• شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6947 / دانلود: 3398
اندازه اندازه اندازه
بزرگداشت اولیای خدا

بزرگداشت اولیای خدا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

6 - مرثیه‌سرایی و گریه برای اولیای خدا

محبت اولیای خدا آثار سازنده‌ای در وجود انسان دارد و کسی که به راستی دوست‌دار اولیای خدا باشد، آنها را در ایمان و تقوا و اعمال صالح برای خود اسوه و الگو قرار می‌دهد و سعی می‌کند که خود را به آنها نزدیک سازد. به خصوص محبت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیتعليهم‌السلام و اصحاب کبار او، نقش تعیین کننده‌ای در تقویت مبانی ایمان و تقوا و آراستگی به فضائل اخلاقی دارد و بدون آن پایه‌های ایمان سست خواهد شد و انسان از مسیر حق فاصله خواهد گرفت.

حال می‌گوییم هر چه این محبت عمیق‌تر و محکم‌تر باشد، آثار و ثمرات بیشتری خواهد داشت. یکی از نشانه‌های محبت عمیق به آنها اشک شوقی است که از دیده‌ها جاری می‌شود و بدین‌گونه محبت که یک امر باطنی و درونی است به صورت دانه‌های بلورین اشک

تجسم می‌یابد و آن چه در درون است ره به بیرون می‌گشاید.

گریه کردن به یاد اولیای خدا، نشانی از رقّت قلب و لطافت روح و صفای باطن است. وقتی انسان به یاد ولیّی از اولیای خدا گریه می‌کند، نشان می‌دهد که آن شخص برای او عزیز است و طبعاً سعی خواهد کرد که او را از خود راضی کند و شک نیست که رضایت اولیای خدا در عمل کردن به دستورات الهی است. بنا بر این گریه کردن به یاد اولیای خدا زنگار شرک و نفاق را از قلب انسان خواهد شست و زمینه را برای تقویت ایمان و تقوا و انجام اعمال صالحه فراهم خواهد کرد.

اساساً گریه کردن به یاد کسی و یا در عزای کسی یک امر عاطفی است. وقتی انسان عزیزی را از دست می‌دهد، بی‌اختیار اشک از دیدگانش جاری می‌شود، خواه این عزیز از خویشان او باشد و یا ولیّی از اولیای خدا، که برای او عزیزتر از خویشاوندان است.

این است که می‌بینیم در عهد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و صحابه و تابعین گریه بر مردگان معمول بوده و خود پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سوگ مادر و پسر و دختر خود گریه کرده و همچنین اصحاب در مرگ رسول خدا و یا افراد دیگر از دوستان خود گریه کرده‌اند و مرثیه‌سرایی نموده‌اند و این امر در میان تابعین و مسلمان‌های پس از آن نیز ادامه یافته است.

اکنون نمونه‌هایی را که از کتب حدیث و تاریخ استخراج کرده‌ایم نقل می‌کنیم:

1- عن ابی‌هریره قال: «زار النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قبر امّه فبکی وابکی من حوله».(1)

وعن بریدة قال: «زار النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قبر امه فی الف مقنع فلم یربا کیاً اکثر من یومئذ».(2)

ابوهریره می‌گوید: «پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قبر مادرش را زیارت نمود و گریه کرد و دیگران را هم گریاند».

و بریده نقل می‌کند که: «پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قبر مادرش را با هزار نقابدار زیارت کرد. گریه کننده بیشتر از آن روز دیده نشد».

2- عن انس بن مالک فی حدیث یذکر فیه موت ابراهیم ابن‌رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قال رسول اللَّه:

«ان العین تدمع والقلب یحزن ولا نقول الّا ما یرضی ربّنا وانا بفراقک یا ابراهیم لمحزونون».(3)

انس بن مالک در حدیثی که در باره مرگ ابراهیم فرزند پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده می‌گوید: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«چشم گریه می‌کند و قلب محزون می‌شود و ما چیزی نمی‌گوییم مگر آن چه را که پروردگار را

____________________

1- صحیح مسلم: ج 3، ص 65.

