نشاط و شادی

نشاط و شادی 0%

نشاط و شادی نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

نشاط و شادی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حبیب الله فرحزاد
گروه: مشاهدات: 14502
دانلود: 2402

توضیحات:

نشاط و شادی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 248 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14502 / دانلود: 2402
اندازه اندازه اندازه
نشاط و شادی

نشاط و شادی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ادب عطسه

یکی از اموری که در فرهنگ های دیگر شاید اصلاً به چشم نیاید و اهمیتی برای آن تصور نشود، مسأله ادب عطسه کردن است. کسی که عطسه می کند، چه باید بکند و کسی که در حضور اوست، چگونه باید با این پدیده برخورد کند و ادب آن را ادا نماید. این یکی از همان امور جزیی است که اسلام برای آن آدابی ذکر کرده است که همه، انسان را به سوی خدا، یاد خدا، ذکر نعمت های الهی، بیان ارزش ها و حرکت به سمت و سوی کمال سوق می دهد. بسیار شگفت انگیز است وقتی می بینیم که در آداب همین عطسه ساده چقدر حکمت خوابیده است!

در روایات آمده است که کسی که عطسه می زند، بگوید: «اَلحَمدُ للهِ رَبِّ الْعالَمین و صَلَی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ وَ سَلَّمَ؛ سپاس خداوند، پروردگار عالمین را و درود بر محمد و آل او و سلام بر آنان».

و این خود شکری بر نعمت های خداوند است که یکی از آن ها نعمت سلامتی است. و نیز یادآوری نعمت هایی است که خداوند به او عنایت فرموده است.

همچنین فرموده اند: وقتی یکی از برادران دینی شما عطسه زد، به او بگویید: «یَرْحَمُکَ اللهُ؛ خداوند تو را مورد رحمت خویش قرار دهد!» پاسخی که عطسه زننده باید بگوید، این است: «یَغْفِرُ الله لَنا وَ لَکَ؛ خداوند ما و شما را مورد مغفرت خویش قرار دهد!»

اگر بیشتر عطسه زد که نشانه بیماری است، باید بگوید: «شَفاکَ الله؛ خداوند به تو شفا عنایت فرماید!» و به کسی که غمگین و اندوهناک است،

باید گفت: «فَرَّحَکَ اللهُ؛ خداوند تو را شادمان گرداند.»(۱)

ببینید در آداب یک عطسه چقدر مهر و محبت و همدلی و خیرخواهی نهفته است. رفتار ما وقتی صبغه و رنگ الهی داشته باشد و بر اساس مکتب اهل بیتعليهم‌السلام شکل بگیرد، هزاران خیر در آن پدیدار خواهد شد.

از هر فرصتی باید استفاده کرد و صفت خیرخواهی برای دیگران را نمایان و غم و اندوه دیگران را چاره ساخت، حتی با یک دعا و یک آرزو.

درخواست شادی

دلیل دیگری که اصالت را به شادی می دهد و آن را ارزشمند می شمارد، دعاهایی است که در آن از خداوند فرح و سرور و شادی می طلبیم. اگر شادی ارزشی نداشت، ائمهعليهم‌السلام به ما نمی آموختند که در دعاهایتان از خدا درخواست فرح و سرور کنید و بخواهید که غم و اندوهتان زدوده شود.

در سحرهای ماه مبارک رمضان در دعای ابوحمزه امام سجادعليه‌السلام چنین می خوانیم:

اللّهُمَّ فَرِّحْ قَلْبی وَاجْعَل لی مِنْ هَمّی وَ کَرْبی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً؛(۲) خداوند، دلم را شاد گردان و از هر غم و اندوه و پریشانی ام گشایش و رهایی بخش!

نمی گوییم غم و اندوه را زیاد کن، بلکه درخواست فرح و شادمانی و رفع غم و اندوه می کنیم.

خداوندا، دل غمگین ما را شاد گردان!

__________________________

۱- ۱. الفقه المنسوب للامام الرضاعليه‌السلام ، ص ۳۹۲؛ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۵۶.

۲- ۲. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۵۹۵؛ مفاتیح الجنان، ص ۳۵۳، دعای ابوحمزه ثمالی.

گفتار دوم: به سوی شادمانی(۲)

اشاره

( قُلْ بَفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعونَ ) (۱) بگو به فضل و رحمت خداست که مؤمنان باید شاد شوند و این از هر چه گرد می آورند بهتر است.

