فصل چهارم
کلام صاحب أعیان الشیعه سید محسن أمین
«السید أبوالقاسم الدهکردی نزیل أصفهان ، توفی فی شوال سنه ۱۳۵۳ ، کان عالماً جامعاً عارفاً مرجعاً فی الشرعیات ، له تألیفات ، منها : ۱ الوسیله فی السیر و السلوک ۲ حاشیه علی متاجر الشیخ مرتضی الانصاری یروی عن الشیخ زین العابدین المازندرانی الحائری والمیرزا حسین نوری و میرزا (محمّد) حسن نجفی و یروی عنه جماعه منهم السید شهاب الدین الحسینی النجفی المرعشی النسّابه المعاصر نزیل قم »
کلام صاحب ریحانه الادب مدرّس تبریزی
«از اکابر امامیه عصر حاضر ماست که از تلامذه حاج میرزا محمّد حسن شیرازی و شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حسین نوری بوده از تألیفات اوست : حاشیه تفسیر صافی; حاشیه وافی; و الوسیله ، در سیر و سلوک; رساله ای در قبض و از مشایخ روایت آقانجفی مرعشی می باشند »
کلام مرجع عالی قدر آیه اللّه العظمی مرعشی نجفیقدسسره
«فألقَیْتُهُ فَوْقَ ما کُنْتُ أَسْمَع مِنْ فضائله و محامده عِلماً و عملا ، و کان من الذین تَذْکرک رؤیته الدار الآخره ، صائماً قائماً متهجداً ناسکاً متبتلاً مرتلا سالکاً سامراً زاهداً»
; یافتم او را بالاتر از آنچه شنیده بودم از فضائل و محامدش از جهت علم و عمل ، (آیه اللّه دهکردی) از کسانی بود که دیدن او انسان را به یاد آخرت می انداخت ، همیشه روزه دار و اهل تهجّد و عبادت بود و انسان سالک و زاهدی بود
کلام حضرت آیه اللّه مشکوهقدسسره
«حوزه اصفهان ، افراد نابغه و ملاّ خیلی داشت; دارالعلم بود آقایان مراجع : سید ابوالقاسم دهکردی ، سید محمّد باقر دُرچه ای و سید مهدی درچه ای در رأس حوزه بودند »
زندگی نامه خودنوشت آیه اللّه العظمی دهکردیقدسسره
مقدمهً عرض می کنم که دو زندگی نامه به قلم ایشان موجود می باشد که هر دو زندگی نامه مشتمل بر فوائد سودمندی است : یکی را به تقاضای آیه اللّه العظمی مرعشی نجفیقدسسره
در ۲۴ صفر الخیر سال ۱۳۴۷ قمری نوشته اند ، که ما در مقدمه جلد اوّل منبر الوسیله تمام این زندگی نامه را نقل کردیم;
و دیگری را به خواهش استاد معظم و مورّخ محقّق دانشمند ، مرحوم معلّم حبیب آبادیقدسسره
نوشته اند ، که این زندگی نامه را از کتاب آیه اللّه چهارسوقی تماماً نقل می نماییم
:
«السید ابوالقاسم الدهکردی النجفی ، کان مولده فی قصبه دهکرد; قاعده چهار محال و هو علی ما ضبط والده السید الجلیل النبیل السید محمّد باقر هکذا : تاریخ تولد نورچشمی از عمر و جان بر خودداری سید أبوالقاسم بین الطلوعین نیم ساعت تخمیناً به طلوع آفتاب یوم شنبه غره شهر رجب المرجب ، آفتاب درحُوت ، قمر در حمل ، زُحل در جوزا ، مریخ در حُوت ، مشتری در میزان ، زهره در دلو ، عطارد در حُوت ، غره شهر رجب سنه (۱۲۷۲) هزار و دویست و هفتاد و دو از هجرت خاتم انبیاء گذشته
در سن یازده سالگی یا سیزده سالگی به جهت تحصیل در اصفهان در مدرسه صدر آمده ، از بدایت علم عربیت شروع به تلمّذ نموده ، بعد از فراغ از مقدمات مشغول فقه و اصول و حکمت شده ، و در سن بیست و پنج سالگی به درجه اجتهاد رسیده ، أساتید او تصدیق اجتهاد او نموده ، ترک تقلید نموده و صلوات گذشته را قضا می نمود
