خاتم النبیین

خاتم النبیین0%

خاتم النبیین نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

خاتم النبیین

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کمالی
گروه: مشاهدات: 36607
دانلود: 3972

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 36607 / دانلود: 3972
اندازه اندازه اندازه
خاتم النبیین

خاتم النبیین

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۹ - فرمود: «خداوند می فرماید: ای فرزند آدم! برای پرستش من فارغ و آماده باش تا دلت را پر از غنا و دستان تو را پر از روزی کنم؛ ای فرزند آدم! از من دور نشو، مبادا دلت را از فقر و دستانت را پر از مشغله کنم» (اسد ۲۶۳ / ۳).تنبیه:اگر مغفل یا مغرضی القاء شبهه کند که این همه میلیاردهای بی دین که هرگز در یاد خداوند نیستند چگونه دارای این همه ثروتند، جوابش آن است که هرگز خداوند غنای قلبی و حس بی نیازی و آسایش خاطر را نصیب ایشان نخواهد ساخت، به قول مولوی:

کوزه چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد پر در نشد

۱۰ - فرمود: «همیشه کلمه ی طیبه لا اله الا الله نارضائی او را (خداوند را) به رضای او مبدل می کند، مگر آن که بگویند لا اله الا الله آن گاه دین خود را برای مصلحت دنیائی نقض کنند، اگر چنین کردند خداوند می فرماید: دروغ گفتید» (اسد ۲۲۲ / ۴).۱۱ - فرمود: «دعا ارتشی است از ارتش های خداوند و قضا را برمی گرداند از پس آن که استوار شده باشد» (اسد ۴۰ / ۵).تنبیه مهم:مسأله بدا را به شیعه ی امامیه نسبت می دهند و بر او ایراد می گیرند در صورتی که در منابع عامه اشاره به صحت آن بسیار است و از آن جمله روایت فوق.

۱۲ - وقتی از مشاغل دنیائی احساس عدم حضور می کرد به بلال می فرمود: «ارحنا یا بلال» یعنی: «ای بلال! با اذان گفتن ما را از این مشاغل برهان و آرامش بخش» (محجه ۳۷۷ / ۱).۱۳ - یکی از دعاهای او چنین بود: «اللهم ارزقنی حبک وحب من ینفعنی حبه عندک اللهم ما رزقتنی مما احب فاجعله قوه لی فیما تحب و ما زویت عنی مما احب فاجعله فراغا لی فیما تحب»، یعنی: «خداوندا! مرا روزی گردان دوستی خود را و دوستی کسی را که دوستیش مرا نزد تو سود بخشد؛ خداوندا! آن چه را از دوست داشتنی های من برای من روزی گردانیدی، آن را نیروئی برای من قرار ده آن چه را تو دوست داری با آن به دست آورم، و آن چه را از آن چیزهائی که من دوست دارم از من بازداشتی آن را فراغتی برای من قرار ده تا آن چه را تو دوست داری با آن به دست آورم» (اسد ۲۰۴ / ۳).۱۴ - می فرمود: «شب زنده داری را و هر چند به قدر دوشیدن گوسفند یا شتری باشد انجام دهید» (اسد / ۱۵۹).۱۵ - در رکوع و سجود غالبا این دعا را می خواند: «اللهم انی اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذ بعفوک من عقوبتک، و اعوذ بک منک. لا ابلغ ثناء علیک، انت کما اثنیت علی نفسک» یعنی: «خداوندا! از نارضائی تو به رضای تو پناه می برم و از کیفر تو به بخشایش تو پناه می برم، و از تو به تو پناه می برم. ستایشی که سزاوار تو است از من برنمی آید، تو آن چنانی که خود، خود را ستوده ای».در وقتی که وضو می گرفت عمرو بن جدعان بر او سلام کرد، پیغمبر تا ختم وضو او را جواب نداد و بعد فرمود: «برای جواب تو مانعی نبود، اما نخواستم بدون طهارت ذکر خدا گویم» (اسد ۱۴۱ / ۲).

۱۶ - برای امت خود چنین دعا می کرد: «اللهم بارک لامتی فی بکورها» یعنی: «خداوندا! برای امت من در سحرگاهانشان برکت ده» (مجمع ۶۱ / ۴).۱۷ - بر سحر خیزان صلوات می فرستاد. (اسد ۳۷۲ / ۲).توضیح:سحرخیزی نه تنها برای احراز ثواب است، بلکه هم لذت بخش است هم نشاط آور است هم انسان را بر کارهای روز مسلط می سازد.۱۸ - روزی هفتاد بار استغفار می نمود، در دهه ی آخر رمضان بر دعا و عبادت می افزود و اعتکاف می نمود. (بحار ۲۷۳ - ۲۵۸ / ۱۸).۱۹ - به براء بن عاز فرمود: چون در رختخواب روی و طاهر باشی، بر دست راست تکیه ده وبگو: «اللهم اسلمت نفسی الیک و وجهت وجهی الیک و فوضت امری الیک، و الجأت ظهری الیک رهبه و رغبه الیک لا منجا و لا ملجأ منک الا الیک، آمنت بکتابک الذی انزلت و نبیک الذی أرسلت» یعنی: «خداوندا! خویشتن را به تو تسلیم کردم و رو به تو آوردم و کار خود به تو سپردم، و پشت خود به تو تکیه دادم، همه از بیم و امید به تو؛ پناه و نجاتی از تو نیست مگر به سوی تو، ایمان آوردم به کتابی که نازل کردی و پیامبری که فرستادی» براء همچنان تکرار کرد، اما به جای بنبیک، گفت: برسولک، پیغمبر با انگشت به سینه ی او زد و فرمود: «بنبیک الذی ارسلت» (مشکل ۴۵ / ۲).تنبیه:از این مورد و موارد مشابه دیگر معلوم می شود که دعاهائی که از جانب پیغمبر و امام رسیده توقیفند و باید به همان الفاظ خوانده شود، دخالت و جابجا کردن و کم یا زیاد کردن بدعتی ناروا است، و ما می دانیم که پیامبر اسلام هم نبی است هم رسول است و هم اولوا العزم، اما باید طبق فرموده ی او عمل شود تا اتباع واقعی به عمل آید.۲۰ - وفد ثقیف تقاضا کردند نماز را بر ایشان ببخشد، فرمود: «دینی که در آن نماز نباشد خیری در آن نیست»(نهایه ۶۳ / ۱۸).۲۱ - دوست داشت دعا و استغفار را سه بار تکرار کند. (تیسیر ۷۲ / ۲).۲۲ - می فرمود: «اطفال را از هفت سالگی به نماز خواندن امر کنید به ده سال که رسیدند اگر اطاعت نکردند ایشان را بزنید» (تیسیر ۲۳۰ / ۲).۲۳ - می فرمود: «پیمانی که میان ما و ایشان (مسلمانان) است نماز است، هر کس آن را ترک کرد کافر است» (تیسیر ۲۳۴ / ۲).۲۴ - چنان شد که یک بار با ردائی که راه راه بود نماز گذارد، فرمود: «آن را به ابوجهم دهید، و برای من ردای کرک داری بیارید، که راه راه نداشته باشد، آن ردا مرا از نماز به خود مشغول داشت» (تیسیر ۳۰۵ / ۲).توضیح:هشدرای است برای کسانی که گمان می کنند امور ظاهری تأثیری در امور باطنی و معنویات ندارد در حالی که باید ظواهری را که قهرا و تکوینا در بواطن اثر می گذارند، رعایت کرد

.۲۵ - در شب های سرد و بارانی، به مؤذن می فرمود: «به مردم بگو دربار و بنه ی خود نماز گذارند و بیرون نیایند»(تیسیر ۳۲۲ / ۲).۲۶ - هرگز نماز شب را ترک نکرد، اگر بیمار بود نشسته به جا می آورد، می فرمود: «خداوند مردی را بیامرزد که شب برمی خیزد و نماز گذارد، و همسر خود را بیدار کند و اگر برنخواست آب به صورت او بپاشد؛ خداوند زنی را بیامرزد که شب برخیزد و نماز گذارد، و همسر خود را بیدا کند و اگر برنخواست به صورت او آب بپاشد» (تیسیر ۳۶۱ / ۲).توضیح:سفارش پیغمبر درباره ی اهل ایمان است که عاشق عبادتند و به تعبیر خود پیغمبر، با عبادت روبوسی می کنند، در این صورت بیدار کرد همسران همدیگر را، هم نوعی تحکیم دوستی و مودت است، هم توفیق عبادت و هرگز ایجاد ناراحتی نمی کند.۲۷ - برای شروع به کار طلب خیر می کرد، همچنین برای برآمدن حاجت و صلاح خود را به تقدیر واگذار می نمود، می فرمود: «ده کلمه اند که بر زبان سبکند و در میزان اعمال سنگین و محبوب خداوندند، سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم» (تیسیر ۴۰۲ / ۴).تعلیم خداوند درباره ی توکل به او چنین بود: «و توکل علی العزیز الرحیم الذی یریک حین تقوم و تقلبک فی الساجدین» (شعراء / ۲۱۶)یعنی: «بر خداوند عزیز رحیم توکل کن، کسی که تو را می بیند وقتی برمی خیزی و می بیند حرکات تو را در میان سجده کنندگان، به درستی که او شنوا و دانا است».۲۸ - نماز مخصوص پیغمبر چنین است: دو رکعت، بعد از حمد قرائت پانزده بار سوره ی قدر و همچنین در رکوع پانزده بار و همچنین بعد از سر برداشتن از رکوع، و در سجده ی اول و سر برداشتن، هر یک پانزده مرتبه سوره ی قدر، و همچنین رکعت دوم که مجموعا که در دو رکعت دویست و ده مرتبه سوره ی قدر قرائت می شود. (سنن / ۲۴۲).۲۹ - در وقت سرعت در سفر یا بارانی بودن، نماز مغرب را عقب می انداخت و با نماز عشا یکجا می خواند، همچنین نماز ظهر را در وقت گرما با نماز عصر می خواند. (سنن / ۲۴۸).

۳۰ - در وقت گرما وقتی مؤذن می آمد می فرمود: «ابرد ابرد» یعنی «سرد کن، سرد کن» مراد آن که منتظر اندکی خنک شدن باش. (سنن / ۲۴۹).۳۱ - با او سخن می گفتند، چون وقت نماز می رسید گوئی کسی را نمی شناخت.(سنن / ۲۵۱).۳۲ - بلال برای اذان گفتن بالای دیوار می رفت. (سنن / ۲۵۱).۳۳ - در مصلای خود چندان از خود خوف خدا گریه می کرد که مصلاتر می شد. (احتجاج طبرسی).توضیح:این خوف، خوف متداول لغوی نیست، بلکه خوف محب است از بیم دائمی هجران محبوب، در یکی از صور تجلیات او که هرگز از هیچ عاشق مخلص ومقربی منفک نمی شود.۳۴ - حضرت ابراهیم هنگام نماز آوازی چون آواز دیگ روی آتش از سینه اش برمی خاست، و پیغمبر اسلام نیز چنان بود. (ارشاد / ۱۲۹).۳۵ - می فرمود: «برای هر عبادتی در آغاز حالت افراط و حرصی هست که بعدا به نفرت و سستی می گراید، هر کس حرصش در عبادت در محدودی سنت من است به تحقیق هدایت شده و هر کس با سنت من مخالفت کرد به تحقیق گمراه شده و عملش تباه است، اما من نماز می گذارم و می خوابم، روزه می گیرم و افطار می کنم، می خندم و گریه می کنم، هر کس از روش من و سنت من رویگردان است از من نیست» (کافی ۸۵ / ۲).توضیح:آیات مبارکات قرآن مجید و روایات متعدد و مورد اعتقاد همه بیانگر

سمحه و سهله بودن احکام اسلامند، که در بخش سمحه و سهله بودن اسلام از همین کتاب، مفصل گفته خواهد شد؛ احکام اسلام در حدود همگامی با طبائع است، اسلام با ریاضات هندوئی و رهبانیت مسیحی مبارزه کرده است.۳۶ - وقتی امری شادی آور روی می داد می فرمود: «الحمد لله الذی بنعمته تتم الصالحات» یعنی: «ستایش سزاوار خداوندی است که خوبی ها به نعمت او کامل می شود»، و چون غم آور بود می فرمود: «الحمد لله علی کمل حال» یعنی: «ستایش سزاوار خداوند یکتا است در همه حال» (سنن / ۳۲۸).توضیح:اتمام و کمال اعمال صالحه نیازمند نعمت توفیقات خداوند است.۳۷ - روز جمعه برای خطبه بر منبر می نشست تا مؤذنان فارغ شوند. (سنن / ۲۸).۳۸ - در ماه رمضان هر اسیری را آزاد می کرد، و به هر سائلی می بخشید. (سنن / ۲۹۶).۳۹ - دست بر شانه ی نمازگزارن می نهاد و می فرمود: «صف های خود را راست کنید، اگر صفوف نماز راست نبود میان دل های شما اختلاف می افتد» (سنن/ ۲۶۲).توضیح:یکی از مسائل مهم، تأثیر ظاهر در باطن و باطن در ظاهر است که امری طبیعی و تکوینی است و قابل انکار نمی باشد.۴۰ - دوست داشت به آفاق آسمان نظر کند، آن گاه جبهه بر خاک گذارد. (سنن / ۲۷۴).