2- مستدرک حاکم: ج 1، ص 375.

3- صحیح بخاری: ج 2، ص 179.

راضی کند وما در فراق‌تو ای‌ابراهیم غمگین هستیم».

3- عن انس بن مالک قال:

«شهدنا بنتاً لرسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال و رسول اللَّه جالس علی القبر قال: فرأیت عینیه تدمعان».(1)

انس بن مالک می‌گوید:

«در تدفین دختری از پیامبر (که ظاهراً ام‌کلثوم بوده) حاضر بودیم و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر سر قبر او نشسته بود.

می‌گوید: دیدم که چشمان پیامبر اشک می‌ریزد».

4- عن اسامة بن زید فی حدیث یذکر فیه موت ابن‌بنت لرسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال:

«ففاضت عیناه فقال سعد: ما هذا؟ فقال: هذه رحمة جعلها اللَّه فی قلوب عباده وانما یرحم اللَّه من عباده الرحماء».(2)

اسامة بن زید در حدیثی که در باره مرگ نوه‌ای از پیامبر نقل می‌کند، می‌گوید:

«چشمان رسول خدا اشکبار شد. پس سعد گفت: این

____________________

1- صحیح بخاری: ج 2، ص 172.

2- همان.

چیست؟ پیامبر فرمود: این رحمتی است که خداوند در قلوب بندگان خود قرار داده و همانا خداوند آن گروه از بندگانش را که با عاطفه باشند، رحمت می‌کند».

5- عن ابن‌عمر قال:

«رجع النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یوم احد فسمع نساء بنی عبدالأشهل یبکین علی هلکاهن فقال: لکن حمزة لابواکی له فجئن نساء الأنصار یبکین علی حمزة عنده».(1)

ابن‌عمر می‌گوید:

«پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روز احد به مدینه مراجعت کرد و شنید که زن‌های قبیله بنی‌عبدالأشهل بر مرده‌های خود گریه می‌کنند. پس فرمود: ولی حمزه گریه کننده ندارد. زن‌های انصار آمدند و پیش او بر حمزه گریه کردند».

6- «کانت فاطمة تزور قبر عمها کل جمعة فتصلی وتبکی عنده».(2)

____________________

1- کنز العمال: ج 15، ص 618.

2- مستدرک حاکم: ج 1، ص 337.

«فاطمه هر جمعه قبر عمویش را زیارت می‌نمود و آن جا نماز می‌خواند و گریه می‌کرد».

7- عن ابی‌ذؤیب الهذلی قال:

«قدمت المدینة ولأهلها ضجیج بالبکاء کضجیج الحجیج اهلوا جمیعاً بالاحرام. فقلت: مه؟ قالوا:

قبض رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ».(1)

«ابوذؤیب هذلی می‌گوید: وارد شهر مدینه شدم و دیدم که مردم آن گریه و ضجه می‌کنند مانند ضجّه حاجی‌ها که با هم احرام می‌بندند پس گفتم: چه خبر است؟ گفتند: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دنیا رفته».

8- عن عروة قال: «قالت صفیة بنت عبدالمطلب ترثی رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

الا یا رسول اللَّه کنت رخائنا وکنت بنا برّاً ولم تک جافیا

وکان بنابراً رحیماً نبیّنا لیبک علیه الیوم من کان باکیا

الی ان قالت:

اری حسنا ایتمته وترکته یبکی ویدعو جده الیوم نائیا

_____________________

1- کنز العمال: ج 15، ص 265.

فداً لرسول اللَّه امی وخالتی وعمّی ونفسی قصره وعیالیا(1)

عروه می‌گوید:

«صفیه دختر عبالمطلب در مرثیه پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این شعرها را سرود:

هان! ای رسول خدا که مایه خوشی ما بودی- و برای ما خوبی می‌کردی و جفا روا نمی‌داشتی- پیامبر ما بر ما نیکوکار و مهربان بود- پس برای او، همه گریه کنندگان گریه کنند- حسن را می‌بینم که یتیمش کردی و ترکش نمودی- در حالی که گریه می‌کند و جدش را امروز می‌خواند- فدای رسول خدا باد مادرم و خاله‌ام و عمویم و جانم و خانواده‌ام».

