باب بیست و یکم: دید و بازدید برادران، برخوردشان با هم، و همنشینی آنها در زنده کردن امر امامانشانعليهمالسلام
: (۵) ۱- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
فرمود: هر که دیدن کند از برادرش برای خدا نه جز او به درخواست وعده خدا و انجام آنچه نزد خداست خدا هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که فریادش دهند آگاه باش که پاک شدی و بهشت برایت رواست.
بیان: نه جز او" چون زیبائی یا خوشخوانی یا مال و جاه و جز آنها از مقاصد دنیوی
(۱) ولی اگر برای غرض دینی باشد چون آموزش یا راهنمائی یا دانشآموزی یا صلاح و زهد و عبادت با آن مخالفت ندارد، و دلالت دارد بر اینکه طلب ثواب اخروی با اخلاص مخالفت ندارد چنانچه در جای خود گذشت زیرا آن هم به امر خدا و تنها از خداست نه دیگری و قصد قربت علت غائی مقدم بر عمل است و درخواست وعده و ثواب علت غائی و وجودش بعد از عمل است و میان آنها منافاتی نیست.
پاک شدی" یعنی از گناهان و چرکهای روحی و بهشت و نعمتش بر تو روا گردیده، یا مقصود دعای برای این دو تا است و بقول نهایه طیب بمعنی طاهر است و باین معنی در حدیث علیعليهالسلام
آمده که چون پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
درگذشت، گفت پدر و مادرم قربانت پاکیزه بودی در زندگی و در مرگ، و طیبی در شرح قول آن حضرت گفتهصلىاللهعليهوآلهوسلم
طبت و طاب ممشاک" گفته طیب در اصل در اصل یعنی لذتبخش تن و جان و آدم طیب کسی است که از نادانی و نابکاری پیراسته و به دانش و نیکوکاری آراسته است، و این تعبیر یا دعا است برای خوش بودن زندگی او در دنیا، و طاب ممشاک کنایه است از سلوک راه آخرت به دور بودن از بدمنشیها یا اینکه حکایت از آنست و چنین بوده است.
(۲) ۲- کافی: به سندش تا خیثمه که رفتم حضور امام پنجم برای به درود فرمود: ای خیثمه به هر کدام دوستان ما که دیدی سلام مرا برسان و آنها را به تقوی خدای بزرگ سفارش کن، و با اینکه توجه کند توانگرشان به فقیرشان، و تواناشان به ناتوانشان، و به اینکه زندهشان بر جنازه مردهشان حضور یابد، و در خانههاشان همدیگر را دیدار کنند که آن مایه رواج کار ما است، خدا رحمت کند بندهای را که کار ما را زنده دارد، ای خیثمه برسان به دوستان ما که به درگاه خدا هیچ سودی نبرند جز به کردار، و هرگز بولایت دست نیابند جز به ورع و پارسائی، و افسوسخورتر مردم روز قیامت کسی باشد که عدالتی را شرح دهد با آن براه خلاف رود.
روشنگری: کار ما را زنده دارد" یعنی دین و دانش و روایات و عقیده به امامت ما را زنده کند.
هیچ سودی ندارد" یعنی عذاب خدا را دفع نکند، بیضاوی در شرح قول خدا (آیه ۱۰ سوره آل عمران) هیچ سودی ندارد برایشان اموال و اولادشان به درگاه خدا" گفته: یعنی از رحمت و طاعت خدا یا از عذاب خدا" و در تفسیر قول خدا عز و جل (آیه ۱۰ سوره الجاثیه) و هیچ سودی نداردشان آنچه کسب کردند" گفته: یعنی مال و فرزندشان به هیچ وجه عذاب خدا را از آنها نگرداند، و در تفسیر قول خدا سبحانه (آیه ۶۷ سوره یوسف) و من سودی ندارم برای شما هیچ" گفته: یعنی از آنچه خدا برایتان مقدر کرده، و در تفسیر قول خدای تعالی
(۱) (۲۱: ابراهیم)(
فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا
)
گفته: یعنی آیا دفع کنید از ما چیزی از عذاب خدا را" (و بعد از شرح و تفسیر لفظ عنا از قول مغرب و صحاح گوید:) و اینکه فرمود کسی که عدالتی را شرح دهد الخ یعنی مذهب حقی را اظهار کند و آنچه را بایدش بکار بندد چنانچه موالات ائمهعليهالسلام
را اظهار دارد و از آنها پیروی نکند یا کار خوبی را برای مردم وصف کند و خود بدان عمل نکند.