۴۱ - در غار حرا دوست داشت جبهه اش به خاک ملصق شود. (سنن/ ۲۸۴).۴۲ - چون مأمون عباسی به امام رضاعليه‌السلام اصرار کرد که نماز عید بخواند، فرمود: «اگر ناچار باید انجام داد آن گونه که جدم رسول الله و جدم علیعليه‌السلام انجام دادند» آن گاه عمامه ی سفید بست، پاها را برهنه کرد، لباس را بالا زد، عصای کوتاهی در دست گرفت و به اطرافیان خود فرمود تا چنان کردند، وقتی از خانه بیرون آمد تکبیر گفت، همه تکبیر گفتند، صدای تکبیر فضای طوس را پر کرد، و چنان تأثیری در مردم کرد که مأمون بر حکومت خود ترسید و از او عذر خواست که بازگردد. (سنن/ ۲۷۸).۴۳ - قبل از خواب سوره ی تبارک و سوره ی سجده را قرائت می کرد؛ سوره ی اعلی «سبح اسم ربک الاعلی» را دوست داشت. (سنن/ ۳۰۹).توضیح:چه بسا نادانی گمان برد این سوره و آن سوره را که دوست داشت، نشانه ی تفاضلی در اجزاء قرآن مجید است، اما چنان نیست بلکه محتواهای اجزاء قرآن القاءاتی دارد که چه بسا در ذهن قاری تفاضلی از حیث دریافت ها ایجاد می کند، نه از حیث قرآن بودن اجزاء قرآن، و با وجود این، روایاتی در تفاضل آیاتی مانند آیه الکرسی هست که نباید ایمان و علاقه ی عمومی قاری قرآن را به خود اختصاص دهد، همه ی قرآن وحی الهی است و در منزلت و مرتبت یکسان است.۴۴ - به بهترین صوتی قرآن می خواند. (سنن / ۳۱۱).۴۵ - هر وقت این آیه را می خواند:( وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ ۚ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ) (یونس / ۶۱)یعنی: «تو (ای محمد!) در هیچ وضعی نخواهی بود و هیچ بخشی از قرآن را تلاوت نخواهی کرد و هیچ کاری را انجام نخواهی داد مگر آن که ما بر شما شاهد و ناظریم همانگاه که آن امور را انجام می دهید، و از پروردگار تو پنهان نمی شود ذره المثقالی، چه در زمین و چه در آسمان و نه از آن کمتر و نه از آن بیشتر مگو آن که در کتاب مبین هست (ثبت شده است)» آنگاه سخت گریه می کرد. (سنن / ۳۱۳).۴۶ - وقتی دعا می کرد دست ها را به آسمان می افراشت.(سنن / ۳۱۵).۴۷ - وقتی در آینه نظر می کرد می گفت: «حمد خدائی را که اخلاق و خلقت مرا نیکو کرده است» (سنن/ ۳۱۶).۴۸ - در وقت سوار شدن می گفت: «سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین»یعنی: «منزه است خداوندی که این رهوار را برای ما مسخر گردانید و گرنه ما هرگز رام کننده ی آن نبودیم، بعد می خواند: «اللهم انت الصاحب فی السفر و الخلیفه و فی الاهل» یعنی: «خداوندا! تو هم همراه و مصاحبی در سفر، و هم جانشین و نگهبانی در اهل خانه»(سنن / ۳۱۷).توضیح:این دعا در نهج البلاغه از امیرمؤمنان چنین نقل شده: «اللهم انت الصاحب فی السفر والخلیفه فی الاهل و المال و الولد و لن یکون ذلک الا لک لان المستصحب لا یکون مستخلفا و المستخلف لا یکون مستصحبا» یعنی: «بار الها! تو همراه و مصاحبی در سفر و جانشین و نگهبانی در اهل خانه و مال و فرزندان، و هرگز جز برای تو چنین امری میسر نیست، زیرا نگهبان در خانه نمی تواند همسفر باشد و همسفر نمی تواند نگهبان در خانه باشد».۴۹ - وقت پوشش لباس می گفت: «الحمد الله الذی کسانی ما یواری عورتی، و اتجمل به فی الناس» یعنی: «ستایش مر خداوندی را که مرا پوشاند به چیزی که عورت مرا مستور می دارد و با آن در میان مردم زیبا می شوم». (سنن / ۳۱۸).۵۰ - وقت برخواستن از مجلس می گفت: «اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا انت، استغفرک و اتوب الیک» یعنی: «خداوندا! به ستایش تو مدد می خواهم، گواهی می دهم که خدائی جز تو نیست، از تو طلب آمرزش می کنم و به سوی تو بازگشت می کنم».وقت ورود به مسجد می گفت: «اللهم افتح لی ابواب رحمتک» یعنی: «خداوندا! درهای رحمت خود را به روی من بگشا»؛ و وقت خروج می گفت: «اللهم افتح لی ابواب رزقک» یعنی: «خداوندا! درهای روزی خود را به روی من بگشا»، وقت رفتن در فراش: «اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک» یعنی: «خداوندا! مرا از عذاب خود حفظ کن روزی که بندگانت را برمی انگیزانی»؛ وقت گستردن سفره: «بسم الله اللهم اجعلها نعمه مشکوره تصل بها نعمه الجنه» یعنی: «خداوندا! این را نعمتی قرار ده که شکرش انجام گیرد، و به نعمت بهشت پیوندش دهی»؛ وقتی دست به غذا می برد می گفت: «بسم الله بارک لنا فیما رزقتنا، و علیک خلفه» یعنی: «به نام خدا، برای ما آن چه روزی گردانیدی مبارک کن و جایگزین آن هم با تو است»؛ وقتی سفره برمی داشتند می گفت: «اللهم اکثرت و اطبعت، و بارکت و اشبعت و ارویت الحمد لله الذی یطعم و لا یطعم» یعنی: «خداوندا! فراوان ساختی، و گوارا نمودی و مبارک فرمودی، سیر کردی و سیراب نمودی، حمد مر خدائی را که می خوراند و خورانده نمی شود».وقتی میوه ی نوبری می دید آن را می بوسید و میان چشمان و دهان می گذارد، و می گفت: «اللهم کما اریتنا اولها فی عافیه فارنا آخرها فی عافیه» یعنی: «خداوندا! همچنان که اول آن را در حال عافیت و سلامت به ما نشان دادی، انجام آن را هم در عافیت به ما نشان ده»؛ در وقت داخل شدن به محل حاجت می گفت: «اللهم امط عنی الاذی و اعذنی من الشیطان الرجیم» یعنی: «خداوندا! آزار را از من دور کن و مرا از شیطان رانده شده به خود پناه ده» (سنن / ۳۲۲ و بعد).۵۱ - وقت از غزوه ای بازمی گشت، در هر بلندی سه بار تکبیر می گفت، آن گاه می گفت: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ء قدیر، آیبون عائدون ساجدون لربنا حامدون صدق الله وعده ونصر عبده و هزم الاحزاب وحده» یعنی: «نیست خدائی مگر الله یگانه است، شریکی ندارد، ویژه ی اوست ملک و ستایش و او بر هر چیزی توانا است، روندگان، بازگشتگان، سجده کنندگان، برای پروردگار ما ستایش کنندگان، خداوند وعده اش راست شد و بنده ی خود را یاری داد و احزاب را به تنهائی فراری نمود» (سنن / ۱۱۸).۵۲ - از هیچ منزلی کوچ نکرد مگر آن که دو رکعت نماز خواند و می فرمود تا شهادت دهد. (سنن / ۱۱۱).۵۳ - در بالا رفتن و پایین آمدن از کوه و تپه تکبیر می گفت، وقت وداع با مسلمانان می گفت: «خداوند توشه ی تقوی بهره ی شما کند، و روی شما را به سوی همه ی خیرات متوجه گرداند، و هر حاجتی را برای شما برآورده کند و دین و دنیای شما را برای شما سالم گرداند و شما را سالم به من بازگرداند»(سنن / ۱۱۲).۵۴ - می گفت: «خداوندا! من از چهار چیز به تو پناه می برم: از علمی که سود ندهد، از دلی که خاشع نباشد، از نفسی که سیرائی ندارد، از دعائی که شنیده نمی شود» (مستدرک حاکم ۱۰۴ / ۱).۵۵ - در وقت ورود به مسجد می گفت: «اللهم افتح لی ابواب رحمتک» یعنی:«خدایا! درهای رحمتت را به روی من بازگشا و در وقت خروج می گفت: «اللهم افتح لی ابواب فضلک» یعنی: «خدایا! درهای فضل و بخشش خود را به روی من بگشا» (مطالب ۱۰۴ / ۱).۵۶ - چون به نماز می ایستاد بر انگشتان پا تکیه می داد تا ورم کردند، آیه نازل شد:( طه ﴿ ١ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ ) (بحار ۸۵ / ۱۶)یعنی: «(ای محمد!) قرآن را بر تو نازل نکرده ایم که به مشقت بیفتی».توضیح:حدیث قیام بر انگشتان قابل قبول نیست، هم مخالف است با سیاق قرآن هم مخالف است با احکام قیام در صلوه، بعلاوه عدم امکان قیام بر انگشتان، اما قیام معمولی تا حد ورم کردن پاها قابل قبول است.۵۷ - بسیار می گفت: «یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» یعنی: «ای دگرگون کننده ی دل ها! دل مرا بر دین خود استوار بدار» گفتند: به تو و آن چه آورده ای ایمان آوردیم، آیا بر ما بیم داری؟ فرمود: «آری، دل ها ما بین دو انگشت از انگشتان خداوند رحمانند، هر طور بخواهد آنها را دگرگون می کند» (وصول ۶۱ / ۳).توضیح:مراد از دو انگشت، اراده و قدرت خداوند است.۵۸ - چون از سفری برمی گشت اول به مسجد می رفت دو رکعت نماز می خواند آن گاه به خانه می رفت (وصول ۱۹۸ / ۲).۵۹ - ابن عباس گفت: شخصی نزد پیغمبر آمد گفت: یا رسول الله! دیشب خواب دیدم گویی در پشت درختی نماز می خواندم وقتی سجده کردم درخت هم به سجود من سجده کرد شنیدم که می گوید: «اللهم اکتب لی بها اجرا وحط عنی بها وزرا و اجعلها لی عندک ذخرا و تقبلها منی کما تقبلتها من عبدک داود» یعنی: «خداوندا! به این سجده برای من اجری بنویس و به حرمت آن، گناهی از من بزدای و آن را برای من پس اندازی نزد خودت قرار ده و از من قبولش کن، همچنان که از بنده ی خودت داود قبول کردی». ابن عباس گفت: شنیدم که رسول الله در سجده خواند مانند آن چه آن مرد از قول درخت نقل کرده بود. (وصول ۳۱۸ / ۲).توضیح:شاید و العلم عند الله اختصاص داود در این مورد از آن جهت باشد که جمادات همراه او مناجات می خواندند، قوله تعالی: «یا جبال او بی معه».۶۰ - فرمود: «وقتی یکی از شما در مسجد نماز به جا آورد، برای خانه اش نصیبی از نماز بگزارد زیرا خداوند از نماز او به خانه اش برکت می دهد»(وصول ۱۱۱ / ۱).۶۱ - وقتی پیغمبر و اصحابش از کعبه بیرون آمدند، از باب بیت تا رکن حطیم، خانه را استلام کردند و گونه های خود را بر دیوار خانه گذارند، و پیغمبر در وسط ایشان بود. (وصول ۳۴۵ / ۱).۶۲ - فرمود: «نماز گزاردن در بستان مستحب است» (وصول ۳۰۵ / ۲).۶۳ - بر معاویه نفرین کرد و فرمود: «لا اشبع الله بطنه» یعنی: «خدا شکمش را سیر نکند» (وصول ۳۴۱ / ۳).در روایات آمده که هیچ وقت سیر نمی شد و می گفت: سفره را بردارید، من سیر نشدم اما خسته شدم.۶۴ - ابوذر گفت: شبی پیغمبر بعد از نماز عشا به جایگاه خود رفت و مردم نماز می خواندند؛ چون محل خالی شد، برگشت و به نماز ایستاد، من عقب او رفتم، اشاره کرد و طرف راست او ایستاد، ابن مسعود پشت سر ما آمد، اشاره کرد، طرف چپ او ایستاد، تا وقت نماز صبح این آیه را تکرار می کرد:( إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ ۖ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) (مائده / ۱۱۸)یعنی: «خداوندا! اگر ایشان را عذاب کنی به درستی که ایشان بندگان تو هستند و اگر ایشان را بیامرزی به درستی که تو خود گرانقدر و حکیمی» (مجمع ۶۵. (۲۷۲ / ۲ - در حجره خود نماز می خواند، گروهی با او نماز خواندند، چند بار به داخل خانه رفت و برگشت و نماز خواند، چون صبح شد گفتند: یا رسول الله! با نماز تو نماز خواندیم ودوست داشتیم پیوستگی نماز را، فرمود: «وضع شما را دانستم و عمدا چنین کردم»(مجمع ۲۷۴ / ۲).توضیح:یعنی آن فواصل که می رفتم، برای رفع خستگی شما بود.۶۶ - امام حسنعليه‌السلام گفت: رسول الله به من کلماتی آموخت که در نماز وتر بخوام: «اللهم اهدنی فیمن هدیت، و عانی فیمن عافیت و تولنی فیمن تولیت و بارک لی فیما اعطیت وقنی شر ما قضیت فانک تقضی و لا یقضی علیک و انه لا یذل من والیت تبارکت ربنا و تعالیت» یعنی: «خداوندا! مرا هدایت کن، در میان آنها که راهنمائیشان کرده ای، و مرا سلامت بدار در میان آنان که سلامت داشته ای و مرا دوست بدار در میان آنان که دوست داشته ای و برکت ده برای من آن چه را به ما عطا کرده ای، و مرا حفظ کن از شر آن چه مقدر ساخته ای به درستی که تو مقدر می سازی اما بر تو چیزی قضاوت و تقدیر نمی کند، و به درستی که هر که را دوست بداری ذلیل نمی شود، بزرگواری پروردگارا و بلند مرتبه (وصول ۲۸۷ / ۲).۶۷ - امیرمؤمنان گفت: پیغمبر در نماز وتر خواند: «اللهم انی اعوذ برضاک من سخطک واعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک؛ لا اثنی ثناء عیلک، انت کما اثنیت علی نفسک» یعنی: «خداوندا! من پناه می برم به رضای تو از ناخرسندی تو و پناه می برم به گذشت تو از عقوبت تو و پناه می برم به تو از تو؛ من ناتوانم از شمارش ستایش تو، تو آنچنانی که خود بر خود ستایش کرده ای»(وصول ۲۸۷ / ۲).۶۸ - فرمود: هر کس در مجلسی باشد که در آن زیاد بیهوده گفته شود، قبل از برخواستن بگوید: «سبحانک اللهم و بحمدک اشهد ان لا اله الا انت استغفرک و اتوب الیک» برنمی خیزد مگر آن که گناهان آن مجلس برای او آمرزیده می شود. (وصول ۹۱ / ۲).۶۹ - کمتر وقتی از مجلس برمی خواست که این دعا را در حق اصحاب نکند: «اللهم اقسم لنا من خشیتک ما تحول به بیننا و بین معاصیک و من طاعتک و ابصارنا و قوتنا ما احییتنا و اجعله الوارث منا واجعل ثارنا علی من ظلمنا و انصرنا علی من عادانا و لا تجعل مصیبتنا و فی دیننا و لا تجعل الدنیا اکبر همنا و لا مبلغ علمنا و لا تسلط علینا من لا یرحمنا» (وصول ۹۱ / ۲).۷۰ - اسماء الحسنی به روایت ترمذی:هو الله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الخالق الباری ء المصور الغفار القهار الوهاب الرزاق الفتاح العلیم القابض الباسط الخافض الرافع المعز المذل السمیع البصیر الحکم العدل اللطیف الخبیر العظیم الحلیم الغفور الشکور العلی الکبیر الحفیظ المقیت الحسیب الجلیل الرقیب الکریم المجیب الواسع الحکیم الودود المجید الباعث الشهید الحق الوکیل القوی المتین الولی الحمید المحصی المبدء المعید المحیی الممیت الحی القیوم الواجد الماجد الواحد الاحد الصمد القادر المقتدر المؤخر الاول الآخر الظاهر الباطن الوالی المتعالی البر التواب المنتقم العفو الرؤف مالک الملک ذوالجلال والاکرام المقسط الجامع الغنی المغنی المانع الضار النور الهادی البدیع الباقی الوارث الرشید الصبور. (وصول ۷۶ / ۲).۷۱ - چون پا در رکاب می گذارد می گفت: «بسم الله اللهم انت الصاحب فی اسفر و الخیفه فی الاهل و المال و الولد اللهم ازولنا و هون علینا السفر اللهم انی اعوذبک من وعثاء السفر وکآبه المنقلب و من سوء المنظر فی المال والاهل» (وصول ۹۲ / ۲).یعنی: «به نام خدا؛ خداوندا! تو همراهی در سفر و جانشین در اهل و مال و اولاد؛ خداوندا! راه را برای ما کوتاه کن و سفر را بر ما آسان ساز؛ خداوندا! من پناه می برم به تو از مشقت سفر و غمناکی در وقت بازگشت و از بدی دیار در مال و اهل بیت».۷۲ - چون از سفر بازمی گشت، در هر سر بالایی سه بار تکبیر می گفت: آن گاه می گفت: «لا اله الا انت وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ء قدیر آئبون تائبون عابدون ساجدون لربنا حامدون صدق الله و عده و نصر عبده وهزم الاحزاب وحده» (وصول ۹۲ / ۲).یعنی: «نیست خدائی مگر تو، یگانه است شریکی ندارد برای اوست ملک و ستایش و او بر هر چیزی توانا است؛ بازگشت کنندگان، توبه کنندگان، عبادت کنندگان، سجده کنندگان، (مائیم) برای پروردگار خود ستاش کنندگان، خداوند وعده ی خود را راست کرد، و بنده ی خود را یاری داد، و خود به تنهائی احزاب را شکست داد».۷۳ - چون با کسی وداع می کرد می فرمود: «استودع الله دینک و امانتک و خواتیم عملک» یعنی: «دین تو و امانت تو و عاقبت اعمال تو را به خدا می سپارم».۷۴ - فرمود: «هر کس به منزلی نزول کند و بگوید: «اعوذ بکلمات الله التامات من شر ما خلق» (وصول ۹۲ / ۲)یعنی: «پناه می برم به کلمات تمام عیار خداوند از شر آن چه آفریده»، چیزی به او ضرر نمی زند.۷۵ - وقتی سلام می داد سه بار استغفار می کرد و می گفت: «اللهم انت السلام و منک السلام تبارکت و تعالیت یا ذا الجلال و الاکرام».فرمود: «تعقیبانی که بعد از هر نماز است، گوینده ی آنها نومید نمی شود: سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد الله و سی و چهار بار الله اکبر» (وصول ۸۶ / ۲).۷۶ - در رکوع و سجود بسیار می گفت: «سبوح قدوس رب الملئکه و الروح» (وصول ۸۲ / ۲).۷۷ - در سجود می خواند: «اللهم انی اعوذ برضاک من سخطک و اعود بمعافاتک من عقوبتک و اعوذبک منک، لا احصی ثناء علیک، انت کما اثنیت علی نفسک»(وصول ۸۲ / ۲).در سجده می خواند: «اللهم لک سجدت و بک آمنت و بک اسلمت، سجد وجهی للذی خلقه و صوره و شق سمعه و بصره تبارک الله احسن الخالقین» و میان تشهد و تسلیم می گفت: «اللهم اغفرلی ما قدمت و ما اخرت و ما اسررت و ما اعلنت و ما اسرفت و ما انت اعلم به منی، انت المقدم انت المؤخر لا اله الا انت» (وصول ۸۳ / ۲)۷۸ - فرمود: «دعای یونس در شکم ماهی این است: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین، هیچ کس به آن دعا نکرد مگر آن که برای او اجابت شد» (وصول ۹۳ / ۲)روزی به مسجد وارد شد ابوامامه انصاری را دید فرمود: «چرا تو را در غیر وقت نماز در مسجد نشسته می بینم؟» گفت: غصه هائی که مرا رها نمی کند و وام هائی که ادا نمی شود، فرمود: «آیا کلماتی به تو یاد دهم که خداوند هموم تو را ببرد و دین تو را ادا کند» گفت: بلی یا رسول الله، فرمود: «در صبح و شام بگو: اللهم انی اعوذبک من الهم و الحزن و اعوذبک من العجز و الکسل و اعوذبک من الجبن و البخل اعوذبک من غلبه الدین و قهر الرجال» چون چنین کرد، هموم او برفت و دین او ادا شد. (وصول ۹۴ / ۲).توضیح:تعلیمات دعایی پیامبر مناسب حال بوده است تا آن که در ضمن توسل هشداری باشد به سعی و عمل و چاره جوئی که عجز و کسالت و جبن ضد آنها است.۷۹ - فاطمه ی زهراءعليها‌السلام نزد او آمد و خادمی خواست، به او فرمود: «بگو: اللهم رب السموات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کل شی ء منزل التوراه و الانجیل و الفرقان فالق الحب و النوی اعوذبک من شر کل شی ء انت آخذ بناصیته، انت الاول فلیس قبلک شی ء و انت الآخر فلیس بعدک شی ء و انت الظاهر فلیس فوقک شی ء و انت الباطن فلیس دونک شی ء، اقضی عنی الدین و اغننی من الفقر» (وصول ۹۴ / ۲).توضیح:اولا خادمی موجود نبود، ثانیا اگر بود دیگران را ترجیح می داد تا اهل بیت خود را، ثانیا اهل بیت خود را به صفات پیغمبری تربیت می کرد تا حتی المقدور از زخارف دنیا برکنار باشند.۸۰ - چون امری او را ناراحت می کرد می گفت: «یا حی یا قیوم برحمتک استغیث»(وصول ۹۴ / ۲).۸۱ - شنید مردی می خواند: «اللهم انی اسئلک بان لک الحمد لا اله الا انت المنان بدیع السموات و الارض ذوالجلال و الاکرام یا حی یا قیوم» پیغمبر فرمود:«می دانید به چه دعا کرد؟» گفتند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست اوست خدا را به اسم اعظمش خواند، اسمی که اگر به آن خوانده شود اجابت می کند و اگر به آن سؤال کرده شود عطا می کند»(وصول ۷۵ / ۲)۸۲ - فرمود: «اسم الله الاعظم در این دو آیه است:( وَإِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَـٰنُ الرَّحِيمُ ) و اول سوره ی آل عمران:( اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ) (وصول ۷۵ / ۲. (.۸۳ - بیشتر دعای پیغمبر این بود: «اللهم آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه وقنا عذاب النار» (وصول ۱۰۳ / ۲).۸۴ - این دعا را پیغمبر به امیرمؤمنان برای قضای دین آموخت: «اللهم اکفنی به حلالک عن حرامک و اغننی بفضلک عمن سواک» (وصول ۱۰۴ / ۲).۸۵ - چون شب برمی خواست این دعا را می خواند: «اللهم انت قیم السموات و الارض و من فیهن لک الحمد، انت نور السموات و الارض و من فیهن و لک الحمد، انت مالک السموات والارض و من فیهو و لک الحمد، انت الحق و وعدک الحق و لقاؤک حق و قولک حق و الجنه حق والنار حق و النبیون حق و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حق و الساعه حق؛ اللهم لک اسلمت و بک آمنت و علیک توکلت و الیک انبت و بک خاصمت و الیک حاکمت فاغفرلی ما قدمت و ما اخرت و ما اسررت و ما اعلنت و ما انت اعلم به منی؛ انت المقدم و انت المؤخر لا اله الا انت» (وصول ۸۷ / ۲).۸۶ - ابن عمر گفت: با پیغمبر نماز می خواندیم، یکی خواند: «الله اکبر کبیرا و الحمد لله کثیرا و سبحان الله بکره و اصیلا» پیغمبر فرمود: «گوینده ی این کلمات کیست؟ آن مرد گفت: من یا رسول الله، فرمود:«تعجب کرد زیرا برای آن ها درهای آسمان گشوده شد» (وصول ۸۰ / ۲).

