خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من

خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من0%

خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من نویسنده:
گروه: سایر کتابها

خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 22846
دانلود: 3240

توضیحات:

خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 151 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 22846 / دانلود: 3240
اندازه اندازه اندازه
خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من

خاطرات زندگی یاسرگذشت تلخ وشیرین من

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

به سوی پابوسی امام رضاعليه‌السلام

سه روز پس از وارد شدن از زیارت کربلا به قم با حاجی خانم دو نفری باتور مشهد مقدس، برای زیارت امام رضاعليه‌السلام با قطار حرکت نمودیم و در خیابان امام رضا در هتل «نعیم» مستقر شدیم. دو روز در مشهد بودیم و روز سوم باز با قطار به قم رهسپار شدیم

عمل باز قلب

و پس از ورود به قم روز دوم به اخبار ساعت دو، تلویزیون گوش می کردم یکوقت احساس کردم قفسه سینه ام می سوزد به بچه ها گفتم مرا به بیمارستان ولیعصر قم ببرید وقتی که رسیدیم مرا در سی سی یو بستری وزیر مراقبت شدید قرار دادند!!.

پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند: حمله قلبی و سکته کوچک برایتان پیش آمده و رد شده است، بعد از چهار روز به بخش انتقال دادند و توسط آقای دکتر رضا صابری همدانی «آنژیوگرافی» کردند و گفتند: سه رگ قلبت تمام گرفته شده است و با بالون هم باز شدنی نیست، باید عمل قلب باز شوی که من قبول نکردم و سی دی آنژیوگرافی را گرفته و به تهران رفتم و در بیمارستان قلب و عروق شهید رجائی چهار روز بستری شدم آنها نیز گفتند: کمیسیون پزشکی تشکیل دادیم باید عمل شوی!!.

از آنجا نیز مرخصی گرفتم تا در بیرون بررسی نمایم زیرا مسئله عمل قلب ساده نبود و به ساختمان پزشکان بیمارستان «دی» تهران رفتم و پس از مراجعه به دونفر دکتر فوق تخصص قلب آنها هم تأیید کردند که باید عمل شوی و در نهایت در همان ساختمان به آقای دکتر یوسف نیا جرّاح قلب مراجعه نمودم و شب ساعت ده در همان بیمارستان «دی» بستری نمودند و صبح روز ۲۹/ ۳/ ۱۳۸۷ ساعت شش مرا به اطاق عمل بردند و پس از چهار ساعت و نیم خواباندن قلب و ریه و هشت ساعت بیهوشی و برداشتن رگهااز دو پایم، چهار رگ قلبم را پیوند زدند و به سی سی یو منتقل و سه روز در آنجا و سه روز دربخش با صورت حساب هیجده میلیون تومان و باتخفیف سه میلیون، پانزده میلیون اخذ و مرا مرخص نمودند.

اول یک هفته در خانه دخترم امینه خانم در شهر قدس (قلعه حسنخان) بستری و هفته دوم را در خانه پسرم حسین استراحت و روز ۱۱/ ۳/ ۱۳۸۷ به مطب دکتر در ساختمان پزشکان مراجعه و بخیه های زخمها را برداشتند و فردای آن روز به قم حرکت و در خانه بستری شدم و دوران نقاهت را می گذرانم.

روز ۲/ ۶/ ۱۳۸۷ برای چکاب و بازدید مجدد به مطب دکتر یوسف نیا به تهران رفتم و پس از «اکو» برداری متخصص قلب خانم دکتر فریده روشن علی و دیدار با دکتر جرّاح، روز

۴/ ۶/ ۸۷ بعد از ظهر با طاهر به قم برگشتیم.

البته در دوران سپری کردن این روزها کارهای مسجد باب الحوائج در سرعین را تلفنی ردیف و انجام می دهم به طوری که زیر سازی آن با مبلغ ۳۱ میلیون تومان به پایان رسید و متعاقباً روز چهارشنبه ۶/ ۶/ ۸۷ بتن ریزی فونداسیون را به متراژ تقریباً ۵۰۰ متر مکعب آغاز خواهند نمود.

