۴ - آفرينش آسمانها و زمين
۴ - آفرينش آسمانها و زمين قرآن مجيد چهارده قرن پيش، مسئله قابل اشتعال بودن آب (آبي كه هميشه از آن براي خاموش كردن آتش استفاده ميشود) را مطرح كرده و در دو آيه زير اين مطلب را بطور وضوح، بيان كرده است.
۱ -(
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
)
زماني كه درياها بر افروخته و «شعله ور» شود
۲-(
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
)
«وقسم به درياي برافروخته» راغب در مفردات ميگويد: سجر بر وزن فجر، به معني شعله ور ساختن است.
اگر با ديده منصفانه به دو آيه بالا بنگريم و در مفاد آنها، دقّت نمائيم، پي مي بريم يكي از اعجاز عظيم قرآني است كه در عصر جاهليّت و بي سوادي سخن از آتش گرفتن آب و شعله ور بودن دريا، به ميان آورده است.
و باز يكي از نشانه هاي قدرت الهي است كه دو جنس آتش زا را به هم پيوند داده، مادهاي رابه وجود آورده كه، جنس خود «آتش» را خاموش ميكند. و اگر تحت فشار قرار گرفته، تجزيه شود، خود تبديل به يك پارچه آتش ميگردد.
به طوري كه دو آيه مباركه فوق صريحاً آنرا بيان كرده است.
بعضيها گفتهاند همين اقيانوس هاي كره زمين مااست، كه در آستانه قيامت بر افروخته ميشود و سپس منفجر ميشود.
پس از گذشت قرنهاي طولاني وپس از تحقيقات و آزمايشهاي فراوان، دانشمندان تازه پي برده اند كه، آب، از دو ماده اكسيژن و هيدروژن، تركيب يافته و هر دو ماده آن سخت قابل اشتعال است؛ در صورتي كه از همديگر تجزيه شود تبديل به دو ماده آتش زا ميشود.
و نيز مي گويند: از آب ميشود استفاده حرارتي و آتشي برد، بدين منظور توربين هاي قوي در سد هاي آبي، نصب كرده و نيروي روشني بخش «برق» را بيرون ميكشند و بگونه هاي مختلف، آنرابه خدمت ميگيرند؛
در حالي كه روايات ما اين مطلب را قرنها پيش از زبان امير مؤمنانعليهالسلام
جاري ساخته و به جامعه بشريّت تحويل داده و فهمانده است. (به بخش ۳، فصل ۶ (دريا در مفهوم جزئي) مراجعه شود.)
خلاصه مطالب بالا اين است كه: وجود آب، از دو ماده آتش زا تشكيل يافته است، و در شرائط استثنائي خودآتش ميگيرد.
با در نظر گرفتن اين مطلب، تمامي آيات و أخبار مربوط به آفرينش زمين و آسمان كه با تعبيرات گوناگون «دخان، زبد» و غيراين دو بيان شده است به روشني تفسير ميشود؛
چون، وقتي كه آب در شرايط استثنائي شعله ور مي گردد، پر واضح است كه از آن شعلهها، دود و دخان متصاعد شده، آسمان به وجود مي آيد؛ و از حركت آب هم قسمت روئي آب كف يا زبد بسته، در نهايت زمين آفريده مي شود.
اي سخن، با نظريه ها و اكتشافات نوين جامعه بشري نيز، تطبيق مينمايد. زيرا چكيده نظريه نوين اين است كه: كرات آسماني، از گازهاي فشرده ومتراكم به وجود آمده است. و چكيده نظريّه قرآني هم اين است كه:(
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ
)
«سپس آفرينش آسمان را اراده كرد، در حالي كه به صورت دخان و (دود) بود.» (يعني از آن دخان آسمانها لباس هستي پوشيد.
همانطور گفتيم، «دخان و بخار» هر دو از آب متصاعد ميشود با اين فرق كه «دخان» أجزاء آبي است كه به وسيله حرارت آتش بلند ميشود.
«بخار» أجزاء آبي است كه به سبب حرارت حركتي (به صورت لطيف) با هوا مخلوط شده وبالا ميرود،
چكيده نظريه روائي، نيز بدين صورت است كه: خداوند آسمانها را از «بخار و دخان» متصاعد شده از آب، و زمين را از زبد «كف» و خاكستر ياازهردو، آفريد.
