پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت0%

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی باقر شیخانی
گروه: مشاهدات: 14577
دانلود: 4370

توضیحات:

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 203 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14577 / دانلود: 4370
اندازه اندازه اندازه
پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

گاهی توسل به پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله برای گرفتن حاجت، به این دلیل است که چون او را وسیله برای درخواست و شفیع نزد پروردگار قرار می دهیم و او هم چون این مقام را داراست، قدرت انجام دادن آن را دارد که در حقیقت، درخواست از او به درخواست از خداوند بازمی گردد. مثل اینکه کسی از پیامبر بخواهد در بهشت هم نشین او باشد و قصدش این باشد که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سبب و وسیله هم نشینی را فراهم کند.(1)

از آنچه گذشت، در می یابیم که با توجه به ریشه های قرآنی، روایی، توسل نزد علمای اهل سنت نیز مجاز است. حتی فقیهان حنابله هم جواز توسل را می پذیرند. برای نمونه، ابن قدامه از فقیهان بزرگ حنبلی در مستحبات ورود به مسجد نبوی می نویسد:

مستحب است، با پای راست داخل شود... آنگاه نزد قبر حضرت آمده و پشت به قبله و وسط قبر بایستد و بگوید: السلام علیک ایها النبی و رحمه الله وبرکاته... (آنگاه بخواند:) تو در کتابت فرمودی و کلامت حق است:( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا ؛) (نساء: 64)اگر آنها هنگامی که به خود ستم می کنند (و مرتکب گناهی می شوند) نزد تو آیند و از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر نیز برای آنها استغفار کند، خدا را تواب و رحیم می یابند. اینک نزد تو آمده ام و از گناهان خویش استغفار می کنم. پس تو را نزد خداوند متعال شفیع خود قرار می دهم.(2)

سُبکی از دانشمندان بلندآوازه اهل سنت (درگذشته 756 ه .ق) هم می نویسد:

جواز توسل و درخواست شفاعت از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله برای هر مسلمانی، روشن و واضح است و عمل پیامبران و سیره صالحان گذشته و علما و

____________________

1- وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج 4، ص196.

2- عبدالله ابن قدامه، المغنی، ج3، ص590.

دانشمندان، حتی عوام بر او گواهی می دهد. هیچ آدم دین داری این کار را انکار نکرده و در هیچ زمان این سخن باطل به گوش نرسیده است تا اینکه ابن تیمیه با سخنان باطل خود، قضیه را بر افراد ضعیف و نادان مشتبه کرد و بدعتی را پایه گذاری کرد که در هیچ عصری سابقه نداشت.(1)

ابن تیمیه در برابر سیره مستمر مسلمانان عکس العمل نشان داده و گفته است:

هر کس سفرش را به قصد زیارت قبر رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله انجام دهد، مثل کسانی که به قصد زیارت قبور پیشوایانشان در مدینه و مساجدی که اطراف آن است، سفر می کنند، با اجماع مسلمانان، مخالفت کرده و از شریعت پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله خارج شده اند.(2) زیارت قبر پیامبر یا غیر او و غیر خدا را خواندن و شریک کردن آنان در کارهای خدایی، حرام و شرک است.(3)

با توجه به آنچه از سخنان پیشوایان متقدم اهل سنت آوردیم، به کذب بودن ادعای ابن تیمیه پی می بریم.

5-آیا استغاثه و استعانت از اولیا و صالحان شرک است؟

وهابیت استغاثه و کمک خواهی از انبیا و صالحانی را که درگذشته اند، شرک و بدعت می شمارند و می گویند هر کس که بگوید یا علی و یا محمد به دادم برس، مشرک است؛ زیرا از غیر خدا یاری طلبیده است:

محمد بن عبدالوهاب می گفت هرگونه نذر کردن برای غیر خدا و پناه بردن و استغاثه به غیر خدا و خواندن غیر خدا شرک است.(4)

____________________

1- تقی الدین سبکی، شفاء السقام، ص293.

2- ابن تیمیه، الردّ علی الاخنائی، ص18.

3- ابن تیمیه، الردّ علی الاخنائی، ص25.

4- کتاب التوحید، ص157.

