زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی0%

زن و اسوه های آسمانی نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

زن و اسوه های آسمانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: غلامعلی عباسی فردویی
گروه: مشاهدات: 25865
دانلود: 3785

توضیحات:

زن و اسوه های آسمانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 359 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25865 / دانلود: 3785
اندازه اندازه اندازه
زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

می زدود و مادرش این داستان را مخفی می داشت.

تا آنکه پیامبر به خدیجه گفت: «با که سخن می گفتی؟ کسی در خانه نبود».

خدیجه گفت: «کودکی که با من است انیس من است در خلوت، و با من سخن می گوید».

پیامبر فرمودند: «او دختر من است و بانوی بزرگواری است که نظیر و همانندی نخواهد داشت».

ولادت فاطمه عليها‌السلام

چون درد زایمان خدیجه را فرا گرفت و تنهایی و بی کسی او را نگران ساخت؛ ناگهان متوجه شد چهار زن گندم گون و بلند قامت وارد خانه شدند. خدیجه در آن حال، پنداشت که این زنان از بنی هاشم هستند؛ ولی با کمال تعجب آنان را نشناخت. این در حالی بود که او همه زنان مکه را می شناخت. این چهار زن عبارت بودند از: ساره، آسیه، کلثوم و مریم که برای یاری خدیجه از بهشت آمده بودند. فاطمهعليها‌السلام در هاله ای از نور به دنیا آمد. دختری خجسته، مبارک و طیّب، نور او پرتو افکند و خانه های مکیان را روشن ساخت و فروغ آن غرب و شرق جهان را نورباران نمود. سپس ده زن آمدند که همراه خود طشت و ابریق داشتند. زنی که پیش روی خدیجه بود، فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام را شستشو داد و او را در دو جامه سفید که رایحه بهشتی از آن ساطع بود پیچید. آن زنان از فاطمهعليها‌السلام خواستند تا سخن بگوید. آن حضرت چنین به سخن آمد: «گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شهادت می دهم که پدرم فرستاده خدا و سرور پیامبران است و شوهرم «علی» سید اوصیا و دو فرزندم «حسن و حسین» آقای جوانان اهل بهشت می باشند»(۱) .

______________________________

۱- ۱. امالی، شیخ صدوق، مجلس ۸۷، ص ۳۵۳؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۹؛ روضه الواعظین، ص ۱۲۴؛ مدینه المعاجز، ص ۱۳۵.

فراق مادر

فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام در کودکی چون مادر را از دست داد، دامان مهر پدر را گرفته و بر گرد او می چرخید و گریه می کرد و می پرسید: «پدرجان! مادرم کجاست؟».

جبرئیل نازل شد و به رسول خدا گفت: خدایت به فاطمهعليها‌السلام سلام می رساند و می فرماید: «به فاطمهعليها‌السلام بگو، مادرش در قصری از بهشت که دیوارهایش از طلا و ستون های آن از یاقوت سرخ است، در کنار آسیه و مریم قرار دارد.»

فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام چون این سخن شنید آرام شد و خدا را ثنا گفت(۱) .

خدیجه اسوه آسمانی

شخصیت معنوی و ملکوتی خدیجه در آینه گفتار پیامبر از آن بانو یک مدل و الگوی آسمانی پدید آورده است. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن بزرگوار را بارها چه در زمان حیات آن بانو و چه پس از مرگ او _ ستایش کرد و آن بانوی بزرگ را در شمار آسیه و مریم قرار داد و او را به کرامت «سیده النساء» مزین ساخت. از این رو خدیجهعليها‌السلام نیز چون آسیه و مریم اسوه اهل ایمان است. آیاتی که آن دو بانو را می ستاید خدیجه را نیز مدح می کند و خدیجه را به خصال و مکارم آن دو اسوه مزین می سازد.

اگر قرآن آسیه، زن فرعون را اسوه و مدل پارسایی و ایمان معرفی می کند. آن بانوی بزرگ در نیایش خود با خدا جلوه عشق خود را این گونه ابراز می دارد:( رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّه ) (۲). او لقای خدا و بهشتی در پرتو لقاء و مقام حضور را می طلبد. بهشت حضور برای او محبوبتر از بهشت نعمت هاست. در افق دیگر( وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَونَ وَ عَمَلِهِ ) (۳) نیز دشمنی خود را از ستم و ستمگر بیان می دارد و آن بانو فریاد انقلاب آفرین خود را در زیر دشنه دژخیم به گوش تاریخ زمزمه می کند و موج آن فریاد نیز در آیات قرآن منعکس می گردد.

