نهج البلاغه

نهج البلاغه6%

نهج البلاغه نویسنده:
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 648

نهج البلاغه
  • شروع
  • قبلی
  • 648 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 457004 / دانلود: 31314
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه

نهج البلاغه

نویسنده:
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

ترجمه خطبه ۱۱۸

(پس از جنگ جمل در سال ۳۶ هجری در ستایش از یاران ایراد کرد)

ستودن ياران نيكوكار

شما ياران حق و برادران دينى من باشيد، در روز جنگ چون سپر محافظ دوركننده ضربتها، و در خلوتها محرم اسرار منيد، با كمك شما پشت كنندگان به حق را مى كوبم و به راه مى آورم، و فرمانبردارى استقبال كنندگان را اميدوارم، پس مرا، با خيرخواهى خالصانه، و سالم از هر گونه شك و ترديد، يارى كنيد.(۱) به خدا سوگند! من به مردم از خودشان سزاوارترم.

ترجمه خطبه ۱۱۹

(پس از جنگ صفين و نهروان، مردم را براى سركوبى معاويه فرا خواند، سكوت كردند.

فرمود شما را چه شده، آيا لال هستيد؟ گروهى گفتند: اى اميرالمومنين! اگر تو حركت كنى با تو حركت مى كنيم).

علل نكوهش كوفيان

شما را چه مى شود؟ هرگز ره رستگارى نپوييد! و به راه عدل هدايت نگرديد! آيا در چنين شرائطى سزاوارست كه من از شهر خارج شوم؟ هم اكنون بايد مردى از شما كه من از شجاعت و دلاورى او راضى و به اطمينان داشته باشم، به سوى دشمن كوچ كند.

مسووليت هاى رهبرى

و براى من سزاوار نيست كه لشگر و شهر و بيت المال و جمع آورى خراج و قضاوت بين مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست كنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته اى بيرون روم، و به دنبال دسته اى به راه افتم، و چونان تير نتراشيده در جعبه اى خالى به اين سو و آن سو سرگردان شوم! من چونان سنگ آسياب، بايد بر محور خود استوار بمانم، و همه امور كشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش درآيد، اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد، به حق خدا سوگند كه اين پيشنهاد بدى است! به خدا سوگند! اگر اميدوارى به شهادت در راه خدا را نداشتم، پاى در ركاب كرده از ميان شما مى رفتم، و شما را نمى طلبيدم چندان كه باد شمال و جنوب مى وزد زيرا شما بسيار طعنه زن، عيبجو، رويگردان از حق، و پرمكر و حيله ايد. مادام كه افكار شما پراكنده است فراوانى تعداد شما سودى ندارد. من شم ا را به راه روشنى بردم كه جز هلاك خواهان، هلاك نگردند، آن كس كه استقامت كرد به سوى بهشت شتافت و آن كس كه لغزيد در آتش سرنگون شد.

ترجمه خطبه ۱۲۰

يادآورى ويژگيهاى اهل بيتعليه‌السلام و اندرز ياران

به خدا سوگند! تبليغ رسالتها، وفاى به پيمانها، و تفسير اوامر و هشدارهاى الهى به من آموزش داده شد، درهاى دانش و روشنايى امور انسانها نزد ما اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، آگاه باشيد كه قوانين دين يكى و راههاى آن آسان و راست است، كسى كه از آن برود به قافله و سرمنزل رسد، و غنيمت برد، و هر كس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد، مردم! براى آن روز كه زاد و توشه ذخيره مى كنند، و اسرار آدميان فاش مى گردد، عمل كنيد.

كسى كه از خرد خويش بهره مند نگردد براى پند گرفتن از عقل و فكر ديگران عاجزتر است، كه آن غائب براى كمك كردن از عقل حاضر او ناتوان تر است، از آتشى بپرهيزيد كه حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنى آن زردآب و چرك جوشان است، آگاه باشيد! نام نيكى كه خدا براى كسى ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالى است كه براى ديگران باقى مى گذارد كه او را ستايش نمى كنند.(۲)

_____________________

۱. بر اساس نقل طبری و واقدی این سخنان را پس از جنگ جمل خطاب به اصحاب خود ایراد فرمود.

۲. سعدی:

نام نیکو گر بماند ز آدمی

به کز او ماند سرای زرنگار

۱۶۱

۱۲۱- و من كلام لهعليه‌السلام

اعتقادی، سیاسی

وَ قَدْ قامَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحابِهِ فَقالَ: نَهَيْتَنا عَنِ الْحُكُومَةِ ثُمَّ أَمَرْتَنا بِها، فَلَمْ نَدْرِ أَيُّ الْأَمْرَيْنِ أَرْشَدُ؟ فَصَفَقَ ع إِحْدَى يَدَيْهِ عَلَى الْأُخْرَى. ثُمَّ قَالَ:

أسباب القبول بالتحکیم

هَذَا جَزأُ مَنْ تَرَكَ الْعُقْدَةَ! أَما وَ اللَّهِ لَوْ أَنّي حِينَ أَمَرْتُكُمْ بِما أَمَرْتُكُمْ بِهِ حَمَلْتُكُمْ عَلَى الْمَكْرُوهِ الَّذِي يَجْعَلُ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً. فَإِنِ اسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُكُمْ، وَ إن اعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُكُمْ، وَ إنْ أَبَيْتُمْ تَدارَكْتُكُمْ لَكانَتِ الْوُثْقَى، وَ لكِنْ بِمَنْ وَ إلى مَنْ أُرِيدُ أَنْ أُداوِي بِكُمْ وَ أَنْتُمْ دائِي؟ كَناقِشِ الشَّوْكَةِ بِالشَّوْكَةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَها مَعَها! اللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أَطِبّأُ هَذا الدَّأِ الدَّوِيِّ، وَ كَلَّتِ النَّزْعَةُ بِأَشْطانِ الرَّكِيِّ!

صفات الشهداء من أصحابه

أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إ لَى الْإِسْلاَمِ فَقَبِلُوهُ، وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ، وَ هِيجُوا إ لَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا الِّقَاحِ إ لَى أَوْلادِها، وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمادَها، وَ أَخَذُوا بِأَطْرافِ الْأَرْضِ زَحْفا زَحْفا وَ صَفّا صَفّا؟ بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجا، لا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيأِ، وَ لا يُعَزَّونَ عَنِ الْمَوْتَى.

مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكأِ، خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِنَ الدُّعَأِ، صُفْرُ الْأَلْوانِ مِنَ السَّهَرِ، عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخاشِعِينَ، أُولئِكَ إِخْوانِىَ الذَّاهِبُونَ، فَحَقَّ لَنا أَنْ نَظْمَأَ إِلَيْهِمْ، وَ نَعَضَّ الْأَيْدِىَ عَلَى فِرَاقِهِمْ.

التحذیر من خدع الشیطان

إِنَّ الشَّيْطانَ يُسَنِّى لَكُمْ طُرُقَهُ، وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً، وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَماعَةِ الْفُرْقَةَ، وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ، فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغاتِهِ وَ نَفَثاتِهِ، وَ اقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْداها إِلَيْكُمْ وَ اعْقِلُوها عَلَى أَنْفُسِكُمْ.

۱۲۲- و من كلام لهعليه‌السلام

اعتقادی، سیاسی

قالَهُ لِلْخَوارِجِ، وَ قَدْ خَرَجَ إِلَى مُعَسْكَرِهِمْ وَ هُمْ مُقِيمُونَ عَلَى إِنْكَارِ الْحُكُومَةِ، فَقَالَعليه‌السلام :

أَكُلُّكُمْ شَهِدَ مَعَنا صِفِّينَ؟فَقَالُوا: مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَشْهَدْ. قَالَ : فَامْتَازُوا فِرْقَتَيْنِ، فَلْيَكُنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّينَ فِرْقَةً، وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْها فِرْقَةً، حَتَّى أُكَلِّمَ كُلًّا مِنْكُمْ بِكَلامِهِ.وَ نادَى النَّاسَ فَقَالَ : أَمْسِكُوا عَنِ الْكَلامِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي، وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ، فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيهَا.ثُمَّ كَلَّمَهُمْ عليه‌السلام بِكَلامٍ طَوِيلٍ مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ عليه‌السلام :

سیاسیة رفع المصاحف الماکرة

۱۶۲

ترجمه خطبه ۱۲۱

(پس از پذيرش (حكميت) صفين، يكى از ياران گفت: ما را از حكميت نهى فرمودى، سپس پذيرفتى و داور تعيين كردى، ما نمى دانيم كدام يك از اين دو كار درست است؟ امام دست بر روى دست كوبيد و با تاسف فرمود)

علل شكست كوفيان و پذيرش (حكميت)

اين سزاى كسى است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند. به خدا سوگند! هنگامى كه شما را به جنگ با معاويه فرا خواندم، خوشايندتان نبود، ولى خداوند خير شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت مى كرديد، شما را راهنمائى مى كردم و اگر به انحراف مى رفتيد شما را به راه راست برمى گرداندم، اگر سر باز مى زديد، دوباره شما را براى مبارزه آماده مى كردم، در آن صورت وضعيتى مطمئن داشتيم.

اما دريغ، با كدام نيرو بجنگم؟ و به چه كسى اطمينان كنم؟ شگفتا، مى خواهم به وسيله شما بيماريها را درمان كنم ولى شما درد بى درمان من شده ايد، كسى را مى مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگرى مى خواهد آن را بيرون كشد،(۲) در حالى كه مى داند خار در تن او بيشتر شكند و بر جاى ماند، خدايا! پزشكان اين درد مرگبار به جان آمده، و آبرسان اين شوره زار ناتوان شده است.

وصف ياران شهيدى كه وفادار بودند

كجا هستند مردمى كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت كردند و معانى آيات را شناختند، به سوى جهاد برانگيخته شده چونان شترى كه به سوى بچه خود روى آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام برآوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه نمودند، بعضى شهيد، و برخى نجات يافتند.

هيچگاه از زنده ماندن كسى در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازى به تسليت نداشتند، از گريه هاى طولانى از ترس خدا، چشمهايشان ناراحت، و از روزه دارى فراوان، شكمهايشان لاغر و به پشت چسبيده بود، لبهايشان از فراوانى دعا خشك، و رنگهاى صورت از شب زنده داريها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنى نشسته بود، آنان برادران من هستند كه رفته اند، و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان گيريم.

هشدار از فريبكارى شيطان

همانا شيطان،(۳) راههاى خود را به شما آسان جلوه مى دهد، كه گره هاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد، و بجاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد، از وسوسه و زمزمه و فريبكارى شيطان روى گردانيد، و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شماست گوش كنيد، و به جان و دل بپذيريد.

ترجمه خطبه ۱۲۲

(پس از پافشارى خوارج در شورشگرى، امامعليه‌السلام به قرارگاهشان رفت و فرمود:)

آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضى بوديم و برخى حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد! به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوى من توجه كنيد، و هر كس را براى گواهى سوگند دادم با علم گواهى دهد.

آنگاه سخنان طولانى مطرح فرمود كه: (برخى از آن خطبه اين است)

سياست استعمارى قرآن بر سر نيزه كردن

_____________________

۱. این شخص أشعث بن قیس بود که همه جا، همواره روحیّه اعتراض داشت و خود از عوامل پذیرش حکمیّت بود.

۲. ضرب المثل است برای کسانی که بیهوده تلاش می کنند.

۳. مقصود امام در اینجا از شیطان، معاویه است که با مکر و حیله عمرو عاص لشکر اسلام را پریشان ساخت.

۱۶۳

أَلَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْرا وَ خَدِيعَةً : إِخْوانُنا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقالُونا،وَ اسْتَراحُوا إ لَى كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ، فَالرَّأْيُ الْقَبُولُ مِنْهُمْ، وَ التَّنْفِيسُ عَنْهُمْ؟ . فَقُلْتُ لَكُمْ: هذا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمانٌ وَ باطِنُهُ عُدْوانٌ، وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ، وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ، فَأَقِيمُوا عَلى شَأْنِكُمْ، وَ الْزَمُوا طَرِيقَتَكُمْ، وَ عَضُّوا عَلَى الْجِهادِ بَنَواجِذِكُمْ، وَ لا تَلْتَفِتُوا إلى نَاعِقٍ نَعَقَ: إنْ أُجِيبَ أَضَلَّ وَ، إِنْ تُرِكَ ذَلَّ. وَ قَدْ كَانَتْ هذِهِ الْفَعْلَةُ. وَ قَدْ رَأَيْتُكُمْ أَعْطَيْتُمُوها. وَ اللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُها ما وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُها، وَ لا حَمَّلَنِي اللَّهُ ذَنْبَها، وَ وَاللَّهِ إِنْ جِئْتُها إِنِّي لَلْمُحِقُّ الَّذِي يُتَّبَعُ، وَ إِنَّ الْكِتابَ لَمَعِي ما فارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ.

صفات المجاهدین من اصحاب النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

فَلَقَدْ كُنّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ إنَّ الْقَتْلَ لَيَدُورُ بَيْنَ الْآبأِ وَ الْأَبْنَأِ وَ الْإِخْوانِ وَ الْقَراباتِ، فَما نَزْدادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إلا إِيمانا، وَ مُضِيّا عَلَى الْحَقِّ، وَ تَسْلِيما لِلْأَمْرِ، وَ صَبْرا عَلَى مَضَضِ الْجِرَاحِ.

علل مقاتلة اهل الشام

وَ لَكِنَّا إِنَّما أَصْبَحْنا نُقاتِلُ إِخْوَانَنا فِي الْإِسْلاَمِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ الزَّيْغِ وَ الاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِيلِ، فَإ ذا طَمِعْنا فِي خَصْلَةٍ يَلُمُّ اللَّهُ بِها شَعَثَنا وَ نَتَدانَى بِها إِلَى الْبَقِيَّةِ فِيما بَيْنَنا، رَغِبْنا فِيها، وَ أَمْسَكْنا عَمّا سِواها.

۱۲۳- و من كلام لهعليه‌السلام

نظامی، اعتقادی

(قالَهُ لا صْحابِهِ فِي ساعَةِ الْحَرْبِ بصفین)

التوجیه المعنوی فی الحرب

وَ أَيُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ أَحَسَّ مِنْ نَفْسِهِ رَباطَةَ جَأْشٍ عِنْدَ اللِّقَأِ، وَ رَأَى مِنْ أَحَدٍ مِنْ إِخْوانِهِ فَشَلاً، فَلْيَذُبَّ عَنْ أَخِيهِ بِفَضْلِ نَجْدَتِهِ الَّتِي فُضِّلَ بِها عَلَيْهِ، كَما يَذُبُّ عَنْ نَفْسِهِ، فَلَوْ شَأَ اللَّهُ لَجَعَلَهُ مِثْلَهُ. إنَّ الْمَوْتَ طَالِبٌ حَثِيثٌ، لا يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ، وَ لا يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ. إنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى الْفِراشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ!

تحذیر فی التقصیر فی الحرب

و منه : وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكُمْ تَكِشُّونَ كَشِيشَ الضِّبَابِ: لا تَأْخُذُونَ حَقّا، وَ لا تَمْنَعُونَ ضَيْما، قَدْ خُلِّيتُمْ وَالطَّرِيقَ، فالنَّجاةُ لِلْمُقْتَحِمِ، وَالْهَلَكَةُ لِلْمُتَلَوِّمِ.

۱۶۴

آنگاه كه شاميان در گرماگرم جنگ، و در لحظه هاى پيروزى ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريبكارى قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند شماها نگفتيد كه:

«شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما مى خواهند از خطاى آنان بگذاريم. و راضى به حاكميت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟»

اما من به شما گفتم كه: اين توطئه ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنى و كينه توزى است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانى است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهى كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان فشاريد، و به هيچ ندايى گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود.

اما دريغ! شماها را ديدم كه به خواسته هاى شاميان گردن نهاديد، و حكميت را پذيرفتيد، سوگند بخدا! اگر از آن سر باز مى زدم مسوول پيامدهاى آن نبودم، و خد گناه آن را در پرونده من نمى افزود بخدا سوگند! اگر هم حكميت را مى پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروى بودم زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.

وصف یاران جهادگر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

وصف ياران جهادگر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم، و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مى زد، اما از وارد شدن هر مصيبت و شدتى جز بر ايمان خود نمى افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهى، و شكيبايى بر درد جراحتهاى سوزان، مصمم مى شديم.

هدف مبارزه با شامیان

هدف مبارزه با شاميان. اما امروز با پيدايش زنگارها در دين، كژيها و نفوذ شبهه ها در افكار، تفسير و تاويل دروغين در دين، با برادران مسلمان خود به جنگ خونين كشانده شديم، پس هرگاه احساس كنيم چيزى باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يكديگر نزديك مى شويم، و شكافها را پر و باقيمانده پيوندها را محكم مى كنيم، به آن تمايل نشان مى دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترك مى گوييم.

ترجمه خطبه ۱۲۳

(به هنگام نبرد در جنگ صفیّن خطاب به سربازان خویش فرمود)

آموزش روانى در جنگ

هر كدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاورى احساس كرد، برادرش را سست و ترسو يافت، به شكرانه اين برترى بايد از او دفاع كند، آنگونه كه از خود دفاع مى كند، زيرا اگر خدا خواست او را چون شما دلاور و شجاع گرداند.

همانا مرگ به سرعت در جستجوى شماست، آنها كه در نبرد مقاومت دارند، و آنها كه فرار مى كنند، هيچ كدام را از چنگال مرگ رهايى نيست و همانا گراميترين مرگها كشته شدن در راه خداست، سوگند به آن كس كه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.

هشدار از كوتاهى در نبرد

گويى شما را در برخى از حمله ها، در حال فرار، ناله كنان چون گله اى از سوسمار مى نگرم كه نه حقى را بازپس مى گيريد، و نه ستمى را باز مى داريد، اينك اين شما و اين راه گشوده، نجات براى كسى است كه خود را به ميدان افكنده به مبارزه ادامه دهد، و هلاكت از آن كسى است كه سستى ورزد.