9- عن المثنی بن سعید قال:

«سمعت انس بن مالک یقول: ما من لیلة الّا وانا اری فیها حبیبی ثم یبکی».(2)

مثنی بن سعید می‌گوید:

«از انس بن مالک شنیدم که می‌گفت: شبی نیست مگر این که حبیب خود را (پیامبر را) در خواب می‌بینم.

___________________

1- مجمع الزوائد: ج 9، ص 39.

2- طبقات ابن‌سعد: ج 7، ص 20.

این را می‌گفت و گریه می‌کرد».

10- عن زید بن اسلم قال:

«خرج عمر بن الخطاب لیلة یحرس فرأی مصباحاً فی بیت فدنا فاذا عجوز تطرق شعراً لها لتعزله- ای تنفشه بقدح- و هی تقول:

علی محمد صلاة الأبرار صلی علیک المصطفون الأخیار

قد کنت قواما بکی الأسحار یا لیت شعری والمنایا اطوار

هل تجمعنی وحبیبی الدار

تعنی النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فجلس عمر یبکی فمازال یبکی حتی قرع الباب علیها فقالت: من هذا؟ قال: عمر بن الخطاب ...».(1)

زید بن اسلم می‌گوید:

«عمر بن خطاب شبی برای حراست و نگهبانی بیرون آمده بود دید چراغی در خانه‌ای روشن است به آن نزدیک شد پیرزنی را دید که در حال ریسندگی شعر می‌خواند و چنین می‌گوید:

____________________

1- کنز العمال: ج 12، ص 562.

صلوات نیکان بر محمد باد- برگزیدگان بر تو صلوات فرستادند- تو شب زنده‌دار بودی و سحرها گریه می‌کردی- ای کاش می‌دانستم و آرزوها گوناگون است- آیا خانه‌ای مرا با حبیبم جمع خواهد کرد؟

منظور آن پیرزن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود. عمر نشست و گریه کرد او به گریه خود ادامه داد تا این که در باز شد و زن گفت: این کیست؟ گفت: عمر بن خطاب است ...».

11- عن عاصم بن محمد عن ابیه قال:

«ما سمعت ابن‌عمر ذاکراً رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الّا ابتدرت عیناه تبکیان».(1)

عاصم از پدرش نقل می‌کند که:

«نشنیدم که ابن‌عمر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را یاد کند مگر این که چشمانش اشک می‌ریخت».

12- عن ابی‌عثمان قال:

«رأیت عمر لما جاءه نعی النعمان وضع یده علی رأسه وجعل یبکی». (2)

____________________

1- طبقات ابن‌سعد: ج 4، ص 168.

2- کنز العمال: ج 15، ص 227.

ابو عثمان می‌گوید:

«عمر را دیدم وقتی خبر مرگ نعمان به او رسید، دست خود را بر سر گذاشت و گریه کرد».

13- ولما اتی اهل المدینة مقتل الحسین خرجت ابنة عقیل بن ابی‌طالب ومعها نسائها وهی حاسرة تلوی بثوبها وتقول:

ماذا تقولون ان قال النبی لکم ماذا فعلتم وانتم آخر الأمم

بعترتی وبأهلی بعد مفتقدی منهم اساری ومنهم ضرجوا بدم(1)

«هنگامی که خبر کشته شدن حسینعليه‌السلام به اهل مدینه رسید، دختر عقیل بن ابی‌طالب بیرون آمد و زن‌ها همراه او بودند او در حالی که غمگین و لباس خود را گرفته بود، می‌گفت:

چه خواهید کرد اگر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شما بگوید شما که آخرین امت‌ها بودید، بعد از من با عترت و خاندان من چه کردید؟ گروهی از آنها اسیر و گروهی آغشته به خون شدند».

