پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات

پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات0%

پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات نویسنده:
گروه: کتابخانه فقه و اصول

پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت اللّه حاج شیخ محمّد رحمتی
گروه: مشاهدات: 17727
دانلود: 3912

توضیحات:

پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 130 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17727 / دانلود: 3912
اندازه اندازه اندازه
پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات

پرتو عنایات در بیان احکام حدود، قصاص، دیات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

در نظر گرفتن نفع عمومی و مصلحت مردم ، چاه یا گودالی حفر کرده ، یا در ملک دیگری بدون اجازه مالک ، ضامن خون بهای کسی است که ندانسته در آن افتاد و مرد یا زخمی شد ، یا جائی از بدن او شکست ، و هم چنین اگر سنگی یا مثلاً طایر اتومبیل یا چاقویی به کار گذاشت ، و کسی ندانسته با آن برخورد و مرد و یا زخمی شد ، یا سواره بود به وسیله نقلیه اش عیبی رسید ، یا حیوانش آسیبی دید ، و اگر آنکه در چاه یا گودال افتاد یا وسیله یا حیوانش آسیبی دید ، می دانست ، حفرکننده ضامن نیست ، و یا آنکه در ملکش گودالی حفر کرده قبل از اتمام حفر اجازه حفر را داد یا بعداً به آن رضایت داد ، حفر کننده ضامن کسی که در آن بعد از این بیفتد ولو از روی نادانی باشد نیست ، و هم چنین اگر حفر گودال یا چاه در راه مردم برای مصلحت آنان بوده ، لکن در صورتی که علامت و نشانه ای در نزدیکی محل حفر به حدی که کسی بداند می تواند از چاه یا گودال آسیب نبیند نگذارد ، عدم ضمان محل اشکال است

( مسئله 855 ) : اگر حفر گودال یا چاه در ملک غیر بدون اجازه وی بود و کسی که در آن افتاده مرده یا آسیب دیده بدون اجازه وارد شده در ضامن بودن خون بهای جان یا آسیب زخم و شکسته شدن عضوی اشکال است

( مسئله 856 ) : چنانچه چاه یا گودال را در ملک خود حفر کرد ، یا سنگی در ملک خود نهاد و کوری را وارد کرد ( بدون اعلام ) یا بینایی را در تاریکی و کور یا بینا در آن افتاد و مرد ، یا پای وی شکست ، یا زخمی برداشت ، صاحب ملک ضامن است ( بلکه در صورتی که قصد قتل یا شکستن عضو یا زخم برداشتن وی را داشت ، یا این عمل غالباً منتهی به این چیز می شد ، قصاص بر وی در مورد قصاص ثابت است ) و اگر در ملک مشترک بدون اجازه شریک آن را حفر کرد و کسی به افتادن مرد یا آسیب دید ، در ضمان سه وجه است : 1 آنکه حفر کرده ضامن همه خون بهای وی باشد 2 خون بها یا ضمان آنچه تلف شده بر عدد شرکاء تقسیم و هر یک در سهم خود ضامن است 3 حافر مطلقاً ضامن نصف است و بعید نیست اوجه وجه اولی باشد

( مسئله 857 ) : اگر سیل سنگی را در سر راه قرار داد و کسی با برخورد به آن شکستگی پیدا کرد ، یا زخمی دید، یا مرد ، هیچکس ضامن نیست ، و چنانچه کسی در کنار این سنگ سنگی دیگر نهاد ، و رهگذر با برخورد به هر دو بدون علم آسیبی دید دیگری که سنگ را نهاده ضامن نصف خون بها است و اگر متعدی یک نفر بود سنگ در طریق نهاد یا چاه یا چاله حفر کرد ( مثلاً در ملک خود چاهی کنده و دیگری بدون اجازه سنگی یا چاقویی قرار داد و کسی با برخورد به آن در چاه افتاد ، تنها متعدی ضامن است ، و در صورت تعدی هر دو ( چاه کن و سنگ یا چاقو گذار ) مثلاً این عمل را در راه مردم انجام دادند ، مشهور همان گودال کن را ضامن دانسته اند ولی قوی آن است که هر دو ضامن باشند

( مسئله 858 ) : در موارد مزبوره ضمان بر عهده خود متعدی است ، و عاقله اش ضامن نیست ، و هم چنین عاقله ضامن خساراتی که به غیر انسان وارد می آید ، مانند حیوان یا اتومیل نمی باشد

( مسئله 859 ) : چنانچه در چاهی که برای مصلحت شخصی خود حفر کرده و ضرری به رهگذر نداشته کسی افتاد و تلف شد یا آسیبی دید ، بعید نیست

حفر کننده ضامن باشد

( مسئله 860 ) : اگر بر لب پشت بام یا دیوار خود کوزه آبی ، یا سنگ یا ظرف یا چیزی دیگر نهاد ، که به کوچه ، خیابان ، خانه دیگری مایل نباشد ، و بیفتد ، و انسانی را تلف کند یا آسیب به انسان یا چیزی رسانده یا معیوب نماید کسی ضامن نیست ، و هم چنین در صورتی که درب خانه سکویی درست کرد ، یا درختی طبق مرسوم و معمول در راه رفت و آمد مردم غرس نمود ، و از حد متعارف تجاوز نکرده ، ضامن تلف کسی یا چیزی یا آسیب به آنان نیست

