تأمّلی در خطبه حضرت زهرا
عليهاالسلام
پس از ذكر این مقدّمه باید گفت: خطبه حضرت زهراعليهاالسلام
كه به خطبه فدكیه معروف است، دارای مفاهیم ارزشمند و والای اخلاقی و اسلامی است. این خطبه، خطبه ای است كه فهم آن نیاز به فقاهت دارد. با تورّق در كتب موجود در زمینه شرح این خطبه، روشن می شود كه معدود كتب موجود درشرح این خطبه، نوشته فقیهان است. گویا كسی را توان و یارای آن نیست كه به تبیین و شرح سخنان حضرت زهراعليهاالسلام
بپردازد. آنچه می خواهیم از این خطبه مورد بررسی قرار دهیم، این است كه ثابت كنیم كسانی كه بر خلاف امیرالمؤمنینعليهالسلام
و حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام
گام برمی دارند، دچار كفر و شرك شده اند.
محدّثان و مورّخان این گونه نقل كرده اند كه حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام
جامه كاملی بر تن كردند و در حالی كه زنان بنی هاشم اطراف ایشانعليهاالسلام
را گرفته بودند، از خانه بیرون آمدند و با ابهت و شوكتی تمام همانند رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
، گام بر می داشتند.
ایشانعليهاالسلام
بر ابوبكر ـ كه اطرافش را مهاجرین و انصار گرفته بودند ـ وارد شدند. در این هنگام پرده ای سفید آویختند و حضرت فاطمهعليهاالسلام
پشت پرده قرار گرفتند. پیش از هر سخن، حضرت فاطمهعليهاالسلام
كه غرق در اندوه و مصیبت بودند، ناله جانسوزی از دل بركشیدند و مردم بی اختیار از شنیدن ناله دختر رسول خداعليهاالسلام
به گریه و شیون برخاستند!
ایشانعليهاالسلام
مدّتی سكوت اختیار كردند تا مردم آرام شوند، آن گاه سخنرانی نمودند. ایشانعليهاالسلام
در ابتدا به حمد و ثنای الهی پرداختند و از نعمت های بی شمار الهی شكر گزاری نمودند، سپس به رسالت پدر بزرگوار خویشصلىاللهعليهوآلهوسلم
شهادت دادند و زحمات ایشانصلىاللهعليهوآلهوسلم
را یادآور شدند، آن گاه خطاب به مردم، خصوصیات آنها را قبل و بعد از اسلام متذكّر شدند و در ادامه فرمودند:
«فلمّا اختار اللّه لنبیه
صلىاللهعليهوآلهوسلم
دار أنبیائه، ومأوی أصفیائه، ظهرفیكم حسیكة النفاق، وسمل جلباب الدّین، ونطق كاظم الغاوین ونبغ خامل الأقلّین وهدر فنیق المبطلین، فخطر فی عرصاتكم، وأطلع الشّیطان رأسه من مغرزه، هاتفاً بكم فألفاكم لدعوته مستجیبین، وللعزّة فیه ملاحظین، ثمّ استنهضكم فوجدكم خفافاًوأحمشكم فألفاكم غضاباً، فوسمتم غیر إبلكم، وأوردتم غیرشربكم، هذا و العهد قریب، والكلم رحیب، والجرح لمّا یندمل، والرّسول
صلىاللهعليهوآلهوسلم
لمّا یقبر، ابتدارا زعمتم خوف الفتنة
(
أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْكَافِرِینَ
)
فهیها تمنكم! وكیف بكم؟ وأنّی تؤفكون؟ وكتاب اللّه بین أظهركم، اُموره ظاهرة وأحكامه زاهرة وأعلامه باهرة وزواجره لائحة وأوامره واضحة، قد خلّفتموه وراء ظهوركم، أرغبة عنه تریدون؟ أم بغیره تحكمون؟
«
بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً
)
،(
وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
)
.»
اكنون كه خدای متعال پیغمبر خودصلىاللهعليهوآلهوسلم
را به منزلگاه پیامبران و جایگاه برگزیدگان (و سرای جاویدان) انتقال داد، ناگهان كینه های درونی و درویی های شما آشكار شد و جامه دین فرسوده گردید.