۸۷ - وقتی به نماز آغاز می کرد می گفت: «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین اللهم اهدنی لا حسن الاعمال و احسن الاخلاق لا یهدی لا حسنها الا نت و قنی سیی ء الاعمال وسیی ء الاعمال و سیی ء الاخلاق لا یقی سیئها الا انت» (وصول ۸۱ / ۲).۸۸ - فرمود: «به درستی که برای خداوند نود و نه اسم هست، هر کس آن ها را حفظ کرد به بهشت داخل شد، خداوند یگانه است وتر را (طاق) دوست دارد» (وصول ۷۵ / ۲). و در روایت دیگر هر کس آنها را بشمرد.۸۹ - چون لباس نو می پوشید می گفت: «الحمد الله الذی کسانی ما اواری به عورتی و اتجمل به فی حیاتی» و فرمود: «هر کس لباس نوی بپوشد این را بگوید و کهنه را تصدق کند، در پناه و حفظ خداوند و پوشش اوست زده و مرده او» (وصول ۹۷ / ۲).۹۰ - چون چیزی می خورد یا می نوشید می گفت: «الحمد لله الذی اطعمنا و سقانا و جلعنا مسلمین» (وصول ۹۸ / ۲).۹۱ - می فرمود: «خداوند از بنده اش راضی می شود که چون لقمه ای می خورد بر آن حمد او گوید و چون جرعه ای بنوشد بر آن حمد او گوید»(وصول ۹۸ / ۲).۹۲ - چون به خلوت می رفت می گفت: «اللهم انی اعوذبک من الخبث و الخبائث» و چون بیرون می آمد می گفت غفرانک.۹۳ - اسماء بنت عمیس گفت: پییغمبر فرمود: «آیا به تو یاد دهم کلماتی را که در وقت کربت و سختی بگوئی، الله الله ربی لا اشرک به شیئا»۹۴ - امیرمؤمنان نزد پیغمبر آمد و گفت: «پدر و مادرم به فدای تو باد، قرآن از سینه ی من رها می شود و بر حفظ آن توانائی ندارم» پیغمبر فرمود: «ای ابوالحسن! به تو یاد دهم کلماتی را که خداوند به آن ها تو را سود دهد و تو به هر کس یاد دهی به او سود دهی و آنچه در سینه ی تو است پایدار بماند» علیعليه‌السلام گفت: «آری یا رسول الله» پیغمبر فرمود: «چون شب جمعه درآید اگر توانستی که ثلث آخر آن را بیدار باشی زیرا ساعتی مشهود اسوت دعا در آن مستجاب و یعقوب برادرم که به فرزندان خود گفت:( سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ) مرادش همان شب جمعه بود؛ و اگر نتوانستی ثلث آخر در وسط آن؛ و اگر نتوانستی، در اول آن چهار رکعت نماز بخوان، در اولی سوره ی فاتحه و یس را بخوان و در دومی فاتحه و حم دخان را، و در سومی فاتحه و الم السجده را، و در چهارمی فاتحه و تبارک مفصل؛ چون فارغ شدی خدا را حمد کن و ثنای نیکو بگوی و بر من صلوات بفرست، نیکو و بر دیگر پیامبران صلوات بفرست و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار کن، و برای برادرانی که بر تو در اسلام سبقت گرفته اند. آن گاه در پایان بگو:«اللهم ارحمنی بترک المعاصی ابدا ما ابقینی و ارحمنی ان اتکلف ما لا یعنینی و ارزقنی حسن النظر فیما یرضیک منی. اللهم بدیع السموات و الارض یا ذا الجلال و الاکرام و العزه التی لا ترام اسئلک یاالله یا رحمن بجلالک و نور و جهک و ان تلزم قلبی حفظ کتابک کما علمتنی و ارزقنی ان اتلوه علی النحو الذی یرضیک عنی. اللهم بدیع السموات و الارض یا ذا الجلال و الاکرام و العزه التی لا ترام اسئلک یا الله یا رحمن بجلالک و تنور وجهک ان تنور بکتابک بصری و ان تطلق به لسانی و ان تفرج به قلبی و ان تشرح به صدری و ان تغسل به بدنی فانه لا یصیبنی علی الحق غیرک ولا یؤتینیه الا انت و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» یا ابوالحسن! اگر این را سه جمعه یا پنج جمعه یا هفت جمعه عمل کنی به اذن خداوند تعالی اجابت خواهی شد و سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هرگز مؤمنی را خطا نمی کند (محروم نمی کند)».ابن عباس گفت: به خدا قسم پنج هفته یا هفت هفته نگذشت که نزد پیغمبر آمد مانند چنین مجلسی و گفت: یا رسول الله! من قبلا چنین بودم که نمی گرفتم مگر چهار آیه یا مانند آن و چون آن ها را می خواندم در حفظ خودم فرار می کردند، و اکنون در روز چهل آیه یا همین اندازه ها یاد می گیرم، چون آن ها را برای حفظ خواندم گویی کتاب خدا میان چشمان من است و چنین بودم که وقتی حدیث را می شنیدم چون می خواستم بازگو کنم فراموش می کردم، اما امروز احادیث را می شنوم چون آن ها را بازگو می کنم چیزی از آن ها را از دست نمی دهم. در این هنگام پیغمبر فرمود: «سوگند به پروردگار کعبه، ابوالحسن مؤمن است» (وصول ۹۶ / ۲).توضیح:سوره ی تبارک از مفصلات است که یکی از اقسام قرآن است، و علت آن است که سوره ها بواسطه ی کوچکی، در آن ها با بسم الله الرحمن الرحیم زیاد فضل شده است، دیگر آن که از فرموده ی پیغمبر به علیعليه‌السلام که یاد کن از آنان که قبل از تو اسلام آورده اند، نمی توان استدلال کرد بر این که دیگری از صحابه بر او در ایمان سبقت داشته است، زیرا مراد از آن سبقت «و له اسلم من فی السموات و الارض» و سبقت انبیاء سلف است، دیگر آن که پیغمبر فرموده که آن را به هر کس یاد دهی سود خواهد برد و مراد آن است که آن همه کس ها و هر کس ها در وقت دعا پیشینیان خود را در اسلام بیاد آورند.۹۵ - فرمود: دعا همان عبادت است، آن گاه خواند: «و قال ربکم ادعونی استجب لکم» یعنی: «پروردگار شما گفت مرا بخوانید من شما را اجابت می کنم».۹۶ - فرمود: «بر روی زمین هیچ مسلمانی نیست که خدا را به دعائی بخواند مگر آنکه خداوند آن چه خواسته به او بدهد، یا مانند آن، بدی را از او بگرداند و دور کند، ما دام که برای گناه یا قطع رحم دعا نکرده باشد» (وصول ۶۶ / ۲).۹۷ - فرمود: «خداوند در قیامت می گوید: «از آتش بیرون آورید هر کس مرا یک روز یاد کرده یا در مقامی از من ترسیده است»(وصول ۶۷ / ۲).۹۸ - گفتند: یا رسول الله! کدام دعا مستجاب تر است؟ فرمود: «در دل آخر شب و تعقیب نمازهای واجب» (وصول ۶۸ / ۲).۹۹ - فرمود: «دعا میان اذان و اقامه رد نمی شود» گفتند: یا رسول الله! چه بگوئیم؟ فرمود: «از خدا عافیت دنیا و آخرت بخواهید» (وصول ۶۸ / ۲).۱۰۰ - فرمود: «برای هر یک از شما دعا مستجاب می شود مادام که شتاب نکند که بگوید دعا کردم اما پروردگارم اجابت نکرد» (وصول ۷۳ / ۲).۱۰۱ - فرمود: «هیچ مردی نیست که خدا را بخواند مگر آنکه او را اجابت می کند یا جلو می اندازد برای او در دنیا، یا ذخیره می کند برای او در آخرت یا از گناهان او به قدر دعایش کفاره محسوب می کند مادام که دعای او گناه یا قطع رحم نباشد.۱۰۲ - فرمود: «هر یک از شما خداوند را برای حاجت هایش بخواند حتی بند کفش او اگر پاره شود».۱۰۳ - زنی آمد و گفت: یا رسول الله! برای من و شوهرم دعا کن، فرمود: «صلی الله علیک و علی زوجک» (وصول ۷۴ / ۲).۱۰۴ - فرمود: «نیست بنده ی مؤمنی که برای برادر غایبش دعا کند مگر آن که فرشته ای گوید: برای خودت هم مانند او خواهد بود».۱۰۵ - فرمود: «هر کس در حق ظالمش نفرین کند به تحقیق پیروزشده» (وصول ۷۴ / ۲).۱۰۶ - و پیغمبر شنید که یکی می گفت: خداوندا! به درستی که من از تو می خواهم به این که من گواهی می دهم که تو خداوندی هستی که نیست خدائی جز تو، احد صمدی که نزاید و نه زائیده شده باشد و نه همتایی دارد. پیغمر فرمود: «سوگند به آن که جان در دست اوست هر آینه خدا را به اسم اعظمش خواند، نامی که چون به آن خوانده شود اجابت کند، و چون از او سؤال شود عطا کند». متن دعا چنین است: «اللهم انی اسئلک بانی اشهد ان الله الذی لا اله الا انت الا حد الصمد الذی لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد» (وصول ۷۵ / ۲).۱۰۷ - فرمود: «چون یکی از شما عطسه زند بگوید: الحمد الله علی کل حال، و همنشینش به او بگوید: یرحمک الله و او جواب دهد: یهدیکم الله و یصلح بالکم» (وصول ۱۰۲ / ۲).۱۰۸ - می فرمود: «داود اعبد بشر است و دعای او چنین است: «اللهم انی اسئلک حبک و حب من یحبک و العمل الذی یبلغنی حبک اللهم اجعل حبک احب الی من نفسی و اهلی و مالی و من الماء البارد» (وصول ۱۰۲ / ۲).۱۰۹ - فرمود: «هر کس صاحب بلائی را ببیند بگوید: الحمد الله الذی عافانی مما ابتلاک و فضلنی علی کثیر ممن خلق تفضیلا، ما دام که زنده است از آن بلا در امان خواهد بود» (وصول ۱۰۳ / ۲).۱۱۰ - چون هلال را می دید می گفت: اللهم اهله عیلنا بالیمن و الایمان و السلامه و الاسلام ربی و ربک الله».و در روایتی آمده که: چون هلال را می دید از آن رو برمی گردانید. (وصول ۱۰۰ / ۲).توضیح:اگر سند روایت صحیح باشد، رو گردانیدن، اعراض از ما سوی الله است خصوصا در مورد امثال ماه و آفتاب که از معبودات بشر مشرک بوده اند.

