مبارزهی لنكرانی با مشرق الاذكار
مرحوم لنكرانی بارها میفرمود: «نقشه و برنامه بهاییها در «مشرق الاذكار» عشقآباد را من برهم زدم!»، اما متأسفانه هیچگاه پیش نیامد كه از ایشان بپرسیم قضیه چه بوده و چگونه آن را برهم زدهاند. همین قدر میدانیم كه وی (به جرم مبارزهی بیپروا با رضاخان، و جمهوری ساختگی و فرمایشی او) از سوی دیكتاتور نوظهور همراه آیت الله حاج سید رضا فیروزآبادی و چند تن دیگر در شب ۳۰ تیر ۱۳۰۳ / ۱۸ ذیحجهی ۱۳۴۲ به كلات نادی (در مرز خراسان) سپس شهر مشهد تبعید شد و در پاییز همان سال به وساطت آیت الله شیخ مرتضی آشتیانی از تبعید آزاد گردید. او از طریق قفقاز به تهران بازگشت و در آن میان، با مقامات روس كمونیست به گفتگو نشسته، آنان را در جریان مسائل «واقعی» ایران قرار داد و با افشای ماهیت «استعماری / انگلیسی» رضاخان، اشتباه «استراتژیك» سفیر وقت شوروی در ایران (شومیاتسكی) و عناصر چپ مرتبط با او (به ویژه سلیمان میرزا و یاران او در حزب سوسیالیست) در كمك به رضاخان (به عنوان افسری «خلقی» و آزادیخواه) را برملا ساخت و ثابت كرد كه با این اشتباه، چه كلاه بزرگی بر سر كرملین رفته است. این گفتگوها مؤثر واقع شد و زمینهساز عزل شومیاتسكی، و محاكمه و مجازات او در روسیه شد. دولت اتحاد جماهیر شوروی (زمان ریاست استالین) از سال ۱۳۰۷ ش / ۱۹۲۸ م به بعد (بویژه در آستانه جنگ جهانی دوم (سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۷ / ۱۹۳۵ و ۱۹۳۸) دست به تصرف مشرق الاذكار عشقآباد زد و آن را تبدیل به موزه كرد. همچنین، در سطحی وسیعی، به دستگیری و تبعید بهاییان به نقاط مختلف روسیه (نظیر سیبری) و بعضا ایران پرداخت، اموال و كتب ایشان را ضبط و محافل و مدارس ایشان را تعطیل كرد و فعالیتهای اجتماعی و تبلیغاتی آنها را در عشقآباد و دیگر نقاط روسیه (از تركستان تا قفقاز) ممنوع ساخت.
خان ملك ساسانی (مورخ پراطلاع معاصر، و سفیر ایران در پایتخت عثمانی پس از جنگ جهانی اول) در تحلیل برخورد تند بلشویكها با بهاییان، ضمن اشاره به پیوند اعضای این فرقه با سفارت انگلیس و سازمان اینتلیجنت سرویس بریتانیا در دوران قاجار، مینویسد: بعد از جنگ بینالمللی اول كه حكومت شوروی در روسیه برقرار شد، در عشقآباد كه مركز اجتماع و عملیات بهاییها بود. بالشویكها درون مشرق الاذكار شبكه جاسوسی به نفع انگلیسها كشف كرده، قریب یكصد نفر از وجوه بهاییهای آنجا را معدوم ساختند. همچنین جاسوسانی كه در جنگ بینالمللی اول عربها را در سوریه و حجاز و نجد و شرق اردن برای جدا شدن از عثمانیها و به دست آوردن استقلال تبلیغ میكردند، همه از بهاییها [بوده] و به دستور انگلیسها این تبلیغات را انجام میدادند. از جمله آنها، یكی حسین روحی بود كه پدرش اهل آذربایجان، و گویا در مصر متولد شده بود و در سفارت انگلیس مقیم قاهره منشی بود و در جنگ بینالملل اول پولهایی كه بایستی میان عربها تقسیم شود او میبرد و میرساند و بعد هم مطابق آخرین اطلاعی كه به من رسید در فلسطین وزیر فرهنگ شده بود. و نیز برادران افنان كه خود را از خویشاوندان میرزا علی محمد باب میدانستند در وقت تشكیل دولت عراق دستاندركار كلیهی امور عراق بودند...