دعای فرشتگان

یکی از برکات صلوات این است که انسان مورد لطف و مغفرت خداوند قرار می گیرد و فرشتگان برای او دعا می کنند. از پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره این آیه سؤال کردند:

( اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبی یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً ) (۲) خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید.

پیامبر خدا فرمودند:

«هذا مِنَ الْعِلْمِ المَکنُونِ وَلَولا اَنَّکُمْ سَأَلْتُمونی عَنْهُ ما اَخْبَرْتُکُمْ بِهِ؛ این آیه علم مکنون و پوشیده از خلق است. اگر شما درباره آن نمی پرسیدید، من از آن به شما خبر نمی دادم و تفسیر آن را بیان

________________________

۱- ۱. سوره یونس، آیه ۵۸.

۲- ۲. سوره احزاب، آیه ۵۶.

نمی کردم.»

حقیقت این است که خداوند دو فرشته را مأمور کرده و همراه من اند که هرگاه از من نام برده شود و یادی بشود و کسی از امت من بر من صلوات بفرستد، آن دو فرشته برای او دعا می کنند و می گویند: «غَفَر اللهُ لَکَ؛ خداوند گناهانت را بیامرزد!» و خداوند و فرشتگان همه آمین می گویند. و اگر نامی از من برده شد و بر من صلوات نفرستد، آن دو فرشته نفرین می کنند و می گویند: «لاغَفَر اللهُ لَکَ؛ خداوند تو را نیامرزد!» و خداوند و سایر فرشتگان آمین می گویند.(۱)

یعنی خداوند دعای فرشتگان را اجابت می کند. بنابراین، اگر کسی می خواهد دعای خداوند و فرشتگان بالای سر او باشد، این ذکر شریف را فراموش نکند.

برترین حالات نفس

فرح و شادی یکی از اساسی ترین و برترین حالات نفسانی انسان و از جنود عقل است که انسان را در رسیدن به کمال یاری می کند. به خلاف غم و اندوه که از لشکریان جهل و موجب سقوط انسان و باز ماندن از کمال است.اساساً فرح و شادی از ویژگی های اولیای الهی و کسانی است که به بهشت دنیا و آخرت دست یافته اند. و غم و اندوه مربوط به افرادی است که سر از ضلالت و گمراهی در آورده و سرانجامشان دوزخ است.البته این غیر از غم های موردی است که در مصیبت ها یا در هجران ها و

_________________________

۱- ۱. مفتاح الفلاح، ص ۳۹؛ مرآه العقول، ج ۱۲، ص ۱۰۹؛ بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۷۹.

یا بر اثر گناهان در انسان پدیدار می شود. همچنین غیر از مواردی است که خداوند و اولیایش غم و اندوه را ستوده اند و آن را موجب رشد و کمال شمرده اند.

اندوه زدایی در بهشت

از چیزهایی که بر ارزشمندی فرح و شادی دلالت می کند، اوصاف اهل بهشت و جهنم است. بهشت میهمان خانه خداست. خداوند در آنجا از بندگانش پذیرایی می کند. جهنم هم زندان خداست. جای کفار و مشرکین و منافقان و گناهکارانی است که در برزخ پاک نشده اند. فرح و شادی مال اهل بهشت است و غم و اندوه برای جهنمی ها.

در جهنم شادی وجود ندارد. همه غم ها و غصه ها و ناراحتی ها و فشارهای روحی مال اهل جهنم است. کسانی که دلشان می خواهد غصه بخورند، در همین دنیا بخورند که در بهشت داغ غم و غصه بر دلشان می ماند. آنجا شادی و سرور محض است. این سخن بهشتیان است، هنگامی که وارد بهشت می شوند:

( اَلحَمدُ للهِ الَّذی اَذْهَبَ عَنَّا الحَزَنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شکورٌ الّذی اَحَلَّنا دارَ المُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فیها نَصَبٌ وَلا یَمَسُّنا فیها لُغُوبٌ ) (۱) سپاس خدایی را که اندوه را از ما بزدود! به راستی پروردگار ما آمرزنده و حق شناس است. همان خدایی که ما را به فضل خویش در سرای ابدی جای داد. در اینجا رنجی به ما نمی رسد و در اینجا درماندگی به ما دست نمی دهد.