پاسخ

استعانت از غیر دو صورت می تواند داشته باشد، اول آنکه کسی را که از او طلب کمک شده، مستقل در یاری رساندن بدانیم. چنین کاری شرک است؛ دوم آنکه او را در یاری رساندن و در وجود مستقل ندانسته، بلکه یکی از عوامل اثرگذاری که خدا قرار داده بدانیم. در چنین صورتی طلب یاری از چنین شخص یا چنین چیزی شرک نیست و خداوند در آیات متعددی به جواز چنین کاری اشاره کرده و یاری طلبیدن از دیگران را مجاز دانسته و غیر خود را واسطه در یاری رساندن به مسلمانان معرفی می کند و می فرماید:

( هُوَ الَّذِی أَیدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ .) (انفال: 62)

او همان کسی است که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد.

در آیه دیگر، به مسلمانان فرمان یاری به دیگران داده است و می فرماید:

( إِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیکُمُ النَّصْرُ .) (انفال: 72)

اگر از شما در (حفظ) دین (خود) یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید.

مهم تر آنکه پیامبرش را مؤثر در امور و همچون خود، واسطه در رساندن فضل الهی معرفی می کند:

( وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ .) (توبه: 73)

وآنان جز اینکه خداوند و پیامبرش آنان را از لطف خویش بی نیاز کرده، عیبی (برای پیامبر و مؤمنین) نیافتند.

خداوند در این آیه با اینکه می توانست فقط بگوید خدا از فضل خود آنان را بی نیاز کرده است، اما پیامبرش را نیز واسطه در بی نیازی مسلمانان نام برده است. به همین جهت، در آیه ای دیگر، یکی از جنبه های واسطه در فیض رسانی پیامبرش را این گونه برمی شمارد:

( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا .) (نساء: 64)

اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نیز برای آنان آمرزش می خواست، همانا خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.

بنابراین، مؤثر بودن اولیای الهی در طول اراده خدا و طلب یاری از آنان، تا زمانی که آنان را مستقل در تأثیر ندانیم، هیچ گونه اشکالی ندارد. آنچه این گفته را تأیید می کند، روایتی است که در کتاب های معتبر اهل سنت آمده است. ابن حجر عسقلانی، از عالمان برجسته اهل سنت می گوید:

در زمان خلافت خلیفه دوم، مردم گرفتار خشک سالی شدند. مردی از اصحاب (بلال بن حارث) به قبر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله متوسل شد و گفت: یا رسول الله! «اِستَسق لِأُمَّتِکَ فَاِنَّهُم قَد هَلکوا».(1) ای رسول خدا برای مردم باران بطلب؛ زیرا آنان از تشنگی هلاک شده اند.

بنابراین، نهایت چیزی که وهابیان می توانند مدعی شوند، این است که بگویند چون این کار طلب از مردگان است و آنان نمی توانند یاری برسانند، طلب یاری از آنان کاری بیهوده است که در شبهه توسل به آن پاسخ داده شد.

6-آیا طلب شفاعت از پیامبر اسلام و صالحان شرک است؟

وهابیها میگویند طلب شفاعت از پیامبر و صالحان پس از مرگ آنان شرک است و مانند کار مشرکان است که میگفتند:( مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی؛ ) ما این بتها را نمیپرستیم مگر برای نزدیکی به خدا.» (زمر: 3) یا می گفتند:( هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ ) اینها شفیعان ما نزد خدایند». (یونس: 18)

پاسخ

این آیه درباره بت پرستی است. آنان بت ها را می پرستیدند و آنان را خدا می دانستند و برخی می پنداشتند که کار خدا به آنان واگذار شده است، در

______________________

1- فتح الباری، ج2، ص412.

حالی که هیچ مسلمانی، انبیا و اولیا را نمیپرستد، بلکه می گویند اینها شفیعان ما نزد خدایند و به اذن او شفاعت میکنند؛ زیرا آنان را بندگان مقرب خدا میدانند که خدا به آنها اجازه شفاعت داده است. خداوند میفرماید:

( یوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا .) (طه: 109)

در آن روز شفاعت هیچ کس سودی ندارد جز آن مقامی که خداوند به او اجازه فرموده و از گفتارش رضایت دارد.