__________________________________

۱- ۱. ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۰۳.

۲- ۲. تحریم / ۱۱.

۳- ۳. همان.

خدیجه نیز چون آن بانو، در راه آرمان خود از همه هستی گذشت و ثروت و شوکت و قدرت خود را در راه هدف خود نثار کرد. از دشمنان اسلام تبری جست. زندگی او کانون مهرورزی به خدا و رسول خدا بود. از این رو خدیجه نیز چون آن بانوی قدسی اسوه است، اسوه صبر و بردباری، وفا، ایمان، ایثار و فداکاری؛ و نیز خدیجهعليها‌السلام چون مریم الگو و اسوه است.

اگر سیمای مریم در آیات قرآن می درخشد و دهها آیه او را می ستاید، همانند: «خداوند او را به طرز نیکویی پذیرفت و به طرز شایسته ای نهال وجود او را رویاند و کفالت او را به زکریا سپرد»(۱) .

و نیز فرمود: «او و فرزندش عیسی دو نشانه خداست»(۲) . هر زمان زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آن جا می دید، از او می پرسید: «ای مریم! این را از کجا آورده ای؟» می گفت: «این از سوی خداست»(۳). فرشتگان به او گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است»(۴) .

ای مریم! برای پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا آور و با رکوع کنندگان رکوع کن»(۵) . و...

و به پاس این همه عظمت قرآن او را الگوی پارسایی برای اهل ایمان قرار داده است(۶) .

فروغ و فروز ملکوتی از وجود مریم ساطع است. از این رو مریم الگو و اسوه است! خدیجهعليها‌السلام نیز چون مریم اسوه اهل ایمان است. پاک و مطهر است، تصدیق کننده کلمات خداست، سیده النساء و اولین زن مسلمان است. نخستین بانویی است که با پیامبر خدا نماز گزارد. او عالی ترین چهره نیایشگران است. وجود او تجلی گاه

______________________________

۱- ۱. آل عمران / ۳۷.

۲- ۲. همان / ۳۶.

۳- ۳. همان.

۴- ۴. همان، ۴۲.

۵- ۵. همان / ۴۳.

۶- ۶. تحریم / ۱۲.

خصال و مکارم آسیه و مریم است. به راستی او و فرزندش فاطمهعليها‌السلام دو نشانه فروزنده خداوند هستند. اگر عیسی در مهد سخن گفت، فاطمهعليها‌السلام در رحم مادر سخن گفت و غبار تنهایی و حرمان از لوح جان مادر پاک می کرد.

خدیجه اسوه پارسایان است و چون مشعلی فروزان فراروی امت اسلامی می درخشد.

حضرت زهرا عليها‌السلام پرفروغ ترین اسوه

در این آسمان نورانی فروزنده ترین چهره عرشی حضرت فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام است که مورد محبت خدا و رسولش قرار داشت. اگرچه آسیه و مریم اسوه و الگوی برای اهل ایمانند، ولی فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام سیده زنان عالم است. او والاترین چهره قدسی است که از افق مبین شخصیت زن تجلی کرده و طنین موج نورانی عظمتش بر آفاق آیاتی از قرآن می درخشد. در قرآن کریم آیات فراوانی در جلالت فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام وجود دارد که برخی با شأن نزول و تفسیر و برخی نیز با تأویل و تطبیق بر عظمت فاطمهعليها‌السلام دلالت می کنند و ده ها روایت نیز از پیامبر خدا و ائمه هدیعليهم‌السلام در پرتو این آیات مکانت آسمانی آن بانو را ارج می نهند(۱) .

فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام مشکات هدایت(۲) و کوکب درّی قرآن است(۳) .

آیات سوره دهر جلالش را می ستاید و به گفته آلوسی به پاسداشت مکانت آسمانی آن بانو در این مجموعه آیات نورانی که بیانگر نعمت های بهشتی خداست، سخن و ذکری از حورالعین در میان نیست(۴) .