_____________________________

۱- ۱. سوره فاطر، آیه ۳۴ و ۳۵.

در روایت آمده است که وقتی حضرت زهرا وارد بهشت می شوند می گویند:

( اَلحَمدُللهِ الَّذی اَذْهَبَ عَنَّا الحَزَنَ و اَقَرَّ بِعَینی ) (۱) خداوندی را سپاس که غم و اندوه را از ما زدود و چشم مرا روشن کرد.

در بهشت هیچ اندوهی نیست، نه اندوه دنیا و نه اندوه آخرت. اگر حزن و اندوه چیز خوبی بود، خداوند با آن از بهشتی ها پذیرایی می کرد. در بهشت همه سرور است. از این جهت به آن «دارالسرور؛ خانه شادمانی» می گویند و به جهنم «دارالحزن، خانه اندوه» می گویند.

چهره های شاداب بهشتیان

بهشت جای سرور و شادی است و بهشتیان همه شادمان و مسرورند.

( وجوهٌ یومَئذٍ ناضِرَهٌ اِلی رَبِّها ناظِرَهٌ ) ؛(۲) در آن روز چهره هایی شاداب اند و به پروردگار خود می نگرند.

طراوت و شادابی و نشاط در چهره بهشتی ها موجی می زند. بسیار خوشحال و سرحال اند. چون به خدا نظر می کنند. چشمی که نگاهش به خداوند و اولیای اوست، همیشه شاداب و با طراوت است.

نشاط و شادابی لازمه ایمان و ارتباط با خدا و اهل بیتعليهم‌السلام است. کسی که توجهش به خدا و اولیای او معطوف است، دلشاد و با طراوت است؛ چون در بهشت برینِ محبت و ولایت آنان به سر می برد.

خداوند یکی دیگر از فضائل بهشتیان را این گونه بیان می کند:

____________________________

۱- ۱. تفسیر فرات کوفی، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۲۵؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۳۴۳.

۲- ۲. سوره قیامت، آیه ۲۲ و ۲۳.

( فَوَقاهُمُ اللهُ شَرَّ ذلِکَ الیَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَهً و سُروراً ) (۱) پس خداوند آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابی و شادمانی به آنان ارزانی داشت.

نضره و شادابی در چهره هایشان نمایان است و دل هاشان آکنده از سرور و شادمانی است. این یکی از پذیرهایی هایی است که خداوند به بهشتیان القا می کند. انسان بهشتی سرشار از نشاط و شادی است. کسانی که همانند اهل بیتعليهم‌السلام خالصانه در راه خدا انفاق می کنند، این چنین پاداش می بینند.

سرور و شادمانی و نشاط در بهشت، یکی از بهترین نعمت های الهی است که باید از خداوند درخواست نمود. چنان که امیرالمؤمنینعليه‌السلام در دعای نماز وتر خویش همین مطلب را از خداوند درخواست می نمودند:

وَ لَقِّنی مِنْکَ نَضْرَهً وَ سُروراً؛(۲) خداوندا، نشاط و شادابی و سرور و شادمانی را از سوی خودت به ما ارزانی بدار!

در دعای شب یک شنبه نیز چنین می خوانیم:

وَاجْعَلْ لَنا فی لِقائِک نَضْرَهً و سُروراً؛(۳) خداوند، هنگام ملاقات و دیدار خودت شادابی و سرور به ما عنایت فرما!

چهره های شاد و چهره های اندوهگین

خداوند در جایی دیگر بهشتیان و جهنمیان را این گونه توصیف می کند:

_______________________________

۱- ۱. سوره انسان، آیه ۱۱.

۲- ۲. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۹۲؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۷۰.

۳- ۳. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۴۴۳؛ البلد الامین، ص ۱۰۵.

( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِ_رَهٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیها غَبَرَهٌتَرْهَقُها قَتَرَهٌ ) (۱) چهره هایی در آن روز گشاده و درخشان و خندان و شادان اند و صورت هایی در آن روز غبارآلوده است و تاریکی آن ها را پوشانده است.

روز قیامت دوستان اهل بیتعليهم‌السلام دارای چهره هایی درخشان و نورانی و شاداب و خندان اند، اما کفار و منافقین و دشمنان اهل بیتعليهم‌السلام غبار غم و اندوه چهره آنان را پوشانده است و بسیار تاریک اند و در فشار غم و غصه به سر می برند.

