راه بهشت

راه بهشت 0%

راه بهشت نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

راه بهشت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سیدمحمد حسینی بهارانچی
گروه: مشاهدات: 27376
دانلود: 4376

توضیحات:

راه بهشت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 329 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27376 / دانلود: 4376
اندازه اندازه اندازه
راه بهشت

راه بهشت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

در کناری قرار می گیرد، و چون ملائکه مأمور به سؤال وارد می شوند، صبر به نماز و زکات و احسان می گوید: "اگر شما از حمایت او عاجز هستید، من او را کفایت خواهم نمود".»(1)

علّامه مجلسی در کتاب بحار از امام باقر و یا امام صادقعليهما‌السلام نقل نموده که فرمودند: «هنگامی که مؤمن داخل قبر می شود، شش صورت با او داخل قبر خواهند شد، یکی از آنان از نظر زیبایی و عظمت و پاکیزگی و خوش بویی بهتر از دیگران می باشد، پس یکی از آنان در طرف راست، و دیگری در طرف چپ، و سوّمی در مقابل، و چهارمی پشت سر، و پنجمی پایین پای او می ایستند، و آن که از همه آنان زیباتر است، بالای سر او قرار می گیرد، پس اگر ملائکه عذاب از طرف راست او بیایند، آن که در طرف راست اوست، از آنان جلوگیری می کند، و دیگران نیز هر کدام در همان سمتی که هستند از او حمایت می کنند، پس آن که از همه آنان زیباتر است می گوید: "خدا شما را رحمت کند، شما چه نسبتی با این میّت دارید؟" پس آن که در سمت راست اوست می گوید: "من نماز او هستم"، و آن که در سمت چپ اوست می گوید: "من زکات او هستم"، و آن که مقابل اوست می گوید: "من روزه او هستم"، و آن که در پشت سر اوست می گوید: "من حجّ و عمره او هستم"، و آن که در پایین پای اوست می گوید: "من احسان و صله او هستم"، پس آنان به آن که از همه زیباتر است می گویند: "تو که از همه ما زیباتر و خوشبوتر و باعظمت تر هستی کیستی؟" او می گوید: "من ولایت آل محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین هستم".»(2)

هم نشینی که از انسان جدا نخواهد شد

مرحوم صدوق در کتاب خصال از قیس بن عاصم نقل نموده که گوید: من با جماعتی از قبیله بنی تمیم خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله رسیدیم، من به آن حضرت عرض کردم: «یا نبیّ اللّه!

____________________

1- 72) اصول کافی: 2 / 90 باب الصّبر ح 8

2- 73) بحارالأنوار: 9 / 234؛ محاسن / 288.

ما را موعظه بفرمایید، چرا که ما در بیابان ها رفت و آمد داریم [ و کمتر می توانیم خدمت شما باشیم].» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«هر عزّتی را ذلّتی است، و هر حیاتی را مرگی است، و هر دنیایی را آخرتی است، و هر چیزی را حساب کننده و نگهبانی است، و هر کار خیری را پاداشی است، و هر گناهی را کیفری است، و هر مدّتی را پایانی است.»

سپس فرمود: «ای قیس بن عاصم! بدان که تو را در قبر هم نشینی است، در حالی که تو مرده ای و او زنده است، او در کنار مرده تو دفن خواهد شد، او اگر کریم و بزرگوار باشد، تو را اکرام خواهد نمود، و اگر لئیم و پست باشد، تو را رها خواهد کرد، و از تو دستگیری نخواهد نمود، او با تو محشور می شود، و تو در قیامت همراهی جز او نخواهی داشت، و از تو سؤال نخواهد شد، مگر درباره او، پس سعی کن هم نشین تو جز صالح [ و نیکو و خیرخواه] نباشد، چرا که اگر او صالح و شایسته باشد، با تو انس می گیرد، و اگر فاسد باشد، تو از او وحشت خواهی نمود، و آن هم نشین، عمل و کردار [ و اخلاق] تو است.»

