با همه اينها من ادعا نمى كنم كه او در همه دنياهاى نهج البلاغه وارد بود و همه سرزمينهاى نهج البلاغه را فتح كرده بود او متخصص برخى از دنياهاى نهج البلاغه بود و در آنچه متخصص بود خود بدان ( متحقق) بود , يعنى آن قسمت از نهج البلاغه در او عينيت خارجى يافته بود نهج البلاغه چندين دنيا دارد : دنياى زهد و تقوا , دنياى عبادت و عرفان , دنياى حكمت و فلسفه , دنياى پند و موعظه , دنياى ملاحم و مغيبات , دنياى سياست و مسؤوليتهاى اجتماعى دنياى حماسه و شجاعت . اين همه از يك فرد دور از انتظار است او توانسته بود بخشى از اين اقيانوس عظيم را بپيمايد و بر قسمتهائى از آن احاطه يابد .
نهج البلاغه و جامعه امروز اسلامى
تنها من و امثال من نبوديم كه با دنياى نهج البلاغه بيگانه بوديم , جامعه اسلامى اين كتاب را نمى شناخت , آنكه مى شناخت از حدود شرح كلمات و ترجمه الفاظ تجاوز نمى كرد , روح و محتواى نهج البلاغه از همگان مخفى بود اخيرا جهان اسلام دارد نهج البلاغه را كشف مى كند و به تعبير ديگر : نهج البلاغه جهان اسلام را فتح مى كند .
چيزى كه مايه حيرت است اينست كه قسمتى از محتواى نهج البلاغه را , چه در كشور شيعه ايران و چه در كشورهاى عربى , اولين بار ( بى خدا) ها و يا ( با خدا) هاى غير مسلمان كشف كردند و در اختيار توده مردم مسلمان قرار دادند .
البته هدف غالب يا همه آنها از اين كار اين بود كه از على و نهج البلاغه على توجيهى براى درستى پاره اى از مدعاهاى اجتماعى خود بسازند , و خود را تقويت كنند ولى براى آنها نتيجه معكوس داد , زيرا براى اولين بار توده مسلمان دانست كه سخنان پر زرق و برق ديگران چيز تازه اى نيست , بهترش در نهج البلاغه على است , در سيرت على است , در سيرت تربيت شدگان على از قبيل سلمان و ابوذر و عمار است نتيجه اين شد كه به جاى اينكه على و نهج البلاغه آنها را ( توجيه) نمايند آنها را ( شكست) دادند ولى به هر حال بايد اعتراف كنيم كه قبل از اين جريان آشنائى اكثريت ما از حدود چند خطبه زهدى و موعظه اى تجاوز نمى كرد , گنجينه اى مانند ( عهد نامه) مولى به مالك اشتر نخعى را كسى نه مى شناخت و نه توجهى مى كرد .
همچنانكه در فصل اول و دوم كتاب ذكر شده , نهج البلاغه منتخبى است از خطبه ها و وصايا و دعاها و نامه ها و كلمات كوتاه على عليه السلام كه سيد شريف رضى در حدود هزار سال پيش جمع آورى كرده است نه كلمات مولى منحصر است بدانچه سيد رضى گرد آورده است مسعودى كه صد سال قبل از سيد رضى بوده است در جلد دوم مروج الذهب مى گويد : ( در حال حاضر چهارصد و هشتاد و اندى خطبه از على در دست مردم است) در صورتى كه همه خطبه هاى گرد آورى شده سيد رضى ٢٣٩ است , يعنى كمتر از نصف عددى كه مسعودى مى گويد و نه گرد آورى كلمات اميرالمؤمنين عليه السلام منحصر به سيد رضى بوده است .
. اكنون دو كار لازم در مورد نهج البلاغه در پيش است , يكى غور و تعمق در محتواى نهج البلاغه است , تا مكتب على در مسائل مختلف و متنوعى كه در نهج البلاغه مطرح است دقيقا روشن شود كه جامعه اسلامى سخت بدان نيازمند است , ديگر تحقيق در اسناد و مدارك نهج البلاغه خوشبختانه مى شنويم كه در گوشه و كنار جامعه اسلامى فضلائى مشغول انجام اين دو مهم مى باشند .