ازدواج فرزندانم آقا طاهر و حسن آقا و فاطمه خانم

در تاریخ ۱۸ ماه ذی الحجه الحرام ۱۴۲۸ هجری قمری روز عید غدیر

پسرکوچکم آقا طاهر با شبنم خانم ارجمند دختر آقای حاج احمد آقا ارجمند با مهریه یک جلد کلام الله مجید و ۱۴ سکه بهار آزادی بنام چهارده معصومعليهم‌السلام جشن عقد خوانی با حضور تمام بچه ها و دامادها و روز ۱۹/ ۲/ ۸۷ عروسی رسمی در تالار خاطره قم اول ۴۵ متری صدوقی به پایان رسید مبارک است انشاءاللّه

در تاریخ ۲۹/ ۳/ ۸۷ روز تولد حضرت زینب کبراعليها‌السلام من در روی تخت بیمارستان دی تهران بودم که با اصرار خودم عقد خوانی حسن آقا در خانه پدر خانمش آقای سید محمد علوی در سالاریه قم مانند مهریه شبنم خانم، انجام گرفت و در تاریخ ۲۱/ ۵/ ۱۳۸۷ برابر با ۹ شعبان المعظم ۱۴۲۹ درتالار خاطره قم جشن عروسی برپا و به پایان رسید مبارک است انشاءاللّه.

در تاریخ ۲۷ رجب المرجب ۱۴۲۹ برابر با ۱۰/ ۵/ ۸۷ یعنی روز بعثت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عقد خوانی دخترم فاطمه خانم با آقای محمدحسین علوی برادر خانم حسن آقا با مهریه یک جلد کلام اللّه مجید و ۱۱۴ سکه بهار آزادی به تعداد سوره های مبارکه قرآن کریم، انجام گرفت مبارک است انشاءاللّه.

اجرای فونداسیون مسجد باب الحوائجعليه‌السلام

روز چهارشنبه ۶/ ۶/ ۱۳۸۷ شمسی برابر با ۲۵ شعبان المعظم ۱۴۲۹ قمری بتن ریزی فونداسیون مسجد به وسیله ماشین های بتن ریز آغاز گردید و در روز پنجشنبه تعدادی از بزرگان شهر از قبیل آقایان امام جمعه و بخشدار و شهردار و معتمدین محل مانند حاج عبدالعظیم جودی و حاج احد حسینی حاج سهراب موسی زاده و حاج خلیل وطنپور و حاج بابا عبداللهی و مهندس انورایمانی مهندس ناظر مسجد وو را، وسیله آقای حاج فیضعلی شکفته دل، با دستور اینجانب از قم،

به محل مسجد دعوت و با ذبح قربانی و فیلمبرداری از وضع موجود مسجد، به اجرای عملیات فونداسیون ادامه دادند.

زیرسازی فونداسیون ۳۲ میلیون تومان هزینه برداشت و به فونداسیون که تقریباً ۵۰۰ متر مکعب است مبلغ تومان طبق فاکتور هزینه گردید.

ناگفته نماند چون حضور من به علت عمل باز قلب امکان پذیر نبود لذا عده ای را مأمور کارهای مسجد نمودم مخصوصاً آقای شکفته دل که واقعاً جانانه کار می کند و تمامی کارهای مسجد را ازقبیل تأمین مصالح وفراهم نمودن مجریان آن وکارهای اداری و وصول چکهای مردم و دریافت و پرداخت مربوط به مسجد و کارهای فراوان دیگر را، به عهده گرفته و اجرا می نماید خداوند خود و وسیله صاحب مسجد اورا به تمام آرزوهایش برساند و اجر جمیل عنایت فرماید انشاءاللّه در تاریخ ۲۱/ ۷/ ۱۳۸۷ روز شنبه ساعت ده و نیم با هواپیما به اردبیل و از آنجا با ماشین آقای نادر آقا عسکری، به سرعین رفتم تا به کارهای مسجد سرکشی نمایم، ده روز توقف نمودم و زن ومرد هرکس مرا دید، اظهار محبت نموده و می گفتند: در طول ماه مبارک رمضان برای شفای شما، ختم گرفته و دعا نموده ایم مخصوصاً در دهات اطراف در مساجد و تکایا مجلس ختم و توسل گرفته و شفای عاجل مرا از خداوند خواسته اند که از همه آنها تشکر می نمایم.

در مدت این ده روز خیلی از کارها را انجام دادم، از قبیل وصول چکهای معوقه و تأمین وسایل بنّائی مسجد و پرداخت دستمزد به معمار و آلماتور بند و غیره.

کارهای دیوارکشی مسجد تقریباً تا زیر سقف به ارتفاع شش متر و بیست سانتیمتر رسیده است و در روز سه شنبه ساعت ۱۲ ظهر به سوی تهران پرواز و ساعت یک از هواپیما پیاده شده از فرودگاه با پژوی دربست به قم حرکت و ساعت سه ونیم به خانه رسیدم خدا را شکر.