قیس بن عاصم می گوید: به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض کردم: «یا نبیّ اللّه! دوست می دارم فرموده های شما، در قالب شعر قرار بگیرد، و من به وسیله آن بر عرب افتخار کنم، و آن را نزد خود ذخیره نمایم؟» پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دستور داد حسّان بن ثابت - شاعر آن حضرت - را خبر کنند، تا این سخنان را در قالب شعر درآورد.

قیس بن عاصم می گوید: قبل از آن که حسّان بیاید، من در فکر فرورفتم، و سخنان آن حضرت را تبدیل به شعر نمودم و گفتم: «یا رسول اللّه! من خود ابیاتی را آماده کردم و گمان می کنم مطابق با سخنان شما باشد.» سپس این اشعار را خواند:

تخیّر خلیطاً من فعالک إنّما

قرین الفتی فی القبر ما کان یفعل

و لا بدّ بعد الموت من أن تعدّه

لیوم ینادی المرء فیه فیقبل

فإن کنت مشغولاً بشی ء فلا تکن

بغیر الّذی یرضی به اللّه تشغل

فلن یصحب الإنسان من بعد موته

و من قبله إلّا الّذی کان یعمل

ألا إنّما الإنسان ضیف لأهله

یقیم قلیلاً بینهم ثمّ یرحل(1)

گناهانی که سبب عذاب قبر می شود

1 - بدخلقی: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بدن سعد معاذ را با پای برهنه تشییع نمود، و فرمود: «ملائکه به تشییع جنازه او آمده اند.»

سپس بر بدن او نماز خواند، و او را داخل قبر گذارد، و فرمود:

«هفتاد هزار از ملائکه به تشییع او آمده اند، [ و او اهل بهشت است].»

با شنیدن این سخن مادر سعد گفت: «من دیگر باکی بر فرزندم ندارم.» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «اکنون در قبر او را فشار دادند.»

اصحاب عرض کردند: «شما فرمودید: "او اهل بهشت است!!"» فرمود:

«این فشار قبر، برای بداخلاقی او در خانه می باشد.»

سپس به مادر سعد فرمود: «چیزی را بر خدا حتم مکن.»(2)

2 - آزردن شوهر: یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیّاط می گوید: همسر یکی از دوستان شیخ رجبعلی، شوهر خود را اذیّت می کرد، پس از چندی آن زن فوت کرد، و هنگام دفن او شیخ حضور داشت. مرحوم شیخ رجبعلی فرمود: «هنگامی که خواستند آن زن را دفن کنند، اعمالش به شکل یک سگ درّنده سیاهی شد، همین که آن زن فهمید که آن سگ باید با او دفن شود، شروع به التماس و نعره زدن کرد، من دیدم خیلی ناراحت است، از شوهر

____________________

1- 74) خصال / 115.

2- 75) بحارالأنوار: 6 / 261.

سیّدش خواهش کردم که او را حلال کند، و چون او به خاطر من او را حلال نمود، آن سگ رفت، و آن زن را دفن کردند.»(1)

3- عاق والدین: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«عاق پدر و مادر، مورد لعنت خداوند است.»(2)

و فرمود: «عاقّ پدر و مادر، باید جایگاه خود را در آتش آماده نماید.»(3)

و فرمود: «به پدر و مادر خود احسان کن، و اهل بهشت باش، و اگر به آنان آزار نمودی، در آتش خواهی بود.»(4) و فرمود: «بوی بهشت از فاصله پانصد سال به اهلش می رسد، و هرگز به عاق والدین نمی رسد.»(5)

و فرمود: «ملعون است و ملعون است، کسی که عاق پدر و مادر خود باشد.»(6)

و فرمود: «خدا لعنت کند، عاق والدین را.»(7)

و در روایت است که:

روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در مسجد نشسته بود، ناگهان جبرئیلعليه‌السلام نازل شد و گفت: «السّلام علیک یا رسول اللّه!» سپس گفت: «باید به بقیع بروید، تا به برکت قدم شما، امواتی که در فشار و عذاب هستند، نجات یابند.» پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برخاست و با گروهی از اصحاب خود به

____________________

1- 76) کیمیای محبّت / 141.

