نهج البلاغه

نهج البلاغه0%

نهج البلاغه نویسنده:
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 648

نهج البلاغه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید رضی رحمت الله علیه
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: صفحات: 648
مشاهدات: 433668
دانلود: 30618

توضیحات:

نهج البلاغه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 648 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 433668 / دانلود: 30618
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه

نهج البلاغه

نویسنده:
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حکمت ۹۸

ضرورت عمل کردن به روایات

(علمی، اجتماعی، تربیتی)

و درود خدا بر او، فرمود: چون خبرى را شنيديد، آن را درك كرده عمل كنيد، نه بشنويد و نقل كنيد، زيرا راويان علم فراوان، و عمل كنندگان آن اندكند.

حکمت ۹۹

تفسیر اٍنّا لٍله و انّا الیه راجعون

(علمی، تفسیری، اعتقادی)

و درود خدا بر او، فرمود: (شنيد كه شخصى گفت انا لله و انا اليه راجعون)، فرمود: اين سخن ما كه مى گوييم؛ «ما همه از آن خداييم» اقرارى است به بندگى، و اينكه مى گوييم؛ «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خويش.

حکمت ۱۰۰

روش مناجات کردن

(معنوی)

(آنگاه كه گروهى او را ستايش كردند، فرمود: ) بار خدايا! تو مرا از خودم بهتر مى شناسى، و من خود را بيشتر از آنان مى شناسم؛ خدايا مرا از آنچه اينان مى پندارند، نيكوتر قرار ده، و آنچه را كه نمى دانند بيامرز.

حکمت ۱۰۱

روش برطرف کردن نیاز های مردم

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: برآوردن نيازهاى مردم پايدار نيست مگر به سه چيز: كوچك شمردن آن تا خود بزرگ نمايد، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود، و شتاب در برآوردن آن، تا گوارا باشد.

حکمت ۱۰۲

آینده مسخ ارزش ها

(سیاسی، علمی، تاریخی)

و درود خدا بر او فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را،

و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منت گذارى، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان حكومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و تدبير خواجگان اداره مى گردد.

حکمت ۱۰۳

روش برخورد با دنیا

(اخلاقی)

(پيراهن وصله دارى بر اندام امام بود، شخصى پرسيد: چرا پيراهن وصله دار مى پوشى؟.) و درود خدا بر او فرمود: دل با آن فروتن، و نفس رام مى شود، و مومنان از آن سرمشق مى گيرند. دنياى حرام و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از يكديگرند، پس كسى كه دنياپرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنى خواهد كرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هرگاه به يكى نزديك شود از ديگرى دور مى گردد، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند.

حکمت ۱۰۴

۱- وصف زاهدان

(اخلاقی، تربیتی)

(از نوف بكالى(۱) نقل شد، كه در يكى از شب ها، امام علیعليه‌السلام را ديدم براى عبادت از بستر برخواست، نگاهى به ستارگان افكند، و به من فرمود: خوابى! يا بيدار؟ گفتم: بيدارم. امامعليه‌السلام فرمود:) اى نوف! خوشا به حال آنان كه از دنياى حرام چشم پوشيدند، و دل به آخرت بستند؛ آنان مردمى هستند كه زمين را تخت، خاك را بستر، آب را عطر،(۲) و قرآن را پوشش زيرين،(۳) و دعا را لباس رويين خود قرار دادند، و با روش عيسى مسيحعليه‌السلام با دنیا برخورد کردند.

۲- ارزش سحر خیزی

اى نوف! همانا داوود پيامبر (كه درود خدا بر او باد) در چنين ساعتى از شب برمى خاست، و مى گفت: «اين ساعتى است كه دعاى هر بنده اى به اجابت مى رسد، جز باجگيران، جاسوسان، شبگردان و نيروهاى انتظامى حكومت ستمگر، يا نوازنده طنبور و طبل.»

حکمت ۱۰۵

احترام گذاشتن به مرز ها و حدود احکام الهی

(عبادی)

و درود خدا بر او فرمود: همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرد، آنها را تباه نكنيد، و حدودى براى شما معين فرمود، از آنها تجاوز نكنيد، و از چيزهايى نهى فرمود، حرمت آنها را نگاه داريد، و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود،

_____________________

۱. نوف پسر فضّاله، اهل همدان از یاران امیر المؤمنینعليه‌السلام بود و بکّاله قبیله ای از یمن بود.

۲. آب را عطر قرار داد، تعبیری است که در سخنان حضرت عیسیعليه‌السلام نیز آمده است. که فرمود: عطر خوشبوی من آب، و نانخورشم گرسنگی است. «التصّوف الاسلامی نوشته زکی مبارک»

۳. شعار: جامه زیرین، و دثار: جامه رو

۴۶۱

وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً، فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا.

الحکمة ۱۰۶

خطر ترک الدّین

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لاِسْتِصْلاَحِ دُنْيَاهُمْ إِلا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ.

الحکمة ۱۰۷

علة هلاک العالم

وَ قَالَ عليه‌السلام : رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ.

الحکمة ۱۰۸

عجائب الروح

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ. وَ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَأُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّض ا نَسِيَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ(العزّة) ، وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَتْ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ. فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرُّ، وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

الحکمة ۱۰۹

فضائل العترةعليهم‌السلام

وَ قَالَ عليه‌السلام : نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي.

الحکمة ۱۱۰

شرائط إقامة امر الله

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِسُبْحَانَهُ إِلا مَنْ لاَ يُصَانِعُ، وَ لاَ يُضَارِعُ، وَ لاَ يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ.

الحکمة ۱۱۱

صعوبة حبّ الامام علیعليه‌السلام

وَ قَالَ عليه‌السلام ، وَ قَدْ تُوُفِّيَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ الْأَنْصَارِيُّ بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مِنْ صِفِّينَ، مَعَهُ وَكَانَ مِنْ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيْهِ: لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ.

مَعْنى ذلِكَ أَنَّ الْمِحْنَةَ تَغْلُظُ عَلَيْهِ فَتُسْرِعْ الْمَصائِبُ إِلَيْهِ، وَ لا يَفْعَلُ ذلِكَ إ لا بِالا تْقِياء الا بْرارِ وَ الْمُصْطَفَيْنَ ألا خْيارِ وَ هذا مِثْلُ قَوْلِهِعليه‌السلام :

الحکمة ۱۱۲

مطلومیّة الشّیعة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً.«وَ قَدْ يُؤَوَّلُ ذلِكَ عَلى مَعْنىٍ آخَرَ لَيْسَ هذا مَوْضِعَ ذِكْرِهِ» .

الحکمة ۱۱۳

الفضائل الاخلاقیّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : لا مالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَلا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَلاَ عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ، وَلاَ كَرَمَ كَالتَّقْوَى، وَلاَ قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ، وَلاَ مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَلاَ قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ، وَلاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ، وَلاَ رِبْحَ كَالثَّوَابِ، وَلاَ وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، وَلاَ زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ، وَلاَ عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، وَلاَ عِبَادَةَ كَأَدَأِ الْفَرَائِضِ، وَلاَ إِيمَانَ كَالْحَيَأِ وَ الصَّبْرِ، وَلاَ حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ، وَلاَ شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَلاَ عِزَّ كَالْحِلْمِ وَلاَ مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ مُشَاوَرَةٍ.

الحکمة ۱۱۴

الزمان و حسن الظّن

۴۶۲

امّا نه از روى فراموشى، پس خود را درباره آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد.