«نتيجه»
نظريه نوين دانشمندان با نظريه هاي قرآن و أحاديث تطبيق ميكند، تقريباً يك مطلب است، در قالبهاي مختلف بيان گرديده است؛ زيرا گاز، دخان، بخار وطبق بعضي ازلغت نامه ها «زبد» يك معنا دارند؛ چون، گاز فارسي، و عربي آن دخان يا
بخار است. در پايان بحث روائي، اين مطالب، خلاصهگيري و روشن خواهد شد.
«آيات مربوط به آفرينش آسمانها و زمين»
۱)(
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ
ۖ
أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
)
«آيا آنها كه خدا را انكار ميكنند با چشم علم و دانش، اين حقيقت را نديدند كه، آسمانها و زمين در آغاز به هم پيوسته بودند، سپس ما آنها را ازهم گشوديم و هر موجود زندهاي را از آب آفريديم آيا با اين آيات و نشانه ها باز هم ايمان نمي آورند.»
اين آيه مباركه از روي مطلب مهمّي پرده برميدارد. كه قرنها به صورت بكر و دست نخورده باقي مانده بود امّا گذشت زمان آنرا تفسير كرد؛
چنانچه از ابن عباس روايت شده است، «القرآن يفسّره الزمان»
«قرآن را زمان تفسير مينمايد»
با مرور زمان كه علم به پيش مي رود، بشر نيز به بعضي از اسرار كاينات دسترسي پيدا ميكند و در نهايت مهر بعضي از آيات سر به مهر قرآن كريم، شكسته و اسرار آن كشف وتفسير ميشود و باز هر چه زمان به جلوتررود، در اثر پرورش استعدادها و نبوغها، پرده ها از روي آيات يكي پس از ديگري كنار زده خواهد شد. يكي از آن آيات همين آيه مباركه است، پس از انقراض قرون و أعصار و پس از تحقيق در مسائل خلقت، دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه آسمانها از توده گازهاي فشرده شده به وجود آمده است. ياگروهي براين باورند كه: «مجموعه جهان هستي، به صورت توده واحد عظيمي از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارهاي مهيب دروني و حركت، تدريجاً تجزيه شد. و كواكب و ستارهها، از جمله منظومه شمسي و كره زمين به وجود آمد و بازهم جهان در حال گسترش است.
مسئله گسترش جهان را قرآن كريم چهارده قرن پيش، مطرح كرد و فرمود:
(
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
﴿
٤٧
﴾
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ
)
«ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آن را وسعت ميدهيم و زمين را گسترديم و چه خوب گسترانندهايم.» به ادامه گسترش جهان تصريح ميكند؛ جالب توجه اينكه تعبير به(
وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
)
«ما گسترش دهنده گانيم» با استفاده از جمله اسميّه واسم فاعل، دليل بر تداوم اين موضوع بوده و نشان ميدهد كه اين گسترش همواره وجود داشته و همچنان ادامه دارد.
واين درست همان چيزي است، امروز به آن رسيدهاند كه، تمام كرات آسماني و كهكشانها در آغاز در مركز واحدي جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگيني) سپس، انفجار عظيم وحشتناكي در آن رخ داده است، و به دنبال آن أجزاي جهان متلاشي شده و به صورت كرات در آمده و به سرعت در حال عقب نشيني است.
ژرژگاموف) در كتاب «آفرينش جهان» در اين زمينه چنين ميگويد:
فضاي جهان كه از ميلياردها كهكشان تشكيل يافته و دريك حالت انبساط سريع است، حقيقت اين است كه: جهان ما، در حال سكون نيست؛ بلكه انبساط آن مسلمّ است، پي بردن به اينكه جهان ما در حال انبساط است، كليد أصلي را براي گنجينه معمّاي جهان شناسي، مهيّا ميكند؛ زيرا اگر اكنون جهان در حال انبساط باشد، لازم ميآيد كه زماني در حال انقباض بسيار شديدي بوده است
نظريه جهان نوساني هم، بر اين فرضيه مبتني است كه، حالت انبساط كنوني جهان درآينده به وسيله حالت معكوس به نام انقباض تكميل خواهد شد و تمام مواد متشكّله جهان دوباره گرد هم آنچنان جمع خواهند شد كه مقدمات انفجار بزرگ ديگري را فراهم سازند.