باز در ترسیم چهره بهشتیان می فرماید:

( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَهٌ لِسَعْیِها راضِیَهٌ ) (۲) در آن روز چهره هایی شاداب و از کوشش خود خشنودند.

نشاط، شادابی، گشاده رویی، همه از اوصاف و ویژگی های بهشتیان است. اهل بهشت اهل نشاط و شادابی اند. اخمو و بی نشاط نیستند. نه در دنیا و نه در آخرت.

مناظره دو پیامبر

دلیل دیگر بر اصالت و فضیلت فرح و شادی مهر تأیید خداوند بر آن است. حضرت عیسی و حضرت یحییعليهما‌السلام پسر خاله بودند. هر دو پیامبر بودند و در یک زمان زندگی می کردند. اما حضرت یحیی اهل حزن بود؛ حزنی که برای خدا و آخرت است. و حضرت عیسیعليه‌السلام بهجت و سرور داشت. برخی افراد با حزن به طرف خدا می روند و برخی با شوق و سرور

___________________________

۱- ۱. سوره عبس، آیه ۴۰ _ ۳۸.

۲- ۲. سوره غاشیه، آیه ۸ و ۹.

و بهجت. بر حضرت یحییعليه‌السلام خوف حاکم بود و بر حضرت عیسیعليه‌السلام رجاء و امید.

در روایت آمده است که این دو پیامبر با هم برخورد نمودند. حضرت یحیی دید عیسیعليه‌السلام مسرور و شادمان است. و خنده بر لب دارد. مناظره دو پیامبر شروع شد.

حضرت یحیی وقتی دید عیسیعليه‌السلام متبسم است، گفت: مگر از مکر و عذاب خدا در امانی و خیالت راحت است که این قدر متبسم و خوشحالی؟! چقدر به رحمت خدا امیدواری؟! مؤمن باید یک مقدار هم بترسد.

حضرت عیسی در پاسخ یحیی گفت: چقدر محزونی و گرفته ای! مگر از رحمت خدا مأیوس هستی که این قدر گریه می کنی؟

با یکدیگر بحثشان شد. یک نفر باید بین آن ها قضاوت کند. گفتند: صبر می کنیم تا به ما وحی شود و ببینیم خداوند چه می گوید.

خداوند هم به آن ها چنین وحی فرمود:

( اَحَبُّکُما اِلَیَّ الطَّلِقُ البَسّامُ اَحْسَنُکُما ظَنّاًبی ) (۱) محبوب ترین شما دو نفر در نزد من کسی است که چهره ای گشاده و لبی خندان دارد. و به من خوش گمان تر است.

بیم و امید

انسان اگر از عذاب خدا و آتش جهنم بترسد و به سوی خدا برود خوب است. اگر از شوق بهشت و امید به رحمت الهی هم به سوی خدا برود، آن هم خوب است. اما کدام بهتر است؟ البته امید به فضل و رحمت الهی.

__________________________

۱- ۱. شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۳۳۳؛ منهاج البراعه، ج ۶، ص ۹۴.

یک موقع شما به فرزند خود می گویید: اگر نان نخری، تو را تنبیه می کنم! یک مرتبه هم می گویی: اگر نان بخری، به تو جایزه می دهم. کدام بهتر است؟ البته دومی بهتر است. و گاهی هم بچه چون شما را دوست می دارد، فرمان شما را می برد که این از همه قشنگ تر است.

یحیی و عیسیعليهما‌السلام هر دو پیامبر خدا بودند، ولی شیوه حضرت عیسی زیباتر و دوست داشتنی تر است. کلاس حضرت عیسی بالاتر است.

انسان گاهی خودش و اعمالش را می بیند و نگران می شود، و گاهی لطف و رحمت خداوند را می بیند و شادمان و امیدوار می شود. اگر خدا را ببینیم، قشنگ تر است.