تشرّف فرزند عزیزم آقای دکتر حاج حسن به زیارت مکه مکرّمه

در تاریخ ۷/ ۹/ ۱۳۸۷ شمسی روز پنجشنبه ساعت ۶ صبح، فرزندم حاج حسن آقا به زیارت بیت اللَّه الحرام و قبر شریف رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه بقیععليهم‌السلام و سایر اماکن مقدسه از فرودگاه مهر آباد تهران به سوی جده پرواز نمود انشاء اللَّه ۲۹ ذی الحجه الحرام ۱۴۲۹ قمری از مدینه منوره به تهران پرواز خواهند نمود.

ایشان پس از گذراندن موفقیت آمیز مناسک حج و اعمال واجب مکه معظمه روز جمعه ذیحجه ۱۴۲۹ به مدینه منوره وزیارت ائمه مظلوم بقیععليهم‌السلام مشرف و در روز جمعه ۲۷ ذیحجه ساعت ۵۰/ ۴ محلی و ۵۰/ ۵ ایران به سوی وطن پرواز و در ساعت ۱۵/ ۸ در فرودگاه مهر آباد به زمین نشسته و پس از انجان تشریفات گمرکی ساعت ۵۰/ ۱۱ شب وارد قم و مورد استقبال پدر و مادر و خواهرها و دامادها و برادرها قرار گرفتند و خدارا شکر که در منزل خود مستقر گشتند.

رفتن به سرعین

در روز دوم محرم همراه دامادم آقای عسکری که با معیت وحیده و نرگس برای دیدن حاج حسن آقاآمده بوند، به اردبیل و روز ۵ محرم ۱۴۳۰ به سرعین رفتم تا حساب های معما ران را تصفیه نمایم و شب هشتم در مسجد امام زمانعليه‌السلام برای مسجد باب الحوائج صورت نوشتیم که بالغ بر دو میلیون شد و شب تاسوعا هم در مسجد جامع سرعین صورت نوشتیم تقریباً ۱۸ میلیون تومان نقد و چک شدکه آهن های مسجد را نقداً به مبلغ هفت میلیون و پانصد و چهل هزار تومان

۷۵۴۳۰۰۰ تومان خریداری نمودم و به علت برف و یخ بندان مسیر مسجد، در کنار هتل چالدران ریختیم که انشاءاللَّه در بهار ۱۳۸۸ خرپا و گنبد مسجد را شروع نمائیم.

البته به خاطر استقبال بانوان سرعین و دادن از طلاجاتشان فراموش نشدنی است که خداوند به همه زن و مرد آنها کمک نماید.

درروز شنبه ۲۱/ ۱۰/ ۱۳۸۷ شمسی با هوا پیما به فرودگاه مهر آباد و از آنجا با سمند دربست به قم و به خانه رسیدم.

جشن عقدخوانی نوه عزیزم مهندس مریم قاسمی زرگر

جلسات جشن و شیرنی خورانی مریم خانم دختر حاج مهدی و حمیده خانم در تاریخ اواخر سال ۱۳۸۷ با آقای (امیرحسین) فرهاد منعقد گردید و او به سوی زندگی دوم خود، قدم نهاد خوشبخت و کامیاب باشد انشاءاللّه.

خرید آخرین خانه دنیا!!

در سال ۱۳۷۵ من یک قبر دو طبقه در حیاط قبرستان ابو حسین قم آنجا که آیت اللّه العظمی سید کاظم شریعتمداریقدس‌سره مدفون است خریدم ولی پس از گذشت ۱۲ سال از طرف دولت دفن اموات در آن قبرستان را ممنوع اعلام نمود چون وسط شهر و نزدیک حرم حضرت معصومهعليها‌السلام است دوباره در اواخرسال ۱۳۸۷ شمسی در قبرستان معروف به بهشت معصومهعليها‌السلام واقع در مسیر قم و تهران کنار اتوبان، در قطعه ۱۲ در محل قبرهای خانوادگی به شماره ۸۲ یک قطعه زمین به متراژ ۴۸ متر به مبلغ یک میلیون و نیم تومان معادل ۰۰۰/ ۰۰۰/ ۱۵ ریال خریداری نمودم که طبق قانون آن قبرستان برای ۴ قبر جهت ۴ نفر می باشد.

