پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت0%

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی باقر شیخانی
گروه: مشاهدات: 14574
دانلود: 4370

توضیحات:

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 203 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14574 / دانلود: 4370
اندازه اندازه اندازه
پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

3-آیا عقیده به عصمت اهل بیت عليهم‌السلام غلو است؟

از دیگر شبهاتی که وهابیت به آن دامن می زنند، زیر سؤال بردن عصمت امامان شیعهعليهم‌السلام ، به ویژه علیعليه‌السلام است. گاه دعاهای اهل بیتعليهم‌السلام را که در آنها از خدا طلب بخشش شده، دلیل بر نداشتن عصمت می گیرند و گاهی نیز برخی موضع گیری های آنان را دلیل بر معصوم نبودن آنان قرار می دهند و می گویند امام حسنعليه‌السلام با آنکه اصحابی داشت، صلح کرد و امام حسینعليه‌السلام با آنکه یاوری نداشت، قیام کرد، پس معلوم می شود که یکی از آن دو خطا کرده اند. خطای هر یک را بپذیرید، او از عصمت خارج می شود بنابراین شیعه در عقیده به عصمت آنان غلو می کند و به راه خطا می رود، زیرا غیر از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله معصومی نیست.

پاسخ

عقیده به عصمت اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله غلو نیست؛ زیرا آیات و روایات متعدد بر عصمت آنان دلالت داشته و با صراحت آنان را به طهارت و پاکی ستوده است که آیه 33 سوره احزاب یکی از این آیات است که خداوند در آن می فرماید:

( إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. )

همانا خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما اهل بیت دور و به طور کامل پاکتان کند.

در این آیه اهل بیت به طهارت و پاکی ستوده شده اند و در روایات متعدد و معتبر نزد عالمان اهل سنت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به معرفی آنان پرداخته است:

1. ابن عباس هنگامی که دید عده ای درباره علیعليه‌السلام بدگویی می کنند، برخاست و دوازده ویژگی آن حضرت را برشمرد. از جمله فرمود:

واَخذَ رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ثَوبَه فَوَضعَه عَلی عَلیِّ و فَاطمهَ وَ حسنٍ و حُسینٍ وقال:( إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ) .(1)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عبای خود را برروی علیعليه‌السلام و فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام انداخت و فرمود: همانا خداوند اراده نموده که پلیدی را از شما اهل بیت دور نموده و به طور کامل پاکتان نماید.

سند این روایت معتبر است همان طور که هیثمی از عالمان اهل سنت، در مجمع الزواید می گوید:

این روایت را احمد (بن حنبل) و طبرانی در کتاب خود آورده اند و سند روایت احمد همان سند صحیح (بخاری) است. غیر از ابی بلج فزاری که او نیز ثقه می باشد، هر چند در او لینت وجود دارد.(2)

حاکم نیشابوری نیز پس از نقل این روایت می گوید:

این روایت صحیح السند می باشد، اما (بخاری و مسلم) آن را به این صورت نقل نکرده اند.(3)

ابن عباس در روایتی دیگر می گوید:

ما نه ماه شاهد بودیم که هر روز پنج بار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به هنگام نمازهای پنج گانه دم در خانه علیعليه‌السلام می آمد و می گفت سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما اهل البیت( إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ) به سوی نماز بشتابید.(4)

2. أم سلمه، همسر پیامبر می گوید:

___________________

1- مجمع الزوائد، ج9، ص119؛ المستدرک، ج3، ص133؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص331، البدایه و النهایه، ج7، ص374؛ علی بن عساکر دمشقی، تاریخ دمشق، ج42، ص100؛ احمد بن عسقلانی، الاصابه، ج4، ص467.

2- مجمع الزوائد، ج9، ص119. (لین از الفاظ جرح در علم رجال است، اما جرحی که راوی را از عدالت ساقط نمی کند.)

3- المستدرک، ج3، ص133.

4- الدرالمنثور، ج5، ص199؛ احمد مراغی، تفسیر مراغی، ج22، ص7.