به عقیده ما خداوند از پیامبر اسلام و اهل بیت او راضی است. به همین جهت، شفاعت آنها را قبول می کند. و همچنان که در شبهات پیشین گفته شد، در طلب شفاعت، فرقی بین حیات دنیایی و برزخی انبیا و اولیا نیست و هرگاه طلب شفاعت از آنان در زمان حیات دنیایی آنان مجاز باشد، پس از مرگ آنان این جواز تبدیل به حرمت نمی شود و مادامی که دلیل و روایت خاصی از این کار باز نداشته باشد، انجام آن بر اباحه خود باقی است. در روایات متعددی وارد شده که برخی اصحاب در هر دو زمان از آن حضرت طلب شفاعت کرده اند و روایتی دلیل بر حرمت وارد نشده است.

قسطلانی می گوید:

شایسته است که زائر نزد قبر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله زیاد دعا و استغاثه کند و متوسل شود و شفاعت بخواهد و بی تابی کند و سزاوار است که خداوند شفاعت پیامبر را در حق او بپذیرد.(1)

7-آیا بوسیدن در و دیوار حرم و اماکن مقدس و تبرک به قبور انبیا و اولیا و صالحان، شرک و بدعت است؟

وهابیها میگویند تبرک جستن به خاک قبر و ضریح قبور انبیا و اولیا شرک است. ابن تیمیه می نویسد:

_______________________

1- المواهب اللدنیه، ج3، ص417.

مسح و بوسیدن هر قبری، ولو قبر پیامبران شرک است و دست گذاشن روی قبر پیامبر اسلام و بوسیدن قبر، جایز نیست و مخالف توحید است.(1)

پاسخ

اساساً باید دانست که علمای مذاهب چهارگانه درباره تبرک یا مسّ منبر و قبر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله یا قبور صالحین، نظر مثبت دارند. همچنان که علامه امینی پس از سال ها تحقیق می گوید:

از برجستگان مذاهب چهارگانه آنان که آرا و نظریاتشان مورد توجه مسلمین است، کسی را نمی شناسم که معتقد به حرمت چنین کاری باشد و برخی نیز که نهی کرده اند، نهی آنان تنزیهی است، نه تحریمی و قائل به کراهتند، به این گمان که نزدیکی به قبر شریف نبوی، خلاف ادب است. ازاین رو، بهتر است که از دور ادای احترام کنند.(2)

بنابراین، عالمان همه مذاهب، حتی احمد بن حنبل، رئیس مذهب حنبلی، که وهابیت خود را پیرو مذهب وی می دانند، آن را جایز می داند. عبدالله پسر احمد بن حنبل می گوید:

از پدرم پرسیدم: مسّ منبر رسول الله و تبرک یا مسّ آن و بوسیدن یا مسّ و متبرک شدن به قبر شریف یا بوسیدن آن به قصد ثواب، چه حکمی دارد؟ پدرم گفت: هیچ اشکالی ندارد.(3)

دلیل بر جواز این گونه اعمال سیره اهل بیت و یاران پیامبر اسلام در زمان حیات و پس از رحلت آن حضرت است. در کتب صحاح و مسانید، روایات بسیاری درباره تبرک جستن یاران پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به آثار آن حضرت، مانند لباس، آب وضو، ظرف آب و نظیر آن به چشم می خورد که بیانگر پسندیده بودن این کار است. برای نمونه، بخاری در صحیح خود ضمن روایتی طولانی که به شرح برخی ویژگی های پیامبر و یاران او می پردازد، می گوید:

____________________

1- الجامع الفرید، ص638.

2- عبدالحسین امینی، الغدیر، ج5، ص146.

3- وفاء الوفاء، ج4، ص217.

هرگاه پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله وضو می گرفت، نزدیک بود مسلمانان بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت (برای تبرک) با هم بجنگند.(1)

مسلم در صحیح خود نقل می کند:

کودکانی را نزد پیامبر می آوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان دعا می کرد.(2)

نووی نیز می گوید:

از ام ثابت روایت شده است که گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بر من وارد شد و از دهانه مشکی که آویزان بود، ایستاده آب نوشید. من برخاستم و دهانه مشک را بریدم.