در بهار سال ۱۳۸۸ آنجا را به مبلغ چهار میلیون تومان به پیمانکار قبرستان به نام آقای سید صمد حسینی دادم که قبرها را آماده سازد و سایه بان زده و سنگ فرش نماید، و ضمناً ۶ قطعه سنگ نوشته یاد بود به نامهای مرحومین پدرم حاج سردار مدفون در زاد گاهش گلستان و مادرم حاجیه آصفه فیاضی مدفون در قبرستان غریبان اردبیل و پدرخانمم حاج شیخ علی عرفانی مدفون در قبرستان علی آباد اردبیل و مادر خانمم حاجیه محبوبه خانم مدفون در بهشت زهرای تهران قطعه ۱۲ و برادر جوان مرگم احمد در سن ۱۹ سالگی مدفون در گلستان کنار پدرم و خواهر جوان مرگم دوشیزه مشجر در سن ۱۲ سالگی مدفون در گلستان کنار مادر بزرگم و دختر نوجوانم حکیمه در سن ۷ سالگی مدفون در قبرستان شهر سرعین به پیمانکار تحویل دادم تا در همان محل در اطراف ۴ قبر نصب نماید و یک قطعه سنگ تابلو و یک قطعه سنگ برای بالای سرم در لحد بگذارد.

بعد از تحویل اینها با قطار همراه حاجی خانم برای زیارت امام رضاعليه‌السلام به مشهد مشرف شدیم و در آنجا با دخترم وحیده خانم با شوهرش آمده بودند با هم چند روزی بودیم و با ماشین ایشان به قم برگشتیم و به بهشت معصومهعليها‌السلام رفته کارهای قبرها را از پیمانکار تحویل گرفتم مبارک است انشاءاللّه اگر آن هم قسمت شود یانه.

خاطرات سال ۱۳۸۸

با شروع عید نوروز سال ۱۳۸۸، شب عید فرزندانم آقایان حسین و علیرضا از تهران به قم آمدند و روز عید بچه های دیگر از تهران و شهر قدس (قلعه حسنخان) به قم آمدند و چند روزی میهمان ما بودند.

نصب اسکلت گنبد مسجد

در تاریخ ۱۲/ ۲/ ۱۳۸۸ اطلاع دادند که کار جوشکاری مسجد باب الحوائجعليه‌السلام به اتمام رسیده و اسکلت گنبد مسجد و خرپاها و غیره آماده نصب است که در ۲۰ همین ماه بعداز ۵ روز با هواپیما به سرعین رفته و کارهای نصب شده گنبد و غیره را از جوشکار تحویل گرفته و در مسجد امام زمان عجّل اللّه فرجه الشّریف با تحویل پنج میلیون و هشتصدهزار تومان تسویه حساب نمودم و بقیه کارها را برای اجراء با مشروحه بعد به پیمانکار ها دادم.

کنترات به پیمانکار و معمار

در تاریخ ۲۰/ ۲/ ۱۳۸۸ باهواپیمای ایران ایر (هما) به اردبیل و از آنجا به سرعین رفتم و ده روز اقامت کردم تا اجرای سقف شبستان زنانه در دو طبقه و سقف مسجد را به شش میلیون تومان به معمار سلطانعلی حیدری و بقیه دیوار حائل را به مبلغ ۲۷ میلیون تومان. به معمار جاهد دادم وهمچنین پنجره های مسجد را به ابیل آقاوطنپور از آلمیون بسازد و تحویل دهد و در تاریخ ۱/ ۳/ ۱۳۸۸ با هواپیما به تهران برگشته و به قلعه حسنخان (شهرقدس) رفتم و پس از سه روز اقامت که آقاطاهر خانه ابریشم را که رنگ می زد منتظر شده و بامعیت حاجی خانم با ماشین آقا طاهر به قم برگشتیم.

ناگفته نماند با اینکه در قم هستم اما هرروز چندین بار من در سرعین به آقای حاج فیضی شکفته دل که به کارهای مسجد نظارت می کند و با سایر آقایان تماس برقرار کرده و دستور کارها را صادر می کنم و از دور مراقب اوضاع هستم.

در این سال آب و برق مسجد را وصل نمودیم.

در این سال نیز مانند سال های گذشته به ساخت و ساز مسجد حضرت ابوالفضلعليه‌السلام مشغول شدم و بطور جدی ادامه دادم تا این که گنبد با عظمت مسجد به پایان رسید و تمام سقف مسجد زده شد و سر پوشیده گشت و در ماه رمضان سه روز ۱۹ و ۲۱ و ۲۳، مردم را به آنجا دعوت نمودم و کمک خوبی نمودند و خدا را شکر برای بهره برداری ماه محرم همان سال آماده گشت و دستجات عزاداران شهر به آن مسجد رو آوردند و با جلال و با شکوه دهه محرم هم سپری گشت و من به قم برگشتم.

