داستان آفرینش حضرت زهرا
عليهاالسلام
تأمّل در آفرینش حضرت زهراعليهاالسلام
از آن جهت دارای اهمّیت است كه گونه ای ممتاز از خلقت را نشان می دهد. برخورداری از یك آفرینش خاص، جایگاه رفیعی را برای ایشانعليهاالسلام
رقم زده است؛ لذا ابتدا داستان خلقت بانوی بزرگ اسلامعليهاالسلام
را مرور نموده، سپس به نتایجی كه در پرتوی آن به دست می آید، می پردازیم.
همه مصادر و منابع روایی (اعم از شیعه و سنّی) داستان آفرینش حضرت زهراعليهاالسلام
را نقل نموده اند. آغاز این داستان را از زبان حضرت امام صادقعليهالسلام
و ادامه روایت را از منابع عامّه (اهل سنّت) نقل می نماییم. (سند این روایت صحیح است و هیچ اشكالی در آن نیست و می توان بر اساس آن فتوای داد).
حضرت امام صادقعليهالسلام
می فرمایند:
«كان النبی
صلىاللهعليهوآلهوسلم
یكثر تقبیل فاطمة، فعاتبته علی ذلك عایشة، فقالت: یا رسول اللّه
صلىاللهعليهوآلهوسلم
! إنّك لتكثر تقبیل فاطمة
».
پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فاطمهعليهاالسلام
را بسیار می بوسیدند. عایشه ایشان را سرزنش كرد و گفت: ای رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
! تو فاطمهعليهاالسلام
را زیاد می بوسی.
ادامه روایت را از منابع اهل سنّت نقل می كنیم. سیوطی در الدرّ المنثور و طبرانی در المعجم نقل نموده اند كه پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در پاسخ به سرزنش عایشه، چنین فرمودند:
«لمّا اُسری بی إلی السماء، اُدخلت الجنّة فوقعت علی شجرة من أشجار الجنّة لم أر فی الجنّة أحسن منها ولا أبیض ورقا ولا أطیب ثمرة، فتناولت ثمرة من ثمراتها فأكلتها فصارت نطفة فی صلبی، فلمّا هبطت إلی الأرض واقعت خدیجة
عليهاالسلام
فحملت بفاطمة
عليهاالسلام
فإذا أنا اشتقت إلی ریح الجنّة، شممت ریح فاطمة
عليهاالسلام
».
در معراج، وقتی مرا به بهشت وارد كردند، از میان درختان بهشت به درختی برخورد كردم كه به نیكویی آن و درخشش برگ ها و پاكیزگی میوه هایش ندیده بودم! از میوه آن خوردم پس به نطفه ای تبدیل گردید و بعد از بازگشت، در رحم خدیجهعليهاالسلام
قرار گرفت و ایشان به فاطمهعليهاالسلام
باردار شد. پس هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم، بوی فاطمهعليهاالسلام
را استشمام می كنم.
به این روایت - كه بسیاری از منابع مورد اعتماد اهل سنّت آن را نقل كرده اند - دقّت كنید. رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
در معراج به بهشت می روند. اوّل شخصِ عالمِ خلقت و آفرینش در بالاترین و برترین جایگاه از بهترین میوه های بهشتی تناول می كنند و نطفه حضرت فاطمهعليهاالسلام
متكوّن می شود.
از سوی دیگر، بر اساس آیات قرآن كریم، بین جسد و روح تناسب وجود دارد.
قرآن در مورد خلقت آدمعليهالسلام
می فرماید:
(
فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی
)
.
وقتی گِل انسان را تسویه و تنظیم نمودم (و قابلیت دریافت فیض راپیدا كرد)، آن گاه از روح خود در آن دمیدم.
همچنین می فرماید:
(
لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ
)
.
انسان را در بهترین شكل ومتناسب ترین صورت خلقت نمودیم.
واژه «فسوّاها
» كه در بعضی از آیات و روایات استفاده شده، به معنای خلقت بر اساس حكمت، به شكل منظّم و مرتّب است. بعد از این تسویه و تعدیل، قابلیت دریافت فیض محقّق می گردد، یعنی پس از آمادگی جسد،
خداوند از روح خود در انسان می دمد. هر نوع جسدی قابلیت دریافت فیض خاصّ الهی را ندارد؛ به عبارت دیگر، بعضی از موجودات قابلیت پذیرش روح انسانی را ندارند.
