سرچشمه حیات

سرچشمه حیات0%

سرچشمه حیات نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سرچشمه حیات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 25868
دانلود: 3182

توضیحات:

سرچشمه حیات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 137 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 25868 / دانلود: 3182
اندازه اندازه اندازه
سرچشمه حیات

سرچشمه حیات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۱۳ - آب‌

۱۳ - آب عَن محمّدبن سنان قال: سألت أبي عبداللَّهعليه‌السلام عَن أوّل ما خَلَقَ اللَّه عزّوجلّ؟ قال: «إنّ أوّل ما خلق اللَّه عزّوجلّ «ماخَلَقَ منه كلّ شي‌ء» قلت جُعِلتُ فداك و ما هو؟ قال: «الماء»«۱» محمدبن سنان گويد: از امام صادقعليه‌السلام سؤال كردم از أوّلين چيزي كه خداوند آفريد؟ فرمود: اوّل ما خلق اللّه عزّوجلّ چيزيست كه همه اشياء را از او آفريد، عرضكردم فدايت شوم، آن چيست؟ فرمود: آب.»

عَن جابر بن يزيدالجعفي، في أسئلة الشّامي عَن أبي جعفرعليه‌السلام : «أخبرك أنّ‌اللَّه علا ذكره كان و لا شيي‌ء غيره، عزيزاًو لا عزّلأنّه كان قبل عزّه «إلي أن قالعليه‌السلام ولكن كان اللَّه ولا شي‌ء معه فخلق الشّي‌ء الّذي جميع الأشياء منه و هو «الماء».»«۲» جابربن يزيد جعفي گويد: امام باقرعليه‌السلام در ضمن جواب سؤالات مرد شامي فرمود: «خداوند بود و چيزي با او نبود، عزيزي بود كه عزّتي وجود نداشت چون او قبل از عزّتش بود، (او به وجود آورنده آن چه كه ملاك عزّت است،) بود؛ پس شيي‌اي را آفريد كه تمامي اشياء از اوست و آن هم «آب» است.»

ابن عباس از عدهّ‌اي از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده‌اند آنحضرت فرمود:

«إنّ اللَّه كان عرشه علي الماء ولم يخلق شيئاً قبل الماء»«۳»

«عرش خدا بر آب و چيزي را پيش از آب نيآفريده بود.»

رأس الجالوت از ابوبكر پرسيد! ما اصل الاشياء؟ ريشه اشياء چيست؟ نتوانست جواب دهد، اميرمؤمنانعليه‌السلام فرمود: «هوالماء». ريشه همه چيزها «آب» است؛ چون خداوند فرموده‌است:( جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی . . ) «۱» عَن النّبي في قوله تعالي «و جعلنا من الماء كلّ شي‌ء حيّ» قال: كلّ شي‌ء خُلِقَ من الماء.»«۲»

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در تفسير آيه مباركه فرمود: «همه چيز از آب آفريده شده است.» دردعاي شب دوشنبه مي‌گويد «وكان عرشك علي الماء من قبل أن تكون أرض أو سماء ولا شيي‌ء ممّا خلقت فيهما؛ الدّعاء (خدايا) عرش تو پيش از آفرينش آسمان و زمين و هرچه در آنهاست برآب قرار داشت«۳»

در دعاي شب سه شنبه مي‌فرمايد: «يجول حول أركان عرشك النّور والوقار، من قبل أن تخلق السّماوات والأرض، وكان عرشك علي الماء«۴»

پيش از آفرينش آسمان و زمين، نور و وقار، پيرامون عرشت مي‌چرخيد درحالي كه عرش تو بر آب قرار داشت». امام موسي كاظمعليه‌السلام مي‌گويد (خدايا) «كنت اذ لم‌تكن شيي‌ء وكان عرشك علي الماء تو بودي، زماني كه هيچ چيزي وجود نداشت؛ نه آسمان بر أفراشته ونه زمين گسترش يافته، نه خورشيد وماهي ونه ستاره سير كننده‌اي»«۵» تاآخر دعاء.