2- 77) بحارالأنوار: 40 / 45.

3- 78) همان: 40 / 60

4- 79) شجره طوبی: 2 / 373.

5- 80) همان.

6- 81) مستدرک سفینه: 4 / 108.

7- 82) مکاتیب الرّسول: 2 / 126.

طرف بقیع حرکت نمود. امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کرد: «یا رسول اللّه! کجا تشریف می برید؟» فرمود: «به بقیع می روم.» پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله وارد بقیع شد، و صدای ناله صاحب قبری را شنید که می گوید: «الأمان یا رسول اللّه.» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله گوش فراداد، و فرمود: «مرا از کیفر خود، و علّت آن خبر ده.» پس صدایی بلند شد و صاحب قبر گفت: «ای شفیع عاصیان، و ای پیشوای اهل ایمان! نفرین مادر، مرا به این کیفر مبتلا نموده است؛ چرا که من او را آزرده ام، الأمان یا رسول اللّه.» پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بلال را گفت تا مردم را خبر کند، و همه مردم به بقیع بیایند، و چون صدای بلال به گوش اهل مدینه رسید، مدینه به جوش و خروش آمد، و مردم در بقیع جمع شدند، در بین آنان پیرزنی که با پشت خمیده به عصا تکیه داده بود، وارد بقیع شد، و بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سلام کرد و خاک قدم او را بوسه زد، و عرض کرد: «یا رسول اللّه! فرمان شما چیست؟»

فرمود: «ای پیرزن، این فرزند تو است؟» گفت: «آری، یا رسول اللّه.» فرمود: «فرزند تو گرفتار بلا و عذاب است، او را حلال کن.» پیرزن گفت: «حلال نمی کنم.» فرمود: «برای چه؟» عرض کرد: «من او را با شیره جان خود پرورش دادم، و خون جگر خوردم، تا روزی پشت و پناه من باشد، و به من احسان کند، ولی هنگامی که بزرگ شد، مرا آزار نمود، و...» پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دست به دعا برداشت، و عرض کرد: «خدایا، به حرمت آل عبا، صدای این فرزند را به گوش مادرش برسان، تا شاید به فرزند خود ترحّم کند.» سپس به پیرزن فرمود: «گوش کن، تا ناله فرزند خود را بشنوی.» پیرزن چون گوش کرد و ناله جانسوزی را شنید، بی اختیار گریان شد، چرا که او از فرزندش شنید که می گوید: «ای مادر! بالای سرم آتش است، پایین پایم آتش است، طرف راستم آتش است، طرف چپم آتش است، پشت سرم آتش است، امان بده، امان بده، از من بگذر، وگرنه تا قیامت در عذاب خواهم بود، و در دوزخ مخلّد خواهم شد.»

پس پیرزن به حال فرزندش رقّت نمود، و گفت: «خدایا! من از تقصیر فرزندم گذشتم.» پس از گذشت مادر، خداوند لباس رحمت بر او پوشاند، و او را بخشید، و فرزند ندا داد: «ای مادر! خدا از تو راضی شود، که از من راضی شدی.»(1)

بی اعتنایی به نماز

4- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود:

«هر کس به نماز خود بی اعتنایی کند، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا خواهد نمود، شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر، و سه بلا در قیامت.

امّا در دنیا: برکت از عمر و روزی او برداشته می شود، و سیمای صالحین از چهره او گرفته می شود، و اعمال او بدون پاداش می ماند، و دعای او به درگاه خداوند پذیرفته نمی شود، و مشمول دعای نیکان نمی گردد.

