علی مقعد النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من المنبر ثم وضعها علی وجهه».(1)

از ابراهیم بن عبدالرحمن نقل شده که

«او دیده است که ابن عمر دست خود را به محل نشستن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از منبر، قرار می‌داد، سپس آن را بر صورت خود می‌کشید».

14- عن عبداللَّه بن احمد بن حنبل قال:

«سألت ابی عن الرجل یمسّ منبر رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ویتبرک بمسه ویقبله ویفعل بالقبر مثل ذلک رجاء ثواب اللَّه تعالی. قال: لا بأس به».(2)

عبداللَّه بن احمد بن حنبل می‌گوید:

«از پدرم در باره مردی پرسیدم که منبر پیامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مسّ می‌کند و از آن تبرک می‌جوید و آن را می‌بوسد و با قبر نیز همین گونه رفتار می‌کند و این کارها را به امید ثواب خدا انجام می‌دهد. گفت:

اشکالی ندارد».

___________________

1- حیاة الصحابة: ج 2، ص 310.

2- وفاء الوفا: ج 4، ص 1404.

از مجموع این احادیث و آثار، روشن می‌شود که تبرک‌ جویی از آثار انبیا و اولیای خدا در زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و صحابه و تابعین، امر معمول و مرسومی بوده و هرگز پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و صحابه از آن نهی نکرده‌اند و این یک نوع تعظیم و احترام نسبت به آنان بوده است.

4 - زیارت قبور اولیای خدا

اشاره

حضور در کنار قبور انبیا و اولیا و بندگان صالح خدا و اندیشیدن در باره شخصیت معنوی آنها و این که آنان چگونه در اثر تهذیب نفس و ایمان و تقوا به مقام قرب الهی رسیده‌اند، آثار تربیتی فراوانی در وجود انسان دارد و انسان را به یاد ارزش‌ها و اصالت‌ها و تعلیماتی می‌اندازد که این بندگان شایسته الهی همواره منادی آن بوده‌اند.

همچنین زیارت قبور اولیای خدا، پرده‌های غفلت را کنار می‌زند و به انسان فرصت می‌دهد که در باره مرگ و عالم آخرت بیندیشد و روز قیامت را به یاد آورد.

یادآوری عالم آخرت و روز جزا در تقویت ایمان و عمل به دستورات الهی و دوری از گناهان، انگیزه‌ای بسیار نیرومند است. و انبیا و اولیا همیشه با یاد آخرت زندگی می‌کردند.

خداوند کریم در قرآن از ابراهیم و اسحاق و

یعقوب- سه تن از پیامبران عالیقدر- نام می‌برد و در مقام تعریف از آنها می‌فرماید:

( وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی اْلأَیْدِی وَاْلأَبْصارِ إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ ) .(1)

«و به‌یادآور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که صاحبان دست‌ها و دیده‌ها بودند، ما آنها را به این ویژگی مخصوصشان کردیم که آخرت را یاد می‌کردند».

یکی از آثار حتمی و روشن زیارت قبور، عبرت‌آموزی از مردگان و یادآوری عالم آخرت است.

این حقیقت در احادیث متعددی که از پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیده به روشنی ذکر شده است و ما به زودی بعضی از آنها را نقل خواهیم کرد.

به خاطر همین آثار تربیتی و خواص معنوی است که از نظر اسلام، زیارت قبور یکی از مستحبات به شمار آمده و پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن دستور داده است و خود به زیارت قبور می‌رفت و آداب زیارت و کیفیت سلام دادن به اموات را به اصحاب خود تعلیم می‌کرد.

البته از احادیثی که در این زمینه وارد شده، چنین

استفاده می‌شود که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، ابتدا از زیارت قبور نهی کرده بود، اما بعدها این ممنوعیت برداشته شد و مردم را به زیارت قبور امر فرمود.

شاید علت نهی قبلی این باشد که در آن زمان مردگان غالباً مشرک و بت‌پرست بودند و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌خواست هر گونه رابطه‌ای را میان مسلمانان و مشرکان قطع کند. به خصوص این که مردم، تازه مسلمان شده بودند و ممکن بود که بر سر قبور مردگان خود سخنان باطل و شرک‌آمیزی به زبان بیاورند. اما بعدها که اسلام قوت گرفت و مبانی توحید در میان مردم محکم‌تر شد و از طرفی جمعیت مسلمان افزایش یافت و تعدادی از آنها از دنیا رفتند، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ممنوعیت زیارت قبور را برداشت و به مردم دستور داد که به زیارت قبور بروند تا از آثار تربیتی آن استفاده کنند.

اکنون توجه شما را به چند حدیث که در این زمینه وارد شده جلب می‌کنیم و این نکته را خاطرنشان می‌سازیم که در این احادیث، «امر» بعد از «نهی» تنها برای اباحه و رفع ممنوعیت نیست بلکه به حکم این که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منافع زیارت قبور را بیان فرموده دلیل بر ممدوحیت و استحباب موضوع می‌باشد.

1- عن بریدة قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«قد کنت نهیتکم عن زیارة القبور فزوروها فانها

تذکر الآخرة».(1)

بریده می‌گوید: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این پس زیارت کنید که آخرت را به یاد شما می‌آورد».