(۲) ۳- کافی: به سندش تا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
که جبرئیل بمن باز گفت: خدا عز و جل فرشتهای به زمین فرستاد و آن فرشته روانه شد تا بدر خانهای کشانده شد که بر آن مردی از صاحب خانه اذن ورود میخواست، فرشته به او گفت چه حاجتی با صاحب این خانه داری؟ پاسخش داد که برادر مسلمان من است و برای رضای خدا تبارک و تعالی به دیدن او آمدم، فرشته گفت: برای همین آمدی؟ گفت جز برای آن نیامدم، فرشته گفت: بدان که من فرستاده خدا هستم بسوی تو و خدا سلامت میرساند و میفرماید: بهشت بر تو واجب است، و افزود که خدا عز و جل میفرماید هر مسلمانی دیدن کند از مسلمانی، او را دیدن نکرده بلکه مرا دیدن کرده و پاداشش بر من بهشت است.
بیان: (پس از تفسیر الفاظ گوید): دلالت دارد که جز پیغمبر و وصی هم میتواند فرشته را ببیند و بسا مخالف ظاهر اخبار گذشته باشد در باره فرق میان نبی و محدث، و جواب اینکه بسا آن مرد دیدار کن هم نبی، یا محدث بوده که نزد گفتگو و اظهار فرشته بودن از نظر او غائب بوده و آوازش بگوش او رسیده.
و چون دیدارش محض رضای خدا بوده خدا دیدار او را به خودش وابسته است.
(دیدار فرشته در کالبد بشری که بدان مجسم شود برای کافر هم رواست چنانچه کافران قوم لوط هم فرشتهها را دیدند که برای هلاک آنها آمده بودند و اختصاص دیدار آنها به پیمبران نظر بصورت اصلی آنها دارد مترجم).
(۳) ۴- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
فرمود: هر که دیدن کند برادرش را در راه رضای خدا، خدای عز و جل فرماید: او را زیارت کردی و ثوابت بر عهده من است، و به ثوابی برایت رضا ندهم کمتر از بهشت.
یعنی ثوابهای دنیوی ناپایدار دنیا کافی نیست و بجز به ثواب جاویدان دیگر سرا که بهشت است برایت رضا ندهم.
(۴) ۵- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
که میفرمود: هر که دیدن کند از برادرش در یک سوی شهر برای رضای خدا، او دیدارکننده خدا باشد و بر خدا است که گرامی دارد دیدارکننده خود را.
(۱) توضیح: در یک سوی شهر" درون شهر باشد یا برون از آن، و این کنایه است از دوری مسافت
(۲) ۶- کافی: به سندش تا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
، فرمود: هر که دیدن کند برادرش را در خانه او خدا عز و جل فرماید: تو مهمان و دیدار کن من باشی و پذیرائی از تو بر عهده من است و من بهشت را بر تو بایست کردم برای دوست داشتن تو آن صاحب خانه را.
بیان: (شرح لفظ است).
(۳) ۷- کافی: به سندش تا ابی عزه که شنیدم امام ششمعليهالسلام
میفرمود: هر که از برادرش دیدن کند در بیماری او یا تندرستی او و بقصد فریب و عوض خواهی از او نباشد خدا هفتاد هزار فرشته بدو گمارد که از پشت سر او ندا کنند: پاک شدی و بهشت برایت روا شد شما دیدارکنندههای خدا باشید، شما مهمانان وارد بر خدا باشید تا به خانه خود برگردد، پس یسیر به به آن حضرت گفت: قربانت و گر چه جای دوری باشد؟ فرمود: آری ای یسیر و گر چه یک سال راه باشد زیرا خدا بخشنده است و فرشتهها بسیار و او را بدرقه کنند تا بخانهاش برگردد.
