پاورقى ها:
44- روايت شيخ، (آية الكرسى ) مقدم بر (انا انزلناه ) است.
45- در شب بيست و سوم ذى الحجة بسال 1359 در نيمه شب، مؤ لف اين كتاب - مرحوم محدث قمى - در نجف اشرف وفات يافت و در روز 23 در صحن جنب قبر مرحوم نورى استاد معظمش مدفون شد. رضوان الله عليه (على بن المؤ لف )
46-
((ابا حسن نفديك نفسى و مهجتى
|
|
و كل بطى ء فى الهدى و مسارع
|
فانت الذى اعطيت اذكنت راكعا
|
|
فدتك نفوس القوم يا خير راكع
|
فانزل فيك الله خير ولايه
|
|
و بينها فى محكمات الشرايع ))
|
(منه ره )
47- (( و فى كامل ابن اثير: ودعى له طبيب من بنى الحرث بن كعب فسقاه نبيذا فخرج غير متغير فسقاه لبنا فخرج كذلك ايضا فقال له اعهد يا امير المؤ منين قال قد فرغت الخ. ))
(منه )
48- ابن العميد ابوالفضل محمد بن عميد قمى معروف باد بيت و كمال است كه در 19 محرم مختصرى از حال او ذكر مى شود و احسن از كلام عبدالحميد بجهت صباحت خط كلام امير المؤ منين (عليهمالسلام
) است كه بكاتب خود عبدالله بن ابى راقع تعليم فرموده (( قال (عليهمالسلام
) الق دوانك و اطل جلفه قلمك و فرج بين السطور و قرمط بين الحروف فان ذلك اجدر بصباحه الخط. ))
(منه عفى عنه )
49- در كتاب (امان الاخطار) سيد ابن طاوس است كه آنكه تير خورد، (عباد بن بشر) بود و رفيقش (عمار ياسر) بود و سوره اى را كه ميخواند سوره (كهف ) بوده است.
(منه )
50- بدانكه در تواريخ است كه چون اسكندريه مفتوح شد از كتب حكمت در خزائن ملوكيه او بسيار جمع شده بود. عمروعاص براى عمر نوشت كه با آن كتابها چه عمل نمايد. جواب آمد كه اگر در ميان آنها كتابهائى است كه موافق با قرآن است ما را كتاب خدا كافى است و اگر مخالف با قرآن است كه حاجتى بآن نيست آنها را معدوم كن. عمروعاص آن كتابها را بر حمامى هاى اسكندريه تفريق كرد كه عوض هيزم در زير خزانه آنها بسوزانند و گفته اند هزار حمام داشته و مدت شش ماه حمامها بآتش آن كتابها گرم مى شدند و از بعض كتابهاى نصارى نقل شده كه عدد آن كتابها كه سوخته شد، هفتصد هزار مجلد بوده.
(منه )
51- والحق عجب بعدالت رفتار كرد. بنى اميه و آل حكم و بنى ابى معيط را بر مردم مسلط نمود. وليد شارب الخمر را حكومت كوفه داد و ابن عامر را در بصره و معاويه را در شام و عبدالله بن ابى سرخ كافر را در مصر والى گردانيد و حكم بن العاص طريد رسول خدا را بمدينه برگردانيد.
اموال مسلمانان را بر آل حكم و بنى اميه قسمت نمود. خمس افريقيه را بمروان داد و فدك را تيول وى كرد و چراگاه مدينه را خاص مواشى بنى اميه نمود و بر بزرگان اصحاب رسول (ص ) چه ستمها نمود. ابوذر را با آن جلالت شاءن نفى بلد كرد. ابن مسعود را چندان بزد كه بعض اضلاعش شكست و عمار را چندان زد كه مرض فتق پيدا نمود و جمع كرد مردم را بر قرائت زيد بن ثابت عثمانى و قرآنها را سوزانيد و چندان بنى اميه، بسبب او بر مردم مسلط شده بودند، ستم كردند كه بزرگان اصحاب تظلم بر مردمان كردند و بر كارهاى او انكار نمودند. عاقبت او را محاصره كردند و كردند آنچه كردند و عمار علنا مى گفت كه سه چيز است كه شهادت مى دهد به كفر عثمان و من چهارم ايشانم و مى خواند سه آيه(( و من لم يحكم بما انزل الله ))
را. عايشه در عداوت عثمان از همه بالاتر بوده و او را نعثل مى گفت و مكرر قميص پيغمبر(ص ) را در آورد و گفت اين پيراهن پيغمبر است هنوز پوسيده نشده است كه عثمان تغيير داد شريعت او را، (( اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا. ))
(منه )
52- سيد بحرالعلوم رحمه الله چه خوب فرموده است:
(( كم قام فيهم خطيبا منذرا و تلى
|
|
ايا فما اغنت الايات و النذر
|
قال انسبوتى فجدى احمد وسلوا
|
|
ما قال فى و لم يكذبكم الخبر
|
دعوتمونى لنصرى اين نصر كم
|
|
و اين ما خطت الاقلام و الزبر
|
حلا تمونا عن الماء المباح و قد
|
|
اضحت تناهله الاوعار والغمر
|
هل من مغيث يغيث الال من ظماء
|
|
بشربة من نمير ماله خطر
|
هل راحم يرحم الطفل الرضيع وقد
|
|
جف الرضاع و ما للطفل مصطبر
|
هل من نصير محام اواخى حسب
|
|
يرعى النبى فما حاموا و لا نصروا
|
(منه عفى عنه )
53- شيخ فرموده كه بقدر كمى تربت تناول كنند.
(منه )