آیه( إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ) در اتاق من نازل شد و در اتاق من هفت نفر بودند، جبرییل و میکاییل و علی و فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام و من دم در اتاق نشسته بودیم. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسیدم آیا من از اهل بیت نیستم. فرمود: «انک إلی خیر انک من أزواج النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله ».(1)

3. پسر عموی ابن حوشب می گوید: با پدرم نزد عایشه رفتیم و درباره علی از وی پرسش کردیم. عایشه گفت: درباره کسی پرسش نمودید که محبوب ترین افراد نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بود و دختر و محبوب ترین فرد در پیش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله (فاطمه) زیر دست او بود. خودم دیدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آنان را با حسن و حسین فرا خواند و عبای خود را بر روی آنها کشید و گفت: «اللّهمّ هؤلاءِ اَهلُ بیتی، فأذهبْ عَنهُم الرِّجْسَ وَ طَهِّرهُم تطهیرا؛ بار پروردگارا اینان اهل بیت منند رجس و پلیدی را از آنان دور نما و به طور کامل پاکشان ساز.» به او نزدیک شدم و گفتم: آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ فرمود: «تنحی فإنک علی خیر؛ دور شو تو بر خیری».(2)

از عایشه کلام دیگری نیز نقل شده است. ابن تیمیه از بنیان گذاران مکتب سلفی و پیشوای وهابیان در کتابی که در رد شیعه نوشته است، می گوید:

حدیث کسا صحیح است و احمد (بن حنبل) و ترمذی از ام سلمه نقل کرده اند و مسلم نیز در کتاب صحیح خود آن را از عایشه به این صورت نقل کرده که عایشه می گوید: صبح روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با عبایی نقش دار از منزل خارج می شد که حسن نزد وی آمد. حضرت او را داخل عبا برد. پس از او حسین آمد. او را نیز به داخل عبا برد. آنگاه فاطمه، سپس علی آمد.

____________________

1- الدر المنثور، ج5، ص198.

2- تفسیر ابن کثیر، ج6، ص368؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3129؛ تفسیر الکشف و البیان، ج8، ص43.

آنان را نیز زیر عبا جا داد. آنگاه فرمود: ِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ) (1)

در اعتبار این روایت همین بس که در صحیح مسلم آمده است.(2) و برخی از مفسران گفته اند: بدان که بر صحت این روایت بین مفسران و اهل حدیث اتفاق وجود دارد.(3)

ابن حجر هیتمی در صواعق المحرقه که در رد شیعه نوشته است، می گوید: «اکثر مفسران بر آنند که این آیه درباره علی و فاطمه و حسن و حسینعليهم‌السلام نازل شده است».(4)

ابن حجر عسقلانی نیز در شرح صحیح بخاری در معنای اهل بیت می گوید:

در تفسیر آیه انما یریدالله به اثبات رسیده که ام سلمه گفت، هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر، فاطمه و علی و حسن و حسینعليهم‌السلام را فرا خواند و عبایی بر سرشان کشید و فرمود: «اللهم هؤلاء اهل بیتی».

این روایت را ترمذی و دیگران نقل کرده اند. بنابراین مرجع اهل بیت به خدیجه باز می گردد؛ زیرا حسن و حسین از فاطمه و او دختر خدیجه است و علی نیز از کودکی در خانه خدیجه بزرگ شد. سپس با دخترش ازدواج کرد. پس روشن شد که اهل بیت پیامبر به خدیجه بر می گردد.(5)

شمس الدین محمد ذهبی، از صاحب نظران برجسته در علم رجال و حدیث، نزد اهل سنت به صراحت می گوید:

____________________

1- احمد بن تیمیه، منهاج السنه، تصحیح: محمد رشاد، ج5، ص13.

2- صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل اهل بیت النبی9، ص1207، ح6155.

3- مفاتیح الغیب، ج 8، ص248؛ نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 2، ص178.

4- الصواعق المحرقه، ج2، ص421.

5- فتح الباری، ج7، ص104.

