برای ریحانه

برای ریحانه0%

برای ریحانه نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

برای ریحانه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمود اكبرى
گروه: مشاهدات: 11230
دانلود: 3801

توضیحات:

برای ریحانه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 153 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11230 / دانلود: 3801
اندازه اندازه اندازه
برای ریحانه

برای ریحانه

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حجاب

حجاب، بیانگر وقار و افتخار یک زن است.

حجاب، بند محکمی بر پای پلید شهوت است.

حجاب، منشور والای آگاهی است.

حجاب، گام های بلند انسان در کوچه های معانی است.

حجاب، سند اطاعت از فرمانده هستی است.

حجاب، تجلی اراده زن مصمم مسلمان است.

حجاب، بوی خوش گل عفاف است.

حجاب، تضمن تداوم زیبایی و شرافت است.

حجاب، تلالو شبنم بر چهره است.

حجاب، آزادی از پلیدی ها و شهوات است.

حجاب، سنگی بر پوزه بلهوسان و دشمنان شرف و حیثیت زن است.

خواهرم!

روی سخنم با توست! تو که از پوشش اسلامی خود غفلت کرده ای! تو که فرمان خدا را نادیده گرفته ای! تو که چادرت را کنار گذاشته ای، روسری ات را بالا برده ای و موهایت را نمایان کرده ای؟ جوراب نازک پوشیده ای! و یا کفش صداداربه پا کرده ای! و یا...

آیا می دانی که فطرت خدادادی خود را سرکوب کرده ای؟ آیا می دانی که فرمان آفریدگارت را زیر پا گذاشته ای؟ آیا می دانی که به تمدن ملی خود پشت کرده ای؟ آیا می دانی که پرچم اسلام را به زمین گذاشته و به شکل بیگانگان در آمدی؟ آیا می دانی که زمینه سقوط سلطنه فرهنگی بیگانگان و به یغما رفتن منابع کشورت را فراهم نموده ای؟ آیا می دانی که لطافت و زیبایی و جذابیت خویش را بدین وسیله از بین خواهی برد؟ آیا می دانی که بینیان خانواده را سست و بیماری های جسمی و روانی بی شماری را برای تن خود و دیگران خریده ای؟ آیا می دانی که اسیر مد لباس و نمایش تن گشته و آزادی ات را فروخته ای؟ آیا می دانی که شخصیت خود را با چشم های هوس آلود هرزه به مسخره گرفته ای؟ آیا می دانی که به رسالت تاریخی زن در طول تاریخ خیانت کرده ای؟ آیا می دانی که بیماری روانی خود را به این وسیله به نمایش گذشته ای؟

و بالاخره، آیا می دانی به شهیدان گلگون چهره این مرز و بوم اسلامی خیانت کرده ای؟

پس، بیدار شو و به خویش بازگرد و پوشش خود را کامل نما و از فواید حجاب، خود و جامعه ات را بهره مند گردان.

خواهرم! تو پاک همچو نسیمی. تو موج تند زمانی، تو نبض سرخ زمینی، تو از قبیله صبحی، تو بازمانده فجری اات کام تو را از کودکی با تربت ایمان برداشته اند و از فرات عشق در کامت چکیده اند. اینک، فضای حنجره ات از بانگ تکبیر گرم و پر صلابت باد.

کدام بهتر است؟

خشنودی خدا، یا خشنودی دیگران؟

وقت گذرانی، یا استفاده از فرصت ها؟

عقل در خدمت هوس، یا هوس در اختیار عقل؟

احساساتی برخورد کردن، یا عاقلانه برخورد نمودن؟

عفو و گذشت از لغزش های دیگران، یا کینه توزی و ماجراجویی؟

ریخت و پاش داشتن، یا برنامه ریزی و منظم بودن؟

حفظ اطلاعت غیر ضروری و بی فایده، یا حفظ اطلاعات ضروری و مفید، همچون حفظ قرآن و حدیث و احکام و نیازهای زندگی؟

دمدمی بودن و هر زمان به رنگی در آمدن، یا متعادل و یک رنگ بودن؟

سفره دل را برای هر کس پهن کردن، یا دریا دل بودن و رازداری نمودن؟

امتیازات زنان

حیا

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

الحیاء عشره اجزاء فتسعه فی النساء و واحد فی الرّجال. ۱

حیا، دارای ده قسم است نه قسم آن در زنان و یک قسم آن در مردان است.

