• شروع
  • قبلی
  • 119 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6948 / دانلود: 3398
اندازه اندازه اندازه
بزرگداشت اولیای خدا

بزرگداشت اولیای خدا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

«و اگر آنها هنگامی که بر نفس خود ظلم کردند، پیش تو بیایند و از خدا طلب مغفرت کنند و رسول هم برای آنها طلب مغفرت کند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت».

این است که می‌بینیم اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در امور دنیوی و اخروی خود و به هنگام حاجت‌خواهی از خدا پیش پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌رفتند و از او تقاضا می‌کردند که برای برآمدن حاجات آنها دعا کند و آن حضرت تقاضای آنها را می‌پذیرفت و به آنها دعا می‌کرد همچنین آنها علاوه بر پیامبر از افراد دیگری که بندگان صالح خدا بودند تقاضای دعا می‌کردند. اکنون به چندین نمونه از دعا خواهی اصحاب از پیامبر و اولیای خدا توجه فرمایید:

1- عن أنس قال:

«قالت امّ‌سلیم امّی: یا رسول اللَّه خادمک انس ادع اللَّه له. قال: اللهم اکثر ماله وولده وبارک فیما اعطیته».(1)

انس می‌گوید:

«مادرم ام‌سلیم به پیامبر عرض کرد: یا رسول اللَّه انس خادم توست برای او دعا کن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت:

____________________

1- صحیح بخاری: ج 8، ص 135.

خدایا! مال و فرزند او را بیشتر کن و در آن چه به او دادی برکت بده».

2- عن انس قال: بینا النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یخطب یوم الجمعه فقام رجل فقال:

«یا رسول اللَّه ادع اللَّه ان یسقینا فتغیمت السماء ومُطرنا».(1)

انس می‌گوید: «پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خطبه نماز جمعه را ایراد می‌کرد که مردی بلند شد و گفت:

«یا رسول اللَّه از خدا بخواه که ما را سیراب کند در این هنگام آسمان ابری شد و بر ما باران بارید».

3- عن حسان بن شداد أن امه وفدت الی النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقالت:

«یا رسول اللَّه انی وفدت الیک لتدعو لابنی هذا وان تجعله کبیرا طیبا فتوضأ من فضل وضوئه ومسح وجهه وقال: اللهم بارک ما فیه واجعله کبیراً طیباً». (2)

حسان بن شداد می‌گوید که مادرش نزد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد

____________________

1- صحیح بخاری: ج 8، ص 134.

2- کنز العمال: ج 13، ص 349.

و گفت:

«یا رسول اللَّه پیش تو آمده‌ام تا به این فرزندم دعا کنی و او را بزرگ و پاکیزه قرار دهی پس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از باقیمانده آب وضویش وضو گرفت و دست به صورتش کشید و گفت: خدایا این زن را در باره فرزندش برکت بده و او را بزرگ و پاکیزه گردان».

4- عن طلحة بن عبیداللَّه قال:

«انطلق رجل ذات یوم فنزع ثیابه وتمرغ فی الرمضاء ویقول لنفسه: ذوقی نار جهنم أجیفة باللیل وبطالة بالنهار؟ قال: فبینا هو کذلک اذ أبصر النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فی ظلّ شجرة فاتاه فقال: غلبتنی نفسی فقال له النبی: اما لقد فتحت لک ابوابک السّماء ولقد باهی بک الملائکة ثم قال لأصحابه: تزودوا من اخیکم. فجعل الرجل یقول: یا فلان ادع لی ...».(1)

طلحة بن عبیداللَّه می‌گوید:

«روزی مردی آمد و لباس خود را کند و جلو حرارت آفتاب خود را به خاک می‌مالید و با خود می‌گفت:

آتش جهنم را بچش آیا در شب مثل مرده‌ها هستی و

____________________

1- حیاة الصحابة: ج 3، ص 336.