این روایت که پیامبر عبای خود را بر روی فاطمه و همسر و دو فرزندش کشید و گفت: بار پروردگارا اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنان دور کن و به طور کامل پاکشان ساز، صحیح است.(1)

دلیل دوم بر عصمت اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، احادیث ثقلین است که در شبهات پیشین به آن پرداخته شد. این روایات بر چند مطلب مهم و اساسی دلالت دارد: 1. دلالت بر عصمت اهل بیت پیامبر از هر گمراهی، چرا که پیامبر تصریح کرد که اگر کسی به هر دو متمسک شود، هرگز گمراه نخواهد گشت و این مطلب متفرع بر این است که کتاب و عترت، مصون از گمراهی باشند. پس همان طور که قرآن نوری است که ظلمت در آن نیست و حقی است که باطل به آن راه نمییابد و هدایتی است که ضلالت ندارد، اهل بیت نیز چنینند. پیامبر اسلام، عترت را همدوش قرآن کریم قرار داد و تصریح کرد آن دو با همند و تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمی شوند. ازاین رو، آن دو با هم مرجع احکام دین و هدایت مردم به سوی رضوان الهی هستند و محال است چیزی که خطا و گمراهی در او راه مییابد، به سوی حق هدایت کند. 2. دلالت بر رهبری عترت تا برپایی قیامت؛ زیرا فرمود: «اَنَّهما لَن یَفترِقا حَتی یَردا عَلیَّ الحْوضَ.» این جمله دلیلی است که بعد از پیامبر، زمین از امامی که از عترت و هم تراز کتاب باشد، خالی نخواهد بود، زیرا اگر کتاب الهی، یعنی قرآن باشد، ولی فردی از عترت در جهان زنده نباشد، لازمه اش جدایی قرآن از عترت است و لازمه عقیده به چنین چیزی، انکار کلام رسول خداست. به همین جهت شیعه عقیده دارد که امام زمانعليه‌السلام هم اکنون زنده است و بقای جهان، به حیات این انسان کامل بستگی دارد.

_____________________

1- سیر اعلام النبلاء، ج2، ص122.

3. بر برتری عترت از همه مردم بعد از پیامبر اسلام دلالت دارد؛ به همین جهت، امت باید به آنها و قرآن متمسک شوند. اگر برتر یا هم پایه با آنان کسی وجود داشت، حتماً پیامبر به آنها اشاره می کرد. 4. دلالت دارد که همه مردم محتاج آنان هستند، ولی آنان از همه بی نیازند. به همین جهت بر مردم لازم است که تابع آنان باشند، چون فرمود: فَلا تُقدِّموهما فَتَهلِکوا وَلا تُعلِّموهما فَانَّهما اَعلمُ منکم؛پس شما از کتاب و عترتم پیشی نگیرید، زیرا هلاک می شوید و به آنان چیزی نیاموزید، زیرا آنان از شما داناترند».(1) 5. دلالت دارد که اهل بیتعليهم‌السلام عالم به جمیع کتابند، زیرا اگر جاهل به بعضی از امور قرآنی باشند، در همان قسمت از کتاب جدا خواهند بود. در این صورت متمسک به آن دو از خطا مصون نخواهد بود. 6. دلالت دارد که هدایت منحصر در تمسک به آن دو با هم است: «مَا اِنْ تَمسَّکتُم بِهما لَن تَضلُّوا ابدا.» بنابراین، هفتاد و یک فرقه به آن علت گمراه شمرده میشوند که به آن دو با هم تمسک نکرده اند و فرقه ناجیه گروهی است که به هر دو با هم تمسک جوید تا اهل نجات باشد. اینکه گفته اند در دعاهای آنان اعتراف به گناه و طلب بخشش از خداست، این کار با عصمت آنان منافاتی ندارد، زیرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با آنکه پاک و معصوم بود، استغفار می کرد و می گفت: «اَنه لَیُغانُ عَلَی قَلبی فَاَستغفِرُ اللَّه کُلَّ یومٍ سَبعین مرهً؛ به درستی که خاطراتی در دلم خطور می کند (که ممکن است بین من و پروردگارم حجاب شود) ازاین رو همه روزه هفتاد بار استغفار می کنم».(2)

اینکه می گویند روش امام حسنعليه‌السلام با امام حسینعليه‌السلام در برخورد با حاکمیت وقت متفاوت بود، در روش آنان اختلافی نیست، بلکه موضع گیری

____________________

1- الدر المنثور، ج2، ص60.

2- أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 4، ص75.