آنچه در اين كتاب آمده است , مجموع مقالات متسلسلى است كه در سالهاى ٥١ - ٥٢ در مجله گرامى مكتب اسلام منتشر شده است و اكنون به صورت يك كتاب در اختيار خوانندگان محترم قرار مى گيرد قبلا پنج جلسه در موسسه اسلامى حسينيه ارشاد تحت همين عنوان سخنرانى كرده بودم , بعد از آن بود كه علاقه مند شدم با تفصيل بيشتر به صورت يك سلسله مقالات آنها را منتشر كنم .
از اول كه نام ( سيرى در نهج البلاغه) به آن دادم توجه داشتم كه كار من جز يك ( سير) و يك ( گردش) نام ديگرى نمى تواند داشته باشد , هرگز نمى توان اين كوشش مختصر را ( تحقيق) ناميد نه وقت و فرصت يك تحقيق را داشتم و نه خودم را لايق و شايسته اين كار مى دانستم , به علاوه تحقيق عميق و دقيق در محتواى نهج البلاغه و شناخت مكتب على و همچنين تحقيق در اسناد و مدارك نهج البلاغه كار يك فرد نيست , كار گروه است ولى از باب مالايدرك كله لايترك كله و به حكم اينكه كارهاى كوچك راه را براى كارهاى بزرگ باز مى كند سير و گردش خود را شروع كردم متاسفم كه همين سير هم به پايان نرسيد , برنامه اى كه براى اين سير تنظيم كرده بودم كه در فصل سوم كتاب ذكر شده است به علت گرفتاريهاى زياد ناتمام ماند نمى دانم موفق خواهم شد كه بار ديگر به اين سير بپردازم يا نه ؟ ولى سخت آرزومندم .
قلهك , ٢٥ ديماه ١٣٥٣ شمسى
مطابق ٣ محرم الحرام ١٣٩٥ قمرى
مرتضى مطهرى
----------------------
1 كتابى شگفت كتابى شگفت
اين مجموعه نفيس . .
اين مجموعه نفيس . سيد رضى و نهج البلاغه دو امتياز زيبائى و فصاحت جامعيت اعترافات ديگران نهج البلاغه در آئينه عصر ما شاهكارها على , در ميدانهاى گوناگون نگاهى كلى به مباحث نهج البلاغه
اين مجموعه نفيس و زيبا به نام ( نهج البلاغه) كه اكنون در دست ما است و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه هاى نوتر و روشن تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است , منتخبى از ( خطابه ها) و ( دعاها) و ( وصايا) و ( نامه ها) و( جمله هاى كوتاه) مولاى متقيان على ( ع ) است كه بوسيله سيد شريف بزرگوار ( رضى ) رضوان الله عليه در حدود هزار سال پيش گردآورى شده است آنچه ترديد ناپذير است اينست كه على ( ع ) چون مرد سخن بوده است , خطابه هاى فراوان انشاء كرده , و همچنين به تناسبهاى مختلف جمله هاى حكيمانه كوتاه فراوان از او شنيده شده است , همچنانكه نامه هاى فراوان مخصوصا در زمان خلافت نوشته است , و مردم مسلمان علاقه و عنايت خاصى به حفظ و ضبط آنها داشته اند ( مسعودى) كه تقريبا صد سال پيش از سيد رضى مى زيسته است ( اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرى ) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان ( فى ذكر لمع من كلامه و اخباره و زهده) مى گويد : (آنچه مردم از خطابه هاى على در مقامات مختلف حفظ كرده اند
بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندى مى شود , على (ع) آن خطابه ها را بالبديهه و بدون يادداشت و پيشنويس انشاء مى كرد , و مردم هم الفاظ آنرا مى گرفتند و هم عملا از آن بهره مند مى شدند) گواهى دانشمند خبير و متتبعى مانند مسعودى مى رساند كه خطابه هاى على چه قدر فراوان بوده است , در نهج البلاغه تنها ٢٣٩ قسمت به نام خطبه نقل شده است , در صورتيكه مسعودى چهارصد و هشتاد و اندى آمار مى دهد و به علاوه اهتمام و شيفتگى طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولى مى رساند.
