خون بهای شجاج ( زخم های سر و صورت )
و اینها 9 قسمند :
( مسئله 1125 ) : اول حارصه است و آن زخمی است که پوست را خراش داده خون نمی کند ، و دیه آن یک شتر است ، و در آن فرقی بین زن و مرد و کوچک و بزرگ نیست ، و دیه این زخم در انسان مملوک ( غلام ، کنیز ) 1001 قیمت وی می باشد مادام که قیمتش از خون بهای انسان آزاد تجاوز نکند و هم چنین در زخم های آینده و می توان به جای یک شتر 1001 از سایر اقسام 5 گانه خون بها را پرداخت
( مسئله 1126 ) : دوم دامیه است و آن زخمی است که کمی داخل گوشت سر یا صورت می شود و در آن 2 شتر است
( مسئله 1127 ) : سوم متلاحمه است ، و آن زخمی است که بسیار داخل گوشت می شود و به سمحاقه ( پوست نازک روی استخوان ) نمی رسد ، و گاهی به آن باضعه گفته می شود و در آن 3 شتر است
( مسئله 1128 ) : چهارم سمحاق است ، و آن زخمی است که گوشت را بریده ، به پوست نازکی که استخوان را می پوشاند می رسد و در آن چهار شتر است
( مسئله 1129 ) : پنجم موضحه است ، و آن زخمی است که پوسته روی استخوان را پاره کرده ، استخوان را آشکار می سازد و دیه آن 5 شتر است
( مسئله 1130 ) : ششم هاشمه است ، و آن زخمی است بیش از موضحه ، استخوان را می شکند ، و دیه آن 10 شتر است
( مسئله 1131 ) : هفتم منقلّه است و آن زخمی است که استخوان را از جایی که خداوند آفریده به جای دیگر منتقل می کند و دیه آن 15 شتر است
( مسئله 1132 ) : هشتم مأمومه است و آن زخمی است که به ام الرأس ( پوسته ای که مغز سر را دارد ) یا مغز سر می رسد ، و دیه آن 31 خون بهای انسان است 31333 دینار و از شتر 33 عدد کافی است
( مسئله 1133 ) : نهم دامغه است و آن زخمی است که پوسته ام الرأس را که مغز در آن قرار دارد پاره می کند و در آن نیز ثلث خون بها است
( مسئله 1134 ) : گاهی دهم نیز اضافه می شود که به آن جائفه می گویند ( و گاهی به دامغه گفته می شود ) و بسا که تفسیر مأمومه اش قرار می دهند ، به هر تقدیر ، خون بهای آن 31 است و از شتر 33 عدد کفایت می کند ، و این زخم در سر وارد جوف مغز سر می شود ، و اگر زخم در صورت باشد که داخل دهان از آن
دیده شود خون بهایش 200 دینار است ، و چنانچه با درمان خوب شد التیام پذیرفت ، و تنها اثر روشنی یا با شتر فاحش
باقی مانده 50 دینار خون بها دارد و بعض بزرگان 50 را به اضافه 200 دینار دانسته اند و در فرض نرسیدن زخم صورت به داخل دهان و تنها در گونه نفوذ کرده باشد 100 دینار خون بها ثابت است
( مسئله 1135 ) : خون بهای موضحه در صورت مانند سر 50 دینار ( 5 شتر ) است ، و اگر زشتی داشت خون بهایش 41 خون بهای موضحه است ، و زخمی که بر گونه وارد آید و به حد ایضاح نرسیده ، خوب شود 10 دینار خون بهای آن است ، و چنانچه پیکان تیر در استخوان فرو نشست یا به حنک ( زیر چانه ) رسید ، دیه آن 150 دینار است که 50 دینار آن برای زخم موضحه می باشد ، و اگر در صورت صدع ( ترک ، شکاف ) رخ داد دیه اش 80 دینار است و چنانچه پاره ای گوشت ( به اندازه وسعت یک درهم و بیشتر بدون زخم ایضاح بریزد 30 دینار خون بها دارد