حکمت ۱۰۶

راه آورد شوم دین گریزی

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او، فرمود: مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند. جز آنكه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر دچار خواهد ساخت.

حکمت ۱۰۷

علل سقوط عالمان بی عمل

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا دانشمندى كه جهلش او را از پاى درآورد، و دانش او همراهش باشد و سودى به حال او نداشته باشد.

حکمت ۱۰۸

شگفتی های روح آدمی

(علمی)

و درود خدا بر او، فرمود: به رگ هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف ترين اعضا درونى اوست، و آن قلب است، چيزهايى از حكمت، و چيزهايى متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدى بر آن چيره شود، تاسف خوردن آن را از پاى درآورد، اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودى دست يابد، خويشتن دارى را از ياد برد، و اگر ترس آن فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد.

و اگر به گشايشى برسد، دچار غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بى نيازى آن را به سركشى كشاند، و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد، بى صبرى رسوايش كند، و اگر به تهيدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بى تابش كند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زيادى سير شود، سيرى آن را زياد رساند، پس هرگونه كندروى براى آن زيانبار، و هر گونه تندروى براى آن فسادآفرين است.

حکمت ۱۰۹

ارزش والای اهل بیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

(اعتقادی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: ما تكيه گاه ميانه ايم، عقب ماندگان به ما مى رسند، و پيش تاختگان به ما باز مى گردند.

حکمت ۱۱۰

شرایط تحقق اوامر الهی

(سیاسی، اعتقادی)

و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را برپا ندارد جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند، سازشكار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد.

حکمت ۱۱۱

عشق به امام علیعليه‌السلام ، وطاقت نداشتن تحمّل آن

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفين، يكى از ياران دوست داشتنى امام، سهل بن حنيف از دنيا رفت) اگر كوهى مرا دوست بدارد، درهم فرو مى ريزد.

(يعنى مصيبتها به سرعت به سراغ او آيد، كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست، همانند آن در حكمت ۱۱۲ آمده است)

حکمت ۱۱۲

مشکلات شیعه بودن!!

(اعتقادی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: هر كس ما اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنى آماده انواع محروميتها باشد.)

«این کلمات را به معانی دیگری تفسیر می کنند که اینجا جای ذکر آن نیست»

حکمت ۱۱۳

ارزش های والای اخلاقی

(اخلاقی)

و درود خدا بر او، فرمود: سرمایه ای از عقل سودمندتر نیست، و تنهایی ترسناک تر از خودبینی، و عقلی چون دوراندیشی، و بزرگواری چون تقوی، و همنشینی چون اخلاق خوش، و میراثی چون ادب ، و رهبری چون توفیق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسائی چون پرهیز از شبهات، و زهدی چون بی اعتنایی به دنیای حرام، و دانشی چون اندیشیدن، و عبادتی چون انجام واجبات، و ایمانی چون حیاء و صبر، و خویشاوندی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزّتی چون بردباری، و پشتیبانی مطمئن تر از مشورت کردن نیست.

حکمت ۱۱۴

جایگاه خوشبینی و بد بینی در جامعه

(اخلاقی، اجتماعی)

۴۶۳

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَأَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ خِزْيَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ!.

الحکمة ۱۱۵

ضرورة ذکر الموت

وَ قِيلَ لَهُ عليه‌السلام :كَيْفَ تَجِدُكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ: فَقَالَ: كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ!

الحکمة ۱۱۶

الانسان و انواع الفتن

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ! وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَدا بِمِثْلِ الْإِمْلاَءِ لَهُ.

الحکمة ۱۱۷

رعایة العدل فی الحبّ و البغض

وَ قَالَ عليه‌السلام : هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ: مُحِبُّ غَالٍ، وَ مُبْغِضٌ قَالٍ.

الحکمة ۱۱۸

اغتنام الفرض

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ.

الحکمة ۱۱۹

مَثَلَ الدّنیا

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا، وَ السُّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا، يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ.

الحکمة ۱۲۰

معرفة القبائل القرشیة

و سئل عليه‌السلام عن قریش فقال: أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ، تُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ، وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ. وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً، وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَأَ ظُهُورِهَا. وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا، وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا، وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ، وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ.

الحکمة ۱۲۱

انواع العمل

وَ قَالَ عليه‌السلام : شَتَّانَ بَيْنَ عَمَلَيْنِ: عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَؤُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ.

الحکمة ۱۲۲

العبرة بالموت

وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلاً يَضْحَكُ، فَقَالَ: كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ، وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ، وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ! نُبَوِّئُوهُمْ أَجْدَاثَهُمْ، وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ، كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ! نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ، وَ رُمِينَا بِكُلِّ فادِحٍ و جَائِحَةٍ!

الحکمة ۱۲۳

الانسان الکامل

وَ قَالَ عليه‌السلام : طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ، وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ(سیرته) ، وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ، وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى بِدْعَةِ.(أقُولُ: وَ مِنْ الناسِ مَنْ يَنْسُبُ هذا الْكَلامَ إ لى رَسُولِ اللّهِ، ص وَ كَذلِكَ الَّذي قَبْلَهُ.)

الحکمة ۱۲۴

نفسیّة الرجال و النّساء

وَ قَالَ عليه‌السلام : غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ.

الحکمة ۱۲۵

وصف الاسلام

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلاَمَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي. الْإِسْلاَمُ هُوَ التَّسْلِيمُ، وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ، وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ، وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَ الْإِقْرَارُ

۴۶۴

و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه نيكوكارى بر روزگار و مردم آن غالب آيد، اگر كسى به ديگرى گمان بد برد كه از او عمل زشتى سرنزده، ستمكار است، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود، و كسى به ديگرى خوش گمان باشد(۱) ، خود را فريب داد.

حکمت ۱۱۵

توجه به پایان پذیری دنیا

(اخلاقی)

(شخصى از امامعليه‌السلام پرسيد: حال شما چگونه است؟ حضرت فرمود:) چگونه خواهد بود حال كسى كه در بقاى خود ناپايدار، و در سلامتى بيمار است، و در آنجا كه آسايش دارد، مرگ او فرامى رسد!

حکمت ۱۱۶

انسان و انواع آزمایش ها

(اعتقادی، اخلاقی)

و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا كسى كه با نعمتهاى رسيده، به دام افتد، و با پرده پوشى گناه، فريب خورد، و با ستايش شدن، آزمايش گردد، و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، نيازمود.

حکمت ۱۱۷

پرهیز از افراط و تفریط در دوستی با امامعليه‌السلام

(اعتقادی، اخلاقی)

و درود خدا بر او، فرمود: دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند، دوست افراط كننده، و دشمن دشنام دهنده.

حکمت ۱۱۸

استفاده از فرصت ها

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: از دست دادن فرصت، باعث اندوه میشود.

حکمت ۱۱۹

ضرورت شناخت دنیا

(اخلاقی، تربیتی)

           

و درود خدا بر او، فرمود: دنياى حرام چون مار سمى است، پوست آن نرم ولى سم كشنده در درون دارد، نادان فريب خورده به آن مى گرايد، و هوشمند عاقل از آن دورى گزيند.