این حدیث را ترمذی روایت می کند و می گوید: «حدیث صحیح و حسن است.» نووی می گوید: ام ثابت دهانه مشک را برید تا جای دهان پیامبر را نگه دارد و بدو تبرک جوید.(3)

همچنین آمده است که:

کانَ رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله اِذَا صَلّی الغَداهَ جاءَ خَدمُ الْمدینهِ بِآنیَتِهم فیها الماء فَما یُوتی بِاناءٍ اِلاّ غَمسَ یَدَه فِیها فَرُّبها جاوُءه فی الغداهِ الْباردهِ فَیغمَسُ یَدَه فیها.(4)

خدمت گزاران مدینه هنگام نماز صبح با ظرف آب نزد پیامبر می رفتند. پیامبر گرامی دست مبارک خود را در هر یک از آن ظروف آب فرو می برد. چه بسا در بامداد سردی، خدمت وی می رسیدند و باز هم دست خود را در آب فرو می برد.

پس از رحلت آن حضرت نیز مسلمانان به آثار آن حضرت تبرک می جستند. در منابع اهل سنت از علیعليه‌السلام نقل شده که فرمود:

____________________

1- صحیح بخاری، ج1، کتاب الوضوء، باب41، ص63، ح189.

2- صحیح مسلم، کتاب الاستیذان، باب استحباب تحنیک المولود، ص1079، ح5512.

3- یحیی بن شرف الدین نووی شافعی، ریاض الصالحین، ص221، باب110، ح764.

4- صحیح مسلم، کتاب الفضائل، باب (19) قرب النبی، ص1160، ح5936؛ مسند احمد، ج3، ص137.

پس از خاک سپاری رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، حضرت فاطمهعليها‌السلام بر سر قبر حاضر شد و مشتی از خاک قبر را برداشت و بر دو چشمش گذاشت و گریست و آنگاه فرمود: بر کسی که تربت احمد را بویید، سزاست که پس از آن بوی خوش دیگری نبوید. بر من مصایبی بارید که اگر بر روزهای روشن فرود می آمد، چون شب تیره می گشت.(1)

همچنین نقل شده که عبدالله بن عمر، هنگام زیارت دست بر قبر می نهاد و بلال چهره بر خاک قبر پیامبر اسلام می نهاد. روایاتی نیز داریم که تربت مدینه، شفای هر دردی است. از جمله زرکشی می گوید:

تربت قبر حمزه از منع برداشتن خاک حرمین استثنا شده است؛ زیرا همگان بر جواز آن برای معالجه صداع اتفاق دارند.(2)

گذشته از تأیید نظری اهل سنت، بر اساس نمونه های رفتاری و عملکرد آنها، اهل سنت به قبر بزرگانشان هم تبرک می جستند. شمس الدین ذهبی شافعی، از عالمان علم رجال می گوید:

شخصی مقداری از خاک قبر سعد بن معاذ را برداشت، سپس به آن نگاهی کرد. ناگهان آن را مشک یافت.(3)

ابن حجر عسقلانی نیز می گوید:

عبدالله بن غالب حدانی در سال 183 ه .ق، در روز هشتم ذی الحجه یوم الترویه کشته شد و مردم از خاک قبر او همانند مشک بر می داشتند.(4)

از نظر تاریخی هم ثابت شده که مردم از خاک پاک قبر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و حضرت حمزه، بلکه از کل مدینه به عنوان تبرک برمی داشتند.

____________________

1- حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج2، ص173؛ عبدالله بن سعید عبادی، منتهی السئول علی وسائل الوصول، ج4، ص317؛ احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایه الارب، ج18، ص403.

2- وفاء الوفاء، ج2، ص60.

3- سیر اعلام النبلاء، ج1، ص289.

4- احمد بن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج5، ص310.