روشنگری: بقصد فریب" که او را دوست ندارد و خواهد فریبش دهد" و عوض خواهی" یعنی پاداش دنیوی و گر چه با زاید باشد یا چیز دیگر، یا مقصود اینست که در دل نداشته بجای او دوست دیگری گیرد، و این معنی بخاطر من رسید و گر چه بیشتر همان اولی را گفتند (یا اینکه استبذال باشد بذال نقطهدار یعنی بطلب بخشش و جائزه نباشد، این بخاطر من رسید، از پاورقی ص ۳۴۶)
و اینکه از پشت سرش، اشاره دارد باینکه او را بزرگ شمارند و بر او پیش نگیرند و همدوش نشوند، وفد بقول نهایه کسانی را گویند که در خانه امراء روند برای دیدن یا مهمانی و یا ماوی گرفتن و جز آن.
و اگر چه جای دوری باشد" گویا پرسنده دور شمرده که از جای دور او را بدرقه کنند و ندا دهند و حضرت جواب او را داده چه نظر به بدرقه و یا نداء) و یسیر که این پرسش را کرده گویا همان دهان باشد که گاهی از او به بشر تعبیر شود.
(۴) ۸- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
فرمود: هر که دیدن کند از برادر دینی خود برای خدا روز قیامت بیاید خرامان در میان جامههای قبطیگون از نور و نگذرد به چیزی جز که بر آن پرتو افکند تا بایستد برابر خدا عز و جل و خدا عز و جل به او میفرماید: مرحبا (خوشامدی) و چون خدا به او مرحبا گوید عطای فراوان به او دهد.
(۱) بیان: (پس از تفسیر الفاظ و احتمالات که ترجمه آن سود عمومی ندارد گوید) قبطی جامه کتانی نازکی است که در مصر بدست قبط ساکنان اصلی آن ساخته میشده و گویا مقصود اینست که میخرامد شاد و فرخنده در درون نوری سفید که بسیار سفید است بمانند جامههای قبطی یا اینکه جامههای سفید از نور پوشیده بمانند جامه قبطی و از این رو هر چیزی بدان درخشان شود و بقولی مقصود پرده نازکی است که فرشتهها در گرد او گیرند تا کسی با بیادبی به او نزدیک نشود
(۲) ۹- کافی: به سندش تا امام پنجمعليهالسلام
که بنده مسلمان خدا چون از خانهاش برای دیدن برادر دینی خود نه بقصد دیگر بیرون آمد برای رضای خدا و روی آوردن بدان چه نزد او است خدا عز و جل هفتاد هزار فرشته به او گمارد که در برگشت بخانهاش از پشت سرش به او ندا کنند، آگاه باش که پاک شدی و بهشت برای تو پاک و رواست.
بیان: در اعراب الفاظ است و ترجمهاش سودی ندارد).
(۳) ۱۰- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
فرمود: دیدن نکند مسلمانی برادر مسلمانش را در راه خدا و برای خدا جز که خدا عز و جل به او نداء کند ای دیدارکننده پاکی و پاک است بهشت برای تو.
(۴) ۱۱- کافی: به سندش تا امام باقرعليهالسلام
فرمود: خدا عز و جل را بهشتی است که در آن در نیاید جز سه تا: مردیکه در باره خودش بحق قضاوت کند، و مردیکه برای خدا برادر مؤمنش را دیدار کند، و مردیکه در حوائج برادر مؤمنش را بر خود مقدم دارد.
(۵) ۱۲- کافی: به سندش تا امام پنجمعليهالسلام
فرمود: مؤمن بیرون شود بسوی برادرش تا او را دیدن کند و خدا عز و جل فرشتهای به او گمارد که یک بال خود را روی زمین نهد و بال دیگر را بر آسمان گیرد تا به او سایه افکند، و چون به منزل آن برادر دینی در آید خدا جبار تبارک و تعالی ندا در دهد آیا بنده حقشناس من پیرو آثار پیغمبر من بر من بایست است بزرگ داشت تو از من بخواه تا به تو بدهم، مرا بخوان تا پاسخت دهم، خاموش باش تا خودم بخشش و عطا را آغاز کنم، و چون برگردد بسوی خانه خودش باز هم خدای تبارک و تعالی به او ندا کند: ای بنده حقشناس من بر من باید که تو را گرامی دارم، من بهشتم را برای تو واجب کردم و تو را میان بندگانم شفیع ساختم و شفاعت تو را پذیرایم.