۱۱۱ - چون آواز رعد می شنید می گفت: «اللهم لا تقتلنا بغضبک و لا تهلکنا بعذابک و عافنا قبل ذلک»(وصول ۱۰۰ / ۲).۱۱۲ - فرمود: «افضل دعاها دعای روز عرفه است و فاضلترین چیزی که من و پیامبران پیش از من گفته اند: لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ء قدیر» (وصول ۱۰۱ / ۲).۱۱۳ - ابوموسی اشعری گفت: در سفری بودیم، مردم صدا را به تکبیر بلند کرده بودند، پیغمبر فرمود: «بس کنید زیرا شما نه کسی را می خوانید و نه غایبی، به درستی که شما شنوا و بینائی را می خوانید که او با شما است و آن کسی را که می خوانید نزدیکتر است به هر یک از شما از گردن رهوارش» (وصول ۷۲ / ۲).۱۱۴ - عایشه گفت: پیغمبر دعاهای جامع را دوست داشت و جز آن را رها می کرد، دوست داشت سه بار سه بار دعا کند یا استغفار نماید.مردی در خدمت او از خداوند تمام نعمت را خواست، فرمود: تمام نعمت چیست؟ گفت: این دعائی که کردم و امید خیر دارم، فرمود: «به درستی که تمام نعمت دخول بهشت و رهائی از آتش است»، از دیگری شنید که می گفت ای ذاالجلال و الاکرام، فرمود: «به تحقیق برای تو اجابت شد». دیگری را شنید که می گفت: خداوندا از تو صبر را می خواهم، فرمود: «از خدا بلا را خواستی، اکنون از او عافیت را بخواه» (وصول ۷۲ / ۲).۱۱۵ - فرمود:«هر کس در روز صد بار بگوید: لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شی ء قدیر، برای اوست ثواب ده بنده آزاد کردن و نوشته شود برای او صد حسنه و محو شود از او صد سیئه، و حرام باشد برای او از شیطان در آن روز تا شب کند، و هیچ کس چیزی فاضلتر از آن نیاورد مگر آن که با او شریک باشد.و هر کس صد بار در روز بگوید: سبحان الله و بحمده، گناهان او بریزد هر چند مانند کف دریا باشد».(وصول ۱۰۸ / ۲).توضیح:احادیث هم مانند قرآن مجید عام و خاص و مطلق و مقید و مجمل و مبین دارند که باید تأثیر آن ها را در همدیگر به حساب آورد و آن گاه قضاوت نمود، اینجا یکی از آن موارد است که آدم کم اطلاع گمان می کند ذکر خواندن آدم مالدار خسیس ثوابش مانند آدم ندار غیر متمکن در احسان مالی است، در حالی که از موارد دیگر این مجمل بیان شده و عقلا هم معلوم است که از هر کسی نوع عبادتی متناسب با وضعش خواسته اند، هرگز برای آن متمکن در احسان ونیکوکاری مالی، ذکر و دعا جای آن را نمی گیرد زیرا به هر حال در عبادت باید مجاهده و گذشتی محسوس باشد.۱۱۶ - فرمود: «دو کلمه اند بر زبان سبک اند و در میزان سنگین اند: سبحان الله و بحمده، سبحان الله العظیم» (وصول ۱۰۹ / ۲).۱۱۷ - فرمود: «زیاد بگویید: لا حول و لا قوه الا بالله که آن از گنج های بهشت است» (وصول ۱۰۹ / ۲).۱۱۸ - فرمود: اگر با قومی که ذکر خدا می کنند از نماز صبح تا طلوع آفتاب بنشینم دوست تر دارم تا چهار تن از اولاد اسماعیل را آزاد کرده باشم، و اگر با قومی که خدا را یاد می کنند از نماز عصر تا غروب آفتاب بنشینم برای من دوست داشته تر است از عتق چهار برده» (وصول ۶۸ / ۲).۱۱۹ - پیغمبر شنید مردی در نمازش دعا می کند اما بر او صلوات نمی فرستد فرمود: «شتاب کرد» بعد او را بخواست و فرمود: «چون یکی از شما نماز گزارد،به حمد و ثنای خداوند آغاز نماید، پس آنگاه بر من صلوات فرستد، پس آن گاه هر چه خواهد دعا کند» (وصول ۷۰ / ۲).۱۲۰ - فرمود: «در اول و وسط و آخر دعای خود بر من صلوات فرستید» (وصول ۷۱ / ۲).۱۲۲ - فرمود: «چون یکی از شما دعا کند نگوید: خدایا اگر خواهی مرا ببخش یا اگر خواهی بر من رحم کن، بلکه به طور قطع دعا کند زیرا برای خداوند اکراه کننده و تحمیل کننده ای نیست» (وصول ۷۲ / ۲).۱۲۳ - فرمود: «خدا را با کف دست ها بخوانید نه با پشت دستها و چون فارغ شدید دست ها را به صورت بمالید»(وصول ۶۹ / ۲).۱۲۴ - چون دعا می کرد دست ها را بلند می کرد تا زیر بغلش نمایان می شد و پائین نمی آورد مگر آن که به صورت می مالید (وصول ۷۰ / ۲).۱۲۵ - فرمود: «به درستی که پروردگار شما زنده و بخشنده است، شرم دارد از بنده ی خود آن گاه که دست ها را به سوی او بلند کند که آنها را خالی برگرداند».۱۲۶ - فرمود: «خدا را بخوانید در حالی که یقین به اجابت داشته باشید و بدانید که خداوند دعائی را از دلی غافل و نامتوجه اجابت نمی کند»(وصول ۷۰ / ۲).۱۲۷ - فرمود: «دو دعا رد نمی شود: دعا در وقت اذان و دعا در وقت شدت جنگ» و در روایتی: زیر باران. (وصول ۶۹ / ۲).۱۲۸ - فرمود: «نزدیکترین وقت بنده به پروردگارش در حال سجده است، در آن حال زیاد دعا کنید» (وصول ۶۹ / ۲).۱۲۹ - فرمود: «سه دعوت مستجاب است، که شکی در اجابت آن ها نیست: دعوت مظلوم، دعوت مسافر و دعوت پدر برای فرزند» و فرمود: «هیچ دعوتی سریع الاجابه تر از دعوت غایب برای غایب نیست. (وصول ۶۹ / ۲).۱۳۰ - فرمود: «خداوندا! به تو پناه می برم از علمی که سود ندهد و دعائی که شنیده نشود و دلی که خاشع نباشد و از گرسنگی که آن بد هم آغوشی است»(جامع ۱۹۵ / ۱).توضیح:پناه بردن از گرسنگی نشانه ی کمال واقع بینی پیغمبر است که معنی آن را فقط فقرا درک می کنند.۱۳۱ - صبح که می شد می فرمود: «خداوندا! از تو می خواهم علم سود بخشی و عمل قبول شده ای» (جامع ۱۹۶ / ۱).۱۳۲ - فرمود: «دعا اسلحه ی مؤمن است و ستون دین و نور آسمان ها و زمین»(مطالب ۲۲۶ / ۳).۱۳۳ - ابوبکر نزد عاشیه آمده بود و او در نماز بود، با دست خود صدا کرد اما او متوجه نشد تا پیغمبر به در خانه رسید و به عایشه فرمود: «چرا به کلمات جامعه و سر منشأ آنها دست نزدی؟» عایشه گفت: جوامع و فواتح کلمات چیستند؟ فرمود: «اللهم اسئکل من الخیرکلما علمت منه و ما لم اعلم عاجله و آجله، اللهم ما قضیت من قضاء فاجعل عاقبته رشدا» (مطالب ۲۲۸ / ۳).۱۳۴ - یکی گفت: خداوندا! مرا و محمد را بیامرز، پیغمبر فرمود: «هر آینه آمرزش وسیع خدا را از مردم بازداشتی» (مطالب ۲۲۹ / ۳).