در روز بطالت می‌کنی؟ می‌گوید: او چنین می‌کرد که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سایه درختی بود پیش وی آمد پس او گفت: نفس من بر من غلبه کرده. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: بدان که درهای آسمان به روی تو باز شده و فرشتگان با تو مباهات می‌کنند. سپس به اصحاب خود فرمود: از برادرتان اخذ توشه کنید. پس یک‌یک می‌آمدند و می‌گفتند: ای فلان ما را دعا کن».

5- عن عمر انه قال لأویس:

«استغفرلی قال: کیف استغفرلک وانت صاحب رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: سمعت رسول اللَّه یقول: ان خیر التابعین رجل یقال له اویس».(1)

از عمر نقل شده که به اویس گفت:

«برای من طلب آمرز کن. او گفت: چگونه چنین کنم در حالی‌که توصحابه‌پیامبری؟ گفت: از پیامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که فرمود: بهترین کس از تابعین مردی است که نام او اویس است».

با توجه به احادیث بالا معلوم شد که استمداد از اولیای الهی که همان طلب دعا از آنهاست کاری است مشروع و مستحب که قرآن و حدیث و عمل اصحاب آن را

_____________________

1- حیاة الصحابة: ج 3، ص 337.

تأیید می‌کند.

وقتی ما در باره حوائج خود چه دنیوی باشد و چه اخروی، از اولیای الهی استمداد می‌کنیم و آنها را می‌خوانیم و از آنها کمک می‌طلبیم، هرگز منظور ما این نیست که اولیای خدا به طور مستقیم و مستقل حاجت ما را برآورند، بلکه منظور این است که آنها برای ما دعا کنند و قضای حوائج ما را از خدا بخواهند و می‌دانیم که دعای آنها به سبب جاه و منزلتی که پیش خدا دارند، به اجابت نزدیک‌تر است و چنانچه دعای آنها در حق ما به اجابت رسید و حاجت ما بر آورده شد، این نوعی کرامت است که خداوند به ولی خود عنایت کرده است.

همان گونه که از انبیا و اولیا در حال حیاتشان می‌توان استمداد کرد و طلب دعا نمود، پس از مرگ آنها نیز چنین کاری صحیح و مشروع است زیرا که از مسلّمات اسلام است ارواح به خصوص ارواح انبیا و اولیا و شهدا در عالم برزخ دارای نوعی حیات هستند و به خوبی حتی بیشتر و بهتر از زندگی دنیایی خود می‌فهمند و ناظر بر اعمال کسانی هستند که در دنیا زندگی می‌کنند و سخن آنها را می‌شنوند و پیام آنها را دریافت می‌کنند.

قرآن کریم در باره کشته شدگان در راه خدا چنین می‌فرماید:

( وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ ) .(1)

«کشته شدگان در راه خدا را مردگان نپندارید، بلکه زندگانند و پیش پروردگارشان روزی می‌خورند و از آن چه که به آنها داده شده شادمانند و به کسانی که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و در پی آنها هستند مژده می‌دهند که ترسی برای آنها نیست و اندوهگین نشوند».

در مورد این که مرده‌ها به خصوص انبیا و اولیای الهی پس از مرگ هم دارای درک و شعور، آن هم به صورت قوی‌تر از دنیا هستند و پیوند آنها با زنده‌ها قطع نشده، شواهد بسیاری از احادیث داریم در بعضی از این احادیث به طوری که خواهیم دید علاوه بر اثبات شعور برتر به مرده‌ها، به این موضوع هم اشاره شده که آنها با بدن‌های خودشان که در قبر مدفون شده به نوعی رابطه دارند.

اکنون به چند حدیث در این باره توجه فرمایید:

1- عن ابی‌سعید الخدری قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«اذا وضعت الجنازة فاحتملها الرجال علی اعناقهم فان کانت صالحة قالت: قدمونی قدمونی وان

_____________________

1- آل عمران: 169- 170.

کانت غیر صالحة قالت: یاویلها این یذهبون بها.