ازامام صادقعليه‌السلام در دعاي روز عرفه آمده است: «الحمد للّه الّذي كان عرشه علي الماء حين لا شمس تضي‌ء، ولاقمر يسري، و لا بحر يجري، و لارياح تذري، ولا سماء مبنيّه، ولا أرض مدحيّة«۱»

سپاس خدائي را كه عرش او برآب بود درهنگامي كه خورشيد نوراني وماه سير كننده، درياي جريان يافته‌اي نبود، نه بادي مي‌وزيد ونه آسماني بر أفراشته و نه زمين گسترده، وجود داشت. تاآخردعاء»

«و عرشه علي الماء قبل أن تكون السّماء مبنيّة، والأرض مدحيّة ثمّ خلق السّماوات والأرض في ستّة أيّام«۲»

وعرش او برآب بود، پيش از آسمان برافراشته وزمين گسترده سپس درشش روز زمين وآسمان هارا آفريد».

حكيم تالس ملطي گويد: ابداع اوّل آب است؛ زيرا آب صلاحيت دارد كه، باز نماياندن صورتها را در اعلا مدارج كمال، بپذيرد.

خداوند جميع جواهر آسمان و زمين و آنچه محتوي آنهاست از آن بوجود آورد.

پس آب علّت هر مُبدع و هر مركّب باشد؛ و از انحلالش، هوا ابداع يافت؛ و از صافترين أجزايش آتش متحقّق گرديد، و از شعله‌ها كه أثير (دود) حاصل شد، كواكب متكوّن گشته و در حوالي مركز به «دَوَران» متحرك شدند، (به حركت در آمدند) چنانچه مسبّب به سبب متشبّث شود به شوقي كه در آن حاصل است.«۳»

و گويد: چون عنصر أول قابل هر صورتي است و در عالم جسماني مثال نوراني كه قبول تمام صورتها را مستعدّ باشد، عنصري مثل آب نيافت؛ لذا آب را مبدع أول گردانيد در مركبّات و منشأ انتشاء اجسام أرضي و أجرام سماوي داشت«۴»

فلوطر خيس حكيم گويد: أصل مركبات آب است.

چون أجزاي آن از همديگر جدا شده و صاف شود در نهايت آتش باشد؛ و چون

در آن ثقل (سنگيني) باشد «هوا» شود و چون متكاثف شود تكاثفي مبسوط (رويهم أنباشته شود) در غايت زمين باشد.«۱»

«

خواصّ فيزيكي آب» قدرت حلّاليّت آب بسيار است. از اين رو در طبيعت هرگز به صورت خالص يافت نميشود و همواره مقدار مواد آلي و معدني به صورت محلول با خود دارد.

آب مهمترين عامل فرسايش پوسته زمين و جابجا كردن مواد آن است. اين عمل به وسيله سيلابها و رودها انجام مي گيرد. هزاران ميليون تن املاح محلول در سيلابها موجب شوري و تلخي آب اقيانوس ها گرديده است.«۲»

حدود (۹۹%) آبهاي سطحي يا داراي مقادير زيادي نمك است و يا مانند آبهاي قطبي به صورتي است كه در شرايط كنوني غير قابل استفاده است. در دنيا آب طبيعي بدون نمك وجود ندارد.«۳»

در اثر جابجا شدن مواد زمين به وسيله آب و رسوبات حاصل از آنها زمينه چين خوردگيها و فرايندهاي كوه‌زايي بعدي را فراهم مي آورد. مثلا رود" مي‌سي‌سي‌پي" هر روز حدود يك ميليون تن مواد گوناگون به خليج مكزيك مي‌ريزد و اين عمل آب طي ميليونها سال موجب بسياري از دگرگونيهاي پوسته زمين و پيامدهاي زيستي آن گرديده است و به كندي همچنان پستيها و بلنديهاي زمين را دگرگون مي سازد.

نقطه انجماد آب خالص در فشار يك اتمسفر (صفر درجه) و نقطه تبخير آن در همان فشار (۱۰۰ سانتي گراد) به عنوان مبدأ اندازه گيري دما برگزيده شده است.