( مسئله 1136 ) : دیه زخم موضحه در بدن 40 دینار است
( مسئله 1137 ) : اگر به یک ضربه زخم های متعدد در جای واحد صورت گیرد ، خون بهای عمیق ترین آنها واجب است ، و اگر ضربه متعدد باشد خون بها نیز متعدد می گردد
( مسئله 1138 ) : چنانچه زخمی به عضوی وارد آورد ، بعد آن را جائفه کرد ، مثلاً شانه اش را تا محاذی پهلو شکافت ، سپس زخم را به داخل فرو برد ، دو 1- شتر انقطاع ، بریدن ، برگشتگی بام چشم ( با شکافته شدن و ترکیدن معنی شده )
خون بها تعلق می گردد ( خون بهای زخم اول ، خون بهای جائفه )
( مسئله 1139 ) : همانگونه که گذشت خون بهای زخم ها در سر و صورت مساوی هستند
( مسئله 1140 ) : اگر زخمی به عضوی از بدن کسی که خون بهای معین دارد وارد آورد ، به نظر مشهور علماء خون بهای آن به نسبت خون بهای آن عضو با خون بهای سر خواهد بود ( مثلاً خون بهای شست دست که 31 خون بهای دست است و خون بهای هر یک از چهار انگشت دیگر 61 اگر زخم حارصه به انگشت شست وارد آید ، دیه آن یک جزء از 12 جزء یک شتر است یا 65 دینار ولی در عموم این حکم نسبت به عضوی که استخوان ندارد مانند آلت رجولیت اشکال است
( مسئله 1141 ) : چنانچه دو زخم موضحه به سر یا صورت کسی وارد آورد ، دیه هر کدام 5 شتر یا 201 از اقسام دیگر خون بها است ، و اگر دیگری بین این دو زخم را با زخمی که خود وارد آورد متصل سازد ، خون بهایش بر عهده همین دیگری است ، و چنانچه مجنی علیه این کار را کرد ، هدر است ، ولی اگر جانی اول بین دو زخم موضحه را با جنایتی دیگر وصل نموده فاصله را از بین برد ، یا دو زخم اول سرایت کرده ، بین آنها متصل و فاصله برداشته شد ، در مسئله 4 قول است : 1 یک خون بهای موضحه بیشتر واجب نیست 2 سه خون بها لازم است 3 تفصیل بین یک ضربه که باعث دو زخم موضحه شد و خود جانی آن دو را به هم متصل کرد ، یا با سرایت یکی شدند ، که خون بهای یک موضحه لازم است ، و بین دو ضربت که دو خون بها در هر دو صورت واجب می شود ، 4 اگر به سبب جنایت جانی وصل شد ، سه خون بها و اگر به سرایت بود ، بیش از همان دو خون بهای دو زخم موضحه چیزی واجب نمی شود ، و حق همین قول است
( مسئله 1142 ) : گفته شد که اگر چند زخم موضحه بر کسی وارد آورد ، هر کدام خون بهای جدا دارد ، مگر در صورت اتّصال زخم ها که یک خون بها بیش واجب نمی شود ، و چنانچه عمق زخم ها مثلاً در صورت اتّصال ( وسط با دو طرف فرق داشت ) ملاک خون بها بر زخم عمیق تر است
( مسئله 1143 ) : اگر زخم موضحه ای بر کسی وارد آورد ، و التیام پذیرفت سپس همان جانی یا دیگری بر جای همان زخم ، زخمی موضحه دیگر وارد آورد ، خون بهای دیگری واجب می شود
( مسئله 1144 ) : چنانچه در دو عضو کسی زخم وارد بیاورد هر یک خون بهای خود را دارد ، خواه به یک ضربت باشد یا بیشتر و آیا زخم سر و صورت یکی به حساب می آید ، یا متعدد ؟ اشکال است ، و دور نیست اگر زخم در سر و صورت متصل باشد یکی حساب شود ، و اگر متصل نباشد ، دیه متعدد باشد ، خواه به یک ضربه باشد یا بیشتر