حکمت ۱۲۰

روانشناسی قبایل قریش

(علمی، اجتماعی، تاریخی)

(از قريش پرسيدند،) و درود خدا بر او فرمود: اما بنى مخزوم، گل خوشبوى قريشند، كه شنيدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داريم؛ اما بنى عبد شمس(۲) دورانديش تر، و در حمايت مال و فرزند توانمندند كه به همين جهت بدانديش تر و بخيل تر مى باشند، و اما ما (بنى هاشم) آن چه در دست داريم بخشنده تر، و براى جانبازى در راه دين سخاوتمندتريم. آن ها شمارشان بيشتر اما فريبكارتر و زشت روى ترند، و ما گوياتر و خيرخواه تر و خوش روى تريم.(۳)

حکمت ۱۲۱

ارزیابی عمل ها

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: چقدر بين دو عمل فاصله دور است؟ عملى كه لذتش مى رود و كيفر آن مى ماند، و عملى كه رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است.

حکمت ۱۲۲

عبرت از مرگ یاران

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او (در پى جنازه اى مى رفت و شنيد كه مردى مى خندد) فرمود: گويى مرگ بر غير ما نوشته شده و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانى هستند كه به زودى باز مى گردند، در حالى كه بدنهايشان را به گورها مى سپاريم، و ميراثشان را مى خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم! آيا چنين است، كه اندرز هر پنددهنده اى از زن و مرد را فراموش مى كنيم؟ و خود را نشانه تيرهاى بلا و آفات قرار داديم؟.

حکمت ۱۲۳

الگو های کامل انسانّیت

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك شمرد، و كسب و كار او پاكيزه است، و جانش پاك، و اخلاقش نيكوست، كه مازاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش كند، و زبان را از زياده گويى باز دارد و آزار او به مردم نرسد، و سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را كفايت كرده، بدعتى در دين خدا نمى گذارد. (برخى حكمت ۱۲۳ و ۱۲۲ را از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند)

حکمت ۱۲۴

روانشناسی زن و مرد

(علمی، اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: غيرت زن كفرآور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.

حکمت ۱۲۵

امام و شناساندن اسلام

(معنوی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: اسلام را چنان مى شناسانم كه پيش از من كسى آنگونه معرفى نكرده باشد، اسلام، همان تسليم در برابر خدا، و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسووليتها، و انجام مسووليتها،

_____________________

۱. ضرورت تعدیل خوش بینی (آپتی میسم OPTIMISM ) و بد بینی (پسی میسم PESSIMISM )

۲. بنی عبد شمس، همان امویان هستند، که عبد شمس پسر عموی هاشم بن عبد المطلّب بود.

۳. اشاره به علم: اتنولوژی ETHNOLOGY (قوم شناسی، مردم شناسی) که به شناخت قبائل گوناگون با روانشناسی حاکم بر آنان می پردازد.

۴۶۵

هُوَ الْأَدَأُ وَ الْأَدَأُ، هُوَ الْعَمَلُ.

الحکمة ۱۲۶

عجائب فی معیشة البخیل

وَ قَالَ عليه‌السلام : عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَأِ، وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَأِ. وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَدا جِيفَةً! وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ، وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ، وَ هُوَ يَرَى(مِنْ يَمُوتُ) المَوتَی! وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى، وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى؛ وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ.

الحکمة ۱۲۷

التقصیر فی العمل

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ، وَ لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ.

الحکمة ۱۲۸

البرد و السلاّمة

وَ قَالَ عليه‌السلام : تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ، وَ آخِرُهُ يُورِقُ.

الحکمة ۱۲۹

معرفة عظمة الله

وَ قَالَ عليه‌السلام : عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ.

الحکمة ۱۳۰

ضرورة ذکر فناء الدنیا

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ: يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ، وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ، وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ؛ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ، يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ، أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاَحِقٌ، أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؟ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلاَمِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ( خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى ) .«بقره ۱۹۷»

الحکمة ۱۳۱

توبیخ االذّامّ للّدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلاً يَذُمُّ الدُّنْيَا: أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا، الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا، الْمُنْخَدِعُ بِأَبَاطِيلِهَا! أَتَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا، أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ، أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَبِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى، أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟ كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ، وَ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ! تَبْغِي لَهُمُ الشِّفَأَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لاَ يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ، وَ لاَ يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ. لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ، وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ! وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ.

محاسن الدّنیا

إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا، وَ دَارُ

۴۶۶

انجام مسؤولیّت ها، همان عمل كردن به احكام دين است.

حکمت ۱۲۶

شگفتی از ضد ارزش ها

(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: در شگفتم از بخيل، به سوى فقرى مى شتابد كه از آن گريزان است، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه در جستجوى آن است، در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود. و در شگفتم از متكبرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش، و فردا مردارى گنديده خواهد بود، و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى را آباد مى كند اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.

حکمت ۱۲۷

نکوهش از سستی در عمل

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه در عمل كوتاهى كند، دچار اندوه گردد، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نيازى نيست.

حکمت ۱۲۸

تأثیر عوامل زیست محیط در سلامت

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان مى كند كه با برگ درختان خواهد كرد، آغازش مى سوزاند، و پايانش مى روياند.

حکمت ۱۲۹

شناخت عظمت پروردگار

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: بزرگى پروردگار در جانت، پديده ها را در چشمت كوچك مى نماياند.

حکمت ۱۳۰

نوّجه به فنا پذیری دنیا

(اخلاقی، معنوی)

(امامعليه‌السلام وقتى از جنگ صفين برگشت به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد.) فرمود: اى ساكنان خانه هاى وحشفرا، محله هاى خالى و گورهاى تاريك! اى خفتگان در خاك، اى غريبان، اى تنهاشدگان! اى وحشت زدگان! شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان! ديگران در آن سكونت گزيدند؛ و اما زنانتان! با ديگران ازدواج كردند؛ و اما اموال شما! در ميان ديگران تقسيم شد! اين خبرى است كه ما داريم، حال شما چه خبر داريد؟ (و سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود:) هشداريد، اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر مى دادند كه: بهترين توشه، تقوا است.

حکمت ۱۳۱

توبیخ نکوهش دنیا

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: (شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند) فرمود:

اى نكوهش كننده دنيا! كه خود به غرور دنيا مغرورى و با باطلهاى آن فريب خوردى! فريفته دنيايى و آن را نكوهش مى كنى؟ آيا تو در دنيا جرمى مرتكب شدى؟ يا دنيا به تو جرم كرده است؟ كى دنيا تو را سرگردان نمود؟ و در چه زمانى تو را فريب داد؟ آيا با گورهاى پدرانت كه پوسيده اند؟ يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده اى؟ و آنان را پرستارى کرده، در بسترشان خوابانده اى؟ درخواست شفاى آنان را كرده، و از طبيبان داروى آنها را تقاضا كرده ای؟

در آن صبحگاهان كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت، و گريه تو فايده اى نكرد، و ترس تو آنان را فايده اى نداشت، و آنچه مى خواستى به دست نياوردى، و با نيروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور كنى. دنيا براى تو حال آنان را مثال زد، و با گورهايشان، گور تو را به رخ كشيد.

خوبي ها و زیبایی های دنيا:

همانا دنيا، سراى راستى براى راست گويان، و خانه تندرستى براى دنياشناسان و خانه بى نيازى براى توشه گيران، و خانه پند، براى پندآموزان است.