آیه تطهیر(۵) وصف عصمت آن بانو و فرزندان معصومش بوده و آن بانو شاخسار

______________________________

۱- ۱. ر.ک: شواهد التنزیل؛ تأویل الآیات الطاهره؛ ذخائر العقبی و...

۲- ۲. المیزان، ج ۱۵، ص ۱۴۱.

۳- ۳. کشف الیقین، ص ۴۱۶.

۴- ۴. روح المعانی، آلوسی، ج ۲۹، ص ۱۵۷.

۵- ۵. احزاب / ۳۳.

شجره مبارکه طوباست(۱) . بحر موّاج عصمت و عفت(۲) و محبت به آن حضرت و خاندانش پاداش رسالت است(۳).

منهج آن حضرت صراط مستقیم قرآن(۴)، و چهره آسمانی آن بانو لیله القدر است. باری، فروغ آیات قرآن در وصف این حبیبه خدا و محبوبه پیامبر چشم افروز است و نیز تجلی انوار عظمت این مهر آسمانی بر افق گفتار پیامبر خدا دیدگان را مبهوت ساخته است. آن حضرت در توصیف چهره عرشی این بانو می گوید: «خداوند فاطمهعليها‌السلام را از نور خود آفرید. نور فاطمهعليها‌السلام قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شده است. پیش از آفرینش آدم، خداوند نور فاطمهعليها‌السلام را آفرید. این نور در ساق عرش خدا می درخشید. پس از آن که خداوند آدم را آفرید این جلوه عرشی را به او نمایاند. جبرئیل گفت: «فاطمهعليها‌السلام منصوره آسمان و فاطمهعليها‌السلام زمین است. او شیعیان خود را از آتش باز می دارد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در شب معراج، جبرئیل دستم را گرفت و مرا وارد بهشت ساخت. رطبی را تناول نمودم و از آن طعام بهشتی فاطمهعليها‌السلام به وجود آمد. پس فاطمهعليها‌السلام حوریه ای است در سیمای انسان؛ و هرگاه مشتاق بهشت شوم او را می بویم(۵) .

طعام فاطمهعليها‌السلام در عرش، تسبیح، تقدیس تهلیل و تحمید پروردگار بود(۶) .

در پرتو نور زهرا، حجاب های ظلمت از فرشتگان برطرف گردید و چون قندیلی فروزنده از گوشواره عرش آویخته بود و با آن آسمان ها و زمین های هفت گانه روشن شد. از این رو فاطمهعليها‌السلام «زهرا» نامیده شد(۷) .

خداوند چهار زن را برگزید. مریم، آسیه، خدیجه و فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام (۸) .

_____________________________

۱- ۱. شواهد التنزیل، حسکانی، ج ۱، ص ۳۱۱.

۲- ۲. درالمنثور، سیوطی، ج ۶، ص ۶۹۷.

۳- ۳. الکشّاف، زمخشری، ج ۴، ص ۲۲۰.

۴- ۴. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۴۲.

۵- ۵. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴.

۶- ۶. همان.

۷- ۷. همان، ص ۱۷.

۸- ۸. همان، ص ۱۹.

غضب فاطمهعليها‌السلام غضب خدا و خشنودی او خشنودی خداست(۱).

فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام پاره تن من است؛ کسی که او را شاد کند، مرا شاد کرده و هرکس او را آزار دهد، مرا آزرده است. و فاطمهعليها‌السلام عزیزترین افراد نزد من است(۲).

گویی نظاره می کنم فاطمهعليها‌السلام را در روز قیامت که بر مرکبی از نور سوار و هفتاد هزار فرشته از سمت راست او و هفتاد هزار فرشته از طرف چپ او و هفتاد هزار فرشته از پیش روی او، و هفتاد هزار فرشته از پشت سر، او را همراهی می کنند. و او زنان با ایمان امتم را به سوی بهشت رهبری می کند.

فاطمهعليها‌السلام نور دیدگان و ثمره قلب من است(۳).