قرائت فقه و اصول در اصفهان در خدمت عالم أورع أتقی ، میرزا أبوالمعالی ، فرزند ارجمند عالی قدر حاجی محمّد ابراهیم کرباسی ، و عالم متبحر حاج شیخ محمّد باقر (نجفی) و عالم ممتحن آمیرزا محمّد حسن نجفی ، و عالم ألمعی ، آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی و علم حکمت را غالباً نزد حکیم متأله ، حاجی ملاّ اسماعیل حکیم ، ساکن در محله درب کوشک که از تلامذه آسید رضی رشتی و آمیرزا حسن آخوند و میرزا حسن ، تلمیذ پدرش حکیم ماهر الهی آخوند ملاّ علی نوری و خصوص «اسفار» آخوند ملاّصدرا در مدت چهار سال نزد آن حکیم ماهر قرائت کردی و در سن بیست و نه سال متأهل شده و در همان سال به حُکم استخاره و اصرار بعضی از اولیاء خدا به عزم عتبه بوسی حضرت شاه اولیاء و امام اتقیا ، امیرالمؤمنینعليهالسلام
، به جهت تکمیل تحصیل در سالی که قدغن اکید از سلطان ایران ناصرالدین شاه بود که زُوار از ایران حرکت ننمایند و حکومت کرمانشاه و تمام آن حدود با حُکمران اصفهان ، حضرت والا ، ظلّ السلطان بود به تقریبی که در رساله «واردات غیبیه» با آنچه از کرامات مشهود شده و آنچه واردات غیبیه معاینه گردیده ذکر نموده ، اگر دسترسی به آن رساله پیدا کنی کُنوز مخفیه و اسرارمخبیه در او می یابی
بالجمله در سنه (۱۳۰۱) هزار و سیصد و یک از اصفهان عازم زیارت ائمه عراق شده ، چندی در بلده طیبه سامره ، که آن زمان انموذج شهر جابلقا و جابلسا بود ، در خدمت حضرت آیه اللّه فی الانام ، الحاج میرزا محمّد حسن شیرازی تغمّده اللّه برضوانه مشغول تحصیل فقه شدم و بود اکثر استیناس حقیر در اقتباس معارف و اسرار توحید با عالم ربانی ، حاجی ملاّفتحعلی سلطان آبادی ، و زین المجاهدین و سراج طریق السالکین و قُطب المحدّثین ، حاجی میرزا حسین نوری ، که شیخ او هم در معارف و توحید حاجی ملاّ فتحعلی انار اللّه برهانه بود در ازمنه متمادیه ، و ألحق از آن بزرگوار مستفیض شدم روح اللّه روحهما پس از مدتی به اشاره آن بزرگوار (حاجی ملاّفتحعلی) به زیارت اربعین مشرف به عتبه بُوسی خامس آل کساعليهمالسلام
شده و شاهَدتُ فی حرم مولینا أبی الفضل العباس و فی غیره ما شاهدت مما یدل علی أن طینتی من فاضل طینتهم و قرأت فی النجف الغری مُده اقامتی مما یقرب سبع سنین علی الشیخ الامام العلامه الحاج میرزا حبیب اللّه الرشتی و علی علام العلماء المحققین آخوند ملاّ محمّد کاظم الخراسانی روح اللّه روحهما شطراً وافیاً و حزباً کاملا من الفقه و أصوله و کنت شدید الاُنس بالمسجد السهله حتی ورد علیّ فیه فیوضات کثیره
و مشایخ اجازه حقیر : سید العلماء المتبحرین آمیرزا محمّد هاشم چهارسوقی ، و شیخ العلماء العاملین آمیرزا محمّد حسن نجفی ، و قدوه الفقهاء
الکاملین آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی ، و علامه العلماء المحققین آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی ، القاطن فی النجف الغروی ، و عالم ربانی حاجی میرزا حسین نوری ، الساکن فی السامراء ثم فی النجف الاشرف
و بعد از رجوع از نجف اشرف در اصفهان توطن نموده در مدرسه صدر مشغول تدریس فقه و اصول شدم و تاکنون که شصت و دو سال از عمر گذشته به حُسن توفیق الهی موفق به تحصیل علم و تدریس و تصنیف هستم
در فقه «شرح بر شرایع» نوشتم دو مجلد در بیع است و سطری در طهارت; و در اصول فقه یک جلد در «مباحث الفاظ» تصنیف نمودم; و کتاب «منبر الوسیله» بَرَزَ مِنهُ مُجلّدان فی الاصول الخمسه الاعتقادیه; و تفسیر بعض آیات قرآنیه; و شرح بعض احادیث مشکله; و «رساله در لمعات فی شرح دعاء السمات»; و کتاب «الفوائد» مجموعه پر فایده است; و کتاب «ذخیره» در ادعیه و ختومات مجرّبه; و رساله «واردات غیبیه» که مسمی شده به «بشارات السالکین» در احوالات خود این حقیر است و فیها الکنوز المخبیه; و رساله «جنّه المأوی» در علم اخلاق; و «حاشیه بر نُخبه» ، رساله عملیه حاجی کرباسی; و «حاشیه بر جامع عباسی»; و «رساله عملیه»