بنابراین، جسم و جسدی كه اساس و ماهیت آن را موادّ این دنیا تشكیل می دهد، استعداد و قابلیت دریافت روح الهی را پیدا می كند، سپس خداوند روح خود را در آن می دَمَد. حال اگر ریشه جسم و جسدی برترین میوه های بهشتی باشد، قابلیت دریافت چگونه فیضی را خواهد داشت و چه روحی را دریافت خواهد نمود؟
همان طور كه بیان شد، اساس جسم حضرت زهراعليهاالسلام
از برترین میوه های بهشت است، پس جسم ایشانعليهاالسلام
با تمام اجسام این دنیا متفاوت است و در نتیجه روحی هم كه در این كالبد دمیده می شود، نسبت به سایرین تفاوت خواهد داشت؛ به همین دلیل، پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
می فرمایند: «همه خلق از درك و شناختِ جایگاه ایشانعليهاالسلام
عاجز هستند».
جابر بن یزید جعفی - كه از اصحاب سرّ ائمّهعليهمالسلام
است - می گوید: از حضرت امام صادقعليهالسلام
سؤال كردم: چرا حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام
، زهرا نامیده شدند؟
حضرت امام صادقعليهالسلام
در پاسخ فرمودند:
«لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي
».
زیرا خداوند فاطمه زهراعليهاالسلام
را از نور عظمت خویش آفرید، پس هنگامی كه این نور در جهان آفرینش تابیدن گرفت، تمام آسمان هاو زمین را روشن نمود؛ چشمان ملائكه بر اثر تلألؤ این نور بسته شد و در پیشگاه خداوند به سجده افتادند و از خداوند سؤال كردند: ای پروردگار ما! این نور چیست؟ خداوند به آنان وحی نمود: این نور، از نور من است كه آن را در آسمان ها جای دادم، این نور از عظمت من آفریده شده است. آن را از صُلب پیامبری كه بر همه پیامبران برتری داده ام، خارج می نمایم و از آن نور، امامانی را كه به امر من قیام می كنند و به سوی حق هدایت می نمایند، خارج می كنم و ایشان را آن گاه كه وحی از مردم قطع گردد، جانشینان خود در زمین قرار می دهم.
در روایتی دیگر، حضرت امام صادقعليهالسلام
از پیامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل می فرمایند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
: خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ
عليهاالسلام
قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ. فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
! فَلَيْسَتْ هِيَ إِنْسِيَّةً؟ فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ. قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
! وَ كَيْفَ هِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ إِذْ كَانَتِ الْأَرْوَاحُ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ، قِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
! وَ أَيْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ
عليهاالسلام
؟ قَالَ: كَانَتْ فِي حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ. قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
! فَمَا كَانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ: التَّسْبِيحُ وَ التَّقْدِيسُ وَ التَّهْلِيلُ وَ التَّحْمِيد
...»
پیامبر گرامی اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: نور فاطمه زهراعليهاالسلام
قبل از خلقت آسمان ها و زمین خلق گردید. برخی از حاضران گفتند: ای رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
! آیا او انسان نیست؟ حضرت فرمودند: فاطمهعليهاالسلام
حوریه ای انسان نما است. آنان گفتند: ای رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
! چگونه او حوریه ای انسان نما است؟ حضرت فرمودند: خداوند عزّوجل او را از نور خویش، قبل از خلقت آدمعليهالسلام
، آن گاه كه ارواح وجود داشتند، خلق نمود. هنگامی كه خداوند آدمعليهالسلام
را خلق كرد، نور فاطمهعليهاالسلام
را به ایشان عرضه كرد. آنان بار دیگر سؤال كردند: در این هنگام فاطمهعليهاالسلام
در چه جایی قرار داشت؟ حضرت فرمودند: او در صندوقچه ای زیر ساق عرش الهی قرار داشت. آنان گفتند: ای رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
! طعام او در آن هنگام چه بود؟ حضرت فرمودند: تسبیح، تقدیس، تمجید و تهلیل ذات اقدس ربوبی.
با استناد به سه روایت فوق، می توان گفت كه ریشه آفرینش حضرت زهراعليهاالسلام
از نظر جسم، میوه های بهشتی است، به لحاظ روح نیز نور عظمت الهی به واسطه برترین مخلوق آفرینش (رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
) در این جسد قرارگرفته است.