( مسئله 1145 ) : اگر دو زخم موضحه بر کسی وارد آورد ، و هر دو را مبدل به هاشمه کرد ، و در باطن دو هاشمه به هم متصل شده یکی شدند ، حق تعدد زخم است اگر با دو ضربت حاصل شده باشد
( مسئله 1146 ) : چنانچه یکی زخم موضحه ای به کسی وارد ساخت ، دیگری او را هاشمه کرد ، سومی منقله اش ، و چهارمی زخم را مأمومه نمود جمعی از علماء بر اولی و دومی و سومی هر کدام 5 شتر لازم دانسته و بر چهارمی 18 شتر یا به اضافه ثلث که خون بهای کامل زخم مأمومه باشد ولی بعض بزرگان ، بر هر کدام خون بهای همان جنایت و زخم خود را واجب کرده ، اولی خون بهای موضحه ، دومی خون بهای هاشمه ، و سومی خون بهای منقّله و بر چهارمی دیه مأمومه لازم است ، لکن احسن تفصیل است بین صورتی که زخم غلیظ تر مستلزم زخم پایین تر از خود غالباً باشد ، که گفتار جماعت صحیح وگرنه بر هر کدام خون بهای زخم خاص خود است
( مسئله 1147 ) : اگر زخم جائفه ای به کسی وارد ساخت ، و جانی دوم فقط کارد را عمداً وارد نموده چیزی نبرد ، بر دومی تنها تعزیر ثابت بوده ، ضامن چیزی نیست ، و چنانچه پاره ای از گوشت بالا یا پایین برید ، در آن حکومت می باشد و هم چنین است اگر جانی دوم پاره ای از بیرون زخم از سمتی داخل و باطن از سمتی دیگر برید ، ولی اگر زخم جائفه را در بیرون و باطن توسعه داد ، آیا جائفه ای دیگر به حساب آمده ، خون بهای جائفه به وی تعلق می گیرد که جمعی گفته اند ؟ محلّ اشکال است ، ولی بعید نیست
( مسئله 1148 ) : چنانچه چاقو را در عضو باطنی که آشکار و هویدا شده ( مانند ، جگر ، دل ) فرو برد ، حکومت ثابت است و اگر بعد از زخم جائفه جانی دیگری داخل جوف او را با جنایت عمداً آشکار نموده مجنی علیه بدین سبب ، مرد ، قاتل بوده و قصاص دارد ، و در غیر صورت عمد خون بهای کامل ثابت است و بر جانی اول 31 خون بها ( دیه جائفه ) واجب می شود و اگر بخیه شد و دیگری آن را پاره کرد ، موجب نقص شد ، بر وی ارش است و چنانچه
پاره ای از آن التحام و التیام یافت ( چه در ظاهر چه در باطن ) و دیگری یا جانی اول او را پاره کرد ، نیز در آن حکومت است ، ولی اگر پاره کردن بعد از التحام و التیام کامل زخم باشد ، خون بهای جائفه واجب می گردد
( مسئله 1149 ) : اگر در دو جای بدن بر کسی زخم جائفه وارد آورد ، دو ثلث خون بهای کامل واجب می شود و اگر سه زخم جائفه وارد ساخت ، خون بهای کامل لازم است ، و اگر آلت را مانند نیزه به سینه فرو برده از پشت بیرون آورد ، دو جائفه او را حساب کرده اند ، ولی خالی از اشکال نیست ، مگر از دو طرف نیزه را فرو برده مثلاً به هم متصل شوند یا نشوند ، و هم چنین اگر سلاح یا چاقو را در پیش سر فرو برد و از عقب سر بیرون آورد لکن اولی در خون بهای آن31433 دینار است
( مسئله 1150 ) : چنانچه گردن کسی را زخم زده سلاح یا چاقو را در حلقش فرو ببرد ، خون بهای جائفه را دارد ، ( ولی در آن تأمل است ، و اگر صورت را زخم کرد و زخم را به داخل دهان رساند جائفه به حساب نمی آید
جنایتی که باعث تغییر رنگ شود