۱۶۵

۱۲۴- و من كلام لهعليه‌السلام

نظامی

(فِي حَثِّ أَصْحابِهِ عَلَى الْقِتالِ)

التوجیه العسکری

فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ، وَ أَخِّرُوا الْحاسِرَ، وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْراسِ فَإِنَّهُ أَنْبى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهامِ، وَالْتَوُوا فِي أَطْرافِ الرِّماحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ، وَغُضُّوا الْأَبْصارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ، وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ؛ وَ أَمِيتُوا الْأَصْواتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ. وَ رايَتَكُمْ فَلا تُمِيلُوها، وَ لا تُخِلُّوها، وَ لا تَجْعَلُوها إِلا بِأَيْدِي شُجْعانِكُمْ، وَ الْمانِعِينَ الذِّمارَ مِنْكُمْ، فَإِنَّ الصّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ الْحَقائِقِ هُمُ الَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَاياتِهِمْ، وَيَكْتَنِفُونَها: حِفَافَيْها وَ وَرَأَها وَ أَمَامَها، لا يَتَأَخَّرُونَ عَنْها فَيُسْلِمُوها، وَ لا يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْها فَيُفْرِدُوها. أَجْزَأَ امْرُؤٌ قِرْنَهُ، وَ آسى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ، وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ.

التوجیه المعنوی للجنود

وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ الْعاجِلَةِ لا تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ الْآخِرَةِ، وَ أَنْتُمْ لَهامِيمُ الْعَرَبِ، وَ السَّنامُ الْأَعْظَمُ. إنَّ فِي الْفِرارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ، وَالذُّلَّ اللازِمَ، وَالْعارَ الْباقِيَ، وَ إنَّ الْفارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمُرِهِ، وَ لا مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ. مَنْ رائِحٌ إلى اللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ الْمَأَ؟ الجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرافِ الْعَوالِى، الْيَوْمَ تُبْلَى الْأَخْبَارُ، وَاللَّهِ لَأَنا أَشْوَقُ إلى لِقائِهِمْ مِنْهُمْ إلى دِيارِهِمْ. اللَّهُمَّ فَإنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَماعَتَهُمْ، وَشَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ، وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطاياهُمْ.

ضرورة مواصلة القتال

إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَواقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِراكٍ، يَخْرُجُ مِنْهُ النَّسِيمُ وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ الْهامَ، وَ يُطِيحُ الْعِظامَ، وَ يُنْدِرُ السَّواعِدَ وَالْأَقْدامَ، وَ حَتَّى يُرْمَوا بِالْمَناسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَناسِرُ، وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتائِبِ تَقْفُوها الْحَلائِبُ، وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلادِهِمُ الْخَمِيسُ يَتْلُوهُ الْخَمِيسُ وَ حَتَّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ فِى نَواحِرِ أَرْضِهِمْ، وَ بِأَعْنانِ مَسارِبِهِمْ وَ مَسارِحِهِمْ.

أَقُولُ: الدَّعْقُ: الدَّقُ، أَىْ تَدُقُّ الْخُيُولُ بِحَوافِرِها أَرْضَهُمْ، وَ نَواحَرُ أَرْضِهِمْ: مُتَقَابِلاتُها، يُقالُ: مَنازِلُ بَنِي فُلانٍ تَتَناحَرُ، أَىٍّْ: تَتَقابَلُ.

۱۲۵- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(فی التحکیم)

ماهیة التحکیم

إنّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجالَ، وَ إِنَّما حَكَّمْنا الْقُرْآنَ، هذَا الْقُرْآنُ إِنَّما هُوَ خَطُّ مَسْطُورٌبَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ، لا يَنْطِقُ بِلِسانٍ، وَ لا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمانٍ، وَ إِنَّما يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ، وَ لَمّا دَعانَا الْقَوْمُ إلَى أَنْ نُحَكِّمَ بَيْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَرِيقَ الْمُتَوَلِّيَ عَنْ كِتابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى، وَ قَدْ قالَ اللَّهُسُبْحَانَهُ :( فَإنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ

۱۶۶

ترجمه خطبه ۱۲۴

(در سال ۳۷ هجری در جنگ صفّین برای تشویق یاران به جهاد فرمود)

آموزش نظامى (تاكتيكهاى رزم انفرادى)

زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشگر قرار دهيد، و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند، دندانها را در نبرد روى هم بفشاريد، كه تاثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مى كند، در برابر نيزه هاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مى لغزاند و كمتر به هدف اصابت مى كند، چشمها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مى افزايد، و دل را آرام مى كند، صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مى زدايد. پرچم لشگر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد و جز به دست دلاوران و مدافعان سرسخت خود نسپاريد،

زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مى كنند، از پرچمهاى خود بهتر پاسدارى مى نمايند و آن را در دل لشگر نگاه مى دارند، و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مى باشند، نه از آن عقب مى مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشى مى گيرند كه تنها رهايش سازند. هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد و به يارى برادر خود نيز بشتابد، و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش.

آموزش معنوى سربازان:

بخدا سوگند! ا گر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمى مانيد، شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته ايد، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى و ذلت هميشگى و ننگ جاويدان قرار دارد، فراركننده بر عمر خود نمى افزايد. و بين خود و روز مرگش مانعى نخواهد كرد، كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند؟ چونان تشنه كامى كه به سوى آب مى دود؟ بهشت در سايه نيزه هاى دلاوران است، امروز در هنگامه نبرد آنچه در دلها و سر زبانهاست آشكار مى شود، به خدا سوگند! كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان به بازگشت به خانه هاشان! كه انتظار مى كشند. بار خدايا! اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن، و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان.

ضرورت جنگ بى امان براى شكست شاميان

همانا شاميان، بدون ضربت نيزه هاى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند، ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد، چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو درآيد، ضربتى كه كاسه سر را بپراكند، و استخوانهاى بدن را خرد، و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند!.

آنان دست برنمى دارند تا آنگاه كه دسته هاى لشگر پياپى بر آن ان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند، و سواران ما هجوم آورند، و صفهايشان را در هم شكنند، و لشگرهاى عظيم، پشت سر لشگرهاى انبوه، آنها را تا شهرهايشان عقب برانند، و تا اسبها سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد، و اطراف چراگاهايشان، و راههاى آنان را، زير سم بكوبند. (در پاسخ خوارج كه ماجراى حكميت را نمى پذيرفتند فرمود)

ترجمه خطبه ۱۲۵

(در پاسخ خوراج که ماجرای حکمیت را نمی پذیرفتند، قبل از ورود به شهر های نزدیکی کوفه فرمود: )

علل پذيرش حكميت در صفين

ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميت (داورى) انتخاب كرديم! (كه آنها بر سر نيزه كرده و داورى آن را مى خواستند) اين قرآن، خطى نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گويد، و نيازمند به كسى است كه آن را ترجمه كند، و همانا انسانها مى توانند از آن سخن گويند، و هنگامى كه شاميان ما را دعوت كردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم، ما گروهى نبوديم كه به كتاب خداى سبحان پشت كنيم، در حالى كه خداى بزرگ فرمود: «اگر در چيزى خصومت كرديد ،

_____________________

۱. الخمیس: لشکری که از پنج جهت آراسته باشد. عقب، جلو، راست، چپ، و قلب سپاه.

۱۶۷

فَرُدُّوهُ إلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ ) (۱) فَرَدُّهُ إلَى اللَّهِ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتابِهِ، وَرَدُّهُ إلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ؛ فَإذا حُكِمَ بِالصِّدْقِ فِي كِتابِ اللَّهِ فَنَحْنُ أَحَقُّ النّاسِ بِهِ، وَ إنْ حُكِمَ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلاهُمْ بِهِ. وَ أَمّا قَوْلُكُمْ: لِمَ جَعَلْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ أَجَلاً فِي التَّحْكِيمِ؟ فَإِنَّما فَعَلْتُ ذلِكَ لِيَتَبَيَّنَ الْجاهِلُ، وَ يَتَثَبَّتَ الْعالِمُ، وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ فِي هَذِهِ الْهُدْنَةِ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لا تُؤْخَذَ بِأَكْظامِها، فَتَعْجَلَ عَنْ تَبَيُّنِ الْحَقِّ، وَ تَنْقادَ لِأَوَّلِ الْغَيِّ.

علل توبیخ اهل الکوفة

إنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ كانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إلَيْهِ وَ إنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَزَادَهُ، فَأَيْنَ يُتاهُ بِكُمْ، وَ مِنْ أَيْنَ أُتِيتُمْ؟ اسْتَعِدُّوا لِلْمَسِيرِ إلى قَوْمٍ حَيارى عَنِ الْحَقِّ لا يُبْصِرُونَهُ، وَ مُوزَعِينَ بِالْجَوْرِ لا يَعْدِلُونَ بِهِ، جُفاةٍ عَنِ الْكِتابِ، نُكُبٍ عَنِ الطَّرِيقِ.

ما أَنْتُمْ بِوَثِيقَةٍ يُعْلَقُ بِها، وَ لا زَوافِرِ عِزِّ يُعْتَصَمُ إِلَيْها. لَبِئْسَ حُشّاشُ نارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ! أُفِّ لَكُمْ! لَقَدْ لَقِيتُ مِنْكُمْ بَرْحاً، وَ يَوْماً أُنادِيكُمْ، وَ يَوْماً أُناجِيكُمْ، فَلا أَحْرارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدأِ وَ لا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجأِ!.

۱۲۶- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، اقتصادی

(لَمَّا عُوتِبَ عَلى التَّسوِيَةَ في الْعَطأِ)

العدالة الاقتصادیة

أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ! وَ اللَّهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ، وَ أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَأِ نَجْما، وَ لَوْ كَانَ الْمالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ! أَلا وَ إِنَّ إِعْطأَ الْمالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرافٌ، وَ هُوَ يَرْفَعُ صاحِبَهُ فِي الدُّنْيا، وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ، وَ يُكْرِمُهُ فِي النّاسِ، وَ يُهِينُهُ عِنْد اللَّهِ، وَ لَمْ يَضَع امْرُؤٌ مالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ إِلا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ، وَ كانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإ نْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْما فَاحْتاجَ إلى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خلیل(خَدِينٍ) وَ أَلْأَمُ خَدِینٍ.

۱۲۷- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(قال لِلْخَوارِجِ أَيْضا)

الکشف عن انحراف الخوارج

فَإنْ أَبَيْتُمْ إلا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بِضَلالِي، وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطائِي، وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي! سُيُوفُكُمْ عَلى عَواتِقِكُمْ تَضَعُونَها مَواضِعَ

۱۶۸

آن را به خدا و رسول باز گردانيد.» باز گرداندن آن به خدا اين است كه سنت او را انتخاب كنيم، و باز گرداندن به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين است كه سنت او را انتخاب كنيم، پس اگر از روى راستى به كتاب خدا داورى شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم، و اگر در برابر سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تسليم باشند ما بدان اولى و برتريم، اما سخن شما كه چرا ميان خود و آنان براى حكميت (داورى) مدت تعيين كردى؟ من اين كار را كردم تا نادان خطاى خود را بشناسد، و دانا بر عقيده خود استوار بماند، و اينكه شايد در اين مدت آشتى و صلح، خدا كار امت را اصلاح كند و راه تحقيق و شناخت حق ب از باشد، تا در جستجوى حق شتاب نورزند، و تسليم اولين فكر گمراه كننده نگردند.

سرزنش كوفيان و خوارج گمراه

همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوست داشتنى تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد، مردم! چرا حيران و سرگردانيد؟ و از كجا به اينجا آورده شديد؟ آماده شويد براى حركت به سوى شاميانى كه از حق روى گرداندند و آن را نمى بينند، و به ستمگرى روى آورده حاضر به پذيرفتن عدالت نيستند، از كتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند! افسوس اى كوفيان! شما وسيله اى نيستيد كه بشود به آن اعتماد كرد، و نه ياوران عزيزى كه بتوان به دام آنها چنگ زد! شما بد نيروهايى در افروختن آتش جنگ هستيد، نفرين بر شما. چقدر از دست شما ناراحتى كشيدم، يك روز آشكارا با آواز بلند شما را به جنگ مى خوانم و روز ديگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم، نه آزادمردان راستگويى به هنگام فرا خواندن و نه برادران مطمئنى هستيد كه رازدار هستید.

ترجمه خطبه ۱۲۶

(به امام گفتند که مردم به دنیا دل بسته اند، معاویه با هدایا و پول های فراوان آنها را جذب می کند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند)(۱)

عدالت اقتصادى امامعليه‌السلام

آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم درباره امت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟(۲) به خدا سوگند! تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد! اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست، آگاه باشيد! بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، ممكن است در دنيا ارزش دهنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد كرد، در ميان مردم ممكن است گراميش بدارند اما در پيشگاه خدا خوار و ذليل است. هيچ كس مالش در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آنكه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستى آنها را متوجه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.

ترجمه خطبه ۱۲۷

(قبل از جنگ نهروان در سال ۳۷ هجری در ردّ اعتقادات خوارج ایراد کرد، خوارج عقیده داشتند: کسی که گناه کبیره انجام دهد کافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه کند و دوباره مسلمان گردد)

افشاء گمراهی خوارج

پس اگر چنین می پندارید که من خطا کرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به گمراهی من گمراه می دانید؟ و خطای مرا به حساب آنان می گذارید؟ و آنان را برای خطای من کافر می شمارید؟ شمشیرها را بر گردن نهاده، کور کورانه فرود می آورید،

_____________________

۱. علّت آن بود که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیت المال را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم می کرد، امّا پس از وفات آن حضرت، ابا بکر و بخصوص عمر و عثمان اصل تقسیم عادلانه را رعایت نکردند و با انواع تبعیض ها و بخشش های نابجا مردم را به راه دیگری کشاندند، حال که امام علیعليه‌السلام به خلافت رسید و چونان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می خواست بیت المال را مساوی تقسیم کند، بسیاری بر آشفتند و سر به مخالفت بر داشتند.

۲. طرد تفکّر ماکیاولیسم MACHIAVELLISM که می گویند، هدف وسیله را توجیه می کند.

۱۶۹

الْبُرْءِ وَالسُّقْمِ، وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رَجَمَ الزّانِيَ الْمُحْصَنَ، ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ، ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ؛ وَ قَتَلَ الْقاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيراثَهُ أَهْلَهُ. وَ قَطَعَ السّارِقَ وَ جَلَدَ الزّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ، ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِما مِنَ الْفَيْءِ، وَ نَكَحَا الْمُسْلِماتِ. فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بِذُنُوبِهِمْ، وَ أَقامَ حَقَّ اللَّهِ فِيهِمْ، وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلامِ، وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمأَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ.ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمى بِهِ الشَّيْطَانُ مَرامِيَهُ، وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ!

اجتناب الافراط و التفریط بالنسیة إلی الامام علیعليه‌السلام

وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ: مُحِبُّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلى غَيْرِ الْحَقِّ، وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلى غَيْرِ الْحَقِّ، وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالاً النَّمَطُ الْأَوْسَطُ، فَالْزَمُوهُ، وَالْزَمُوا السَّوادَ الْأَعْظَمَ، فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَماعَةِ، وَ إِيَّاكُمْ وَالْفُرْقَةَ، فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ، كَما أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. أَلا مَنْ دَعا إِلى هذَا الشِّعارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كانَ تَحْتَ عِمامَتِي هَذِهِ.

أسباب قبول باالتّحکیم

وَ إِنَّما حُكِّمَ الْحَكَمانِ لِيُحْيِيا ما أَحْيَا الْقُرْآنُ، وَ يُمِيتا ما أَماتَ الْقُرْآنُ، وَ إِحْياؤُهُ الاجْتِماعُ عَلَيْهِ، وَ إِماتَتُهُ الافْتِرَاقُ عَنْهُ. فإِن جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَيْهِمُ اتَّبَعْنَاهُمْ، وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَيْنَا اتَّبَعُونا، فَلَمْ آتِ. لا أَبا لَكُمْ بُجْراً، وَ لا خَتَلْتُكُمْ عَنْ أَمْرِكُمْ، وَ لا لَبَّسْتُهُ عَلَيْكُمْ، إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ عَلَى اخْتِيارِ رَجُلَيْنِ، أَخَذْنا عَلَيْهِما أَنْ لا يَتَعَدَّيَا الْقُرْآنَ فَتاها عَنْهُ، وَ تَرَكَا الْحَقَّ وَ هُما يُبْصِرانِهِ، وَ كانَ الْجَوْرُ هَوَاهُما فَمَضَيا عَلَيْهِ وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْناؤُنا عَلَيْهِما فِي الْحُكُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْيِهِما، وَ جَوْرَ حُكْمِهِما.

۱۲۸- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخی، علمی، اعتقادی

(فِيما يَخْبِرُ بِهِ عَنِ الْمَلاحِمِ بِالْبَصْرَةِ)

الإخبار عن حوادث المستقبلیة بالبصرة

يا أَحْنَفُ، كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ سارَ بِالْجَيْشِ الَّذِي لا يَكُونُ لَهُ غُبارٌ وَ لا لَجَبٌ، وَ لا قَعْقَعَةُ لُجُمٍ، وَ لا حَمْحَمَةُ خَيْلٍ، يُثِيرُونَ الْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمْ كَأَنَّها أَقْدامُ النَّعَامِ.

قال الشريف: يُومِىُ بِذلِكَ إ لى صاحِبِ الزَّنْجِ،

ثُمَّ قَالَ عليه‌السلام : وَيْلٌ لِسِكَكِكُمُ الْعامِرَةِ، وَ الدُّورِ الْمُزَخْرَفَةِ الَّتِي لَها أَجْنِحَةٌ كَأَجْنِحَةِ النُّسُورِ، وَ خَراطِيمُ كَخَراطِيمِ الْفِيَلَةِ مِنْ أُولَئِكَ الَّذِينَ لا يُنْدَبُ قَتِيلُهُمْ، وَ لا يُفْقَدُ غَائِبُهُمْ، أَنَا كابُّ الدُّنْيا لِوَجْهِها، وَ قادِرُها بِقَدْرِها، وَ نَاظِرُها بِعَيْنِها.

صفات الأتراک

۱۷۰

و گناهکار و بی گناه را به هم مخلوط کرده همه را یکی می پندارید؟ در حالی که شما می دانید، همانا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زناکاری را که همسر داشت(۱) سنگسار کرد، سپس بر او نماز گزارد، و میراثش را به خانواده اش سپرد، و قاتل را کشت و میراث او را به خانواده اش بازگرداند، دست دزد را برید و زناکاری را که همسر نداشت تازیانه زد، و سهم آنان را از غنائم می داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند. پس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنها را برای گناهانشان کیفر می داد، و حدود الهی را بر آنان جاری می ساخت، امّا سهم اسلامی آنها را از بین نمی برد، و نام آنها را از دفتر مسلمین خارج نمی ساخت. (پس با انجام گناهان کبیره کافر نشدند) شما (خوارج)، بدترین مردم و آلت دست شیطان، و عامل گمراهی این و آن می باشید.