چون در محراب عبادت می ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب خدا به او درود می فرستند و ندا می کنند او را، همان گونه که مریم را ندا کردند و می گویند: ای فاطمهعليها‌السلام ! خداوند تو را برگزید و پاک و پاکیزه ساخت و بر زنان جهان برتری بخشید(۴) .

فاطمهعليها‌السلام جان من است که در سینه ام جاری است؛ کسی که اور ا برنجاند، مرا رنجانده است و کسی که مرا برنجاند خداوند را رنجانده است(۵) .

بهشت در پرتو فروغ زهرا نورباران است(۶).

پدرت فدایت باد، پدر و مادرم فدایت باد(۷).

* آن زمان که قیامت فرا رسد منادی از عرش خدا ندا می دهد: «ای اهل محشر دیدگان فرو بندید تا فاطمهعليها‌السلام از صراط عبور کند. پس آنگاه فاطمهعليها‌السلام در حالی که هفتاد

_________________________________

۱- ۱. همان.

۲- ۲. همان، ص ۲۳.

۳- ۳. همان، ۲۴.

۴- ۴. همان.

۵- ۵. همان، ص ۵۴.

۶- ۶. کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج ۱، ص ۴۵۶.

۷- ۷. احقاق الحق،... ج ۱۰، ص ۱۸۵.

هزار حورالعین همراهی اش می کنند، به سرعت نور از صراط می گذرد(۱) .

یا فاطمهعليها‌السلام ! آیا راضی نیستی که سرور و بانوی زنان با ایمان باشی(۲) .

فرشته ای بر من فرود آمد که پیش از آن بر من نازل نشده بود و بشارتم داد بر این که: حسن و حسین آقای جوانان بهشت و فاطمهعليها‌السلام سرور زنان بهشت هستند(۳) .

کسی که حسن و حسین و علی و فاطمهعليها‌السلام را دوست دارد، مرا دوست داشته و کسی که با آنان دشمنی کند، با من دشمنی کرده است(۴).

فاطمهعليها‌السلام جانم بشارت باد تو را که «مهدی» از فرزندان تو می باشد(۵) .

من، علی، فاطمهعليها‌السلام ، حسن و حسینعليهم‌السلام در روز قیامت در خیمه ای در سایه سار عرش خداییم(۶) .

همانا فاطمهعليها‌السلام ، علی، حسن و حسینعليهم‌السلام در حضیره القدس در قبه ای سفید و تابان سکونت گزینند که سقف آن عرش الرحمن است(۷) .

فاطمهعليها‌السلام جان! با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم(۸) .

فاطمهعليها‌السلام در محشر برناقه ای از ناقه های بهشتی سوار است(۹).

* اولین کسانی که وارد بهشت می شوند من و علی و فاطمهعليها‌السلام و حسن و حسین هستیم(۱۰).

من فاطمهعليها‌السلام را به امر خداوند به ازدواج علیعليه‌السلام در آوردم(۱۱) .

و فاطمهعليها‌السلام پاره تن من است، کسی که او را به غضب آورد، مرا غضبناک ساخته است(۱۲) .

___________________________________

۱- ۱. مسند فاطمهعليها‌السلام الزهراء، ص ۹۲.

۲- ۲. همان، ۹۷.

۳- ۳. همان، ص ۹۸.

۴- ۴. همان، ص ۸۷.

۵- ۵. همان، ص ۹۰.

۶- ۶. همان، ص ۸۰.

۷- ۷. همان، ص ۷۸.

۸- ۸. همان، ص ۷۵.

۹- ۹. همان، ص ۷۳.

۱۰- ۱۰. همان، ص ۷۷.

۱۱- ۱۱. همان، ص ۶۹ _ ۶۳.

۱۲- ۱۲. همان، ص ۱۰۳.

دخترم فاطمهعليها‌السلام حوریه ای است در جمال انسان؛ او هرگز چون زنان عادت نمی شود و همانا خداوند او را فاطمهعليها‌السلام نامید، چون خداوند دوستان او را از آتش دور ساخته است(۱).

فاطمهعليها‌السلام دختر محمد است، او در این امت چون مریم در میان بنی اسرائیل است(۲) .

همانا فاطمهعليها‌السلام شاخه ای از شاخسار من است. مسرور می کند مرا آنچه او را مسرور می سازد و ناراحت می کند مرا آنچه او را ناراحت می کند(۳).