یسمع صوتها کل شئٍ الّا الإنسان ولو سمعها الأنسان لصعق».(1)

«ابوسعید خدری از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود:

«وقتی جنازه آماده شد و مردها آن را بالای گردن‌های خود حمل کردند اگر شخص صالحی باشد می‌گوید: ببریدم، ببریدم، و اگر غیر صالح باشد می‌گوید: وای بر این جنازه: آن را به کجا می‌برید؟

صدای او را همه چیز غیر از انسان می‌شنود و اگر آن صدا را انسان بشنود بیهوش می‌شود».

2- عن انس عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال:

«العبد اذا وضع فی قبره وتولّی وذهب اصحابه حتی انه لیسمع قرع نعالهم».(2)

انس از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود:

«وقتی بنده‌ای در قبر گذاشته شد و دوستانش فاصله گرفتند و رفتند او حتی صدای کفش‌های آنها را می‌شنود».

3- عن عمرو بن حزم قال رآنی رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متکئا علی

____________________

1- صحیح بخاری: ج 2، ص 207.

2- همان: ج 2، ص 190.

قبر فقال: «لا تؤذ صاحب هذا القبر».(1)

عمرو بن حزم می‌گوید: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرا دید که بر قبری تکیه کرده‌ام پس فرمود: «صاحب این قبر را اذیت نکن».

4- عن عروة ان رجلًا وقع فی علیّ بمحضر من عمر فقال عمر:

«تعرف صاحب هذا القبر محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب، وعلی بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب.

لا تذکر علیاً إلا بخیر فانک ان آذیته آذیت هذا فی قبره».(2)

عروه نقل می‌کند که مردی در حضور عمر از علی بدگویی کرد پس عمر گفت:

«صاحب این قبر را می‌شناسی او محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب است و علی فرزند ابی‌طالب بن عبدالمطلب است. علی را جز به نیکی یاد نکن زیرا که اگر او را اذیت کنی این را در قبرش اذیت کرده‌ای».

5- عن عبداللَّه بن عمر ان رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ذکر فتّان القبر فقال عمر:

____________________

1- نیل الاوطار: ج 4، ص 87.

2- کنز العمال: ج 13، ص 123.

«أتردّ علینا عقولنا یا رسول اللَّه فقال رسول اللَّه: نعم کهیئتک الیوم».(1)

عبداللَّه بن عمر نقل می‌کند که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از ناراحتی قبر سخن گفت پس عمر گفت:

«یا رسول اللَّه آیا عقول ما به ما باز می‌گردد؟

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آری مانند حالتی که امروز داری».

6- عن ابی‌هریرة قال قال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«ما من عبد یمرّ بقبر رجل یعرفه فی الدنیا فیسلم علیه الا عرفه وردّ علیه السلام».(2)

ابوهریره از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود:

«بنده‌ای نیست که بر قبر مردی که در دنیا او را می‌شناخت می‌گذرد و به او سلام می‌دهد، مگر این که صاحب قبر او را می‌شناسد و سلام او را پاسخ می‌دهد».

7- عن عائشة قالت:

«کنت ادخل بیتی الذی فیه رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وابی

____________________

1- الترغیب والترهیب: ج 4، ص 132.

2- کنز العمال: ج 15، ص 646.

فأضع ثوبی واقول انما هو زوجی وأبی فلما دفن عمر معهم فواللَّه ما دخلته الا وانا مسدودة علی ثیابی».(1)

عائشه می‌گوید:

«وارد خانه می‌شدم و لباسم را در می‌آوردم و می‌گفتم که او پدر من و او همسر من است چون عمر را با آنها دفن کردند، وارد خانه نمی‌شدم مگر این که لباس‌هایم بر تنم بود».