آنان همانند جنگ و صلح هایی بوده که جدشان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بنا بر مقتضیات زمان با مشرکان و اهل کتاب داشته است و گاهی نیز مورد انتقاد برخی اصحاب واقع می شد، مانند صلحی که در سال هشتم بین مشرکین و رسول خدا برقرار شد.(1)

4-آیا آیه تطهیر فقط مخصوص چهار نفر از اهل بیت پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله است؟

وهابی ها می گویند آیه تطهیر فقط چهار نفر را پاک می داند. شما عصمت بقیه امامان خود را چگونه اثبات می کنید؟

پاسخ

با توجه به دلالت حدیث ثقلین که در پاسخ پیشین گفته شد و همچنین با توجه به پاسخ شبهه بعدی که درباره خلفای دوازده گانه پیامبر اسلام است، پاسخ این شبهه روشن می شود، زیرا خلفای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دوازده نفرند و آنان یکی از دو یادگار پیامبرند که از قرآن جدا نمی شوند و از جانب دیگر کسی که به آن دو (کتاب و عترت) تمسک کند، گمراه نمی شود. پس این افراد همگی باید پاک و معصوم باشند تا بتوانند از قرآن جدا نشوند و عامل مصون ساز از گمراهی دیگران باشند.

1- ابن اسحاق می نویسد: «قرار صلح در حدیبیه به انجام رسید و جز نوشتن صلح نامه چیزی نمانده بود که عمر از جای برجست و نزد ابوبکر آمد و گفت: ابوبکر! مگر این مرد پیامبر خدا نیست؟ گفت: چرا. گفت: مگر ما مسلمان نیستیم؟ گفت: چرا. گفت: مگر اینان مشرک نیستند؟ گفت: چرا. گفت: پس چرا در راه دین خود تن به خواری دهیم؟ ابوبکر گفت: عمر! فرمان وی را بپذیر که من به رسالت وی گواهی می دهم. عمر گفت: من هم به رسالت وی گواهی می دهم. آنگاه نزد رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا! مگر پیامبر خدا نیستی؟ گفت: چرا. گفت: مگر ما مسلمان نیستیم؟ گفت: چرا. گفت: مگر اینان مشرک نیستند؟ گفت: چرا. گفت: پس چرا در راه دین خود تن به خواری دهیم؟ رسول خدا گفت: من بنده خدا و پیامبر اویم و هرگز امر وی را مخالفت نخواهم کرد و او هم هرگز مرا وا نخواهد گذاشت». (محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام

راه دیگر اثبات عصمت امامان دیگر همین اعتراف شبهه گر است؛ زیرا اگر عصمت این چهار نفر مورد قبول باشد، پس اینان هیچگاه سخن به گزاف نمی گویند و از جمله سخنان اینان، بشارت به دوازده امام پاک برای امت از خاندان پیامبر اسلام است که نه تن از آنان از نسل امام حسینعليه‌السلام هستند که مجموع این روایات در کتاب های متعدد جمع آوری گشته است.(1)

5-آیا امامان شیعه، خلیفه پیامبرند؟ حال آنکه جز دو نفرشان بر مردم حکومت نکردند؟

وهابیان سلب قدرت سیاسی از اهل بیت پیامبر را دلیل بر خلیفه نبودن آنان می دانند. بر این اساس می گویند از بین دوازده امام شیعه، فقط علیعليه‌السلام و حسنعليه‌السلام مدت کوتاهی بر مردم حکومت کردند. پس چگونه است که شما آنان را خلفای پیامبر اسلام می نامید؟

پاسخ

برای پاسخ به این پرسش توجه به مسئولیت ها و اختیارات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله لازم است تا معلوم شود که خلیفه او چه وظایفی بر عهده دارد و آیا امامان شیعه آن وظایف را انجام داده اند یا نه.

بنا به تصریح آیات قرآن، پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله چندین مسئولیت از جانب خدا داشت که حاکمیت سیاسی بر مردم فقط یکی از وظایف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بود:

1. مأمور به دریافت و ابلاغ وحی الهی

خداوند می فرماید:

ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است اعلام کن. (مائده: 67)

___________________

1- نک: شیخ حر عاملی، اثبات الوصیه؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج1.