امّا هنگام مرگ: ذلیل، تشنه و گرسنه خواهد مرد.

امّا در قبر: ملکی او را شکنجه می نماید، قبر او تنگ و تاریک می شود.

امّا در قیامت: او را به صورت روی زمین می کشند، حساب او سخت خواهد بود، خداوند نظر رحمت به او نمی افکند، و به عذاب دردناکی مبتلا می شود.(2)

سخن چینی

ابن عبّاس می گوید: عذاب قبر سه قسمت می شود: یک قسمت برای غیبت، و یک قسمت برای سخن چینی، و یک قسمت برای بی مبالاتی به بول.(3)

مرحوم شیخ صدوق از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل نموده که آن حضرت ضمن سخن طولانی فرمود: «هر کس بین دو نفر سخن چینی و نمّامی بکند، خداوند در قبر آتشی را

____________________

1- 83) حقوق والدین / 315.

2- 84) بحارالأنوار: 83 / 23.

3- 85) دعوات راوندی / 280.

بر او مسلّط می نماید، و تا قیامت معذّب می باشد، و چون از قبر خارج می شود، چهار مار سیاه بزرگ بر او گماشته می شوند، و آنان او را به دندان می گیرند و نیش می زنند تا زمانی که داخل دوزخ شود.»(1)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود:

«... یا علیّ! از غیبت و سخن چینی پرهیز کن، چرا که غیبت روزه را باطل می کند، و سخن چینی موجب عذاب قبر می شود...»(2)

عاقبت چشم چرانی

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده که فرمود: «هر کس چشم خود را از نگاه به نامحرم پر کند، خداوند در روز قیامت، چشم او را با میخ های آتشی میخ دوز و محشور خواهد نمود، تا حساب خلایق تمام شود، و سپس او را به دوزخ ببرند.»(3)

عذاب قبر برای بی توجّهی به نیازهای برادران دینی

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «هر مؤمنی که برادر دینی او از او درخواست کمک کند، و او بتواند حاجت و نیاز او را تأمین کند و نکند، خداوند در قبر مار عظیمی را بر او مسلّط خواهد نمود، و او پیوسته انگشتان او را می گزد.»

و در روایت دیگری آمده که: «انگشتان او را تا قیامت می گزد، خواه آمرزیده باشد، و خواه معذّب باشد، و اگر صاحب حاجت، او را معذور بدارد، حال او سخت تر خواهد بود.»(4)

____________________

1- 86) ثواب الأعمال / 609

2- 87) تحف العقول / 14.

3- 88) ثواب الأعمال / 613

4- 89) کافی: 2 / 196.

پاداش برآوردن حاجت مؤمن

امام باقرعليه‌السلام می فرماید:

«خداوند به موسیعليه‌السلام وحی نمود: "برخی از بندگان من، با یک عمل نیک به من تقرّب می جویند، و من آنان را در بهشت حاکم می نمایم." موسی عرض کرد: "خدایا آن عمل نیک چیست؟" خطاب شد: "رفتن به دنبال برآوردن حاجت مؤمن، خواه انجام بشود و خواه انجام نشود.»(1)

و در سخن دیگری فرمود:

«بسا مؤمن از حاجت برادر خود با خبر می شود، و چون قدرت انجام آن را ندارد، در باطن خود می کوشد که راهی برای انجام حاجت او بیابد، و خداوند به خاطر همین کوشش باطنی، او را داخل بهشت می نماید.»(2)

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«در احسان و خیرخواهی از برادران خود بکوشید، و همواره بر آن همّت گمارید، چرا که بهشت را دری است به نام معروف، و از آن در، جز اهل معروف داخل نمی شوند.»

سپس فرمود: «هنگامی که بنده ای برای انجام حاجت برادر مؤمن خود حرکت می کند، خداوند دو ملک را در طرف راست و چپ او موکّل می نماید، تا برای او استغفار نمایند، و برای برآورده شدن آن حاجت دعا کنند.»