( مسئله 1151 ) : اگر جنایتی بر کسی وارد آورد که جایی زخم نشود و عضوی نشکند ، مثلاً با پای وی را لگد زد ، یا با کف دست و امثال آن ، و محل باد کرد ، حکومت دارد ، و چنانچه با جنایت ، رنگ صورت را سرخ کرد ، 5/1 دینار ، سبز کرده 3 دینار ، سیاه نمود 6 دینار خون بها دارد ، و اگر یکی از سه رنگ با جنایت بر بدن روی داد ، نصف آنها واجب می گردد
( مسئله 1152 ) : به سبب تغییر رنگ در صورت و بدن ، حکم ثابت است و استمرار و دوام آن لازم نیست ، همانگونه بین زن و مرد فرقی نمی باشد
( مسئله 1153 ) : مشهور علماء حکم دو مسئله بالا را در مورد تغییر رنگ مخصوص ، به سیلی زدن ندانسته اند و آن انسب است
( مسئله 1154 ) : بعید نیست خون بهای تغییر رنگ شامل سر نیز باشد
خون بهای اسقاط حمل ( جنین )
( مسئله 1155 ) : خون بهای اسقاط جنین به اختلاف مراتب فرق دارد ، اسقاط و اخراج نطفه مرد آزاد مسلم از رحم 20 دینار و در علقه 40 دینار و در مضغه 60 دینار و اگر استخوان داشت و گوشت بر آن روئید 80 دینار است ( دینار 18 نخود طلا است که یک مثقال شرعی و43 مثقال صیرفی ( معمولی است )
( مسئله 1156 ) : خون بهای جنین که خلقتش تمام شده و هنوز روح در آن ندمیده از انسان آزاد مسلم 100 دینار است ، و در این مراحل پنج گانه فرقی بین دختر و پسر ( نر و ماده ) نیست
( مسئله 1157 ) : مشهور آن است که منی بعد از استقرار در رحم 40 روز نطفه و 40 روز بعد علقه و 40 روز سوم مضغه می باشد
( مسئله 1158 ) : انسب است که برای هر قطره خونی که در ظرف 40 روز در نطفه حاصل می شود تا به علقه برسد 2 دینار خون بها افزوده شود ، و هم چنین برای هر شبه رگی گوشتی که در علقه پیدا می شود 2 دینار 2 دینار افزوده شود تا به حد مضغه برسد و در مثل هر گره استخوان خشکی که در مضغه پیدا گردد 4
دینار اضافه شده تا به 80 دینار برسد
( مسئله 1159 ) : خون بهای جنینی که خلقتش تمام شده ، روح در او دمیده در انسان مسلم آزاد 1000 دینار برای پسر و 500 دینار برای دختر است و فرقی نیست که به سبب جنایت در داخل رحم بمیرد یا خارج آن
( مسئله 1160 ) : در خون بهای نطفه که در رحم مستقر شده حسب اطلاق روایات و فتاوی بسیاری فرقی بین زن یائسه و غیر آن و آبستن و غیر آبستن نیست، لکن دور نیست که این خون بها اختصاص به سقوط نطفه از زنی داشته باشد که یائسه و حامل و صغیره نباشد
( مسئله 1161 ) : بنابر نظر مشهور حلول روح در جنین بعد از 4 ماه است و در پاره ای روایات 5 ماه دارد
خون بهای جنین ذمی ( یهودی ، نصرانی ، مجوسی )
( مسئله 1162 ) : مشهور آن است که دیه اسقاط جنین ذمی ( یهودی ، نصرانی ، مجوسی ) که خلقتش کامل شده ولی روح در آن ندمیده 101 خون بهای پدرش 80 درهم است ، و در پاره ای روایات 101 خون بهای مادرش ( 40 درهم ) گفته شده و بعضی از علماء به آن فتوی داده اند ، و باکی ندارد و در هر مرتبه از مراتب قبلی 51 خون بهای تامّ الخلقه را دارد ، نطفه 16 درهم ، علقه 32 ، مضغه 48 و مرحله بعدی 64 درهم است و بنابر روایت 101 خون بهای مادر 8 16 24 32 می شود