بیان: یک بال بر زمین تا بر آن گام نهد و یک بال بهوا تا او را فرا گیرد و حفظ کند، و بقولی کنایه از تعظیم و تواضع برای او است.
(۶) ۱۳- کافی: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
، فرمود: دیدار مؤمن برای خدا بهتر است ازآزاد کردن ده بنده مؤمن، و هر که یک بنده مؤمن آزاد کند خدا بهر عضو آن بنده عضوی از او را از آتش حفظ کند تا آنجا که فرج حافظ فرج باشد.
(۱) بیان: (در باره اختلاف لفظ حدیث که در ترجمه سودی ندارد).
(۲) ۱۴- کافی: به سندی تا امام ششمعليهالسلام
که فرمود: هر آن سه مؤمنی که گرد آیند نزد برادر خود که آسوده باشند از شر او و نترسند از نیرنگ او، و امیدوار باشند بدان چه دارد اگر به درگاه خدا دعا کنند از آنها اجابت کند، و اگر خواهش کنند به آنها عطا کند، و اگر بیشتر خواهند به آنها بیفزاید، و اگر خاموش مانند بدانها آغاز بخشش کند.
بیان: و امیدوار باشند بدان چه دارد" یعنی از فوائد دینی چون روایت حدیث و علوم دینی و بسا که فراگیر منافع دنیوی حلال هم باشد.
(۳) ۱۵- کافی: به سندش تا عبد صالح (امام کاظمعليهالسلام
) میفرمود: هر که دیدار کند برادر مؤمنش را برای خدا نه جز او، و بخواهد بدان پاداش خدا را و انجام شدن آنچه خدا عز و جل وعده داده خدا عز و جل از وقتی از منزلش بدر آید تا بدان برگردد هفتاد هزار فرشته به او گمارد که آوازش دهند، آگاه باش پاکی و رواست برایت بهشت، در یک منزل بهشتی جای گیری.
بیان: (شرحی دارد در تشخیص عبد صالح که امام کاظم بوده یا امام صادق باعتبار تردید در حال راوی که ابو حمزه ثمالی است)
(۴) ۱۶- کافی: به سندش تا امیر مؤمنانعليهالسلام
که فرمود: برخورد با برادران غنیمت بزرگی است و گر چه شمار کمی باشند.
توضیح: غنیمت بمعنی سود است، و گر چه کم باشند، یعنی برادران شایسته برادری کم هستند و یا اینکه برخورد کم باشد و معنی یکم روشنتر است.
(۵) ۱۷- قرب الاسناد: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
میفرمود: دیدن نکند مسلمانی از برادر مسلمانش در راه خدا و برای خدا جز که خدا تبارک و تعالی به او ندا کند: ایا دیدار کن پاک شدی و بهشت برایت روا شد.
ثواب الاعمال: به سندی مانندش را آورده.
(۶) ۱۸- همان: به سندی از امام ششمعليهالسلام
که به فضیل فرمود، با هم مجلس میکنید و حدیث میگوئید؟ گفت: آری قربانت شوم فرمود: من این مجالس را دوست دارم، ای فضیل امر ما را زنده دارید، خدا رحمت کند هر که امر ما را زنده دارد، ای فضیل هر که ما را به زبان آورد، یا ما نزد او نامبرده شویم و از چشمش به اندازه بال مگسی اشک آید خدا گناهانش را میبخشد اگر چه بیش از کف دریا باشد.
(۱) ثواب الاعمال: به سندی مانندش را آورده.
(۲) ۱۹- امالی صدوق: به سندش از امام باقرعليهالسلام
که یک فرشته به مردی گذر کرد که به در خانهای ایستاده بود، به او گفت: ای بنده خدا چه تو را بر در این خانه واداشته؟ فرمود: در پاسخ گفت: برادری در آن دارم و میخواهم به او سلامی بدهم، فرشته گفت میان شما پیوند خویشاوندیست، یا نیازی تو را به اینجا کشانده؟ گفت: نه خویشاوندی دارم با او نه برای حاجتی آمدم جز برای همان برادری در اسلام و احترام به آن، و من از او احوالپرسی کنم و به او سلام دهم در راه خدا پروردگار جهانیان، فرشته گفت: راستش من فرستاده خدایم بسوی تو که او به تو سلام میرساند و میفرماید: جز این نیست که مرا خواستی و از من وارسی کردی، و من بهشت را بر تو واجب کردم، و از خشمم تو را معاف کردم، و از دوزخت در پناه گرفتم.