_____________________________

۱ کنزالعمال، ح ۵۷۶۹.

صبر

امام صادق، فرمود:

ان الله تبارک و تعالی جعل للمرأه صبر عشره رجال فاذا حملت زادها، قوّه عشره رجال اخری؛۱

خداوند متعال، به هر زنی به قدر صبر ده مرد، صبر عطا فرمود و زمانی که حامله می شود، خداوند توان ده مرد دیگر را به او عطا می کند.

______________________________

۱ مستدرک، ج ۱۰، ص ۴۶.

مقایسه ها

مقایسه دختران عهد جاهلیت و امروز

اشاره از آن جا که جاهلیت یک مفهوم ست نه یک زمان، می توان مظاهر دوران جاهلیت را به مظاهر زمان خود مقایسه نمود؛ همچون هرج و مرج، ناامنی، بت پرستی و نمونه های فراوان دیگر که در هر دو زمان وجود داشته و دارد. یکی از چیزهایی که می توان مورد مقایسه قرار داد، موضوع ارزش های مختلف درباره دختران است.

الف) مظلومیت دختران

دختران در عصر جاهلیت مظلوم و از تمامی حقوق انسانی محروم بودند. اسلام بر آنها منت نهاد و از لجنزار جاهلیت بیرون کشید. امروز نیز دختران از بسیاری از حقوق اجتماعی، سیاسی و انسانی محرومند و از وجود آنها به عنوان ابزاری در جهت رونق بازار اقتصادی سرمایه داران و استعمارگران استفاده می شود.

ب) دخترکشی

یکی از دردناکترین و وحشیانه ترین پدیده ای عصر جاهلیت، زنده به گور کردن دختران بود. هنگامی که زمان وضع حمل همسرانشان فرا می رسید، گودالی در زمین آماده می کردند. اگر نوزاد، دختر بود، آن را میان گودال پرتاب می نمودند و اگر پسر بود، آن را نگه می داشتند. در آیاتی از قرآن به ماجرای غم نگیز دخترکشی در عهد جاهلیت اشاره شده است.۱ با نهایت تأسف، این جنایت به اشکال دیگری در جاهلیت امروز خودنمایی می کند: از آدم ربایی گرفته تا دخترفروشی و آزادی سقط جنین که به صورت قانونی در بسیاری از کشورهای به اصطلاح متمدن رواج یافته است.

اگر گروهی از اعراب جاهلی، بعد از تولد نوزادان، دختر خود را زنده به گور می کردند، انسان های متمدن امروز که مدعی علم و دانش و پیشرفتند، در طیف بسیار وسیع تر و همگانی تر، کودکان خود را به صورت سقط چنین از بین می برند. دخترکشی در این زمان نیز هست منتها به شکلهای جدیدتر. در روزنامه جمهوری سالامی خبری درج شده بود منبی بر این که میلیون هادختر بچه هر ساله در هندوستان توسط والدینشان به قتل می رسند. وقتی کودک نوزاد دختر متولد می شود، گویی مصیبتی در خانواده اتفاق افتاده است. او را گرسنه نگاه می دارند تا بمیرد، یا او را خفه می کنند و یا سر نوزاد دختر را بر زمین می کوبند تا بمیرد. ۲

___________________________

۱ تکویر (۸۱)/ آیه ۲۹.

۲ روزنامه جمهوری اسلامی ۴/۸/۷۷.

فخرفروشی

اگر درآن روز فخرفروشی در تمامی زمینه ها، یک ارزش اجتماعی محسوب می شد، امروز نیز فخرفروشی در مال و ثروت، لباس و آرایش و تجملات به وپژه در بین زنان و دختران وجود دارد و کلاس های درس مدارس و دبیرستان های دختران تبدیل به نمایش لباس و زینت و آرایش و مد شده است.

حضرت علیعليه‌السلام می فرماید:

اهلک الناس اثنان خوف الفقر و طلب الفخر؛۱

دو چیز مردم را هلاک کرد: ترس از فقر، (که انسان را وادار به جمع مال از هر طریق و با هر وسیله می کند)، و تفاخر، (که موجب رقابت منفی در جامعه می شود).

_____________________________

۱ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۹۰.

فساد و بی بند و باری

آن روز اعراب جاهلی، کنیزان خود را برای تحصیل متاع دنیا مجبور به خودفروشی می کردند و قرآن در این باره می فرماید:

( وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا ) ؛۱

کنیزان خود را به فساد وادار نکنید که می خواهند پاکدامن باشند.