8- عن عبداللَّه بن مسعود قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«حیاتی خیر لکم تحدثون وتحدثون وتحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم فما رأیت من خیر حمدت اللَّه علیه وما رأیت من شر استغفرت اللَّه لکم».(2)

ابن‌مسعود می‌گوید پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«زندگی من برای شما خیر است که با هم گفتگو می‌کنیم و مرگ من نیز برای شما خیر است؛ زیرا که اعمال شما بر من عرضه می‌شود اگر عمل خیری

____________________

1- مجمع الزوائد: ج 9، ص 37.

2- همان: ج 9، ص 24.

دیدم خدا را ستایش می‌کنم و اگر عمل شری دیدم از خدا برای شما طلب آمرزش می‌کنم».

با توجه به این احادیث روشن می‌شود که انسان پس از مرگ نه تنها فهم و شعور خود را از دست نمی‌دهد، بلکه به یک شعور برتر می‌رسد و چیزهایی را درک می‌کند که در زندگی آنها را درک نمی‌کرد طبق این احادیث، مرده در زیر لحد صدای کفش‌های مردم را می‌شنود و یا کسی که روی قبر او نشسته می‌بیند و از اهانتی که به او شده اذیت می‌شود و واضح است که انسان زنده نمی‌تواند با چنین شرایطی صدایی را بشنود و یا کسی را ببیند.

و اما آیاتی که در قرآن کریم در نفی سماع از مردگان آمده مانند آیه:( إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی ) (1)

(تو نمی‌توانی مردگان را به شنیدن وادار کنی) و یا آیه «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»(2)

(تو قدرت شنوانیدن اهل قبور را نداری).

این قبیل آیات در مقام تشبیه کفار بر مردگان است و منظور این نیست که آنها نمی‌شنوند بلکه منظور این است که نمی‌توان از آنها پاسخی دریافت نمود، همان گونه که کفار سخن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می‌شنیدند اما آن را اجابت نمی‌کردند.

احادیثی که نقل کردیم به وضوح این حقیقت را اثبات

____________________

1- نمل: 80.

2- فاطر: 22.

می‌کند که ارواح مردگان می‌شنوند و می‌بینند و احوال زندگان را درک می‌کنند.

به‌خصوص در باره اولیای خدا؛ مانند پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که ناظر اعمال امت است و یا شهدا که به بازماندگان خود پیام بشارت می‌فرستند، مطلب بسیار روشن است.

با وجود چنین شعور برتری که ارواح انبیا و اولیا دارند، استمداد و طلب دعا از آنها درست مانند طلب دعا در حال حیات آنهاست و لذا می‌بینیم که بعد از رحلت رسول‌خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز اصحاب و تابعین از آن حضرت استمداد و طلب دعا می‌کردند:

عثمان بن حنیف در عهد خلافت عثمان بن عفان به مردی که حاجتی داشت گفت:

«وضو بگیرد و به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان آنگاه بگو:

«اللهم انی اسألک واتوجه الیک بنبیّنا محمد نبی الرحمة یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فتقضی لی حاجتی».(1)

«خداوندا! از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرمان که پیامبر رحمت است به سوی تو متوجه می‌شوم. ای محمد من به وسیله تو به سوی پروردگارم متوجه

__________________

1- المعجم الکبیر طبرانی: ج 9، ص 18.

می‌شوم تا حاجتم برآورده شود».

جاء بلال بن حرث الی قبر النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال:

«یا رسول اللَّه استسق لأمتک فانهم هلکوا».(1)

«بلال بن حرث نزد قبر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت:

«یا رسول اللَّه برای امت خود طلب باران کن که هلاک می‌شوند».

همچنین در بعضی از روایات و احادیث نبوی به افراد گرفتار و حاجتمند دستور داده شده که در مواقعی که احتیاج به کمک پیدا کردند اولیاء اللَّه را به کمک خود بخوانند و از آنها استمداد کنند.