گمراهان خاموش به صدا آمدند و گمنامان فرومایه سربرداشتند ونعره شتر اهل باطل بلند شد و دُم بجنبانید. شیطان سرش را ازمخفیگاه بیرون آورد و شما را به سوی خویش دعوت كرد ومشاهده نمود كه شما بی درنگ دعوتش را پذیرفتید و چشم به راه فریبكاری او هستید. حركتی به شما داد و دید چه خوب به حركت درآمدید و چه چالاك! شما را به خشم واداشت و خشمناك شدید و (در نتیجه ) داغ (ملكیت و تصرّف) بر شتری زدید كه از آنِ شما نبود (یعنی گذشته از اینكه خلافتی را كه حقّ أمیرالمؤمنین علیعليهالسلام
بود، غصب كردید؛ آن را حقّ خود دانستید و مُهر مالكیت بر آن زدید) و آن را در غیر آبشخور خود فرود آوردید و با اینكه هنوز از شهادت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
مدّتی نگذشته بود و زخم دل ما بهبود نیافته و جراحت آن مصیبت بزرگ التیام نیافته بود و پیكر پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
دفن نشده بود، شما به بهانه ترس از وقوع در فتنه،خلافت را غصب كردید.
«آگاه باشید كه در همان فتنه (كه ترس آن را بهانه كردید) در افتادید! به راستی كه دوزخ محیط بر كافران است.» اوه! كه چه شُدید و به كجا می روید؟ در صورتی كه كتاب خدا (قرآن) میان شما است و دستوراتش آشكار و احكامش نوربخش و نشانه هایش روشن و نواهی آن هویدا و اوامرش واضح و شما این كتاب بزرگ را پشت سر انداخته اید! آیا قصدروگرداندن از قرآن را دارید یا می خواهید به غیر قرآن، حكم وداوری كنید؟ «و چه بد، بدلی است (غیر قرآن) بر ستمكاران!»، «و به راستی كه هر كسی جز دین اسلام دین دیگری را اختیار كند، از او پذیرفته نخواهد شد و در قیامت از زیانكاران خواهد بود.»
تك تك این كلمات دارای مفاهیم والا و ارزشمند است و شرح هر جمله، زمانی طولانی و مجالی وسیع می طلبد. حضرت زهراعليهاالسلام
در این فرازها به مخاطبان می فرمایند: حال و روز شما به جایی رسید كه انسان های سفله و بی آبرویی كه در جامعه هیچ نقشی نداشتند، خود را بر شما مسلّط نمودند و با اعمال خود، انسان های پست را بر انسان های فاضل برتری دادید. شیطان نیز سست قدم بودن شما را مشاهده نمود و دست به كار شد.
انسانی كه قدم های خود را مستحكم برداشته و با قدرت تعقّل و تفكّر به پیش می رود، هرگز با بلند شدن سر و صدایی ساختگی، عقاید خود را از دست نمی دهد؛ ولی انسان های سست عنصر به راحتی عقاید خود را تغییر و تبدیل می كنند. این شما بودید كه با به یاد آوردن كینه های پوشالی همه چیز را بر باد دادید! سپس ایشانعليهاالسلام
اضافه كردند كه پشت كردن به امیرالمؤمنینعليهالسلام
، پشت كردن به قرآن است.
نقض پیمان و پیمان شكنی با امیرالمؤمنینعليهالسلام
، پیمان شكنی با قرآن و خداوند متعال و در نتیجه خارج شدن از دین اسلام و وارد شدن در دینی است كه مورد قبول خداوند نیست. ایشانعليهاالسلام
در ادامه با یادآوری احكام الهی واینكه ایشان دختر رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
هستند و قصد دارند مردم را از خواب غفلت بیدار نمایند، فرمودند:
«وأنتم الآن تزعمون أن لاإرث لنا؟
(
َفَحُكْمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ یوقِنُونَ
)
أفلاتعلمون؟ بلی تجلّی لكم كالشّمس الضّاحیة أنّی إبنته! أیها المسلمون! اُغلب علی أرثی؟ یابن أبی قحافة! أفی كتاب اللّه أن ترث أباك ولاأرث أبی؟
(
لَقَدْ جِئْتِ شَیئاً فَرِیاً
)
:
شما چنین می پندارید كه ما از پیغمبر ارث نمی بریم؟ «آیامی خواهید با این پندار نابجا، حكم و قانون زمان جاهلیت را زنده كنید؟ با اینكه برای اهل یقین حاكمی بهتر از خدا نیست!» آیا به راستی این حقیقت را نمی دانید؟! چرا! به خوبی می دانید و مانند آفتاب تابان برای شما روشن است كه من دختر پیغمبرم (و از او ارث می برم!) ای مسلمانان! آخر این چه قانونی است كه باید مرا از ارث پدر خود محروم كنند! ای ابابكر! آیا این قانون در كتاب خدا است كه تو از پدرت ارث ببری، ولی من از پدرم ارث نبرم؟ «عجب افترای بزرگی بر خدا بسته ای!»