تغييرات چگالي آب در اثر افزايش و كاهش حرارت، حالت استثنائي دارد. انجماد آب همواره از سطح آغاز مي شود و به اين علت كه قابليت هدايت حرارتي يخ بسيار پايين است؛

انجماد هيچگاه به اعماق آب نمي‌رسد و اين، براي جانوران آبزي بسيار حياتي است. آب، ماده‌اي مركب از هيدروژن و اكسيژن با فرمول شيميايي ( H ۲ O ) كه درشرايط عادي مايع، و خالص آن، بي‌بو و بي مزه و اندك آن بي‌رنگ است، ولي بسيارِ آن، آبي به‌نظر مي‌آيد.«۱» و اين رنگ آبي به علت انتشار اشعه هاي خورشيد به وسيله مولكولهاي هوا است.«۲»

«راه حل اختلاف روايات» از مجموع روايات با تعبيرهاي گوناگون چنين استفاده مي‌شود كه خداي تبارك و تعالي پيش از آفرينشِ زمان، مكان، عرش، فرش، زمين و آسمان و هرچه كه متصور شود «شيي‌اي» را آفريد كه در غايت شرافت ونهايت كرامت

بود. و آن «شيي‌ء» واسطه بين او، و ساير ممكنات بلكه سبب آفرينش و ايجاد ساير مخلوقات بود (علّت ايجاد ما سوي اللَّه گرديد).

گروهي از اساطين حكمت نيز به وجود آمدن خلق أوّل، قبل از آفرينش زمان، بلكه بر جائز بودن وجود موجودات زيادي قبل از وجود زمان، تصريح كرده‌اند و لازمه آن با اين شرايط اين است كه، امري مجرّد از كاستي ها و نقائص مادّه، و منزّه از حجابهاي طبيعت و مبرّاء از زمان و مكان مي باشد. پس صادر أوّل (بلكه همه چيزهائي كه بدون زمان به وجود آمده‌اند،) جدا از تجرّد نمي‌باشند.

عليّ بن موسي الرّضاعليه‌السلام در جواب عمران صابي فرمود: «ثمّ خلق خلقاً مُبتَدَعاً مختلفاً بأعراض و حدود مختلفه لا في شي‌ء أقامه و لا في شي‌ءحدّه و لا علي شيي‌ء حذّاه و مثّله له.»«۱» «سپس يك آفريده نو ظهور «ابداعي» با أعراض و حدود مختلفه به وجود آورد.

نه بر چيزي استوارساخت و نه در چيزي محدود نمود، و نه با شيئي برابر هم قرار داد و نه در ذهن متمثّل كرد، و نه اينكه قبلًا در خاطر نقشه اي كشيده بعد اجرانموده باشد.»

«لا في شيي‌ء أقامه» يعني: آن موجود ابداعي را در محلّ و يا مكاني، پايدار نساخت، زيرا چيزي وجود نداشت (نه زمان و مكاني نه زمين و آسماني و نه عرش و فرشي) اين موجودِ مجرّد يا «أوّل ما خلق اللَّه» را، در غالب روايات «نور» تعيين نموده است، و باز در أكثر روايات پرده از روي آن برداشته، و منظور از آن نور را، باصراحت كامل، نور محمّد و آل محمّد- صلوات اللّه عليهم أجمعين- معرّفي كرده است.

ألبتّه توجّه داشته باشيد؛ «نور حسّي» خواه جوهري باشد يا عرضي، احتياج به زمان و مكان دارد؛ أمّا «نور» صادر أوّل، يا (نور واحد بسيط) چون از تمامي أجسام و جسمانيّات به مراتب لطيف تر و بسيط تر، و مقامش از نور حسيّ بالاتر و رفيع تر است؛ نيازي به زمان ومكان ندارد؛ چون زمان مقدار حركت و حركت از صفات مخصوص جسم است؛ وقتي كه جسم نباشد، زمان هم وجود نه خواهد داشت و هر چيز غير جسماني بناچار برون از حيطه زمان مي‌باشد؛

پس أگر شيئي مجرّد از ماده پيدا شود بازمان محدود نه خواهد شد؛ (در روايت هاي گذشته وآينده، به آفرينش اين نور، پيش اززمان ومكان تصريح گرديده است.)

أگر چه آن نور در واقع نور پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ونور عترت طاهرين او هم هست، يعني نور واحدي است در قالب هاي متعدّد. أمّا درك اين واقعيّات و حلّ اين معضلات و فهم حقيقت تعلّق پيغمبر به عترت، وپي بردن به نحوه اتّحاد آنها، از مسائل بسيار مشكل واز غوامض أخبار و برون ازقدرت فكري انسانهااست، چون در حديث آمده است كه پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عليعليه‌السلام فرمود:

«يا علي! ما عرف اللَّه حقّ معرفته الّا انَا وَ أنْتَ وَما عَرَفَنِي إلّااللَّه وَ انْتَ وَ ما عَرفَكَ الّا اللَّه و أنا.»