افرادی چون عبدالله بن ابی، شش کنیز داشت که آنها را مجبور به خودفروشی می کرد. در عصر ما نیز بسیاری از خانواده ها در کشورهای مختلف۲ برای درآمد و کسب مدرک، دختران خود را به بدترین و فاسدترین محیط ها می فرستند، و هیچ گونه نظارت و کنترلی نیز به عمل نمی آورند.

______________________________

۱ نور (۲۴) / آیه ۳۳؛ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۲.

۲ مقصود، ایران اسلامی نیست.

ارتباط نامشروع

یکی از سنت های غلط آن دوران، نکاح «خدن» یا ارتباط مخفی با معشوقه بود که قرآن در سوره نساء۱ به آن اشاره فرموده است و امروز نیز بسیاری از دختران و پسران روابط نامشروع دارند. اگر آن روز، دختران به عنوان کنیز مورد سوء استفاده زورمداران قرار می گرفتند، امروز نیز دختران تحت عناوین فریبنده، اسیر شهوات و هوسرانی های فریبکاران و مکاران قرار می گیرند.

اگر آن روز زنان و دختران خودنمایی می کردند و به وسیله نمایان کردن زینت و کنار زدن روسری های خود به گونه ای که مقداری از سینه و گلو و گردنبد و گوشواره آنها نمایان می گشت، در عصر ما نیز بسیاری از دختران به شکل های مختلف با لباس ها و زینت ها و آرایش های گوناگون و یا با بدحجابی و پرسه زدن در کوچه و بازار به خودنمایی و دلربایی می پردازند.۲

______________________________

۱ نساء (۴) / آیه ۲۵؛ اسلام و عقائد و آراء بشری، ص ۶۰۹.

۲ تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۰۶ ذیل آیه ۳۳ احزاب.

محرومیت از تحصیل

اگر آن روز مردم جامعه در جهل و نادانی بودند و تحصیل علم، مهم نبود، امروز نیز نیمی از دختران جهان از تحصیل علم یا ادامه آن محرومند که یک چهارم آنها دختران شش تا یازده سال هستند.۱

________________________________

۱ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶/۷/۷۷

مقایسه دل ها و ظرف ها

حضرت علیعليه‌السلام در روایتی، دل ها را به ظرف ها تشبیه کرده، می فرماید:

ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها؛۱

به درستی که این دل ها همچون ظرف هاست و بهترین آنها با ظرفیت ترین آنهاست.

در این جا به چند نمونه از شباهت های دل و ظرف اشاره می کنیم:

۱ - .همان طور که هر ظرفی، شکلی دارد، هر دلی هم شکلی دارد. یکی دل رؤوف و مهربان و دیگری سخت دارد، یکی قلب مطمئن دارد و دیگری مضطرب و ناآرام.

۲ - .همان طور که هر ظرفی، ظرفیتی دارد، هر دلی نیز ظرفیتی دارد. بهترین دل، آن است که ظرفیت بیشتری داشته باشد. دلی که بتواند در برابر توهین دیگران شکیبایی کند، ارزشمندتر است.

جمله دلها را مثال ظرف دان

حق چنان مظروف باشد بی گمان

هر دلی گنجایشی دارد قرون

گنجدش حق بیشتر در اندرون

همچو دریایی است دلهای کرام

قلب دیگر مردمان مانند جام

گر خورد پای مگس در آب جام

لرزه افتد بر آن مایع تمام

صخره ای بر آب دریا کن رها

آب کلّ بحر، کی جنبد ز جا۲

۳ - .همان طور که هر ظرفی، محتوایی دارد، هر دلی نیز محتوایی دارد. یکی محتوای قلب و دلش، عشق به خداست و دیگری عشق به غیر خدا.

۴ - .همان طوری که هر ظرفی، استحکام و یا ضعفی دارد، دل ها نیز چنینند. بعضی از دل ها و قلب ها در برابر گرفتاری ها مقاومند و به زودی نمی شکنند و بعضی از دل ها با کوچک ترین فشاری، زود می شکند.

۵ - .ظرف اگر کثیف باشد، بهترین غذا را آلوده می کند، قلب هم اگر آلوده به گناه باشد، علوم و معارف الهی را پذیرا نیست. اگر علمی بیاموزد، آن را در جهت تخریب و فساد استفاده می کند، نه در صلاح.

