مقدّمه
تذكرات چندي است كه قبلًا دانستن آنها لازم و ضروري به نظر ميرسد، تا سليقه تأليفي كتاب معلوم شود؛ مخصوصاً به تذكر شماره يك اين مقدمه كه در دوران زندگي براي همگان يك مسئله مهمّ است، توجّه نموده، دربه كار بستن مفاد آن، هم خود كوشش فراوان كنند، و هم به ديگران توصيه نمايند؛
صرفه جويي در مصرف آب!!
صرفه جويي در مصرف آب!! آيات قرآن، وأحاديث فراوان، باتعبيرهاي گوناگون، اسراف وزياده روي درهركاري را به طور عام و درباره آب به طور خاص، مورد مذمّت و نكوهش قرار داده است؛
درآيه هاي(
وَلَا تُسْرِفُوا
ۚ
إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
)
و(
وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا
ۚ
إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
)
«بخوريد وبياشاميد، ولي اسراف نكنيد، خدا اسراف .كنندگان را دوست ندارد» عدم رضايت خداوندي را از اسراف كاران، اعلام ميدارد دراين مورد، به ذكر چند حديث كوتاه اكتفا كرده و مشروح آن را، به خواندن محتواي اين كتاب ارجاع ميدهيم.
۱ - امام صادقعليهالسلام
فرموده است: «اتّق اللّه- و لاتسرف ولاتقتر»
«از خدا بترس نه اسراف كن ونه سختگيري»
۲ - امام حسن عسكريعليهالسلام
: «ايّاك والإسراف فانّه من فعل الشّيطنة»
«مبادا اسراف كني اسراف كردن از كارهاي شيطان است»
۳- امام صادقعليهالسلام
: «من الكباير- الإسراف والتّبذير»
«اسراف و تبذير (بر باد دادن، تباه كردن، تلف نمودن، ولخرجي) از گناهان كبيره است»
۴ - امام صادقعليهالسلام
: «خداي عزّ وجلّ ميانه روي رادوست دارد؛ اسراف كاري، حتّي صبّك فضل شرابك
حتي دور ريختن زيادي آبي راكه مينوشي» دشمن ميدارد.
۵ - امام صادقعليهالسلام
«أدني الاسراف هراقة فضل الاناء»
«كمترين اسراف، به دور ريختن مازاد ظرف آب است. (هراقه معمولًادر ريختن آب به كار ميرود.)
۶- امام صادقعليهالسلام
اسراف در سه چيز است، يكي ازآنها اهراقك فضلةالماء دور ريختنت مازاد آب است.
با توجه به روايات فوق، اسراف وزياده روي، از صفات زشت وناپسند، واز گناهان كبيره، و مورد غضب خداوند است؛ مخصوصااسراف كاريهائي كه با مايه حيات، انسانها وحيوانات ونباتات بوده باشد؛ (يعني آب، آبي كه، در نظر هوشياران عالم يك قطره آن برابراست بايك قطره خون!.)
آن را به هدر داده، و بي رويه مصرف نمايند؛ آبي كه پيشوايان دين اجازه نميدهند بعدازنوشيدن آن، حتّي ته مانده كاسه ياليوان، دور ريخته شود و چنين كساني را از دسته تبهكاران مي شمارند؛
چون زندگي همه جانداران، به وجود آب بستگي دارد؛ نبايد ازبه هدر رفتن يك قطره آن غفلت شود!.
پس آنهائي كه درزندگي، فقط خودرامي بينند، ودايم در فكرارضاي هواوهوس خويش هستند؛ علاوه بر اينكه هيچ كس رابه حساب نمي آورند و ازخدا وخلق خدا شرم ندارند؛ لاأقل درمقابل وجدان خود احساس شرمندگي كنند؛
چون هيچ وجدان سالم، چنين اجازهاي را به صاحبش نميدهد كه بامايه زندگي ديگران بازي نمايد؛
پس بيائيد دست به دست هم داده از اسراف و زياده روي درمصرف آب، جلوگيري به عمل آورده و سعي كنيم فرهنگ درست استفاده از كردن آن را، درجامعه خود پياده نماييم؛ تا خداي نكرده روزي پيش نيايد كه محتاج يك قطره آن شويم؛ أمّااو سواره وماپياده، هرچه بدويم به گَرد آن نرسيم (دست ما كوتاه وخرما درنخيل) باشد.!در بيان مطالب اين كتاب سعي شده است از آيات قرآن مجيد واحاديث اهل بيت عصمتعليهمالسلام
كه از منبع وحي صادر گرديده و در صحّت آنها ترديد و احتمال خطا و اشتباه پيش نميآيد، الهام گرفته و مورد استفاده قرار گيرد.