از ویژگی های اهل ایمان

رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روایتی برای ایمان کامل یکصد و سه خصلت بر می شمارند. یعنی انسان تا دارای این ویژگی ها نگردد، ایمانش کامل نشده است. از جمله ویژگی هایی که برای مؤمن کامل الایمان بر می شمارند این است:

هَشّاشاً بَشّاشاً؛(۱) یکی از ویژگی های اهل ایمان کامل این است که شاد و بانشاط و خوش و خرم است. و علیعليه‌السلام نیز در وصف مؤمن به همام فرمودند:

یا هَمّامُ المؤمِنُ بَعیدٌ کَسَلُهُ دائِمٌ نَشاطُهُ قریبٌ أَمَلُهُ حَیٌّ قَلْبُهُ؛(۲) ای همام، مؤمن از تنبلی به دور است؛ فعال و پرنشاط است؛ کم آرزو و زنده دل است.

__________________________

۱- ۱. التمحیص، ص ۷۴؛ بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۳۱۱.

۲- ۲. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۶؛ الحیاه، ج ۱، ص ۵۳۶.

اصلاً شاد بودن و شاد زیستن از نشانه های سلامت نفس است. و غم و اندوه و حزن از علائم بیماری است. کسانی که اندوهناک و افسرده و گرفته اند، باید خودشان را معالجه کنند. و این در غیر مواردی است که اندوه پسندیده و کمال بخش است. در این موارد حزن موافق طبیعت و همگام با کمال انسان است. مثل وقتی که انسان به خاطر گناهانش محزون باشد، یا در مصائب اولیای الهی غمگین باشد. حزن در این موارد نه تنها مذموم نیست، بلکه ممدوح شمرده شده است.

شاد بودن به فضل و رحمت خداوند

آیات قرآن فرح و شادی را به عنوان یک پدیده و حالت پسندیده و مثبت ارزیابی می کند و در موارد متعدد آن را خصلت و فضیلتی برای خوبان برشمرده است. خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید:

( قُلْ بَفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعونَ ) (۱) بگو به فضل و رحمت خداست که مؤمنان باید شاد شوند و این از هر چه گرد می آورند بهتر است.

یعنی اگر انسان فضل و رحمت خداوند را ببیند، باید شاد باشد.

در تفسیر این آیه از امام باقرعليه‌السلام چنین روایت شده است:

فَضْلُ اللهِ نُبُوَّهُ نَبیِّکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وِلایَهُ عَلِیِّ بن ابی طالب؛ فضل خداوند، نبوت پیامبر شماست و رحمتش ولایت علی بن ابی طالبعليه‌السلام است. و این بهتر از هر آن چیزی است که مخالفین جمع کنند، از اهل و مال

______________________________

۱- ۱. سوره یونس، آیه ۵۸.

و فرزند در دار دنیا.(۱)

یعنی شیعیان به نبوت پیامبر و ولایت علی بن ابی طالبعليه‌السلام باید شاد باشند. کسانی که خدا و پیامبر و ولایت امیرالمؤمنینعليه‌السلام را ندارند، باید زانوی غم در بغل بگیرند و غصه بخورند. از این رو امیرالمؤمنینعليه‌السلام یکی از اوصاف اهل تقوی را این چنین بر می شمارد:

یُبیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ وَ فَرِحاً بما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ؛(۲) شب را به پرهیز بگذراند و شادمانه به صبح آرد. از غفلتی که از آن پرهیزش داده اند بپرهیزد و به فضل و رحمتی که به او بخشیده اند شادمانی کند.

منبع فرح و شادی

کسانی که مولا و سرپرست الهی ندارند، باید به حال خودشان گریه کنند. اگر همه دنیا را هم جمع کنند، نمی توانند کمبود بی ولایتی را جبران کنند. این فرح و شادی که با ارتباط با خدا و پیامبر و اهل بیتش برای انسان پدید می آید، به فرموده خداوند، بهتر و لذت بخش تر از همه متاع دنیوی است.

کسی که خدا و پیامبر و ولایت اهل بیتعليهم‌السلام را دارد، نباید غمگین و اندوهناک باشد؛ چون به منبع فرح و شادی متصل است. نباید همچون آدم های بی صاحب غمگین باشیم. نباید خودمان را طوری نشان بدهیم که بگویند این ها از خدا و امامان راضی نیستند و

__________________________

۱- ۱. الامالی للصدوق، ص ۴۹۵؛ تفسیر الصافی، ج ۲، ص ۴۰۷؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۴۲۶.

۲- ۲. تحف العقول، ص ۱۶۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.

اهل بیتعليهم‌السلام به این ها نظر ندارند.