تا این که فرمود: «به خدا سوگند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برای انجام آن حاجت خشنودتر از صاحب حاجت خواهد شد.»(3)

مؤلف گوید: روایات عجیبی درباره ثواب و آثار برآوردن حاجت مؤمن نقل شده که دیدن آنها سبب شرمساری انسان می شود، و خوب است هر چند صباحی به این گونه روایات توجّه شود، تا انسان از این وظیفه واجب و برکات فراوان آن بازنماند.

____________________

1- 90) همان / 195.

2- 91) همان / 196.

3- 92) همان / 195.

سخت ترین مواقف انسان

حضرت علی بن موسی الرّضاعليه‌السلام فرمودند:

«سخت ترین و وحشتناک ترین حوادثی که برای انسان رخ می دهد، در سه مورد است:

1 - هنگام آمدن به دنیا، و دیدن دنیا،

2 - هنگام خروج از دنیا، و دیدن آخرت و اهل آن،

3 - هنگام برپا شدن قیامت، و خروج انسان از قبر، و دیدن احکام [ و مناظری ]که در دنیا ندیده است، از این رو، خداوند این مواقف را برای پیامبر خود عیسیعليه‌السلام سالم قرار داد، و هراس او را برطرف نمود، و فرمود: «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً»، عیسیعليه‌السلام نیز این مواقف را برای خود، سالم معرّفی نمود و گفت:( وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً ) (1)

به امیرالمؤمنینعليه‌السلام گفته شد: «مرگ را برای ما توصیف کن.» امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود: «سؤال خود را نزد شخص دانایی آوردید.»

سپس فرمود:

«مرگ یکی از سه حالت را دارد: یا بشارت به نعمت ابدی است، و یا بشارت به عذاب ابدی است، و یا حالت وحشت و ترس است، و صاحب آن نمی داند با او چه خواهد شد، و از کدام گروه قرار خواهد گرفت.»

سپس فرمود: «هنگام مرگ مأمورین خداوند به ولیّ و دوست و مطیع امر ما، بشارت به نعمت ابدی خواهند داد، و به دشمن و مخالف ما، بشارت به عذاب ابد خواهند داد، و امّا کسی که امرش مبهم است، و نمی داند حال او چگونه

____________________

1- 93) بحارالأنوار: 6 / 158؛ عیون: 1 / 142.

خواهد بود، او مؤمن گنهکار، و مسرفی است، که سرانجام کار خود را نمی داند، و خبرهای مبهم و ترسناکی به او می رسد، و لکن هرگز خداوند او را با دشمنان ما یکسان نخواهد نمود، و او با شفاعت ما از دوزخ نجات خواهد یافت.»

تا این که خطاب به دوستان خود فرمود:«در عمل به وظایف خود کوشا باشید و [ از خداوند و اولیای او] اطاعت کنید، و از امیدهای کاذب پرهیز نمایید، و عقوبت خدا را ناچیز ندانید، همانا برخی از مسرفین و گنهکاران، پس از آن که سیصد هزار سال در دوزخ می مانند، به شفاعت ما می رسند.»(1)

___________________

1- 94) بحارالأنوار: 6 / 153.

قیامت

اشاره

حادثه بزرگ قیامت

قال سبحانه:( یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْ ءٌ عَظیمٌ * یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُ مْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدیدٌ ) (1) .

یعنی: «ای مردم! از خدای خود بترسید، که زلزله و حادثه قیامت چیز بزرگی است، و آن روزی است که [ مردم از وحشت دگرگون اند و] شما می بینید که از وحشت آن روز مادر از فرزند شیرخوار خود غافل می شود، و اگر باردار باشد وضع حمل می کند، و مردم را مست می بینید، در حالی که مست نیستند، و لکن عذاب خدا بسیار سخت و شدید خواهد بود.»