( مسئله 861 ) : چنانچه پوست میوه مانند خربزه یا موز یا سایر میوه ها یا خاکروبه منزل را در راه مردم ریخت و کسی به سبب آن لغزید و آسیبی برداشت ، ضامن است و هم چنین اگر راه را آب پاشید یا گل را آب داد و در عبور از آن طریق آسیبی به کسی رساند ، ولی اگر رهگذر بداند کسی ضامن نیست مگر آنکه کودک یا دیوانه یا حیوانی عبور کرده ، آسیب ببیند ، و اگر این کارها از حد متعارف بیشتر نباشد در ضمان اشکال است

( مسئله 862 ) : اگر حیوان کسی در راه بول کرد یا آب رادیات اتومیل را در راه ریخت و کسی با عبور از آن جا لغزید و افتاد ، مرد یا آسیبی به وی رسید ، و یا حیوانی دیگر بدین سبب آسیب و عیب برداشت ، دور نیست در اول ضامن نباشد و در فرض ریختن آب رادیات ضامن باشد ، و اگر در راه خوابید و کسی با برخورد به وی لغزیده و افتاد و مرد یا آسیب دید ، ضمان بر عهده آن که خوابیده است ، ولی اگر در مسجد در حال اعتکاف خوابیده و آنکه به وی برخورد ، لغزیده آسیب برداشت یا مرد ، انسان معتکف ضامن نیست

( مسئله 863 ) : چنانچه در ملک خود یا در جای مباح ساختمانی ، بنایی راست و مستقیم برپا کرد ، و تمایل به راه مردم یا ملک دیگری نداشت ، و اتفاقاً بر انسانی افتاد و عضوی از وی شکست یا مرد ، سازنده ساختمان ضامن نیست ، و همچنین اگر در جای مباح یا ملک خود ساختمانی ساخت که به ملک خود مایل باشد و بر اثر سقوط آن به کسی آسیبی رسید ، ولی چنانچه مائل به راه یا ملک دیگری ساخته یا بدون اساسی که این چنین ساختمان باید بر او قرار گیرد ، ساختمان را بالا آورده و در اثر سقوط آن صدمه به کسی ( همسایه یا رهگذر ) برسد صاحب ساختمان ضامن است

( مسئله 864 ) : اگر ساختمان را در ملک خود یا جای مباح مستقیم بدون تمایل ساخت سپس تمایل به راه مردم یا ملک دیگری پیدا کرد ، و می توانست آن را بردارد یا تعمیر کند که فرو نریخته به کسی آسیب نرساند و این کار را انجام نداده ، ضامن صدمه یا آسیب کسی است که در اثر ریختن ساختمان بر وی وارد آمده و هم چنین اگر بمیرد ، ولی اگر از تمایل ساختمان بی اطلاع بود ، یا تمکن از تعمیر و ترمیم آن به نحوی که مانع صدمه رساندن بشود ، نداشت ضامن نیست

( مسئله 865 ) : چنانچه پاره ای از ساختمان تمایل پیدا کرد و موجب افتادن تمام آن شد ، با اطلاع صاحب ساختمان و توانایی جلوگیری از سقوط ، ضامن آنچه است که افتادن آن از جان و عضو و مال مردم تلف می شود یا آسیب ببیند

( مسئله 866 ) : آیا بر ولی صغیری که صاحب ساختمان مایل است ، واجب است آن را ولو از مال کودک ، اصلاح نماید ؟ محل تأمل است

( مسئله 867 ) : اگر مالک ملکی که ساختمان به او تمایل دارد ، مالک ساختمان مایل را ابراء کرد صاحب ساختمان ضامن آنچه از وی تلف می شود نیست

( مسئله 868 ) : قبلاً اشاره شد که ساختمانی را که بدون اساس لازم بنا کرده فرو ریخت و مال یا جان کسی را تلف کرد یا آسیبی رساند صاحب ساختمان ضامن است

( مسئله 869 ) : نصب ناودان به سوی راه آمد و رفت ، باز کردن دریچه و پنجره و امثال اینها و ساباط ، مادام که به رهگذر آسیبی نداشته باشد جائز است و اگر اتفاقاً ناودان افتاد و باعث زخمی شدن یا مرگ یا تلف یا آسیب به مال کسی شد ، آیا صاحب ناودان ضامن است دو قول است ؟ و حق عدم ضمان است ، لکن در راه اختصاصی مانند کوچه بن بست بدون اجازه شریک نصب آن جایز نیست

( مسئله 870 ) : در صورت اضرار نصب ناودان ، ضمان ثابت است ، خواه نصب کننده التفات به آن داشته و عمداً نصب نموده یا بدون عمد و التفات ، و همچنین ضمان منوط به بلوغ و عقل نیست

( مسئله 871 ) : اگر در راه تنگ مسجدی ساخت و موجب آسیب به حیوان کسی یا معیوب شدن یا انسانی شد ، ضامن است ، و هم چنین در صورتی که راه وسیع بود ولی ساختمان مسجد به رهگذران ضرر داشت