_____________________

۱. اشاره به علم کریولوژی CRYOLOGY (سرما شناسی) که مولوی در مثنوی معنوی دفتر اوّل ص ۴۲ نسخه رمضانی این حدیث را به شعر در آورده است؛

گفت پیغمبر ز سرمای بهار

تن مپوشانید یاران! زینهار

ز آنکه با جان شما آن می کند

کان بهاران با درختان می کند

لیک بگریزید از برد خزان

کان کند کو کرد با باغ و رزان

۴۶۷

مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّأِ اللَّهِ، وَ مُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اللَّهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ، وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَأِ اللَّهِ، اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ، وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ. فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا، وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا، وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا؛ فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلاَئِهَا الْبَلاَءَ، وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؟! رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ، وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ(نجعة) ، تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً، وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً، فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ، وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا، وَحَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا، وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا.

الحکمة ۱۳۲

ذکر الموت

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِي فِي كُلِّ يَوْمٍ: لِدُوا لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ.

الحکمة ۱۳۳

اصناف النّاس فی الدّنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : الدُّنْيَا دَارُ مَمَرِّ لاَ دَارُ مَقَرِّ وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلاَنِ: رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.

الحکمة ۱۳۴

حقوق الأصدقاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاَثٍ: فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ.

الحکمة ۱۳۵

أربع فضائل

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أُعْطِيَ أَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ أَرْبَعاً: مَنْ أُعْطِيَ الدُّعَأَ لَمْ يُحْرَمِ الْإِجَابَةَ، وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَ مَنْ أُعْطِيَ الاِسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزِّيَادَةَ.

وَ تَصْديقُ ذلِكَ فى كِتابِ اللّهِ تَعالى، قالَ الله فِي الدُّعأ: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» وَ قالَ فِي الاسْتِغْفارِ «وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورا رَحِيما» وَ قالَ في الشَّكْرِ «َئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» وَ قالَ فِي التَّوْبَةِ: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَه الَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَلِيما حَكِيما».

الحکمة ۱۳۶

فلسفة الاحکام الاسلامیة

وَ قَالَ عليه‌السلام : الصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيِّ، وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ. وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ، وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ.

الحکمة ۱۳۷

الصدقة و الرزّق

وَ قَالَ عليه‌السلام : اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ.

الحکمة ۱۳۸

أجر الإنفاق

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ.

الحکمة ۱۳۹

المؤونة و المعونة

وَ قَالَ عليه‌السلام : تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ.

الحکمة ۱۴۰

القناعة و الغناء

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ.

الحکمة ۱۴۱

الطریق الی الرّاحة

وَ قَالَ عليه‌السلام : قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ.

الحکمة ۱۴۲

علامة العقل

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَ التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.

الحکمة ۱۴۳

الهمّ و الهرم

اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ.

الحکمة ۱۴۴

الصبر و المصیبة

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ، وَ مَنْ ضَرَبَ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ(أَجْرُهُ) .

۴۶۸

دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهى، فرودگاه وحى خدا، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه كسى دنيا را نكوهش مى كند؟ كه جدا شدنش را اعلان داشته، و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است، پس با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند. شامگاه به سلامت گذشت، و بامداد با مصيبتى جانكاه بازگشت، تا مشتاق كند، و تهديد نمايد و بترساند و هشدار دهد. پس مردمى در بامداد با پشيمانى دنيا را نكوهش كنند، و مردمى ديگر در روز قيامت آن را مى ستايند، دنيا حقائق را به يادشان آورد، يادآور آن شدند، از رويدادها برايشان حكايت كرد، او را تصديق نمودند، و اندرزشان داد، پند پذيرفتند.

حکمت ۱۳۲

ضرورت یاد مرگ

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: خدا را فرشته اى است كه هر روز بانگ مى زند: بزاييد براى مردن، و فراهم آوريد براى نابود شدن، و بسازيد براى ويران گشتن.

حکمت ۱۳۳

اقسام مردم و دنیا

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: دنيا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن، و مردم در آن دو دسته اند يكى آنكه خود را در دنيا مى فروشد و به تباهى مى كشاند، و ديگرى آنكه خود را خريد و آزاد كرد.

حکمت ۱۳۴

حقوق دوستان

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: دوست، دوست نيست مگر آنكه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتارى، آن هنگام كه حضور ندارد، و پس از مرگ.

حکمت ۱۳۵

چهار ارزش برتر

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: كسى را كه چهار چيز دادند، از چهار چيز محروم نباشد: با دعا از اجابت كردن، با توبه از پذيرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شكرگزارى از فزونى نعمت ها.می گویم : (و اين حقيقت مورد تصديق كتاب الهى است كه در مورد دعا گفته است: «مرا بخوانيد تا خواسته هاى شما را بپردازم.» (قرآن كريم، سوره مومن، آيه ۶۰) در مورد استغفار گفته است: «هر آنكه به بدى دست يابد يا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار كند، خداى را آمرزش گر و مهربان يابد.» (قرآن كريم، سوره نسا، آيه ۱۱۰)

در مورد سپاس فرموده است: «بى شك اگر سپاسگزاريد، نعمت را برايتان مى افزايم.» (قرآن كريم، سوره ابراهيم، آيه ۷) و در مورد توبه فرموده است: «تنها توبه را خداوند به سود كسانى عهده دار است كه از سر نادانى به كار زشتى دست مى يابند و تا ديرنشده است باز مى گردند، تنها چنين كسانند كه خداوند در موردشان تجديد نظر مى كند، كه خدا دانا و حكيم است.» (قرآن كريم، سوره نساء، آيه ۱۷)

حکمت ۱۳۶

فلسفه احکام الهی

(اخلاقی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: نماز موجب نزديكى هر پارسايى به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است، هر چيزى زكاتى دارد، و زكات تن روزه است، و جهاد زن، نيكو شوهردارى است.

حکمت ۱۳۷

صدقه راه نزول روزی

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: روزى را با صدقه دادن فرود آوريد.

حکمت ۱۳۸

نقش پاداش الهی با نیاز ها

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: آنكه پاداش الهى را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.

حکمت ۱۳۹

تناسب امداد الهی با نیاز ها

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: كمك الهى به اندازه نياز فرود مى آيد.

حکمت ۱۴۰

قناعت و بی نیازی

(اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: آنكه ميانه روى كند تهي دست نخواهد شد.

حکمت ۱۴۱

راه آسایش

(اجتماعی، اقتصادی)

               

و درود خدا بر او فرمود: اندک بودن تعداد زن و فرزند يكى از دو آسايش است.

حکمت ۱۴۲

دوستی ها و خردمندی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: دوستى كردن نيمى از خردمندى است.

حکمت ۱۴۳

غم ها و پیری زودرس

(اخلاقی، بهداشت روانی)

و درود خدا بر او فرمود: اندوه خوردن، نيمى از پيرى است.

حکمت ۱۴۴

تناسب بردباری با مصیبت ها

(اخلاقی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: صبر به اندازه مصيبت فرود آيد، و آنكه در مصيبت بى تاب بر رانش زند اجرش نابود مى گردد.

             
۴۶۹

الحکمة ۱۴۵

العبادات غیر المفیدة

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ!.

الحکمة ۱۴۶

فضل الدعاء و الزّکاة

وَ قَالَ عليه‌السلام : سُوسُوا(شوبوا) إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ، وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَأِ.

الحکمة ۱۴۷

قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ: أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍعليه‌السلام ، فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ، فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ، ثُمَّ قَالَ:

يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ، إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ، فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ:

أصناف النَّاسُ

النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيُّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ النَّجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ(صائح) ، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ يَلْجَؤُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ.

فضل العلم

يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ. وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ.يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ، مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ، وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ. وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ، وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ.

فضل العلماء

يَا كُمَيْلُ ، هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ، وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ: أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.