۶ - .ظرف به هر مقدار که خالی باشد، هوا، جایگزین آن می شود. ظرف قلب نیز به همان اندازه که با خدا ارتباط ندارد، غیر خدا در آن جای می گیرد.

۷ - .همان طور که ظرف به مرور زمان جرم می گیرد، ظرف روح نیز این چنین است.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان هذه القلوب تصدا کما یصدء الحدید: قیل یا رسول الله فما جلاءها؟ قال: تلاوه القرآن؛۳

این دل ها زنگ می زند همان طوری که آهن زنگ می زند. گفتند: ای رسول خدا، جلای آن چیست؟ فرمود: تلاوت قرآن.

______________________________

۱ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۶ و ۱۴۷.

۲ مجله پاسداراسلام، سال ۱۳، ش ۱۵۳، ص ۲۳.

۳ میزان الحکمه، ج ۸، ص۸۱.

مؤمن، آیینه مؤمن است

امامان ما گاهی در قالب مثال و تشبیه، به اندازه یک کتاب با ما سخن گفته اند. حدیث زیبایی است از امیرمؤمنانعليه‌السلام که فرمود:

المومن مرآه المؤمن؛

مؤمن آیینه مؤمن است.

نکاتی جالب از این حدیث استفاده می شود که حاوی آیین دوست یابی است:

۱ - .آینه، عیب و ایراد و آلودگی ها را نشان می دهد. مومن نیز باید عیب برادرش را بگوید و ترس و خجالت و... مانع او نشود.

۲ - .آینه، در کنار عیب ها زیبایی ها را نیز نشان می دهد. مومن نیز باید در کنار نقاط منفی، نقاط مثبت را نیز مطرح کند.

۳ - .آینه، عیب را روبه رو می گوید. مؤمن نیز نباید غیبت کند و عیوب برادرش را پشت سر و در غیاب او بگوید بلکه باید انتقاد خود را به خود شخص بگوید.

دوست دارم که دوست عیب مرا همچو آئینه رو به رو گوید

نه چنان شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گوید

۴ - .آینه، عیب را بزرگ نمی کند، به همان اندازه که هست نشان می دهد. مؤمن نیز باید عیب برادرش را بزرگ

۵ - .نکند. به همان اندازه که هست بگوید.

۶ - .آینه، عیب را بی سر و صدا می گوید. مومن هم باید آرام، بدون این که داد و آبروریزی کند، عیب برادرش را مطرح نماید.

۷ - .آینه، به خاطر صاف بودنش عیب را می گوید: مؤمن نیز باید از روی صفا و صمیمیت عیب را بگوید، نه از روی کینه توزی و غرض ورزی.

۸ - .برای آینه، همه مردم یکسانند. برای آینه تفاوتی ندارند که آن شخص شهری و روستایی، با سواد و بی سواد، صاحب مقام و ثروت و. باشد. مومن نیز نباید تحت تأثیر شخصیت افراد قرار گیرد، بلکه باید به خاطر خدا انتقاد کند.

۹ - .اگر اینه را بشکند، هر قطعه ای از آینه ها شکسته، کار خودش را می کند و دست بردار

۱۰ - .نیست. مؤمن نیز هر چه تحت فشار قرار گیرد، ساکت نمی شود و انتقاد می کند.

۱۱ - .اگر روی آینه گرد و غبار بنشیند، دیگر عیب را نشان نمی دهد. مؤمن نیز اگر خود آلوده باشد، حرفش اثر ندارد.

۱۲ - .هیچ گاه کسی از عیب گویی آینه ناراحت و عصبانی نمی شود. مومن نیز وقتی مؤمنی دیگر بد او را می گوید، نباید از او رنجیده شود.۱

__________________________

۱ همراه با نماز، ص ۵۶.

مقایسه زن در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غرب

۱ - .زن در اسلام دارای آزادی انسانی و معنویت و عملی است، ولی در فرهنگ غرب دارای آزادی حیوانی در شهوات ها و هوس هاست.

۲ - .زن در فرهنگ اسلامی دارای حجب و حیا و عفاف است و در فرهنگ غرب، بی قید و بی بند و بار است.

۳ - .زن در فرهنگ اسلامی، با حجابش همچون مرواریدی در صدف است، اما در فرهنگ غرب، وسیله ای است برای خودنمایی.