پرهیز از افراط و تفریط نسبت به امام علیعليه‌السلام

به زودی دو گروه نسبت به من هلاک می گردند: دوستی که افراط کند و به غیر حق کشانده شود،(۲) و دشمنی که در کینه توزی با من زیاده روی کرده به راه باطل در آید. بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند. از آنها جدا نشوید، همواره با بزرگ ترین جمعیّت ها باشید که دست خدا با جماعت است(۳) . از پراکندگی بپرهیزید، که انسان تنها بهره شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار(۴) «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هر چند که زیر عمامه من باشد.

علل پذیرش «حکمیّت»

اگر به آن دو نفر (ابو موسی و عمرو عاص) رأی به داوری داده شد، تنها برای این بود که آنچه را قرآن زنده کرد زنده سازند، و آنچه را قرآن مرده خواند، بمیرانند، زنده کردن قرآن این است که دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمایند، و میراندن، از بین بردن پراکندگی و جدایی است، پس اگر قرآن ما را به سوی آنان بکشاند آنان را پیروی می کنیم، و اگر آنان را به سوی ما سوق داد باید اطاعت کنند.

پدر مباد شما را! من شرّی براه نیانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفریفته، و چیزی را بر شما مشتبه نساخته ام، همانا رأی مردم شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای داوری انتخاب کنند، ما هم از آنها پیمان گرفتیم که از قرآن تجاوز نکنند، امّا افسوس که آنها عقل خویش را از دست دادند، حق را ترک کردند در حالی که آن را به خوبی می دیدند، چون ستمگری با هوا پرستی آنها سازگار بود با ستم همراه شدند، ما پیش از داوری ظالمانه شان با آنها شرط کردیم که به عدالت داوری کنند و بر أساس حق حکم نمایند، امّا به آن پای بند نماندند.

ترجمه خطبه ۱۲۸

پيشگويى امامعليه‌السلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره

اى احنف!(۵) گويا من او را مى بينم كه با لشگرى بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگامها، و شيهه اسبان، به راه افتاده، زمين را زير قدمهاى خود چون گام شترمرغان درمى نوردند، پس واى بر كوچه هاى آباد و خانه هاى زينت شده بصره كه بالهايى چونان بال كركسان و ناودانهايى چون خرطومهاى پيلان دارد. واى بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمى گريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمى كند، من دنيا را برو، بر زمين كوبيده و چهره اش را به خاك ماليدم، و بيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام، و با ديده اى كه سزاوارست به آن نگريسته ام.

وصف ترک های مغول

_____________________

۱. محصن: مردی یا زنی را گویند که همسر دارد و آلوده به زنا می شود.

۲. مانند «سبائیّه» که امیر المؤمنینعليه‌السلام را خدا پنداشتند، و آن حضرت آنها را مجازات کرد.

۳. نقد تفکّر: اندیویدولیسم ANDIVIDULISM (اصالت فرد) و نقد تفکّر اسکوپیسم ESCOPISM (فرار از شرکت در امور اجتماعی و دولتی) که در تفکّر امامعليه‌السلام فرد اصالت ندارد، بلکه باید با جامعه زندگی کند و از انزوا پرهیز داشته باشد تا جامعه ساخته شود.

۴. شعار را به شعار معروف خوارج، «لا حکم الّا اللّه» که نفی حکومت بود تفسیر کرده اند که حاصل آن تفرقه در امّت است، ابن ابی الحدید می گوید: شعار خوارج آن بود که موی میان سر را می تراشیدند که تفکّر: سکتاریانیسم SECTARIANISME (فرقه گرایی) را نفی می کند.

۵. أحنف بن قیس از یاران رسول خداعليه‌السلام است که پیامبر در حق او دعا کرد. مردی با هوش و عاقل بود، در هنگامه جنگ جمل به امیر المؤمنینعليه‌السلام گفت: دوست داری با ۲۰۰ سوار برای یاری تو به لشکریان شما ملحق گردم؟ یا با جمعیّت «بنی سعید» از جنگ کناره گیری کنم؟ که آنگاه ۶۰۰۰ شمشیر را از تو باز می دارم. امامعليه‌السلام فرمود از جنگ کناره بگیر! پس از جنگ و فتح بصره خود را به امام رساند و به یاران آن حضرت ملحق شد. (سفینة البحار ماده حنف - و - اسد الغابة ج۱، ص۵۵)

۶. این کلام اشاره به «صاحب زنج».آیا واقعیّت های یاد شده به عملیّات غوّاصان رزمنده ایران در حمله به شهر بصره ارتباط ندارد؟ که از زیر آب بدون سر و صدا و گرد و غباری با پاهای چونان پای شتر مرغ پیش می رفتند؟

۱۷۱

كَأَنِّي أَراهُمْ قَوْماً«كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجانُّ الْمُطَرَّقَةُ» ، يَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّيباجَ، وَ يَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتاقَ، وَ يَكُونُ هُناكَ اسْتِحْرارُ قَتْلٍ حَتَّى يَمْشِيَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ، وَ يَكُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ!

فَقالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: لَقَدْ أُعْطِيتَ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ ع، وَ قالَ لِلرَّجُلِ وَ كانَ كَلْبِيّا:

العلم بالغیب

يا أَخا كَلْبٍ، لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّما هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ. وَ إِنَّما عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السّاعَةِ، وَ ما عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحانَهُ بِقَوْلِهِ: «إِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ، وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثُ، وَ يَعْلَمُ ما فِى الاْرْحامِ، وَ لاتَدْرى نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غَداً، وَ ما تَدْرى نَفْسٌ بِاَىِّ اَرْض تَموتُ... »(۱) . فَيَعْلَمُ الله سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى، وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ، وَ سَخِيِّ أَوْ بَخِيلٍ، وَ شَقِيِّ أَوْ سَعِيدٍ، وَ مَنْ يَكُونُ فِي النّارِ حَطَبا، أَوْ فِي الْجِنانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرافِقاً. فَهذا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لاَ يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلا اللَّهُ. وَ ما سِوى ذلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ فَعَلَّمَنِيهِ، وَ دَعا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي، وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوانِحِي.

خطبه: ۱۲۹

۱۲۹- و من خطبة لهعليه‌السلام

اخلاقی، سیاسی

(فِي ذِكْرِ الْمَكايِيلِ وَالْمَوازِينِ)

عِبادَ اللَّهِ، إِنَّكُمْ -وَ ما تَأْمُلُونَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيا - أَثْوِيأُ مُؤَجَّلُونَ، وَ مَدِينُونَ مُقْتَضَوْنَ، أَجَلٌ مَنْقُوصٌ: وَ عَمَلٌ مَحْفُوظٌ، فَرُبَّ دَائِبٍ مُضَيَّعٌ، وَرُبَّ كادِحٍ خَاسِرٌ. وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لا يَزْدادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلا إِدْباراً، وَلاالشَّرُّ فِيهِ إِلا إِقْبالاً، وَلاالشَّيْطَانُ فِي هَلاكِ النَّاسِ إلا طَمَعا؛ فَهذا أَوانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ، وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ. اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاّ فَقِيراً يُكابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِيّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً، أَوْ بَخِيلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْرا، أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَواعِظِ وَقْرا!

الاعتبار بالدنیا

أَيْنَ خِيارُكُمْ وَ صُلَحاؤُكُمْ! وَ أَيْنَ أَحْرارُكُمْ وَ سُمَحاؤُكُمْ! وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ في مَكاسِبِهِمْ، وَالْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذاهِبِهِمْ! أَلَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعا عَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ، وَالْعاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ! وَ هَلْ خُلِقْتُمْ إِلاّ فِي حُثالَةٍ لا تَلْتَقِي إلا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتانِ اسْتِصْغارا لِقَدْرِهِمْ، وَ ذَهابا عَنْ ذِكْرِهِمْ! فَإِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. ظَهَرَ الْفَسادُ، فَلا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ، وَ لا زاجِرٌ مُزْدَجِرٌ. أَفَبِهذا تُرِيدُونَ أَنْ تُجاوِرُوا

۱۷۲

گويا آنان را مى بينم با رخسارى چونان سپرهاى چكش خورده، لباسهايى از ديباج و حرير پوشيده، كه اسبهاى اصيل را يدك مى كشند و آنچنان كشتار و خونريزى دارند كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مى كنند و فراريان از اسيرشدگان كمترند.

(يكى از اصحاب گفت: اى اميرمومنان! تو را علم غيب دادند؟ امامعليه‌السلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود)

جايگاه علم غيب

اى برادر كلبى! اين اخبارى كه اطلاع مى دهم غيب نيست، علمى است كه از دارنده علم غيب (پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) آموخته ام.(۱) همانا علم غيب علم قيامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده كه: «علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مى داند، و كسى نمى داند كه فردا چه خواهد كرد؟ و در كدام سرزمين خواهد مرد؟»

پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا(۲) ، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است، و آن كسى كه آتشگيره آتش جهنم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، از همه اينها آگاهى دارد.

اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمى داند. جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينه ام جاى دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد.

ترجمه خطبه ۱۲۹

(در این خطبه، امامعليه‌السلام در باره اندازه ها و مقیاس ها صحبت فرمود، چون سیّد رضی بخشی از سخنرانی را آورده است همه مباحث مربوط به مقیاس ها در اینجا نیامده است.)

وصف جامعه مسخ شده مسلمين

بندگان خدا! شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهمانانى هستيد كه مدتى معين براى شما قرار داده شد، بدهكارانى هستيد كه مهلت كوتاهى در پرداخت آن داريد، و اعمال شما همگى حفظ مى شود. چه بسيارند تلاشگرانى كه به جايى نرسيدند، و زحمتكشانى كه زيان ديدند.

در روزگارى هستيد كه خوبى در آن پشت كرده و مى گذرد، و بدى رويگردان شده، پيش مى تازد، و طمع شيطان در هلاكت مردم بيشتر مى گردد، هم اكنون روزگارى است كه ساز و برگ شيطان تقويت شده، نيرنگ و فريبش همگانى گشته، و به دست آوردن شكار براى او آسان است.

به هر سو مى خواهى نگاه كن! آيا جز فقيرى مى بينى كه با فقر دست و پنجه نرم مى كند؟ يا ثروتمندى كه نعمت خدا را كفران كرده و با بخل ورزيدن در ادا حقوق الهى، ثروت فراوانى گرد آورده است؟ يا سركشى كه گوش او از شنيدن پند و اندرزها كر است؟

عبرت گرفتن از دنيا

كجايند خوبان و صالحان شما؟ كجايند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ كجايند پرهيزگاران در كسب و كار؟ كجايند پاكيزگان در راه و رسم مسلمانى؟ آيا جز اين است كه همگى رخت بستند و رفتند؟ و از اين جهان پست و گذران و تيره كننده عيش و شادمانى گذشتند؟ مگر نه اين است كه شما وارث آنها بر جاى آنان تكيه زديد، و در ميان چيزهايى بى ارزش قرار داريد كه لبهاى انسان به نكوهش آن مى جنبد؟ تا قدر آنها را كوچك شمرده و براى هميشه يادشان فراموش گردد.

پس در اين نگرانيها بايد گفت: (انا لله و انا اليه راجعون). فساد آشكار شد، نه كسى باقيمانده كه كار زشت را دگرگون كند، و يا از نافرمانى و معصيت باز دارد، شما با چنين وضعى

_____________________

۱. اشاره به: پرسانیس PRESCIENCE (علم غیب)

۲. اشاره به علم: آ اس تیکس AECTHETICS (زیبا شناسی)

۱۷۳

اللَّهَ فِي دارِ قُدْسِهِ، وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيائِهِ عِنْدَهُ؟ هَيْهاتَ! لا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ، وَ لا تُنالُ مَرْضاتُهُ إِلا بِطاعَتِهِ. لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِكِينَ لَهُ، وَالنّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعامِلِينَ بِهِ.

۱۳۰- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخی، اعتقادی

(لا بِي ذَرٍ، رَحِمَهُ اللَهُ، لَمَا أُخْرِجَ إ لَى الرَّبَذَةِ)

التوجه إلی الله فی جهاد

يَا أَباذَرٍّ، إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ. إِنَّ الْقَوْمَ خافُوكَ عَلى دُنْياهُمْ، وَ خِفْتَهُمْ عَلى دِينِكَ، فاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ ما خافُوكَ عَلَيْهِ، وَاهْرُبْ مِنْهُمْ بِما خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ، فَما أَحْوَجَهُمْ إِلى ما مَنَعْتَهُمْ، وَ مَا أَغْناكَ عَمّا مَنَعُوكَ، وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً، وَالْأَكْثَرُ حُسَّداً، وَ لَوْ أَنَّ السَّماواتِ وَالْأَرَضِينَ كانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُما مَخْرَجا. لا يُؤْنِسَنَّكَ إِلا الْحَقُّ، وَ لا يُوحِشَنَّكَ إِلا الْباطِلُ، فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْياهُمْ لَأَحَبُّوكَ، وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْها لَأَمَّنُوكَ.

۱۳۱- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخی، اعتقادی

توبیخ الکوفییّن

أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ، وَالْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ، الشَّاهِدَةُ أَبْدانُهُمْ، وَالْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَد! هَيْهاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرارَ الْعَدْلِ، أَوْ أُقِيمَ اعْوِجاجَ الْحَقِّ.

أهداف الحکومة الاسلامیة

اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كانَ مِنّا مُنافَسَةً فِي سُلْطانٍ، وَ لا الْتِماسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لكِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دِينِكَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلاحَ فِي بِلادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ، وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ.

صفات القائد الاسلامی

أَللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنابَ، وَ سَمِعَ وَ أَجابَ، لَمْ يَسْبِقْنِي إِلاّ رَسُولُ اللَّهِ،صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بِالصَّلاَةِ. وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لايَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوالِىَ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّمأِ وَالْمَغانِمِ وَالْأَحْكامِ وَ إِمامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ، فَتَكُونَ فِي أَمْوالِهِمْ نَهْمَتُهُ. وَ لا الْجاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لاَ الْجافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفائِهِ، وَ لا الْخائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ، وَ لا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ، وَ يَقِفَ بِها دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لاَالْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ.

۱۷۴

مى خواهيد در خانه قدس الهى و جوار رحمت پروردگارى قرار گيريد؟ و عزيزترين دوستانش باشيد؟ هرگز! خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمى توان فريفت، و جز با عبادت، رضايت او را نمى توان به دست آورد، نفرين بر آنان كه امر به معروف مى كنند و خود ترك مى نمايند، و نهى از منكر دارند و خود مرتكب آن مى شوند.

ترجمه خطبه ۱۳۰

(در سال ۳۰ هجری وقتی که عثمان، حضرت ابا ذر را به بیابان خشک ربذه تبعید می کرد، فرمانی صادر کرد که کسی حق ندارد او را بدرقه کند. امامعليه‌السلام و فرزندانش اعتنایی به آن نکرده و ابا ذر را بدرقه کردند. ایشان به هنگام بدرقه او فرمود)

خداگرايى در مبارزه با ستمگران

اى اباذر! همانا تو براى خدا به خشم آمدى، پس اميد به كسى داشته باش كه به خاطر او غضبناك شدى، اين مردم براى دنياى خود از تو ترسيدند، و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى، پس دنيا را كه به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار، و با دين خود كه براى آن ترسيدى از اين مردم بگريز، اين دنياپرستان چه محتاجند به آنكه تو آنان را ترساندى، و چه بى نيازى از آنچه آنان تو را منع كردند، و به زودى خواهى يافت كه چه كسى فردا سود مى برد؟ و چه كسى بر او بيشتر حسد مى ورزند؟ اگر آسمان و زمين درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود.

آرامش خود را تنها در حق جستجو كن، و جز باطل چيزى تو را به وحشت نياندازد، اگر تو دنياى اين مردم(۱) را مى پذيرفتى، تو را دوست داشتند و اگر سهمى از آن برمى گرفتى دست از تو برمى داشتند.

ترجمه خطبه ۱۳۱

(این خطبه در منبر کوفه ایراد شد و به خطبه «منبریّه» معروف است که در آن علل پذیرش حکومت و صفات یک رهبر عادل را بیان می دارد)(۲)

علل نكوهش كوفيان

اى مردم رنگارنگ، و دلهاى پريشان و پراكنده، كه بدنهايشان حاضر و عقلهايشان از آنها غايب و دور است، من شما را به سوى حق مى كشانم، اما چونان گوسفندانى كه از غرش شير فرار كنند مى گريزيد، هيهات كه با شما بتوانم تاريكى را از چهره عدالت بزدايم، و كجى ها را كه در حق راه يافته راست نمايم.

فلسفه حكومت اسلامى

خدايا تو مى دانى كه جنگ و درگيرى ما براى به دست آوردن قدرت و حكومت، و دنيا و ثروت نبود، بلكه مى خواستيم نشانه هاى حق و دين تو را در جايگاه خويش باز گردانيم، و در سرزمينهاى تو اصلاح را ظاهر كنيم، تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگى كنند، و قوانين و مقررات فراموش شده تو بار ديگر اجرا گردد.

شرائط رهبر اسلامى

خدايا من نخستين كسى هستم كه به تو روى آورد، و دعوت تو را شنيد و اجابت كرد؛ در نماز، كسى از من جز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيشى نگرفت؛ همانا شما دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمتها و احكام مسلمين، ولايت و رهبرى يابد، و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد؛ و نادان نيز لياقت رهبرى ندارد تا با نادانى خود مسلمانان را به گمراهى كشاند، و ستمكار نيز نمى تواند رهبر مردم باشد، كه با ستم حق مردم را غصب و عطاهاى آنان را قطع كند؛ و نه كسى كه در تقسيم بيت المال عدالت ندارد زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل داشته و گروهى را بر گروهى مقدم مى دارد، و رشوه خوار در قضاوت نمى تواند امام باشد زيرا كه براى داورى با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحبان آن نرساند، و آن كس كه سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ضايع مى كند لياقت رهبرى ندارد زيرا كه امت اسلامى را به هلاكت مى كشاند.

_____________________

۱. منظور امام در اینجا، عثمان و معاویه و امویان است.

۲. تذکره الخواص، ابن جوزی، ص ۱۲۰.