أصناف المتعلّمین

هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً(وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَى اُصِيبُ لَقِنا غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَ مُسْتَظْهِرا بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَادا لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ، أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاكَ! أَوْ مَنْهُوما بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَما بِالْجَمْعِ وَ الاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ، أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَها بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ! كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.

خصائص الامام

اللَّهُمَّ بَلَى! لاَ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً، وَ إِمَّا خَائِفاً(حافیاً) مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ-وَ اللَّهِ- الْأَقَلُّونَ عَدَداً، وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً. يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ، وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ، وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ، وَ اسْتَلاَنُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ

۴۷۰

حکمت ۱۴۵

عبادت ها بی حاصل

(اخلاقی، معنوی، عبادی)

و درود خدا بر او فرمود: بسا روزه دارى كه بهره اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه دارى نبرد، و با شب زنده دارى چيزى جز رنج و بى خوابى به دست نياورد! خوشا خواب زيركان و افطارشان!.

حکمت ۱۴۶

ارزش دعاء صدقه و زکات دادن

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زكات دادن نگاهداريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.

حکمت ۱۴۷

(علمی، اخلاقی، اعتقادی)

(كميل بن زياد مى گويد: امامعليه‌السلام دست مرا گرفت و به سوى قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پردردى كشيد و فرمود) اى كميل بن زياد! اين قلبها ظرف هايى هستند، كه بهترين آنها، نگاهدارنده ترين آنهاست، پس آنچه را مى گويم نگاهدار:

۱- اقسام مردم (مردم شناسى)(۱)

مردم سه دسته اند: دانشمند الهى و آموزنده اى بر راه رستگارى و پشه هاى دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى روند، و با وزش هر بادى حركت مى كنند؛ نه از روشنايى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى شتافتند.

۲- ارزشهاى والاى دانش:

اى كميل! دانش بهتر از مال است، زيرا علم تو را نگهبان است، و مال را تو بايد نگهبان باشى؛ مال با بخشش كاستى پذيرد اما علم با بخشش فزونى گيرد، و مقام و شخصيتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى گردد. اى كميل بن زياد! شناخت علم راستين (علم الهى) آيينى است كه با آن پاداش داده مى شود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى كند، و پس از مرگ، نام نيكو به يادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.

۳- ارزش دانشمندان

اى كميل! ثروت اندوزان بى تقوا مرده اند، گرچه به ظاهر زنده اند، اما دانشمندان، تا دنيا برقرار است زنده اند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان اما ياد آنان در دلها هميشه زنده است.

۴- اقسام دانش پژوهان:

بدان، كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته است، اى كاش كسانى را مى يافتم كه مى توانستند آن را بياموزند، آرى تيزهوشانى مى يابم اما مورد اعتماد نمى باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمتهاى خدا بر بندگان، و با برهانهاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند. يا گروهى كه تسليم حاملان حق مى باشند اما ژرف انديشى لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اول شبهه اى، شك و ترديد در دلشان ريشه مى زند، پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانشهاى فراوان من نيستند. يا ديگرى كه سخت در پى لذت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزى حرص مى ورزد، نمی باشند.

از آنان نمى توانند از دين پاسدارى كنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است كه دانش با مرگ دارندگان دانش مى ميرد.

۵- ويژگيهاى رهبران الهى:

آرى! خداوندا! زمين هيچگاه از حجت الهى تهى نيست، كه براى خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود، و نشانه هايش از ميان نرود، تعدادشان چقدر؟ و در كجا هستند؟

به خدا سوگند! كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله آنان حجتها و نشانه هاى خود را نگاه مى دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستنند بسپارند، و در دلهاى آنان بكارند، آنان كه دانش، نور حقيقت بينى را بر قلبشان تاييده، و روح يقين را دريافته اند، كه آن چه را خوشگذران ها دشوار مى شمردند، آسان گرفتند،

_____________________

۱. اشاره به علم: اتنولوژی ETHNOLOGY (قوم شناسی، مردم شناسی) که به شناخت قبائل گوناگون با روانشناسی حاکم بر آنان می پردازد.

۴۷۱

الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ. وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى، أُولَئِكَ خُلَفَأُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقا إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

الحکمة ۱۴۸

معرفة الانسان بکلامه

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ.

الحکمة ۱۴۹

معرفة الرجل لقدرة

وَ قَالَ عليه‌السلام : هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.

الحکمة ۱۵۰

الاخلاق الذّمیمة

وَ قَالَ عليه‌السلام : لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ:

لاَ تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ، وَ يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ، يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ، إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ، يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ، يَنْهَى وَ لاَ يَنْتَهِي، وَ يَأْمُرُ بِمَا لاَ يَأْتِي، يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لاَ يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ؛ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ لَهُ، إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِما وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لاَهِياً؛ يُعْجِبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ، إِنْ أَصَابَهُ بَلاَءٌ دَعَا مُضْطَرّاً، وَ إِنْ نَالَهُ رَخَأٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّا، تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لاَ يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ، يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ، إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ، يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ، وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ، إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ. يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لاَ يَعْتَبِرُ، وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لاَ يَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلُّ، وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلُّ، يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى، وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى. يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً؛ وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً؛ يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لاَ يُبَادِرُ الْفَوْتَ؛ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ، فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ، وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ؛ اللَّغْوُ مَعَ الْأَغْنِيَأِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَأِ، يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَ لاَ يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ؛ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي، وَ يَسْتَوْفِي وَ لاَ يُوفِي، وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِي غَيْرِ رَبِّهِ، وَ لاَ يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ.

وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ في هذا الْكِتابِ إلا هذا الْكَلامُ لَكَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً وَ حِكْمَةً بالِغَةً وَ بَصيرَةً لِمُبْصِرٍ وَ عِبْرَةً لِناظِرٍ مُفَكِّرٍ.

الحکمة ۱۵۱

ذکر المستقبل

وَ قَالَ عليه‌السلام : كُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ.

الحکمة ۱۵۲

ضرورة ذکر فناء الدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ.

الحکمة ۱۵۳

الصبر و الظّفر

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ.

الحکمة ۱۵۴

الرّضی بفعل قوم

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَ إِثْمُ الرِّضَا بِهِ.

الحکمة ۱۵۵

ضرورت العمل بالهود

وَ قَالَ عليه‌السلام : اعْتَصِمُوا(استعصموا) بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا.

الحکمة ۱۵۶

معرفة الله و طاعته

وَ قَالَ عليه‌السلام : عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ.

۴۷۲

و با آنچه كه ناآگاهانه از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنيا با بدنهايى زندگى مى كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند. آه! آه! چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم! كميل! هرگاه خواستى بازگرد.

حکمت ۱۴۸

نقش سخن در شناخت انسان(رفتار شناسی)

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است(۱) .

حکمت ۱۴۹

ضرورت خود شناسی

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.