عن عبداللَّه بن مسعود قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«اذا انفلتت دابة احدکم بأرض فلاة فلیناد یا عباداللَّه احبسوا، یا عباداللَّه احبسوا، یا عباداللَّه احبسوا، فان للَّه‌عبادا سیحبسه علیکم».(2)

عبداللَّه بن مسعود از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود:

«وقتی در بیابانی مرکب شما فرار کرد پس سه بار

____________________

1- وفاء الوفا: ج 4، ص 1374.

2- المعجم الکبیر طبرانی: ج 10، ص 267.

ندا سر دهید که: ای بندگان خدا آن را مهار کنید همانا برای خداوند بندگانی است که آن را برای شما مهار می‌کند».

عن عتبة بن غزوان قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«اذا اضل احدکم شیئا او اراد عوناً وهو بأرض لیس فیها انیس فلیقل: یا عباداللَّه اعینونی او اغیثونی فان للَّه‌عباداً لانراهم».(1)

عتبه می‌گوید: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«هنگامی که یکی از شما چیزی را گم کرد و یا احتیاج به کمک داشت و او در محلی است که انیسی ندارد، پس بگوید: ای بندگان خدا کمک کنید همانا برای خداوند بندگانی است که آنها را نمی‌بینیم».

با توجه به مجموع احادیثی که در این بخش نقل کردیم نتیجه می‌گیریم که استمداد و دعاخواهی از انبیا و اولیای الهی چه در حال حیات و چه در حال ممات آنها عمل مشروع و مستحبی است که نمی‌توان در آن تردید کرد.

____________________

1- مجمع الزوائد: ج 10، ص 132.

9 - یادآوری سالروز تولد یا وفات اولیای خدا

یکی از عوامل مهمی که در تقویت ایمان و تثبیت ارزش‌های معنوی و بنیادهای اخلاقی، نقش تعیین کننده‌ای دارد، یادآوری خاطره انبیا، اولیا، شهدا، صدیقین و رهروان راستین مکتب انبیا است. یادآوری مراتب ایمان و تقوا و جهاد و فداکاری اولیای خدا و این که آنها چگونه با کوشش و تلاش در راه خدا به مقام قرب الهی رسیده‌اند و از گروه هدایت یافتگان شده‌اند، انگیزه نیرومندی است که انسان را در جهت اقتدا به آنها و افتادن در مسیر تکامل یاری می‌دهد:

( أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ ) (1)

«آنها (پیامبران) کسانی هستند که خدا هدایشتان کرده است پس به هدایت آنها اقتدا کن».

____________________

1- انعام: 90.

قرآن کریم در آیات متعددی به پیامبر خود دستور می‌دهد که انبیای گذشته و بندگان صالح خدا را همواره به یاد بیاورد تا یادآوری آنها باعث قوت قلب او باشد:

( وَاذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً ) .(1)

«در کتاب، ابراهیم را به یاد بیاور که او راستگو و پیامبر بود».

( وَاذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَإِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی اْلأَیْدِی وَاْلأَبْصارِ ) .(2)

«و به یاد بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که صاحبان قدرت و بصیرت بودند».

( وَاذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ اْلأَخْیارِ ) .(3)

«و به یاد آور اسماعیل و یسع و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند».

یادآوری انبیا و اولیای الهی که پیامبر خدا به آن امر شده است باعث صفای قلب و تقویت ایمان و نویدبخش

_____________________

1- مریم: 41.

2- ص: 45.

3- همان: 48.

پیروزی جبهه توحید است و در واقع زنده نگهداشتن یاد آنها احترام به کرامت‌های انسانی و ارزش‌های معنوی است و بدین وسیله راه و روش آنها در مبارزه با شرک و ظلم و جهل و دعوت به توحید و عدل و فضایل اخلاقی، احیا می‌شود؛ زیرا آنها همواره پاسداران این ارزش‌ها و منادیان حق و حقیقت بودند.