خاطرات سال ۱۳۸۹

در آغاز امسال پس از گذراندن تعطیلات عید و دید و باز دید آن، در ۲۶ فروردین ماه با معیت حاجیه خانم به سرعین رفته و در منزل ورنیاب ساکن گشته، مشغول ادامه کارهای باقیمانده مسجد باب الحوائج شدم و سر دری و مناره ها و دستشوئی ها و خانه عالم را به پایان بردم وبه عظمت و شکوه آن افزوده شد.

تابستان امسال را بچه ها و دامادها متناوباً به خانه ورنیاب می آمدند و چند روزی تغییر آب و هوا میدادند و بر می گشتند تااینکه شهریور ماه رو به اتمام می رفت که برنامه زیارت کربلا پیش آمد.

چون هیئت امنای مسجد امام زمانعليه‌السلام باهم اختلاف داشتند و روحانی مسجد جناب آقای رستمی از طرف سازمان تبلیغات اقامه نماز می کرد، هم نماز جماعت را تعطیل نموده و وضوخانه و آبدارخانه فرو نشسته بود و درواقع مسجد به صورت تعطیل در آمده بود، بدینجهت برای خود احساس وظیفه نمودم که مسجد را دوباره احیاء نمایم، از اول اردبیهشت ماه مشغول اقامه نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شدم در مدت سه چهار روز مردم بگونه ای به مسجد رو آوردند که من باورم نمی شد دوباره مسجد رونق خود را باز یافت و آباد گشت ولی رئیس سازمان تبلیغات آقای ستوده کلید خانه عالم مسجد را به من نداد و لج نمود.

خلاصه من ماه های بهار و تابستان را در همان خانه ورنیاب سپری نمودم و بچه هاهم متناوباً می آمدند و میهمان ما می شدند و بر می گشتند.

حال حسین این سال حال عمومی و افسردگی حسین خیلی بد بود و تامرز مرگ رفت و تلفن زدم علیرضا او را از قلعه حسنخان آورد و در ورنیاب به من تحویل داد و بعداً خانواده اش را هم آوردند و معالجه نمودیم و پس از مدتی به حال عادی برگشت و به خانه اش برگرداندم.

و ماه رمضان را نیز در دو وعده نماز و شبها منبر می رفتم تا اینکه چند روز گذشت و اطلاع دادند برای سرعین امام جمعه جدید آمده است و مرا به فرمانداری شهر دعوت نمودند تا در جلسه معارفه شرکت نمودم و آقای عاملی امام جمعه اردبیل از من حضوراً خواهش نمود که از امام جمعه جدید به نام جناب آقای شیخ محمود اصغری اهل شبستر هم پشتیبانی نمایم و هم برایش مسجد تهیه نمایم، درنهایت من ایشان را در مسجد خودم مستقر نمودم که ظهرها هم نماز اقامه نماید وهم به منبر بروند.

ادامه ساخت متعلقات مسجد باب الحوائجعليه‌السلام

در این سال سر در ورودی ساخته شد و کاشیکاری محراب و سقاخانه انجام گرفت و دو عدد مناره به مبلغ ۱۲ میلیون تومان توسط استاد حاج صفر شام اسبی ساخت و نصب گردید.

و در این سال دستشوئیها و در بالای آن خانه عالم ساخته و به اتمام رسید.

و نیز در این سال پله های مسجد از خیابان مسیر سلامت تا جلوی مسجد.

و نیز در این سال گاز مسجد را با مکافات زیاد وصل کردیم.

چاپ کتاب اسلام فراتر اززمان

در اواخر بهمن ماه امسال کتاب اسلام فراتر اززمان از چاپ خارج شد و مورد استفاده عموم قرار گرفت.