۱۳۵ - فرمود: «هر کس با طهارت بخوابد و در شب از خواب بیدار شود، خدا را به چیزی از امر دنیا و آخرت نمی خواند مگر آن که به او عطا کند»(مطالب ۳۳ / ۳).۱۳۶ - عایشه گفت: می فرمود فراش برای او پهن کنند، رو به قبله می کرد و می خوابید، بر دست راست تکیه می داد، آهسته چیزی می گفت نمی دانستیم چه می گوید، در آخر آواز بلند می کرد و می گفت: «اللهم رب السموات السبع و رب العرش العظیم رب کل شی ء (او اله کل شی ء) منزل التوراه و الانجیل والفرقان فالق الحب و النوی اعوذ بک من شر شی ء انت آخذ بناصیتها اللهم انت الاول فلیس قبلک شی ء و انت الاخر فلیس بعدک شی ء و انت الظاهر فلیس فوقک شی ء و انت الباطن فلیس دونک شی ء اقض عنا الدین و اغننا من الفقر».(مطالب ۳۳۳ / ۳).۱۳۷ - فرمود: «حذر از قدر سود نمی دهد، اما دعا آن را برمی گرداند» (مطالب ۳۳۴ / ۳).۱۳۸ - در وقت افطار می خواند: «اللهم لک صمت و علیک توکلت و علی رزقک افطرت» (مطالب ۲۹۰ / ۱).۱۳۹ - فرمود: «حاجت های خود را در نماز صبح از خدا بخواهید»(مطالب ۸۱ / ۱).۱۴۰ - فرمود: «هر کس بگوید: سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد الله رب العالمین، هر آینه با کیل بزرگتر کیل نموده است» (مطالب ۲۴۰ / ۳).۱۴۱ - از دعاهای اوست: «اللهم انی اعوذبک من الفقر و الفاقه و القله و الذله و ان اظلم او اظلم او اجهل او یجهل علی، اللهم انی اسئلک الهدی و التقی و العافیه والغنی» (جامع ۲۱ / ۲).