بنا بر این ما باید همیشه به یاد آنها باشیم و به خصوص در روزهای معینی که به نحوی مربوط به آنها می‌شود مانند روز تولد یا وفات آنها، یادشان را گرامی بداریم و با تشکیل مجالس و محافل به ذکر مناقب و اوصاف آنها بپردازیم و با آنها و راهی که دنبال می‌کردند تجدید پیمان کنیم.

خداوند به حضرت موسی دستور می‌دهد که روزهای خدا را به یاد قوم بنی‌اسرائیل بیندازد و توجه آنها را به آن روزها جلب کند:

( وَلَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ ) .(1)

«همانا موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون کن و روزهای خدا را به یاد آنها بیاور».

به گفته مفسران، منظور از «ایام اللَّه» روزهایی است که

____________________

1- ابراهیم: 5.

خداوند در آن روزها به بنی‌اسرائیل نعمت‌های مهمی داده است؛ مانند نجات آنها از دست فرعون، نزول منّ و سلوی و شکافته شدن دریا برای آنها و از این قبیل و همچنین روزهایی که بر اقوام پیشین مانند قوم نوح و عاد و ثمود گذشته و حوادث مهمی در آن اتفاق افتاده است.

بنا بر این یادآوری روزهایی که در آن حوادث مهمی رخ داده، یکی از مأموریت‌های پیامبران است و باید مردم را به یاد ایام اللَّه بیندازند تا آنها از آثار تربیتی این یادآوری بهره‌مند شوند.

اکنون می‌گوییم روز تولد یا بعثت یا وفات پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و نیز روزهای تولد یا وفات اولیاء اللَّه روزهایی هستند که وقایع بزرگی در آنها اتفاق افتاده و سر نوشت انسان‌ها را تحت تأثیر خود قرار داده است و یادآوری آنها، یادآوری «ایام اللَّه» است. حال اگر در سال‌روز تولد یا وفات پیامبر و یا اولیای الهی مجلسی ترتیب داده شود تا مؤمنین واقعه‌ای را که در آن روز اتفاق افتاده یادآوری کنند و خاطره پیامبر یا ولی خدا را گرامی بدارند و به ذکر فضایل و مناقب او بپردازند، کاری درست و مشروع انجام گرفته و دستور خداوند که به یادآوری «ایام اللَّه» امر کرده، عملی شده است.

پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ذکر محاسن و خوبی‌های مردگان دستور داده و به خصوص یادآوری انبیا و صلحا را

بسیار ستوده است:

1- عن ابن‌عمر عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال،

«اذکروا محاسن موتاکم»(1)

ابن‌عمر از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود: «خوبی‌های مردگان خود را بیان کنید».

2- عن معاذ قال قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«ذکر الأنبیاء عبادة وذکر الصالحین کفارة وذکر الموت صدقة».(2)

معاذ از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می‌کند که فرمود: «یادآوری انبیاء عبادت است و یادآوری بندگان صالح کفاره گناهان است و یادآوری مرگ صدقه است».

با توجه به مجموع آیات و احادیثی که نقل کردیم، یادآوری انبیا و اولیا و صلحا، مرضیّ خدا و مطلوب شرع و نوعی عبادت است و هر چه بهتر و بیشتر انجام بگیرد مطلوب‌تر است. یکی از راه‌های مناسب برای یادآوری آنها، گرامی‌داشت سال‌روز تولد یا وفات آنهاست که با تشکیل مجالس و محافل و اظهار شادمانی در روز تولد و سوگواری در روز وفات آنها و ذکر فضایل و مناقب آنها

____________________

1- سنن ترمذی: ج 3، ص 339.

2- کنز العمال: ج 11، ص 477.

صورت می‌گیرد.

این مجالس فرصت خوبی برای اظهار قدردانی و حق‌شناسی از کسانی است که عمر خود را در راه هدایت و ارشاد مردم به سوی دین خدا صرف کردند و در جهت اعتلای کلمه توحید کوشیدند. انسان‌های بزرگی که همه خداپرستان و مؤمنان در طول تاریخ، در یادگیری احکام شرع و معارف الهی وامدار آنان هستند.

