علی محمد باب و چند نكته
رقیب باب در معجزهی تندنویسی میرزا علی محمد باب، بنیادگذار فرقهی بابیه، در موارد متعدد، از جمله: در هنگام مناظرهی علمای تبریز با او، معجزهی خویش را تند نویسی! و نگارش هزار بیت در یك روز اعلام كرده است.
اعتضادالسلطنه، شاهزادهی فاضل قاجار و وزیر علوم ناصرالدین شاه، در كتاب المتنبئین (پیامبران ساختگی) كه با عنوان «فتنهی باب» توسط دكتر عبدالحسین نوایی به چاپ رسیده، مینویسد: مردم از علیمحمد باب خواستند كه همچون انبیا و اولیای الهی پیشین، به نشانه صدق ادعای خویش، معجزهای رو كند و او «جواب داد: براهین من، دعوی من، مقالات من است و. زیرا روزی هزار بیت میگویم و مینویسم.»
به نوشتهی همو: باب در مجلس مناظره با علمای تبریز نیز گفت: «من به یك روز دو هزار بیت كتابت میكنم. كه میتواند چنین كند؟» و البته ملا محمود نظام العلماء (مربی ولیعهد) به طنز و تعریض به او تذكر كرد: «من در زمان توقف در عتبات عالیات، كاتبی داشتم كه به روزی دو هزار بیت كتابت میكرد و آخر الامر كور شد. البته شما هم این عمل را ترك نمایید و الا كور خواهید شد.»
در لوح مفصلی هم كه باب از زندان ماكو به محمد شاه قاجار نوشته، میگوید:
«.... از قلم من در شش ساعت، هزار بیت مناجات جاری گردد كه احدی از عرفا و علما قادر به فهم معنی آن نیستند [!] و احدی فرقه با ادعیهی اهل بیت عصمت ننماید...»
مرحوم لنكرانی، در تندنگاری، رقیبی در همان عصر قاجار برای باب میشناخت كه اگر تندنگاری، میتوانست دلیل پیامبری باشد، او باید ادعای خدایی میكرد. این رقیب، مصباح الشریعه نائینی، ادیب، فقیه و خوش نویس عصر قاجار و مشروطیت، بود. شادروان میرزا غلامعلی «مصباحالشریعهی» نائینی (جد آقایان دكتر محمود و دكتر غلامحسین مصاحب) از اصحاب و محرران دانشمند محكمهی آیتالله حاج شیخ علی لنكرانی (پدر حاج شیخ حسین لنكرانی) بود كه حاج شیخ حسین نیز در نوجوانی نزد وی ادبیات خوانده بود مرحوم لنكرانی اظهار میداشت:
حاجی میرزا غلامعلی مصباحالشریعهی نائینی اصفهانی، ادیبی اریب، و تقریبا متمایل به مشرب اخباری بود. وی، كه از اصحاب و محررین محضر مرحوم پدرم بود، صاحب الفیه
بود كه در آن، به استقبال یا جنگ ابنمالك (صاحب الفیهی معروف در نحو، كه كتاب «سیوطی» در شرح آن نوشته شده) رفته و امتیازات و خصوصیاتی داشت. در بیتی از الفیهی وی، با اشاره به الفیهی ابنمالك، چنین آمده بود:
و هو بسبق و بتقدیم الزمن حاز فنون العلم بالوجه الحسن
ایشان پدر مرحوم دكتر علی محمد خان و جد پدری آقایان و خانمهای مصاحب فعلی است. من صرف و نحو را نزد ایشان شروع كردم و اگر میبینید كه در این زمینه كمی واردم، از جمله، نتیجهی استفاده از محضر ایشان است. او دو قرآن كوچك با بهترین خط نسخ نوشته بود كه یكی را برای شهید مبارزه با استعمار مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری تصنیف كرده بود و ایشان در عمامه میگذاشتند و دیگری را برای میرزا علیاصغر خان اتابك صدراعظم
نیز بر روی تخم خربزه و كدو، سورهها و آیاتی مینوشت كه حیرتانگیز بود و اگر خود نمیدیدم باور نمیكردم و عجب در این است كه در خط نستعلیق هم سریع القلم بود و ادعای علی محمد باب را كه نگارش مقدار معینی از سطور را در روز، معجزه و كرامت خود شمرده بود، با نوشتن یك مقابل و نیم یا بیشتر از آن را در روز، زمینه تخطئه او قرار داده و میگفت: پس من هم باید خدای این پسرك باشم!»