در حقیقت بازگشت غم و اندوه، به بدبینی به خدا و اهل بیتعليهم‌السلام است. کسی که غصه روزی را می خورد، در حقیقت سوء ظن به خدا دارد. خداوند کمِ بندگانش نمی گذارد. خدا می فرماید: به فضل و رحمت الهی شاد باشید. امر به شادی می کند.

به منزل یکی از بزرگان رفته بودم، دیدم تابلو بزرگی بالای سرش زده است که «ای دل غمین مباش که مولای ما علی است!» کسی که علی ندارد، باید از غصه دق کند.

در پرتو ولایت

اهل بیتعليهم‌السلام نمی گذارند دوستان و اهل ولایت آنها در آتش بروند. اگر کسانی هم باشند که وضعشان بد است و جهنمی هستند، نجاتشان می دهند. امام صادقعليه‌السلام در این باره فرمودند:

اَنْتُمْ فِی الجَنَّهِ تُحْبَرونَ وَ بَیْنَ اَطْباقِ النّارِ تُطْلَبونَ فَلا تُوجَدونَ وَ اللهِ لایَجْتَمِعُ فِی النّارِ مِنْکُمْ اثنانِ وَ لا وَاللهِ وَ لا واحدٌ؛(۱) شما در بهشت نعمت داده می شوید و در میان طبقه های آتش جست و جو می شوید، ولی پیدا نمی گردید. به خدا سوگند، دو نفر از شما در آتش جمع نمی شوید! نه، به خدا سوگند، حتی یک نفر از شما در آتش نخواهد بود!

البته کسانی که ولایت خلفای ناحق را پذیرفته اند، به جهنم می روند. الآن هم در جهنم هستند. محبت دشمنان اهل بیتعليهم‌السلام جهنم محض است.

____________________________

۱- ۱. مختصر البصائر، ص ۳۱۱؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۲۷.

بهشت حاضر

ولایت اهل بیتعليهم‌السلام یعنی بهشت حاضر. کسی که ولایت اهل بیت را دارد، در بهشت است. الآن هم در بهشت است. بعد از این هم در بهشت است. راوی می گوید:

در محضر مبارک امام صادقعليه‌السلام بودیم. شخصی در مجلس گفت: «اَسْأَل اللهَ الجَنَّهَ؛ از خداوند درخواست بهشت می کنم؟» امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «اَنْتُمْ فِی الجَنَّهِ فَاسْأَلوا اللهَ اَنْ لا یُخْرِجَکُمْ مِنها؛ شما در بهشت هستید، از خداوند بخواهید که شما را از آن بیرون نکند.» حاضران گفتند: «جُعِلْنا فِداکَ نَحنُ فِی الدُّنیا؛ ما به فدای شما شویم، ما الآن در دنیا هستیم.» حضرت فرمودند: «اَلَسْتُمْ تُقِرُّونَ بِاِمامَتِنا؛ مگر شما به امامت ما اعتراف ندارید؟!» گفتند: بله. فرمودند: «هذا مَعنی الجَنَّهِ الَّذی مَنْ اَقَرَّ بِهِ کانَ فِی الجَنَّهَ فَاسْألُوا اللهَ اَنْ لا یَسْلُبَکُمْ؛ این معنای بهشت است. کسی که به آن اعتقاد داشته باشد و به آن اعتراف کند، در بهشت است. بنابراین، از خدا بخواهید که آن را از شما نگیرد.»(۱)

معلوم می شود کسانی که این سؤال را کرده اند، یک مقدار بی معرفت بوده اند. در محضر امام زمان است. به چهره امام زمان خودش نگاه می کند، امامی که بهشت آفرین است، حقیقت بهشت و فوق بهشت است، اما به دنبال بهشت می گردد.

بهشت و بهشت آفرین

کسی که بهشت را ایجاد می کند، مهم تر از خود بهشت است.

___________________________

۱- ۱. المحاسن، ج ۱، ص ۱۶۱؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۰۲.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند:

فاعِلُ الخَیْرِ خَیْرٌ مِنْهُ و فاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ؛(۱) کسی که کار نیک انجام می دهد، خودش از آن کار بهتر است و انجام دهنده کار شر از آن کار بدتر است.