۴ - .زن در فرهنگ اسلامی، نخستین عشق خود را به شوهرش تقدیم می کند و در فرهنگ غرب آخرین عشق خود را پس از معاشرت های بسیار، به طور محدود در خدمت شوهر قرار می دهد.

۵ - .در فرهنگ اسلامی، زینت و آرایش زن، برای شوهر و خانواده اوست، اما در فرهنگ غرب، آرایش برای همه است.

۶ - .در فرهنگ اسلامی، به نشانه محبت و تقدیر برای زنان مهریه قرار داده شده و در فرهنگ غرب، زن باید مخارج خود را خود تامین کند.

۷ - .در فرهنگ اسلامی، ارزش زن به معنویت و کمالات و سیرت اوست و در فرهنگ غرب، ارزش زن به صورت و تن اوست. روزی که صورت و زیبایی اش از بین برود و توان کاری نداشته باشد، دیگر ارزشی ندارد.

زبان درنده

زبان از نعمت های بزرگ خداوند است که به وسیله آن می توان سخن گفت و نیازها و خواسته های خود را مطرح نمود و از حق حقیقت دفاع کرد، ولی با تمام فوایدی که دارد، می تواند برای انسان خطر آفرین نیز باشد؛ چرا که به وسیله زبان ده ها گناه صورت می گیرد؛ همچون غیبت، تهمت، دروغعليه‌السلام سخن چینی، عیب تراشی و... از این رو باید آن را از این گناهان بازداشت. حضرت علیعليه‌السلام درباره خطرناک بودن زبان فرمود:

اللّسان سبع ان خلیّ عنه عقر؛۱

زبان، چون درنده ای است که اگر رها شود پاره می کند.

در این تشبیه، نکته هایی است که به شماری از آنها اشاره می کنیم:

۱ - .همان طوری که حیوان درنده اگر رها شود، به انسان و موجودات دیگر حمله می کند و آسیب می رساند و حد و مرزی نمی شناسد، زبان نیز اگر مهار نشود، به همگان ضرر می رساند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

سلامه الانسان فی حفظ اللّسان؛۲

سلامت انسان، در گرو حفظ زبان است.

مردی خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد: یا رسول الله! مرا سفارشی کن! حضرت فرمود: «زبانت را حفظ کن!» او برای بار دوم از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خواست که سفارش و نصیحتی بفرماید، باز حضرت فرمود: «زبانت را حفظ کن! برای بار سوم عرض کرد: ای رسول خدا! مرا وصیتی کن! باز حضرت فرمود «زبانت را حفظ کن!» سپس فرمود: «وای بر تو! مگر چه چیزی جز زبان است که مردم را به رو در آتش می افکند؟»

۲ - .حیوان درنده برای کسی مفید نیست، زبانی هم که مهار نشود، برای کسی مفید نیست حتی برای خود شخص.

۳ - .اگر کسی به حیوان درنده حمله هم نکند، او حمله می کند، زبان بی مهار نیز کسی از نیش او در امان نیست.

۴ - .حیوان درنده از نزدیک ضرر می رساند، اما زبان، هم از نزدیک و هم از راه دور، به وسیله تلفن با سخنان نیش دار، آرامش را از دیگران سلب می کند یا از طریق ماهواره ها و رسانه های گوناگون، جهانی را به آشوب می کشاند.

۵ - .زخم حیوان خوب شدنی است، اما زخم زبان برطرف شدنی نیست.

_______________________________

۱ نهج البلاغه، حکمت ۶۰.

۲ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۰۳.

دختر و گل

چنان که گذشت، دختر در روایات اسلامی با عنوان ریحانه و گل مطرح شده است.۱ همان طوری که گل، مظهر نشانه و طراوت است، دختر نیز مظهر عاطفه و احساسات با طراوت است. همان طور که گل لطیف و ظریف و آسیب پذیراست، دختران نیز به لحاظ لطافت روحی و جسمی، باید از کارهای خشن و سخت به دور باشند.

گل، برای محفوظ ماندن از آسیب ها نیاز به حفظ و مراقبت دارد، دختران نیز برای محفوظ ماندن از آسیب ها و خطرها لازم ست که با عفاف و حیا و حجاب، خود را از آسیب ها حفظ نمایند.