چه با عظمت است قرآن كه در آيات گوناگون، (راجع به انقباض آينده عالم، وانفجارهاي عظيمي كه پيش خواهدآمد) تصريحات واشاراتيدارد!
به دو آيه ذيل دقّت كنيد.
ألف-(
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ
ۚ
كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ
وَعْدًا عَلَيْنَا
إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ
)
«روزي كه آسمان را همچون طومار درهم ميپيچيم، سپس همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا باز ميگردانيم؛ اين وعدهايست كه ما دادهايم و قطعاً آنرا انجام خواهيم داد.»
ب-(
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّـهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
)
«روزي كه زمين و آسمانهابگونهاي ديگر تبديل ميشوند.»
علم امروز ميگويد: نه تنها كره زمين بر اثر جذب مواد آسماني تدريجاً فربه و سنگينتر ميشود؛ بلكه آسمانها نيز در گسترش هستند؛ يعني: ستارگاني كه در كهكشان قرار دارند به سرعت از مركز كهكشان دور ميشوند حتّي سرعت اين گسترش را در بسياري از مواقع اندازهگيري كردهاند.
در كتاب «مرزهاي نجوم» نوشته «فرد هويل» ميخوانيم:
تندترين سرعت عقب نشيني كرات كه تا كنون اندازهگيري شده نزديك به ۶۶ هزار كيلومتر در ثانيه است. كهكشانهاي دورتر در نظر ما به اندازهاي كم نورند كه اندازهگيري سرعت آنها، به سبب عدم نور كافي دشوار است. تصويرهايي كه از آسمان بر داشته شده، آشكارا اين كشف مهّم را نشان ميدهد كه فاصله اين كهكشانها بسيار سريعتر از كهكشانهاي نزديك افزايش مييابد، نامبرده سپس به بررسي اين سرعت در كهكشانهاي «ابرسنبلة و اكليل و شجاع» و غير آن پرداخته و بعد از محاسبه، سرعتهاي عجيب و سرسام آوري را در اين باره ارائه ميدهد.
چند جمله در اين زمينه از آقاي «جان الدر» بشنويد او ميگويد:
جديد ترين و دقيق ترين اندازه گيري ها در طول امواجي كه از ستارهگان پخش مي شود پرده از روي يك حقيقت عجيب و حيرت آور بر داشته يعني نشان داده است كه مجموعه ستاره گاني كه جهان از آنها تشكيل مييابد پيوسته با سرعتي زياد از يك مركز دور ميشوند.
و هر قدر فاصله آنها از اين مركز بيشتر باشد بر سرعت سير آنها افزوده ميشود مثل اينكه، زماني كليّه ستاره گان در اين مركز مجتمع بودهاند و بعد از آن، از هم پاشيده و مجموعه ستارگان بزرگي از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه ميشود. دانشمندان از اين موضوع چنين استفاده كردهاند كه جهان داراي نقطه شروعي بوده است.
با توجّه و دقّت به گفته هاي دانشمندان، آيه مباركه، پس از گذشت قرنها تفسير شده است. مخصوصاً جمله(
كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا
)
«آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، ما آنها را گشوديم» و با يك جمله كوتاه پر محتوي، تمامي تحقيقات و كاوشهاي علمي دانشمندان را خلاصه كرده و قرنها پيش از آنها خبر داده است؛ اما باز علم بشر از فهم تفصيلي آن، عاجز است.
۲)(
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ
)
«سپس اراده آفرينش آسمان راكرد: در حالي كه به صورت دود بود، به آن و به زمين دستور داد: به وجود آئيد و شكل گيريد، خواه از روي اطاعت و خواه از روي اكراه، گفتند: ما از روي اطاعت ميآييم؛ در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان، در دو روز آفريد.» جمله «وهي دخان» «آسمانها در آغاز به صورت دود بود» نشان ميدهد
كه در آغاز آفرينش، آسمانها توده گازهاي گسترده و عظيمي بوده است، و اين سخن با آخرين تحقيقات علمي، در مورد آغاز آفرينش، كاملًا هم آهنگ است.