( مسئله 872 ) : چنانچه آتشی در ملک خود یا در جای مباح که مالک ندارد ، برافروخت ، و موجب سرایت آن به دیگران یا ملک کسی عادهً نبود ، ولی اتفاق افتاد ، فروزنده ضامن نیست ، گرچه از اندازه حاجت خود بیشتر باشد ، و اگر بداند به سبب زیاد بودن آتش و وزیدن باد سرایت و تعدی به ملک کسی یا خود او می کند ، در صورت تعدی و سرایت ضامن است ، ولو به اندازه حاجت خود باشد ، و هم چنین ضامن است ، اگر آتش را در ملک دیگری بدون اجازه وی برافروخت و انسانی را آسیب رسانده یا کشت ( و آن کس نمی توانست خود را از آن نجات دهد ) و یا صدمه و آسیب مالی برساند ، و در موردی که قصد جان کسی را با این عمل داشت ، یا عملش غالباً موجب آسیب جانی می شد ، در مقابل جنایت قصاص ثابت است ، و همین احکام نسبت به رو دادن آب یا برداشتن سد که باعث تلف مال یا جان کسی شود که نتواند خود را از آن نجات دهد جاری است

( مسئله 873 ) : سابقاً گفته شد : که اگر کسی کودکی یا ناتوانی را در جای آمد و رفت درندگان مانند بیشه ، جنگل قرار داد و درنده او را درید ، ضامن است و با یکی از دو شرط ، قصد کشتن با این عمل ، یا عادتاً غالباً کشنده بودن آن و فرض دریدن درنده و کشته شدن کودک یا ناتوان قصاص در جان ثابت است و هم چنین گذاردن کسی را بدون آب و غذا در بیابان وسیع که غالباً انسان گم می شود یا انداختن در آن ، مانند گذاردن و انداختن در جای درندگان است گرچه درنده ای نباشد ولی غالباً از گرسنگی و تشنگی انسان تلف می شود

( مسئله 874 ) : نگهداری حیوانی که به دیگری آسیب می رساند یا حمله می کند بر صاحبش لازم است ، ( مانند شتر مست و اسب گازگیرنده ، سگ درنده ) و اگر صاحبش با علم اهمال کرد و حیوان جنایتی بر کسی وارد آورد

ضامن است ، مگر نداند یا بداند و مقصر نباشد ، و دیگری در مقام دفاع از خود یا کسانش چنانچه صدمه ای به حیوان وارد آورد ، ضامن نیست مگر در دفاع تعدی کرده باشد

( مسئله 875 ) : صاحب گربه ای که به دیگران حمله می کند یا به مال دیگری تعدی می نماید ( تلف کرده یا آسیب برساند ) آیا ضامن است ؟ دو قول است ، و اظهر ضمان است و در مقام دفاع اگر آسیبی به اندازه دفع شر به او رساند ، ضامن نیست و در غیر مورد حمله و دفاع آیا می توان آن گربه را کشت ؟ اشکال دارد

( مسئله 876 ) : حیوانی اگر به حیوانی دیگر حمله کرد و صاحب حمله کننده در نگهداری و جلوگیری از وارد شدن بر حیوان دیگر کوتاهی کرد ، ضامن هر آسیبی است که از ناحیه آن حیوان به حیوان دیگر که ملک دیگری است وارد آید

( مسئله 877 ) : چنانچه کسی بدون اجازه وارد خانه کسی شد ، و سگ آنان او را گاز گرفت ، ضامن نیستند ، ولی اگر با اجازه بود ، ضامن اند و هم چنین صاحب سگ ضامن هر آسیبی است که سگ در بیرون خانه در روز بر کسی وارد آورد

( مسئله 878 ) : کسی که بر حیوان سوار است ، در صورت تفریط ( کوتاهی کردن ) ضامن جنایتی است که آن حیوان به دیگری وارد می آورد ، و هم چنین آن کس که افسار او رامی کشد ، از دنبالش او را می راند ، و سوار آنچه را حیوان با دست های خود جنایت می کند ، ضامن است و مشهور علماء سوار را ضامن جنایتی که حیوان با پاهای خود می کند ندانسته اند ، و گفته مشهور انسب است ،

و آیا ضامن چیزی است که با دهان یا سر خود تلف می سازد ؟ اشکال است ، مگر آن که عادت داشته و صاحب آن در نگهداری و منع او کوتاهی کند ، که ضامن است

( مسئله 879 ) : اگر بر خلاف متعارف وارونه بر حیوان سوار شد ، در اینکه تنها ضامن جنایتی است که با پای خود می کند ، یا ضامن جنایت پا و دست حیوان است ، یا اصلاً ضامن نیست ؟ سه وجه است ، احوط ضمان جمیع و اوفق اول و انسب اخیر است

( مسئله 880 ) : چنانچه راه رفتن حیوان موجب آسیبی شود ( مثلاً سم حیوان با برخورد به چیزی باعث پرتاب سنگ ریزه ای به چشم کسی شد ، ونور آن را از بین برد و یا در آبی قدم نهاد و پراکنده شده بر چیزی پاشید که معیوب شده یا تلف شد ) در ضمان اشکال است ، مگر صاحب آن کوتاهی کرده باشد

( مسئله 881 ) : آن کس که افسار حیوان را در دست دارد ، یا بی افسار می برد ، تنها ضامن جنایت دست حیوان است ، و ضامن جنایتی که به سبب پای آن واقع می شود نیست ، و آنکه حیوان را از دنبال می راند ، ضامن همه جنایت های اوست

( مسئله 882 ) : چنانچه سوار و افساردار با هم باشند جنایت حیوان بر عهده افساردار است ، ولی بهتر تفصیل دادن بین صورتی است که یکی از این دو تسلط کامل بر حیوان دارد ، که تنها او ضامن است و صورتی که در تسلط شریک اند ، که هر دو ضامنند