زن بسان نخل بود در باغ و بستان جهان

مرد، او اندر مثل باشد چون شخص باغبان

باغبان باید که دیواری کشد بر دور باغ

تا گلش ایمن شود از دست برد این و آن

مرد، هم باید بپوشاند به زن زیب حجاب

گر همی خواهد گلش همواره در امن و امان

ورنه باید او ببیند به چشم خویش

غنچه ناموس خود را در کف بیگانگان

_________________________________

۱ نهج البلاغه، نامه ۳۱.

دختران یا پسران؟

کدام یک از دو قشر دختران و پسران آسیب پذیرترند، یا آسیب رساتر؟ بی شک، در جامعه ما دختران نسبت به پسران با مشکلات و محدودیت ها و گرفتاری های بیشتری مواجهند و حساسیت مردم نیز به آنها بیشتر است، چه والدین و چه مربیان و مسئولان.

ولی آیا اگر دختران در محیط بیرون از خانه: در خیابان، اتوبوس و تاکسی، نگاه و خنده و رفتار خود را مهار نکنند، زشت تر و مفسده انگیز تر نیست؟ آیا اگر پسران دیرتر به خانه بروند، جای نگرانی بیشتری دارند یا دختران؟ آیا دوستی ها و رفاقت های نسنجیده و احساسی برای پسران مشکل سازتر است یا برای دختران؟۱

________________________________

۱ از همدلی تا همراهی، ج ۳، ص ۵۱.

قلعه یا زندان؟

دیوارهای بلند با برجک های نگهبانی، دری بزرگ و بسته و دربانی کنارش ایستاده و اغلب مسلح و جمعی درون این بنا و داخل این محدوده و مراقبت در ورود و خروج اشخاص! اینها مشخصات کجاست؟ قلعه یا زندان؟

شباهت های بسیاری میان این دو است، اما چرا زندانیان، در پشت این دیوارهای بلند و درهای بسته، محبوسند؟

چرا قلعه نشینان، درون این دژ استوار، پناه گرفته اند؟

ترس از چیست؟ چرا محدودیت؟

به یک تفاوت باید خوب دقت کرد. در را به روی زندانیان می بندند تا به بیرون فرار نکنند و مزاحم جامعه نشوند و در قلعه را می بندند تا دشمن و مهاجم و تبهکاری از بیرون به داخل دژ رخنه نکند. زندانیان اگر بگریزند، فساد و جرایم و تبهکاری شان به افراد جامعه می رسد، ولی مهاجمان اگر به درون قلعه آیند، بی گناهان را می کشند و اموال آنها را به غارت می برند.

پس، برای حفظ اموال و جان های خود، درون قلعه می روند. این مراقبت و محدودیت، طبیعی، پذیرفتنی و قابل قبول است.۱

حال یک سوال مطرح است که، آیا حجاب و پوشش برای بانوان مانند قلعه است یا زندان؟ بی شک، حجاب همچون قلعه ای است که زنان برای صیانت خود از نگاه های افراد هوس ران، با اختیار خود انتخاب می کنند که فوائد و آثار مثبت فراوانی دارد که این جا مجال پرداختن به آنها نیست.۲

______________________________

۱ همان، ج ۱، ص ۱۴۷.

۲ - ر.ک: مسئله حجاب و نظام حقوق زن در اسلام، شهید خونین چهره انقلاب آیت الله استاد مطهری رحمه الله.

مثل ها

ستاره

زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف. هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت کنند. شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد این است که هر یک در مدار خود به حرکت ادامه دهند. آزادی و برابری، آن گاه سود می بخشد که هیچ یک از مدار و مسیر طبیعی خود خارج نگردند.۱

_________________________________

۱ نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۴.

آب و آتش

مولوی درباره تأثیر حریم و حایل میان زن و مرد، در افزایش قدرت و محبوبیت زن و بالا بردن مقام او و در گاختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلی لطیف می آورد. آنها را به آب و آتش تشبیه می کند. می گوید: مثل مرد، مثل آب است و مثل زن، مثل آتش. اگر حایل از میان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه می کند و آن را خاموش می سازد، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد، مثل این که آب را در دیگی قرار دهند و آتش برابر آن دیگ روشن کند، آن وقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد. اندک اندک آن را گرم می کند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود می آورد، تا آن جا که سراسر وجود او تبدیل به بخار می سازد.۱

_______________________________

۱ مسئله حجاب، ص ۷۱.