2- عن انس قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«کنت نهیتکم عن زیارة القبور الا فزوروها فانها ترق القلب وتدمع العین وتذکر الآخرة ولا تقولوا هجراً».(2)

انس می‌گوید: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این پس قبرها را زیارت کنید که قلب را نرم و چشم را گریان می‌کند و آخرت را به یاد می‌آورد، اما سخن بیهوده نگویید».

3- عن انس قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«نهیتکم عن زیارة القبور فزوروها فانها تذکرکم الموت».(3)

___________________

1- سنن ترمذی: ج 3، ص 370.

2- کنز العمال: ج 15، ص 646.

3- مستدرک حاکم: ج 1، ص 375.

انس می‌گوید: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این پس زیارت کنید؛ زیرا که شما را به یاد مرگ می‌اندازد».

از این گونه روایات بسیار است و صاحبان صحاح و سنن و مسانید آنها را نقل کرده‌اند و در بعضی از آنها آداب زیارت و این که زائر چگونه به صاحب قبر سلام کند و چه بگوید، نیز آمده است.

زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

علاوه بر روایاتی که به طور عموم بر استحباب زیارت قبور دلالت می‌کند، روایات دیگری هم در خصوص استحباب زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شده که مقداری از آنها را نقل خواهیم کرد اما پیش از آن می‌گوییم:

خداوند در قرآن کریم به گنهکاران دستور می‌دهد که به حضور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بروند و ضمن این که خودشان استغفار می‌کنند، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم از جانب آنها از خداوند طلب آمرزش کند.(1) و در جایی از قرآن کسانی را که از خانه خود به قصد هجرت به سوی خدا و پیامبرش خارج می‌شوند،

_________________

1- نساء: 64.

ستایش می‌کند.(1) و از طرفی می‌دانیم که مرده و زنده پیامبر تفاوتی ندارد و آن حضرت پس از مرگ هم اعمال امت خود را زیر نظر دارد. این حقیقت در حدیث صحیحی چنین آمده است:

عن عبداللَّه بن مسعود عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال:

«ان للَّه‌ملائکة سیّاحین یبلغون عن امتی السلام.

قال وقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : حیاتی خیر لکم تحدثون وتحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علیّ اعمالکم فما رأیت من خیر حمدت اللَّه علیه وما رأیت من شر استغفرت اللَّه لکم».(2)

ابن مسعود از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود:

«خدا را فرشتگانی است که همواره در حال سیر هستند و سلام امت مرا به من می‌رسانند. همچنین فرمود: زندگی من برای شما خیر است که با هم گفتگو می‌کنیم و مرگ من نیز برای شما خیر است زیرا که اعمال شما بر من عرضه می‌شود، اگر عمل خیری دیدم خدا را ستایش می‌کنم و اگر عمل شرّی دیدم از خداوند برای شما طلب آمرزش می‌کنم».

با توجه به مضمون این حدیث، همان گونه که وجود پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حال حیات او مایه خیر و برکت است، در حال

___________________

1- همان: 100.

2- مجمع الزوائد: ج 9، ص 24.

ممات نیز همان حالت را دارد و آن حضرت پس از مرگ هم ناظر اعمال امت خود می‌باشد و همان گونه که در حال حیات بر گنهکاران استغفار می‌کرد، در حال ممات هم استغفار می‌کند و فرقی میان حیات و ممات او نیست. بنا بر این، رفتن به زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و درخواست استغفار از آن حضرت، درست مثل این است که در حال حیات به محضر او برسیم و تقاضای استغفار کنیم و آیاتی که رفتن به سوی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را کاری پسندیده معرفی می‌کند، شامل زیارت قبر او هم می‌شود.

از این گذشته، احادیث متعددی از طرق مختلف در باره استحباب زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شده که چند نمونه از آن را می‌آوریم:

1- عن عبداللَّه بن عمر قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«من زار قبری وجبت له شفاعتی».(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او واجب می‌شود».

2- عن عبداللَّه بن عمر قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«من حج فزار قبری بعد موتی کان کمن زارنی

____________________

1- سنن دارقطنی: ج 2، ص 278.

فی حیاتی».(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«هرکس حج کند آن‌گاه قبر مرا پس از مرگم زیارت نماید، مانند این است که مرا در حال حیاتم زیارت کرده است».

3- عن حاطب بن ابی بلتعه قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«من زارنی بعد موتی فکأنما زارنی فی حیاتی».(2)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند مانند کسی است که در حال حیاتم زیارت کرده است».

احادیث درباره زیارت قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در کتب روایی و جوامع حدیثی با تعبیرها و جملات مختلف فراوان آمده است و در طول قرون، محدثان و حفاظ به نقل آنها پرداخته‌اند و با توجه به مجموع احادیث وارده نمی‌توان در صحت آنها تردید کرد.

همچنین سیره مسلمین از عصر صحابه به این طرف، بر این جاری بوده که با اشتیاق تمام از دور و نزدیک به

__________________

1- سنن بیهقی: ج 5، ص 246.

2- سنن دارقطنی: ج 2، ص 278.

زیارت قبر رسول‌خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌شتافتند و آن را وسیله تقرب به خدا می‌دانستند.