بنابراین، مسلمانان و پیروان اهل بیتعليهم‌السلام به پاس احترام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و پیشوایان معصوم خود و برای ابراز محبت بی شایبه خود نسبت به آنان، ضریح مطهرشان را می بوسند یا در و دیوار را لمس می کنند و این کار تنها برای آن است که به پیامبر گرامی و عترت طاهرینش عشق می ورزند. همانند بوسیدن جلد قرآن توسط هر مسلمانی که این کار را احترام به قرآن می دانند، حال آنکه جلد قرآن خود قرآن نیست. چه بسا از پوست حیوانی باشد، اما به اعتبار آنچه در مابین دو جلد قرار می گیرد، بوسیده می شود. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم نیز چنین است و بوسیدن آن به عنوان احترام به کسی است که داخل قبر خوابیده است، چون او را بنده صالح خدا میدانند که قابل احترام است.

ادیبی شیرین سخن می گوید:

أمُرُّ عَلی الدِّیار سَلمی أُقَبّل

ذا الجَدارِ و ذا الجدارا

وَ مَا حُبُّ الدِّیارِ شَغَفنَ قلبی

و لَکِن حُبُّ مَن سَکَنَ الدِّیارا(1)

بر دیار سلمی می گذرم. این دیوار و آن دیوار را می بوسم. دوستی آن یار، قلب مرا شاد نمی سازد، بلکه محبت ساکن آن است که مرا به وجد و سرور می آورد.

مسلمانان در عین ارادت و محبت به اولیای خدا، آثار آنان را مانند خودشان، مخلوق و آفریده خدا می دانند که در همه حال، نیازمند و وابسته به خدایند و به راستی از کجای این اعتقاد، شرک و بدعت بر می آید. چگونه است که مسلمانان و به ویژه پیروان اهل بیت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، امروز با وجود سیره صحابه، توسط وهابیت به شدت متهم به شرک و بدعت می شوند، درحالی که نظریه فرقه های دیگر اهل سنت گواه تأیید این سنت است.

____________________

1- تفسیر قرطبی، ج11، ص47.

8-آیا ساختن بنا روی قبور و مسجد در کنار آنها بدعت و شرک است؟

ابن تیمیه می گوید:

مشاهدی که روی قبور پیامبران و صالحان از عامه و اهل بیت بنا شده، همه از بدعت های حرامی است که در دین اسلام وارد شده است.(1)

اعضای استفتای دایمی وهابیان نیز می نویسند:

بنا ساختن بر قبور، بدعت و منکری است که در آن، غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهی به سوی شرک است. پس بر ولی امر مسلمانان یا نایب اوست که بناهایی را که روی قبور ساخته شده، ویران و آنها را با زمین یکسان سازد. به طور عملی با این بدعت مقابله و راه شرک بسته شود.(2)

پاسخ

یکی از منابع احکام ما قرآن است و قرآن بنای بر قبر را جایز می داند؛ زیرا در قرآن در ماجرای اصحاب کهف آمده است: وقتی اصحاب کهف پس از بیداری از خواب دوباره مردند، حاکمان و علمای عصر با هم اختلاف کردند. برخی گفتند برای احترام به این افراد صالح روی قبور آنها یک ساختمان بسازیم و برخی گفتند مسجد بسازیم:

( فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِم بُنْیانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَّسْجِدًا .) (کهف: 21)

گروهی می گفتند بنایی بر آن بسازید. پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است (ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می سازیم (تا خاطره آنها فراموش نشود).

همه اتفاق داشتند که برای احترام به آنها باید روی قبور آنها چیزی بنا شود. آنان پیرو دین الهی زمان خودشان بودند و بر طبق دین الهی رفتار

______________________

1- منهاج السنه، ج2، صص435 437.

2- الجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، ش7210.

می کردند و ما دلیلی نداریم که این سنت در زمان پیامبر ما منسوخ شده است. قرآن نیز وقتی این ماجرا را نقل میکند، با آن مقابله نمیکند، حال آنکه در موارد مشابه، وقتی یکی از اعمال و رفتار زمان جاهلیت یا مسیحیان و یهودیان را نقل میکند یا حتی گاهی رفتار یکی از انبیا را مطرح میکند، برای آنکه از دستورهای الهی محسوب نشود، متذکر میشود. مثلاً وقتی در داستان حضرت یوسف، فرزندان یعقوب میخواهند به مصر بروند تا در آن قحط سالی، از حاکم مصر گندم بگیرند، حضرت یعقوب برای اینکه چشم زخم نخورند یا به علت دیگر، میگوید از یک در وارد نشوید.