۱۴۲ - فرمود: در آغاز بیماری چنین گوئید خدا شما را از آتش نجات می دهد: «لا اله الا الله یحی و و یمیت و هو حی لا یموت سبحان رب العباد و البلاد و الحمد الله حمدا کثیرا طیبا مبارکا فیه علی کل حال و الله ابکر کبریاء ربنا و جلاله و قدرته فی کل مکان، اللهم ان کنت امرضتنی لقبضی روحی فی مرضی هذا فاجعل روحی فی ارواح من سبقت لهم منک الحسنی و با عدنی من النارکما باعدت اولیائک الذین سبقت لهم منک الحسنی» فرمود: «اگر کسی در آن مرض بمیرد، به سوی رضای خدا و بهشت می رود و اگر گناهانی را مرتکب شده خداوند به او بازگشت میکند (می آمرزد)» (مطالب ۲۳۴ / ۳).۱۴۳ - از دعاهای او بعداز وضو گرفتن کامل: «اشهد ان لا له الا الله، و اللهم اجعلنی من التوابنی و اجعلنی من المتطهرین» (وصول ۸۳ / ۳).۱۴۴ - فرمود: «هر کس مالی ندارد که صدقه بدهد بگوید: اللهم صل علی عبدک و رسولک و صل علی المؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات، برای او در حکم زکات است» (مطالب ۲۲۶ / ۳).۱۴۵ - از دعاهای اوست: «خداوندا! به تو پناه می برم که گمراه کنم یا گمراه شوم، بلغزانم یا لغزش کنم، ظلم کنم یا به من ظلم شود، جهالت کنم یا درباره ی من جهالت شود؛ عزیز است همسایگی تو، مقدس است نام های تو برتر است ستایش تو، نیست خدایی جز تو، به نام خدا، خداوند مرا بس است، بر خدا توکل کردم، و هیچ نیرو و قدرتی نیست مگر به خداوند برتر و بزرگ؛ خداوندا! دلم را استوار بدار وحق را بر زبان من جاری گردان» (بحار ۶۳ / ۲).۱۴۶ - وقت برخاستن از مجلس می گفت: «خداوندا! خطاهای ما را بیامرز آن چه را عمدا انجام داده ایم و آن چه را پنهان کرده ایم و آن چه را آشکار ساخته ایم و آن چه را تو از ما به آن داناتری، توئی اول و توئی آخر نیست خدائی مگر تو» و چون برمی خاست می گفت: «منزهی تو خداوندا و به ستایش متفردی، و گواهی می دهم نیست خدایی مگر تو، از تو آمرزش می طلبم، به سوی تو بازگشت می کنم، منزه است پروردگار تو، پروردگار عزیز و برتر از آن چه وصف می کنند و سلام بر رسولان باد و حمد و ثنا برای خداوند پروردگار عالمیان است»(بحار ۶۳ / ۲).۱۴۷ - مردی از اصحاب پیغمبر را گفتند: خانه ات آتش گرفت، گفت: به خدا هرگز چنان نیست، دگر بار گفتند: چنان است، گفت: هرگز، گفتند: به تو خبر می دهند خانه ات آتش گرفته تو سوگند یاد می کنی که هرگز؟ گفت: از پیغمبر شنیدم که فرمود: «هر کس صبحگاه بگوید ان ربی الله الذی لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم ما شاءالله کان و ما لم یشاء لم یکن لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شی ء علما، اعوذ بالله الذی یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه من شر کل دابه ربی آخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم» در آن روز در نفس خود و اهل خود و مال خود چیزی که مکروه او باشد نمی بیند و امروز من آن را خوانده ام.(مطالب ۲۵۱ / ۳).۱۴۸ - در صبحگاه می خواند: «اصبحنا و اصبح الملک لله و الکبریاه و العظمه و الیل و النهار و ما سکن بینهما لله وحده لا شریک له اللهم اجعل اول هذا النهار فلاحا و اوسطه صلاحا و آخره نجاحا و اسئلک خیر الدنیا و الآخره»(مطالب ۲۵۰ / ۳).۱۴۹ - فرمود: «هر سخنی که به حمد آغاز نشود، دنباله بریده است» (وصول ۳۲۸ / ۲).۱۵۰ - فرمود: «هر کس در مجلس نشیند که در آن یاد خدا نشود، آن مجلس بازخواست از خدا دارد هر کس بر پهلو بخوابد و ذکر خدا نکند بازخواست دارد، هر رونده ای در راهی برود که در آن ذکر خدا نکند بازخواستی دارد، گروهی نمی نشینند که ذکر خدا کنند مگر آن که فرشتگان دور ایشان را بپوشانند و رحمت ایشان را فراگیرد و آرامش بر ایشان فرود آیه وخداوند ایشان را در میان کسانی که نزد او هستند یاد کند».فرمود: «مثال خانه ای که در آن یاد خدا شود و خانه ای که در آن یاد خدا نشود مانند زنده و مرده است».فرمود: «خداوند می گوید: من نزد گمان بنده ام به خودم هستم و آماده ام من با اویم، آن گاه که یاد می کند اگر در نزد خود یاد من کرد من در پیش خودم یاد او می کنم و اگر در میان گروهی یاد من کرد در میان گروهی یاد او می کنم و اگر به من یک وجب نزدیک شد به او یک ذراع نزدیک می شوم و اگر به من یک ذراع نزدیک شود به او یک باع نزدیک می شوم و اگر به سوی من راه رفت من به سوی او هروله خواهم رفت»(وصول ۱۲۶ / ۲).توضیح:باع معنی فاصله میان کشش دو دست، و هروله دویدن ملائم و متوسط.۱۵۱ - فرمود: «فاضلترین رابط انتظار نماز و ملزم شدن به مجالس ذکر است و نیست بنده ای که نماز به جا آورد و بعد در جای خود بنشیند مگر آن که فرشتگان پیوسته بر او صلوات فرستند تا برخیزد یا محدث شود»(مطالب ۱۰۲ / ۱).۱۵۲ - فرمود: «برای هر پیش آمدی استرجاع کنید انا لله و انا الیه راجعون حتی برای پاره شدن بند کفش زیرا آن هم از مصائب است» (مطالب ۲۳۱ / ۳).۱۵۳ - فرمود: «هر کس از شما ناتوان است که دشواری شب را آسان کند یا به مال بخیل است که انفاق کند یا از دشمن می ترسد که با او بستیزد باید خدا را بسیار یاد کند» (مطالب ۲۴۱ / ۳)۱۵۴ - فرمود: «یا در باغ های بهشت گردش کنید» گفتند: باغ های بهشت چیست؟ فرمود: «مجالس ذکر است»، و در روایتی «به باغ های بهشت شتاب کنید» گفتند: چیست؟ فرمود: «حلقه های ذکر» (مطالب ۲۴۱ / ۳).۱۵۵ - پیغمبر از معاد پرسید: «سابقین کجایند؟» معاذ گفت: «مردمی گذشتند و مردمی به جا ماندند، پیغمبر فرمود: «ای معاذ! سابقین فرورفته در یاد خدایند هر کس می خواهد در باغ های بهشت گردش کند بسیار خدا را یاد کند»(مطالب ۲۴۳ / ۳).۱۵۶ - فرمود: «اهل لا اله الا لله وحشتی در قبرهایشان نیست» (مطالب ۲۴۳ / ۳).۱۵۷ - فرمود: «هر کس صد بار لا اله الا الله و صد بار الله اکبر و صد بار سبحان الله بگوید برای او بهتر است از آزاد کردن ده بند و قربانی کردن هفت شتر» (مطالب ۲۵۶ / ۳).۱۵۸ - به ابوذر فرمود: «خواهی تو را به گنجی از گنجهای بهشت راهنمائی کنم» گفت: بلی یا رسول الله، فرمود: «بگو لا حول و لا قوه الا بالله» و در روایت دیگر فرمود: «زیاد بگو لا حول و لا قوه الا بالله» (مطالب ۲۶۱ / ۳).۱۵۹ - عبدالله بن مسعود گفت: نزد پیغمبر بودم گفتم لا حول و لا قوه الا بالله فرمود: «تفسیر آن را می دانی؟» گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: «لا حول عن معصیه الله الا بعصمه الله و لا قوه علی طاعه الله الا بعون الله، جبرئیل این طور به من خبر داد» یعنی: «چاره ای برای ترک نافرمانی خدا نیست مگر به نگهداری خداوند و نیروئی بر طاعت خداوند نیست مگر به یاری خودش» (مطالب ۲۶۲ / ۳).۱۶۰ - فرمود: «هر گروهی در مجلس بنشینند اگر قبل از آن که پراکنده شوند یاد خدا نکنند آن مجلس در روز قیامت حسرتی برای ایشان است» و در روایت دیگر به اضافه ی صلوات بر پیغمبر. (مطالب ۲۵۸ / ۳).۱۶۱ - فرمود: «بهترین روزی آن است که کفایت کند و بهترین ذکر آن است که خفی باشد» (مطالب ۲۷۰ / ۳).۱۶۲ - پیغمبر درباره ی ذکر خفی فرمود: «ذکری که فرشتگان حفظ، آن را نشنوند، هفتاد مرتبه برتری دارد» و فرمود: «چون روز قیامت شود و خلائق برای حساب فراهم شوند و آن چه را حفظ کرده و نوشته باشند بیاورند، خداوند گوید: ببینید آیا چیزی باقی مانده؟ گویند: پروردگارا! از آن چه دانستیم چیزی را به جا نگذاردیم، خداوند فرماید: تو نزد من ذخیره ای داری که اینان خبر ندارند و من به تو می گویم آن ذکر خفی است» (مطالب ۲۵۶ / ۳).۱۶۳ - فرمود: «چون یکی از شما از خواب بیدار شود دست خود را در ظرف نکند مگر آن که سه بار آن را بشوید زیرا نمی داند دستش در کجاها تماس پیدا کرده است» (وصول ۹۳ / ۳).۱۶۴ - پیغمبر خرقه ای داشت که بعد از وضو با آن خشک می کرد. (وصول ۹۷ / ۳).توضیح:خشک کردن وضوء معارض است با استحباب ترک استعمال مندیل برای خشک کردن، و باید از ترک فقهی معلوم گردد.۱۶۵ - فرمود: «نماز را از وقت خودش جلو نیاندازید از این که بیکار باشید؛ و آنرا از وقت خودش عقب نیاندازید از این که کار دارید» (مطالب ۷۴ / ۱).۱۶۶ - در شبی از ماه رمضان بر نماز گزاران گذر کرد فرمود: «بعضی از شما آواز را بر بعض دیگر بلند نکند زیرا این گونه دیگران را آزار می دهد» (لطائف ۱۴۷ / ۱).۱۶۷- در روز جمعه سعد وقاص به یکی گفت: تو جمعه ای نداری، او به پیغمبر گفت، پیغمبر به سعد گفت: «چرا؟» سعد گفت: تو خطبه می خواندی و او سخن می گفت، پیغمبر فرمود: «سعد راست گفت».عبدالله مسعود بر ابی بن کعب گذر کرد در حالی که پیغمبر خطبه می خواند، از ابی سؤال کرد، او جواب نداد، گمان کرد بر او خشمناک است، به پیغمبر خبر داد، ابی گفت: ای عبدالله! آیا با ما در جمعه نبودی؟ گفت: بودم، ابی گفت: پیغمبر خطبه می خواند و تو سخن گفتی، پیغمبر فرمود: «ابی راست گفت»(لطائف ۱۷۳ / ۱).۱۶۸ - ابوبکر گفت: با پیغمبر برای نماز صبح بیرون آمدم، به هیچ مردی گذر نکرد مگر آن که برای نماز آگاه کرد یا همراه خود او را حرکت داد. (وصول ۲۶۱ / ۲).۱۶۹ - عمران بن حصین گفت: بواسیر داشتم، از پیغمبر برای نماز سؤال کردم فرمود: «سرپا نماز بخوان، اگر نتوانستی نشسته، و اگر نتوانستی بر پهلو بخوان» (وصول ۲۶۲ / ۲).۱۷۰ - از عایشه پرسیدند: آیا پیغمبر نماز نشسته خواند؟ گفت: آری، وقتی سن، او را ناتوان کرده بود. (وصول ۲۶۳ / ۲).توضیح:پیری هرگز پیغمبر را ناتوان نکرده بود، دلیل آن حضور او در جنگ تبوک است. ۱۷۱ - در روایتی بیشتر نمازها را نشسته خواند مگر نمازهای واجب را. (وصول ۲۶۳ / ۲).۱۷۲ - در اواخر بر چوب دستی تکیه می داد. (وصول ۲۷۰ / ۲).