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«ای مردم! تقوا را تقوا را [ یعنی تقوای دین خود را از یاد نبرید]، ای مردم از حادثه قیامت بترسید؛ چرا که خداوند می فرماید:( إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْ ءٌ عَظیمٌ ) ، یعنی: زلزله قیامت چیز بزرگی است.»(2)

در تفسیر مجمع البیان از عمران بن حصین و ابوسعید خدری نقل شده که گویند:

____________________

1- 95) حجّ / 1 - 2.

2- 96) تفسیر صافی.

دو آیه اوّل سوره حجّ در شب جنگ با یهود بنی المصطلق - که قبیله ای از خزاعه هستند - ، در حالی که مردم در حرکت به سوی دشمن بودند، نازل شد، و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله این دو آیه را برای مردم قرائت نمود، و اکثر مردم در آن شب گریان شدند، و چون صبح شد، زین اسب ها را پایین نیاوردند و خیمه ای برپا نکردند، و همواره گریه می کردند، و در حال حزن و اندوه بودند؛ تا این که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به آنان فرمود: «آیا می دانید روز قیامت چه روزی است؟»

گفتند: «خدا و رسول او داناترند.» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«آن روز، روزی است که خداوند به آدم[عليه‌السلام ] می فرماید: "گروهی از فرزندان خود را به آتش بفرست." آدم[عليه‌السلام ] عرض می کند: "از هر جمعیّتی چه مقدار؟" خدای متعال می فرماید: "از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را به آتش بفرست و یک نفر را به بهشت روانه کن."»

با شنیدن این سخن باز مسلمانان وحشت نمودند، و گریان شدند و گفتند: «یا رسول اللّه، با این وضعیّت چه کسی نجات می یابد؟» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«دو گروه بزرگ بین شما هستند، به نام یأجوج و مأجوج، که اکثریّت شما را آنان تشکیل می دهند، و شما بین آنان مانند یک موی سفید در بدن گاو سیاه، و یا مانند ناخنی از شتر، و یا مانند بینی شتری هستید.»

سپس فرمود:

«من امیدوارم شما یک چهارم اهل بهشت باشید.»

پس مردم شاد شدند و تکبیر گفتند. تا این که باز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«من امیدوارم شما یک سوّم اهل بهشت باشید.»

با شنیدن این سخن نیز مردم تکبیر گفتند.

سپس فرمود:

«من امیدوارم شما دو سوّم اهل بهشت باشید؛ چرا که اهل بهشت یکصد

و بیست صفّ می باشند و هشتاد صف آنان از امّت من هستند، و از بین امّت من هفتاد هزار نفر بدون حساب داخل بهشت می شوند.»

مرحوم فیض در ذیل حدیث فوق می گوید: در برخی از روایات آمده که عمر بن خطّاب به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض کرد: «آیا هفتاد هزار نفر از این امّت بدون حساب داخل بهشت می شوند؟!» فرمود:

«آری، و با هر کدام آنان، هفتاد هزار نفر دیگر داخل بهشت می شوند.»

پس شخصی به نام عکاشه بن محصن گفت: «یا رسول اللّه، از خدا بخواهید تا مرا یکی از آنان قرار بدهد.» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«اللّهمّ اجعله منهم؛ یعنی خدایا او را از آنان قرار ده.»

پس یکی از انصار گفت: «از خدا بخواهید من نیز از آنان باشم.» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «عکاشه بر تو سبقت گرفت.»

ابن عبّاس می گوید: این شخص انصاری از منافقین بود، و به این علّت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برای او دعا نفرمود.(1)

در تفسیر آیه( أَلا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ * لِیَوْمٍ عَظیمٍ * یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ ) (2) امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید:

«مقصود از یظنّون، یوقنون است، یعنی آنان یقین دارند که روز بزرگی در پیشگاه خداوند مبعوث خواهند شد.»(3)

صاحب مجمع البیان گوید: در حدیث آمده که: مقصود از( لِیَوْمٍ عَظیمٍ * یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ ) این است که مردم در قیامت به قدری باید بایستند که عرق آنان به اطراف گوش هایشان برسد.(4)

____________________

1- 97) تفسیر صافی: 3 / 361.