سرور زنان جهان چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمهعليها‌السلام ؛ فاطمهعليها‌السلام برترین آن چهار نفر است(۴) .

علی جان! درود بر تو ای پدر ریحانه ها (حسن و حسین)! تو را وصیت می کنم که مراقب ریحانه های من باشی. زود باشد که دو رکن تو می شکند و خداوند جانشین من (و کفایت کننده امور) است برای تو.

با رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علیعليه‌السلام فرمود: «این یکی از آن دو رکن است». پس از وفات فاطمهعليها‌السلام فرمود: «این رکن دومی است که پیامبر خدا فرموده است»(۵) .

از سیره پیامبر آن بود که هر زمان از سفر باز می گشت به مسجد وارد می شد و دو رکعت نماز می خواند. آنگاه به دیدار فاطمهعليها‌السلام می شتافت و پس از آن به خانه خود می رفت»(۶).

ام سلمه می گوید: «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام فرمود: شوهر و دو فرزندت را نزد من بیاور. چون همه جمع شدند، کساء بر آنان افکند. آنگاه دستان مبارک را بلند کرد و فرمود: «خدایا! اینان آل محمد هستند. پس درود و برکات خود را بر آنان جاری ساز، همان گونه که بر آل ابراهیم جاری ساختی. به درستی که تو پروردگار حمید و مجیدی.(۷) آنگاه این آیه را تلاوت کرد:

________________________________

۱- ۱. همان، ص ۱۰۷.

۲- ۲. همان، ص ۱۱۵.

۳- ۳. همان، ص ۱۲۱.

۴- ۴. همان، ص ۱۴۵.

۵- ۵. همان، ص ۱۸۱.

۶- ۶. همان، ص ۳۸.

۷- ۷. همان، ص ۱۷۴.

( اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (۱) )

پس فروغ معنویت حضرت زهراعليها‌السلام ملکوت را روشن ساخته است. چه اینکه او چون مریم و حتی برتر از اوست؛ پاک و پاکیزه و برگزیده خداست؛ در بستر پاک رشد نمود و فرزندان او چون عیسیعليه‌السلام نشانه های عظمت خداوند بزرگ می باشند. او مریم بود و این فاطمهعليها‌السلام که از درک حقیقت نورانی او عقول عاجزند. از نور خدا آفریده شد. او فاطمهعليها‌السلام زمین و منصوره آسمان است(۲) .

مریم برگزیده زنان عصر خود بود، ولی فاطمهعليها‌السلام برگزیده زنان جهان در همه عصرها و قرن هااست(۳) .

وجود او طوبای مبارک است که از درخت ریشه دار وجود پیامبر رویید و بر شاخسار آن گل های امامت شکوفا شد.

در پرتو خلقتش، لطیفه و راز آفرینش آشکار گشت. در عالی ترین آفاق تجلی کرد و پرتو افکند، او عصاره سرشت ها و طبیعت های پاک بود.

حقیقت کمال در وجود او ظاهر شد، جمال بدیع آفرینش بر آسمان وجودش بدرخشید، در تابش نزولی او سیمای حور ظاهر می گردد و در تجلی صعودی اش محور عقول شکل می گیردد.

در توصیفش پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «لَوْ کانَ الْحُسنُ شَخْصا لَکانت فاطمهعليها‌السلام ... اگر حسن جمال حق را اسوه ای است، هر آینه او فاطمهعليها‌السلام است؛ بلکه فاطمهعليها‌السلام از آن والاتر و برتر خواهد بود. همانا دخترم بهترین اهل زمین از نظر سرشت و شرف و کرامت است»(۴) .

او خورشید منظومه نور در پنج تن آل عباست، قطب گردونه وجود است و روح

_______________________________

۱- ۱. احزاب / ۳۳.

۲- ۲. فاطمهعليها‌السلام الزهراء، بهجه القلب المصطفی، ج ۱، ص ۱۳۷.

۳- ۳. مسند فاطمهعليها‌السلام الزهراء، سیوطی، ص ۵۴، (با اندکی تصرّف در الفاظ).

۴- ۴. فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸.