خداوند در این جا بر کلام حضرت یعقوب حاشیه ای می زند و میفرماید:

و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود، وارد شدند، این کار هیچ حادثه حتمی الهی را نمیتوانست از آنها دور سازد، جز حاجتی در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد. (یوسف: 68)

پس این خواسته یعقوب را حاجتی از دل یعقوب نامید، نه حکم الهی، اما در آیه مربوط به اصحاب کهف چنین نگفت.

همچنین در آیه 27 سوره حدید، هنگامی که رهبانیت مسیحیان را بیان می کند برای آنکه امری مشروع و از شریعت اسلام به حساب نیاید، می فرماید ما چنین چیزی را برای آنان مقرر نکرده بودیم:

( وَ رَهْبَانِیهً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا .)

و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند، و ما بر آنها مقرر نداشته بودیم، گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود، ولی حق آن را رعایت نکردند.

خداوند در ماجرای اصحاب کهف چیزی را متذکر نمی شود. به بیان دیگر، سکوت نشانه امضا و قبول آن است. به همین جهت، از دیرباز سیره مسلمانان بر این بوده که بر قبور بزرگان دین، حرم و بارگاه بسازند و این سیره در تمامی سرزمین های اسلامی همچنان ادامه داشته است و علاوه بر شیعیان که بر قبور اهل بیت پیامبر اسلام بنا می ساختند، دیگر فرق اسلامی نیز بر روی قبور بزرگان خود و شهیدان راه خدا، گنبد و بارگاه ساخته و به زیارت آن قبور رفته و به آنان احترام می گذاشتند. مانند بارگاه ابوحنیفه و عبدالقادر گیلانی در بغداد و بارگاه محمد بن اسماعیل بخاری، مؤلف صحیح بخاری در سمرقند و مزار حضرت هود و صالح در نجف و قبر هابیل در قریه زبدانی دمشق و مقبره و مسجد بلال در دمشق و مسجد و مزار حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف و ساره در شهر الخلیل و ده ها مزار و بارگاه در سایر مناطق جهان که همچنان پابرجا و مورد احترام مسلمانان است. دراین میان تنها وهابیان هستند که پس از تسلط بر سرزمین حجاز با این سیره مسلمانان به مخالفت برخاسته و در این کشور گنبد و بارگاه بزرگان دین را نابود و قبور آنان را با خاک یکسان کردند، مانند قبور ائمه بقیع که در سال 1345 ه .ق ویران شد. همچنین قبر ابراهیم فرزند رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله که در خانه محمد بن زید بن علی قرار داشت و بنای مسجد روی قبر حمزهعليه‌السلام که از اوایل قرن دوم هجری به جای مانده بود. توسط وهابیان نابود شد. نیز بنای قبر سعد بن معاذ که در خانه ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزیز بر روی آن گنبد ساخته بودند، توسط وهابیون تخریب شد.

وهابیون معتقدند دلیل آنان در این گونه اعمال روایتی است که از مسلم نقل شده است:

نهی رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله أن یُجصّصَ القبرُ و أن یَعقُدَ عَلیه وَ أن یُبنی علیه.(1)

رسول خدا نهی کرد که بر قبرها گچ مالی شده و بر روی آن نشسته شود یا بر روی آن بنا نهاده شود.

____________________

1- صحیح مسلم، کتاب الجنائز، باب النهی عن التجصیص، ص440، ح2134.

در این روایت از بنای روی قبر نهی کرده است.