( مسئله 883 ) : اگر قطار حیوانی را میراند ، آیا همانند راندن یک حیوان

است ؟ 2 وجه است ، و اقوی آن است که در صورت ناتوانی از حفظ همه مانند صورت انفراد نباشد

( مسئله 884 ) : چنانچه حیوان را نگاه داشت ، ضامن جنایت وی خواهد بود خواه بر آن سوار باشد یا افسارش را در دست داشته باشد ، ولی دور نیست ضمن جنایت پای حیوان در موردی که ایستادنش ضرر به راه مسلمین ندارد نباشد ، و اگر حیوان را بزند و جنایتی بر کسی وارد آورد ، زننده ضامن است ، مالک حیوان باشد ، یا نباشد سوار بر آن باشد ، یا از دنبال یا جلو ، حیوان را ببرد ، یا دیگری ، و اگر آسیبی بر آنکه بر حیوان سوار است وارد آید ، زننده ضامن آن نیز هست بلی اگر با زدن در مقام دفع آسیب حیوان است ، ضامن جنایت او نیست ، مگر آنکه بدون زدن و آسیب حیوان قابل دفع باشد ، یا به کمتر از اندازه ای که او را دفع کرده ، دفع آسیب می شده که در اندازه زائد ضامن جنایت بر حیوان است ، خواه آزاری به کسی برساند ، یا مال وی را تلف ساخته ، یا عیب دار گرداند

( مسئله 885 ) : جنایت گوسفندان را به خوردن و یا تباه کردن زراعت کسی غیر از مالک ، مشهور علماء در روز سبب ضمان ندانسته و در شب قائل به ضمان شده اند ، ولی ملاک ضمان بر کوتاهی کردن در حفظ چرندگان و عدم ضمان بر کوتاهی نکردن ، بدون فرق بین شب و روز قوی است

( مسئله 886 ) : اگر دو نفر بر حیوان سوار شدند ، در ضامن بودن مساویند مگر آن که یکی از آن دو تسلط بر حیوان نداشته در او تصرف نکند ، که ضمان بر عهده دیگری است

( مسئله 887 ) : چنانچه حیوانی به زراعت کسی صدمه وارد آورد حق ندارد برای نگهداری زراعت خود او را به زراعت دیگران بیرون نماید

( مسئله 888 ) : اگر انجام دهنده کار و آن که سبب است ، در جنایتی دست داشتند ، هر کدام قوی تر از دیگری در آن جنایت باشد ، اتلاف یا عیب به او مستند باشد ، ضامن است ، مانند کندن چاه و هل دادن دیگری در آن ( کننده چاه سبب ، و هل دهنده مباشر است ) و در این حکم فرقی بین جای مباح یا مالک غیر که اجازه داده ، یا غیر آن نیست ، و اگر چاه یا چاله را در ملک غیر حفر کرد ، و دیگری شخص سومی را از روی نادانی در چاه انداخت و مرد یا زخم یا شکستگی به وی دست داد ، آیا چاه کن ضامن است ، یا هل دهنده نادان ؟ دو وجه است و به نظر قریب می رسد که ضمان بر هر دو باشد ، ولی چنانچه چاه را در ملک خود حفر نموده و سر آن را پوشید و دیگری را درخواست کرد و اعلام ننموده ، در چاه افتاد ، مشهور علماء مالک را ضامن دانسته اند و اوفق آن است که بین موردی که در معرض افتادن بوده و غالباً کشنده باشد یا قصد کشتن را به این گونه داشته و بین صورتی که در معرض افتادن نبوده و قصد آن را نیز مالک نداشته باشد ، تفصیل داد ، در صورت اول با یکی از 2 شرط قصاص و بدون آن خون بها ، و در مورد اخیر چیزی بر عهده مالک نیست

( مسئله 889 ) : چنانچه چاله ای حفر نمود و دیگری آن را گودتر کرد ، و کسی در آن افتاد و آسیبی دید یا مرد ، آیا ضمان بر عهده اولی است یا بر عهده هر دو ؟ دو وجه است

( مسئله 890 ) : اگر سنگی را در راه نهاد ، کسی با برخورد ، آن را غلطاند ،

دیگری با او برخورد و بر زمین افتاد و آسیبی دید ، آنکه سنگ را غلطانده ضامن است ، و بعضی ضمان را بر عهده عاقله اش دانسته اند

( مسئله 891 ) : چنانچه با برخورد به کسی که در ملک خود نشسته یا ایستاده یا در جای وسیع راه باشد یا نه ، صدمه و آسیبی به او برساند ، ضامن است در عمد قصاص و گرنه خون بها ثابت است و اگر صدمه وارد آورنده خود آسیب دید یا مرد ، کسی ضامن نیست ، ولی نشستن در راه تنگ یا ایستادن در آنجا که موجب آسیبی به کسی یا برخورد با وی شود و آسیب دیده عمداً برخورد نداشته ، آنکه نشسته یا ایستاده ضامن است

( مسئله 892 ) : اگر در چاه یا چاله ای که از روی ستم حفر شده افتاد و دیگری نیز بر روی او افتاد هر دو مردند آنکه چاه یا چاله را حفر کرده ، ضامن خون بهای هر دو است ، و احتمال دارد که فرق گذارد بین موردی که مرگ هر دو مستند به افتادن هر دو باشد ، که هر کدام ضامن دیگری است و موردی که مرگ هر یک مستند به افتادن خود وی تنها باشد که کسی ضامن نیست