2. تفسیر وتبیین وحی

و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی، شاید اندیشه کنند. (نحل: 44)

3. تعلیم مردم همراه تزکیه

خداوند می فرماید:

او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (جمعه: 4)

4. حکومت

خداوند می فرماید:

ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را. (نساء: 59)

و همچنین خداوند در جایی دیگر می فرماید:

پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است. (احزاب: 6)

5. قضاوت

خداوند فرمود:

ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی. (نساء: 105)

از این مسئولیت ها فقط نبوت که همان دریافت و ابلاغ وحی از جانب خداست، به تصریح خداوند پایان یافته است: «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است». (احزاب: 40)

البته وظایف دیگر همچنان باقی است. ازاین رو، به عقیده شیعه، خلیفه و جانشین پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله کسی است که بتواند بقیه وظایف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را

به خوبی انجام بدهد و مردم را همه جانبه به سوی خدا رهنمون شود و چنین کسانی جز همانان که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله معرفی کرده، نمی توانند باشد، همان کسانی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بر اساس روایت مشهور خلیفتین آنان را یکی از دو خلیفه خود معرفی کرده است. هم چنان که احمد بن حنبل، پیشوای مذهب حنبلی در کتابش از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرد که فرمود:

همانا دو خلیفه در میان شما میگذارم، کتاب خدای عزوجل که ریسمان محکم آویزان بین زمین و آسمان است و عترتم، اهل بیتم و آن دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند تا اینکه هر دو بر سر حوض کوثر بر من درآیند.(1)

از جانب دیگر، در روایت متواتر و مورد قبول نزد همه فرق اسلامی، شمار آنان را دوازده نفر معرفی کردند که محدثان و مورخان و مفسران در کتاب های خود آوردند. مسلم در صحیح خود و احمد حنبل در مسند و دیگر نویسندگان کتاب های حدیثی در کتابهای خود تعداد خلفا را دوازده نفر آوردند. آنان از جابر بن سمره نقل کرده اند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

لا یَزالُ هَذا الدِّینُ عَزیزاً مَنیعاً الی اثنیَ عَشَرَ خَلیفهٍ.(2)

این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست).

در روایتی دیگر حضرت فرمود:

لا یَزالُ الدّینُ قائماً حَتّی تَقومَ السَّاعَهُ اَو یَکونَ عَلیکُم إثنا عَشَرَ خلیفه کُلُّهم مِنْ قریش.(3)

دین همواره استوار است تا قیامت برپا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند، بر شما حاکم باشند.

____________________

1- مسند احمد بن حنبل، ج5 ، ص182؛ مجمع الزوائد، ج1، ص 170؛ سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج5، ص153.

2- صحیح مسلم، کتاب الاماره باب الناس تبع لقریش، ص926، ح4603 ؛ سنن ابوداوود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ح4280؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، صص 86 89 و 90؛ المستدرک، ج3، ص617.

3- مسند احمد بن حنبل، ج5، ص89؛ صحیح مسلم، ص926، ح6404؛ سنن ابی داوود، ص796، ح4280.

این روایات از روایتهای معتبر و خدشه ناپذیر نزد اهل سنت است که در آن به صراحت خلفای جانشین پیامبر اسلام را دوازده نفر می داند. دلیل بر تطبیق این روایات بر اهل بیت توسط پیامبر، سخن ابن کثیر دمشقی است. وی از زید بن ارقم نقل میکند:

هنگامی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از حجه الوداع باز میگشت، در غدیرخم فرود آمد و دستور داد تا زیر درختان را تمیز کردند، سپس به سخنرانی پرداخت و فرمود: همانا من دعوت شدم و اجابت نمودم. (مرگم نزدیک است). همانا دو چیز گران بها بین شما به جای گذاردم که هر یک از دیگری بزرگ تر است؛ کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم، پس نیک بنگرید، چگونه از جانبم درباره آن دو برخورد میکنید.

آن دو از همدیگر هرگز جدا نمیگردند تا بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند، سپس فرمود: همانا خدا مولای من است و من ولی و سرپرست همه مؤمنان میباشم. آنگاه دو دست علیعليه‌السلام را گرفت فرمود: کسی که من ولی و سرپرست اویم این (علی) ولی و سرپرست اوست. بار پروردگارا دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمنی بدار کسی که او را دشمن بدارد. راوی (ابوالطفیل) میگوید از زید پرسیدم آیا تو خودت از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شنیدی؟ گفت: در بیابان کسی نبود جز اینکه آن را با چشمش دید و با گوشش شنید.