در پاسخ به این روایت باید گفت: این روایت نیز علاوه بر منافات داشتن با سیره قطعیه مسلمانان، بر مدعای وهابیت دلالت ندارد؛ زیرا هر آنچه پیامبر از آن نهی کردند، دلالت بر حرمت ندارد، بلکه برخی نواهی آن حضرت بر حرمت و برخی دلالت بر کراهت دلالت دارد که نواهی مورد نظر در این روایت نیز از گروه مکروهات است. چنانکه ابن قُدامه از فقیهان برجسته مذهب حنبلی می گوید: گچ مالی و بنای بر قبور و نوشتن بر روی آنها مکروه است.(1)

همچنین از دیدگاه ابوحنیفه، پیشوای مذهب حنفی، بنا بر قبور، مکروه است.(2) نووی از عالمان مذهب شافعی نیز از این حدیث کراهت را فهمیده، می گوید بنا بر قبور، کراهت دارد.(3)

به نظر مذهب مالک نیز بنای بر قبور فقط کراهت دارد.(4)

بنابراین، ادعای وهابیت در این باره مخالف با دیدگاه عالمان مذاهب چهارگانه اهل سنت، حتی مذهب خودشان است. علاوه بر همه اینها کراهت مربوط به قبور افراد عادی است، وگرنه بنا بر سیره مستمر مسلمانان، بنا بر روی قبور بزرگان دین از جمله رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله چنین کراهتی ندارد.

دلیل دیگر وهابیان، روایت ابی الهیّاج است که علی بن ابی طالبعليه‌السلام فرمود:

تو را به مأموریتی می فرستم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا به آن فرستاد: اینکه هیچ تمثالی نیابی، مگر آنکه محو کنی و هیچ قبر مشرفی نیابی، مگر آنکه مساوی سازی.(5)

اینان می گویند طبق روایت، قبور باید با زمین هم سطح باشد.

________________________

1- المغنی، ج2، ص387.

2- علاءالدین سمرقندی، تحفه الفقهاء، ج1، ص256.

3- المجموع، ج5، ص296.

4- صالح بن عبد السمیع الآبی الازهری، الثمرالدانی، ص257.

5- احمد بن حنبل، مسند، ج1، ص96.

پاسخ

آنچه در این روایت آمد، دلیلی بر حرمت بنای بر قبور نیست؛ زیرا با صرف نظر از ضعف سند آن در دلالت حدیث نیز جای بحث و گفت وگو است؛ زیرا جمله «وَ لا قَبراً اِلّا سوّیَتَه» به معنای تخریب بنای قبور نیست، چون سخنی از بنای بر قبر نشده تا دلیل بر تخریب بنا باشد، بلکه به معنای مسطح کردن قبر در مقابل تسنیم است؛ یعنی بلند کردن قبر و بالا آمدن آن همانند کوهان شتر نباشد، بلکه با کمی ارتفاع از سطح زمین مسطح باشد.

نووی در شرح این روایت می گوید:

سنت آن است که قبر زیاد از سطح زمین بلندتر نباشد و به صورت کوهان شتر نیز نباشد، بلکه به اندازه یک وجب بلند و مسطح باشد.(1)

همان کاری که شیعیان اهل بیت از گذشته می کردند، اما برخی از اهل سنت از این کار دوری می کردند و سخن آنها این بود که چون شیعه چنین می کند، نباید همانند آنان قبر را درست کرد، هر چند سنت پیامبر باشد، اما قسطلانی از علمای اهل سنت می گوید: سنت پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله ، مسطح کردن قبر است و جایز نیست این سنت رها شود، چون شعار پیروان مذهب شیعه شده است (زیرا شیعیان قبر را مسطح می کنند) و میان مسطح کردن قبر و روایت أبی الهیاج هیچ منافاتی نیست، زیرا منظور روایت، صاف کردن قبر و برابر کردن آن با زمین نیست، بلکه مراد، مسطح کردن در مقابل تسنیم است و این معنا را از جمع میان روایات به دست می آوریم.(2)

ادعای عجیبی که ابن تیمیه می کند، این است که می گوید:

___________________

1- یحیی بن شرف الدین نووی، شرح صحیح مسلم، ج7، ص26.

2- «السنه فی القبر تسطیحه و انّه لا یجوز ترک هذه السنه لمجرّد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لا منافات بین التسطیح و حدیث ابی هیاج: لانّه لم یُرَد تسویته بالأرض و انّما أراد تسطیحه جمعاً بین الأخبار» ( ارشاد الساری، ج2، ص468).