( مسئله 893 ) : چنانچه در کنار چاه به سوی چاه لغزید ، به دیگری چسبید و او را کشید و دومی سومی را ، و هر کدام بر روی دیگری در چاه افتاده مردند اگر اولی نمی دانسته و چاه در راه آباد و آمد و رفت ، یا در ملک خود وی بدون اجازه حفر شده ، دو سوم خون بهایش بر چاه کن و دومی بوده ، و گرنه یک سوم بر عهده دومی است ، و نیم خون بهای دومی بر عهده اولی است ، اما خون بهای سومی کاملاً بر عهده دومی می باشد ، و اگر چهار نفر باشند ، به همین قیاس ( قتل اولی مستند به سه نفر است خود وی که دومی را کشیده و دومی که سومی را و سومی که چهارم را کشیده ثلث آن ساقط و بر هر یک از 2 نفر بعدی یک ثلث خون بهای وی لازم می آید ، و هم چنین در قتل دومی و سومی ، قتل هر یک به خود وی و بعدی مستند است ، و اولی در غیر قتل دومی و دومی در غیر قتل سومی ضامن نیست ) و فرموده بعض بزرگان در فرض اول سه چهارم خون بهای دومی را بر عهده اولی و بر دومی یک چهارم خون بهای اولی و بر هر یک نصف خون بهای سومی را قرار داده ، قابل قبول نیست و اگر چاه فراخ بوده هر کدام در زاویه ای افتاده مردند ، خون بهای اولی بر عهده کسی است که چاه را از روی ستم حفر کرده ، و گرنه که از روی عدوان و ستم نباشد ، خون اولی هدر است

( مسئله 894 ) : اگر کسی را به سوی چاه یا غرق گاهی از ( استخر ، یا دریا ، یا رودخانه بزرگ ) کشیده ، هر دو افتاده ، و اولی به افتادن بر روی دومی مرد خونش هدر است و اگر آنکه را کشیده مرد ، چنانچه این گونه کشاندن عادتاً کشنده باشد ، یا به قصد کشتن او را کشید ، بر کشنده قصاص ثابت است ، و اگر هیچ یک از این دو شرط نبود قتل شبه عمد است ، و خون بها به وی تعلق می گیرد و هرگاه دومی سومی را کشید هر یک به سبب افتادن دیگری بر روی وی مردند ، حکم همان است که در مسئله 893 گفته شد ؛ دومی نصف خون بهای اولی را ضامن ، و اولی نصف خون بهای دومی را و احتمال دارد که خون بهای سومی بر عهده دومی باشد و یابر اولی و دومی تنصیف شود و اگر سومی چهارمی را کشید و بعضی بالای بعض دیگر افتاده مردند ، حکم مانند گذشته است هر قبلی ضامن خون بهای بعدی خود است در فرض سه نفر

دومی ضامن خون بهای سومی و در فرض چهار نفر دومی و سومی هر کدام ضامن یک ثلث خون بهای اولی هستند ، و دومی را اولی و سومی هر یک ثلث ضامن می باشند ، و دومی ضامن نصف خون بهای سومی است و چهارمی را به جز سومی دیگری ضامن نیست

( مسئله 895 ) : چنانچه اولی در چاه افتاد ، سپس دومی بالای وی ، و اولی مرد ، دومی در فرض عمد با یکی از 2 شرط ( افتادن به قصد کشتن ، غالباً کشنده بودن ) قصاص دارد ، و با نبود هر دو شرط دیه ( خون بها ) ( در شبه عمد بر خود وی و در فرض خطأ محض بر عاقله اش ) ثابت است ، و مرگ دومی هدر می باشد ، و اگر سومی بالای آن دو افتاد و همگی مردند ، چنانچه پایین رفتن اولی موجب مرگش نشده باشد ، خونش بر عهده دومی و سومی است ( و عمد و شبه آن و خطأ محض در آن متصور است ) و گرنه که حفر چاه از روی ستم یا هل دادن دیگری مؤثر نبوده ، دومی و سومی هر کدام ضامن نصف و خون بهای دومی بر سومی و سومی هدر است یا خون بهایش بر عهده حفر کننده چاه می باشد ، و اگر کسی دیگری را نکشیده و مرگ هر یک سببی دیگر داشته ، هیچ کس ضامن خون دیگری نیست ، مگر در بعض صور که بر عهده حافر ( کننده چاه ) است

یادآوری

در مورد گودالی که برای شکار شیر آماده شده و چهار نفر در آن افتادند ، اولی دومی و دومی ، سومی و سومی ، چهارمی را گرفت ، و هر چهار را شیر داخل آن کشت روایتی صحیح(1) وارد شده ، که امیرالمؤمنینعليه‌السلام قضاوت فرمودند که اولی شکار شیر است ، و کسانش 31 دیه ( خون بهای دومی را باید بپردازند و دومی 32 دیه ( خون بهای ) سومی را باید به کسانش و سومی تمام خون بهای چهارمی را باید به کسانش غرامت بدهد ، و فتوی اصحاب طبق این روایت مشهور است ، و لازم است در این گونه موارد به این روایت عمل شود