حکمت ۱۵۰

ضدّ ارزش ها و هشدار ها

(اخلاقی، اجتماعی، سیاسی)

               

(مردى از امام درخواست اندرز كرد) و درود خدا بر او فرمود: از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر(۲) نعمتها به او برسد سير نمى شود، و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانيهاست. در سلامت مغرور و در گرفتارى نااميد است اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روى برمى گرداند، نفس به نيروى گمان ناروا بر او چيرگى دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد. براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است. اگر بى نيا ز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهى ورزد، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند، عبرت آموزى را طرح مى كند اما خود عبرت نمى گيرد؛ در پند دادن مبالغه مى كند اما خود پندپذير نمى باشد، سخن بسيار مى گويد، اما كردار خوب او اندك است. براى دنيا زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد، سود را زيان، و زيان را سود مى پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مى دهد، گناه ديگرى را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد؛ طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مى داند، مردم را سرزنش مى كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد مى كند، خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه مى كند، ديگران از او اطاعت مى كنند، و او مخالفت مى ورزد، حق خود را به تمام مى گيرد اما حق ديگرا ن را به كمال نمى دهد، از غير خدا مى ترسد اما از پروردگار خود نمى ترسد!.میگویم : (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، براى اندرزدادن كافى بود اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است)

حکمت ۱۵۱

ضرورت آینده نگری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: هر كس را پايانى است؛ تلخ يا شيرين

حکمت ۱۵۲

توّجه به فنا پذیری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: آنچه روى مى آورد، باز مى گردد، و چيزى كه باز گردد گوئى هرگز نبوده است!

حکمت ۱۵۳

صبر و پیروزی

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: انسان شكيبا پيروزى را از دست نمى دهد هر چند روزگار آن طولانى شود.

حکمت ۱۵۴

اهمیّت نیّت ها

(اخلاقی، سیاسی)

               

و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان عمل كرده، و هر كس كه به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودى به كار باطل.

حکمت ۱۵۵

پایبندی به عهد و پیمان

(اخلاق اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: عهد و پيمانها را پاسداريد بخصوص با وفاداران.(۳)

حکمت ۱۵۶

ضرورت خداشناسی و اطاعت

(اخلاقی، عبادی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد.

_____________________

۱. مولوی:

آدمی مخفی است در زیر زبان

این زبان پرده است بر درگاه جان

سعدی:

تا مرد سخن نگفته باشد

علم و هنرش نهفته باشد. «گلستان»

۲. ناصر خسرو علوی:

در فعل، منافقی و بی باک

در قول، حکیمی و خردمند.

۳. پس از پیروزی در جنگ جمل، وقتی اسیران جنگ با امام بیعت می کردند خطاب به مروان بن حکم فرمود.

۴۷۳

الحکمة ۱۵۷

الانسان و الهدایة

وَ قَالَ عليه‌السلام : قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ.

الحکمة ۱۵۸

کیفیة التعمال مع اصدقاء السّوء

وَ قَالَ عليه‌السلام : عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ.

الحکمة ۱۵۹

التحذیر من مواضع التّهم

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.

الحکمة ۱۶۰

القدرة و العدوان

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ.

الحکمة ۱۶۱

فضل المشورة

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا.

الحکمة ۱۶۲

ضرورة حفظ السّر

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ.

الحکمة ۱۶۳

الفقر و الموت

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَرُ.

الحکمة ۱۶۴

أسلوب مواجهة العدوّ

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لاَ يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ.

الحکمة ۱۶۵

التحذیر من معصیة الله

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ.

الحکمة ۱۶۶

التحذیر من العدوان

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ، إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ.

الحکمة ۱۶۷

خطر الإعجاب

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الاِزْدِيَادَ.

الحکمة ۱۶۸

ضرورة ذکر فناء الدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْأَمْرُ قَرِيبٌ، وَ الاِصْطِحَابُ قَلِيلٌ.

الحکمة ۱۶۹

ذکر المستقبل

وَ قَالَ عليه‌السلام : قَدْ أَضَأَ الصُّبْحُ لِذِي عَيْنَيْنِ.

الحکمة ۱۷۰

ضرورة ترک المعصیة

وَ قَالَ عليه‌السلام : تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ.

الحکمة ۱۷۱

التحذیر من أکلة الحرام

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ تَمْنُعُ أَكَلاَتٍ!

الحکمة ۱۷۲

الجهل و العداوة

وَ قَالَ عليه‌السلام : النَّاسُ أَعْدَأُ مَا جَهِلُوا.

الحکمة ۱۷۳

فضل المشورة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَأِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ.

الحکمة ۱۷۴

فضل الغصب الله

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ(أشدّ) الْبَاطِلِ.

الحکمة ۱۷۵

الطریق الی شفاء الخوف

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا هِبْتَ أَمْرا فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.

الحکمة ۱۷۶

آلة الرّیاسة

وَ قَالَ عليه‌السلام : آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ.

۴۷۴

حکمت ۱۵۷

فراه بودن راه های هدایت

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كردند، اگر گوش شنوا داريد، حق را بگوشتان خواندند.

حکمت ۱۵۸

زوش برخورد با دوستان بد

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: برادرت را با نيكى سرزنش كن، و شر او را با بخشش باز گردان.

حکمت ۱۵۹

پرهیز از مواضغ إتّهام

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد جز خود را نكوهش نكند!.

حکمت ۱۶۰

قدرت و زورگویی

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: هر كس قدرت به دست آورد، زورگويى دارد.

حکمت ۱۶۱

ارزش مشورت و پرهیز از خودمحوری

(اخلاقی، سیاسی، اجتماعی)

                   

و درود خدا بر او فرمود: هر كس خودراى شد به هلاكت رسيد، و هر كس با ديگران مشورت كرد، در عقلهاى آنان شريك شد.

حکمت ۱۶۲

ضرورت رازداری

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه راز خود را پنهان دارد، اختيار آن در دست اوست.

حکمت ۱۶۳

فقر و نابودی

(اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: فقر مرگ بزرگ است.

حکمت ۱۶۴

روش برخورد با متجاوزان

(اخلاقی، سیاسی، اجتماعی)

           

و درود خدا بر او فرمود: رعايت حق كسى كه او حقش را به جا نمى آورد نوعى بردگى است.

حکمت ۱۶۵

پرهیز از نافرمانی خدا

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: هيچ اطاعتى از مخلوق، در نافرمانى پروردگار روا نيست.

حکمت ۱۶۶

پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران

(اخلاقی، اعتقادی)

           

و درود خدا بر او فرمود: مرد را سرزنش نكنند كه حقش را با تاخير گيرد بلكه سرزنش در آنجاست كه آنچه حقش نيست بگيرد.(۱)

حکمت ۱۶۷

خودپسندی و محرومیّت ها

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: خودپسندى مانع فزونى است.

حکمت ۱۶۸

توجّه به فناپذیری دنیا

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: آخرت نزديك، و ماندن در دنيا اندك است

حکمت ۱۶۹

آینده نگری

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: صبحگاهان براى آنكه دو چشم بينا دارد روشن است

حکمت ۱۷۰

ضرورت ترک گناه

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: ترك گناه آسانتر از درخواست توبه است.

حکمت ۱۷۱

ره آورد شوم حرام خواری

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: بسا لقمه اى كه از لقمه هاى فراوانى محروم مى كند

حکمت ۱۷۲

نادانی و دشمنی ها

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او فرمود: مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى دانند

حکمت ۱۷۳

ارزش مشورت ها

(اخلاقی، اجتماعی)

                         

و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه از افكار و آرأ گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب شناسد.

حکمت ۱۷۴

ارزش خشم در راه خدا

(اخلاقی، سیاسی، عقیدتی)

و درود خدا بر او فرمود: آنكس كه دندان خشم در راه خدا برهم فشارد، بر كشتن باطل گرايان توانمند گردد.

حکمت ۱۷۵

راه درمان ترس

(اخلاقی، علمی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: هنگامى كه از چيزى میترسى، خود را در آن بيافكن، زيرا گاهى ترسيدن از چيزى، از خود آن سخت تر است.