14- عن علی بن اسماعیل التمیمی عن ابیه قال:

«کنت عند أبی عبداللَّه جعفر بن محمد اذا استأذن

___________________

1- تاریخ طبری: ج 3، ص 342.

آذنه السید فامره بایصاله واقعد حرمه خلف ستر ودخل فسلّم وجلس فاستنشده فأنشد قوله:

امررعلی‌جدث الحسین فقل لأعظمه الزکیة

یا اعظما لازلت من وطفاء ساکبة رویة

قال: فرأیت دموع جعفر بن محمد تنحدر علی خدیه وارتفع الصراح والبکاء من داره.(1)

علی بن اسماعیل از پدرش نقل می‌کند که:

«نزد جعفر بن محمد بودم که برای سید (حمیری) اجازه ورود خواستند. دستور داد که وارد شود و خانواده‌اش را پشت پرده نشانید او داخل شد و سلام داد و نشست جعفر بن محمدعليهما‌السلام از او خواست که شعری بخواند و این شعر را خواند:

از کنار تربت حسینعليه‌السلام گذر کن و به استخوان‌های پاک او بگو ای استخوان‌ها همواره از ابر پر باران اشک‌ها سیراب شوید

می‌گوید: دیدم که اشک چشمان جعفر بن محمدعليهما‌السلام بر گونه‌هایش ریخت و صدای گریه و ناله از خانه‌اش بلند شد».

از این نمونه‌ها که نقل کردیم معلوم می‌شود که مرثیه‌سرایی و گریه بر اولیای خدا از عهد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و

____________________

1- الاغانی: ج 7، ص 260.

صحابه و تابعین به بعد میان مسلمان‌ها معمول بوده و دیدیم که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گریه بر مردگان را نشانه‌ای از رحمت و عاطفه‌ای دانسته که خداوند آن را در دل بندگان خود قرار داده است.

و اما احادیثی که درباره نهی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از گریه کردن بر مردگان نقل شده و این که میت از گریه کردن بر او معذب می‌شود، باید بگوییم که راویان آن احادیث در فهم درست سخن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دچار اشتباه شده‌اند و منظور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردگان کافران بوده و لذا در احادیث دیگر اشتباه آنها تذکر داده شده است:

- عن ابن‌عباس قال قال عمر قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«ان المیت یعذب ببعض بکاء اهله علیه. قال ابن‌عباس فلما مات عمر ذکرت ذلک لعائشة فقالت: رحم اللَّه عمر واللَّه ما حدث رسول اللَّه ان اللَّه لیعذب المؤمن ببکاء اهله علیه ولکن رسول اللَّه قال: ان اللَّه لیزید الکافر ببکاء اهله علیه».(1)

ابن‌عباس از عمر بن خطاب نقل می‌کند که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفته است:

«میت به سبب بعضی از گریه‌های خانواده‌اش بر او،

___________________

1- صحیح بخاری: ج 2، ص 173.

معذب می‌شود. ابن‌عباس می‌گوید: وقتی عمر از دنیا رفت این سخن را پیش عایشه نقل کردم. عایشه گفت:

خدا رحمت کند عمر را به خدا قسم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نگفته است که خداوند مؤمن را با گریه خانواده‌اش عذاب می‌کند بلکه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین گفته که خداوند عذاب کافر را به سبب گریه خانواده‌اش می‌افزاید».

- عن عمرة انها سمعت عایشة وذکر لها ان عبداللَّه بن عمر یقول:

«ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه. قالت عایشة:

یغفر اللَّه لأبی عبدالرحمن اما انه لم یکذب ولکن نسی او اخطأ انما مرّ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علی یهودیة یبکی علیها فقال: انهم لیبکون علیها وانها لتعذب».(1)

عمرة می‌گوید: از عایشه شنیدم هنگامی که به او گفته شد که عبداللَّه بن عمر می‌گوید:

«میت به گریه کردن اهلش معذب می‌شود: عایشه گفت: خدا ابوعبدالرحمن را رحمت کند او دروغ نمی‌گوید اما فراموش کرده و یا دچار خطا شده است. همانا پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از کنار جنازه یک زن

____________________

1- سنن نسایی: ج 4، ص 17؛ وقریب به آن: موطأ مالک: ص 194.