( مسئله 896 ) : اگر دو نفر انسان آزاد ( غلام و کنیز نباشند ) با هم برخوردند خواه هر دو سوار بودند ، یا پیاده ، یا یکی سوار دیگری پیاده ، و هر دو مردند وارث هر یک از مال دیگری حق نصف خون بهای مورث خود و نصف قیمت وسیله سواری وی را ( اگر سواره بوده ) و تلف شده یا نصف خسارت عیب دار شدن آن را دارد ، و در صورتی که خطأ محض نباشد مقاصّه محقق می شود ( هر کدام هر چه بدهی دارد در مقابل طلب حساب کرده تفاوت پرداخت می گردد ) و در مورد خطأ محض دیه ( خون بهای ) هر کدام بر عاقله دیگری است و عاقله ضامن تلف یا عیب دار شدن مرکب ( وسیله سواری و یا مال دیگری ) نیست و هم چنین اگر یکی از آن دو حرکت مؤثری نسبت به دیگری در تلف جان یا مال یا عیب آن نداشته ، ضامن نمی باشد

و در موردی که کار یکی از آن دو یا هر دو غالباً کشنده بوده یا قصد کشتن را با کار خود داشته ، هر کدام که زنده ماند حق قصاص از او نسبت به دیگری محقق است

( مسئله 897 ) : چنانچه دو نفر ریسمان را از دو جانب کشیده ، پاره شد و هر

_____________________

1- وسائل الشیعه : ج19 ، باب 4 از ابواب موجبات ضمان حدیث 2

دو افتاده مردند ، نصف دیه ( خون بهای ) هر یک در ترکه دیگری است ، و اگر یکی مرد و کار زنده غالباً کشنده بود ، یا قصد آن را داشته ، قصاص ثابت است ، و چنانچه یکی از آن دو غاصب بود هر آسیبی دیده هدر ، و آسیب مالک را ضامن است

( مسئله 898 ) : اگر دو حیوان سواری بر دو سوار خود غالب آمده و با هم برخورده آسیبی پدید آمد در صورت تلف هر 4 آیا هر سوار ضامن نصف دیه ( خون بها ) و نصف حیوان سواری دیگری می باشد ؟ دو وجه است ، چنانچه جنایت حیوان مورد ضمان باشد اولی ضمان است ( موارد ضمان در مسئله 878 و بعد آن گفته شد ) و هم چنین است حکم در برخورد دو اتومبیل یا دوچرخه یا موتور یا دو هواپیما و امثال آن

( مسئله 899 ) : چنانچه دو کودک سوار با هم برخورده و هر دو مردند ، اگر بیگانه ای آنان را سوار کرده ، دیه ( خون بهای ) هر کدام بر عهده وی خواهد بود ، ولی ضامن نبودن در موردی که برخورد اتفاقی بوده قوی است ، و در این فرض عاقله هر کدام ضامن نصف خون بهای دیگری است همانند موردی که خود سوار شده و منجر به برخورد و تصادف شد و نیز عاقله هر کدام ضامن نصف خون بهای دیگری است ، اگر ولیّ هر یک او را سوار کرده باشد بلی چنانچه در سوار نمودن آنان مفسده باشد ، ولیّ هر یک ضامن جنایت کودک خود است

( مسئله 900 ) : اگر دو زن آبستن با هم برخورده و هر دو با دو جنین مردند ، بر هر یک نصف دیه ( خون بهای ) دیگری و نصف خون بهای جنین وی است

و نصف خون بهای جنین بر عهده مادر است ، و در صورت خطأ محض دیه ( خون بها ) بر عاقله هر یک می باشد و اگر برخورد به اختیار نبوده هیچ یک ضامن نیستند ، و چنانچه یکی از آن دو نمی دانست که دیگری آبستن است نصف خون بهای مادر را خود و نصف خون بهای جنین وی را عاقله اش ضامن است

( مسئله 901 ) : چنانچه دو کشتی به هم تصادم کرده و آنچه در آنها بود یا بعض ( از انسان و مال ، حیوان یا غیر آن ) تلف شد و خود دو کشتی نیز از بین رفته یا شکستند ، اگر به سبب عامل قهری مانند جریان باد و تلاطم امواج دریا بود ، و امکان کنترل آنها وجود نداشته ، هیچ چیز را هیچ کس ضامن نیست ، و اگر با قصد کشتن بوده یا برخورد و تصادف اختیاری غالباً کشنده بوده با سایر شرایط در مردن انسان قصاص از آن کاپیتان که عامل بوده و زنده مانده است ، ثابت است ، و اگر مرده ضامن نصف خون بهای دیگری و اموالی هست که تلف شده ( از ترکه اش باید پرداخت شود ) و هم چنین ضمان با فقد عمد محقق باشد ، و در خطأ محض ضمان خون بهای هر یک بر عهده عاقله دیگری است ، اما ضمان اموال از ترکه خود وی خواهد بود و بر عهده عاقله نیست ، و اگر امکان کنترل کشتی را داشته و کوتاهی در ضبط و جلوگیری از تصادف کرده ، قصاص ندارد ، ولی خون بها و غرامت اموال ثابت است ، و چنانچه یکی قصد کشتن را داشت یا کارش غالباً کشنده بود ، و منجر به کشتن کسی شد ، و دیگری هیچ یک از این دو شرط را دارا نبوده ، هر یک حکم خاص خود را دارد