حرکت به دیار عشق و ایمان

تا اینکه ماه رمضان سپری شد و من در ۹ مهر ماه با ۳۸ نفر از اهالی سرعین به کربلای معلا توسط آژانس همای ایران اردبیل به عنوان روحانی کاروان حرکت نمودیم و ازمرز خسروی وارد عراق گشته و شب در کنار حرم کاظمینعليهما‌السلام در هتل مستقر شده و شب و صبح دسته جمعی به زیارت مشرف شده و توسل نمودیم و پس از صرف صبحانه به سوی سامراء حرکت نمودیم و نزدیک ظهر وارد سامراء شدیم و حرم عسکریینعليهما‌السلام وسایر بزرگان مانند حکیمه خاتون و نرگس خاتون مادر بزرگوار امام زمانعليه‌السلام را زیارت نمودیم و چون این حرمها و گنبد و مناره ها را وهابیها ودشمنان این خاندان با بمب منفجر نموده و ویران ساخته بودند و در اثر کوشش شیعیان تجدید بنا می شد و ما در حرم نیمه تمام مشغول زیارت شدیم و بعد از ظهر به سوی نجف اشرف حرکت نمودیم و شب در هتل مستقر گشتیم و به زیارت مولای متقیان امیر مؤمنانعليه‌السلام مشرف شدیم و سه شب در آن شهر مقدس اقامت نمودیم و پس از گذراندن اعمال مسجد کوفه و زیارت حضرات میثم و حضرت مسلم و هانی و مختار و کمیل، روز چهارم به سوی کربلا حرکت نمودیم و سر راه اعمال مسجد سهله را به پایان رساندیم و وارد کربلا و در هتل برکه الزهراء نزدیک حرم حضرت ابوالفضلعليه‌السلام استقرار یافتیم، و در آن شهر مقدس هم سه روز اقامت نمودیم و پس از گذراندن زیارات امام حسینعليه‌السلام و شهدای کربلا و حضرت ابوالفضلعليهم‌السلام و سایر اماکن روز ۱۸ مهرماه به ایران حرکت نمودیم و سر راه طفلان مسلم را نیز در مسیب عراق زیارت نمودیم و روز ۱۹ مهر وارد سرعین گشتیم خداوند قبول فرماید انشاءاللّه.

پس از یک روز اقامت در سرعین بعد از ظهر ۲۰ مهرماه به شهر کریمه اهلبیت «قم» حرکت نمودیم و شب در شهر قدس در منزل کربلای حسین مانده و فردا هم به قم وارد شدیم.

ناگفته نماند در این سفر پسر بزرگم کربلای حسین را برای بار دوم و همچنین خانمم حاجیه عفت خانم و دخترم کربلای وحیده خانم با شوهرش آقای کربلای نادر عسکری هم همراه من بودند.

ناگفته نماند در طول این سال های متمادی، حاجی خانم همان گرفتاریها و امراض جسمی و روحی بود که چندین بار به کربلا و مشهد بردم بلکه از این بزرگان بخواهیم وسیله شفای او از خدای توانا باشند و نتیجه بگیریم انشاء اللّه.

فاتحه به روح خودم!

امروز ۳۱/ ۸/ ۱۳۸۹ به قبرستان بهشت معصومهعليها‌السلام درقم رفته و به قبرهایم سرکشی کردم دیدم گرد و خاک گرفته است، با آب آنها را شستم و هوا هم خوب بود روی قبرها نماز ظهر و عصرم را خواندم و روی قبر خودم نشستم و سوره مبارکه یس را خواندم، هم به روح خودم و هم به ارواح مؤمنین و مؤمنات و اموات خودم هدیه نمودم خدا قبول فرماید انشاءاللّه.

ماه محرم در سرعین

در روز ۸/ ۹/ ۱۳۸۹ بامعیت حاجیه خانم به سرعین رفتیم و در هرسه مسجد سرعین و مسجد روستای ورنیاب به سخنرانی و تبلیغات دینی مشغول شدم و پس از گذراندن سوم امامعليه‌السلام آماده سفر کربلا شدیم.

تشرف به کربلا

روز سه شنبه ۳۰/ ۹/ ۸۹ بعد از ظهر ساعت ۹ شب یک اتوبوس بتعداد ۴۰ نفر از سرعین به سوی دیار عاشقان حرکت نمودیم و حاجیه خانم هم همراهم بود، نماز صبح را نرسیده به سنقر خواندیم و بعد از ظهر ساعت ۴ به قصر شیرین رسیده و شب خوابیدیم و صبح فردا پس از انجام تشریفات گمرکی از خسروی گذشته وارد خاک عراق شدیم.

راهها امنیت نسبی داشت پس از طی مراحل شب به کاظمینعليهما‌السلام وارد شده و به حرم مطهر مشرّف گشتیم، شب را در هتل «النّور» نزدیک حرم سپری کردیم، دو ساعت به صبح دوباره به حرم مشرف و پس ازاقامه نماز صبح، به سامراء حرکت نمودیم تقریباً ساعت ده رسیده و به حرم امامین عسکریینعليهما‌السلام مشرف و عمه و مادر حضرت بقیه اللّه الاعظم روحی لتراب مقدمه الفداء و سرداب مقدس تشرّف پس از نماز زیارت به سوی سید محمد فرزند امام هادیعليه‌السلام حرکت نمودیم و نماز ظهر را ساعت ۲ خوانده و پس صرف نهار در صحن، به سوی نجف اشرف حرکت نمودیم و شب به نجف رسیده و پس از گذاشتن وسایل در هتل به حرم مشرف شدیم و پس خواندن زیارت و توسل به هتل برگشته و استراحت نمودیم.