و قلب عالم امکان، و شکوه فردوس برین و بهشت از طلعت جمال آسمانی اوست.

او محبوب اولیا و دو چشمه آب حیات و حیاست. سیمای کریم او فروغ کرامت خداوند و مصحف نورانی او مخزن و معدن اسرار خداوند است.

در منزلت، روح جان پیامبر خدا و در برابری و هم شأنی، هم شأن آن کسی است که کفو و همتایی ندارد.

گوهر تابناک قدس و پاکی است که از معدن غیب آفرینش تجلی و فروغ میلادش واژه بلند «فضیلت» را تفسیر نمود و به حق او از افق آسمان عظمت و از مشرق پر فروغ ترین اسماء تجلی کرد.

ما در کلمات خداوند بوده و «خداگونه» حقیقت ذاتش بر ما مخفی و ناپیداست.

در افق و کرانه عظمت فروزان است. و خورشید ضیاء و درخشندگی خود را از او دارد. او منشأ نور عالم انوار است، سرآغاز طلوع خورشیدها و ماهاست. او کهربای جان ها و عقل هاست و کعبه عرفان وصل هاست(۱) .

زهرا کوثر خدا، جلوه جمال او و تفسیر جلال اوست. ادامه وجود ملکوتی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و همتای علیعليه‌السلام .

حصن محکم ولایت و آموزگار مکتب شهادت و معرفت است، تلاوت بیداری و بهار سرشار دل های آشناست.

زهرا معرف نهایت کمال زن، بالندگی و فرزانگی اوست و اوج عروج یک انسان، زلال غدیر در باغ سبز معرفت او جاری و غدیریان در دامان عصمتش به رویش رسیدند.

طنین موج عبادت در بیکرانه وجود دریایی او به صخره نخورد و هیچ اندیشه ای به فتح ستیغ قله عظمت او نائل نگشت.

کوتاه سخن آنکه: در ترسیم نیمرخی از چهره ملکوتی او باید گفت: «فاطمهعليها‌السلام الزهراء قطب الاولیاء و العرفاء و معراج الانبیاء والاوصیاء، صدرها خزانه الاسرار و وجودها ملتقی الانوار، فهی حلقه الوصل بین انوار النبوه و انوار الامامه»(۱) .

_____________________________

۱- ۱. برگرفته از اشعار بلند و عارفانه آیه الله محقق اصفهانی(ره).

اوست که چون در بهشت بر مقام خود جای می گیرد، آدم و پیامبران بعد از وی به زیارتش می شتابند و شکوه جلالش را تجلیل می کنند.

اوست که سرچشمه رحمت، منشأ رأفت و محبت و محور عصمت و آیت کمال و مشرق جمال الهی بود.

کدام قطره باران است که از ابر کوثرش نباریده و کدام پرتو نور است که از خورشید کرامتش نتابیده است.

زهراجان! زنان بزرگ و نامور تاریخ، اسوه های پارسایی و شرافت و آینه دار کمال تواند و معرفت حق و مهرورزی به مردم همان چیزی بود که جان تو از آن لبریز بود.

گرچه در ظاهر ز احمد زاده ای

در حقیقت «ام اب» افتاده ای

تو مادر پدری. به پاس مقام نبوت و مادر امامت هستی چون همکفو علی می باشی. فاطمهعليها‌السلام بانوی نمونه ای است که فروزنده ترین واژه ها و آموزه های انسانی عرفانی در مکتب او پدید آمد و باغ فضیلت و معنویت را آفرید. آن حضرت بهترین اسوه برای اهل ایمان و فروزنده ترین ستاره آسمان هدایت و بانویی معصومه و با کرامت است(۲) .

خطبه فدکیه و گفتار حضرتش منشور آفتاب و دانشنامه معارف اسلام است.

زینب کبری

اشاره

دختر فاطمهعليها‌السلام و علی، بانویی است که فروغ جلالتش در سخن امام سجادعليه‌السلام

_____________________________

۱- ۱. فاطمهعليها‌السلام الزهراء لیله القدر، سید عادل علوی، ص ۱۲.

۲- ۲. ر.ک: تنقیح المقال، ج ۳، باب فضل النساء، ص ۸۱.

چنین می درخشد: «عمه جان! بحمدالله تو دانشمند بدون استاد و خردمند بدون آموزگاری.»