مثل زن بی حجاب

زن بی حجاب همچون میوه شاخه ای است که از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست دراز می کند، یا مانند گلی است که هر کسی به چیدن آن تمایل دارد و حجاب بهترین حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ می کند و بهترین کلاس تمرین و آموزش درس حجاب، برای بانوان خواندن نماز است. چه زن موظف است در هر شبانه روز پنج بار با حجاب کامل رو به درگاه پروردگار یکتا بایستد و با او راز و نیاز کند.۱

_________________________________

۱ هزار و یک نکته نماز، نکته ۲۴۵.

ضرب المثل هایی از دنیای دختران

۱ - .دختر به گهواره جهیزیه اش تیکه پاره.

۲ - .دختری را که مادرش تعریف کند، به درد آقا دایی اش می خورد.

۳ - .دختر سعدی است (گویند سعدی، دختری داشته که بیشتر به خانه اقوام و همسایگان می رفته و کمتر در خانه خویش دیده می شده است).

۴ - .دختر می خواهی مادرش را ببین.

۵ - .دختر دوشیزه را شوی دوشیزه باید.

۶ - .دختر بکر را شوی بکر و زن، نادیده باید.

۷ - .دختر مباد، که از پرده عیب آورد به نژاد.

۸ - .دختر بعد از سه روز خودش را عزیز می کند.

۹ - .وقتی دختری به خانه شوهر می رود، دل دختران دم بخت دیگر مثل سیر و سرکه می جوشد.

۱۰ - .اگر دختر عاشق شد، فاتحه او را باید خواند.

۱۱ - .دخترم به تو می گویم، عروس، تو بشنو.

۱۲ - .داماد خوب، مثل پسر یافتن است و داماد ناباب، مثل از دست دادن دختر.۱ و۲

۱۳ - .دختران که خوبند، پس زنان بد از کجا می آیند؟

_______________________________

۱ لغت دهخدا، ج ۲، ص ۸۳۹ و ۷۷۵.

۲ امثال ملل و معاریف جهان درباره زن، ابوالقاسم فدایی، انتشارات کورش کبیر، ج ۲۲؛ دهخدا، ص ۲۸۳.

اسوه ها

اشاره

قرآن کریم برای تعیین مصداق کمالات والای انسانی، زنانی را که به درجات معنوی و کمالات روحی دست یافته اند، به عنوان «اسوه» معرفی کرد هاست که به شماری از آنها اشاره می کنیم.

حضرت فاطمهعليه‌السلام اسوه ارزش ها

حضرت فاطمهعليه‌السلام در دامان پاک خدیجه کبری این بانوی وارسته، ایثارگر و مومن پرورش و نزد پیامبر بزرگ اسلام تربیت یافت. او چنان به قله کمالات راه یافته بود که به قول امام خمینی «اگر مرد بود، پیامبر بود». او را هر نظر کامل بود؛ از این رو، اسوه تمام مردان و زنان با ایمان به شمار می رود. او الگوی انفاق کنندگان در راه خدا بود و در این راه هر چه داشت دریغ نکرد و آیه زیر درباره اش نازل شد:

( وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ﴿ ٨ ﴾ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ) ۱

به خاطر دوستی با خدا به مسکین و یتیم و اسیر اطعام می دهد و می گویند شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم و پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم.

ابن عباس در شأن نزول آیه فوق می گوید:

امام حسن و حسینعليه‌السلام بیمار شدند. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با جمعی از یاران خود به عیادت آن دو رفتند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به حضرت علیعليه‌السلام فرمود: برای شفای آنان نذری کن. علیعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام و فضه، نذر کردند که اگر حسن و حسین شفا یافتند، سه روز، روزه بگیرند. بنابر قولی، حسن و حسین نیز گفتند: ما هم نذر می کنیم روزه بگیریم. سرانجام آن دو بزرگوار شفا یافتند و این خانواده سه روز، روزه گرفتند و هر سه روز، افطار خود را به مسکین، یتیم و اسیر دادند و خود با آب افطار کردند.۲

این اطعام و ایثار به این جهت حایز اهمیت است که:

۱ - .این خانواده چیزی برای افطار نداشتند. حضرت علیعليه‌السلام مقداری پشم از همسایه یهودی خود گرفته بود و فاطمهعليه‌السلام آن را در مقابل سه صاع جو، رسیده برای هر شب مقداری جو، آسیاب و خمیر می کردند و می پختند، و آنان، چنین افطاری را صدقه می دادند.