۱۷۵

۱۳۲- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی، اخلاقی

حمد الله و معرقته تعالی

نَحْمَدُهُ عَلَى ما أَخَذَ وَ أَعْطَى، وَ عَلَى ما أَبْلَى وَ ابْتَلَى. الْباطِنُ لِكُلِّ خَفِيَّةٍ، وَ الْحاضِرُ لِكُلِّ سَرِيرَةٍ، الْعالِمُ بِما تُكِنُّ الصُّدُورُ، وَ ما تَخُونُ الْعُيُونُ. وَ نَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ غَيْرُهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّدا ص، نَجِيبُهُ وَ بَعِيثُهُ، شَهادَةً يُوافِقُ فِيهَا السِّرُّ الْإِعْلانَ، وَ الْقَلْبُ اللِّسانَ.

ذکر الموت

مِنْهَا: فَإِنَّهُ وَاللَّهِ الْجِدُّ لا اللَّعِبُ، وَ الْحَقُّ لا الْكَذِبُ، وَ ما هُوَ إِلا الْمَوْتُ، أَسْمَعَ دَاعِيهِ، وَ أَعْجَلَ حادِيهِ، فَلا يَغُرَّنَّكَ سَوادُ النّاسِ مِنْ نَفْسِكَ، وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلالَ، وَ أَمِنَ الْعَواقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعادَ أَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ، فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ، وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ، مَحْمُولاً عَلَى أَعْوَادِ الْمَنايا، يَتَعاطى بِهِ الرِّجالُ الرِّجالَ حَمْلاً عَلَى الْمَناكِبِ وَ إِمْساكا بِالْأَنامِلِ. أَما رَأَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً، وَ يَبْنُونَ مَشِيداً، وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً! كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً، وَ ما جَمَعُوا بُوراً؛ وَ صارَتْ أَمْوالُهُمْ لِلْوارِثِينَ، وَ أَزْواجُهُمْ لِقَوْمٍ آخَرِينَ؛ لا فِي حَسَنَةٍ يَزِيدُونَ، وَ لا مِنْ سَيِّئَةٍ يَسْتَعْتِبُونَ!

الأسلوب الامثل فی مواجهة الدنیا

فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوى قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلُهُ، وَ فازَ عَمَلُهُ. فاهْتَبِلُوا هَبَلَها، وَ اعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَها: فَإِنَّ الدُّنْيا لَمْ تُخْلَقْ لَكُمْ دارَ مُقامٍ، بَلْ خُلِقَتْ لَكُمْ مَجازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمالَ إِلَى دارِ الْقَرارِ، فَكُونُوا مِنْها عَلَى أَوْفازٍ، وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّيَالِ.

۱۳۳- و من خطبة لهعليه‌السلام

وَ انْقَادَتْ لَهُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِها، وَ قَذَفَتْ إِلَيْهِ السَّماواتُ وَ الْأَرَضُونَ مَقالِيدَها، وَ سَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ الْأَشْجارُ النّاضِرَةُ، وَ قَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبانِهَا النِّيرانَ الْمُضِيئَةَ، وَ آتَتْ أُكُلَها بِكَلِماتِهِ الثِّمارُ الْيانِعَةُ.

خصائص القرآن

مِنْهَا: وَ كِتابُ اللّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ ناطِقٌ لاَ يَعْيى لِسانُهُ، وَ بَيْتٌ لا تُهْدَمُ أَرْكانُهُ، وَ عِزُّ لا تُهْزَمُ أَعْوانُهُ.

خصائص النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

مِنْهَا: أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ تَنازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ، فَقَفّى بِهِ الرُّسُلَ، وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْىَ،

۱۷۶

ترجمه خطبه ۱۳۲

ستايش پروردگار

خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته، و بخشيده، بر نعمتهايى كه عطا كرد و آزمايشهايى كه انجام داد، خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه و در باطن هر چيزى حضور دارد، به آنچه در سينه هاست آگاه و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست، و گواهى مى دهم كه خدا يكى و جز او خدايى نيست، و گواهى مى دهم كه حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگزيده و فرستاده اوست، آن گواهى كه با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.

ضرورت ياد مرگ

به خدا سوگند! اينكه مى گويم بازى نيست، جدى و حقيقت است، دروغ نيست، و آن چيزى جز مرگ نيست، كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند!(۱) پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند، همانا گذشتگان را ديدى كه ثروتها اندوختند و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند، و با آرزوهاى طولانى فكر مى كردند در امانند، و مرگ را دور مى پنداشتند، ديدى چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه امن كوچشان داد؟

كه به چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست مى كردند؟ و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه مى داشتند؟ آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز داشتند، و كاخهاى استوار مى ساختند، و مالهاى فراوان مى اندوختند؟ چگونه خانه هايشان گورستان شد؟ و اموال جمع آورى شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند؟ نه مى توانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند!

تقوا و روش برخورد با دنيا

كسى كه جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، كارهاى نيكوى او آشكار شود، و در كارش پيروز گردد، پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت غنيمت شماريد، و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد، زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشد، گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد، پس با شتاب، آماده كوچ كردن باشيد و مركبهاى راهوار براى حركت مهيا داريد.

ترجمه خطبه ۱۳۳

عظمت پروردگار

دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سررشته هر دو به دست او است، آسمانها و زمينها كليدهاى خويش را به او سپردند، و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مى كنند، و از شاخه هاى درختان نور سرخ رنگى شعله ورشده، به فرمان او ميوه هاى رسيده را به انسانها تقديم مى دارند.

ويژگيهاى قرآن

كتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويى است كه هيچگاه زبانش از حق گويى كند و خسته نشده، و همواره گوياست، خانه اى است كه ستونهاى آن هرگز فرو نمى ريزد، و صاحب عزتى است كه يارانش هرگز شكست ندارند.

ويژگيهاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

خدا پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پس از يك دوران طولانى كه ديگر پيامبران نبودند، فرستاد، و زمانى كه ميان طرفدارن مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف مى پيمودند، پس او را در پى پيامبران فرستاد، و وحى را با فرستادن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ختم فرمود.

_____________________

۱. حادیه: آواز خواندنی که شتران را به شتاب می راند.

۱۷۷

فَجاهَدَ فِي اللَّهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ، وَ الْعادِلِينَ بِهِ.

کیفیة التعامل مع الدنیا

مِنْهَا: وَ إِنَّمَا الدُّنْيا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَأَها شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُها بَصَرُهُ، وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرأَها فَالْبَصِيرُ مِنْها شاخِصٌ، وَ الْأَعْمَى إِلَيْها شاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْها مُتَزَوِّدٌ، وَ الْأَعْمَى لَها مُتَزَوِّدٌ.

مِنْهَا: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَىْءٍ إِلاّ وَ يَكادُ صاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إِلاّ الْحَياةَ، فَإِنَّهُ لا يَجِدُ فِى الْمَوْتِ راحَةً. وَ إِنَّما ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ الْحِكْمَةِ الَّتِي هِيَ حَياةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ، وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيأِ، وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ الصَّمَّأِ، وَ رِيُّ لِلظَّمْآنِ، وَ فِيهَا الْغِنَى كُلُّهُ وَ السَّلامَةُ.

هدایة القرآن

كِتابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ، وَ تَنْطِقُونَ بِهِ، وَ تَسْمَعُونَ بِهِ، وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ، وَ لا يَخْتَلِفُ فِي اللَّهِ، وَ لا يُخالِفُ بِصاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ.

أسباب سقوط الامة

قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيما بَيْنَكُمْ، وَ نَبَتَ الْمَرْعَى عَلى دِمَنِكُمْ، وَ تَصافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ الْآمالِ، وَ تَعادَيْتُمْ فِي كَسْبِ الْأَمْوالِ، لَقَدِ اسْتَهامَ بِكُمُ الْخَبِيثُ، وَ تاهَ بِكُمُ الْغُرُورُ، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ.

۱۳۴- و من كلام لهعليه‌السلام

اعتقادی، سیاسی

(وَ قَدْ شاوَرَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَابِ في الْخُرُوج إ لى غَزْوِ الرَّومِ)

المشورة العسکریّة

وَ قَدْ تَوَكَّلَ اللَّهُ لِأَهْلِ هَذَا الدِّينِ بِإِعْزازِ الْحَوْزَةِ، وَ سَتْرِ الْعَوْرَةِ. وَ الَّذِي نَصَرَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لا يَنْتَصِرُونَ، وَ مَنَعَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لا يَمْتَنِعُونَ، حَيُّ لا يَمُوتُ. إِنَّكَ مَتى تَسِرْ إِلَى هذَا الْعَدُوِّ بِنَفْسِكَ فَتَلْقَهُمْ فَتُنْكَبْ لا تَكُنْ لِلْمُسْلِمِينَ كانِفَةٌ دُونَ أَقْصَى بِلادِهِمْ. لَيْسَ بَعْدَكَ مَرْجِعٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهِ. فَابْعَثْ إِلَيْهِمْ رَجُلاً مِحْرَباً، وَ احْفِزْ مَعَهُ أَهْلَ الْبَلأِ وَ النَّصِيحَةِ، فَإِنْ أَظْهَرَ اللَّهُ فَذاكَ ما تُحِبُّ، وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى، كُنْتَ رِدْءا لِلنَّاسِ، وَ مَثابَةً لِلْمُسْلِمِينَ.

۱۳۵- و من كلام لهعليه‌السلام

وَ قَدْ وَقَعتْ مُشاجَرَةُ بَينَهُ وَ بَيْنَ عُثْمانَ، فَقالَالْمُغِيرَةُ بْنَ الاَْخْنَس لِعُثْمانَ: أَنَاأَكْفِيكَهُ، فَقالَ عَلىعليه‌السلام لِلْمُغِيرَةِ

سیاسی

اعداء الامامعليه‌السلام

۱۷۸

پس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با تمام مخالفانى كه به حق پشت كردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.

روش برخورد با دنيا

و همانا دنيا نهايت ديدگاه كوردلان است، كه آن سوى دنيا را نمى نگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى بيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمى بندد و انسان كوردل تمام توجه اش دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى كند.

اندرزهاى جاودانه

آگاه باشيد، در دنيا چيزى نيست مگر آنكه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مى شود، جز ادامه زندگى، زيرا در مرگ آسايشى نمى نگرند، حيات و زندگى چونان حكمت و دانش است كه حيات دل مرده، و بينايى چشمهاى نابيناست و مايه شنوايى براى گوشهاى كر و آبى گوارا براى تشنگان مى باشد كه همه در آن سالم و بى نيازند.

شناخت قرآن

اين قرآن است كه با آن مى توانيد راه حق را بنگريد، و با آن سخن گوييد، و به وسيله آن بشنويد. بعضى از قرآن از بعضى ديگر سخن مى گويد، و برخى بر برخى ديگر گواهى مى دهد، در شناساندن خدا اختلافى نداشته، و كسى را كه همراهش شد از خدا جدا نمى سازد.

علل سقوط مردم

مردم! گويا به خيانت و كينه ورزى اتفاق داريد، و در رفتار رياكارانه، گياهان روييده از سرگين را مى مانيد، در دوستى با آرزوها به وحدت رسيديد، و در جمع آورى ثروت به دشمنى پرداختيد شيطان شما را در سرگردانى افكنده و غرور شما را به هلاكت مى كشاند براى خود و شما از خدا يارى مى طلبم.

ترجمه خطبه ۱۳۴

(عمر برای شرکت در جنگ با رومیان در سال ۱۵ هجری با امامعليه‌السلام مشورت کرد، آن حضرت فرمود:)

مشاوره نظامى

خداوند به پيروان اين دين وعده داد كه اسلام را سربلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران كند. خدايى كه مسلمانان را به هنگام كمى نفرات يارى كرد، و آنگاه كه نمى توانستند از خود دفاع كنند، از آنها دفاع كرد، اكنون زنده است و هرگز نمى ميرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روى و با آنان روبرو گردى و آسيبى بينى، مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند و پس از تو كسى نيست تا بدان روآورند.

مرد دليرى را به سوى آنان روانه كن، و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او كوچ ده، اگر خدا پيروزى داد چنان است كه تو دوست دارى، و اگر كار ديگرى مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع خواهى بود.

ترجمه خطبه ۱۳۵

(مشاجره ای بین امامعليه‌السلام و عثمان در گرفت. مغیره پسر اخنس، که یکی از منافقان بود به عثمان گفت من او را کفایت می کنم، امام علیعليه‌السلام به مغیره فرمود:)

شناخت دشمنان امامعليه‌السلام

۱۷۹

يَابْنَ اللَّعِينِ الْأَبْتَرِ، وَ الشَّجَرَةِ الَّتِي لا أَصْلَ لَها وَ لا فَرْعَ، أَنْتَ تَكْفِينِي؟ فَوَ اللَّهِ ما أَعَزَّ اللَّهُ مَنْ أَنْتَ ناصِرُهُ، وَ لا قامَ مَنْ أَنْتَ مُنْهِضُهُ. اخْرُجْ عَنَّا أَبْعَدَ اللَّهُ نَواكَ، ثُمَّ ابْلُغْ جَهْدَكَ، فَلا أَبْقَى اللَّهُ عَلَيْكَ إِنْ أَبْقَيْتَ!

۱۳۶- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، عقیدتی

البیعة الفریدة

لَمْ تَكُنْ بَيْعَتُكُمْ إِيّايَ فَلْتَةً، وَ لَيْسَ أَمْرِي وَ أَمْرُكُمْ واحِدا، إِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ، وَ أَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ! أَيُّهَا النَّاسُ أَعِينُونِي عَلَى أَنْفُسِكُمْ، وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخَزامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كانَ كَارِها.

۱۳۷- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(فى مَعْنى طَلْحَةَ وَ الزُبَيْرِ)

معرفة طلحه و زبیر

وَ اللَّهِ ما أَنْكَرُوا عَلَيَّ مُنْكَراً، وَ لا جَعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ نِصْفاً. وَ إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّا هُمْ تَرَكُوهُ، وَ دَما هُمْ سَفَكُوهُ، فَإِنْ كُنْتُ شَرِيكَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ نَصِيبَهُمْ مِنْهُ، وَ إِنْ كانُوا وَلُوهُ دُونِي فَمَا الطَّلِبَةُ إِلا قِبَلَهُمْ. وَ إِنَّ أَوَّلَ عَدْلِهِمْ لَلْحُكْمُ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي، ما لَبَسْتُ وَ لا لُبِسَ عَلَيَّ. وَ إِنَّها لَلْفِئَةُ الْباغِيَةُ فِيهَا الْحَمَأُ وَ الْحُمَّةُ وَ الشُّبْهَةُ الْمُغْدِفَةُ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ لَواضِحٌ وَ قَدْ زاحَ الْباطِلُ عَنْ نِصابِهِ، وَ انْقَطَعَ لِسانُهُ عَنْ شَغْبِهِ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضا أَنَا ماتِحُهُ، لا يَصْدُرُونَ عَنْهُ بِرِيِّ، وَ لا يَعُبُّونَ بَعْدَهُ فِي حَسْيٍ!.

البیعة العدیمة النظیر

مِنْهُ: فَأَقْبَلْتُمْ إِلَيَّ إِقْبالَ الْعُوذِ الْمَطافِيلِ عَلَى أَوْلادِها، تَقُولُونَ: الْبَيْعَةَ الْبَيْعَةَ قَبَضْتُ كَفِّي فَبَسَطْتُمُوها، وَ نازَعَتْكُمْ يَدِي فَجَذَبْتُمُوها.

الشکوی من طلحة و الزبیر

اللَّهُمَّ إِنَّهُما قَطَعانِي وَ ظَلَمانِى، وَ نَكَثا بَيْعَتِى، وَ أَلَّبَا النَّاسَ عَلَيَّ، فَاحْلُلْ ما عَقَدا، وَ لا تُحْكِمْ لَهُما ما أَبْرَما، وَ أَرِهِمَا الْمَسأَةَ فِيما أَمَّلا وَ عَمِلا، وَ لَقَدِ اسْتَثَبْتُهُما قَبْلَ الْقِتالِ، وَ اسْتَأْنَيْتُ بِهِما أَمامَ الْوِقاعِ، فَغَمِطَا النِّعْمَةَ، وَ رَدَّا الْعافِيَةَ.

۱۸۰

اى فرزند لعنت شده دم بريده،(۱) و درخت بى شیخ و برگ و ریشه!، تو مرا كفايت مى كنى؟ به خدا سوگند! كسى را كه تو ياور باشى خدايش نيرومند نگرداند، و آن كس را كه تو دستگيرى، برجاى نمى ماند! از نزد ما بيرون شو، خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهى تلاش كن خداوند تو را باقى نگذراد، اگر از آنچه مى توانى انجام ندهى!.

ترجمه خطبه ۱۳۶

(آنگاه که همه با امام بیعت کردند و عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمّد بن مسلمه، حسّان بن ثابت، و اسامه بن زید از بیعت سرباز زدند امامعليه‌السلام این سخنرانی را در مدینه در سال ۳۵ هجری ایراد کرد)(۲)

بيعت بى همانند

بيعت شما مردم! با من بى مطالعه و ناگهانى نبود، و كار من و شما يكسان نيست، من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهيد. اى مردم! براى اصلاح خودتان مرا يارى كنيد. به خدا سوگند! كه داد ستمديده را از ظالم ستمگر بستانم، و مهار ستمگر را بگيرم و به آبشخور حق وارد سازم گرچه تمايل نداشته باشد!.

ترجمه خطبه ۱۳۷

(در باره طلحه و زبیر در سال ۳۶ هجری در آستانه جنگ فرمود)

شناسايى طلحه و زبير

بخدا سوگند! «طلحه و زبير و پيروانشان» نه منكرى در كارهاى من سراغ دارند كه برابر آن بايستند، و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند. آنها حقى را مى طلبند كه خود ترك كرده اند، و انتقام خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند، اگر من در ريختن اين خون شريكشان بودم آنها نيز از آن سهمى دارند، و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند.(۳) بايد از خود انتقام بگيرند. اولين مرحله عدالت آنكه خود را محكوم كنند.

همانا آگاهى حقيقت بينى، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود. همانا ناكثين (اصحاب جمل) گروهى سركش و ستمگرند، خشم و كينه، و زهر عقرب،(۴) و شبهاتى چون شب ظلمانى در دلهايشان وجود دارد، در حالى كه حقيقت پديدار و باطل ريشه كن شده، و زبانش از حركت بر ضد حق فرومانده است. بخدا سوگند! حوضى بر ايشان پر از آب نمايم كه تنها خود بتوانم آبش را بيرون كشم به گونه اى كه از آب آن سيراب برنگردند، و پس از آن از هيچ گودالى آب ننوشند!