2- 98) مطفّفین / 4 - 6

3- 99) تفسیر صافی: 5 / 298.

4- 100) همان.

و از امام صادقعليه‌السلام نقل شده که فرمود:

«مَثَل مردم، هنگامی که روز قیامت به پا می ایستند، مَثَل تیری است که در مشک فرومی رود، یعنی برای آنان جایی جز محلّ قدم های شان وجود ندارد، و در تنگنایی و سختی، مانند تیری می مانند که در کنانه باشد و هرگز نتواند از جای خود خارج شود و حرکتی بکند.»(1)

مقداد می گوید: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود:

«هنگامی که قیامت برپا می شود، فاصله خورشید با مردم، به اندازه یک میل، یا دو میل است و مردم به مقدار زشتی اعمالشان به سبب خورشید عرق می کنند...»(2)

مؤلّف گوید: اللّهمّ ارحمنا بمحمّد نبیّک نبیّ الرّحمه و بعلیّ ولیّک و بفاطمه بنت صفیّک و حبیبک و بالحسن و بالحسین سبطی نبیّک صلواتک علیهم أجمعین، و احشرنا معهم إنّک أنت أرحم الرّاحمین.

نام های قیامت

نام های قیامت در قرآن فراوان و متفرّق بیان شده است، و همه آنها وسیله تذکّر و یادآوری قیامت، و مواقف و حوادث و سختی هایی است که در آن روز برای مجرمین و گنهکاران و مشرکین و کفّار رخ خواهد داد. هدف از کثرت این نام ها، که هر کدام اشاره به یکی از حوادث تلخ قیامت می باشد، تنبّه و بیداری و آمادگی مؤمن برای حساب آن روز است. و اگر کسی تنها در همین نام های قیامت مطالعه کند، این نام ها سبب بیداری و آمادگی و پرهیز او از گناهان و دوری از غفلت ها خواهد شد. اکنون فهرستی از نام های قیامت را برای بیداری و توجّه نویسنده و خوانندگان محترم بیان می کنیم، و از خداوند توفیق توجّه و تنبّه همگان را به وعده های قیامت خواستاریم.

1 –( یَومُ الدّین ) ،

قالَ اللّهُ سُبحانَه:( مالک یوم الدّین )

یعنی: «خداوند مالک روز جزا و پاداش و کیفر اعمال است.»

____________________

1- 101) همان.

2- 102) همان.

2 - «یوم القیامه»،

[ قالَ اللّهُ سُبحانَه:( لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَهِ ) ]، یعنی: «روزی که همه مردم برای حساب و پاداش اعمال خود از قبرها خارج می شوند و به پای می ایستند.»

3 - «یَومُ الحَسرَه»،

قالَ اللّهُ سُبحانَه:( وَ اَنذِرهُم یَومُ الحَسره )

یعنی: «روزی که اهل دوزخ و گنهکاران، حسرت و دریغ می خورند که ای کاش عمل نیکی انجام داده بودند و از اعمال خلاف پرهیز نموده بودند.»(1)

4 - «یوم النّدامه»،

یعنی: «روزی که گنهکاران و ستمگران، از اعمال ناپسند خود سخت پشیمان هستند.»

5 - «یوم التّغابن»، یعنی: «روز خسارت و ورشکستگی و بدهکاری.»

6 –( وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ) (2) یعنی: «روز موعود و روز شاهد و مشهود.»

7 –( يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ ) (3) یعنی: «روزی که همه مردم در آن جمع خواهند شد.»

8 –( يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ ) (4) یعنی: «روزی که انسان مجرم از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود فرار می کند.»