چون واضح و روشن است، بشر هميشه راه تكاملي خودرا مي پيمايد؛ هر روز برايش مجهولات جديد كشف ميشود، آراء و افكارش دائماًمتغيّر است؛ براي ابد در اعتبار خود باقي نميماند؛ پس از گذشت زماني كوتاه يا بلند، ارزش خود را از دست داده و بطلانش ثابت ميشود؛
چنانچه در تشكيل زمين و پيدايش آن بااينكه جزء كوچكي از منظومه شمسي ما است، دانشمندان در أعصار و قرون متمادي، نظريه هاي گوناگون در باره آن ابراز داشته و فرضيّه هاي مختلفي را عرضه كردهاند امّا بعد از مدّتي نارسائي آن در جهان علم و دانش ثابت گرديده است.
بعنوان مثال روزي يك دانشمند فرانسوي به نام كنت دوبوفن در سال (۱۷۷۹) ميلادي، اظهار نظر كرده است كه زمين احتمالًا از برخورد يك ستاره دنباله دار با خورشيد پديد آمده و بايستي حداقل (۷۵۰۰۰) سال عمر داشته باشد. وي بر اين گمان بوده كه در پي برخورد دنبالهداري با خورشيد، موادّي از خورشيد جدا گرديده و به اطراف پراكنده شده و سيّارات را به وجود آورده است
كمي پس از آن تاريخ «ميخائيل لومونوزوف» ستاره شناس معروف روس، اعلام داشت كه صدها هزار سال از عمر زمين ميگذرد و به دنبال وي، «أمانوئل كانت»
فيلسوف معروف آلماني و «توماس رايت انگليسي» چنين اظهار نظر كردند كه سيّارات منظومه شمسي از ابرها و موادّ متشكّله دوران جواني خورشيد پديد آمدهاند؛ اين پندارها كه به «نظريه سحابي» معروف است كمي بعد در سال (۱۷۹۶ م) به وسيله «پيرسيمون ماركي دولاپلاس» رياضي دان نامدار فرانسوي تكميل گرديده و تعميم يافت.
در نظريه هاي نوين در سال (۱۹۵۰ م) اتواشيميت روسي و «كارل فون ويتسز كرآلماني» به نظريه سحابي «لاپلاس» گرايش پيدا كرده و به طور اساسي پذيرفته و جزئيات آنرا با تعديل و تغييراتي مورد تأييد قرار دادند
باز طيّ قُرون متمادي استنباط بشر از پيدايش زمين بارها دستخوش دگرگوني گشته است.
حتّي در زمان حاضر كه عصر «فضا» نام دارد و از سال (۱۹۷۵ م) همزمان با فرستادن ماهواره روسي «اسپوتنيك» به فضا آغاز گرديده است نگرشها و عقايدها در اين زمينه همواره سير دگرگوني و تحول را پيموده است.
و در مورد پيدايش حيات در روي زمين: گروهي از زيست شناسان بر اين گمانند كه حيات از خود زمين سرچشمه گرفته و آغاز آنرا پس از شكلگيري سيّاره زمين يعني حدود ۴ تا ۵ ميليارد سال پيش دانستهاند. در مقابل اين گروه دسته ديگري بر اين اعتقادند كه حيات از كرات و يا سيّارات ديگر به زمين منتقل شده است
و عدّه ديگري اعتقاد بر اين دارند كه حيات اوّليّه كره زمين از اعماق درياها شروع شده است
فرضيّه افلاك نُه گانه پوست پيازي «بطلميوس» مدّتها بر مغزها و نوشته هاي محافل علمي حكومت ميكرد پس از مدّتي بطلانش ثابت و به دست فراموشي سپرده شد.
نظريّه پُر جنجال و پُر هياهوي «داروين» مدّتي دانشمندان را به خود مشغول ساخت باز در زمان كمي بدست فراموشي سپرده شد (و هزاران مسائل ديگر)
بدينجهت مطالب اين كتاب را بر پايه هاي محكم و استوار گفتارهاي آفريننده جهان و سفيران او قرار داده و از رهنمود هاي امام جعفر صادقعليهالسلام
تبعيّت كردهام كه به يحيي بن زكريافرمود: «من سرّهُ أن يستكمل الايمان فليقل القول منّي في جميع الاشياء قول آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
فيما اسرّوا و اعلنوا، فيما بلغني و فيما لم يبلغني:»
«هر كس ازبه كمال رسيدن ايمانش خوشحال ميشود بگويد: من گفتارهاي آل محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
رادر هر چيزي سر مشق والگوي خود قرار ميدهم؛ درآنچه كه پوشيده ومخفي نگهداشتهاند، يا آشكار كردهاند؛ در آنچه كه به دست من رسيده و يا نرسيده است». يعني (صحت گفتارم را با فرمايشات آنها ميسنجم).