10 - کرامات اولیای خدا

جهان آفرینش بر اساس نظم دقیق و مطابق با قانون اسباب و علل آفریده شده و خداوند توانا و حکیم، نظام خلقت را به گونه‌ای قرار داده که هیچ موجودی از عظیم‌ترین کهکشان‌ها گرفته تا کوچکترین جزء عالم، نمی‌توانند از آن نظام تخلف کنند و همه مقهور نظام و مقررات و اسباب و عللی هستند که خداوند آن را وضع نموده است.

اما چنان نیست که خداوند با آفریدن این نظام همان گونه که یهود می‌گفتند دست خود را بسته و خود را مقهور این نظام کرده و نمی‌تواند آن را به هم بزند بلکه خداوندی که بر همه چیز قادر است، توانایی بهم زدن نظام اسباب و علل را هم دارد و در پشت این اسباب و علل ظاهری، قدرت بی‌پایان و لایزال الهی است که همه چیز تحت حاکمیت اوست.

معجزاتی که انبیا در طول تارخ بشری و به تناسب حال مخاطبان خود آورده‌اند و کارهایی خارج از اسباب و علل ظاهری انجام داده‌اند، یکی از مواردی است که خداوند قدرت خود را نشان داده و علاوه بر اثبات نبوّت پیامبران، حاکمیت قدرت مطلقه خود را به جهان اسباب و علل به ثبوت رسانیده است.

گذشته از معجزات انبیا، گاهی خداوند به وسیله بعضی از اولیا و بندگان صالح خود نیز به خرق عادت پرداخته و به آنها قدرت انجام کارهایی را داده که بیرون از اسباب و علل ظاهری است و در اصطلاح به این نوع کارها «کرامات» گفته می‌شود.

کراماتی که از اولیای خدا سر می‌زند در اثر ایمان و تقوا و مداومت در انجام فرائض و نوافل است که بنده را به مقام قرب الهی می‌رساند و او را محبوب خدا می‌کند و چون انسانی به این مقام رسید چشم و گوش و دست و پای او کارهای خدایی می‌کند. به این حدیث توجه کنید:

قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ان اللَّه قال:

«... ما یزال عبدی یتقرب الیّ بالنوافل حتی احبّه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصر به ویده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها».(1)

____________________

1- صحیح بخاری: ج 8، ص 189.

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خداوند می‌فرماید:

«... بنده من همواره با انجام نوافل به من نزدیک می‌شود، تا آن جا که من او را دوست می‌دارم و چون او را دوست داشته باشم، گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و دست او می‌شوم که با آن کار می‌کند و پای او می‌شوم که با آن راه می‌رود».

قرآن کریم همان گونه که نمونه‌هایی از معجزات انبیا را بیان کرده، گوشه‌هایی از کرامات اولیا و کارهای خارق العاده آنها را نیز نقل نموده است:

1- داستان آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان:

( قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی ) .(1)

سلیمان گفت:

«ای گروه! کدام یک از شما می‌تواند تخت او (بلقیس)

_____________________

1- نمل: 38- 40.

را قبل از آن که خود آنها نزد من بیایند، پیش من حاضر کند؟ عفریتی از جن گفت: من تخت او را پیش از آن که تو از جایگاه خود برخیزی می‌آورم و من به این کار توانا و امین هستم. کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت: من تخت او را پیش از آن که چشم بر هم زنی می‌آورم. چون سلیمان آن تخت را پیش خود مستقر یافت، گفت: این از فضل پروردگار من است ...».

2- داستان مریم مادر عیسی:

( کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ ) .(1)

«هر وقت زکریا به محراب او وارد می‌شد، نزد او روزی می‌یافت. گفت ای مریم این روزی برای تو از کجا می‌رسد. گفت: این از جانب خداست، همانا خدا به هر کس که بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد».