هم اكنون نيز بسياري از ستارگان آسمان به صورت تودهاي فشرده از گازها و دخان است.
كلمه «دخان» كه در اكثر روايات آمده است، به منزله تفسير آيه مباركه فوق است كه، شرح آن را در قسمت روائي ميخوانيم.
مفسّرين در تفسير آيه مباركه، تعبير به «ثمّ» رامعمولًا براي تأخير در زمان معنا ميكنند؛ ولي گاهي به معني تأخير در بيان نيز ميآيد.
اگر به معناي أول باشد، مفهومش اين است كه آسمانها بعد از خلقت زمين و آفرينش كوهها و معادن و مواد غذائي صورت گرفته است؛
ولي اگر به معناي دوم باشد، هيچ مانعي ندارد كه آفرينش آسمانها قبل از آفرينش زمين صورت گرفته است، ولي به هنگام بيان، نخست از زمين وارزاق و منابع آن كه مورد توجه و نياز انسانهاست، شروع كرده سپس به آفرينش آسمان پرداخته است
آيه مباركه فوق (باقطع نظر از مسائل جنبي) نشان ميدهد كه آفرينش زمين پيش از آسمانها انجام گرفته است.
أمّا آيات(
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ
ۚ
بَنَاهَا﴿
٢٧
﴾
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
﴿
٢٨
﴾
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا
﴿
٢٩
﴾
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا
﴿
٣٠
﴾
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا
﴿
٣١
﴾
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
﴿
٣٢
﴾
مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ
)
«آيا زنده شدن شما پس از مرگ مشكلتراست يا آفرينش آسمان؟! خداوند آنرا بنا نهاد وسقف آن را برافراشت و منظّم ساخت، شب آنرا تاريك، و روز آنرا روشن نمود و زمين را. بعد از آن گسترش داد، آب و چراگاههاي آنرابيرون آورد و كوهها را ثابت و محكم نمود، تا زندگي براي شما و چهارپايانتان فراهم گردد.» به خوبي روشن ميسازد كه گسترش زمين و هر چه در آن است بعد از آفرينش آسمان بوده است.
با اينكه مفاد دو آيه فوق درظاهر با همديگر متفاوت است و همچنين أخباري كه در اين زمينه خواهد آمد؛ ولي علماي تفسير براي جمع ميان اين گونه آيات، نظريّه زير را ابراز داشتهاند.
مفسّر قرآن ابن عباس گويد: آفرينش زمين (بصورت فشرده) پيش از آسمان بوده امّا گسترش آن يعني (دحو الأرض) پس از آفرينش آسمانها انجام يافته است.
فخر رازي در تفسير سوره نازعات ميگويد: المسألة الثالثه: لمّا ثبت أنّ اللَّه تعالي خلق الأرض أوّلًا ثمّ خلق السّماوات ثانياً ثمّ دحي الأرض بعد ذلك ثالثاً
مسئله سوم اين است: وقتي كه ثابت شد كه خداي تعالي اوّل زمين راآفريده سپس آسمان را خلق كرد و در مرحله سوّم زمين را گسترانيد نظريّه ابن عباس را تأييد ميكند. در كتب شيعه هم از ائمّهعليهمالسلام
قريب به اين مضمون، أحاديثي وارد شده است أمّا به هر كدام از اين نظريه ها اشكالاتي كرده و جوابهائي دادهاند.
البتّه ما در صدد اين نيستيم كه، در اين باره تحقيق نمائيم، بلكه مطلبي كه مربوط به موضوع كتاب ما است يعني: (آفريده شدن أجسام از جمله آسمان و زمين از آب) را مورد بررسي قرار مي دهيم.