( مسئله 902 ) : اگر یک کشتی در حال سیر بود یا ایستاده ، و کشتی دیگر در

حال سیر با او برخورد و صاحب کشتی ایستاده کوتاهی در نگهداری و توقف کشتی نداشت ، ضامن آنچه تلف شده از انسان یا مال یا عیب دار گشته از هیچ یک از دو کشتی نیست ، و کلاً بر عهده کاپیتان کشتی است که با کشتی ایستاده برخورده ، و با تحقق یکی از 2 شرط ( قصد کشتن کسی ، یا این نحو برخورد غالباً باعث کشتن می شود ) قصاص بر وی ثابت است ، و آیا کشتی ایستاده با تفریط و کوتاهی ضامن هست و لو کشتی در حال سیر ، کاپیتانش کوتاهی در حفظ کرده ؟ جای تأمل است و هم چنین است حکم برخورد دو اتومبیل یا قطار و امثال اینها

( مسئله 903 ) : چنانچه در حال سیر کشتی به اصلاح آن پرداخت ، و جائی از کشتی به سبب بیرون آوردن لوحی یا شکستن چیزی سوراخ شده ، غرق شد ضامن آنچه ازمال دیگری و خود کشتی اگر از آن دیگری است می باشد ، و خون بهای انسان غرق شده نیز بر عهده وی است ، و اگر در وسط آب فراوان دریا آن را عمداً غرق نمود ، در مردن انسان با شرایط قصاص بر وی خواهد بود

( مسئله 904 ) : اگر جمعی با منجنیق سنگی را به قصد کشتن کسی پرتاب کردند یا غالباً باعث کشتن انسان می شد و کسی را کشتند ، ثبوت قصاص قوی است و چنانچه یکی از خود آنان کشته شد ، خون بهایش بر عاقله بقیه است ، اگر از روی خطأ محض باشد و در شبه عمد بر خود آنان خون بهای وی تعلق می گردد ( معلوم است ، سهم خود وی از خون بها کم می شود )

( مسئله 905 ) : چنانچه سه نفر در ویران کردن دیواری با هم شرکت داشتند

و بر یکی از آنان فرو ریخت و مرد ، یک سوم خون بهای وی ساقط ، و بر هر یک از عاقله دو نفر ثلث خون بهای مرده لازم است ، ولی جا دارد که دو ثلث خون بها بر عهده خود آن دو باشد چون قصد عمل را داشته ( شبه عمد ) می شود

( مسئله 906 ) : اگر کشتی مشرف به غرق شدن شد جائز بلکه واجب است کالایی را که با انداختن آن در دریا سرنشینان کشتی از غرق نجات پیدا می کنند در دریا انداخت ، و هرگاه یکی از سرنشینان بدون درخواست یا ضمانت دیگری کالای خود را در دریا انداخت ، خواه ترس غرق باشد و یا نباشد ، کسی ضامن کالای وی نیست ، ولی اگر کالای دیگری را بدون اجازه صاحبش بیندازد ضامن است ، و اگر از دیگری درخواست انداختن کالا در آب کرد تا کشتی سالم از غرق شدن بماند و نشانه ای در گفتارش از ضمان نیست ، قوی آن است که درخواست کننده ضامن آن کالا نباشد ، لکن مشکل است بلی اگر نشانه مجانیت باشد ، کسی ضامن نخواهد بود ، و چنانچه دیگری ، در خواست انداختن با ضمانت کرد ، و آن کس انداخت ، درخواست کننده ضامن است ، و هم چنین است اگر هر دو را ترس حاصل گردد ، یا انداختن ، به مصلحت صاحب کالا تنها یا با دیگری باشد ، و آیا دستور دهنده در موردی که ترس تنها به صاحب آن دست داد ، ضامن کالا هست ؟ در آن خلاف است و اقوی صحت ضمان است

( مسئله 907 ) : ضمان در مثلی ، مثلی و در جنسی قیمتی ، قیمت حال انداختن ( با فرض ترس نبودن ) مناط است

( مسئله 908 ) : ضامن شدن به صورت اشتراک بر دو قسم است : 1 ده نفر مثلاً ضامن 10000 هر کدام 101 آن 1000 باشند 2 در مثال هر یک از 10 نفر ضامن کل 10000 باشند یعنی 10 ضامن هر یک کل 10000 را ضمانت بکنند در صورت اول ضمان صحیح و بر عهده هر کدام همان مقداری است که ضمانت کرده ، و صورت دوم بنابر اصح نیز درست است و مانند واجب کفایی است

( مسئله 909 ) : اگر کسی که درخواست انداختن کالا را در آب کرده ضمان آن را با سرنشینان کشتی بر عهده گرفت ، و دیگران امتناع کردند ، بیش از سهم خود را از کالا ضامن نیست ، ولی خالی از اشکال نمی باشد

( مسئله 910 ) : بلی اگر درخواست کننده ، ادعای اذن دیگران یا وکالت آنان را کرد و آنان انکار کردند ، و صاحب کالا دانست و اقدام به انداختن کالای خود کرد ، بدون اشکال بیش از سهم خود را درخواست کننده ضامن نیست ، ولی اگر بعد از انداختن انکار نمودند ، آیا ضامن همه کالا است ؟ اشکال دارد

( مسئله 911 ) : اگر زخمی بر مرتدی یا کافر حربی وارد آورد ، کافر اسلام آورد و مرتد به اسلام برگشت ، سپس زخم زننده با 3 نفر دیگر وی را زخم زده پنج زخم سرایت کرده و مرد در صورت عمد ولی مقتول حق قصاص دارد ، ولی باید برای هر یک از آن نفرات 43 خون بها در مورد مماثل بودن ( همه با مقتول مرد یا همه زن بودند ) و برای جانی اول 87 آن را پرداخت نماید