____________________

1- آل عمران: 37؛ و یک مورد دیگر در سوره مریم آیات 22- 26.

3- داستان اصحاب کهف:

(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّناآتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً ثُمَّ بَعَثْناهُمْ .).(1)

«آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های عجیب ماست؟ هنگامی که آن جوان‌ها در کهف جای گرفتند، پس گفتند: پروردگارا ما را از پیش خود رحمتی بده و در کار ما وسیله رشد را فراهم نما، پس در آن غار تا سالیان چندی بر گوش آنها زدیم. سپس آنها را برانگیختیم ...».

همچنین در احادیث و اخبار نمونه‌های بسیاری از کرامات اولیای خدا و اصحاب کبار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است که ما برخی از آنها را نقل می‌کنیم:

1- «أن عمرو بن الجموح وعبداللَّه بن عمرو الأنصاریین ثم السلمیین کانا قد حفر السیل قبرهما و کان قبرهما مما یلی السیل وکانا فی قبر واحد وهما ممّن استشهد یوم أُحد فحفر عنهما لیغیّرا من مکانهما فوجدا لم یتغیرا کأنهما ماتا بالأمس وکان احدهما قد جرح فوضع یده علی جرحه فدفن وهو کذلک فامیطت یده عن جرحه ثم ارسلت فرجعت

___________________

1- کهف: 9- 12.

کما کانت. وکان بین احد وبین یوم حفر عنهما ست واربعون سنة».(1)

«عمرو بن جموح و عبداللَّه بن عمرو که هر دو انصاری و سلمی بودند، روزی سیل قبر آنها را کند، چون قبر آنها در مسیر سیل قرار داشت و هر دو در یک قبر مدفون بودند و هر دو در احد شهید شده بودند. پس قبر آنها را کندند تا مکانش را تغییر دهند، آنها را در حالی یافتند که بدنشان هیچ تغییری نکرده بود، گویا که همین دیروز مرده‌اند. یکی از آنها زخمی داشت که دست خود را بر آن گذاشته بود و به همین صورت دفن شده بود، دست او را از روی زخم برداشتند (خون جاری شد) سپس به جای خود گذاشتند وضع به حال اول برگشت. میان روزی که جنگ احد در آن اتفاق افتاد و روزی که قبر آنها را کندند چهل و شش سال فاصله بود».

2- عن زاذان ان علیاً حدّث بحدیث فکذّبه رجل فقال له علیّ:

«ادعو الیک ان کنت کاذباً. قال: ادع. فدعا علیه فلم یبرح حتی ذهب بصره».(2)

____________________

1- موطأ مالک، ص 384.

2- مجمع الزوائد: ج 9، ص 116.

زاذان نقل می‌کند که:

«روزی علی بن ابی‌طالبعليه‌السلام حدیثی گفت و مردی او را تکذیب کرد پس علیعليه‌السلام به او گفت: اگر دروغگو باشی تو را نفرین می‌کنم. آن مرد گفت: نفرین کن پس علیعليه‌السلام نفرین کرد چیزی نگذشت که آن مرد کور شد».

3- عن محمد بن شرحبیل قال:

«اقتبض انسان من تراب قبر سعد بن معاذ ففتحها فاذاهی مسک قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : سبحان اللَّه سبحان اللَّه حتی عرف ذلک فی وجهه».(1)

محمد بن شرحبیل می‌گوید:

«شخصی از خاک قبر سعد بن معاذ مشتی برداشت وقتی مشت خود را باز کرد دید که مشک شده است، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: سبحان اللَّه، سبحان اللَّه، تعجب از صورت او پیدا بود».

4- عن عائشه قالت:

«لمّا مات النجاشی کنا نتحدث انه لا یزال یری علی قبره نور». (2)

____________________

1- کنز العمال: ج 13، ص 412.

2- الاصابة: ج 1، ص 117.