یعنی کسی که کار نیکی انجام می دهد، مسلم در ذات و صفاتش بیش از آن کار نیکی وجود دارد و کسی که کار بدی انجام می دهد، در ذات و صفاتش بیش آنچه انجام می دهد، بدی وجود دارد.

مؤمن بهشت می سازد و کافر جهنم. بهشتساز بهتر از بهشت است و جهنمساز بدتر از جهنم است. حاکمان جور از جهنم بدترند. یک گلوله آتش اند. آتش گیره و هیزم جهنم هستند. رفقای ناباب از جهنم بدترند؛ چون جهنم می سازند. باید از آن ها فرار کرد. و رفقای خوب بهشت می سازند و از بهشت برترند.

بی اعتنایی به بهشت

این ها در محضر امامعليه‌السلام بودند و به دنبال بهشت می گشتند و بهشت طلب می کردند. اما دوستان و ارادتمندان و گریه کنندگان بر مصائب امام حسینعليه‌السلام در روز قیامت به عکس این ها عمل می کنند. دور امام حسینعليه‌السلام حلقه زده اند و محو جمال آن حضرت اند. اعتنا و توجهی به بهشت و حور ندارند.به آن ها گفته می شود: وارد بهشت شوید، اما آنان نمی پذیرند، بلکه مجلس گفت و گو با امام حسینعليه‌السلام را بر بهشت ترجیح می دهند. حور العین

_________________________

۱- ۱. تحف العقول، ص ۵۷؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۲؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۱۷.

نزد آنان فرستاده می شوند و به آن ها می گویند: ما و این غلمان بهشتی مشتاق شماییم! ولی آنان برای آن سرور و کرامتی که در مجلس امام حسینعليه‌السلام می بینند، سر به سوی حورالعین بلند نمی کنند.(۱)

محضر بهشتی اهل بیتعليهم‌السلام

امام صادقعليه‌السلام برای کسانی که اطرافشان بودند و این معنای بلند را درک نمی کرد، به ناچار سخن خودشان را تأویل کردند و مطلب را تنزیل دادند و فرمودند: کسی که اعتقاد به ولایت ما دارد، در بهشت است. وگرنه محضر امام خود بهشت و برتر و بالاتر از بهشت است. کسی مرتبط و متصل به اهل بیتعليهم‌السلام است و اهل ولایت و محبت آنان است، در بهشت است و جای غم و اندوه و خوف و حزن نیست. آنجا فرح و سرور و شادی محض است.

بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرحوا؛(۲) به فضل و رحمت خداست که اهل ایمان باید شاد باشند.

و فضل و رحمت الهی جز محبت محمد و آل محمد و ولایت اهل بیتعليهم‌السلام نیست. آنان حقیقت بهشت اند و اتصال به این حقیقت، یعنی بهشت و سرور و شادمانی. «ای دل غمین مباش که مولای ما علی است!»

کسی که امام زمان و اهل بیتعليهم‌السلام ولی او هستند، باید شاد باشد. و این برتر و بهتر از همه دنیا و لذائذ دنیوی است. آنچه دنیایی است، نمی تواند سرور و شادی حقیقی را به انسان عرضه کند.

________________________

۱- ۱. کامل الزیارات، ص ۸۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۰۷.

۲- ۲. سوره یونس، آیه ۵۸.

در عالم محبت و یگانگی

کسی که اخم می کند، یا از قضا و قدر خدا ناراحت است، یا از چیزهایی که خدا به او داده، یا نداده است پکر است. چرا باید پکر باشد؟ از چیزهایی که خداوند به او عنایت فرموده است، باید خوشحال باشد.

( قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَلْیَفْرحُوا ) ؛(۱) به فضل و رحمت خداوند است که اهل ایمان باید شاد شوند.

امام های ما مظهر فضل و رحمت الهی هستند، باید به آن ها، به ولایت و ارتباط با آن ها شادمان بود. اصحاب امام حسینعليه‌السلام چقدر شاد و بانشاط بودند. با یکدیگر شوخی می کردند. امیرالمؤمنینعليه‌السلام گاهی با سلمان شوخی می کردند، پیامبر خدا با امیرالمؤمنینعليه‌السلام و اصحاب شوخی می کردند. اصحاب هم با پیامبر شوخی می کردند. عالم محبت و یگانگی، نشاط و شادابی می آورد.