(يعنى نقشه اى براى آنان طرح كنم كه راه فرار نداشته باشند)

وصف بیعت بی همانند

«شما مردم!» براى بيعت كردن به سوى من يورش آورديد، چونان مادران تازه زاييده كه به طرف بچه هاى خود مى شتابند. و پياپى فرياد كشيديد: بيعت! بيعت! من دستان خويش فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشوديد، من از دست دراز كردن، سر باز زدم، و شما دستم را كشيديد.

شكوه از طلحه و زبير

خدايا! طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، بر من ستم كرده و بيعت مرا شكستند، و مردم را براى جنگ با من شوراندند. خدايا! آنچه را بستند تو بگشا، و آنچه را محكم رشته اند پايدار مفرما، آرزوهايى كه براى آن تلاش مى كنند بر باد ده! من پيش از جنگ از آنها خواستم تا باز گردند، و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را مى كشيدم لكن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.

_____________________

۱. أخنس پدر مغیره از مشرکین بود که در روز فتح مکّه به ظاهر مسلمان شد. برادر او «ابو الحکم» در جنگ أحد به دست امام علیعليه‌السلام کشته شد، لذا همواره کینه امام را در دل داشت، حال در حکومت عثمان نفوذ کرده و به پول و مقام رسیده بود و تا آنجا دل گرم شد که در برابر امام ایستاد و جسارت کرد. «شرح ابن ابی الحدید ج ۸ ص ۲۰۱».

۲. از شگفتی های تاریخ آنکه حسّان بن ثابت اوّلین شاعری بود که در روز غدیر خم حضور داشت و پس از اعلام و دستور بیعت از طرف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با امام علیعليه‌السلام بیعت کرد و اشعار بسیار جالبی سرود که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از او تشکّر کرد و هشدار داد مادام که با اهل بیت من می باشی فرشتگان تو را امداد خواهند کرد و این معجزه رسول خدا بود، زیرا می دانست روزی از راه هدایت فاصله می گیرد، حال پس از ۲۵ سال انزوای سیاسی امام، که همه مردم با او بیعت مجدّد کردند، حسّان بن ثابت مخالفت ورزید.!

۳. طلحه در روز قتل عثمان، نقاب بر چهره زد تا او را نشناسند و چون درهای منزل عثمان را بستند تا کسی نتواند وارد خانه او شود، طلحه مهاجمان را از خانه یکی از انصار که در همسایگی خانه عثمان قرار داشت هدایت کرد تا از آنجا وارد شوند، و خود به طرف خانه عثمان تیراندازی می کرد و او بود که تا سه روز نگذاشت جنازه عثمان را دفن کنند، و مانع دفن عثمان در قبرستان مسلمانان شد حال که مردم با امام علیعليه‌السلام بیعت کردند شگفت آن که در صف خونخواهان عثمان قرار گرفت!! (تاریخ طبری)

۴. «حما» گل تیره و بد بو و «حمه» یعنی زهر عقرب

۱۸۱

۱۳۸- و من خطبة لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخی، اعتقادی

(يُومِئُ فِيها إلى ذِكْرِ الْمَلاحِمِ)

الإخبار عن ظهورعليه‌السلام و نظام حکوممته

يَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدى عَلَى الْهَوى، وَ يَعْطِفُ الرَّأْىَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْىِ.مِنْهَا: حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى ساقٍ، بادِيا نَواجِذُها، مَمْلُوءَةً أَخْلافُها، حُلْوا رَضاعُها، عَلْقَما عاقِبَتُها. أَلا وَ فِي غَدٍ - -وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِما لا تَعْرِفُونَ - يَأْخُذُ الْوالِى مِنْ غَيْرِها عُمّالَها عَلَى مَساوِئِ أَعْمالِها، وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفالِيذَ كَبِدِها، وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْما مَقالِيدَها فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ، وَ يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتابِ وَ السُّنَّةِ.

الاخبار عن هجوم عبد الملک بن مروان علی الکوفة

مِنْهَا: كَأَنِّى بِهِ قَدْ نَعَقَ بِالشّامِ، وَ فَحَصَ بِراياتِهِ فِى ضَواحِي كُوفانَ، فَعَطَفَ عَلَيْها عَطْفَ الضَّرُوسِ، وَ فَرَشَ الْأَرْضَ بِالرُّؤُوسِ، قَدْ فَغَرَتْ فاغِرَتُهُ، وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ، بَعِيدَ الْجَوْلَةِ، عَظِيمَ الصَّوْلَةِ. وَ اللَّهِ لَيُشَرِّدَنَّكُمْ فِى أَطْرافِ الْأَرْضِ حَتَّى لا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلا قَلِيلٌ، كَالْكُحْلِ فِى الْعَيْنِ، فَلا تَزالُونَ كَذلِكَ حَتَّى تَؤُوبَ إِلَى الْعَرَبِ عَوازِبُ أَحْلاَمِها! فَالْزَمُوا السُّنَنَ الْقائِمَةَ، وَ الْآثَارَ الْبَيِّنَةَ، وَ الْعَهْدَ الْقَرِيبَ الَّذِي عَلَيْهِ باقِي النُّبُوَّةِ. وَ اعْلَمُوا أَنَّ الشَّيْطانَ إِنَّما يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ لِتَتَّبِعُوا عَقِبَهُ.

۱۳۹- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(في وَقْتِ الشُّورى)

خصائص الامام علیعليه‌السلام

لَنْ يُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِي إِلَى دَعْوَةِ حَقِّ، وَ صِلَةِ رَحِمٍ وَ عائِدَةِ كَرَمٍ، فَاسْمَعُوا قَوْلِي، وَ عُوا مَنْطِقِى، عَسى أَنْ تَرَوْا هَذا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِ هَذا الْيَوْمِ تُنْتَضَى فِيهِ السُّيُوفُ، وَ تُخانُ فِيهِ الْعُهُودُ، حَتَّى يَكُونَ بَعْضُكُمْ أَئِمَّةً لِأَهْلِ الضَّلالَةِ، وَ شِيعَةً لِأَهْلِ الْجَهالَةِ.

۱۴۰- و من كلام لهعليه‌السلام

اخلاقی

(في النَهْي عَنْ غِيَبةِ النَّاسِ)

التحذیر من الغیبة و التیمیمة

وَ إِنَّما يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِى السَّلامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ، وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغالِبَ عَلَيْهِمْ، وَ الْحاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ، فَكَيْفَ بِالْعائِبِ الَّذِي عابَ أَخَاهُ وَ عَيَّرَهُ

۱۸۲

ترجمه خطبه ۱۳۸

(در این خطبه امامعليه‌السلام از تحوّلات آینده سخن می گوید)

خبر از ظهور و سيستم حكومتى حضرت مهدىعليه‌السلام

او (حضرت مهدىعليه‌السلام ) خواسته ها را تابع هدايت وحى مى كند، هنگامى كه مردم هدايت را تابع هوس هاى خويش قرار مى دهند، در حالى كه به نام تفسير نظريه هاى گوناگون خود را بر قرآن تحميل مى كنند، او نظريه ها و انديشه ها را تابع قرآن مى سازد. (و از همين خطبه است)

در آينده آتش جنگ ميان شما افروخته مى گردد، و چنگ و دندان نشان مى دهد، با پستانهايى پرشير، كه مكيدن آن شيرين، اما پايانى تلخ و زهرآگين دارد به سوى شما مى آيد، آگاه باشيد! فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست، زمامدارى حاكميت پيدا مى كند كه غير از خاندان حكومتهاى امروزى است (حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)) عمال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد، زمين ميوه هاى دل خود (معادن طلا و نقره) را براى او بيرون مى ريزد، و كليدهايش را به او مى سپارد، او روش عادلانه در حكومت حق را به شما مى نماياند، و كتاب خدا و سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را كه تا آن روز متروك ماندند، زنده مى كند، (و از همين خطبه است).

خبر از تهاجم خونين عبدالملك مروان به كوفه

گويى او را مى بينم كه از شام فرياد برمى آورد،(۱) و با پرچمهايش پيرامون كوفه را پر مى كند، و چونان شتر خشمگين به كوفه يورش مى آورد، زمين را با سرهاى بريده فرش مى كند. دهانش گشاده، گامهايش را سخت و سنگين بر زمين مى كوبد، تاخت و تاز او بى امان و پايدار و هجومش سخت و دشوار است. بخدا سوگند! شما را در اطراف زمين مى پراكند، آنگونه كه اندكى از شما باقى خواهد ماند چونان باقيمانده سرمه در اطراف چشم، و اين وضع خونبار تداوم يابد تا آنكه عقل از دست رفته عرب بازآيد،(۲) پس بايد بر سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باقى مانيد كه برپاست، و بر آثار رسالت تكيه نماييد، كه آشكار است، به عهد نزديكى كه بسته ايد وفادار مانيد كه يادگار پيامبر بر آن تكيه دارد، و بدانيد اين شيطان است كه راههايش را هموار مى نمايد تا قدم بر جاى قدمهايش نهيد و راهش را پى گيريد.

ترجمه خطبه ۱۳۹

(در سال ۲۳ هجری وقتی در شورای شش نفره تنها با تأیید داماد عثمان «عبد الرحمن» به عثمان رأی دادند و حقائق مسلّم را نادیده گرفتند، فرمود)

ویژگی های امامعليه‌السلام

مردم! هيچ كس پيش از من در پذيرش دعوت حق شتاب نداشت، و چون من كسى در صله رحم، و بخشش فراوان تلاش نكرد، پس به سخن من گوش فرا دهيد، و منطق مرا دريابيد، كه در آينده اى نه چندان دور براى تصاحب خلافت شمشيرها كشيده شده، و عهد و پيمانها شكسته خواهد شد، تا آنكه بعضى از شما پيشواى گمراهان و پيرو جاهلان خواهيد شد.

ترجمه خطبه ۱۴۰

(در نهی از عیب جوئی مردم ایراد کرد)

پرهیز دادن از غیبت و بدگویی

کسانی که گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، رواست که به گناهکاران ترحّم کنند، و شکر این نعمت گزارند، که شکرگزاری آنان را از عیب جویی دیگران باز دارد، چرا و چگونه آن عیب جو، عیب برادر خویش گوید و او را به بلایی که گرفتار است سرزنش می کند؟

_____________________

۱. منظور امام از این شخص، عبد الملک مروان خلیفه اموی است که به کوفه لشکر کشی کرد، و مصعب بن زبیر را کشت و مردم کوفه را به خاک و خون کشید.

۲. اشاره به اتّحاد و هماهنگی مردم در نابودی بنی امیّه و ظهور بنی العبّاس که پیروان بنی امیّه را نابود کردند.

۱۸۳

بِبَلْواهُ! أَما ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عابَهُ بِهِ! وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ! فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِيما سِواهُ مِمّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ. وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصاهُ فِي الْكَبِيرِ وَ عَصاهُ فِي الصَّغِيرِ، لَجُرْأَتُهُ عَلَى عَيْبِ النَّاسِ أَكْبَرُ! يا عَبْدَ اللَّهِ، لا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَ لا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ، فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ. فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِما يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ، وَ لْيَكُنِ الشُّكْرُ شاغِلاً لَهُ عَلَى مُعافاتِهِ مِمَّا ابْتُلِيَ بِهِ غَيْرُهُ.

۱۴۱- و من كلام لهعليه‌السلام

اخلاقی، اعتقادی

التحذیر من سماع الغیبة

أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَ سَدادَ طَرِيقٍ، فَلا يَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقاوِيلَ الرِّجالِ، أَما إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ، وَ يُحِيلُ الْكَلامُ، وَ باطِلُ ذَلكَ يَبُورُ، وَ اللَّهُ سَمِيعٌ وَ شَهِيدٌ. أَما إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ إِلاّ أَرْبَعُ أَصابِعَ.

معرفة الحق و الباطل

فَسُئِلَعليه‌السلام : عَنْ مَعْنى قَوْلِهِ هَذا، فَجَمَعَ أَصابِعَهُ وَوَضَعَها بَيْنَ أُذُنِهِ وَ عَيْنِهِ،ثُمَّ قَالَ:

الْباطِلُ أَنْ تَقُولَ: سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ: رَأَيْتُ!.

۱۴۲- و من كلام لهعليه‌السلام

اخلاقی، اقتصادی

منزلة بذل و الاحسان

وَ لَيْسَ لِواضِعِ الْمَعْرُوفِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ، وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فِيما أَتَى إِلا مَحْمَدَةُ اللِّئامِ، وَ ثَنأُ الْأَشْرارِ، وَ مَقالَةُ الْجُهّالَ، مادامَ مُنْعِما عَلَيْهِمْ، ما أَجْوَدَ يَدَهُ! وَ هُوَ عَنْ ذاتِ اللَّهِ بِخَيْلٌ! فَمَنْ آتاهُ اللَّهُ مالاً فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ، وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيافَةَ، وَ لْيَفُكَّ بِهِ الْأَسِيرَ وَ الْعانِىَ، وَ لْيُعْطِ مِنْهُ الْفَقِيرَ وَ الْغارِمَ، وَ لْيَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الْحُقُوقِ وَ النَّوائِبِ ابْتِغأَ الثَّوابِ، فَإِنَّ فَوْزا بِهَذِهِ الْخِصالِ شَرَفُ مَكارِمِ الدُّنْيا، وَ دَرْكُ فَضائِلِ الْآخِرَةِ؛إِنْ شأَ اللَّهُ .

۱۴۳- و من خطبة لهعليه‌السلام

اخلاقی

(في الاْسْتِسْقأِ)

الکون فی خدمة الإنسان

أَلا وَ إِنَّ الْأَرْضَ الَّتِي تُقِلُّکُم(تُحْمِلُكُمْ) ، وَ السَّمأَ الَّتِي تُظِلُّكُمْ، مُطِيعَتانِ لِرَبِّكُمْ، وَ ما أَصْبَحَتا تَجُودان

۱۸۴

آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه دیگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مرتکب شده! یا گناه دیگری انجام داده که از آن بزرگ تر است؟ به خدا سوگند! گر چه خدا را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه کوچک مرتکب شده باشد، اما جرأت او بر عیب جویی از مردم، خود گناه بزرگ تری است.

ای بنده خدا، در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد، و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنها کیفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عیب کسی آگاه است، به خاطر آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خود داری کند و شکر گزاری از عیوبی پاک است، او را مشغول دارد از اینکه دیگران را بیازارد.

ترجمه خطبه ۱۴۱

پرهيز از شنيدن غيبت

اى مردم! آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين، و درستى راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشيد! گاهى تيرانداز، تير افكند و تيرها به خطا مى رود؛ سخن نيز چنين است. درباره كسى چيزى مى گويند كه واقعيت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى است، و خدا شنوا و گواه است. بدانيد كه ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.

شناخت حق و باطل

(پرسيدند، معناى آن چيست؟ امامعليه‌السلام انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت و فرمود:)

باطل آن است كه بگويى «شنيدم»، و حق آن است كه بگويى «ديدم».

ترجمه خطبه ۱۴۲

(برخی از شارحان نوشتند که این خطبه بخشی از خطبه ۱۲۶ می باشد)

شناخت جايگاه بخشش و احسان

براى كسى كه نابجا و به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بدگفتار ندارد، و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد.

دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد!

آن كس كه خدا او را مالى بخشيد، پس به خويشاوندان خود بخشش نمايد، و سفره مهمانى خوب بگستراند، و اسير آزاد كند، و رنجديده را بنوازد، و مستمند را بهره مند كند، و قرض وامدار را بپردازد، و براى درك ثواب الهى در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشكلاتى كه در اين راه به او مى رسد شكيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات يادشده، موجب شرافت و بزرگى دنيا و درك فضائل سراى آخرت است «ان شأ الله».

ترجمه خطبه ۱۴۳

(این سخنرانی را در مراسم نماز باران در شهر کوفه ایراد فرمود)

نظام آفرينش براى انسان

آگاه باشيد! زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گستراند، فرمانبردار پروردگارند، و بركت آن دو به شما،

۱۸۵

لَكُمْ بِبَرَكَتِهِما تَوَجُّعا لَكُمْ، وَ لا زُلْفَةً إِلَيْكُمْ، وَ لا لِخَيْرٍ تَرْجُوانِهِ مِنْكُمْ، وَ لَكِنْ أُمِرَتا بِمَنافِعِكُمْ فَأَطاعَتا، وَ أُقِيمَتا عَلى حُدُودِ مَصالِحِكُمْ فَقامَتا.

الغایة من الامتحان

إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِى عِبادَهُ عِنْدَ الْأَعْمالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَراتِ، وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ، وَ إِغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ، لِيَتُوبَ تائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ، وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ، وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ، وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاِسْتِغْفارَ سَبَبا لِدُرُورِ الرِّزْقِ، وَ رَحْمَةِ لِلْخَلْقِ، فَقالَ:سُبْحانَهُ ( اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفّاراً (۱۰) يُرْسِلِ السَّمأَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً (۱۱) وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا ) .(۱)

فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً اسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ، وَ اسْتَقالَ خَطِيئَتَهُ، وَ بادَرَ مَنِيَّتَهُ!.