اگرچه در بعض از موارد الزاماً مطالب علمي روز را باآيات و أخبار و بالعكس تطبيق كردهام؛ أمّا اصولًا نبايد آيات و اخبار معتبر را با فرضيّه ها تطبيق نمود چونكه آيات قرآن حقيقت ثابتي دارند و فرضيّه هاي علمي درتغييرند.
در محلّ خود به اثبات رسيده است كه، أحاديث و اخبار صادره از اهل بيتعليهمالسلام
، مانند قرآن مجيد داراي ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، مجمل و مبيّن، مطلق ومقيّد و غيره ميباشد.
مؤيّد اين مطلب فرمايش امام محمد باقرعليهالسلام
است به جابر بن يزيد جعفي:
«ويحك يا جابر لايُقاس بِنا احدٌ. يا جابر بِنا و اللّه أنقذكُم اللَّه وبِنا نَعَشكُمْ و بنا هداكم و نحن واللَّه دللنا لكم علي ربّكم، فقفوا عند أمرنا و نهينا، و لاتردّوا علينا ما أوردنا عليكم فإنّا بنعم اللّه أجلّ و أعظم من أن يُرَدّ علينا، و جميع مايرد عليكم منا، فما فهتموه فأحمدواللَّه. وماجهلتموه فردّوه إلينا، و قولوا أئمّتنا أعلم بما قالوا»
«ترحّم بر تو اي جابر كسي با ما مقايسه نميشود. اي جابر! به خدا قسم خداوند به وسيله ما شما را نجات داده، وبه شما زندگي بخشيده و هدايت كرده است.
به خدا قسم ما شما را به سوي خدا راهنمائي كرديم، پس در كنار امرونهي مابايستيد. ماآنچه راكه به شما رسانديم، رد نكنيد؛ ما درسايه لطف خدا با جلالتتر و بزرگتر از آنيم كه گفته ما رد شود، پس تمامي آنچه كه از ما به شما ميرسد هر چه را فهميديد خدا را ستايش كنيد و آنچه را كه نفهميديد به خود ما برگردانيد و بگوئيد، ائمه ماخود به آنچه كه گفتهاند داناترند.
باز جابر بن يزيد جُعفي گويد:
«ما دستهاي از حُجّاج پس از أداي مناسك حجّ به خدمت امام محمد باقرعليهالسلام
رسيده عرض كرديم اي فرزند رسول خدا، مارا برآن چه كه صلاح ميدانيد، راهنمايي فرمائيد! فرمود: (به چند مورد زياد أهميّت دهيد) غنيّ شما به فقيرتان رسيدگي كند، هر چه براي خود ميخواهيد به برادر دينيتان نيز بخواهيد، و أسرار ما را پوشيده نگهداريد، مردم را به گردنهاي ما سوار نكنيد؛
به كارهاي ما و به هر چه كه از ما به شمارسيده است، نظر كنيد اگر آن را با قرآن موافق يافتيد عمل كنيد، واگر مخالف قرآن بود ردّ كنيد. «وان اشتبه الأمرعليكم، فقفوا عنده وردّوه إلينا حتّي، نشرح لكم من ذلك ماشرحنا
حتي يستبين لكم
. «اگر مسئله برايتان مشتبه شد توقف كنيد و به خود ما برگردانيد تا به شما تشريح نماييم، ومطلب برايتان روشن شود.»
بنابراين أحاديثي را كه در اين كتاب ميخوانيد اگر به نظرتان درست نيامد ردّ نكنيد علمش را به صاحبش واگذاريد چون اكيداً به ما سفارش كردهاند: «آنچه از ما به شما ميرسد اگر از چيزهائي است كه بر مخلوق جائز است امّا «لم تفهموه، فلا تجحدوه وردّوه الينا» أگر آن رادرست نه فهميديد انكار نكنيد (علمش را) به خودِما برگردانيد.
چون موضوع اين كتاب از مسائل مهّم إعتقادي و يا جزء تكاليف شرعي نيست، أسناد روايات از نظر رجالي مورد بررسي قرار نگرفته است، فقط سعي بر اين شده است كه، از منابع معتبر و موثّق نقل و از اظهار نظر قطعي خود داري شود، براي آگاهي از وضع رجال و شناخت روات أحاديث، به منابع آنها مراجعه شود كه در پاورقي ها به طور منظم ومرتب، به نام كتاب و صفحات و نام مؤلف آنها اشاره گرديده است.