اي علي! «كسي خدارا بطور شايسته نشناخت جزمن وتو، وكسي مرا به شايستگي نشناخت غيراز خدا و تو، و كسي ترا آنطوركه لايق آني، نشناخت مگر خدا و من.»

و در حديث ديگر فرمود: «يا علي! ما عرف اللَّه حقّ معرفته غيري و غيرك وما عرفك حقّ معرفتك غيراللّه و غيري.»«۱» «اي علي! كسي خدا را به شايستگي نشناخت مگر من و تو. و كسي ترا آنطور كه شايسته آني نشناخت غيرازخدا و من» پس مثل ما مگسان را در عرصه «سيمرغ» راهي نيست و هر چه بخواهيم نزديك تماشا گه «راز» شويم دست ردّ بر سينه نامحرم مي‌زنند؛

در جائيكه آن «نور» منزّه، از ماده و دور از لوازم مادّه (يعني: تحيّز و تغيّر و غير آنها) است، به هيچ وجه تقدير آن به زمان، و تقييد آن به مكان ممكن نيست ونيز تحديد آن با هر حد جسماني، دور از حيطه فكر بشرِ (غرق در مادّه و فرو رفته در باتلاق ماديّات) است.

«جائيكه عقاب پر بريزد از مرغك ناتوان چه خيزد» فقط حدّ (تحديد) ما هُويِ امكاني آن، امكان‌پذير است. وامّا تحديد تقدّم وجودي او به وجود ساير ممكنات، با سالها و دهرها، در حد تقدير زمانيّات نبوده بلكه بيرون از ارقام رياضي است؛ به اين علّت است كه، در تحديدات ذكر شده در روايات (مورد بحث)، اختلاف زيادي هست به طوريكه در ميان دوتاي آنها، إتّفاق و هماهنگي وجود ندارد.«۱»

خلاصه گيري مي‌شود؛ روايات وارده درباره چهارده معصومعليهم‌السلام اين است كه، ۱ - صادر أوّل يا (أوّلين مخلوق) نور محمد وآل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است،

۲ - چون نورشان نور واحد است؛ پس يكي ازآنها چهارده و چهارده شان يكي است (در اين صورت لفظ «ثمّ» ها در روايات براي ترتيب ذكري است نه ترتيب وجودي؛) ۳ - علّت ايجاد تمامي ما سوي اللَّه، آنها هستند،

۴ - واسطه مياني خالق و مخلوق آنهايند، چنانچه حديث شريف: «و اشهد هم علي خلقه»«۲»

«آنهاراشاهد آفرينش قرارداد»

و حديث: لولاك ما خلقت الأفلاك،«۳» «اگر تو نبودي، فلكهارابه وجود نمي آوردم» پرده از اسرار و جودي و شخصيّتي آنهارا برداشته است.

(دراين موضوع به كتاب هاي مربوطه مخصوصاً كتاب امامت بحارالأنوار و غيره مراجعه كردن لازم، و دقّت زياد به كار بستن، ضرورت دارد.)

أمّا مسئله قلم و عقل: در روايات بر تجرّد آنهااشاراتي شده است، و نيز در محلّ خود به اثبارسيده است كه، «التجرّد لاينفكّ عَن العقل: تجرّد از عقل تفكيك ناپذير است» پس اگر نور و عقل و قلم، سه اسم براي يك حقيقت باشد، مسئله حلّ شده و روشن است؛ و امّا اگر آنها را حقائق مختلفه بدانيم بايد مسئله به اين صورت حل شود كه، «نور» را مخلوق أوّل حقيقي و اوّليّت بقيّه را «اضافي» يا «نسبي» بدانيم. با اين توضيح: كه عقل، أوّل ما خلق اللَّه از روحانييّن است، دركتاب شريف اصول كافي از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:

«إنّ اللَّه خلق العقل و هو أوّل خلق من الرّوحانيين عَن يمين العرش من نوره.»«۱»

يعني: خداوند عقل را كه نخستين خلق از روحانيّين است، از سمت راست عرش، از نور خود، آفريد.