الدعاء لنزول الغیث

اللَّهُمَّ إِنّا خَرَجْنا إِلَيْكَ مِنْ تَحْتِ الْأَسْتارِ وَ الْأَكْنانِ، وَ بَعْدَ عَجِيجِ الْبَهائِمِ وَ الْوِلْدَانِ، راغِبِينَ فِي رَحْمَتِكَ، وَ راجِينَ فَضْلَ نِعْمَتِكَ، وَ خائِفِينَ مِنْ عَذابِكَ وَ نِقْمَتِكَ. اللَّهُمَّ فاسْقِنا غَيْثَكَ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطِينَ، وَ لا تُهْلِكْنا بِالسِّنِينَ،«وَ لا تُؤ اخِذْنا بِما فَعَلَ السُّفَهأُ مِنّا» ؛ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ. اللَّهُمَّ إِنّا خَرَجْنا إِلَيْكَ نَشْكُو إِلَيْكَ ما لا يَخْفَى عَلَيْكَ، حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضايِقُ الْوَعْرَةُ، وَ أَجأَتْنا الْمَقاحِطُ الْمُجْدِبَةُ، وَ أَعْيَتْنَا الْمَطالِبُ الْمُتَعَسِّرَةُ، وَ تَلاحَمَتْ عَلَيْنا الْفِتَنُ الْمُسْتَصْعِبَةُ. اللَّهُمَّ إِنّا نَسْأَلُكَ أَن لا تَرُدَّنا خائِبِينَ، وَ لا تَقْلِبَنا واجِمِينَ، وَ لا تُخاطِبَنا بِذُنُوبِنا، وَ لا تُقايِسَنا بِأَعْمالِنا. اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنا غَيْثَكَ وَ بَرَكَتِكَ وَ رِزْقَكَ وَ رَحْمَتَكَ، وَ اسْقِنا سُقْيا ناقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً: تُنْبِتُ بِها ما قَدْ فاتَ، وَ تُحْيِى بِها ما قَدْ ماتَ، نافِعَةَ الْحَيا، كَثِيرَةَ الْمُجْتَنى، تُرْوِي بِهَا الْقِيعانَ، وَ تُسِيلُ الْبُطْنانَ، وَ تَسْتَوْرِقُ الْأَشْجارَ، وَ تُرْخِصُ الْأَسْعارَ؛«إِنَّ كَ عَلَى ما تَشأُ قَدِيرٌ » .(۲)

۱۴۴- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی، اخلاقی

الحکمة من بعثة الرسل

بَعَثَ اللَّهُ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ، وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلى خَلْقِهِ، لِئلاّ تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْكِ الْإِعْذارِ إِلَيْهِمْ، فَدَعاهُمْ بِلِسانِ الصِّدْقِ إِلَى سَبِيلِ الْحَقِّ. أَلا إِنَّ اللَّهَ تَعالَى قَدْ كَشَفَ الْخَلْقَ كَشْفَةً لا أَنَّهُ جَهِلَ ما أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرارِهِمْ وَ مَكْنُونِ ضَمائِرِهِمْ، وَ لَكِنْ( لِيَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ) ، فَيَكُونَ الثَّوابُ جَزَأً وَ الْعِقابُ بَواءً.

_____________________

۱- نوح ۱۰-۱۲ ۲- آل عمران۲۶ ۳- هود۷

۱۸۶

نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند، بلكه آن دو، مامور رساندن منافع شما مى باشند، و اوامر خدا را اطاعت كردند، به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند.

فلسفه آزمايش ها

خداوند بندگان خود را كه گناهكارند، با كمبود ميوه ها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن در گنجهاى خيرات، آزمايش مى كند، براى آنكه توبه كننده اى باز گردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پندگيرنده، پند گيرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فرو ريختن روزى، و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود:

(از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را يارى مى دهد، و باغستانها و نهرهاى پرآب در اختيار شما مى گذارد)

پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پيش از آنكه مرگ او فرا رسد، اصلاح گردد.

نيايش طلب باران

بار خداوندا! ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه، و گريه دلخراش كودكان گرسنه، به سوى تو بيرون آمديم، و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را اميدواريم، و از غذاب و انتقام تو ترسناكيم.

بار خداوندا! بارانت را بر ما ببار، و ما را مايوس برمگردان! و با خشكسالى و قحطى ما را نابود مفرما، و با اعمال زشتى كه بى خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان.

اى مهربانترين مهربانها! بار خداوندا! به سوى تو آمديم از چيزهايى شكايت كنيم كه بر تو پنهان نيست و اين هنگامى است كه سختيهاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده و خشكسالى و قحطى ما را به ستوه آورده، و پيشامدهاى سخت ما را ناتوان ساخته، و فتنه هاى دشوار كارد به استخوان ما رسانده است، بار خداوندا! از تو مى خواهيم ما را نوميد برمگردانى، و با اندوه و نگرانى به خانه هايمان باز نفرستى، و گناهانمان را به رخمان نكشى، و اعمال زشت ما را قياس كيفر ما قرار ندهى.

خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار، و بركت خويش را بر ما بگستران، و روزى و رحمتت را به ما برسان، و ما را از بارانى سيراب فرما كه سودمند و سيراب كننده و روياننده گياهان باشد، كه آنچه خشك شده دوباره بروياند، و آنچه مرده است زنده گرداند، بارانى كه بسيار پرمنفعت، روياننده گياهان فراوان، كه تپه ها و كوهها را سيراب، و در دره ها و رودخانه ها، چونان سيل جارى شود، درختان را پربرگ نمايد. نرخ گرانى را پايين آورد،«همانا تو بر هر چيز كه خواهى توانايى» .

ترجمه خطبه ۱۴۴

فلسفه بعثت پيامبران

خداوند، پيامبران را برانگيخت و وحى را به آنان اختصاص داد، و پيامبران را حجت خود بر بندگان قرار داد، تا استدلالى يا جاى عذرى براى كسى باقى نماند، پس پيامبران انسانها را، با زبان راستگويى به راه حق فرا خواندند.

آگاه باشيد! كه خداوند از درون بندگان پرده برمى گيرد، نه آنكه بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست، و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بى خبر است، «بلكه خواست آنان را آزمايش كند، تا كدام يك، اعمال نيكو انجام مى دهد، و پاداش برابر نيكوكارى و كيفر مكافات درخور بديها شد.

۱۸۷

خصائص الأئمة الأثنی عشر

أَيْنَ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ دُونَنا، كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنا، أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُمْ، وَ أَعْطانا وَ حَرَمَهُمْ، وَ أَدْخَلَنا وَ أَخْرَجَهُمْ. بِنا يُسْتَعْطَى الْهُدَى، وَ يُسْتَجْلَى الْعَمَى. إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِى هَذا الْبَطْنِ مِنْ هاشِمٍ؛ لا تَصْلُحُ عَلَى سِواهُمْ، وَ لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ.

التعریف باهل الضلال و عبد الملک

مِنْهَا: آثَرُوا عاجِلاً، وَ أَخَّرُوا آجِلاً، وَ تَرَكُوا صافِياً، وَ شَرِبُوا آجِناً، كَأَنِّى أَنْظُرُ إِلى فاسِقِهِمْ وَ قَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَأَلِفَهُ وَ بَسِئَ بِهِ وَ وَافَقَهُ، حَتّى شابَتْ عَلَيْهِ مَفارِقُهُ، وَ صُبِغَتْ بِهِ خَلائِقُهُ، ثُمَّ أَقْبَلَ مُزْبِدا كَالتَّيّارِ لا يُبالِى ما غَرَّقَ، أَوْ كَوَقْعِ النّارِ فِى الْهَشِيمِ لا يَحْفِلُ ما حَرَّقَ!

نصائح الخالدة

أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصابِيحِ الْهُدى، وَالْأَبْصارُ اللاّمِحَةُ إِلَى مَنارِ التَّقْوى! أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِى وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طاعَةِ اللَّهِ! ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطامِ، وَ تَشاحُّوا عَلَى الْحَرامِ؛ وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ، وَ أَقْبَلُوا إِلَى النّارِ بِأَعْمالِهِمْ، وَ دَعاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا، وَ دَعاهُمُ الشَّيْطانُ فَاسْتَجابُوا وَ أَقْبَلُوا.

۱۴۵- و من خطبة لهعليه‌السلام

اخلاقی، سیاسی

وصف الدنیا

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّما أَنْتُمْ فِى هَذِهِ الدُّنْيا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنايا، مَعَ كُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ، وَ فِى كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ! لا تَنالُونَ مِنْها نِعْمَةً إِلاّ بِفِراقِ أُخْرى، وَ لا يُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ، وَ لا تُجَدَّدُ لَهُ زِيادَةٌ فِى أُكُلِهِ إِلاّ بِنَفادِ ما قَبْلَها مِنْ رِزْقِهِ؛ وَ لا يَحْيى لَهُ أَثَرٌ إِلاّ ماتَ لَهُ أَثَرٌ، وَ لا يَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِيدٌ؛ إِلا بَعْدَ أَنْ يَخْلَقَ لَهُ جَدِيدٌ، وَ لا تَقُومُ لَهُ نابِتَةٌ إِلاّ وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ. وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُها، فَما بَقأُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهابِ أَصْلِهِ!

نقد البدع

مِنْهَا: وَ ما أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاّ تُرِكَ بِها سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبِدَعَ، وَالْزَمُوا الْمَهْيَعَ، إِنَّ عَوازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُها، وَ إِنَّ مُحْدِثاتِها شِرارُها.

۱۴۶- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، نظامی، اعتقادی.

(وَ قَدِ اسْتَشارَهُ عمر بن الخطاب فِي الشُخُوصِ لِقِتالِ الْفُرْسِ بِنَفْسِهِ)

۱۸۸

ويژگيهاى امامان دوازده گانهعليه‌السلام

كجا هستند آنان كه پنداشتند دانايان علم قرآنند نه ما؟ كه اين ادعا را بر اساس دروغ و ستمكارى بر ضد ما روا داشتند، خدا ما اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بالا آورده و آنان را پست و خوار نمود، به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت، ما را در حريم نعمتهاى خويش داخل و آنان را خارج كرد. كه راه هدايت را با راهنمايى ما مى پويند، و روشنى دلهاى كور را از ما مى جويند.

همانا امامان دوازده گانه همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنى هاشم كاشته اند، مقام ولايت و امامت درخور ديگران نيست، و ديگر مدعيان زمامدارى، شايستگى آن را ندارند.

شناساندن گمراهان و خبر از ستمکاری عبد الملک مروان

گمراهان، دنياى زودگذر را برگزيدند، و آخرت جاويدان را رها كردند.

چشمه زلال را گذاشتند و از آب تيره و ناگوار نوشيدند. گويا فاسق آنها را مى نگرم كه با منكر و زشتيها يار است (عبدالملك مروان) و با آن انس گرفته و همنشين مى گردد، تا آنكه موى سرش در گناهان سفيد گشته و خلق و خوى او رنگ گناه و منكر گيرد. در چنين حالى، كف بر لب به مردم يورش آورد، چونان موج خروشانى كه از غرق كردن هر چيز باكش نباشد، يا شعله اى كه تر و خشك را بسوزاند و همه چيز را خاكستر كند!.

اندرزهاى جاودانه

كجايند عقلهاى روشنى خواه از چراغ هدايت؟! و كجايند چشمهاى دوخته شده بر نشانه هاى پرهيزگارى؟! كجايند دلهاى به خدا پيش كش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته؟! افسوس كه دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند، و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يكديگر را پس زدند. نشانه بهشت و جهنم براى آنان برافراشته، اما از بهشت رويگردان و با كردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند، پروردگارشان آنان را فرا خواند اما پشت كرده، فرار نمودند، و شيطان آنان را دعوت كرد، پذيرفته به سوى او شتابان حركت كرده اند.

ترجمه خطبه ۱۴۵

دنيا شناسى

اى مردم! شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگ هستيد، كه در هر جرعه اى اندوهى گلوگير، و در هر لقمه اى استخوان شكسته اى قرار دارد؛ در دنيا به نعمتى نمى رسيد جز با از دست دادن نعمتى ديگر، و روزى از عمر سالخورده اى نمى گذرد، مگر به ويرانى يك روز از مهلتى كه دارد، و بر خوردنى او چيزى افزوده نمى شود مگر به نابود شدن روزى تعيين شده، و اثرى از او زنده نمى شود مگر به نابودى اثر ديگر، و چيزى براى او تازه و نو نمى شود مگر به كهنه شدن چيز ديگر، و چيز جديد از او نمى رويد، مگر به درو شدن چيزى ديگر. ريشه هايى رفتند كه ما شاخه هاى آن مى باشيم، چگونه شاخه ها بدون ريشه ها برقرار مى مانند؟

نكوهش از بدعت ها

هيچ بدعتى در دين ايجاد نمى شود مگر آنكه سنتى ترك گردد؛ پس از بدعتها بپرهيزيد، و با راه راست و جاده آشكار حق باشيد، نيكوترين كارها سنتى است كه ساليانى بر آن گذشته و درستى آن ثابت شده باشد، و بدترين كارها آنچه كه تازه پيداشده و آينده آن روشن نيست.

ترجمه خطبه ۱۴۶

(عمر با امیر المؤمنین علیعليه‌السلام مشورت کرد که آیا در جنگ ایران شرکت کند؟ پاسخ داد)(۱)

_____________________

۱. جنگ «قادسیه» در سال ۱۶ هجری بین اعراب به فرماندهی سعد وقّاص، و ایران در پادشاهی یزدگرد، و فرماندهی رستم، در اطراف مدائن رخ داد، فرماندهان ایران ۳۰ هزار سرباز از أهالی فارس را با زنجیر به هم بسته بودند که فرار نکنند، روز اوّل جنگ با ۳۳ فیل حمله کردند که خرطوم آنها را مسلمانان بریدند و فیلها فرار کردند، که ۵۰۰ نفر کشته شدند. روز سوّم طوفان سختی در گرفت و جنگ ادامه داشت که مسلمانان به خیمه فرماندهی سپاه ایران، رستم رسیدند و هلال بن علقمه او را کشت و تزلزل در سپاه ایران افتاد و ۳۰۰۰۰ نفر کشته داده و فرار کردند که بزرگ ترین غنائم جنگی نصیب مسلمانان شد، و دولت ساسانی فرو پاشید، و قادسیّه شهر کوچکی بود که در جنوب عراق ۳۱ کیلو متری کوفه قرار داشت. «شرح ابن ابی الحدید ج ۹ ص ۹۶- ۱۰۲»

۱۸۹

علل انتصار الاسلام

إِنَّ هَذا الْأَمْرَ لَمْ يَكُنْ نَصْرُهُ وَ لا خِذْلانُهُ بِكَثْرَةٍ وَ لا بِقِلَّةٍ. وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ الَّذِى أَظْهَرَهُ، وَ جُنْدُهُ الَّذِى أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ، حَتّى بَلَغَ مَا بَلَغَ، وَ طَلَعَ حَيْثُما طَلَعَ؛ وَ نَحْنُ عَلى مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ، وَاللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ، وَ ناصِرٌ جُنْدَهُ. وَ مَكانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكانُ النِّظامِ مِنَ الْخَرَزِ، يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ، فَإِذَا انْقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ وَ ذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذافِيرِهِ أَبَداً. وَالْعَرَبُ الْيَوْمَ، وَ إِنْ كانُوا قَلِيلاً، فَهُمْ كَثِيرُونَ بِالْإِسْلامِ، عَزِيزُونَ بِالاجْتِماع، فَكُنْ قُطْباً، وَاسْتَدِرِ الرَّحى بِالْعَرَبِ، وَ أَصْلِهِمْ دُونَكَ نارَالْحَرْبِ، فَإِنَّكَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الْأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرافِها وَ أَقْطارِها حَتَّى يَكُونَ ما تَدَعُ وَرأَكَ مِنَالْعَوْراتِ أَهَمَّ إِلَيْكَ مِمّا بَيْنَ يَدَيْكَ.

المشورة العسکریة

إِنَّ الْأَعاجِمَ إِنْ يَنْظُرُوا إِلَيْكَ غَدا يَقُولُوا: هذا أَصْلُ(رجل) الْعَرَبِ، فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ، فَيَكُونُ ذلِكَ أَشَدَّ لِكَلْبِهِمْ عَلَيْكَ، وَ طَمَعِهِمْ فِيكَ. فَأَمّا ما ذَكَرْتَ مِنْ مَسِيرِ الْقَوْمِ إِلى قِتالِ الْمُسْلِمِينَ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ هُوَ أَكْرَهُ لِمَسِيرِهِمْ مِنْكَ، وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْيِيرِ ما يَكْرَهُ. وَ أَمّا ما ذَكَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ، فَإِنّا لَمْ نَكُنْ نُقاتِلُ فِيما مَضَى بِالْكَثْرَةِ، وَ إِنَّما كُنّا نُقاتِلُ بِالنَّصْرِ وَالْمَعُونَةِ!

۱۴۷- و من خطبة لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی، اخلاقی

الغایة من بعثة النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثانِ إِلى عِبادَتِهِ، وَ مِنْ طاعَةِ الشَّيْطانِ إِلى طاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ، وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْكَرُوهُ، فَتَجَلَّى لَهُمْسُبْحانَهُ فِي كِتابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِما أَراهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ، وَخَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ، وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلاتِ. وَاحْتَصَدَ مَنِاحْتَصَدَ بِالنَّقِماتِ.

الإخبار عن المستقبل

وَ إِنَّهُ سَيَأْتِى عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمانٌ لَيْسَ فِيهِ شَىْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ، وَ لا أَظْهَرَ مِنَالْباطِلِ، وَ لا أَكْثَرَ مِنَالْكَذِبِ عَلى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذلِكَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْكِتابِ إِذا تُلِىَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ لا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذا حُرِّفَ عَنْ مَواضِعِهِ. وَ لا فِي الْبِلادِ شَىْءٌ أَنْكَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْكَرِ! فَقَدْ نَبَذَ الْكِتابَ حَمَلَتُهُ، وَ تَناساهُ، حَفَظَتُهُ، فَالْكِتابُ يَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ مَنْفِيّانِ طَرِيدانِ، وَ صاحِبانِ مُصْطَحِبانِ فِي طَرِيقٍ واحِدٍ لا يُؤْوِيهِما مُؤْوٍ. فَالْكِتابُ وَ أَهْلُهُ فِى ذلِكَ الزَّمانِ فِي النّاسِ وَلَيْسا فِيهِمْ، وَ مَعَهُمْ! وَلَيْسا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلالَةَ لا تُوافِقُ الْهُدى، وَ إِنِ اجْتَمَعا. فَاجْتَمَعَ

۱۹۰

علل پيروزى اسلام و مسلمين

پيروزى و شكست اسلام، به فراوانى و كمى طرفداران آن نبود،(۱) اسلام دين خداست كه آن را پيروز ساخت، و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى فرمود و رسيد تا آنجا كه بايد برسد، در هر جا كه لازم بود طلوع كرد، و ما بر وعده پروردگار خود اميدواريم كه او به وعده خود وفا مى كند، و سپاه خود را يارى خواهد كرد. جايگاه رهبر چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متحد ساخته به هم پيوند مى دهد. اگر اين رشته از هم بگسلد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد. عرب امروز گرچه از نظر تعداد اندك است اما با نعمت اسلام فراوانند، و با اتحاد و هماهنگى عزيز و قدرتمندند. چونان محور آسياب، جامعه را به گردش درآور، و با كمك مردم جنگ را اداره كن. زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها كرده و پيمان مى شكنند، چنانكه حفظ مرزهاى داخل كه پشت سر مى گذارى مهمتر از آن باشد كه در پيش روى خواهى داشت.