سيد رضى و نهج البلاغه
سيد رضى شخصا شيفته سخنان على ( ع ) بوده است , او مردى اديب و شاعر و سخن شناس بود , ثعالبى كه معاصر وى بوده درباره اش گفته است :
( او امروز شگفت ترين مردم عصر و شريفترين سادات عراق است و گذشته از اصالت نسب و حسب به ادب روشن و فضلكامل آراسته شده است . او از همه شعراى آل ابى طالب برتر است با اينكه آل ابى طالب شاعر برجسته فراوان دارند , اگر بگويم در همه قريش شاعرى به اين پايه نرسيده است دور از صواب نگفتهام
سيد رضى به خاطر همين شيفتگى كه به ادب عموما و به كلمات على (ع) خصوصا , داشته است بيشتر از زاويه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولى مى نگريسته است , و به همين جهت در انتخاب آنها اين خصوصيت را در نظر گرفته است , يعنى آن قسمت ها بيشتر نظرش را جلب مى كرده است كه از جنبه بلاغت برجستگى خاص داشته است , و از اين رو نام مجموعه منتخب خويش را( نهج البلاغه) نهاده است , و به همين جهت نيز اهميتى به ذكر ماخذ و مدارك نداده است , فقط در موارد معدودى به تناسب خاصى نام كتابى را مى برد كه آن خطبه يا نامه در آنجا آمده است در يك مجموعه تاريخى و يا حديثى در درجه اول بايد سند و مدرك مشخص باشد وگرنه اعتبار ندارد , ولى ارزش يك اثر ادبى در لطف و زيبايى و حلاوت و شيوائى آن است در عين حال نمى توان گفت كه سيد رضى از ارزش تاريخى و ساير ارزشهاى اين اثر شريف غافل و تنها متوجه ارزش ادبى آن بوده است خوشبختانه در عهدها و عصرهاى متاخرتر افراد ديگرى در پى گرد آورى اسناد و مدارك نهج البلاغه برآمده اند , و شايد از همه مشروحتر و جامعتر كتابى است به نام( نهج السعاده فى مستدرك نهج البلاغه) كه در حال حاضر بوسيله يكى از فضلاى متتبع و ارزشمند شيعه عراق به نام محمد باقر محمودى در حال تكوين است , در اين كتاب ذى قيمت مجموعه سخنان على ( ع ) اعم از خطب , اوامر , كتب و رسائل , وصايا , ادعيه , كلمات قصار جمع آورى شده است اين كتاب شامل نهج البلاغه فعلى و قسمت هاى علاوه اى است كه سيد رضى آنها را انتخابنكرده و يا در اختيارش نبوده است و ظاهرا جز قسمتى از كلمات قصار , مدارك و ماخذ همه بدست آمده است تاكنون چهار جلد از اين كتاب چاپو منتشر شده است اين نكته نيز ناگفته نماند كه كار گردآورى مجموعه اى از سخنان على (ع) منحصر به سيد رضى نبوده است , افراد ديگرى نيز كتابهايى با نام هاىمختلف در اين زمينه تاليف كرده اند معروف ترين آنها( غرر و دررآمدى) است كه محقق جمال الدين خوانسارى آن را به فارسى شرح كرده است و اخيرا به همت فاضل متتبع عاليقدر آقاى مير جلال الدين محدث ارموى , ازطرف دانشگاه تهران چاپ شده است .
(على الجندى) رئيس دانشكده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه اى كهبر كتاب(على بن ابى طالب , شعره و حكمه) نوشته است , چند كتاب ونسخه از اين مجموعه ها نام مى برد كه برخى از آنها به صورت خطى مانده است و هنوز چاپ نشده است , از اين قرار :