فعلا از خدا طلب می کنم که موفق شدم به اتمام شرح فارسی مجلسی تقی بر «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق ، که تا کتاب قضا نوشته ، و من از کتاب قضا شروع نمودم به اتمام او برحسب خواهش بعضی
و از اصحاب مباحثه حقیر از برکت امام عصر ارواحنا له الفِداء جمع کثیری به درجه علم و تقوا و اجتهاد رسیده و از حقیر مجاز شده و در سایر اصقاع و بلاد مشغول ترویج شریعت مقدسه و تدریس هستند
و از طُرفه وقایع که دوست داشتم نقل کنم و آن این است که بعد از این که مرحوم خلد مقام والد ماجد ، به اذن مرحوم فردوس وَساده ، حاجی کرباسی اعلی اللّه مقامه بنای عقد والده ماجده ام گذاشته که زن صالحه عفیفه و متهجّده و با سخاوت طبع و با برکت و صله ارحام خیلی می نموده و بنت عالم جلیل آخوند ملاّمحمّد ابراهیم دهکردی بود
حاجی کرباسی دو نفر یا سه نفر از وجوه تلامذه خود را به جهت اخذ اذن و اقرار به دهکرد فرستاد که علی الظاهر مرحوم آسید حسین خراسانی که در مسجد جارچی امام جماعت بوده و مرحوم آسید شفیع شوشتری که از اجله علما بوده و مرحوم شیخ جعفر خراسانی که اینها از رفقای مرحوم والد هم بودند بعد از مراجعت و تحصیل اذن ، خود مرحوم حاجی کرباسی صیغه نکاح ما (را) جاری فرموده و در سجل قباله به خط شریف خود مرقوم فرموده و به خاتم منیف مزین فرموده که من خودم به رأی العین دیدم آن قباله شریفه را : (بسم اللّه الرحمن الرحیم : أسأل اللّه تعالی البرکه و کثره النسل والاولاد الصالح)
و از تأثیر نفس قُدسی سمات آن بزرگوار برکت در خانواده ماها مشهود است و کثرت نسل موجود است مادرم از دنیا رفت غیر از اولادهای متوفای او ، چهل و دو نفر از اولادهای بطنی خود از اولاد بلاواسطه و نواده و نتیجه های خود را دید و همه موجود بودند واقعاً کوثر بود ، و الآن که محرم سنه ۱۳۳۵ است و از عمر من شصت و دو سال و شش ماه می گذرد شصت و یک نفر از صُلب پدر و بطن مادرم بلاواسطه و مع الواسطه موجودند :(
فَتَبَارَكَ اللَّـهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
)
و همه اولادهای پدرم ، عالم و صالح و متّقی هستند به جز این أحقر که از صلحا نیستم و لکن صُلحا را دوست می دارم و ان شاء اللّه تعالی با آنها محشور می شوم : لما قد صحّ عن النبیصلىاللهعليهوآله
و أهل بیت العصمه أنَّ مَنْ أحبَّ شیئاً حشره اللّه معه
و أما نسب این حقیر به مقتضای تذکره ای که داریم منتهی می شود به عبداللّه بن السید السجاد زین العابدین الامام الهمام علی بن الحسین بن امیرالمؤمنین علی بن أبی طالبعليهمالسلام
.
و ما کَتَبْتُ هَذِهِ العِجالَه الاّ اجابهً لمسئول بعض اخواننا الصُلحاء الاتقیاء ، و هو الصالح التقی ، المُهذّب الزکیّ الرضیّ ، آقا محمّد علی البرخواری بلغه اللّه الی أقصی المدارج و الامانی
کتبه بیمناه الداثره أحوج المربوبین الی خالق البریه أبوالقاسم الحسینی الدهکردی النجفی فی ظهیره یوم الاربعاء ، الثانی و العشرین من شهر ربّی من شهور سنه ۱۳۳۵ خمس و ثلاثین و ثلاث مأه بعد الالف الهجریه علی هاجرها الف آلاف التحیه والسلام علی عباد اللّه الصالحین (۸۴) محل مهر ابوالقاسم الحسینی (الدهکردی)
_____________________