حکمت ۱۷۶

ابزار ریاست (بردباری فراوان)

(اخلاقی، مدیریتی)

و درود خدا بر او فرمود: بردبارى و تحمل سختيها ابزار رياست است.

_____________________

۱. شخصی از امامعليه‌السلام پرسید: چرا حقّ خود «امامت» را دیر طلب کردی؟ این پاسخ را داد.

۴۷۵

الحکمة ۱۷۷

أسلوب مواجهة الأشرار

وَ قَالَ عليه‌السلام : ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.

الحکمة ۱۷۸

الطریق الی قلع الشّر

وَ قَالَ عليه‌السلام : احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ.

الحکمة ۱۷۹

التحذیر من اللّجاجة

وَ قَالَ عليه‌السلام : اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ.

الحکمة ۱۸۰

التحذیر من الطّمع

وَ قَالَ عليه‌السلام : الطَّمَعُ رِقُّ مُؤَبَّدٌ.

الحکمة ۱۸۱

ثمرة الحزم

وَ قَالَ عليه‌السلام : ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ.

الحکمة ۱۸۲

منزلة السکوت و الکلام

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَمَا أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.

الحکمة ۱۸۳

علة الاختلاف

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلاَلَةً.

الحکمة ۱۸۴

خصائص الامام الاعتقادّیة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ.

الحکمة ۱۸۵

خصائص الامام الاعتقادّیة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا كَذَبْتُ وَ لاَ كُذِّبْتُ، وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِي.

الحکمة ۱۸۶

مستقبل الظاّلم

وَ قَالَ عليه‌السلام : لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَدا بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.

الحکمة ۱۸۷

ضرورة ذکر القیامة

وَ قَالَ عليه‌السلام : الرَّحِيلُ وَشِيكٌ.

الحکمة ۱۸۸

ضرورة العمل با لحق

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ.

الحکمة ۱۸۹

فضل الصبر

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ.

الحکمة ۱۹۰

کیفیة اختیار الامام

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَا عَجَبَا أَ تَكُونُ الْخِلاَفَةُ بِالصَّحَابَةِ، وَ لا تَكُونُ بِالصَّحابَةِ وَ الْقَرَابَةِ؟!وَ رُوِىَّ لَهُ شِعْرُ في هذا الْمَعْنى وَ هُوَ :

فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ

فَكَيْفَ بِهذا وَ المُشِيرُونَ غُيِّبُ

وِ إِنْ كُنْتُ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصِيمَهُمْ

فَغَيْرُكَ أَوْلى بِالنَّبِىٍِّّ وِ أَقْرِبُ

الحکمة ۱۹۱

الانسان و مشاکل الحیاة

           

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا، وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ، وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ، وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غُصَصٌ، وَ لاَ يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلا بِفِرَاقِ أُخْرَى، وَ لاَ يَسْتَقْبِلُ يَوْما مِنْ عُمُرِهِ إِلا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ. فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ، وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ، فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَأَ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْءٍ شَرَفا إِلا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا؟!

الحکمة ۱۹۲

التحذیر من جمع الأموال

وَ قَالَ عليه‌السلام : يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ.

الحکمة ۱۹۳

الطریق الأمثل لإستعمال القلب

إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالاً وَ إِدْبَارا فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ.

۴۷۶

حکمت ۱۷۷

روش برخورد با بدان

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: بدكار را با پاداش دادن نيكوكار، آزار ده!.

حکمت ۱۷۸

روش نابود کردن بدی ها

(اخلاقی، سیاسی، اجتماعی)

           

و درود خدا بر او فرمود: بدى را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما!

حکمت ۱۷۹

لجاجت و سستی اراده

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: لجاجت تدبير را سست مى كند.

حکمت ۱۸۰

طمع ورزی و بردگی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: طمع ورزى بردگى هميشگى است

حکمت ۱۸۱

ارزش دور اندیشی و پرهیز از کوته فکری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: حاصل كوتاهى پشيمانى، و حاصل دورانديشى سلامت است.

حکمت ۱۸۲

شناخت جایگاه سخن و سکوت

(اخلاقی)

               

و درود خدا بر او فرمود: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشى خيرى نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيرى نخواهد بود.

حکمت ۱۸۳

باطل گرایی و اختلاف

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: دو دعوت به اختلاف نرسد جز يكى باطل باشد!

حکمت ۱۸۴

ویژگی های اعتقادی امامعليه‌السلام

(اخلاقی، سیاسی)

           

و درود خدا بر او فرمود: از روزى كه حق براى من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم!

حکمت ۱۸۵

ویژگی های اعتقادی امامعليه‌السلام

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند، و هرگز گمراه نشدم، و كسى به وسيله من گمراه نشده است.

حکمت ۱۸۶

آینده سخت ستمکاران

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: ستمگر آغازكننده در قيامت انگشت به دندان مى گزد.

حکمت ۱۸۷

ضرورت یاد قیامت

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: كوچ كردن نزديك است!

حکمت ۱۸۸

ضرورت حق گرایی

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: هر كس كه برابر حق بستيزد نابود مى گردد.

حکمت ۱۸۹

ارزش صبر و خطر بی تابی

(اخلاقی)

                 

و درود خدا بر او فرمود: كسى را كه شكيبايى نجات ندهد، بى تابى او را هلاك خواهد كرد.

حکمت ۱۹۰

معیار امامت؟

(اعتقادی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: شگفتا! آيا معيار خلافت صحابى پيامبر بودن است؟ اما صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟

(از امام شعرى در همين مسئله نقل شد كه به ابابكر فرمود) «اگر ادعا مى كنى با شوراى مسلمين به خلافت رسيدى، چه شورايى بود كه راى دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خويشاوندى را حجت مى آورى، ديگران از تو به پيامبر نزديك تر و سزاوارترند.»(۱)

حکمت ۱۹۱

مشکلات دنیا

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: همانا انسان در دنيا تخته نشان تيرهاى مرگ است، ثروتى كه دستخوش تاراج مصيبتهاست، با هر جرعه نوشيدنى گلو رفتنى، و در هر لقمه اى گلوگير شدنى است، و بنده نعمتى به دست نياورد جز آن كه نعمتى از دست بدهد، و روزى به عمرش افزوده نمى گردد جز با كم شدن روزى ديگر، پس ما ياران مرگيم، و جانهاى ما هدف نابودى ها، پس چگونه به ماندن جاودانه اميدوار باشيم؟ در حالى كه گذشت شب و روز بنايى را بالا نبرده جز آنكه آن را ويران كرده، و به اطراف پراكند.

حکمت ۱۹۲

پرهیز از زراندوزی

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: اى فرزند آدم! آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنى، براى ديگران اندوخته اى.

حکمت ۱۹۳

راه به کار گرفتن قلب

(اخلاقی، علمی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: دلهارا روى آوردن و پشت كردنى است، پس دلها را آنگاه به كار واداريد كه خواهشى دارند و روى آوردنى، زيرا اگر دل را به اجبار بكارى وادارى كور مى گردد.

_____________________

۱. ابابکر قبل از به دست گرفتن حکومت، خویشاوندی خود با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مطرح می کرد، و پس از حاکم شدن، به بیعت مردم اشاره می کرد که امام به هر دو ادّعای او پاسخ داد.