أمّااوّليّت قلم؛ نسبت به همجنس خود از ملائكه است؛ ابراهيم كرخي مي‌گويد:

«سألته عَن الّلوح و القلم، فقال: هما ملكان.»«۲»

از امام صادقعليه‌السلام درباره لوح و قلم، سؤال كردم فرمود: «آنها، دو ملك هستند» و درحديث سفيان ثوري آمده است، «ن» ملكي است كه به قلم مي‌رساند و قلم به لوح (آنهم ملك است) و لوح به اسرافيل و اسرافيل به ميكائيل و او به جبرائيل و او نيز به انبياء و رسل مي‌رساند.«۳»

پس قلم أوّلين ملك از ملايكه است، كه به وجود آمده است.

و أمّاأوّليّت هوا؛ (قمي در تفسير خود آورده است) نسبت به أجسام غيرمرئي و غير حسّي است. يعني: أوّلين چيزي كه از أجسام غير مرئي آفريده شد، هوااست؛ و همچنين أوّليّت عرش و آتش و غيره، نسبت به چيز هاي ديگر.

و أمّا أوّليّت «آب»؛ نسبت به آفرينش أفلاك و عناصر و ساير أجسام مرئي و حسّي است؛ يعني اوّلين موجودي كه ازاجسام مرئي وحسّي به وجود آمد آب است. حكيم تاليس گقته است: منظور از اوّليّت آب، مبدء مركّبات جسماني بودن آن است، نه آنكه أوّل موجودات علوي است.«۱»

پس آنچه كه از روايات استفاده مي‌شود، آب بعد از نور، أوّلين مخلوق است كه آفريده شده است و «درّه بيضاء يا جوهر أخضر» نيز همان ريشه و أصل آب است، درأثرهيبت نظر خداوند، ذوب شده و تبديل به آب گرديد. و از آب آسمانها و زمين و هر چه كه در ميان آنهاست هستي گرفت«۲»

آب حتي جلوتر از عرش هم بوده؛ چون خداوند فرموده است: «و كان عرشه علي الماء»«۳»

يعني: «عرش خدا بر آب بود» و طبق روايات فراوان جلوتر از ملائكه ها هم آفريده شده است.

پس آيه مباركه( و جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی ) «۴»

«از آب تمامي چيزهارا زنده كرديم» و حديث: «فجعل نَسَبَ كُلُ‌شي‌ءٍإلي الماء»«۵»

«نسب همه أشيا را بر آب قرار داد.» ناظر به تمامي موجودات عالم مرئي وحسي است، خواه به معني زنده تشريعي‌باشد مانند جانداران، و يا زنده تكويني، مثل آسمانها و زمين و هر چه در آنها است، از كواكب و كوهها و«۶»

از ابن عباس نقل شده است كه أميرمؤمنانعليه‌السلام فرمود: «خداوند أوّلين چيزي راكه آفريد نور بود، آن را از «غير شيي‌ء» ابداع نمود؛ پس ظلمت را از نور آفريد، دوباره از ظلمت نوري به وجود آورد كه از آن ياقوتي را خلق كرد، غلظت آن به اندازه هفت آسمان و هفت زمين بود، پس ياقوت را زجر كرد؛

از هيبت آن، ياقوت آب شد، به صورت آب لرزان در آمد و پس از آن عرش را از نور خود آفريد و بر آب قرار داد.»«۱»

«نتيجه»

خلاصه رواياتِ وارده در تعيين «اوّل ما خلق اللَّه» بر دو گونه است:

۱ - صراحت دارد بر اينكه جسمي (مادي) بوده است، مانند: آب؛

۲ - درابتداء، به نظر متشابه مي‌آيد كه آيا جسمي بوده ياغير جسمي؟ (مادي بوده يامجرد) مانند روايات (نور و عقل و قلم) و اين سه، طبق بعض روايات از مجرّدات هستند، چون نور يانور پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيش از مكان وزمان ودور از لوازم ماديات بوده، واين خود دليل بر تجرّدآن است؛

در بعض روايات قلم را جزئي از ملائكه، و عقل را نيز از روحانيّين به حساب آورده، ونيز در محلّش به اثبات رسيده است كه، تجرّد ازعقل جدائي ناپذير است و به هيچوجه قابل انفكاك نمي‌باشد؛ بدينجهت گفته شده‌است كه: مراد از عقل، نفس رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است؛ براي اينكه او، يكي از اطلاقات عقل است.«۲»