شیعه مشاهدی را که روی قبور ساخته اند، تعظیم می کنند. شبیه مشرکان در آنها اعتکاف می کنند و برای آنها حج انجام می دهند، همان گونه که حجاج به سوی بیت عتیق حج انجام می دهند.(1)

چنین ادعایی نیازمند پاسخ گویی نیست؛ زیرا کسانی که با شیعه آشنایند، به خوبی می دانند آنچه ابن تیمیه مدعی است، تهمتی بیش نیست و آنان حج واجب و مستحب خود را زیارت قبور اهل بیت قرار نداده و احترام آنان به قبور اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله از باب تعظیم شعایرالله است؛ زیرا خداوند می فرماید:

( مَن یعَظِّمُ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ .) (حج: 32)

و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این صفت دل های باتقواست.

شعایر جمع شعیره، به معنای دلیل و علامت است. شعایر الله، یعنی اموری که دلیل و نشانه به سوی خداست. صفا و مروه و مشعر هم از نشانه ها به سوی توحید و دین حنیف است. ازاین رو، محترمند. شکی نیست که وجود پیامبران و اولیا نیز از بزرگ ترین نشانه های دین خداوند است. حال که چنین است، حفظ آثار و قبورشان نیز ارزشمند است. همچنین قرآن کریم به صراحت، به مودّت و محبت اقربای پیامبر اسلام دستور داده است.، آنجا که می فرماید:

( قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی .) (شورا: 23)

بگو از شما پاداشی نمی خواهم، مگر مودت ذوی القربی را. آشکار است که بنا بر قبور اقربای پیامبر از مصداق های اظهار محبت و مودّت به اهل بیتعليهم‌السلام است.

9-آیا زیارت قبور شرک و حرام است؟

یکی از عقاید وهابیون، عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیای الهی و کاستن از جایگاه و مقام آنان است؛ آنان در این راستا زیارت قبور پیامبران و اولیا را حرام می دانند. بر اساس دیدگاه ابن تیمیه، هرگونه مسافرت به قصد

____________________

1- منهاج السنه، ج1، صص474 479.

زیارت قبور انبیا و صالحان و نذر کردن، سوگند خوردن و بوسیدن و مسح کردن مزار آنان حرام و مایه شرک است. از نظر ابن تیمیه، پیامبران و اولیای الهی، پس از مرگ، کوچک ترین تفاوتی با افراد عادی ندارند. به گفته وی: «لَیسَ فی وجود القبور اَمانٌ؛ قبرها نمی تواند پناهی برای امت باشد».(1)

به نظر ابن تیمیه، هر گونه زیارت قبور، چه قبر پیامبر و غیر آن، شرک و حرام است.(2) وی می گوید:

هر کس سفرش را به قصد زیارت قبر رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله انجام دهد، مثل کسانی که به قصد زیارت قبور پیشوایانشان در مدینه و مساجدی که اطراف آن است، سفر می کنند، با اجماع مسلمانان، مخالفت کرده و از شریعت پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله خارج شده اند.(3)

مأموران سعودی، با بهره گیری از همین عقیده اطراف قبر مطهر نبوی حضور دارند و نمی گذارند کسی آنجا بایستد و به قبر رسول خدا نزدیک شود. مهم ترین دلیل وهابیون بر حرمت زیارت قبور، روایتی است که ابو هریره از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل کرده است:

بار سفر بستن جایز نیست، مگر به سوی سه مسجد: مسجدالنبی، مسجدالحرام، و مسجدالاقصی.(4)

پاسخ

یکی از بدترین عیب های ابن تیمیه و پیروانش، یعنی وهابیون آن است که فهم خود از دین را همچون خوارج معیار توحید و شرک دیگران قرار داده اند. فهمی که چه بسا بدفهمی یا اشتباه یا بر فرض صحیح بودن، مخصوص خود و پیروان آنهاست و حق تحمیل نظر خود به پیروان مذاهب

__________________

1- ابن تیمیه، الردّ علی الاخنایی، ص54.

2- ابن تیمیه، الردّ علی الاخنایی، ص52.

3- ابن تیمیه، الردّ علی الاخنایی، ص18.

4- صحیح مسلم، کتاب الحج، باب سفر المراه مع محرم الی حج، ص628، ح3151.