۳ -(
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
)
ترجمه و شرح اين آيه مباركه و مطالب مربوط به آن در فصل قبل گذشت
۱ - أخبار آفرينش آسمان و زمين از آب» شيخ صدوقرضياللهعنه
از امام رضاعليهالسلام
و اواز جدبزرگوارش امام حسينعليهالسلام
نقل ميكند كه اميرمؤمنانعليهالسلام
در جامع كوفه بود، مردي از اهل شام بلند شده و گفت: اي امير مؤمنان! (اگراجازه ميفرماييد) سؤالهائي از شما دارم؟! فرمود: براي فهميدن بپرس، نه براي آزمودن يا لجبازي! مردم چشم دوختند، كه چه ميپرسد گفت: به من بگو خداي تبارك وتعالي، أوّلين چيزي كه آفريد چه بود؟! فرمود: نور را آفريد؛
گفت: آسمانهارا از چه به وجود آورد،؟ فرمود: از بخار آب؛
گفت: زمين را از چه آفريد؟ فرمود: از كف آب؛
گفت: كوهها از چه بوجود آمدند؟ فرمود: از أمواج؛
پرسيد مكّه را چرا امّ القري ناميدند؟ فرمود: چون زمين از زير آن گسترش يافت.
درتفسير قمي آمده است هشام بن عبد الملك در يكي از سالها به حجّ رفته بود وأبرش كلبيرا نيز به همراه داشت، در مسجدالحرام امام صادقعليهالسلام
را ديدند هشام به أبرش گفت: اين مرد را ميشناسي؟ گفت: نه. گفت: او كسي است كه از كثرت علمش شيعه گمان ميكند، پيغمبر است. أبرش گفت: من پرسشهائي از او ميكنم غير از پيغمبر و وصي پيغمبر كسي نميتواند جواب دهد، هشام گفت دوست دارم اين كار را بكني!.
أبرش پيش امام صادقعليهالسلام
آمد و گفت: يا اباعبداللّه! به من خبر ده از قول خداي عزّوجل درآيه:(
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَا هُمَا
)
منظورچيست و «رتق و فتق» آنها چگونه بود؟
فرمود: اي أبرش! همان طور كه خدا وصف كرده: «كان عرشه علي الماء»
عرش خدا بر آب بود و آب بر هوا و هوا تحديد نميشود. (حدودي برايش متصوّر نيست) آنروز غير از آن دو (آب وهوا) چيزي وجود نداشت.
آب آنروز شيرين و گوارا بود..
وقتي كه اراده كرد زمين را به وجود آوَرَد، به باد دستور داد آب را بهم زد، موجي آمد و كف بست، آنرا در محل «بيت» جمع نمود و به صورت كوهي در آورد سپس زمين را از زير آن گسترش داد، بدينجهت خداي تعالي فرمود:(
انّ اوَلَ بَيْت وضِعَ لِلنَّاسِ للَّذي ببكَّةَ مباركاً و هُديً للعالمين
)
«اوّلين خانهاي كه براي مردم به وجود آمد. خانه بابركتي است كه در مكّه قراردارد و مايه هدايت بر عالميان است»
سپس خداي تعالي تا مي خواست «مكث» نمود وقتي كه اراده كرد آسمان را خلق نمايد، به باد ها امر نمود پس درياها را بهم زد تا كف كرد، از ميان آن موج و كف «دخان» بدون آتش بيرون آمد، آسمان را از آن آفريد و در آن «بروج و نجوم و منازل شمس و قمر» را قرار داد و آنها را در فلك به جريان انداخت، (به گردش در آورد).
آسمان و زمين به رنگ آب و بسته بودند، نه از آسمان باران مي باريد و نه از زمين چيزي مي روئيد، تا اينكه آسمان را با باران و زمين را با روئيدنيها گشود. و آن است معني آيه مباركه:(
كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا
)
أبرش گفت: واللّه! كسي براي من همچون معنايي نكرده است «أَعْد عَلَيَّ» «برايم دوباره بگو» أبرش با اينكه ملحد بود سه بار گفت «اشهد أنّك ابن نبي» «شهادت ميدهم تو پسر پيغمبري.»