9 –( فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى ) (5) یعنی: «روز مصیبت بزرگ و یا روز خروج دابّه الأرض.»

____________________

1- 103) مریم / 39.

2- 105) بروج / 2 و 3.

3- 106) هود / 103.

4- 107) عبس / 34 - 36.

5- 108) نازعات / 34.

10 –( يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ) [ ذلک یوم الخروج(1) ] یعنی: «روز خروج از قبرها برای حساب و کیفر اعمال.»

11 –( وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ) (2) یعنی: «روزی که منادی، ندای قیامت، و یا ندای قیام حضرت قائم عليه‌السلام را می دهد.»

12 –( يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ) (3) یعنی: «روزی که شما مجرمین از ترس حساب و کیفر پا به فرار می گذارید.»

13 –( يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ) (4) یعنی: «روزی که احدی حقّ تکلّم و سخن ندارد مگر با اذن خداوند.»

14 - «القارعه» یعنی: «روز کوبنده؛ چرا که حادثه قیامت قلب های دشمنان خدا را سخت می کوبد و آنان سخت به وحشت می افتند. [ القارعه ما القارعه].»

15 - «السّاعه»( قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّـهِ حَتَّىٰ إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَىٰ ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ) (5) یعنی: «ساعت قیامت [ برای هر کسی خواهد آمد.»

16 - «الحاقّه» یعنی: «روزی که به حقّ واقع خواهد شد، و به حساب و جزای اعمال مردم خواهند رسید.»

17 - «الآزفه»( أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ) (6) ( وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ ) (7) یعنی: «روزی که دل های مردم در آن لرزان است.»

18 - «الواقعه»( إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ) یعنی: «روزی که قطعاً واقع خواهد شد، و کسی نمی تواند آن را تکذیب نماید.»

19 - «الصّاخّه»( فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ) (8)

_____________________

1- 109) ق / 42.

2- 110) ق / 41.

3- 111) غافر / 33.

4- 112) هود / 105.

5- 113) ]. انعام / 31.

6- 114) نجم / 57

7- 115) غافر / 18.

8- 116) عبس / 33.

یعنی: «روزی که در صور اسرافیل دمیده می شود، و مردم ضجّه می زنند، و صدای صور اسرافیل گوش ها را بیچاره می کند.»

20 - «الغاشیه» یعنی: «روزی که مصیبت قیامت، مردم را احاطه می کند.»

21 –( يَوْمِ يُبْعَثُونَ ) (1) یعنی: «روزی که مردم سر از قبرها بیرون می آورند، و برای حساب حاضر می شوند.»

22 –( يَوْمَ التَّنَادِ ) (2) یعنی: «روزی که اهل دوزخ به اهل بهشت می گویند:( أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ... ) ، یعنی: دوزخیان بهشتیان را صدا بزنند و بگویند: مقداری از آب و غذای خود را به ما بدهید.»

23 –( يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ) (3) یعنی: «روزی که در آن روز خرید و فروش و دوستی و شفاعت وجود ندارد.»

24 –( يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ ) (4) یعنی: «روزی که هر کسی اعمال خویش را می یابد.»

25 –( يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ ) (5) یعنی: «روزی که صورت هایی سفید و صورت هایی سیاه است.»

26 –( يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّـهُ الرُّسُلَ ) (6) یعنی: «روزی که خداوند پیامبران را جمع می کند، [ تا شاهد اعمال امّت های خود باشند].»

27 –( يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ ) (7) یعنی: «روزی که راستگویان از راستی خود بهره مند می شوند.»

28 –( يَوْمٍ عَظِيمٍ ) (8)

_____________________

1- 117) مؤمنون / 100.

2- 118) غافر / 32.

3- 119) بقره / 254.

4- 120) آل عمران / 30.

5- 121) همان / 106.

6- 122) مائده / 109.

7- 123) همان / 119.

8- 124) انعام / 15.