۱۷۳ - بعد از نماز صبح در مصلای خود می نشست تا طلوع آفتاب، گاهی در حضور او داستان ها از دوران جاهلیت می گفتند و می خندیدند و پیغمبر بی آن که سخن گوید تبسم می کرد. (وصول ۳۸۱ / ۲).۱۷۴ - فرمود: «یا علی! چون وضو بگیری بگو: اللهم انی اسألک تمام الوضوء و تمام الصلوه و تمام رضوانک و تمام مغفرتک، اینگونه گفتن زکات وضو است» (مطالب ۲۵ / ۱).۱۷۵ - فرمود: «طهارت مرد برای نمازش، خداوند گناهانش را به سبب آن می پوشاند (می آمرزد) و نماز شر برای او چون نافله ای باقی می ماند»(مطالب ۲۶ / ۱).۱۷۶ - گروهی سلمان را برای امامت مقدم داشتند و او ابا می کرد تا او را وادار کردند، چون با ایشان نماز گزارد، گفت: آیا همه ی شما راضی بودید؟ گفتند: آری، سلمان گفت: حمد برای خداوند من از پیغمبر شنیدم که فرمود: «سه نفرند که نماز ایشان قبول نمی شود، زن که بی اذن شوهر از خانه بیرون آید و بنده ی فراری و مردی که برای گروهی امامت کند و ایشان او را مکروه دارند»(مطالب ۱۲۰ / ۱).۱۷۷ - جابر گفت: پیغمبر از بیماری عیادت نمود، بیمار را دید که بر وساده (متکا) سجده کرد، پیغمبر او را نهی نمود و فرمود: اگر توانستی بر زمین سجده کن وگرنه اشاره کن اشاره کردنی و سجود را از رکوع سبکتر کن» (مطالب ۱۲۷ / ۱).۱۷۸ - فرمود: «شهرها به شمشیر فتح شدند و مدینه به قرآن»(مطالب ۳۹۶ / ۱).توضیح:چون اولین گروهی از مسلمانان مدینه کسانی بودند که در بیعت عقبه در مکه حاضر بودند و در اثر استماع قرآن و بیانات اسلام آوردند و به مدینه رفتند، و برای اسلام تبلیغ کردند و گروه بسیاری مسلمان شدند تا پیغمبر اکرم به مدینه هجرت فرمود، همه ی اهل مدینه اسلام را قبول کردند به جز قلیلی از یهودان و دیگران که اسلام را قبول نکردند و این همه پیشرفت اسلام فقط با تبلیغ انجام شد، پیغمبر اکرم فرمود: «مدینه با قرآن فتح شد».۱۷۹ - فرمود: «آیا گواهی نمی دهند به لا اله الا الله و انی رسول الله؟» گفتند: بلی، فرمود: «هر آینه این قرآن سبب است، یک طرفش به دست خداوند و یک طرفش به دست شما، به آن محکم بچسبید، هرگز گمراه نمی شوید و هلاک نمی شوید بعد از تمسک به آن ابدا» (مطالب ۲۹۲ / ۳).۱۸۰ - یکی نزد او آمد و گفت: دیده ای که مردی در اول شب قرآن بخواند و در آخر شب دزدی کند؟ فرمود: «اگر اول شب قرائت کند، آن قرائت او را از دزدی آخر شب منع خواهند نمود» (مطالب ۲۹۲ / ۳).

۱۸۱ - فرمود: «در قرآن جدال نکنید که جدال در آن کفر است» (مطالب ۲۹۷/ ۳)۱۸۲ - در نماز فجر سوره ی( إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ) را می خواند و در نماز صبح سوره ی «مؤمنون»، گاهی در فجر سوره ی «قاف» در روز جمعه «الم تنزیل» و «هل اتی» درنماز جمعه سوره ی «جمعه» و «منافقین». (وصول ۲۷۳ / ۲).توضیح:همین ها دلیل است که نامگذاری سوره ها در زمان پیغمبر بوده.۱۸۳ - در عشاء سوره ی «و الشمس» و در سفر سوره ی «التین». (وصول ۲۷۶ / ۲).۱۸۴ - در نماز مغرب از سوره های کوتاه مفصل، گاهی «انعام» و «اعراف»، گاهی «المرسلات» و «طور» و «حم دخان»(وصول ۲۷۵ / ۲). ۱۸۵ - یک شب تا صبح تکرار کرد:( إ ِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ ۖ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) (وصول ۲۷۸ / ۲).۱۸۶ - در نمازهای شب گاهی بلند می خواند، گاهی آهسته. (وصول ۲۷۹ / ۲).۱۸۷ - در مسجد معتکف بود، شنید که یکی بلند بلند قرآن می خواند، پرده ی اعتکاف را بالا زد و فرمود: «آگاه باشید همه تان با پروردگارش مناجات می کند یکی از شما دیگری را آزار ندهد، و بعضی از شما بر بعضی دیگر آواز را به قرائت بلند نکند»(وصول ۲۴۱ / ۱).۱۸۸ - ابن مسعود گفت: پیغمبر فرمود: «برای من قرائت کن» گفتم: برای تو بخوانم و حال آن که بر تو نازل شده؟ فرمود: «دوست دارم از دیگری بشنوم» سوره ی «نساء»را خواندم تا رسیدم به این آیه( فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ شَهِيدًا ) فرمود: «بس است» دیدم چشمانش اشک می ریزد. (وصول ۲۴۲ / ۱).

مسجد، کعبه، مؤذن، منبر

در کشورهای اسلامی نهادی به چشم می خورد که هیچ قدرتی نمی تواند بر آن سلطه یابد و آن نهاد، مسجد است، با این نهاد نمی توان مذاکرات پنهانی داشت یا به آن رشوه داد، زیرا انجام چنین عملی به منزله ی توهین به عمیقترین و گرامی ترین اعتقادات مردم است، مردم به بهای جانشان از مسجد دفاع می کنند،مسجد خانه ی بی دربان خداوند است، مراسم سنگینی ندارد. زرق و برق های ناشیانه و مراسم سنگین، کلیساها را از مقام قدوسیت خلع نموده و به کاخی طاغوتی مبدل نموده است؛ آواز بوق یهودان و ناقوس نصاری محتوا ندارد، با بشر باید سخن گفت و نیرو دراکه ی او را که وجه امتیاز او است بیدار نمود؛ الله اکبر، اذان دارای رفیعترین و در ضمن شاملترین محتواها است، جز به فرمان خدا به هیچ چیز سر فرود نیاورید، هیچ مومیایی شده ی پاپ با تاج و لباده ی سنگین در واتیکان امپراطوران روم را به یاد می آورد نه پیکر نحیف و یکتا پیراهن دوست داشتنی عیسی مسیح را.زایشی که می تواند همه ی افراد بشر را در یک بوته ذوب کند، و اجساد را به صورت ارواح مجسم سازد و فناء فی الله را تحقق بخشد، فقط و فقط دریای متلاطم و مواج طواف کنندگان پیرامون کعبه است.اسلام به مدد وحی مبتکر است، مبتکر عظیمترین و زیباترین نمایشگاه اتحاد و خداپرستی، بعد از آن هر چه بیاورند، تقلید بی ارزش خواهد بود.۱ - پیغمبر با خضوع تمام به مسجد احترام می گذارد واز تف انداختن در مسجد نهی می نمود و می فرمود: «کفاره ی آن، دفن کردن آن است» (مجمع ۲. (۱۸ / ۲ - می فرمود: «سزاوار نیست که کاروان ها به راه افتد مگر برای سه مسجد: مسجد الحرام و مسجد من و بیت المقدس. خودش نقشه ی مسجد را می کشید و چوبی در جهت قبله فرو می کرد که مشخص باشد»(اسد ۲۹۵ - ۲۵۱ / ۱).۳ - زنی به نام ام محجن، مسجد پیغمبر را جاروب می کرد، چنان شد که پیغمبر او را ندید، گفتند: مرده، پیغمبر فرمود: «چرا مرا آگاه نکردید؟» قبرش را نشان دادند، پیغمبر رفت و بر او نماز گزارد. (مجمع ۸۷ / ۱).وقتی در مدینه اولین مسجد را بنا کرد، فرمود: «برای من سایبانی بسازید چون سایبان برادرم موسی» که چون سر پا می ایستاد سرش به سقف می رسید، که پس از چندی انصار مالی فراهم ساختند و آوردند و گفتند: یا رسول الله! این مسجد را از نو بساز و آن را زینت ده، تا کی زیر این سقف که از شاخه ی خرما است، نماز بخوانیم؟ فرمود: «من به کار برادرم موسی بی رغبت نمی شوم»، وقتی مسجد را می ساختند خودش مانند دیگر کارگران مصالح ساختمانی حمل می کرد، مسلمانان شعار می دادند: «لا عیش الا عیش الآخره اللهم ارحم الانصار و المهاجره» یعنی: «زندگی جز زندگی آخرت نیست، خداوندا رحم کن بر انصار و مهاجرین» و خود پیغمبر چون به رویه ی شعری سخن نمی گفت می فرمود: «اللهم ارحم المهاجرین و الانصار» (شامی ۳۰۴ / ۲)

توضیح:اولین مسجد، قسمتی از همین مسجد فعلی پیغمبر در مدینه بوده که روضه ی مطهره (مدفن پیغمبر) در جنب آن است، و اکنون داخل مسجد است در طول تاریخ چندین بار بر مساحت و بنای آن افزوده شده است و چنان چه از اخبار برمی آید تا زمان وفات پیغمبر سقف باران گیر نداشته است.۴ - در آغاز ورود به مدینه در مسجد اسعد بن زراره نقیب النقبا نماز گزارد، زمینی پهلوی آن بود مال دو یتیم به نام سهل و سهیل، اسعد خواست آن را برای مسجد بخرد و خودش بهای آن را بدهد، پیغمبر قبول نکرد و خودش آن را به ده دینار خرید و فرمود خشت زدند، اساس آن را با سنگ ساختند، ستون ها از ساقه ی نخل و سقف از شاخه ی نخل. (مجمع ۱۸ / ۲).توضیح:اسعد بن زراره نماینده ی پیغمبر در مدینه بود، که نقیب النقبا لقب داشت و پیغمبر قبل از هجرت او را همراه بیعت کنندگان عقبه به مدینه فرستاده بود، تا معالم دینی را یاد دهد.۵ - در دوران جاهلیت، پرده ی کعبه از پوست و پارچه بود، پیغمبر از برد یمانی برای آن پرده ساخت؛ در حجت الوداع چون چشمش به خانه ی کعبه افتاد گفت: خداوندا! تشریف و تعظیم و مهابت و خوبی این خانه را بیفزای و تشریف و تعظیم و خوبی کسانی را که در حج و عمره آن را گرامی می دارند بیفزای؛ در فتح مکه وقتی از خانه ی کعبه بیرون آمد، دیوار خانه را از درب تا رکن حطیم استلام کرد و گونه ی خود بر آن گذارد. (مجمع ۸۷ / ۱).