یهودی عبور می‌کرد که بر او گریه می‌کردند، پس گفت: آنها بر او گریه می‌کنند در حالی که به او عذاب می‌شود».

با توجه به این احادیث، روشن می‌گردد که اگر هم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده باشد که میت با گریه کردن بر او معذب می‌شود، مراد و منظور آن حضرت مردگان کافران هستند وگرنه خود آن حضرت در مرگ عزیزانش گریه کرده و همین طور اصحاب و تابعین و مسلمانان بعدی در مرگ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و یا عزیزان و دوستان خود گریه کرده‌اند.

احادیث مربوط به این قسمت را پیش از این نقل کردیم.

7 - شفاعت خواهی از اولیای خدا

خداوند کریم نسبت به بندگان خود بسیار مهربان و رؤف است و همواره آنان را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده است. یکی از مظاهر رحمت واسعه الهی و لطف عام و گسترده او، راه‌هایی است که جهت بخشش بندگان گنهکار خود پیش روی آنها قرار داده و زمینه را برای رهایی آنها از آتش جهنم فراهم ساخته است. این راه‌ها عبارتند از: توبه و شفاعت.

توبه پشیمانی از گناه و بازگشت به سوی خداست و شفاعت برخورداری از بخشایش الهی در اثر وساطت بندگان صالح خداست که آمرزش گناهان شخص را از خدا درخواست می‌کند.

شفاعت مقام و منزلتی است که خداوند به بعضی از بندگان خود از انبیا و اولیا عنایت کرده و به آنها این امتیاز را داده که در باره گنهکاران از اهل ایمان شفاعت کنند و

آمرزش گناهان آنها را از خدا بخواهند.

البته شفاعت برای خود ضوابط و شرایطی دارد و هر کسی نمی‌تواند مشمول شفاعت شافعان باشد و از طرفی هم هیچ کس نمی‌تواند بدون اذن پروردگارش در باره کسی شفاعت کند و در روز قیامت تنها کسانی شفاعت خواهند کرد که از جانب خداوند مأذون باشند.

مشرکان و بت‌پرستان عصر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گمان می‌کردند بت‌هایی که عبادت می‌کنند پیش خداوند شفاعت خواهند کرد و این انحراف فکری دیگری غیر از شرکت در عبادت بود. قرآن کریم در مواردی مشرکان را به خاطر شرک در عبادت مورد حمله قرار می‌دهد و در مواردی اندیشه شفاعتگری بت‌ها را می‌کوبد و در آیه زیر هر دو مطلب را یک جا عنوان می‌کند:

( وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی اْلأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ ) (1)

«جز خدا چیزهایی را عبادت می‌کنند که نه ضرری به آنها می‌رسانند و نه نفعی، و می‌گویند: این‌ها شفاعت کنندگان ما پیش خدا هستند بگو آیا به خداوند از

__________________

1- یونس: 18.

چیزی خبر می‌دهید که نه در آسمان‌ها و نه در زمین از آنها آگاهی ندارد منزه و بزرگ است خداوند از آن چه که آنها شریک قرار می‌دهند».

قرآن کریم در مقام رد این اندیشه باطل مشرکان، که بت‌ها را شفیع می‌دانستند، اظهار می‌دارد که شفاعت از آن خدا و مختص به اوست و تنها کسانی می‌توانند شفاعت کنند که خدا به آنها اذن شفاعت بدهد و پر واضح است که خدا به بت‌ها اجازه شفاعت نمی‌دهد.

( قُلْ للَّه‌الشَّفاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ) .(1)

«بگو شفاعت همگی مال خداست. ملک آسمان‌ها و زمین از آن اوست سپس به سوی او بر می‌گردید».

( ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ) .(2)

«هیچ شفاعت کننده‌ای نیست مگر بعد از اذن پروردگار».