ابن کثیر پس از نقل این روایت میگوید:

این روایت را بدین صورت تنها نسائی (در سنن خود) ذکر نموده شیخ ما ابوعبدالله (شمس الدین محمد) ذهبی می گوید این روایت صحیح است.(1)

با توجه به سخن ذهبی که از بزرگان علم حدیث و رجال اهل سنت است و حدیث فوق را درست میداند و ابن کثیر دمشقی که بدون نقد آن را نقل کرده است، شک و شبه های در صحت این روایت نمیماند.

______________________

1- البدایه و النهایه، ج5، ص228.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از طرفی می فرماید: خلفای من دوازده نفرند و از جانب دیگر اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه خود می نامد و در روز غدیر، وقتی علی را به خلافت معرفی می کند، می فرماید: «مَنْ کُنتُ مَولاه فَهذَا عَلیٌ مَوْلاه.» باز حدیث ثقلین را یاد آور می شود تا بنمایاند که علیعليه‌السلام یکی از دوازده خلیفه ای است که او بشارتش را داده است تا یکی از مصادیق خلفای اثنا عشر را به مردم معرفی کند. بنابراین، اولین آنها امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام و آخرین آنها حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همان طور که ابن کثیر دمشقی به آن اعتراف می کند و در تفسیر آیه( وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیبًا .) ..؛ و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم...». (مائده: 12) می گوید:

امام احمد بن حنبل از مسروق نقل می کند ما نزد عبدالله بن مسعود قرآن می آموختیم که مردی از وی پرسید: آیا از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسیدید که این امت صاحب چند خلیفه است؟ ابن مسعود پاسخ داد: «از زمانی که وارد عراق شده ام، پیش از تو کسی چنین پرسشی را از من ننمود. آری از آن حضرت پرسیدیم، فرمود: به تعداد نقبای بنی اسرائیل می باشند».

ابن کثیر پس از آوردن این حدیث به روایت مسلم اشاره می کند و آنگاه می گوید:

از همین خلفای دوازده گانه است. همان مهدی که هم نام پیامبر اسلام است و کنیه اش، کنیه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله است و جهان را همچنان که پر از ظلم و ستم شده، از عدل و داد پر می کند و در تورات نیز به حضرت اسماعیل بشارت داده شد که خداوند از پشت وی دوازده بزرگ را بر می انگیزاند و آنان همین دوازده نفری هستند که در روایت ابن مسعود و جابر بن سمره یاد شدند.(1)

همان خلفایی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره آنان فرمود:

لا یزال هذا الدین عزیزاً مَنیعاً الی اثنی عشر خلیفه.(2)

این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست).

____________________

1- تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج 3، ص59 و ج 6، ص72.

2- صحیح مسلم، کتاب الاماره، باب الناس تبع لقریش، ص926، ح4603؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص86؛ سنن ابی داوود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ح4280.

ما می گوییم اینان همان کسانی هستند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آنان را معرفی کرده و برخی از عالمان اهل سنت، همچون ابن صَبّاغ مالکی و سِبط ابن جوزی و... در کتاب های خود به معرفی آنان پرداخته اند. همچنان که حموینی(1) در فراید السمطین، با سند معتبر از ابن عباس نقل می کند:

مردی یهودی به نام نعثل نزد پیامبر آمد و از چیزهای مختلفی پرسش کرد. یکی از پرسش ها این بود: هر پیامبری را وصیی است و پیامبر ما موسی، وصی خود را یوشع بن نون قرار داد. وصی تو کیست؟ فرمود: ولی و خلیفه پس از من، علی بن ابی طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسین و نه تن از نسل حسینند.

یهودی گفت: نام آنها را برایم بگو. فرمود: وقتی حسینعليه‌السلام درگذشت، فرزندش علی و پس از علی پسرش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از جعفر فرزندش موسی و پس از او علی و پس از علی فرزندش محمد و پس از او پسرش علی و پس از او پسرش حسن و سپس حجه بن الحسن است که این دوازده امام به عدد نقبای بنی اسراییلند».(2)

بر این اساس، عقیده شیعه تنها عقیده ای است که مبتنی بر سخن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره خلفای دوازده گانه است. علاوه بر این، اعترافات بزرگان اهل سنت درباره جلالت قدر امامان شیعه خود بهترین شاهد صدق بر شایستگی آنان بر خلافت و جانشینی پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله در جمیع شئون است که در اینجا فقط به آنچه شمس الدین ذهبی شافعی از معاصران ابن کثیر دراین باره گفته بسنده می شود.

