پرورش روان بهترین عامل جلوگیری از فساد
ممنوعیت معاصی و برنامه های ضد اخلاقی از طرف خداوند برای این است که سایه برنامه های شوم و خلاف انسانیت که شخصیت عالی بشری را دستخوش تنزل و ناپاکی می کند، و او را از روش اصلی زندگی منحرف می سازد از صحنه حیات برطرف شود. انسان با تربیت، وجودی که شرف روحی او در سای ه برنامه ای الهی پابرجاست به خود اجازه ورود به میدان مراحل ممنوع نمی دهد، اما محروم از تربیت نسبت به آنچه برایش ضرر دارد گوش شنوا ندارد.مدت ها قبل در کشور فرانسه، کشوری که پرچمدار انقلاب است و سرزمین اعلام حقوق بشر، آن بشری که بدست همین فرانسه برای آزاد کردن کشورش الجزایر یک میلیون کشته داد.
خلاصه کشوری که با همه علم و دانشش به خاطر آزادی های غیر منطقی مهد فسوق و فجور و منکرات است، زنی از نمایندگان پارلمان به پا خاست، و با اصرار و تأکید تمام خواهان تحریم و منع مسکرات شد ولی به خواست ه او حتی کوچکترین توجهی نشد، با این که نمایندگان می دانستند مسکرات مبدأ بسیاری از فجایع و گناهان است.
آنان از این نکته غافلند که عادت انسان به معاصی و فساد به وسیله وضع قانون و دخالت حکومت از بین نخواهد رفت، زیرا این عادت ها از عوارض بیماری های اساسی اجتماع است، و جای تردید نیست که تا ریشه مرض قلع و قمع نشود مبارزه با آثار و عوارض مرض کاملاً بیهوده و بر خلاف عقل و منطق است، و روی همین حساب مبارزه با شرب خمر که یکی از گناهان است در اجتماع و محیطی که به زندگی تجملی و کامرانی و عیاشی خو گرفت بی حاصل است.
آری ، مبارزه با گناه در جامعه ای که روان را از یاد برده و تنها به برنامه های محسوس خو کرده بی فایده و براثر است ، مبدأ تمام انقلابات و حرکت ها روح است ، و بدون توجه به مسأل ه نفس و روان جامعه به سوی فضایل و حقایق عالی انسانی سیر نخواهد کرد شرب خمر اجتناب ناپذیر در جوامع مترقی ، معلول دلباختگی نسبت به لذت ها و کامرانی های جسمی است که کام و لذت را حتی در انواع سموم جستجو می کند و مال و جان خود را برای رسیدن به آن قربان می سازد ، و بدهی است که وقتی کار لذت ها و کام جویی به این مرحله پیوست به وسیله تبلیغات و نشر مجلات و القاء خطبه ها و تعین مجازات های شدید نمی توان با آن مبارزه کرد
ترک این عادت و سایر گناهان در درجه اول محتاج به ایجاد یک نوع تحول عمیق روحی است و در غیر این صورت هر گاه از این عادت به زور جلوگیری شود برنامه های خطرناکتری جان آن را خواهد گرفت
اینکه گفتیم جز با توسل به عظمت روح و انقلاب در جان نمی تواند عادت به معاصی را دور کرد بهترین شاهد آن تاریخ مبارزه حکومت آمریکا با استعمال مسکرات است که هیچگونه نتیجه مثبتی دربر نداشت زیرا در آن مبارزه به انقلاب روحی توجهی نشده بود ، بلکه دولت آمریکا می خواست از طریق توسل به زور و جهات ظاهر این منکر را از جامعه دور کند ولی با شکست روبرو شد
حکومت آمریکا برای مبارزه با این عادت زشت و زیانبار به کلی ه وسائل و اسلحه از قبیل مجازات های سخت و پخش مجلات و جرائد و سخنرانی ها و فیلم های سینما متوسل شد ، و برای تبلیغات بر ضد مسکرات مبلغی افزون از شصت میلیون دلار مصرف کرد و بالغ بر ده میلیون صفحه کتاب و مجله و نشریه بدین منظور منتشر ساخت ، و در ظرف ۱۴ سال مبارزه در حدود دویست و پنجاه میلیون لیره برای تنفیذ و اجراء قانون منع مسکرات خرج کرد و سیصد نفر را در این جریان به دار و اعدام سپرد ، و پانصد و سی و دو هزار و سیصد و سی و پنج نفر را به زندان انداخت ، و در حدود شانزده میلیون لیره بابت جریمه مسکرات گرفت ، و برابر چهارصد و چهار میلیون لیره املاک مصادره کرد ، اما کلی ه این مبارزات جز عشق و شیفتگی نسبت به مسکرات سود و حاصلی نداد ، تا آنجا که سرانجام در سال ۱۹۳۳ به ناچار آن قانون را نقض کرد ، و انواع مسکرات را به کلی آزاد ساخت ، و پس از آن همه تجربه تلخ دریافت که علاج این بیماری و مشابهتش با توسل به قانون آن هم ساخته بشر و همچنین اعمال زور میسر نیست ، و اجتماعی که اختلاف طبقاتی شدید بر آن حکومت می کند ناچار گرفتار انواع مفاسد خواهد بود