در این آیات ضمن این که عقیده مشرکان را در باره شفاعت بت‌ها رد می‌کند، این مطلب را نیز خاطرنشان می‌سازد که کسانی هستند که آنها با اذن خداوند می‌توانند

___________________

1- زمر: 44.

2- یونس: 3.

شفاعت کنند. پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در احادیث بسیاری که از آن حضرت نقل شده، این شفیعان مأذون را که می‌توانند شفاعت کنند و خداوند به آنها اذن شفاعت داده است معرفی می‌کند:

عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «شفاعتی لأهل الکبائر من امتی».(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «شفاعت من شامل گنهکاران از امت من خواهد بود».

- عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «یشفع یوم القیامة ثلاثة: الأنبیاء ثم العلماء ثم الشهداء».(2)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «روز قیامت سه گروه شفاعت خواهند کرد: انبیا سپس علما سپس شهدا».

اکنون که پیامبران و اولیای الهی از علما و شهدا دارای مقام شفاعت هستند، به خصوص پیامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از لحاظ شفاعت کردن دارای «مقام محمود» می‌باشد و این مقام را خداوند به آنها داده است، می‌توانیم از آنها درخواست شفاعت کنیم و از آنها بخواهیم که روز قیامت پیش خداوند ما را شفاعت کنند. این درست مانند درخواست تعلیم احکام و یا درخواست هدایت کردن است و همان گونه که پیامبر، هادی و مزکی و معلم است، شافع هم هست و می‌توانیم از او تقاضای هدایت و تزکیه و

___________________

1- سنن ابی‌داود: ج 2، ص 279.

2- سنن ابن ماجه: ج 2، ص 1443.

تعلیم و شفاعت بکنیم.

شفاعت‌خواهی از اولیای خدا نهایت تذلل و خضوع در برابر خداست و بنده به خاطر گناهانی که کرده خود را در خور لطف الهی نمی‌بیند اما با حسن ظنی که به خدا دارد از رحمت او مأیوس نمی‌شود و با درخواست شفاعت از کسانی که خدا به آنها اذن شفاعت داده آنها را وسیله قرار می‌دهد تا از رحمت واسعه الهی بهره‌مند شوند.

این است که می‌بینیم اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همواره از آن حضرت درخواست شفاعت می‌کردند و از او می‌خواستند که در قیامت آنها را فراموش نکند و از شفاعت خود بهره‌مند سازد و آن حضرت با مهربانی و عطوفت خاصی که داشت به آنها قول شفاعت می‌داد.

اکنون به چند نمونه از احادیثی که در باره شفاعت خواهی اصحاب از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که در کتب حدیثی آمده توجه فرمایید:

1- عن عوف بن مالک فی حدیث طویل قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«خیرنی ربی بین: ان یدخل نصف امتی الجنة بغیر حساب و لاعذاب، وبین الشفاعة. قلنا: یا رسول اللَّه ما الذی اخترت؟ قال: اخترت الشفاعة، قلنا جمیعا:

یا رسول اللَّه اجعلنا من اهل شفاعتک قال: ان

شفاعتی لکل مسلم».(1)

عوف بن مالک می‌گوید:

«پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: پروردگارم مرا میان این که نیمی از امتم بدون حساب و عذاب وارد بهشت شود و میان شفاعت مخیر کرد. گفتیم: کدام را اختیاری کردی یا رسول اللَّه؟ فرمود: شفاعت را، همگی گفتیم:

یا رسول اللَّه ما را از اهل شفاعت خود قرار بده.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: شفاعت من به هر مسلمانی شامل می‌شود».

2- عن انس قال:

«سألت النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ان یشفع لی یوم القیامة فقال: انا فاعل قلت: فاین اطلبک؟ قال: اطلبنی اول ما تطلبنی علی الصراط».(2)

انس می‌گوید:

«از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخواست کردم که روز قیامت مرا شفاعت کند. فرمود: چنین خواهم کرد. گفتم: تو را کجا پیدا کنم؟ فرمود: بر صراط».

____________________

1- مجمع الزوائد: ج 10، ص 369.