روش ایراد خطبه این چنین بود كه حضرت زهراعليهاالسلام
گاهی به دو گروه انصار و مهاجرین خطاب می نمودند و گاهی خطاب به یك گروه. حضرت زهراعليهاالسلام
در فرازی به انصار چنین می فرمایند: شما كسانی هستید كه در راه اسلام سختی ها و جنگ های فراوانی را متحمّل شدید و پیوسته پشت سر ما حركت می كردید.
«حتّی إذا دارت بنا رحی الإسلام ودرّ حلب الأیام، وخضعت ثغرةالشرك وسكنت فورة الإفك، وخمدت نیران الكفر، وهدئت دعوةالهرج، واستوسق نظام الدّین فأنّی حرتم بعد البیان، أسررتم بعدالإعلان، ونكصتم بعد الإقدام، وأشركتم بعد الإیمان،
(
أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّكَثُواْ أَیمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمبَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُممُّؤُمِنِینَ
)
ألا قد أری أن قد أخلدتم إلی الخفض، وأبعدتم من هوأحقّ بالبسط والقبض وخلوتهم بالدعة ونجوتم من الضّیق بالسّعة،فمججتم ماوعیتم، ودسعتم الّذی تسوّغتم، و
(
إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِی الأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِی حَمِیدٌ
)
.»
(همه جا پشت سر ما كمك كار و مطیع ما بودید) تا وقتی كه آسیاب اسلام توسط ما به گردش در آمد (و پایه های این آیین، استوار و پا برجا گردید) و درهای خیرات (به روی شما) گشوده و نعمت ها برایتان جاری شد و شرك در برابر اسلام خاضع و تسلیم گردید و طغیان دروغ و باطل فرونشست و آتش كفر خاموش شد و هیاهوی فتنه و آشوب پایان پذیرفت و نظام دین استوار و پا بر جا گردید.
اكنون با این وضوح و آشكاری (مطلب )چرا متحیر و سرگردانید؟ چرا پس از روشن شدن حقیقت، آن را كتمان می كنید؟ و پس ازآنكه گام به پیش نهادید، چرا به عقب بازگشتید و بعد از ایمان به خدا باز مشرك شدید؟ «چرا با مردمی كه پیمان خود را شكستند (و نفاق پیشه كردند) و می خواستند پیغمبر را از شهر بیرون كنند، پیكار نمی كنید؟ آیا از آنها می ترسید با اینكه اگر مؤمن هستید، از خداوند باید بترسید؟!»
«آری! سبب این همه سستی و خاموشی را چنان می بینم كه به شما خوشی و راحتی رو كرده و سخت به آن دل بسته اید و (به همین دلیل است كه) آن شخص با كفایتی را كه در اداره امور (زمام داری مسلمانان) سزاوارتر است، كنار زدید و به آسایش و تن پروری در گوشه ای خلوت، تن داده و از فشار و سختی زندگی به فراخی و وسعت رسیده اید و (در نتیجه خود را از اسلام بی نیاز پنداشته) و آنچه را درون خود داشتید، (از ایمان به حق) آن را از دهان بیرون افكندید و آب گوارایی را كه به سهولت نوشیده بودید، به سختی از گلو برگرداندید؛ ولی بدانید كه «اگر شما و همه مردم روی زمین كافر شوید، (به خدا زیانی نرسانده اید) و خداوند از همه بی نیاز و ستوده است!»
دقت و تفقّه در سخنان پر محتوای حضرت زهراعليهاالسلام
انسان را به ارزش والای تولّی و تبرّی رهنمون می كند. بنابر فرمایش حضرت زهراعليهاالسلام
، پشت كردن به امیرالمؤمنینعليهالسلام
رفتن به سوی لات، عزّی، منات، برگزیدن شرك و زیر پا گذاشتن اصول و فروع دین اسلام است.
خطبه زیبا و پرمحتوای حضرت زهراعليهاالسلام
همیشه زنده و ماندگار خواهد ماند و باید سرمشق زندگی همه ما باشد. كسی نگوید كه این خطبه در زمانی ایراد شد كه پیامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
رحلت نموده و مردم در دین خود دچار شك و تردید شده بودند و دچار انحراف عقیده بودند؛ زیرا هرلحظه ممكن است هر كدام از ما نیز به چنین شرایطی دچار شویم. پس لازم است همیشه شرایط خود را طبق معیارهایی كه در سخنان حضرت فاطمه زهراعليهاالسلام
ذكر گردید، سنجیده،مورد آزمایش قرار دهیم.