پیشینه ای با این عظمت، پاكی و قداست از حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام
، وجود منحصر به فردی ساخته كه در روایت پایانی، ایشانعليهاالسلام
به عنوان ودیعه خاصّ پروردگار در عرش الهی معرّفی می شوند. این نور مقدّس كه در قائمه عرش الهی به ودیعت نهاده شده، همواره مشغول تسبیح و تهلیل ذات اقدس ربوبی بوده است. همین شكل از عبادت در زندگی مادّی حضرت زهراعليهاالسلام
نیز دیده می شود.
در یك نقل تاریخی چنین آمده است:
«مَا كَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ
عليهاالسلام
.كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا
».
در این امّت كسی عابدتر از فاطمه زهراعليهاالسلام
نبود. ایشان آنقدر به عبادت می ایستادند كه پاهایشان متورّم می گردید.
عبادت های فاطمه زهراعليهاالسلام
حكایت از آن دارد كه ایشان از اصل خویش، یعنی همراهی با ذكر خداوند در سایه عرش الهی جدا نگردیده اند. برخی از روایات جلوه های دیگری از شخصیت والای ایشان را نمایش می دهند به عنوان نمونه؛ حضرت امام صادقعليهالسلام
فرمودند:
«فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
».
اگر كسی فاطمهعليهاالسلام
را درست بشناسد، به درستی كه شب قدر را درك نموده است.
حضرت زهراعليهاالسلام
پاره ای از وجود رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
قرآن مجید بارها و با عبارت های مختلف، كلام پیامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
را مبتنی بر وحی معرّفی نموده و عمل به آن را لازم شمرده است. رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
بارها بیان فرموده اند كه دخترم فاطمه زهراعليهاالسلام
پاره ای از وجود من و آزار واذیت او، برابر با آزار و اذیت من است. در این باره به روایت ذیل توجّه نمایید:
«خَرَجَ النَّبِیُ
صلىاللهعليهوآلهوسلم
وَهُوَ آخِذُ بَیَدِ فاطِمهَ
عليهاالسلام
، فَقالَ: مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَمْنَ لَمْ یَعْرِفْها فَهِىَ فاطِمَهُ بِنْتَ محُمَّدٍ وَ هِىَ بَضْعَهُ مِنّى، وَ هِىَ قَلْبى، وَ رُوحى اَلّتى بَیْنَ جَنْبى، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانى، وَ مَنْ آذانى فَقَد آذى الله
».
روزی پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دست فاطمهعليهاالسلام
را گرفته، بیرون آمدند و فرمودند: هر كس او را می شناسد، می داند او كیست و هر كس او را نمی شناسد، بداند او فاطمه زهراعليهاالسلام
دختر محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
است. او پاره وجود من و قلب و روح من است كه در سینه من قرار دارد. هر كس او را بیازارد، مرا آزرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را رنجانده است.
بنابراین روایت، پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
حضرت زهراعليهاالسلام
را پاره ای از وجود خویش معرّفی كرده اند. تعبیر «بضعة منّی
» - كه در بسیاری از منابع شیعه و سنّی به چشم می خورد - حاوی نكته مهمی است. رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
نفرموده اند كه فاطمهعليهاالسلام
پاره ای از تن یا جسد من است، بلكه از ایشان به عنوان پاره ای از وجود خویش یاد كرده اند؛ یعنی فاطمهعليهاالسلام
پاره ای از شخصیت و هویت رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
است. فاطمهعليهاالسلام
از هویت نبوّت ختمیه و رسالت الهیه نشئت گرفته است. در همین روایت، پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
حضرت زهراعليهاالسلام
را قلب خویش نامیده اند. قلب رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
همانند سایر قلب ها نیست. قلب ایشان گنجینه علوم اوّلین و آخرین است. تمام علومی كه به همه انبیاعليهمالسلام
داده شده
و عقلِ تمام اولیا و انبیاعليهمالسلام
از ابتدا تا انتها، نزد رسول خاتمصلىاللهعليهوآلهوسلم
است.
بنابراین، وجود مبارك حضرت زهراعليهاالسلام
تجسّم همه این كمالات است.