13 زاهد و راهب
گفتيم اسلام به زهد دعوت , و رهبانيت را محكوم كرده است زاهد وراهب هر دو از تنعم و لذتگرائى دورى مى جويند ولى راهب از جامعه وتعهدات و مسؤوليتهاى اجتماعى مى گريزد و آنها را جزء امور پست و مادى دنيائى مى شمارد و به صومعه و دير و دامن كوه پناه مى برد , اما زاهد به جامعه و ملاكهاى آن و ايده هاى آن و مسؤوليتها و تعهدهاى آن رو مىآورد ,زاهد و راهب هر دو آخر تگرايند , اما زاهد آخرتگراى جامعه گرا است وراهب آخرت گراى جامعه گريز در لذت گريزى نيز اين دو در يك حدنمى باشند .
راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و توليد فرزند راتحقير مى كند , اما زاهد حفظ سلامت و رعايت نظافت و برخوردارى از همسر وفرزند را جزء وظيفه مى شمارد , زاهد و راهب هر دو تارك دنيايند اما دنيائى كه زاهد آن را رها مى كند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و اين امور را كمال مطلوب و نهايت آرزو دانستن است , ولى دنيائى كه راهب آن را ترك مى كند كار , فعاليت و تعهد و مسؤوليت اجتماعى است , اينست كه زهد زاهد بر خلاف رهبانيت راهب درمتن زندگى و در بطن روابط اجتماعى است و نه تنها با تعهد و مسؤوليت اجتماعى و جامعه گرائى منافات ندارد بلكه وسيله بسيار مناسبى است براى خوب از عهده مسؤوليتها بر آمدن .
تفاوت روش زاهد و راهب از دو جهان بينى مختلف ناشى مى شود , از نظر راهب , جهان دنيا و آخرت دو جهان كاملا از يك ديگر جدا و بى ارتباط به يكديگرند , حساب سعادت جهان دنيا نيز از حساب سعادت آخرت كاملا جدا است بلكه كاملا متضاد با يكديگرند و غيرقابل جمع طبعا كار موثر درسعادت دنيا نيز از كار موثر در سعادت آخرت مجزا است , و به عبارت ديگر وسائل سعادت دنيا با وسائل سعادت آخرت مغاير و مباين است .امكان ندارد يك كار و يك چيز هم وسيله سعادت دنيا باشد و هم وسيله سعادت آخرت .
ولى در جهان بينى زاهد , دنيا و آخرت به يكديگر پيوسته اند , دنيا مزرعه آخرت است , از نظر زاهد آنچه به زندگى اين جهان سامان مى بخشد و موجب رونق و صفا و امنيت و آسايش آن مى گردد اينست كه ملاكهاى اخروى وآن جهانى وارد زندگى اين جهانى شود , و آنچه مايه و پايه سعادت آن جهانى است اينست كه تعهدات و مسؤوليتهاى اين جهانى خوب انجام شود و با ايمانو پاكى و طهارت و تقوا توام باشد .
حقيقت اينست كه فلسفه زهد زاهد و رهبانيت راهب كاملا مغاير يكديگراست اساسا رهبانيت تحريف و انحرافى است كه افراد بشر از روى جهالت يا اغراض سوء در زمينه تعليمات زهد گرايانه انبياء ايجاد كرده اند .
اينك با توجه به متون تعليمات اسلامى فلسفه زهد را به مفهومى كه تشريح كرديم توضيح مى دهيم .
زهد و ايثار
يكى از فلسفه هاى زهد ايثار است اثره و ايثار هر دو از يك ريشه اند .اثره يعنى خود را و منافع خود را بر ديگران مقدم داشتن , و به عبارت ديگر همه چيز را به خود اختصاص دادن و ديگران را محروم ساختن اما ايثار يعنى ديگران را بر خويش مقدم داشتن و خود را براى آسايش ديگران به رنج افكندن .
زاهد از آن جهت ساده و بى تكلف و در كمال قناعت زندگى مى كند و برخود تنگ مى گيرد , تا ديگران را به آسايش برساند , او آنچه دارد به نيازمندان مى بخشد زيرا قلب حساس و دل درد آشناى او آنگاه به نعمتهاى جهان دست مى يازد كه انسان نيازمندى نباشد , او از اينكه نيازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسايش برساند بيش از آن لذت مى برد كه خود بخورد و بپوشد و استراحت كند او محروميت و گرسنگى و رنج و درد را از آن جهت تحمل مى كند كه ديگران برخوردار و سير و بى دردسر زندگى كنند .
ايثار از پرشكوهترين مظاهر جمال و جلال انسانيت است و تنها انسانهاى بسيار بزرگ به اين قله شامخ صعود مى كنند .
قرآن كريم داستان ايثار على (ع ) و خاندان گراميش را در آيات پرشكوه خود در سوره هل اتى منعكس كرده است على و زهراء و فرزندانشان آن چه در ميسور داشتند كه جز چند قرص نان نبود با كمال نيازى كه بدان داشتند تنها و تنها به خاطر رضاى حق به مسكين و يتيم و اسير بخشيدند , اين بودكه اين داستان در ملاء اعلى بازگو شد و آيه قرآن درباره اش نازل گشت .
رسول اكرم وارد خانه دختر عزيزش حضرت زهرا شد , دستبندى از نقره دردست زهرا و پرده اى بر در اتاق زهرا ديد , چهره كراهت نشان داد , زهراى مرضيه بلافاصله پرده و دستبند را توسط قاصدى خدمت رسول اكرم (ص) ارسال داشت كه به مصرف نيازمندان برساند , چهره رسول اكرم (ص) از اين كه دخترش نكته را درك كرده و ديگران را بر خود مقدم داشته شكفته گشت وفرمود : پدرش به فداى او باد .
شعار ( الجار ثم الدار ) رسم جارى خاندان على و زهرا بود .
على ( ع ) در خطبه ( المتقين) مى گويد :
( نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحه ) .
يعنى متقى كسى است كه خودش از ناحيه سختگيريهاى خودش در رنج است اما مردم از ناحيه او در آسايشند .
قرآن كريم انصار مدينه را كه حتى در حال فقر برادران مهاجر خود راپذيرائى كردند و آنان را بر خودشان مقدم داشتند چنين توصيف مى كند :
و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصه
يعنى ديگران را بر خود مقدم مى دارند هر چند فقير و نيازمند باشند .
بديهى است كه زهد بر مبناى ايثار در شرائط مختلف اجتماعى فرق مى كند ,در يك اجتماع مرفه كمتر نياز به ايثار پيدا مى شود , و در يك اجتماعمحروم مانند اجتماع آنروز مدينه بيشتر , و يكى از رازهاى تفاوت سيره رسول اكرم (ص) و على (ع) در اين جهت با سائر ائمه اطهار همين است .
و به هر حال , زهد بر اساس فلسفه ايثار هيچگونه ربطى با رهبانيت وگريز از اجتماع ندارد بلكه زائيده علائق و عواطف اجتماعى است و جلوه عاليترين احساسات انسان دوستانه و موجب استحكام بيشتر پيوندهاى اجتماعىاست .