پس أوّل ما خلق اللّه از مادّيات، آب، و از مجرّدات، اين سه است، و اگر اينها از حقايق گوناگون باشند، اوّليّت «نور» حقيقي و اوّليّت عقل و قلم و جزآن دواضافي است، همانطور كه بيان گرديد. و نيز أخبار زيادي وارد شده است كه أصل عالم جسماني، آب است؛

امّا مراد از آب، آيا توده گازهاي فشرده و مواد مذابي است كه، چون جريان دارد و سيّال است، به آن هم مي‌شود آب گفت؟«۳» يا همين جسم مركّب از اكسيژن و هيدروژن يا چيز ديگر مانند اواست؟ از مسائلي است كه براي تعيين آن راهي نيست.«۱»

ولي آنچه كه به حقيقت مقرون است، مفهوم آزاد و لغوي كلمه «ماء» است، چون كلمات را هرقدر و هر اندازه به حال خود واگذاريم، فهم مسائل و مطالب آسانتر و روشن‌تر خواهد بود، چون ظهور كلمه (ماء) در آيه مباركه همان آب معمولي است، كه به ذهن متبادر مي‌شود

بخش دوم: اهميت و ارزش وجودي آب‌

اشاره

۱ - ريشه آب.

۲ - مادر مخلوقات.

۳ - عرش خدا بر آب بود.

۴ - آفرينش آسمانهاو زمين از آب.

۵ - آفرينش زمين كعبه از آب.

۶ - زمين كربلا.

۷ - هستي همه چيز از آب.

۸ - مزه آب يا طعم الماء.

۹- آفرينش خورشيدو ماه.

۱۰ - پايداري زمين از آب.

۱۱ - سرور نوشيدنيها.

۱۲ - لذّت خوردنيها با آب.

۱۳ - اعجازهاي آبي رسول خدا.

۱ - جاري شدن آب از انگشتان.

۲ - جوشيدن آب از چاه خشكيده.

۳ - جاري شدن آب از تير.

۴ - شيرين شدن آب شور.

۵ - اعجاز پائي.

۶ - عبور از آب.

۱۴ - دعاها.

۱۵- تسبيح گوئي وسجده آب.

۱۶- آب كليد قربت و مناجات.

۱۷ - آفرينش آب به خاطر اهل بيتعليهم‌السلام

۱۸ - سه چيز از بركات الهي اند.

۱۹ - برداشته شدن آبهاي شيرين.

۲۰ - چهل روز باران مي‌بارد.

۲۱ - باز عرش خدا بر آب قرار مي‌گيرد.

۲۲ - آفرينش گروهي از جن از آب.

۲۳ - آفرينش آدمعليه‌السلام از آب و خاك.

۲۴ - أوّلين باز جويي قيامت.

۲۵ - نخستين سرزميني كه آب بيرون آمد.

۲۶ - همه مردم در سه چيز شريكند

۱ - ريشه آب‌

۱ - ريشه آب هر موجودي كه در جهان آفرينش لباس و جود برخود پوشيده است يك اصل و ريشه، يا به تعبير ديگر «سنگ زير بنائي» دارد؛

حتي صادر أوّل كه از نبود، بود، شده و ازنيستي به هستي رسيده است، باز «أصلي» دارد؛ آنهم «مشيّت» و اراده خداست.

ونيز از مطالب گذشته چنين استفاده شد كه «أوّل ماخلق اللّه» از أجسام مرئي آب، است و خود آب نيز مادري دارد به نام «جوهر أخضر يا درّةالبيضاء» است.

حالا درّةالبيضاء خود چه بوده و يا از چه چيزي يا چيزهائي، تشكيل يافته بود، خدا مي داند چون آبي كه فعلًا در دسترس ماست (آنطور كه دانشمندان مي گويند از تركيب دو عنصر اكسيژن و هيدروژن پيدا شده است و تركيب آن دو هم پس از به وجود آمدن خيلي از أشياء و در يكي از مراحل تكاملي زمين بوده است) پس درّة مذكور در اين روايتها از مطالبي است كه براي فهم آن، قدرت علمي بيشتري ميخواهد.

صبّاح بن نصر هندي از عالم آل محمّد (امام رضاعليه‌السلام ) پرسيد: «ماأصل الماء؟ قال ع أصل الماء من خشية اللَّه»«۱»

«ريشه آب چيست؟ فرمود: ريشه آب ترس از خداست.» علّامه مجلسيرضي‌الله‌عنه ، در ذيل حديث بالا، مي‌فرمايد: اي خشيةالّله صار سبباً لذوبان الدُّرّة و صيرورتها ماءاً، يعني ترس از خداست كه سبب ذوب شدن درّة و آب شدن آن گرديد، (در بخش ۱ فصل ۱۲، اشاره شد.