اختصاص: به سندی مانندش را آورده.
(۳) امالی طوسی: به سندی با اندک تغییر مانندش آورده، و هر دو را در باب صفات الملائکه آوردم.
(۴) ۲۰- همان: به سندش از عقرقوفی که شنیدم امام ششمعليهالسلام
با حضور من به اصحابش میفرمود: خدا را بپائید، و با هم برادرانی نکوکار بهم باشید، در راه خدا همدگر را دوست دارید، با هم پیوسته و مهربان باشید، دید و بازدید کنید، و بهم برخورید، و با هم گفتگو کنید و امر ما را زنده دارید.
گویم: اخباری در باب حقوق مؤمن گذشت.
(۵) ۲۱- خصال: به سندش تا خیثمه که امام باقرعليهالسلام
بمن فرمود: در خانههاتان دید و بازدید کنید زیرا در آن زنده شدن امر ما است رحمت کند خدا بندهای را که امر ما را زنده دارد.
(۶) ۲۲- همان: به سندش تا اینکه در ضمن سفارش رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
به علی است که ای علی سه تا مایه شادی مؤمنند برخورد به برادران، و افطار روزه، و نماز در آخر شب.
(۷) ۲۳- همان: به سندش تا اینکه امام صادقعليهالسلام
میفرمود: که مهمانان خدا عز و جل:
مردیکه حج و عمره بجا آورد مهمان خداست تا بخانهاش برگردد، و کسی که در نماز است در پناه خداست تا فارغ شود، مردیکه دیدن کند از برادر مؤمنش در راه خدا عز و جل که زائر خدا باشد نظر به ثواب او و گنجینههای رحمت او.
(۸) همان: به سندش تا امام باقرعليهالسلام
که خدا عز و جل را بهشتی باشد که در نیاید در آن مگر سه تا، مردیکه در باره خود دیدن کند، و مردیکه دیدن کند از برادر مؤمنش برای خدا، و کسی که برادر مؤمنش را بر خود مقدم دارد برای خدا عز و جل.
(۱) همان: به سندش تا امام ششمعليهالسلام
که میفرمود: زنی از پریان بود بنام عفراء که نزد پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
رفت و آمد میکرد و سخن آن حضرت را میشنید و نزد پریان خوب میآمد و بدست او مسلمان میشدند، و پیغمبر او را نایاب دریافت، و از جبرئیل در باره او پرسید و پاسخ داد که او به دیدن خواهری رفته که برای خدا او را دوست دارد، پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: خوشا به حال دوستان یک دیگر در راه خدا چه که خدا تبارک و تعالی در بهشت ستونی آفریده از یاقوت سرخ که هفتاد هزار کاخ دارد، در هر کاخ هفتاد هزار غرفه است که خدا آن را برای دوستداران یک دیگر و دیدارکنندگان از هم مقرر داشته که در راه خدا باشد.
(۲) ۲۶- مجالس مفید: به سندش از امام هادیعليهالسلام
که فرمود: برخورد برادران نشاط آور است و خردزا گر چه کم کم باشد.
(۳) ۲۷- امالی طوسی: به سندش از امام ششمعليهالسلام
، فرمود: که از نسیم رحمت خدای تعالی سه تا است، عبادت در شب و افطار روزهدار، و برخورد برادران.
(۴) ۲۸- خصال: به سندش تا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: هفت کس در سایه عرش خدا عز و جل باشند، روزی که جز سایه او سایهای نباشد: امام عادل، و جوانی پرورده در عبادت خدا عز و جل، و مردی با دست راست صدقه دهد و از دست چپش هم آن را نهان دارد، و مردی که در خلوت یاد خدا عز و جل کند و از ترس خدا چشمانش گریان شود، و مردیکه به برادر مؤمنش برخورد و به او گوید: راستش من تو را البته دوست دارم در راه خدا عز و جل، و مردی که از مسجد در آید و در دل دارد که بدان باز گردد و کسی که زنی زیبا او را بخود بخواند و پاسخ دهد که من از خدای پروردگار جهانیان میترسم (و او را اجابت نکند).