۲ - .انگیزه این انفاق، محبت خدا و بندگان خدا بود علی حبه.۳

۳ - این اطعام، بدون منت و تنها برای قرب به خدا بود لوجه الله.۴

حضرت زهراعليها‌السلام ، هم استاد سخن و معلم حجاب بود و هم در رفتار، اسوه عفاف. او، مظهر ادب در برابر پدر بود و هرگاه رسول خدا، نزد او می آمد، از جای بر می خاست، پدر را می بوسید و در جای خویش می نشاند.

گاه شب های جمعه تا صبح، به نماز و دعا می پرداخت و برای دیگران دعا می کرد؛ اما برای خود چیزی از خدا نمی خواست، وقتی فرزندان خردسالش، راز آن را می پرسیدند، می فرمود: «اول همسایگان، آن گاه اهل خانه!»

او مظهر کمال ایمان و خلوص و بندگی بود و قرب او در پیشگاه معبود، به حدی بود که خشم و رضای او خشم و رضای پروردگار محسوب می شد.

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمود:

هر که او را بیازاردعليه‌السلام مرا آزرده، و هر که مرا بیازارد، خدا را آزرده است.

او از توان مالی خویش در راه محرومان نیازمند بهره می گرفت و ساده زندگی می کرد و از تجمل پرهیز داشت و سختی های دنیا را تحمل میکرد تا به شیرینی های آخرت برسد. وسایل زندگی اش ساده بود. در صحنه های اجتماعی دفاع از دین و پیشوا، حاضر بود. در جنگ احد شرکتداشت و به امدادگری و مداوای زخم های رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشغول بود. آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات می کرد و در زندگی، شریک همسرش علیعليه‌السلام بود. گاهی در خانه غذایی نبود و کودکان گرسنه بودند، اما به حضرت علیعليه‌السلام نمی گفت و چیزی نمی خواست، مبادا که او نتواند خواسته اش را برآورد و شرمنده شود!

کارها، میان علیعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام تقسیم شده بود. آوردن آب و تهیه هیزم و کارهای خارج از خانه بر عهده علیعليه‌السلام بود و آسیاب و خمیر و نان و کارهای خانه با فاطمهعليه‌السلام .

او همدم رنج ها و غصه های شوهر و پناهگاه ایشان محسوب می شد. علیعليه‌السلام می فرمود: «وقتی به خانه می آمدم و به زهراعليه‌السلام نگاه می کردم، تمام غم و اندوهم برطرف می شد. هرگز کاری نکردم که فاطمهعليه‌السلام از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه، نیز هرگز مرا خشمگین نساخت.

زهرای اطهرعليه‌السلام احیاگر یاد شهیدان و وفادار به خاطره عزیز آنان بود. روزهای دوشنبه و پنج شنبه به احد می رفت و مزار شهدای احد و حضرت حمزه را زیارت می کرد و چون در صحنه احد حضور یافته بود، به عنوان یک شاهد زنده و راوی حادثه به دیگران نشان می داد که این جا پیامبر بود و آن جا مشرکان بودند.

در مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی بی تفاوت نبود و جبهه حق را یاری می کرد و پس از رحلت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، ضمن خطبه ای که پشت پرده خواند، از بدعت ها، ستم ها، حق کشی ها و فراموش کردن وصیت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و احیای سنت های جاهلی انتقاد کرد.

او، اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی را تکلیف خود می دانست. گاهی شب به همراه علیعليه‌السلام به در خانه مهاجران و انصار می رفت وصیت پدرش را به یادها می آورد و آن را به دفاع از حق امام و شوهرش در مسئله خلافت و حق خودش فرا می خواند.

خلاصه، حضرت فاطمه، مظهر یک «دختر» برای پدر، مظهر یک «همسر» برای شوهر، مظهر یک «مادر» برای فرزندانش و مظهر یک «زن» مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش بود.

او، اسوه صبرو مقاومت بود. حضرت علیعليه‌السلام می فرماید:

فاطمه زهراعليه‌السلام آن قدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقی ماند و آن قدر به وسیله آسیاب آرد کرد که دست هایش پینه بست و آن قدر به نظافت خانه و آشپزی پرداخت که به سختی و زحمت افتاد.۵

____________________________

۱ دهر (۷۶) / آیه ۷.

۲ تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۳۴۳.

۳ دهر (۷۶) / آیه ۷.

۴ همان.

۵ علل الشرایع، ص ۳۳۶.