۲ - مادر مخلوقات‌

۲ - مادر مخلوقات از ظاهر آيات قرآن مجيد و نصوص أخبار و أحاديث فراوان معلوم مي‌شود، أصل و ريشه جسمانيّات يا (عالم جسماني)، آب است.«۱»

جابر جعفي عَن أبي جعفرعليه‌السلام : «فأوّل شي‌ء خلقه من خلقه الشّيي‌ء الّذي جميع الأشياء منه و هو «الماء»«۲»

» «جابر جعفي از امام محمّد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه، اوّلين آفريده خدا، چيزي بود كه تمامي أشياء از آن به وجود آمد، آن هم «آب» است

پس نسب تمام أشياء را بر «آب» قرار داد و لكن براي آب نسبي قرار نداد كه به او اضافه يا نسبت داده شود.» علّامه مجلسيرضي‌الله‌عنه درتوضيح اين حديث مي‌فرمايد:

فجعل نسب كلّ شيي‌ء الي الماء اي خلق جميعها منه يعني تمام چيزهارا از آب آفريد محمّدبن مسلم، قال: قال «لي أبو جعفرعليه‌السلام : «كان كلّ شيي‌ء ماءاً وكان عرشه علي الماء.»«۳»

محمدبن مسلم گويد: ابي جعفرعليه‌السلام به من فرمود: «همه چيز دراصل آب بود و عرش خدا هم بر آب قرار داشت.» در اين باره مطالبي در باب ۱۳ بخش ۱ گذشت و در فصلهاي آينده مطالب زيادتري خواهد آمد.

پس تمامي زمين و آسمان و افلاك و عناصر و هر چه در ميان آنهاست يك مادر دارد و نام آن هم «آب» است. (به فصل چهار همين بخش مراجعه شود)

ولي اين مادر در آن زمان چه شكلي بوده و چه صورتي داشته و چگونه هيكلي را دارا بوده است خدا مي‌داند، در هر حال به ترتيبي كه درست برما معلوم نيست كره زمين در حدود پنج بيليون سال پيش به وجود آمده است. در ابتدا مثل توده اي ذغال مشتعل مي‌درخشيد، و بعد از طي هزاران سال اين توده به تدريج سرد شد«۱» پس از سرد شدن پوسته بروني زمين، در حدود چهار ميليارد سال پيش«۲» شايد در يكي از مراحل تكوين اين سياره، شرايط براي تركيب اكسيژن و هيدروژن مساعد بوده است كه، آب به وجود آمده است،

در اين تركيب وزن هيدروژن به اكسيژن به نسبت ۱ در ۸ است. به عبارت ديگر آب ازتركيب يك مولكول گرم از اكسيژن (به جرم اتمي ۱۶) و دو مولكول گرم از هيدروژن (به جرم اتمي ۱) بوجود آمده است. هريك از عناصر فوق داراي دو ايزوتوپ ميباشد كه از تركيب آنها علاوه بر آب معمولي ۱۷ نوع آب ديگر ميتوان بدست آورد. پس بخار آب به مقدار فراوان در اتمسفر جمع شده«۳» .

در ميان توده هاي بخار غليظي كه همه كره زمين را فرا گرفته بود، بارانهاي سيل آسا باريدن گرفت و طي هزاران سال پستي هاي پوسته زمين را پر كرد و اقيانوسها را به وجود آورد«۴» فراوانترين عناصر شيميايي موجود در طبيعت هيدروژن است. (۹۰% عدّه كل اتمها) سپس هليوم (۹%) كه ميل تركيبي ندارد و بعد از آن اكسيژن و سپس أزت و بالاخره كربن است (جمعا ۳%). سيلس وفلزات ديگر نيز بمقدار كم وجوددارند. وقتي كه شرايط مناسب باشد، كم كم مولكولهاي H ۲ بوجود آمده به تدريج ساير تركيبات هيدروژن نظير آب ( H ۲ O ) و آمونياك ( NH ۳ ) و نيز ايندريد كربنيك ( CO ۲ ) كه تركيب اكسيژن و كربن است بوجود مي‌آيد.«۵