قدر نعمت های الهی

کسانی که با دستگاه خداوند و اهل بیتعليهم‌السلام ارتباط و آشنایی دارند و نعمت های خداوند را قدر می دانند، به آنچه خداوند به آنان عنایت فرموده است، شادمان اند.

ما چنین خدایی داریم. چرا شادمان نباشیم؟! خدایی که «ارحم الرحمین؛ مهربان ترین مهربانان» است، خدایی که «اجود الاجودین؛ بخشنده ترین بخشنده ها» است، خدایی که «اکرم الاکریم؛ کریم ترین کریم ها» است، خدایی

_________________________

۱- ۱. سوره یونس، آیه ۵۸.

که «غفار الذُّنوب؛ بخشنده گناهان» است، خدایی که «ستار العیوب؛ پوشاننده عیب ها» است، خدایی که «ملجأ الهاربین؛ پناه گریزندگان» است. آیا این با وجود این خدا، نباید شاداب و بانشاط باشیم؟!

وقتی انسان چنین خدایی دارد، چرا شاد نباشد! با وجود پیامبری که «رحمه للعالمین؛ رحمت برای همه جهانیان» است، چرا شاد نباشیم. این است که خداوند فرموده است:

اَلا اِنَّ اَوْلیاءَ اللهِ لاخَوْفٌ عَلَیْهِم وَلا هُمْ یَحْزنونَ؛(۱) آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند.

اندوه در دوستان خدا راه ندارد. جز نشاط و شادی و خرمی در وجودشان چیزی نمی یابی. چون با سرچشمه همه خوبی ها ارتباط و اتصال دارند، نه اندوهی دارند و نه خوف و ترسی.

غم و شادی اهل دنیا

ارتباط با اهل بیتعليهم‌السلام و حضور در مجالس آنان نیز شادی بخش است. شما دعای کمیل می خوانی، گریه می کنی، ولی بعد از آن احساس سبکی و فرح و شادی می کنید. حاج آقای دولابی می فرمودند: اهل دنیا غمشان غم است و شادی آن ها هم غم است. یعنی غم و اندوه در آن نهفته است. کسانی که به دنبال پول و مقام و شهرت اند، به دنبال دنیای صرف اند، شادی شان غم است، چون شادی آن ها اساس ندارد و پایدار نیست، بلکه همیشه در معرض آفت و تمام شدن است.اگر پول گیر بیاورد، غصه می خورد که چرا کم است. اگر به مقامی دست

_________________________

۱- ۱. سوره یونس، آیه ۶۲.

پیدا می کند، نگران است که به آن آفت نخورد و آن را از دست ندهد.

یکی از اساتید می گفت: در نجف اشرف در کنار حرم امیرالمؤمنینعليه‌السلام درس می خواندیم و خوش بودیم. در کنار قبر آن حضرت شادی و سرور خوابیده است. حرم حضرت امیرعليه‌السلام همه سرور و بهجت است.

یک روز یک تاجر ایرانی به دیدن ما آمد. ما هم غذای بسیار ساده ای داشتیم. به من گفت: حاج آقا، من به حال شما غبطه می خورم. شما در اینجا یک زندگی دارید و با غذای بسیار ساده گذران می کنید، ولی خوش و خرم هستید و من با این که پول و ثروت فراوان دارم و همه امکانات رفاهی در اختیار من است، بدبختم. یک نمونه آن این است که من در تهران تجارت مفصلی دارم.

یک روز شخصی به من زنگ زد که صد تن پنبه دارم، شما نمی خواهید؟ گفتم: صد تن خیلی زیاد است. ده تن آن را می خواهم. با یک تلفن ده تن پنبه خریدم. بعد از چند روز قیمت پنبه دو برابر شد. از این اتفاق شب خوابم نبرد و تا صبح قدم می زدم. می گفتم: چرا نود تن بقیه را نخریدم؟!

نمی گوید در ده تن چقدر سود کرده است. اصلاً اعتنا و توجهی به آن ندارد. دنبال بقیه آن است. می گوید: چرا بیشتر از این پول گیرم نیامده است.

غم اهل دنیا غم است، شادیشان هم غم است. اگر سود کرده است، باز به سرش می زند که چرا بیشتر سود نکرده است. ظاهرشان فریبنده است. در باطنِ کارشان که فرو روی، می دانی چه غم های سنگینی سرِ دلشان هست.