درایت و ملکوت رفتارش آن بانو را به عقیله بنی هاشم «گوهر فروزنده خردورزی» در دودمان بنی هاشم مزین ساخت. او دارای علم لدنی و دانش ملکوتی بود. اگر چه گام هایش بر زمین بود، ولی دستان سبزش بر آسمان و ملکوت خدا می رسید. او به مقام «نائبه الحسین» مفتخر گردید و شریک نهضت آن امام بزرگوار بود و از وجودش فروغ عصمت ساطع گردید(۱) .

پدرش علیعليه‌السلام اعلم، احلم، اجود، اکرم، ازهد، اشجع، اعبد و اورع مردم بعد از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود. مادرش نیز فاطمهعليها‌السلام دختر پیامبر، «سیده النساء العالمین» است. جد بزرگوارش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و جده آن حضرت خدیجه کبری است؛ نخستین بانویی که به شرف اسلام مزین شد.

برادران حضرت زینب عليها‌السلام

برادران آن حضرت از فاطمهعليها‌السلام حسن و حسین سید جوانان بهشت و محسن که پیش از تولدش در داستان حریق باب به شهادت رسید(۲) .

و نیز محمد حنفیه که کنیه او ابوالقاسم بود و مدفن(۳) او طائف می باشد. عباس و عبدالله و جعفر و عثمانعليهم‌السلام که مادرشان فاطمهعليها‌السلام «ام البنین» بنت حزام بود و از زنان فاضل و عارف، فصیح، بلیغ، پارسا و پرهیزکار، زاهد و عابد بود، بعد از واقعه عاشورا عبدالله فرزند عباس را برداشته به بقیع می رفت. نهضت اشک آن بانو چنان بود که اشگ مروان بن حکم، دشمن سرسخت اهل بیتعليهم‌السلام را جاری می ساخت(۴) .

__________________________________

۱- ۱. تنقیح المقال، ج ۳، باب فضل النساء، ص ۷۹.

۲- ۲. الملل و النحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ج ۱، ص ۵۷.

۳- ۳. زینب الکبری، شیخ جعفر نقدی، صص ۱۰ - ۹.

۴- ۴. همان، ص ۱۱.

جلالت آن بانو چنان بود که زینب بعد از بازگشت از کربلا، این بانوی بزرگ را زیارت می کرد و در ایام عید به دیدار آن حضرت می شتافت.

از دیگر برادران آن بزرگوار، محمد الاوسط و مادرش امامه دختر ابی العاص و زینب بود(۱) .

و نیز عمر از دیگر برادران زینب است که مادرش ام حبیب بنت ربیعه بود.

همین طور یحیی و عون که بدون تردید مادر یحیی اسماء بنت عمیس؛ ولی نسبت به عون بعضی انکار کرده اند و گفته اند مادرش ام ولد بوده است(۲) .

و نیز از دیگر برادران آن حضرت می توان از ابوبکر و عبیدالله نام برد. عبیدالله در لشکر مصعب بن زبیر کشته شد و مادرش لیلا دختر مسعود بن خالد بود(۳) .

همین طور از دیگر برادران آن حضرت می توان از عمران نام برد. گفته شده که عمران در جنگ نهروان مجروح شد و سپس به شهادت رسید(۴) . شخصی به نام عبدالرحمان را نیز از برادران حضرت زینب شمرده اند(۵) . همین طور حضرت عباسعليه‌السلام ، عبدالله و جعفر و عثمان و عون همه از برادران حضرت زینب بودند که در محضر امام حسینعليه‌السلام در کربلا حاضر شدند و سرانجام در خدمت امام زمانشان به خون غلطیده و به شهادت رسیدند(۶) .

خواهران حضرت زینب عليها‌السلام

حضرت زینب خوهرانی داشت به نام های: زینب صغری، ام کلثوم و رقیه صغری

________________________________

۱- ۱. همان، ص ۱۳.

۲- ۲. همان، صص ۱۵ - ۱۴.

۳- ۳. همان، ص ۱۵.

۴- ۴. همان، ص ۱۶.

۵- ۵. همان.

۶- ۶. همان، صص ۱۵ - ۱۱.