آنجا که یک طبقه در عیش و کامرانی مفرط ، و طبقه دیگرش هم در محرومیت و ناکامی شدید به سر برند توقعی جز این نیست
زیرا طبقه اول در اثر خوشگذرانی و کامرانی بی حد و حساب احساساتشان خاموش و محتاج به تحریک است پس پناه به مسکر می برد ، و طبق ه دوم برای تسکین آلام و ناکامی ها محتاج به بیخودی و فرار از تلخ کامی زندگی هستند و هیچ کدام از این ملت خود را از مسکرات بی نیاز نمی دانند وجود این معاصی و خلافکاری های مشابه آن دلیل بر وجود بیماری های اجتماعی است ، و علاجش مستلزم کوشش در مبارزه با علل و موجبات شیوع آن است چنانچه اسلام به هنگام تحریم شرب خمر و سایر گناهان این موضوع را از حساب دور نداشت و نخستین بار در قلع این ماده فساد و ریشه کن کردن موجبات و علل آن منتهای کوشش را بکار برد
قبل از تحریم شروع به تزکیه روح مردم کرد ، آنگاه که اخلاق انسانی و فضایل معنوی را در روح آنان مستقر نمود برنامه ممنوع بودن معاصی را به میان آورد ، مردم آن روزگار هم پس از قوت گرفتن روح و نیروی اراده سخنان حق را از جان و دل شنیدند و در مدت کمی از معاصی و آنچه با شؤون انسانیت منافات داشت دست برداشتند
اولین شرط معالجه بیماری های خطرناک اجتماعی تنظیم امور اقتصادی و فکری و جسمی است ، و برای رفع نگرانی ها چاره ای جز این نیست و همین برنامه هدف پیامران را تشکیل می داد توجه نمودن به شخصیت مادی تنها زیانی غیر قابل جبران دارد ، از این جهت باید در احیای شخصیت معنوی مردم کوشید تا ملتی زنده و جاوید پدید آید
این نکته را نباید از نظر دور داشت که در اندرون شخصیتی که ملت ها برای تحقق بخشیدن به وجود معنویشان برای خویشتن کسب می کنند شخصیتی دیگر هست که چگونگی آن از عقل بشری استنباط گردیده ، این شخصیت که بر اساس مادیات می چرخد ، زاییده الهام و درک خود بشر است ، و از جهت مبدأ و هدف به صورت های مختلفی درمی آید ، این شخصیت با مسائل روحی و افکار عالی که وحدت انسان ها را بر اساس حفظ حقوق متقابل قرار می دهد هرگز کاری ندارد ، توجه یک جانبه انسان به این شخصیت که زایید ه عقل یا محیط است برایش بی خطر نیست
نباید فراموش کرد که راه ملت ها در لوای شخصیت مادی تنها از هم جدا می شود ، و هر یک بر اساس ویژه خود دست به بنیانگذاری موجودیت خویش می زند ، در این جا رقابت و کینه توزی ها سر برآورده ، طمع ، استعمارگری ، استثمار ، آشوبگری ، جنگ های کوبنده و ساختن انواع وسائل جنگ و تخریب زاییده همین فکر است ، و جهان در حالی که اصول نیکی را یکی پس از دیگری از دست داده روح صلح و امنیت را قالب نهی می کند و بر لب پرتگاه مخوف گناه به جانب سقوط می رود تا کی سرنگون گردد ؟
داستان اتم و متعلقات آن ، زورگویی و اختناق در کشورهای ضعیف بازگو کنند ه قسمتی از این برنامه های شوم و اسف انگیز است ، ملت های قلدر بر اثر تحکیم شخصیت هایی که همگام با شهوت بشری رشد کرده اند و حالا می خواهند همه جا مردم را به نفع خویشتن تسخیر کنند دنیا را به ماتم فرو برده اند جهان از حریم نیکی دور شده ، و راه ورود به انواع پلیدی ها را همچنان ادامه می دهد ، این وضع اسف بار تا هنگامی است که ملت ها بر دو دسته اند :
یکی فاقد شخصیت روحی و معنوی ، ذلیل و ناتوان و فقیر ، دیگری صاحب شخصیت بافتگی و قلابی که سرگرم سرقت شرف و اراده ملت های سست -عنصر است
جهان هرگز از طغیان نیروهای سرکش تهی نمی شود ، مگر آن که ملل زورگو که به شخصیت بشری طغیان گر خویش می بالند خواهان شخصیت معنوی شوند ، یعنی به راهی بروند که خداوند دانا به اقتضای سرشت انسانی برای آنان قرار داده و توسط امین وحی به رسولانش ابلاغ کرده است
آری ، در سای ه شخصیت معنوی است که ملت ها در یک رشته یعنی توحید با یکدیگر مرتبط شده و در جنب آن از جمیع خطرات مصون خواهند ماند