2- سنن ترمذی: ج 4، ص 621.

3- عن ابی‌موسی فی حدیث طویل قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«اتانی جبرئیلعليه‌السلام آنفاً فخیرنی بین: الشفاعة، وبین ان یغفر لنصف امتی، فاخترت الشفاعة. فنهض القوم الیه فقالوا: یا رسول اللَّه اشفع لنا. قال شفاعتی لکم».(1)

ابوموسی می‌گوید پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«جبرئیل (از جانب خداوند) پیش من آمد و مرا مخیر کرد میان شفاعت و این که نیمی از امتم بخشیده شوند و من شفاعت را اختیار کردم. مردم به پا خواستند و گفتند: یا رسول اللَّه ما را شفاعت کن.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: شفاعت من از آن شماست».

4- عن معاذ بن جبل وابی‌موسی عن رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال:

«اتانی آت فی منامی فخیرنی بین: ان یدخل نصف امتی الجنة، او شفاعة، فاخترت لهم الشفاعة. فقلنا:

انا نسألک بحق الاسلام وبحق الصحبة لما ادخلتنا فی شفاعتک».(2)

____________________

1- مجمع الزوائد: ج 10، ص 369.

2- همان: ج 10، ص 368.

معاذ بن جبل و ابوموسی از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کنند که فرمود:

«در عالم خواب پیکی آمد و مرا میان این که نیمی از امتم وارد بهشت شوند و میان شفاعت مخیر کرد و من شفاعت را برای آنها اختیار نمودم. پس ما گفتیم:

از تو درخواست می‌کنیم به حق اسلام و به حق مصاحبت که ما را در شفاعت خود وارد کنی».

5- عن انس بن مالک قال:

«دخل رجل من دوس یقال له سواد بن قارب علی النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وانشد شعراً وفی آخره:

فکن لی شفیعاً یوم لا ذوشفاعة سواک بمغن عن سواد بن رقاب(1)

انس بن مالک می‌گوید:

«مردی از قبیله دوس به نام سواد بن قارب وارد خدمت پیامبر شد و شعری خواند که آخر آن این بود:

پس شفیع من باش روزی که جز تو هیچ شفاعت کننده‌ای سواد بن قارب را بی‌نیاز نخواهد کرد».

6- عن ابی‌هریرة فی حدیث طویل عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

__________________

1- الاصابة فی تمییز الصحابة: ج 2، ص 95.

«یذکر یوم القیامة الی ان قال: فیأتون محمداًصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فیقولون: یا محمد أنت رسول اللَّه وخاتم الانبیاء وقد غفر اللَّه لک ما تقدم من ذنبک وما تأخر، اشفع لنا الی ربک الی تری الی ما نحن فیه. فَانطلق فآتی تحت العرش فأقع ساجداً لربّی ثم یقال: یا محمد ارفع رأسک سل تعطه واشفع تُشَفَّع».(1)

ابوهریره در یک حدیث طولانی در باره روز قیامت مطالبی از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند تا آن جا که آن حضرت می‌فرماید:

«... پس مردم به سوی محمد می‌آیند و می‌گویند: ای محمد تو رسول خدا و خاتم پیامبرانی و خدا گناهان پیشین و پسین تو را بخشیده است برای ما نزد خداوند شفاعت کن، آیا حال ما را نمی‌بینی؟ من از آن جا به زیر عرش می‌آیم و در مقابل پروردگارم به سجده می‌افتم سپس گفته می‌شود: ای محمد سر خود را بلند کن. درخواست بنما تا داده شوی و شفاعت کن تا شفاعت تو پذیرفته گردد».

7- زیاد بن ابی‌زیاد عن خادم للنبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال:

«کان النبی مما یقول للخادم ألک حاجة؟ قال: حتی

____________________

1- صحیح بخاری: ج 6، ص 158.