وی در هنگام بیان شرح حال حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می گوید:

____________________

1- ذهبی درباره اش می گوید: «امام، محدث، اوحد کامل، فخرالاسلام، صدر الدین، ابراهیم بن محمد حمویه خراسانی که خیلی به روایات توجه داشته وبه کسب اجزای آن می پرداخت، قرائتی نیکو داشت و خوش منظر و با هیبت و دین دار و صالح و از مشایخ صوفیه بود.» تذکره الحفاظ، ج4، ص1506.

2- ابراهیم بن محمد حمویه جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج2، ص133، ح431.

منتظر شریف ابوالقاسم محمد بن حسن عسکری فرزند علی هادی... خاتم دوازده سروری که امامیه مدعی عصمت آنان است... اما مولای ما امام علی از خلفای راشدین و از کسانی است که شهادت به بهشتی بودنش داده شده است او را خیلی دوست داریم... و دو فرزندش حسن و حسین دو سبط رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و دو سرور جوانان بهشتند که اگر به خلافت می رسیدند شایسته آن بودند و زین العابدین ارجمند و بلندمرتبه و از بزرگ عالمان عامل که شایستگی امامت را داشت. و همچنین پسرش ابوجعفر باقر، سید، امام، فقیه، بوده و شایستگی خلافت را داشت. و همچنین پسرش جعفر صادق بلندمرتبه از پیشوایان علم و دانش که برای خلافت از ابوجعفر منصور شایسته تر بود و فرزندش موسی (کاظم) بلندمرتبه دارای علومی نیکو که برای خلافت از هارون شایسته تر بود. و پسرش علی بن موسی نیز بلند مرتبه و دارای علم و بیان و موقعیت بی نظیر در پیش مردم بود. و پسرش جواد از سروران قومش بود... و همچنین فرزندش ملقب به هادی شریف و بزرگوار بود و همچنین است پسر او حسن بن علی عسکری که رحمت خدا بر همه آنان باد.(1)

با توجه به آنچه گفته شد، وقتی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به صراحت در حدیث متواتر خلیفتین و ثقلین مورد قبول عالمان اهل سنت، اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه ماندگار پس از خود معرفی می کند و در این روایت شمار آنان را دوازده نفر می داند و از سویی این دوازده نفر به اعتراف بزرگان اهل سنت همچون ذهبی از شایستگان برای خلافت بوده اند، دیگر این اشکال پذیرفتنی نیست که چون آنان حاکم نشدند، پس آنان خلیفه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نیستند. این اشکال به خود مسلمانان روزگار خلفا برمی گردد که چرا با آنکه شایستگانی از اهل بیت برای حکومت وجود داشت، آنان را رها کردید و به سراغ دیگران رفتید. ازاین رو، روی گردانی مردم از آنان به معنای سلب شایستگی از آنان

____________________

1- سیراعلام النبلاء، ج13، صص119 و120.

برای خلافت نمی شود و همچنین محروم شدن آنان از بخشی از حقوق خود یعنی حاکمیت سیاسی سبب نشد که آنان دیگر مسئولیت های خویش را انجام ندهند و کسی توان برابری با آنان را در صحنه های علم و عمل نداشت و همه بزرگان اسلام در تمامی مذاهب در همه علوم و معارف دین وامدار علوم آنانند.(1)

آری اینان خلفای رسول خدایند، همانان که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نشناختن آنان را مرگ جاهلیت برشمرده و فرموده است:

کسی که از جماعت مسلمانان به اندازه یک وجب دور شود، طوق اسلام را از گردنش بیرون ساخته است، مگر آنکه باز گردد و کسی که بمیرد و امام مسلمانان را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(2)

پس سخن ابن حجر عسقلانی درست نیست که خلفای دوازده گانه را شامل چهار نفر از خلفای راشدین، حسن بن علی، معاویه بن ابوسفیان، یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک و عمر بن عبدالعزیز(3) می داند.

