امام صادقعليهالسلام
فرمود: ای امیرالمؤمنین، همانا حضرت سلیمانعليهالسلام
مشمول عطای ویژه خداوند قرار گرفت پس شکرگزاری کرد؛ و حضرت ایّوب گرفتار بلا شد پس صبر نمود؛ و حضرت یوسفعليهالسلام
مورد ظلم قرار گرفت پس (برادرانش را) بخشید. تو هم از این گروه هستی.
چون منصور سخنان امام را شنید به او گفت: بیا به سوی من ای ابا عبداللّه، این اتهامات از تو مبرّی است. خداوند به تو از طرف خویشان بهترین جزایی که شخص از جانب خویشان خود می گیرد عنایت فرماید. سپس دستش را دراز کرد و امام را روی فرش و جایگاه خاصّ خود نشاند. پس دستور داد عِطر بیاورند. عطر گرانبهایی را آماده کرده و آوردند و با آن عطر محاسن امام را با دستش معطّر نمود به حدّی که قطرات عطر از محاسن امام به زمین می چکید. سپس گفت: برخیز که در حفظ و حراستِ خداوند قرار داری. بعد به ربیع دستور داد که لباس و جایزه ابا عبداللّه را به او بده و او را رها کن در حفظ و حمایت ویژه خدا. امام هم به این صورت از منصور جدا شد.
ربیع می گوید: من به نزد امام صادقعليهالسلام
رفتم و به آن حضرت گفتم: من قبل از شما دیدم چیزی را که شما ندیدی، و بعد از آمدن شما دیدم چیزی را که تاکنون ندیده ام. وقتی وارد به مجلس منصور شدی چه ذکری گفتی؟
امام فرمود: گفتم: «خدایا با آن دیده و چشم خود که هرگز نمی خوابد مرا نگهدار، و مرا در سایه رکنِ استوار و خِلَل ناپذیرت قرار بده، و مرا ببخش با آن قدرتی که داری، و من از بین نمی روم تا تو امید من هستی. خداوندا، تو بزرگ تر و با اهمیت تر از آن هستی که من از آن می ترسم و وحشت دارم. خدایا، من به واسطه تو دفع می کنم قتلی که او در حقّ من می خواهد انجام دهد؛ و از شرّ او به تو پناه می برم». پس خدا هم انجام داد در حقّ من آن چه را دیدی.
جریان ملاقات امام صادقعليهالسلام
با منصور با کلمات گوناگون و تعابیر متعدّد روایت شده است. اگر خواستی می توانی به کتاب کافی، ج۲، ص۵۶۲، حدیث۲۲ و به کتاب امالی شیخ صدوق، مجلس هشتاد و نهم، ح۱۰، ص۷۰۹، رقم ۹۷۸ مراجعه کنی.
و منها:
وصیه الإمام الصادق
عليهالسلام
لولده الإمام الکاظم
عليهالسلام
قال الإربلی: «و عن بعض أصحاب جعفرعليهالسلام
قال: دخلت علیه و موسیعليهالسلام
بین یدیه و هو یُوصیه بهذه الوصیه. فکان ممّا حفظتُ منها أن قال:
یا بنیّ، أقبِل وصیتی و احفظ مقالتی؛ فإنّک إن حفظتها تَعِش سعیدا و تَمُتْ حمیدا.
یا بنیّ، من قنع بما قُسم له استغنی، و من مَدَّ عینه إلی ما فی ید غیره مات فقیرا، و من لم یَرضَ بما قسم اللّه له اتّهم اللّه فی قضائه، و من استصغر زلّه غیره استعظم زلّه نفسه، و من استصغر زلّه نفسه استعظم زلّه غیره.
یا بنیّ، من کشف حجاب غیره انکشفت عورات بیته، و من سلّ سیفَ البغی قُتل به، و من احتفر لأخیه بئرا سقط فیها، و من داخل السفهاءَ حُقّر، و من خالط العلماء وُقِّر، و من دخل مَداخل السوء اُتُّهِم.
یا بنیّ، إیّاک أن تُزرِیَ بالرجال فیُزری بک، و إیّاک و الدخولَ فیما لا یعنیک فتذلُّ لذلک.
یا بنیّ، قل الحقّ لک و علیک تُستشار من بین أقرانک.
یا بنیّ، کن لِکتاب اللّه تالیا و للإسلام فاشیا و بالمعروف آمرا و عن المنکر ناهیا و لمن قطعک واصلاً و لمن سکت عنک مبتدئا و لمن سألک معطیا.
و إیّاک و النمیمهَ، فإنّها تزرع الشّحْناءَ فی قلوب الرجال، و إیّاک و التّعّرضَ لعیوب الناس. فمنزله المتعرّض لعیوب الناس کمنزله الهدف.