بعلّت اينكه روايات در مكّه و مدينه و مانند آن صادر شده است؛ مطالب طبّي آن بيشتر به آن آب و هوا و يا با توجّه در مورد شخص راوي، يا با ملاحظه هاي ديگر كه بر ما روشن نيست صادر گرديده است.
در اين باره شيخ صدوقرضياللهعنه
در كتاب «العقائد» مطالبي را بيان داشته است كه دانستن آن خالي از فائده نيست؛ مثلًا درباره عسل ميفرمايد:
روايت هست كه، براي هر دردي شفا است؛ معنايش اين است هردرد «سردي» كه از سرد مزاج ها پيش آيد دواست.
يا درباره استنجاء با آب سرد كه براي صاحب بواسير دواست، وقتي كه بواسيرش از حرارت باشد تا آخر
.
مشروح عقيده ايشان را درباره أخبار طبّ دربخش ۶، فصل ۹، همين كتاب مطالعه نمائيد.
در تأليف اين كتاب از منابع و مصادر مختلفي كه در دسترس بود، استفاده كردهام مخصوصاً از كتاب شريف بحارالأنوار علّامه مجلسيرضياللهعنه
(به علت جامعيت آن) بطور وفور، بهره زياد برده و خوشه فراوان چيده ام؛ بنا براين، نام مصادري را كه بحار از آن نقل كرده و (بيشتر آنها را در اختيار دارم) و هم محلهائي كه درمجلدات مختلف خود بحار هست در پاورقيها ذكر كردهام يعني أگر از مصدري كه نقل كردهام، در بحارالأنوار هم وجود داشت، اسم بحار رانيز آوردهام؛ تا هم از زحمات
طاقت فرسا، وسعت اطلاع و ميزان همّت آن بزرگوار، (در جمع آوري بحارالأنوار) آگاهي داشته باشيم؛ وهم نوعي قدرداني از آن شخصيت و زين اسلامي كرده باشم هر يك از آيات و أخباري كه در اين كتاب آورده شده است، داراي مطالب گوناگون بود، به ناچار از همديگر تفكيك و يا به صورت تكراري درج گرديده است؛ چون بيشتر فصلها وبخشها با همديگر رابطه نزديك دارند، مانند فصل ۱۳ بخش ۱ با فصلهاي ۲ و ۳ و ۴ بخش ۲؛ در واقع مكمّل يكديگرند؛ بدينجهت تاآنجا كه ممكن است همه يا حدأقل سه بخش اول كتاب، باهم مطالعه شود تا نتيجه مطلوب به دست آيد
اين كتاب با اينكه در نوع خود بي سابقه است، (چون پس از پرس و جوي زياد كتابي كه مستقلًا و بطور جامع در باره آب نوشته شده باشد، پيدا نكردم) لذا از خوانندگان محترم استدعا دارم.
۱ - اگر كتاب مستقل و جامعي در باره آب ديده باشند، لطفاً به حقير اطلاع دهند، تا در مراحل بعدي از آن بهره برداري شود.
۲ - هر مؤلّف و نويسندهاي به هر اندازه دركار خود، تبحّر ومهارت داشته باشد، وجدّيّت تمام به عمل آورد كه نوشتهاي بي عيب و نقص در دسترس مردم قرار دهد، باز خودِ او در مرور دوم، به نقائص كارش پي ميبرد؛ چون قرآن كريم ميفرمايد:
( أ
َفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ
ۚ
وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا
)
«آيا در باره قرآن نميانديشند؟! اگر ازسوي غير خدا بود، اختلاف فراواني درآن مييافتند» يعني تنها كتابي كه از هر جهت تمام عيار و كامل است، و هيچ نقصي درآن وجود ندارد، قرآن كريم است؛
و نيز ازقديم گفتهاند: «كم ترك الأوائل للأواخر چقدر پيشينيان براي پسينيان (گذشته گان براي آيندگان) مطالبي، جاگذاشتهاند. بدينجهت هرگونه عيب ونقص ويا اشكالي را مشاهده نمودند؛ أوّلًا بابزرگواري خود با ديده إغماز بنگرند وثانياً به اينجانب تذكّر دهند، تا درچاپهاي بعدي اصلاح گردد.
قم- محمّد اميني گلستاني
۱۵ شعبان المعظم ۱۳۱۹ هجري قمري
مطابق با ۵/ ۹/ ۱۳۷۸ هجري شمس