واقع بينى در مشاوره نظامى

همانا، عجم اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده مى گرديد، و همين سبب فشار و تهاجمات پياپى آنان مى شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد. اينكه گفتى، آنان براه افتادند تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى خدا از تو بيشتر، و خدا در دگرگون ساختن آنچه كه دوست ندارند، تواناتر است. اما آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگهاى گذشته با فراوانى سرباز نمى جنگيديم، بلكه با يارى و كمك خدا مبارزه مى كرديم.

خطبه اى از آن حضرتعليه‌السلام

فلسفه بعثت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

خداوند حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به حق برانگيخت، تا بندگان خود را از پرستش دروغين بتها رهايى بخشيده، و به پرستش خود راهنمايى كند، و آنان را از پيروى شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند. با قرآنى كه معنى آن را آشكار نمود و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند كه نمى دانستند، و به پروردگار اعتراف كنند پس از انكارهاى طولانى، و او را پس از آنكه نسبت به خدا آشنايى نداشتند، به درستى بشناسند.

پس، خداى سبحان در كتاب خود بى آنكه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نماياند، و از قهر خود ترساند، و اينكه چگونه با كيفرها ملتى را كه بايد نابود كند از ميان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.

خبر از آينده تاسف بار اسلام و مسلمين

همانا پس از من روزگارى بر شما فرا خواهد رسيد كه چيزى پنهانتر از حق، و آشكارتر از باطل، و فراوانتر از دروغ به خدا و پيامبرشصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نباشد. و نزد مردم آن زمان، كالايى زيانمندتر از قرآن نيست اگر آن را درست بخوانند و تفسير كنند، و متاعى پرسودتر از قرآن يافت نمى شود آنگاه كه آن را تحريف كنند و معانى دلخواه خود را رواج دهند.

در شهرها چيزى ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منكر نيست، حاملان قرآن، را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش مى كنند، پس در آن روز قرآن و پيروانش از ميان مردم رانده و مهجور مى گردند، و هر دو غريبانه در يك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهى ميان مردم ندارند، پس قرآن و پيروانش در ميان مردمند اما گويا حضور ندارند؛ با مردمند، ولى از آنها بريده اند، زيرا گمراهى و هدايت هرگز هماهنگ نشوند گرچه كنار يكديگر قرار گيرند.

_____________________

۱. در جنگ قادسیه، تعداد لشکریان یزدگرد، ۱۲۰ هزار نفر و تعداد مسلمانان سی و چند هزار نفر بود، که با یاری خدا پیروز شدند.

۱۹۱

الْقَوْمُ عَلَى الْفُرْقَةِ وَ افْتَرَقُوا عَنِ الْجَماعَةِ، كَأَنَّهُمْ أَئِمَّةُ الْكِتابِ وَ لَيْسَ الْكِتابُ إِمامَهُمْ، فَلَمْ يَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلا اسْمُهُ، وَ لا يَعْرِفُونَ إِلاّ خَطَّهُ وَزَبْرَهُ. وَ مِنْ قَبْلُ ما مَثَّلُوا بِالصّالِحِينَ كُلَّ مُثْلَةٍ، وَسَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللَّهِ فِرْيَةً، وَجَعَلُوا فِي الْحَسَنَةِ الْعُقُوبَةَ السَّيِّئَةِ. وَ إِنَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمالِهِمْ، وَ تَغَيُّبِ آجالِهِمْ، حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِي تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ، وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ، وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقارِعَةُ وَالنِّقْمَةُ.

نصائح حکیمة

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ، وَمَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلاً هُدِى«لِلَّتِي هِيَ أَقُومُ» ؛ فإِنَّ جارَ اللَّهِ آمِنٌ، وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ؛ وَ إِنَّهُ لا يَنْبَغِى لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ يَتَعَظَّمَ، فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِينَ يَعْلَمُونَ ما عَظَمَتُهُ أَنْ يَتَواضَعُوا لَهُ، وَ سَلامَةَ الَّذِينَ يَعْلَمُونَ ما قُدْرَتُهُ أَنْ يَسْتَسْلِمُوا لَهُ، فَلا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفارَ الصَّحِيحِ مِنَ الْأَجْرَبِ، وَالْبارِئِ مِنْ ذِى السَّقَمِ. وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثاقِ الْكِتابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى نَقَضَهُ، وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِى نَبَذَهُ.

خصوصیات اهل البیتعليهم‌السلام

فَالْتَمِسُوا ذلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ، فَإِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ، وَ مَوْتُ الْجَهْلِ. هُمُ الَّذِينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ، وَصَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ، وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ؛ لا يُخالِفُونَ الدِّينَ، وَ لا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ، فَهُوَ بَيْنَهُمْ شاهِدٌ صادِقٌ، وَ صامِتٌ ناطِقٌ.

۱۴۸- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی

(فی ذکر البصرة و آهلها)

صفات طلحة و الزبیر

كُلُّ واحِدٍ مِنْهُما يَرْجُو الْأَمْرَ لَهُ، وَ يَعْطِفُهُ عَلَيْهِ دُونَ صاحِبِهِ، لا يَمُتّانِ إِلَى اللَّهِ بِحَبْلٍ، وَ لا يَمُدَّانِ إِلَيْهِ بِسَبَبٍ.كُلُّ واحِدٍ مِنْهُما حامِلُ ضَبِّ لِصاحِبِهِ، وَ عَمّا قَلِيلٍ يَكْشِفُ قِناعُهُ بِهِ! وَاللَّهِ لَئِنْ أَصابُوا الَّذِي يُرِيدُونَ لَيَنْتَزِعَنَّ هَذا نَفْسَ هَذا، وَلَيَأْتِيَنَّ هَذا عَلَى هَذا. قَدْ قامَتِ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ، فَأَيْنَ الْمُحْتَسِبُونَ! قَدْ سُنَّتَ لَهُمُ السُّنَنُ، وَ قُدِّمَ لَهُمُ الْخَبَرُ. وَ لِكُلِّ ضَلَّةٍ عِلَّةٌ، وَلِكُلِّ ناكِثٍ شُبْهَةٌ. وَاللَّهِ لا أَكُونُ كَمُسْتَمِعِ اللَّدْمِ، يَسْمَعُ النّاعِيَ، وَ يَحْضُرُ الْباكِيَ ثُمَّ لا يَعْتَبِرُ!.

۱۴۹- و من کلام لهعليه‌السلام

اخلاقی

(قبل شهادته)

الموت

۱۹۲

مردم در آن روز، در جدايى و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و يگانگى، پراكنده اند، گويى آنان پيشواى قرآن بوده و قرآن پيشواى آنان نيست. پس، از قرآن جز نامى نزدشان باقى نماند، و آنان جز خطى از قرآن نشناسند، و از اين پيش چه كيفرها كه بر نيكوكاران روا نداشتند، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند، و كار نيكشان را پاداش بد دادند.

و همانا آنان كه پيش از شما زندگى مى كردند، به خاطر آرزوهاى دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گرديدند، تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگى كه عذرها را نپذيرد، و درهاى باز توبه را ببندد، و حوادث سخت و مجازاتهاى پس از مرگ را به همراه آورد.

پندهاى حكيمانه

اى مردم! هر كس از خدا خيرخواهى طلبد، توفيق يابد، و آن كس كه سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست ترين راه، هدايت شده است، پس همانا همسايه خدا در امان، و دشمن خدا ترسان است. آن كس كه عظمت خدا را مى شناسد سزاوار نيست خود را بزرگ جلوه دهد، پس بلندى قدر كسانى كه بزرگى پروردگار را مى دانند در اين است كه برابر او فروتنى كنند، و سلامت آنان كه مى دانند قدرت خدا چه اندازه مى باشد در اين است كه برابر فرمانش تسليم باشند، پس، از حق نگريزيد چونان گريز انسان تندرست از فرد (گر)(۱) گرفته، يا انسان سالم از بيمار، و بدانيد كه هيچگاه حق را نخواهيد شناخت جز آن كه ترك كننده آن را بشناسيد! هرگز به پيمان قرآن وفادار نخواهيد بود مگر آنكه پيمان شكنان را بشناسيد، و هرگز به قرآن چنگ نمى زنيد مگر آن كه رهاكننده آن را شناسايى كنيد.

ویژگی های اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (امامان دوازده گانه)

پس رستگارى را از اهل آن جستجو كنيد، كه اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رمز حيات دانش، و راز مرگ جهل و نادانى هستند، آنان كه حكمتشان شما را از دانش آنان و سكوتشان از منطق آنان، و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع مى دهد، نه با دين خدا مخالفتى دارند، و نه در آن اختلاف مى كنند، دين در ميان آنان گواهى صادق، و ساكتى سخنگوست.

ترجمه خطبه ۱۴۸

(این خطبه در باره شهر بصره و مردمش و طلحه و زبیر ایراد شد)

روانشناسى طلحه و زبير «در شورش بصره»

هر كدام از طلحه و زبير، اميدوار است كه حكومت را به دست آورد، و ديده به آن دوخته و رفيق خود را به حساب نمى آورد.(۲) آن دو، نه رشته اى الهى را چنگ زدند و نه با وسيله اى به خدا روى آوردند، هر كدام بار كينه رفيق خود را بر دوش مى كشد، كه به زودى پرده از روى آن كنار خواهد رفت.

به خدا سوگند! اگر به آنچه مى خواهند برسند، اين جان آن را مى گيرد و آن، اين را از پاى درمى آورد، هم اكنون گروهى سركش و نافرمان به پا خاسته اند (ناكثين) پس خداجويان حسابگر كجايند؟ سنت پيامبرعليه‌السلام برايشان بيان گرديد و اخبار امروز را به آنان گفته اند، در حالى كه براى هر گمراهى علتى(۳) و براى هر عهدشكنى بهانه اى وجود دارد. سوگند به خدا! من آن كس نيستم كه صداى گريه، و بر سر و سينه زدن براى مرده، و نداى فرشته مرگ را بشنود، و عبرت نگيرد.

ترجمه خطبه ۱۴۹

(در سال ۴۰ هجری در بیستم رمضان قبل از شهادت فرمود)

یاد مرگ

_____________________

۱. گر، نوعی بیماری پوستی که با خارش شدید همراه است.

۲. طلحه و زبیر قبل از آغاز جنگ برای خواندن نماز جماعت نزاع کردند و با دخالت عائشه بنا شد یک روز فرزند طلحه و روز دیگر فرزند زبیر نماز بخواند، طلحه از مردم خواست او را با عنوان «امیر» سلام دهند، زبیر هم همین درخواست را کرد.

۳. اشاره به: تتیولوژی TETIOLOGY (علّت شناسی)

۱۹۳

أَيُّهَا النَّاسُ، كُلُّ امْرِئٍ لاقٍ ما يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرارِهِ. وَالْأَجَلُ مَساقُ النَّفْسِ، وَالْهَرَبُ مِنْهُ مُوافاتُهُ. كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيّامَ أَبْحَثُها عَنْ مَكْنُونِ هَذا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ إِلا إِخْفَأَهُ. هَيْهاتَ! عِلْمٌ مَخْزُونٌ!

وصایا امیر المؤمنینعليه‌السلام

أَمّا وَصِيَّتِي: فَاللَّهَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا، وَ مُحَمَّداًصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَلا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ، وَأَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْباحَيْنِ، وَ خَلاكُمْ ذَمُّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا. حَمَلَ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ مَجْهُودَهُ، وَ خُفَّفَ عَنِ الْجَهَلَةِ رَبُّ رَحِيمٌ، وَدِينٌ قَوِيمٌ، وَ إِمامٌ عَلِيمٌ. أَنَا بِالْأَمْسِ صاحِبُكُمْ، وَ أَنَا الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ، وَ غَدا مُفارِقُكُمْ! غَفَرَاللَّهُ لِي وَلَكُمْ! إِنْ تَثْبُتِ الْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ الْمَزَلَّةِ فَذاكَ، وَ إِنْ تَدْحَضِ الْقَدَمُ فَإِنّا كُنّا فِي أَفْيأِ أَغْصانٍ، وَ مَهابِّ رِياحٍ، وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمامٍ، اضْمَحَلَّ فِي الْجَوِّ مُتَلَفَّقُها، وَ عَفا فِي الْأَرْضِ مَخَطُّها. وَ إِنَّما كُنْتُ جاراً جاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً، وَسَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلاءً، ساكِنَةً بَعْدَ حَراكٍ، وَ صامِتَةً بَعْدَ نُطوقٍ. لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّى وَ خُفُوتُ إِطْراقِي وَ سُكُونُ أَطْرافِى، فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ الْمَنْطِقِ الْبَلِيغِ وَالْقَوْلِ الْمَسْمُوعِ، وَداعِي لَكُمْ وَداعُ امْریءٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلاقِى! غَدا تَرَوْنَ أَيّامِى، وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرائِرِى، وَ تَعْرِفُونَنِى بَعْدَ خُلُوِّ مَكانِى، وَ قِيامِ غَيْرِى مَقامِى.

۱۵۰- و من خطبة له ععليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(يُومِىٌٍّ فِيها إلَى ألْمَلاحِمِ)

المستقبل و ظهور المهدیعليه‌السلام

وَأَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِكِ الْغَيِّ، وَ تَرْكاً لِمَذَاهِبِ الرُّشْدِ. فَلاَ تَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ كَائِنٌ مُرْصَدٌ، وَ لاَ تَسْتَبْطِئُوا مَا يَجِي ءُ بِهِ الْغَدُ. فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِمَا إِنْ أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ. وَ مَا أَقْرَبَ الْيَوْمَ مِنْ تَبَاشِيرِ غَدٍ! يَا قَوْمِ هَذَا إِبَّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُودٍ، وَ دُنُوُّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لاَ تَعْرِفُونَ.

الغیبة الکبری و حکومة المهدیعليه‌السلام

أَلاَ وَإِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ، وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقا وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً، وَ يَصْدَعَ شَعْباً، وَ يَشْعَبَ صَدْعاً. فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لاَ يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ. ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ. تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ، وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ، وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ!.

المسلمون بعد رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

مِنْهَا: وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ، وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ؛ حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ الْأَجَلُ، وَاسْتَرَاحَ

۱۹۴

اى مردم! هر كس از مرگ فرار كند، به هنگام فرار آن را خواهد ديد. اجل سرآمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است. چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته اش بودم، اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود. هيهات! که این، علمى پنهان است.

وصيتهاى امام علىعليه‌السلام

اما وصيت من نسبت به خدا، آنكه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد، و نسبت به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين است كه، سنت و شريعت او را ضايع نكنيد. اين دو ستون محكم را برپا داريد، و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد و تا آن زمان كه از حق منحرف نشديد، سرزنشى نخواهيد داشت، كه براى هر كس به اندازه توانايى او وظيفه اى تعيين گرديده، و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است زيرا كه: پروردگار رحيم، و دين استوار، و پيشوا آگاه است، من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد. اگر از اين ضربت و در اين لغزشگاه نجات يابم، كه حرفى نيست، اما اگر گامها بلغزد و از اين جهان بروم، ما نيز چون ديگران در سايه شاخساران، مسير وزش باد و باران، و زير سايه ابرهاى متراكم آسمان پراكنده مى شويم، و آثارمان در روى زمين نابود خواهد شد.

من از همسايگان شما بودم، كه چند روزى در كنار شما زيستم، و به زودى از من جز جسدى بى روح و ساكن پس از آن همه تلاش، و خاموش، پس از آن همه گفتار، باقى نخواهد ماند، پس بايد سكوت من، و بى حركتى دست و پا و چشمها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد، كه از هر منطق رسايى و از هر سخن موثرى عبرت انگيزتر است. وداع و خداحافظى من با شما چونان جدايى كسى است كه آماده ملاقات پروردگار است، فردا ارزش ايام زندگى مرا خواهيد ديد، و راز درونم را خواهيد دانست. پس از آن كه جاى مرا خالى ديديد و ديگرى بر جاى من نشست، مرا خواهيد شناخت.

ترجمه خطبه ۱۵۰

(در این خطبه به حوادث سخت آینده اشاره دارد)

آينده بشريت و ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام

به راه هاى چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهى پيمودند، و راه روشن هدايت را گذاشتند. پس درباره آنچه كه بايد باشد شتاب نكنيد، و آنچه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد. چه بسا كسى براى رسيدن چيزى شتاب مى كند، وقتى به آن رسيد دوست دارد، كه اى كاش آن را نمى ديد، و چه نزديك است امروز ما به فردايى كه سپيده آن خواهد دميد، اى مردم! اينك ما در آستانه تحقق وعده هاى داده شده، و نزديكى طلوع آن چيزهايى كه بر شما پوشيده و ابهام آميز است، قرار داريم.

ره آورد حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام

بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى نهد، و بر همان سيره و روش پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامانعليه‌السلام رفتار مى كند تا گره ها را بگشايد، بردگان و ملتهاى اسير را آزاد سازد. جمعيت هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى كند. «حضرت مهدى (عج)» سالهاى طولانى در پنهانى از مردم به سر مى برد آنچنان كه اثرشناسان، اثر قدمش را نمى شناسند، گرچه در يافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان كنند. سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده مى گردند، و چونان شمشيرها صيقل مى خورند. ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوشهاشان تفسير طنين افكند، و در صحبگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى كشند.(۱)

سرنوشت امت اسلامى پس از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

روزگار آنان به طول انجاميد تا رسوايى آنها به نهايت رسيد، و خود را سزاوار بلاى زمانه گرداندند، و چون پايان مدت آنها نزديك شد،

_____________________

۱. اشاره به: فوتوریسم FUTURISM (آینده نگری)، نظر امامعليه‌السلام یک آینده نگری مثبت است که آینده جهان را روشن و متکامل و خوب می شناساند، بر خلاف نظریّه پردازانی که آینده را وحشت زا و تاریک معرّفی می کنند.

۱۹۵

قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ، وَاشْتَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ، لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ، وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي حَقِّ؛ حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَأِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلاَءِ، حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ، وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ. حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ، وَغَالَتْهُمُ السُّبُلُ، وَاتَّكَلُوا عَلَى الْوَلاَئِجِ، وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ، وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ، وَ نَقَلُوا الْبِنَأَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ، فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ. مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ، وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ، فِي غَمْرَةٍ. قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ، وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ، عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ: مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ، أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ.

۱۵۱- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی، سیاسی

فضل الشهادتین

وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَداحِرِ الشَّيْطانِ وَ مَزاجِرِهِ، وَالاعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِهِ وَ مَخاتِلِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ، لا يُؤ ازى فَضْلُهُ، وَ لا يُجْبَرُ فَقْدُهُ، أَضأَتْ بِهِ الْبِلادُ بَعْدَ الضَّلالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَالْجَهالَةِ الْغالِبَةِ، وَالْجَفْوَةِ الْجافِيَةِ، وَالنَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!