۶ - وقتی به منبر می رفت، همه ی مستمعان رو به او می نشستند. (اسد ۲۹۵ / ۱).۷ - دو مؤذن داشت: یکی بلال حبشی دیگری عبدالعزیز بن اصم. (اسد الغابه ۲۵۲ / ۱).تنبیه:اذان گفتن بلال در اولین بار در عمره القضا بر بام کعبه و پا نهان بر بالای بت ها و اعلام کردن محتوای اذان به جهانیان شایان غور و تحقیق و تقدیر و توقیر و تعظیم است، اولین اعلامیه ی حقوق بشر همین است.۸ - عثمان بن تابی العاص به پیغمبر گفت: مرا امام قوم خودم قرار ده، پیغمبر فرمود: «تو امام ایشانی، رعایت ضعیفترین ایشان کن، مؤذنی اختیار کن که مزد نخواهد»، و فرمود: «هر کس که امامت قوم کند، باید بر ایشان آسان و سبک گیرد» (شامی ۵۷ / ۴).توضیح:مزد گرفتن برای امور عبادی و تعلیمات و تبلیغات دینی برای کسی که معاش او از راه دیگر تأمین است به عقیده ی جمعی از فقها حرام است، مواردش را باید از فقیه سؤال کرد.۹ - برای هر قومی امامی معین می کرد که برای ایشان نماز جماعت بخواند. (اسد ۳۴۷ / ۲).۱۰ - «سر لشکر بودلی» انگلیسی در کتاب «الرسول» می نویسد: اگر پطرس حواری سری به واتیکان بزند از تعجب دیوانه می شود که فاصله ی میان آن بناها، زینت ها، لباس های کاردینال ها، موسیقی ها و تشریفات، با تعالیم مسیح از کجا تا به کجا است، اما اگر پیغمبر اسلام در مساجد مهم اسلامی وارد شود چیز تازه ای نخواهد دید وضع همان است که خودش بنیاد نهاده است.۱۱ - جایگاه نماز عید را «مصلی» می گفتند، و در صحرا بود پیغمبر از ساختمان در آن نهی فرمود. (وفاء الوفا / ۷۸۱).۱۲ - ابو عامر منافق، مسجدی ساخت و به یاران خود گفت: نزد قیصر روم می روم و ارتشی برای بیرون راندن محمد می آورم، و در وقتی که پیغمبر عازم جنگ تبوک بود نزد او آمد و گفت: یا رسول الله! مسجدی ساخته ام تا ناتوانان در روزهای بارانی در آن نماز گزارند، بیا و آن را افتتاح کن، فرمود: «اکنون بر جناح سفرم، تا بازگردم» در بازگشت به مدینه وحی بر او نازل شد، و خداوند آن را مسجد «ضرار» نامید یعنی «زیان رساننده» و به امر خداوند پیغمبر فرستاد آن را خراب کردند و آتش زدند و وحی شد( لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ) (توبه / ۱۰۸)یعنی: «در چنین مسجدی هیچ وقت درنگ نکن» (وفاء / ۸۱۶).توضیح:همان طوری که لفظ قالب معنی است، مسجد هم قالب محتوای مخصوصی است که عبادت بی شائبه ی خداوند، و محل اتحاد مسلمانان باشد، بنابراین «لا تقم فیهط ابدا» هشداری مهم است که در مسجد ضرار و هر جا که محل کنکاش برای تفرقه ی امت باشد نباید درنگ کرد و باید آن را خراب نمود و هر چند نام و عنوانش جالب و چشمگیر باشد.۱۳ - یک جانب مسجد را سایبانی برای فقرای بی خانه ترتیب دادند که ایشان را «اصحاب صفه» می نامیدند، گاهی از غایت گرسنگی کمرشان خم می شد، پیغمبر بر ایشان می گذشت و می فرمود: «اگر بدانید نزد خداوند چه دارید، دوست دارید که فقر و حاجت شما زیادتر شود»، و انصار ایشان را به مهمانی می بردند، خوشه های خرما در مسجد آویزان می کردند تا گرسنگان بخورند، ابوهریره گفت: هفتاد تن از اهل صفه یا جامه ای داشتند، یا ردائی که به خود پیچیده بودند که تا نصف ساقشان می رسید و آن را جمع می کردند که مکشوف العوره نشوند. (وفاء ۴۵۷ - ۴۵۴).۱۴ - وقتی برای ساختن مسجد سنگ می کشیدند، پیغمبر سنگ را بر روی شکم تکیه می داد و حمل می نمود، اسید بن حضیر گفت: بده به من، فرمود: «نه، برو سنگ دیگر بردار» (بحار ۱۱۲ / ۱۹).۱۵ - در زمان پیغمبر کعبه را با پارچه سفید می پوشاندند. (نهایه ۱۰۴ / ۱۶).۱۶ - مساحت مسجد پیغمبر صد ذراع در صد ذراع بود. (نهایه ۳۴۴ / ۱۶).۱۷ - هنگام ساختن مسجد، صحابیان بر عمار یاسر زیاد سنگ بار می کردند، به پیغمبر شکایت کرد که مرا کشتند، پیغمبر خاک را از سر و روی او زدود و فرمود: «اینان تو را نمی کشند، تقتلک الفئه الباغیه» یعنی:» «تو را گروه ظالم و یاغی خواهند کشت» (نهایه ۳۴۵ / ۱۶).توضیح:این حدیث و پیشگویی پیغمبر زبانزد همه ی مسلمانان بود تا روزی که عمار یاسر در جنگ صفین به دست اصحاب معاویه شهید شد، ذو الکلاع حیمری یکی از سران ارتش معاویه سراسیمه نزد او رفت و گفت: ما گروه ظالمانیم که عمار را کشته ایم، معاویه با کمال خونسردی جواب داد و گفت: ما او را نکشته ایم علی بن ابی طالب او را کشته است که او را از خانه بیرون آورده؛ و آن احمق تأویل ناروا و محیلانه ی معاویه را باور کرد، اتفاقا فردای آن روز ذوالکلاع کشته شد و معاویه به یاران خود گفت: چه خوب شد که این احمق کشته شد و گر نه چه بسا که ارتش را به ما می شوراند.۱۸ - پیغمبر نخامه ای (آب بینی) در قبله ی مسجد افتاده دید، بر او گران آمد، برخواست و با دست خود آن را زدود، و فرمود: «وقتی یکی از شما به نماز برخیزد با خدای خود مناجات می کند، چنان چه گویی پروردگار میان ایشان و قبله است، کسی آب دهن و بینی رو به قبله نیاندازد، یا در دست چپ یا زیر پا یا پارچه ای»(تیسیر ۲۶۲ / ۴).توضیح:پارچه نداشتند و زیر پا و دست چپ حالت اضطراری بود.۱۹ - یکی در مسجد از شتر خود سراغ می گرفت، فرمود: «آن را نیابی، مسجد ساخته شده برای آن چه ساخته شد (عبادت) (تیسیر ۲۶۳ / ۴).۲۰ - از خرید و فروش و سراغ گمشده ی و شعر خواندن در مسجد نهی می فرمود. (تیسیر ۲۶۳/ ۴).توضیح:مراد از سراغ گرفتن به طرز جار زدن و مراد از شعر اشعار متداول دوران جاهلیت است که درباره ی زن و شراب و فخریه و دشنام بود.۲۱ - می فرمود: «به من امر نشده تا مساجد را مانند یهود ونصاری زینت دهم» و فرمود: «قیامت بر پا نمی شود مگر آن که مسجدها جایگاه مباهات و مفاخره می گردد» (تیسیر ۲۶۴ / ۴).۲۲ - فرمود: «خدا لعنت کند یهود و نصاری را، قبرهای پیغمبران خود را مسجد نمودند» (مجمع ۲۷ / ۲).۲۳ - در بیماری فوت به امیرمؤمنان سه بار می فرمود: «مردم بیایند» چون می آمدند می فرمود: «خدا لعنت کند یهود و نصاری را، قبرهای پیغمبران خود را مسجد نمودند» بی هوش می شد و به هوش می آمد و آن را تکرار می کرد. (مجمع ۲۷ / ۲).۲۴ - فرمود: «هر کس در تاریکی شب به مسجد برود، خداوند در روز قیامت نور تام و تمامی به او عطا می کند» (مجمع ۳۰ / ۲).۲۵ - فرمود: «آب دهن در مسسجد انداختن گناه است و کفاره ی آن دفن است».(مجمع ۱۸ / ۲).۲۶ - از انداختن کک و شپش در مسجد نهی فرمود. (مجمع ۲۰ / ۲).۲۷ - فرمود: «مسجد را راه خود قرار ندهید مگر برای ذکر و نماز» (مجمع ۲۴ / ۲)۲۸ - فرمود: «مسجد جای شعر خواندن و جار زدن برای گمشده نیست» (مجمع ۲۵ / ۲).توضیح:مراد اشعار بی محتوا یا بدمحتوا است و خواندن اشعار موعظه و نصیحت اشکالی ندارد.۲۹ - فرمود: «مسجد نباید جای اطفال و دیوانگان و محل خصومات و آوازهای بلند و کشیدن شمشیر و اقامه ی حدود باشد، مسجد را با بخور خوشبخو کنید، توالت ها باید از مسجد دور باشد»(مجمع ۲۵ / ۲).۳۰ - فرمود: «زمین برای من قرار داده شده مسجد، و خاک آن پاک کننده» (وصول ۳۰۴ / ۲).۳۱ - در عمره القضاء پیغمبر و اصحاب وقتی به طرف بیت می آمدند، چابک و به هروله راه می رفتند، رداهای خود را از زیر بغل راست پیچانده از جلو به روی شانه چپ می انداختند. (وصول ۳۴۴ / ۱).

۳۲ - فرمود: «بهترین امکنه، مساجد؛ و بدترین آنها، بازارها است» (مجمع ۶ / ۲)۳۳ - فرمود: «هر کس مسجدی بسازد ولو به قدر لانه ی تخمگذاری قطاه (مرغی به اندازه ی کبوتر) خداوند برای او خانه ای در بهشت می سازد»(مجمع ۷ / ۲).۳۴ - وقتی برای بنای مسجد خشت ها را حمل می کردند، پیغمبر خشتی بر روی شکم حمل می کرد، یکی گفت: بده به من، فرمود: «دیگری حمل کن، زیرا عیشی جز عیش آخرت نیست» (مجمع ۷ / ۲).۳۵ - فرمود: «مسجد خود را توسعه دهید پر می شود» (مجمع ۱۱ / ۲).۳۶ - امر می فرمود در خانه هایشان مسجد بسازید و آن را پاک نگهدارند. (مجمع ۱۱ / ۲).۳۷ - از نماز خواندن زیر طاق کراهت داشت. (مجمع ۱۵ / ۲).۳۸ - وقت خطبه خواندن بر چوب خشکیده ی نخلی تکیه می داد، گفتند: یا رسول الله! آیا برای تو چیزی درست نکنیم که به اندازه ی قیام تو باشد؟ فرمود: «ضرر ندارد»، برای او منبری سه پله درست کردند، چون بر آن نشست، چوب نخل مانند گاو خرخر می کرد،(از جزع و بی تابی) پیغمبر آمد و آن را بغل کرد و دست بر آن مالید تا آرام گرفت. (مجمع ۱۸ / ۲).۳۹ - گاهی بر قطعه حصیر سجده می کرد. (مجمع ۵۶ / ۲).۴۰ - گاه بر لباس خود سجده می کرد. (مجمع ۵۷ / ۲).۴۱ - چند حدیث نقل شده که پیغمبر در نماز آیه ای را فراموش کرده و ابی بن کعب یا دیگری او را تذکر داده است. (مجمع ۶۹ / ۲).

توضیح:به عقیده ی اغلب علمای امامیه، سهوی از پیغمبر صادر نشده است.۴۲ - فرمود: «مسجد خانه ی متقین است، هر کس مسجد همچون خانه ی او باشد، خداوند برای او فرمان می دهد به روح و رحمت و جواز بر صراط به سوی بهشت. (مطالب ۱۰۳ / ۱).