(۵) گویم: این حدیث به سند دیگری تا ابی هریره گذشت و در آن بود، و دو کس که در طاعت خدا همکارند و در آن گردانید و جدا شوند.
(۶) ۲۹- ثواب الاعمال: به سندش تا امام صادقعليهالسلام
که فرمود: هر که نتواند صله بما رساند بدوستان خوب ما رساند و هر کس نتواند بدیدار ما آید دوستان خوب ما را دیدن کند که ثواب زیارت ما برایش نوشته شود.
(۷) ۳۰- همان: به سندش تا امام باقرعليهالسلام
که یکی از فرشتهها به در خانهای گذر کرد که مردی در آن ایستاده بود و به او گفت ای بنده خدا چه تو را بر در این خانه واداشته؟ فرمود: در پاسخ گفت: برادری در آن دارم که میخواهم به او سلام دهم، آن فرشته گفت: خویشاوند نزدیک تو است یا حاجتی به او داری؟ گفت: نه این و نه آن جز برادری در مسلمانی و احترام آن که از او وارسی کنم و بر او سلام دهم در راه خدا پروردگار جهانیان پس فرشته گفت: راستش من
(۱) فرستاده خدایم بسوی تو و او است که به تو سلام میرساند و میفرماید: همانا مرا خواستی و از من وارسیدی و من بهشت را بر تو واجب میدارم و از خشمم ترا معاف کردم و از دوزخ ترا پناه دادم.
(۲) ۳۱- بشارة المصطفی: به سندش تا معتب آزاد کرده امام ششمعليهالسلام
که شنیدم به داود بن سرحان میفرمود: ای داود بدوستانم سلام مرا برسان و اینکه من میگویم: رحمت کند خدا بندهای را که با دیگری همراه شود، و امر ما را گفتگو کنند که سومی آنان فرشتهای است که برای هر دو آمرزشخواهد، و هر جا گرد آئید و بیاد ما مشغول شوید گرد آمدن و گفتگوی شما امر ما را زنده میدارد، و بهتر مردم پس از ما کسی است که مذاکره کند در امر ما و باز گردد به یاد کردن ما.
(۳) ۳۲- اختصاص (قریب بمضمون شماره ۳۰ را آورده و در پایانش افزوده) راستی که خدا تبارک و تعالی میفرماید: مسلمانی نباشد که مسلمانی را دیدار کند جز که او را دیدن نکرده بلکه مرا دیدن کرده و ثواب او بهشت است.
(۴) ۳۳- همان: از عمر بن یزید که شنیدم امام ششمعليهالسلام
میفرمود: هر چه را چیزی باشد که بدو آسایش کند و راستش مؤمن به برادر خود آسایش کند چنانچه پرنده به همگنان خود، آیا آن را ندیدی.
(۵) ۳۴- همان: امیر مؤمنانعليهالسلام
فرمود: هر که دیدن کند از برادر مؤمنش برای خدا، خداوندش ندا دهد آیا دیدنکننده پاکی تو و بهشت برایت رواست.
(۶) ۳۵- عده الداعی: امام صادقعليهالسلام
فرمود: هر دو یا سه مؤمن که گرد هم آیند نزد برادری که دارند و از زیان او در امانند و از نیرنگ او ترسی ندارند و امیدوارند بدان چه نزد او است، اگر به درگاه خدا دعا کنند اجابت کند، و اگر خواهشی کنند به آنها بدهد و اگر بیشتر خواهند برایشان بیفزاید و اگر دم بندند خدا بدانها آغاز بخشش و رحمت کند.
(۷) و فرمودعليهالسلام
: هر که دیدن کند از برادرش برای خدا نه چیز دیگر بلکه برای درخواست آنچه خدا وعده کرده و دریافت آنچه نزد او است خدا هفتاد هزار فرشته بدو گمارد که آوازش دهند آگاه باش پاک شدی و بهشت برایت رواست.
(۸) ۳۶- کتاب الامامه و التبصره: به سندش تا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
که فرمود: دیدار دوستیآور است.
(۹) و فرمودصلىاللهعليهوآلهوسلم
: نوبت به نوبت دیدار کن تا دوستی را فزون کنی.
(۱)