تحذیر اهل الکوفة

ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلايا قَدِ اقْتَرَبَتْ. فَاتَّقُوا سَكَراتِ النِّعْمَةِ، وَاحْذَرُوا بَوائِقَ النِّقْمَةِ، وَ تَثَبَّتُوا فِى قَتامِ الْعِشْوَةِ، وَاعْوِجاجِ الْفِتْنَةِ، عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِها، وَ ظُهُورِ كَمِينِها، وَانْتِصابِ قُطْبِها، وَ مَدارِ رَحاها. تَبْدَأُ فِى مَدارِجَ خَفِيَّةٍ، وَ تَؤُولُ إِلى فَظاعَةٍ جَلِيَّةٍ. شِبابُها كَشِبابِ الْغُلامِ، وَ آثارُها كَآثارِ السِّلامِ، تَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ! أَوَّلُهُمْ قائِدٌ لِآخِرِهِمْ، وَآخِرُهُم مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ، يَتَنافَسُونَ فِى دُنْيا دَنِيَّةٍ، وَ يَتَكالَبُونَ عَلى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ. وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ اظلْمَتْبُوعِ، وَالْقائِدُ مِنَالْمَقُودِ، فَيَتَزايَلُونَ بِالْبَغْضأِ، وَ يَتَلاعَنُونَ عِنْدَ اللِّقأِ.

الإخبار عن مستقبل العرب الذامی

ثُمَّ يَأْتِى بَعْدَ ذلِكَ طالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ، وَالْقاصِمَةِ الزَّحُوفِ، فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقامَةٍ، وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعْدَ سَلامَةٍ؛ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوأُ عِنْدَ هُجُومِها، وَ تَلْتَبِسُ الْآرأُ عِنْدَ نُجُومِها. مَنْ أَشْرَفَ لَها قَصَمَتْهُ، وَ مَنْ سَعى فِيها حَطَمَتْهُ. يَتَكادَمُونَ فِيها تَكادُمَ الْحُمُرِ فِى الْعانَةِ! قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ. وَ عَمِىَ وَجْهُ الْأَمْرِ. تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ، وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ، وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِها، وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِها! يَضِيعُ فِى غُبارِهَا الْوُحْدانُ، وَ يَهْلِكُ فِى طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ. تَرِدُ بِمُرِّ

۱۹۶

گروهى در فتنه ها آسودند و گروهى دست به حمله و پيكار با فسادگران زدند و با شكيبايى كه داشتند بر خدا منت ننهادند، و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند، تا آنجا كه اراده الهى به پايان دوران جاهليت موافق شد، شمشيرها در راه خدا كشيدند، و بينشهاى خود را بر شمشير نشاندند، و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند، و فرمان پنددهنده خود را شنيدند، در پيروزى و سربلندى زيستند. تا آنكه خدا، پيامبرش را نزد خود برد، (افسوس) كه گروهى به گذشته جاهلى خود برگشتند، و با پيمودن راههاى گوناگون به گمراهى رسيدند، و به دوستان منحرف خود پيوستند و از دوستى با مومنان بريدند كه به آن امرشده بودند، و بنيان اسلامى را تغيير داده در جاى ديگر بنا نهادند، آنان كانون هر خطا و گناه، و هر فتنه جو را درگاه و (پناهگاه) شدند، كه سرانجام در سرگردانى فرو رفته، و در غفلت و مستى به روش و آيين فرعونيان درآمدند، يا از همه بريده و دل به دنيا بسته، يا پيوند خود را با دين گسستند.

ترجمه خطبه ۱۵۱

ارزش شهادتین

خداى را مى ستايم، و در راندن شيطان، و دور ساختن و نجات پيدا كردن از دامها و فريبهاى آن، از خدا يارى مى طلبم، و گواهى مى دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست، و شهادت مى دهم، كه حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده او است، كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد، شهرهايى به وجود او روشن گشت، پس از آنكه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود؛ و جهل و نادانى بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود، و مردم حرام را حلال مى شمردند، و دانشمندان را تحقير مى كردند، و جداى از دين الهى زندگى كرده و در حال كفر و بى دينى جان مى سپردند.

نكوهش مردم گمراه

شما اى عرب ها، هدف تيرهاى بلا هستيد، كه نزديك است. از مستيهاى نعمت بپرهيزيد، و از سختيهاى عذاب بترسيد و بگريزيد، و در فتنه هاى درهم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد. فتنه هايى كه به رهگذرهاى ناپيدا درآيد، و به زشتى و رسوايى گرايد، آغازش چون دوران جوانى خوش و دلربا، و آثارش چون آثار باقيمانده بر سنگ خارا زشت و ديرپاست، كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند. نخستين آنان پيشواى آخرين و آخرين گمراهان اقتداكننده به اولين مى باشند. آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند، و چونان سگهاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند. طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويند، و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند، و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند.

خبر از آينده خونين عرب

سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده، درهم كوبنده و نابودكننده است، و قلبهايى پس از استوارى مى لغزند، و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند، و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد. آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند، و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را درهم مى كوبد. در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند، و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد، و حقيقت امر پنهان مى ماند، حكمت و دانش كاهش مى يابد، ستمگران به سخن مى آيند، و بيابان نشينها را درهم مى كوبند، و با سينه مركبهاى ستم، آنها را خرد مى نمايند. تك روان در غبار آن فتنه ها نابود گردند، و سواران باقدرت در آن به هلاكت مى رسند. فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود،

۱۹۷

الْقَضاءِ، وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّماءِ، وَ تَثْلِمُ مَنارَ الدِّينِ، وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ. يَهْرُبُ مِنْهَا الْأَكْياسُ، وَ يُدَبِّرُهَا الْأَرْجاسُ. مِرْعادٌ مِبْراقٌ، كاشِفَةٌ عَنْ ساقٍ! تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحامُ، وَ يُفارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلامُ! بَرِيُّها سَقِيمٌ، وَ ظاعِنُها مُقِيمٌ!مِنْهَا: بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ، وَ خائِفٍ مُسْتَجِيرٍ، يَخْتَلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمانِ.

کیفیة مواجهة الفتن

فَلا تَكُونُوا أَنْصابَ الْفِتَنِ، وَ أَعْلامَ الْبِدَعِ؛ وَالْزَمُوا ما عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَماعَةِ، وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكانُ الطَّاعَةِ؛ وَاقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِينَ، وَ لا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظالِمِينَ؛ وَاتَّقُوا مَدارِجَ الشَّيْطانِ، وَ مَهابِطَ الْعُدْوانِ؛ وَ لا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سَبِيلَ الطَّاعَةِ.

۱۵۲- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی

معرفة الله تعالی

الْحَمْدُ لِلَّهِ الدَّالِّ عَلى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ، وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلى أَزَلِيَّتِهِ؛ وَ بِاِشْتِباهِهِمْ عَلى أَنْ لا شَبَهَ لَهُ. لا تَسْتَلِمُهُ الْمَشاعِرُ، وَ لا تَحْجُبُهُ السَّواتِرُ، لافْتِراقِ الصَّانِعِ وَالْمَصْنُوعِ، وَالْحَادِّ وَالْمَحْدُودِ، وَالرَّبِّ وَالْمَرْبُوبِ. الْأَحَدِ لا بِتَأْوِيلِ عَدَدٍ، وَالْخالِقِ لا بِمَعْنى حَرَكَةٍ وَ نَصَبٍ، وَالسَّمِيعِ لا بِأَدَاةٍ، وَالْبَصِيرِ لا بِتَفْرِيقِ آلَةٍ، وَالشَّاهِدِ لا بِمُماسَّةٍ، وَالْبائِنِ لا بِتَراخِى مَسافَةٍ، وَالظَّاهِرِ لا بِرُؤْيَةٍ، وَالْباطِنِ لا بِلَطافَةٍ، بانَ مِنَ الْأَشْيأِ بِالْقَهْرِ لَها وَالْقُدْرَةِ عَلَيْها، وَ بانَتِ الْأَشْيأُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَالرُّجُوعِ إِلَيْهِ، مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ، وَ مَنْ قالَ:«كَيْفَ» فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ، وَ مَنْ قالَ:«أَيْنَ» فَقَدْ حَيَّزَهُ. عالِمٌ إِذْ لا مَعْلُومٌ، وَرَبُّ إِذْ لا مَرْبُوبٌ، وَ قَادِرٌ إِذْ لا مَقْدُورَ.

فضل العترة فی القرآن

مِنْهَا: قَدْ طَلَعَ طالِعٌ، وَ لَمَعَ لامِعٌ، وَ لاحَ لائِحٌ، وَاعْتَدَلَ مائِلٌ؛ وَاسْتَبْدَلَ اللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً، وَ بِيَوْمٍ يَوْماً؛ وَانْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ. وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوّامُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَ عُرَفاؤُهُ عَلى عِبادِهِ؛ لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لا يَدْخُلُ النَّارَ إِلا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ. إنَّ اللّهَتَعالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلاَمِ، وَاسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ، وَ ذلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلامَةٍ وَ جِماعُ كَرامَةٍ، اصْطَفَى اللَّهُتَعالى مَنْهَجَهُ.

خصائص القرآن

وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ، مِنْ ظاهِرِ عِلْمٍ وَ باطِنِ حُكْمٍ، لا تَفْنَى غَرائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِى عَجائِبُهُ. فِيهِ مَرابِيعُ

۱۹۸

و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دين را خراب، و يقين را از بين مى برد، فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند، و افراد پليد در تدبير آن بكوشند.

آن فتنه ها پررعد و برق و پرزحمت است. در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع مى گردد و از اسلام جدا مى گردند. فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرستها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند، در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته، و افراد ترسويى كه طالب امانند، با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.

رهنمودها در مقابله با فتنه ها

پس سعى كنيد شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعتها نباشيد، و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار است، و پايه هاى طاعت بر آن پايدار بر خود لازم شماريد(۱) ، و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر؛ از درافتادن درون دامهاى شيطان، و قرار گرفتن در وادى دشمنيها بپرهيزيد، و لقمه هاى حرام به شكم خود راه ندهيد. شما در برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.

ترجمه خطبه ۱۵۲

(نوشته اند که این سخنرانی را در روزهای اوّل خلافت در سال ۳۵ هجری در مدینه ایراد فرمود)

خداشناسى (شناخت صفات خدا)

ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان بر هستى خود راهنمايى فرمود، و آفرينش پديده هاى نو، بر ازلى بودن او گواه است، و شباهت داشتن مخلوقات به يكديگر دليل است كه او همتايى ندارد. حواس بشرى ذات او را درك نمى كند، و پوششها او را پنهان نمى سازد، زيرا سازنده و ساخته شده، فرا گيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند. يگانه است نه از روى عدد، آفريننده است نه با حركت و تحمل رنج، شنواست بدون وسيله شنوايى، و بيناست بى آنكه چشم گشايد و برهم نهد. در همه جا حاضر است نه آن كه با چيزى تماس گيرد، و از همه چيز جداست، نه اينكه فاصله بين او و موجودات باشد.

آشكار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت، از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست، و هر چيزى جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوى خداست.

آنكه خدا را وصف كرد، محدودش نمود و آنكه محدودش كند، او را به شمار آورده، و آنكه خدا را به شمار آورد، ازليت او را باطل كرده است، و كسى كه بگويد: خدا چگونه است؟ او را توصيف كرده، و هر كه بگويد: خدا كجاست؟ مكان براى او قائل شده است، خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجود نداشت، پرورنده بود آنگاه كه پديده اى نبود و توانا بود آنگاه كه توانايى نبود.

عظمت امامان دوازده گانهعليه‌السلام و قرآن

همانا طلوع كننده اى(۲) آشكار شد، و درخشنده اى درخشيد و آشكارشونده اى آشكار گرديد،(۳) و آنكه از جاده حق منحرف شد به راه راست بازگشت، خداوند گروهى را به گروهى تبديل، و روزى را برابر روزى قرار داد، و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مى كشيديم. همانا! امامان دينعليهم‌السلام ، از طرف خدا، تدبيركنندگان امور مردم، و كارگزاران آگاه بندگانند. كسى به بهشت نمى رود جز آنكه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و كسى در جهنم سرنگون نگردد جز آنكه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند. همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد، زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كننده كرامت جامعه مى باشد، راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجتهاى آن را روشن گردانيد.

ويژگي هاى قرآن

قرآن ظاهرش علم، و باطنش حكمت است، نوآوريهاى آن پايان نگيرد و شگفتيهايش تمام نمى شود.

_____________________

۱. اشاره به: کولکتیویسم COLLECTIVISM (عقیده به اصالت کارهای جمعی) که سعی دارند جامعه را با همکاری و مشارکت عمومی اداره کنند.

۲. حکومت و امامت اهل بیتعليهم‌السلام .

۳. اشاره به حکومت خود پس از بیعت مردم.

۱۹۹

النِّعَمِ، وَ مَصابِيحُ الظُّلَمِ، لا تُفْتَحُ الْخَيْراتُ إِلا بِمَفاتِحِهِ، وَ لا تُكْشَفُ الظُّلُماتُ إِلا بِمَصابِحِهِ، قَدْ أَحْمى حِماهُ، وَ أَرْعى مَرْعاهُ، فِيهِ شِفأُ الْمُشْتَفِى، وَ كِفايَةُ الْمُكْتَفِى.

۱۵۳- و من خطبة لهعليه‌السلام

اخلاقی

اهل الضلاّل

وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ يَهْوِى مَعَ الْغافِلِينَ، وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ، بِلا سَبِيلٍ قاصِدٍ، وَ لا إِمامٍ قائِدٍ.

مِنْها: حَتَّى إِذَا كَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزأِ مَعْصِيَتِهِمْ، وَاسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلابِيبِ غَفْلَتِهِمُ، اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً، وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلاً، فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِما أَدْرَكُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ، وَ لا بِما قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ. وَ إِنِّى أُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسِى هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ.

علاج الغفلة

فَلْيَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ، فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ، وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ، وَانْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً واضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِى الْمَهاوِى، وَالضَّلالَ فِى الْمَغاوِى، وَ لا يُعِينُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُواةَ، بِتَعَسُّفٍ فِى حَقِّ، أَوْ تَحْرِيفٍ فِى نُطْقٍ، أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ. فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ. وَاسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَاخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ، وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيما جاءَكَ عَلى لِسانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مِمَّا لابُدَّ مِنْهُ، وَ لا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خالِفْ مَنْ خالَفَ ذلِكَ إِلى غَيْرِهِ، وَدَعْهُ وَ ما رَضِىَ لِنَفْسِهِ، وَضَعْ فَخْرَكَ، وَاحْطُطْ كِبْرَكَ، وَاذْكُرْ قَبْرَكَ فَإِنَّ عَلَيْهِ مَمَرَّكَ، وَ كَما تَدِينُ تُدانُ، وَ كَما تَزْرَعُ تَحْصُدُ، وَ ما قَدَّمْتَ الْيَوْمَ تَقْدَمُ عَلَيْهِ غَداً، فَامْهَدْ لِقَدَمِكَ، وَقَدِّمْ لِيَوْمِكَ. فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ! وَالْجِدَّ الْجِدَّ أَيُّهَا الْغافِلُ!( وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ) .(۱)

الصفات السلبیة

إِنَّ مِنْ عَزائِمِ اللَّهِ فِى الذِّكْرِ الْحَكِيمِ، الَّتِى عَلَيْها يُثِيبُ وَ يُعاقِبُ، وَ لَها يَرْضى وَ يَسْخَطُ، أَنَّهُ لا يَنْفَعُ عَبْداً -وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَأَخْلَصَ فِعْلَهُ - أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيا، لاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصالِ لَمْ يَتُبْ مِنْهَا: أَنْ يُشْرِكَ بِاللَّهِ فِيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبادَتِهِ، أَوْ يَشْفِى غَيْظَهُ بِهَلاكِ نَفْسٍ، أَوْ يَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَيْرُهُ، أَوْ يَسْتَنْجِحَ حاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهارِ بِدْعَةٍ فِى دِينِهِ، أَوْ يَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَيْنِ، أَوْ يَمْشِىَ فِيهِمْ بِلِسانَيْنِ. اعْقِلْ ذلِكَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ.

علم النّفس

_____________________

۱- فاطر ۱۴.

۲۰۰

201

202

203

204

205

206

207

208

209

210

211

212

213

214

215

216

217

218

219

220

221

222

223

224

225

226

227

228

229

230

231

232

233

234

235

236

237

238

239

240

241

242

243

244

245

246

247

248

249

250

251

252

253

254

255

256

257

258

259

260

261

262

263

264

265

266

267

268

269

270

271

272

273

274

275

276

277

278

279

280

281

282

283

284

285

286

287

288

289

290

291

292

293

294

295

296

297

298

299

300

301

302

303

304

305

306

307

308

309

310

311

312

313

314

315

316

317

318

319

320

321

322

323

324

325

326

327

328

329

330

331

332

333

334

335

336

337

338

339

340

341

342

343

344

345

346

347

348

349

350

351

352

353

354

355

356

357

358

359

360

361

362

363

364

365

366

367

368

369

370

371

372

373

374

375

376

377

378

379

380

381

382

383

384

385

386

387

388

389

390

391

392

393

394

395

396

397

398

399

400

401

402

403

404

405

406

407

408

409

410

411

412

413

414

415

416

417

418

419

420

421

422

423

424

425

426

427

428

429

430

431

432

433

434

435

436

437

438

439

440

441

442

443

444

445

446

447

448

449

450

451

452

453

454

455

456

457

458

459

460

461

462

463

464

465

466

467

468

469

470

471

472

473

474

475

476

477

478

479

480

481

482

483

484

485

486

487

488

489

490

491

492

493

494

495

496

497

498

499

500

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

534

535

536

537

538

539

540

541

542

543

544

545

546

547

548

549

550

551

552

553

554

555

556

557

558

559

560

561

562

563

564

565

566

567

568

569

570

571

572

573

574

575

576

577

578

579

580

581

582

583

584

585

586

587

588

589

590

591

592

593

594

595

596

597

598

599

600

601

602

603

604

605

606

607

608

609

610

611

612

613

614

615

616

617

618

619

620

621

622

623

624

625

626

627

628

629

630

631

632

633

634

635

636

637

638

639

640

641

642

643

644

645

646

647

648