سه روز در آن شهر مولای متقیان و امیر والائیانعليه‌السلام به کارهای زیارتی و اعمال کامل مسجد کوفه و زیارت حضرت مسلم و هانیعليهما‌السلام و فاتحه قبر مختار ثقفی و میثم تمار و وادی السلام و زیارت حضرت آدم و نوحعليهما‌السلام در حرم و زیارت حضرت هود و صالحعليهما‌السلام در وادی السلام و غیره انجام داده و روز چهارم به سوی کربلای معلا حرکت و در مسیر راه اعمال کامل مسجد سهله را انجام داده و ظهر به کربلاء رسیدیم.

ابتداء به زیارت سقای کربلا حضرت ابوالفضلعليه‌السلام مشرف وزیات ودعا و توسل و سپس به سوی حرم حسینیعليه‌السلام حرکت نموده و در آن بارگاه ملکوتی مشغول زیارت و عزاداری شدیم و سه روز بدینمنوال گذشت و زیارات مربوطه و خیمه گاه و مقام امام صادق و امام زمانعليهما‌السلام وغیره روز پنجشنبه صبح به سوی ایران حرکت و در طول راه در نزدیک جسر مسیب طفلان مظلوم حضرت مسلمعليه‌السلام را زیارت نموده و پیمودن طول روز و شب ساعت ۱۰ روز جمعه همگی افراد کاروان صحیح و سالم وارد شهر سرعین شدیم خدا راشکر فراوان.

پس از سه روز اقامت به تهران حرکت و پس از دیدار با فرزندانم در شهر قدس و تهران روز جمعه ۱۶/ ۱۰/ ۱۳۸۹ شمسی وارد قم شدیم.

خرید خانه طاهر

در این سال ۱۲/ ۱۱/ ۱۳۸۹ برای آقا طاهر در مجتمع مسکونی «صبا» ی قم در بلوک ۳۹ طبقه اول یک واحد آپارتمان به مبلغ ۸۰ میلیون تومان از آقای دکتر عارف تهرانی خریدیم مبارک است انشاءالله.

متعلقات مسجد امام زمان روحی لتراب مقده الفداء

در این سال پشت بام مسجد امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را ایزوگام کشیدیم.

و نیز در این سال ناودان های پشت بام سرتاسر دور مسجد را انجام دادیم.

خاطرات سال ۱۳۹۰ و تشرف به کربلا

بالاخره عید نوروز سال ۱۳۹۰ به مبارکی و میمنت، فرارسید و پس از دید و باز دیدها و دشت اول سال دادن ها وو به پایان رسید و در ۲۳ فروردین ماه با معیت ۸۰ نفر ۲ اتوبوس کامل شب چهارشنبه ساعت ۹ از سرعین به سوی کربلای معلا، حرکت نمودیم و پس از طی راه طولانی سرعین تا قصر شیرین را طی نموده و شب بعد را در آن شهر استراحت نموده و فردایش ۲۵ فروردین پس از انجام تشریفات گمرکی ایران و عراق وارد خاک عراق گشته و مستقیماً به سوی نجف اشرف حرکت نمودیم و هنگام غروب شب جمعه به آن شهر مقدس، وارد شده و در هتل الملاذ خیابان کوفه مستقر شدیم و شب به زیارت امیرمؤمنانعليه‌السلام مشرف شده و پس از زیارت به هتل برگشتیم.