۴۷۷

الحکمة ۱۹۴

التحذیر من الغضب

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَتَى أَشْفِي غَيْظِي إِذَا غَضِبْتُ؟ أَحِينَ أَعْجِزُ عَنِ الاِنْتِقَامِ فَيُقَالُ لِي: لَوْ صَبَرْتَ؟ أَمْ حِينَ أَقْدِرُ عَلَيْهِ، فَيُقَالُ لِي: لَوْ عَفَوْتَ؟

الحکمة ۱۹۵

الاجتناب من البُخل

وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ مَرَّ بِقَدَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ : هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ.

وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ: هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ.

الحکمة ۱۹۶

العبرة من إتلاف المال

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ.

الحکمة ۱۹۷

الطریق الی شفاء النّفس

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ.

الحکمة ۱۹۸

ضرورة الحکومة للمجتمع البشری

         

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ (لاَ حُكْمَ إِلا لِلَّهِ): كَلِمَةُ حَقِّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.

الحکمة ۱۹۹

صفة الغوغاء

وَ قَالَ عليه‌السلام فِي صِفَةِ الْغَوْغَأِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا.وَ قِيلَ: بَلْ قَالَ عليه‌السلام : هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا،فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟ فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهَنِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ كَرُجُوعِ الْبَنَّأِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَ آلْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.

الحکمة ۲۰۰

فضح اهل الغوغاء

وَ قَالَ عليه‌السلام وَ أُتِيَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَأُ فَقَالَ : لاَ مَرْحَبا بِوُجُوهٍ لاَ تُرَى إِلا عِنْدَ كُلِّ سَوْأَةٍ.

الحکمة ۲۰۱

الملائکة و حفظ الانسان

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَأَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.

الحکمة ۲۰۲

الامام و النظرة السیاسیة

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ: نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِي هَذَا الْأَمْرِ: لا، وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الاِسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ.

الحکمة ۲۰۳

التقوی و ذکر الموت

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.

الحکمة ۲۰۴

ضرورة السعی فی الخیرات

وَ قَالَ عليه‌السلام : يزهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ يَشْكُرُهُ لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لاَ يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ

۴۷۸

حکمت ۱۹۴

ضرورت پرهیز از خشم و انتقام

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: چون خشم گيرم، كى آن را فرونشانم؟ در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم؟ كه به من بگويند! (اگر صبر كنى بهتر است.) يا آنگاه كه قدرت انتقام دارم؟ كه به من بگويند: (اگر عفو كنى خوب است.)

حکمت ۱۹۵

پرهیز از بخل ورزی

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: (در سر راه از كنار مزبله اى عبور مى كرد) اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى ورزند!. (و در روايت ديگرى نقل شد كه) اين چيزى است كه ديروز بر سر آن رقابت مى كرديد!.

حکمت ۱۹۶

عبرت آموزی از إتلاف اموال

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: مالى كه نابودى آن تو را پند مى دهد، از دست نرفته است.

حکمت ۱۹۷

روش درمان روح (روانشناسی بالینی)

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او فرمود: اين دلها همانند تن ها خسته مى شوند، براى نشاط آن به سخنان تازه حكيمانه روى بياوريد.

حکمت ۱۹۸

ضرورت حکومت

(اعتقادی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: (وقتى شنيد كه خوارج مى گويند، حكومت فقط از آن خداست) سخن حقى است كه از آن اراده باطل دارند.

حکمت ۱۹۹

نکوهش أوباش (انسان شرور)

(اخلاقی، اجتماعی)

(در تعریف جمع اوباش، فرمود) آنان چون گرد هم آیند پیروز شوند، و چون پراکنده شوند شناخته نگردند(۱) . (و گفته شد که امام فرمود) آنان چون گرد هم آیند زیان رسانند، و چون پراکنده شوند سود دهند.

(از امام پرسيدند چون اوباش گرد هم آيند زيان رسانند را دانستيم، اما چه سودى در پراكندگى آنان است فرمود:) صاحبان كسب و كار، و پيشه وران به كارهاى خود باز مى گردند، و مردم از تلاش آنان سود برند، بنا به ساختن ساختمان، و بافنده به كارگاه بافندگى، و نانوا به نانوايى روى مى آورد.

حکمت ۲۰۰

نکوهش انسان های شرور

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: (جنايتكارى را حضور امام آوردند كه جمعى اوباش همراه او بودند.) خوش مباد، چهره هايى كه جز به هنگام زشتيها ديده نمى شوند.

حکمت ۲۰۱

امداد الهی و حفظ انسان

(اعتفادی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: با هر انسانى دو فرشته است كه او را حفظ مى كنند، و چون تقدير الهى فرارسد، تنهايش مى گذارند، كه همانا مرگ سپرى نگهدارنده است.

حکمت ۲۰۲

واقع نگری در مسایل سیاسی

(سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: (طلحه و زبير خدمت امام آمدند و گفتند با تو بيعت كرديم كه ما در حكومت شريك تو باشيم، فرمود:) نه، هرگز، بلكه شما در نيرو بخشيدن، و يارى خواستن شركت داريد، و دو ياوريد به هنگام ناتوانى و درماندگى در سختيها

حکمت ۲۰۳

یاد مرگ و پرهیز کاری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود، و اگر پنهان داريد مى داند، و براى مرگى آماده باشيد، كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد، و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.

حکمت ۲۰۴

بی توجّهی به ناسپاس مردم

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: ناسپاسى مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانى، بى آنكه از تو سودى برند تو را مى ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براى تو سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد. و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

_____________________

۱. نفی: اوانتوریسم AVENTURISM (ماجرا جویی) کسانیکه بدون رعایت مسائل اخلاقی و سیاسی حاکم بر جامعه دست به اعمالی می زنند که نارواست.

۴۷۹

الْكَافِرُ، ( وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ) .(۱)

الحکمة ۲۰۵

اتّساع ظرف العمل

وَ قَالَ عليه‌السلام : كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ.

الحکمة ۲۰۶

نتائج الحلم

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.

الحکمة ۲۰۷

فضل التّشبه بالحلیم

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ؛ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ.

الحکمة ۲۰۸

مرتحل تربیة النّفس

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.

الحکمة ۲۰۹

الإخبار بظهور المهدی (عج)

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا،وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ ( وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْو ارِثِينَ ) .(۲)

الحکمة ۲۱۰

التّقوی و المتقی

وَ قَالَ عليه‌السلام : اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيدا، وَ جَدَّ تَشْمِيرا، وَ أَكَمَّشَ فِي مَهَلٍ، وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ، وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ.

الحکمة ۲۱۱

الفضائل الاخلاقیّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ، وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ، وَ الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ، وَ السُّلُوُّ عِوَضُكَ مِمَّنْ غَدَرَ، وَ الاِسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَةِ، وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ، وَ الصَّبْرُ يُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ، وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى، وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ عِنْدَ هَوَى أَمِيرٍ، وَ مِنَ التَّوْفِيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ، وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ، وَ لاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولاً.

الحکمة ۲۱۲

آفة العقل «العجب»

وَ قَالَ عليه‌السلام : عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ.

الحکمة ۲۱۳

الصبر و الرّضی

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ اِلاَّلَمْ تَرْضَ أَبَدا.

الحکمة ۲۱۴

التّواضع و النعّم

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ لاَنَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ.

الحکمة ۲۱۵

آفة الرّأی

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْخِلاَفُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ.

الحکمة ۲۱۶

القدرة و العدوان

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ.

الحکمة ۲۱۷

معرفة الرّجال فی الحوادث

وَ قَالَ عليه‌السلام : فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.

الحکمة ۲۱۸

الحسد آفة المودّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ.

       

_____________________

۱- آل عمران۱۳۴ ۲- قصص ۵

۴۸۰