( مسئله 912 ) : دختری سوار بر دیگری شد ، دختر سوم دومی را قلقلی کرد ، افتاد ، دختر سوار بر زمین افتاده جان سپرد ، در ضمان چند گفته است 1 ثلث

خون بهایش ساقط و دو ثلث بر عهده دختر دوم و سوم هر یک ثلث است 2 اگر قلقلی کننده دومی را ملجأ و مضطر کرده همه خون بها بر عهده قلقلی کننده است و گرنه بر عهده دختر دوم می باشد 3 خون بها دو قسمت بین سومی و دومی هر کدام نصف است ، و مقتضی قاعده که جمعی اختیار فرموده اند ، قول دوم است

( مسئله 913 ) : در روایتی صحیح(1) از امام پنجمعليه‌السلام وارد شده ، که شش نوجوان در رودخانه فرات بودند ، یکی از آنان غرق شد ، سه نفر از 5 نفر شهادت دادند که آن دو نفر او را غرق کرده ، و دو نفر دیگر غرق را به گردن آن سه نفر قرار دادند ، حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام قضاوت فرمودند ، خون بها 5 قسمت شده 52 بر عهده 3 نفر و 53 بر عهده 2 نفر است ، ولی این واقعه مخصوصی است و حکم خود را دارد

احکام دیات

( مسئله 914 ) : دیه ( خون بهای ) مرد آزاد مسلم ، کوچک باشد یا بزرگ یکی از 6 چیز است : 1 100 شتر 2 200 گاو 3 1000 گوسفند 4 200 حله هر حله دو پوشش است 5 1000 دینار 6 10000 درهم ، و دیه دهنده در اقسام قتل مخیّر بین این 6 چیز است ، و دیه عمد با غیر آن تنها در سن شتران فرق دارد و هر یک از این 6 قسم اصل است و بدل از دیگری نمی باشد ( مسئله 915 ) : در خون بهای قتل عمد ( در موردی که خون بها واجب است

______________________

1- وسائل الشیعه : ج19 ، باب 2 موجبات ضمان ، حدیث 1

یا تراضی بر خون بها شد ) لازم است شترها نر بوده بزرگ باشند خواه قیمت هر یک به اندازه 20 گوسفند باشد یا نباشد

( مسئله 916 ) : دینار یک مثقال شرعی است و 18 نخود طلای سکه دار است ، و هر درهم مساوی با 6/12 نخود نقره سکه دار می باشد ، بنابراین خون بهای مرد آزاد مسلم 750 مثقال طلای 24 نخودی و از نقره 5250 مثقال است

( مسئله 917 ) : حله دو پوششش است و لازم نیست که برد یمن یا نجرانی باشند

( مسئله 918 ) : در گاو و گوسفند نر بودن و سن خاصی معتبر نیست ، همین که به حیوان گاو یا گوسفند گفته شود کافی است و بهتر است که بزرگ سال باشند

( مسئله 919 ) : خون بهای قتل عمد در غیر مورد تراضی ظرف یک سال پرداخت می شود

سن شتران

( مسئله 920 ) : در سن شتری که در قتل شبه عمد داده شود 5 قول است : 1 33 بنت لبون 33 حقه 34 خلفه همه فحل دیده 2 33 حقه 33 جذعه 34 ثنیه همه فحل دیده 3 33 بنت لبون 33 حقه 34 ثنیه فحل دیده 4 30 بنت لبون 30 حقه 40 خلفه ( آبستن ) 5 30 حقه 30 جذعه 40 خلفه ، و قول چهارم صحیح ترین این گفته ها است و این شتران را جانی باید بپردازد و بر عهده عاقله اش نیست

( مسئله 921 ) : در سن شتران دیه قتل خطأ محض سه گفته است : 1 آنچه مشهور بین علماء است 20 بنت مخاض 20 ابن لبون 30 بنت لبون. 30 حقه 2 25 بنت مخاض 25 بنت لبون 25 ءحقه 25 جذعه 3 20 بنت مخاض 20 ابن لبون 20 بنت لبون 20 حقه 20 جذعه ، و اظهر قول اول است و این شتران یا سایر اقسام دیه در سه سال باید پرداخت شود ، و هم چنین است خون بهای شبه عمد بنابر انسب ، و دیه اطراف یعنی اعضاء نیز در خطأ محض یا شبه عمد خواه به ثلث خون بها برسد یا نرسد

( مسئله 922 ) : بنت مخاض شتری است ماده که یک سالش تمام و در سال دوم باشد ، و بنت لبون شتر ماده ای است که در سال سوم باشد ، و این لبون شتر نری است که در سال سوم داخل باشد ، و حقه شتری است که داخل در سال چهارم شده وجَذَعه ، به شتری گفته می شود که در سال 5 داخل شده باشد ، و خلفه شتری است که آبستن بوده بین 5 تا 8 سال ، و ثنیه شتری است که در سال ششم داخل شده باشد

( مسئله 923 ) : خون بهای قتل خطأ محض بر عهده عاقله قاتل است مگر قتل به سبب اقرار ثابت شده و عاقله به آن اعتراف ندارد ، که بر عهده خود جانی است ، و خود قاتل از عاقله نیست و بعد از پرداخت عاقله حق رجوع به جانی را ندارد

( مسئله 924 ) : اکثر علماء در قتل خطایی که به اعتقاد عدم ایمان مقتول در دارالحرب کشته شده ، دیه را ساقط دانسته اند