که مادرشان حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام بود و در واقع خواهران تنی حضرت زینب محسوب می شدند.

در مورد رقیه صغری علامه طبرسی می نویسد: «این رقیه، همسر مسلم بن عقیل بود که سه پسر از آن به دنیا آمد. عبدالله، علی و محمد. عبدالله روز عاشورا در کنار امام حسینعليها‌السلام به شهادت رسید. جریان شهادت علی و محمد نیز معروف است»(۱) .

از دیگر خواهران حضرت زینب می توان از زینب صغری و خدیجه نام برد. نام مادرِ خدیجه محیاه دختر امری ءالقیس بود(۲) .

همین طور میمونه، امامه و فاطمهعليها‌السلام را از جمله خواهران حضرت زینبعليها‌السلام شمرده اند(۳) .

از میلاد تا وفات

فرخنده زاد روز مبارک حضرت زینب را پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری ذکر کرده اند(۴) .

در این روز بود که خانه گلین علیعليه‌السلام در پرتو جمال زینب روشن شد و فرشتگان به پای مولودی نور افشانی کردند که صلابت و شکوه نامش بعدها نام آوران تاریخ را به تعجب وا داشت.

در این روز زینب سومین فرزند فاطمهعليها‌السلام در مطلع النور بیت امامت تجلّی کرد. پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فرمان خداوند نام زینب را بر او نهاد(۵) و علیعليه‌السلام را به زینت وجود او بیاراست.

کنیه شریف حضرت زینب ام کلثوم و ام الحسن، و القاب شریفش عبارت است

_______________________________

۱- ۱. همان، ص ۱۳.

۲- ۲. همان، ص ۱۶.

۳- ۳. همان.

۴- ۴. برخی از مورخان پنجم جمادی الاولی سال ششم هجری را سال روز میلاد حضرت زینب نوشته اند؛ (زینب الکبری، ص ۱۸).

۵- ۵. بعضی نوشته اند: رسول خدا(ص) به یاد زینب دختر خویش نام این نوزاد را زینب گذاشت. (زینب قهرمان، احمد صادقی، ص ۱۴).

از: الصدیقه الصغری، عقیله، موثقه، عارفه، عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و عابده آل علیعليه‌السلام و بدون تردید فروغ عصمت از آن بانوی کرامت ساطع بود(۱) .

وفات آن بانوی الهی بنا به احتمالی چهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجری بود. آن بانوی گرانقدر علوی در هنگام اسارت ۵۵ ساله بود(۲) .

زینب در سایه سار تربیت الهی

گرچه حیات سیاسی _ انقلابی حضرت زینبعليها‌السلام زمانی رخ می دهد که سال هاست باب وحی مسدود شده و سیمای آن حضرت همانند: آسیه و مریم در پرتو آیات قرآن نمی درخشد؛ ولی به جرأت می توان گفت که آفاق کمالات آن حضرت مشرق النوری است که فروغ تربیت وحیانی از آن ساطع است. بدون تردید حیات مذهبی _ سیاسی آن بانو ترجمانی از آیات قرآن است و آن حضرت در پرتو آیات اعتقادی، معرفتی و معارفی قرآن نیکو درخشیده است. همانا آن بانو فروزنده ترین گوهری است که در زلال کوثر وحی و سنت پرورش یافت. چرا چنین نباشد؟ بانویی که در خانه نبوت دیده به جهان گشوده و در دامان امامت رشد یافته و از مادری چون فاطمهعليها‌السلام شیر نوشیده است. در محل فراز و فرود روح الامین پرورش یافته، و تربیت و رشد در کانون نور و در پرتو «خسمه آل عبا» از این دختر، بانویی نمونه پرورید که بعد از مادرش عالی ترین اسوه و مثال برای بانوان در طول تاریخ گردید. در شهر علم پیامبر و باب علوی آن، به فروغ دانش منور شد و بحق عالمه عارفه فاضله دهر گردید.بدون آن که از دانش بشری بهره جوید.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

_______________________________

۱- ۱. تنقیح المقال، ج ۳، باب فضل النساء، ص ۷۹.

۲- ۲.ر.ک: زینب الکبری، الشیخ جعفر نقدی، صص ۱۲۳ - ۱۱۹.