6-آیا شیعه به ارتداد همه صحابه جز سه نفر عقیده دارد؟

وهابیون می گویند در برخی از کتاب های شیعیان آمده است که همه اصحاب جز سه نفر مرتد شده اند. این گفته چگونه با جان نثاری آنان در راه خدا پس از پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله سازگار است؟ مگر همین اصحاب نبودند که پس از آن حضرت، دین اسلام را حفظ کردند و به ما رساندند؟

پاسخ

اینکه میگویند در برخی کتابهای شیعه، از ارتداد صحابه سخن به میان آمده است، باید سند این روایات بررسی شود و دید آیا معتبر است یا نه؟

_____________________

1- علامه حسن بن یوسف حلی، نهج الحق وکشف الصدق، ص237.

2- المستدرک، ج1، ص77؛ الدر المنثور، ج2، ص61؛ مجمع الزوائد، ج5، ص225.

3- فتح الباری، ج13، ص182.

بر فرض صحت، مراد از ارتداد در این روایات، ارتداد از دین نیست، بلکه برگشت از عهد ولایت و بیعتی است که در روز عید غدیر در حضور پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله با امام علیعليه‌السلام بسته بودند و ولایت را به وی تبریک گفته بودند، اما پس از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله این عهد را شکستند.

علاوه بر این، روایاتی که در کتاب های معتبر اهل سنت درباره ارتداد صحابه وارد شده، چه توجیهی دارد؟ محمد بن اسماعیل بخاری در کتاب صحیح خود (که معتبرترین کتاب در نزد اهل سنت است) از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می کند که فرمود:

بر سر حوض (کوثر) مردانی از اصحابم وارد میگردند، ولی آنان را دور میکنند. میگویم: بارالها اینها اصحاب منند. گفته میشود: تو نمی دانی پس از تو چه کردند، آنان مرتد شده و به قهقرا (و جاهلیت) بازگشتند.(1)

در روایتی دیگر نقل می کند:

زمانی فرا میرسد (در روز قیامت) که من ایستاده ام و گروهی بر من وارد میشوند که من آنان را میشناسم (و از اصحاب منند) سپس مردی از میان من و آنان بر میخیزد و دستور میدهد برخیزید و بشتابید. میپرسم: کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش (جهنم) میپرسم: اینان چه کار کرده اند؟ پاسخ میدهد: پس از تو آنان به گذشته (جاهلیت) بازگشته و مرتد شدند. پس گروهی دیگر می آیند که باز آنان را میشناسم. مردی بین من و آنان بر میخیزد و به آنان میگوید بشتابید. میگویم: کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش. میپرسم: کارشان چه بود؟ میگوید: آنان پس از تو، به گذشته (جاهلیت) برگشته و مرتد شدند و از میان آنان کسی نجات نمی یابد، مگر به اندازه شتران گم شده و از قافله عقب مانده.(2)

آیا بخاری در نقل روایت اشتباه کرده و دروغ گفته یا آنکه راست گفته و اشتباهی در کار نبوده است؟ اگر درست است، مراد از ارتداد اصحاب در این روایات چیست؟ آن تعداد اندک که نجات می یابند، چه کسانی هستند؟

____________________

1- صحیح بخاری، کتاب الرقاق، باب فی الحوض، ج7، ص265، ح6586.

2- صحیح بخاری، کتاب الرقاق، باب فی الحوض، ج7، ص265، ح6586.

فصل چهارم: شبهه های تاریخی

زیر فصل ها

1. آیا تشیع، ساخته عبدالله بن سبا است که اولین اختلاف را در جهان اسلام پدید آورد؟

2. آیا خروج امام حسینعليه‌السلام علیه یزید برای فسادانگیزی بود؟

3. آیا بر امام حسینعليه‌السلام لازم نبود که از اولی الامر زمان خود (یزید) اطاعت کند؟

4. آیا یزید به کشته شدن حسینعليه‌السلام راضی نبود؟

5. آیا معاویه، کاتب وحی بوده است؟

6. آیا شیعیان اصحاب را قبول ندارند و آنان را لعن و نفرین میکنند؟