کان ذات یومٍ فقال یا رسول اللَّه حاجتی. قال: وما حاجتک؟ قال: حاجتی ان تشفع لی یوم القیامة».(1)

زیاد از خادمی از خدام پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که گفت:

«از چیزهایی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خادم خود می‌گفت این بود که آیا حاجتی داری؟ می‌گوید: روزی خادم به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت: یا رسول اللَّه حاجتی دارم. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: حاجت تو چیست؟ گفت: حاجت من این است که روز قیامت مرا شفاعت کنی».

این بود نمونه‌هایی از احادیثی که در آنها از خود پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخواست شفاعت شده و پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخواست کننده را از این نوع درخواست منع نکرده و نگفته که شفاعت مرا از خدا بخواه بنا بر این درخواست شفاعت از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کاری است مشروع و ممدوح که در احادیث آمده است و اصحاب همواره از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تقاضای شفاعت می‌کردند و اگر این موضوع کوچک‌ترین شائبه‌ای از شرک داشت، بدون شک پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اصحاب خود را از آن نهی می‌کرد و می‌بینیم که نه تنها نهی نکرده بلکه در مقابل درخواست شفاعت به آنها قول شفاعت نیز داده است.

____________________

1- مسند احمد بن حنبل: ج 3، ص 500.

مطلبی که در این جا باید تذکر بدهیم این است که در موضوع شفاعت خواهی از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، میان حال حیات و حال ممات او فرقی نیست؛ زیرا که طبق احادیث صحیحی که در جای خود نقل کرده‌ایم، پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حال ممات نیز ناظر اعمال امت خود می‌باشد و سخنان آنها به آن حضرت می‌رسد و برای همین است که سیره مسلمین بر این جاری شده که هنگام زیارت پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، از او درخواست شفاعت هم می‌کنند و زیارت‌نامه‌هایی که در کتب علمای مذاهب مختلف آمده، مشتمل بر شفاعت خواهی از آن حضرت می‌باشد.

8 - استمداد از اولیای خدا

دعا کردن و حاجت خواستن از خداوند، یکی از عواملی است که درهای رحمت الهی را به روی بندگان می‌گشاید و سبب می‌شود که خداوند در رفع گرفتاری‌ها و برآمدن حاجات، بنده خود را یاری کند و او را از لطف سرشار خود بهره‌مند سازد. و لذا می‌بینیم همه انبیا، اوصیا و اولیا همواره در امور دنیوی و اخروی خود دست دعا به سوی خدا برداشته‌اند و قضای حوائج خود را از او خواسته‌اند.

البته اجابت دعا از جانب پروردگار برای خود ضوابط و شرایطی دارد و برای این که دعا زودتر به اجابت برسد باید آداب و سنن آن را رعایت کرد و به گونه‌ای که در کتب احادیث آمده، زمان و مکان و حالات دعا کننده در اجابت دعا تأثیر می‌گذارد؛ مثلًا دعا در روز جمعه و رو به قبله و یا در حجر اسماعیل و با طهارت و بعد از انجام یک عمل

خیر، احتمال اجابت بیشتری دارد.

یکی از چیزهایی که در اجابت دعا بسیار مؤثر است این است که انسان از انبیا و اولیا و کسانی که پیش خداوند وجاهت و عرضه‌ای دارند، بخواهد که در باره او دعا کنند و قضای حوائج او را از خدا بخواهند در چنین صورتی احتمال این که دعا به هدف اجابت برسد، بیشتر است.

قرآن کریم درباره کسانی که برای طلب مغفرت نزد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نمی‌روند تا پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خداوند آمرزش گناهان آنها را بخواهد، انتقاد می‌کند:

( وَإِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ ) .(1)

«و چون به آنها گفته می‌شود که بیایید تا پیامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای شما طلب آمرزش کند، سر خود را تکان می‌دهند و با تکبر روی بر می‌گردانند».

در مقابل آن به کسانی که پیش پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌روند و آن حضرت در باره آنها دعا می‌کند و آمرزش گناهانشان را از خدا می‌خواهد، وعده بخشش و آمرزش می‌دهد:

0( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً ) .(2)

____________________

1- منافقون: 5.

2- نساء: 64.