امر دوم: وصیّتِ امام صادقعليهالسلام
به فرزندش امام کاظمعليهالسلام
عالم جلیل القدر علیّ بن عیسی اِربلی (رحمهالله
علیه) از یکی از اصحاب امام صادقعليهالسلام
نقل می کند که وی می گوید: بر امام صادقعليهالسلام
در حالی وارد شدم که فرزندش امام موسی بن جعفرعليهالسلام
در نزد آن حضرت بود و امام به وی وصیت می نمود آن چه من از وصیّت های امام صادق در نظرم مانده این است که فرمود:
ای فرزندم، وصیّت مرا بپذیر و گفتارم را در نظرت بسپار که اگر آن چه را می گویم حفظ کنی و عمل نمایی، سعادتمند زندگی خواهی کرد و مورد ستایش خواهی مُرد.
ای فرزندم، کسی که قانع باشد به آن چه برای او تقسیم شده است بی نیاز خواهد شد؛ و کسی با چشمانش به آن چه در دست دیگران است نگاه طمعکارانه داشته باشد، نیازمند خواهد مُرد، و کسی که راضی به آن چه خدا برای او تقسیم نموده است نباشد، به خداوند در قضایش تهمت زده است؛ و کسی که لغزش دیگران را کوچک بشمارد، در واقع لغزش های خودش را بزرگ شمرده است؛ و کسی که لغزش دیگران را بزرگ بشمارد، لغزش خودش را کوچک شمرده است.
ای فرزندم، کسی که رازِ دیگران را فاش کند خداوند اسرار و عیب های خانوادگیش را فاش می سازد؛ و کسی که شمشیر ستم علیه کسی بکشد با همان شمشیر کشته خواهد شد؛ و کسی که چاهی را برای برادرش بکند خودش در آن چاه می افتد؛ و کسی که با نادانان همنشینی داشته باشد حقیر و کوچک شمرده می شود؛ و کسی که با دانشمندان رفت و آمد داشته باشد مورد احترام قرار می گیرد؛ و کسی که به جایگاه و مجالس بد وارد شود مورد اتّهام قرار می گیرد.
ای فرزندم، بپرهیز از اینکه بزرگان را سرزنش کنی که در این صورت خودت مورد سرزنش و ملامت واقع خواهی شد؛ و بپرهیز از دخالت در اموری که فایده ای به حال تو ندارد که به خاطر آن خوار و ذلیل خواهی شد.
ای فرزندم، حق را بگو چه به سود تو باشد و چه به زیان تو؛ و بر تو باد که با آنان که همانند تو هستند مشورت کنی.
ای فرزندم، کتاب خدا را تلاوت کن و دین اسلام را آشکارنما و مردم را به کارهای نیک یا بنیّ، إذا طلبت الجود فعلیک بمعدِنه، فإنّ للجود معادنُ و للمعادن أصولاً و للأصول فروعا و للفروع ثمرا و لا یطیب ثمر إلّا بفرع و لا فرعٌ إلّا بأصل و لا أصل ثابتٌ إلّا بمعدِنٍ طیّب.
یا بنیّ، إذا زُرتَ فزُر الأخیار و لا تزُر الفجّارَ، فإنّهم صخره لا یتفجّر ماؤها و شجره لا یَخْضرُّ ورقُها، و أرض لا یظهر عُشبُها.
قال علی بن موسیعليهالسلام
: فما ترک أبی هذه الوصیه إلی أن تُوُفِّیَ».
وصیه رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
إلی أمیرالمؤمنینعليهالسلام
و منها: اُوصیک بما وصّی به رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالبعليهالسلام
المرویّ فی الفقیه.
وصیه أمیر المؤمنین لولده الإمام الحسنعليهالسلام
و منها:
اُوصیک بما وصّی بها أمیرالمؤمنینعليهالسلام
ولده الإمام الحسنعليهالسلام
المنقول فی الکتاب الواحد و الثلاثین من نهج البلاغه، فراجِعْها.
وصیه أمیرالمؤمنینعليهالسلام
لولده محمد بن الحنفیه
و منها: أوصیک بما وصّی به أمیرالمؤمنینعليهالسلام
ولده محمّد ابن الحنفیه المرویّ فی الفقیه أیضا.
وصیه اخری لرسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
إلی أمیرالمؤمنینعليهالسلام
و منها: وصیه رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم
لأمیرالمؤمنینعليهالسلام
المرویّ فی صحیحه معاویه بن عمار قال: سمعت أبا عبداللّهعليهالسلام
یقول: کان فی وصیه النبیصلىاللهعليهوآلهوسلم
لعلیٍّ أن قال: یا علی، اُوصیک فی نفسک بخصال فاحفظْها عنّی. ثم قال: اللهم أعِنْه.
__________________________