از سعادت و توفیق ما بود که این روزها مصادف با ایام شهادت حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهراءعليها‌السلام ۱۳ جمادی الاولی بود، فردا بعد از ظهر روز جمعه زائرین را برای انجام اعمال مسجد مقدس سهله بردم و روز شنبه به انجام اعمال مسجد مقدس کوفه و زیارت میثم تمار و حضرت مسلم و هانیعليهم‌السلام ، بردم و روز یکشنبه و شب دوشنبه شب شهادت فاطمه زهراءعليها‌السلام توسلات مکرر انجام دادیم و روز دوشنبه به زیارت طفلان مسلم و از آنجا به کربلا رفتیم و پس اززیارت و توسلها و به خیمه گاه و مقام امام زمان و مسجد امام صادقعليهم‌السلام ، روز چهار شنبه به سوی سامراء برای زیارت عسکریینعليهم‌السلام و قبر حلیمه خاتون ونرگس خاتون و سرداب مقدس رفتیم و شب به بغداد برگشته و در هتل باخان استراحت نمودیم و صبح روز پنجشنبه ۱/ ۲/ ۱۳۹۰ به زیارت کاظمینعليهما‌السلام مشرف شدیم و پس انجام زیارت و توسل و دعا، به مرز ایران حرکت و پس از تشریفات گمرکی عراق و ایران بعد از ظهر به سوی سرعین حرکت وساعت ۵/ ۹ روز جمعه وارد سرعبن شدیم و پس دوروز اقامت و تنظیم کارهای مسجد باب الحوابجعليه‌السلام ، روز دوشنبه به شهر کریمه اهلبیت «قم» حرکت و ساعت ۵ بعد از ظهر در خانه استقرار یافتیم للّه الحمد.

حال حسین

در ایام عید امسال و روزهای اردیبهشت ماه، باز حال حسین رو به وخامت گرائید و به مرز مرگ نزدیک شد و رفتم از قلعه حسنخان به قم آوردم و بعد از معالجه فراوان، به حال عادی برگشت و با ماشین خودم و با معیت مادرش به خانه اش برگرداندم.

کارهای متعلقات مسجد باب الحوائجعليه‌السلام

در این سال نرده کشی پله های مسجد از خیابان تا جلوی مسجد و خانه عالم را، انجام دادیم ونیز در این سال سنگ نمای بیرونی مسسجد را از اصفهان خریدیم.

سنگ نما نیز شروع و درتاریخ ۲۶/ ۶/ ۱۳۹۰ نزدیک به اتمام است. خدا را شکر تمام شد. همچنین در این سال قرارداد کاشیکاری اطراف بیرونی و سردر ورودی باپیمانکار مسجد مقدس جمکران، منعقد و قسمتی اجراگردیدو بقیه برای سال آینده ماند.

کاشیکاری اطراف بیرونی مسجد به پایان رسید.

عمل کیسه صفراء

در این سال در تاریخ ۱۶/ ۶/ ۱۳۹۰ درد شدید کیسه صفراء شروع شد و در حال انفجار بود و باد کرده بود و پزشکان انتقال به تهران را قدغن نمودند و در بیمارستان آرتادر اردبیل، بطور اورژانسی عمل کرده و کیسه را درآوردند و بیرون انداختند.

پس از سه روز بستری شدن به خانه ورنیاب سرعین منتقل و بستری گردیدم تا خدا چه بخواهد.

بچه ها با خبر شده از قم و تهران و قلعه حسنخان (شهر قدس) به اردبیل آمدند و پس از بهبودی نسبی من، بتدریج برگشتند.

چون قرار است در ۱۶/ ۷/ ۹۰ مهرماه بامعیت دوماشین زوار و با حسین پسرم به کربلا برویم وتشریفات اداری آن هم پایان یافته است، خداکند و با توجه معنوی امام حسینعليه‌السلام با این حال نقاهت، توفیق تشرف را داشته باشم و گرنه برایم مایه غم و غصه خواهد شد.

بلی متأسفانه بعلت رو به وخامت گذاشتن حال حسین نتوانستیم به کربلا مشرف شویم.

از ورنیاب به شهر قدس آمده حسین را در بیمارستان روانپزشکی تهران بستری کردیم بعد از یک هفته نتوانست بماند مرخص شده و در خانه خود بستری گردید.

بعد از چند روز دوباره شروع به خود زنی کرد که اگر ده دقیقه دیر می رسیدم، تمام کرده بود چون نه اورژانسی پیداشد و نه آمبولانسی، باماشین خودم به بیمارستان شهر قدس و از آنجا به بیمارستان سینای تهران منتقل و ازآنجا نیز به بیمارستان میمنت در خیابان آزادی انتقال دادند.

بعداز شش روز بستری شدن (که هر روز را دویست هزار تومان محاسبه می کردند) و بهبودی نسبی، باز در بیمارستان نماند و ترخیص نموده و تا امروز ۴/ ۸/ ۱۳۹۰ در خانه خود بستری است.

قرعه کشی و برندگی حسین

روز ۳/ ۸/ ۱۳۹۰ از بانک انصار شعبه ۴۵ متری صدوقی قم خبر خوشحال کننده دادند که مبلغ بیست و پنج میلیون تومان در قرعه کشی بنام حسین در آمده است ممکن است این خبر و فضل الهی حال حسین را تغییر دهد و رو به بهبودی رود انشاءالله.