تفسير امام حسن عسگريعليهالسلام
از اميرمؤمنانعليهالسلام
از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در تفسير آيه مباركه:(
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً
)
نقل مي كند كه آنحضرت فرمود:
خداي عزّوجلّ پيش از آفرينش آسمانها وزمين آب را آفريد و عرش خود را بر آن قرار داد واين است معناي:(
وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ
)
«سپس خداوند بادها را به آب فرستاد، آب، به وسيله امواج شكافته شد (كف كرد)، دود از آن بلند شد و بالاي كف قرار گرفت، از دود و دخان، هفت آسمان و از كف آن هفت زمين آفريد، و زمين را بر آب گسترانيد.
محمدبن مسلم مي گويد: ابوجعفرعليهالسلام
به من فرمود: «كان كلّشييء ماءاً، وكان عرشه علي الماء، فأمر اللّه جلّ وعزّ الماء فاضطرم ناراً ثمّ أمر النّار فخمدت، فارتفع من خمودها دخان، فخلق اللّه السّماوات من ذالك الدّخان، وخلق الأرض من الرّماد، ثمّ اختصم الماء و النّار والرّيح فقال الماء: أنا جنداللّه الأكبر، وقال الرّيح أنا جنداللّه الأكبر وقالت النّار أنا جند اللّه الأكبر، فأوحي اللّه عزّ وجلّ اليالرّيح: أنت جندي الأكبر» همه جا آب و عرش خدا بر آب قرار گرفته بود، پس خداي عزّ وجلّ امر فرمود، آب آتش گرفت، سپس امر نمود، آتش خاموش شد، پس از خاموش شدن آن، دودي بلند شد خداوند ازآن دود آسمانها را آفريد؛ و زمين را، از رماد (خاكستر) به وجود آورد (در اين حال) آب وآتش وباد با همديگر به مخاصمه (مجادله) پرداختند آب گفت لشگر بزرگ خدا منم باد نيز اين ادعارا كرد وهمچنين آتش؛ خداي عزّوجلّ به باد وحي كرد لشگر بزرگ يا سرباز نيرومند من، توئي!.
علّامه مجلسيرضياللهعنه
درتوضيح اين حديث ميفرمايد: احتمال دارد پس از دحوالارض (گسترش زمين) بقيه را از خاكستر خلق كرد. و يا اينكه خاكستر از كف و زمين از خاكستر به وجود آمد، يا خاكستر يكي از اجزاي وجودي زمين بوده است، كه باكف تركيب يافته و سفت و محكم گرديد.
أميرمؤمنانعليهالسلام
ضمن حديث طولاني (كه قسمتي از آن درفصل قبل گذشت) درپاسخ كعب الأحبار فرمود: «ثمّ بدا له أن يخلق الخلق، فضرب بأمواج البحور فثار منها مثل الّدخان، كأعظم ما يكون من خلق اللّه، فبنا بها سماءاً رتقاً، ثمّ دحي الأرض من موضع الكعبه وهي وسط الأرض سپس خواست خلقي به وجود آورد؛ موجهاي درياهارا بهم زد (به حركت درآورد) از آن موجها چيزي مانند دود كه بزرگترين خلق خدا بود، بلند شد؛ پس آسمان را به صورت رتق (سربسته) بناكرد وزمين رااز محلّ كعبه كه وسط زمين است گسترش داد.
ازخطبه هاي أميرمؤمنانعليهالسلام
است فرمود: «وكان من اقتدار جبروته وبديع لطايف صنعته، أن جعل من ماءالبحر الزّاخر المتراكم المتقاصف، يبساً جامداً، ثمّ فطر منه أطباقاًففتقها سبع سماوات بعد ارتتاقها، فاستمسك بأمره، وقامت علي حدّه، وأرسي أرضاً يحملها الأخضر المثعنجر اليآخر
ازقدرت جبروتي ونوآوري صنعت لطيف خداوند، آن است كه، ازآب درياي غرّان وشكننده وپرخروش (چيزي) خشك وجامد به وجود آورد؛ سپس (آن شييء جامد را) در حالي كه سربسته بود، شكافته هفت آسمان آفريد؛ با نيروي خداوندي درجايگاه خود قرارگرفته و درحد خود ايستاد، و زميني را محكم ساخت كه پر آب ترين محل آب، آن را حمل ميكرد».
كيدري در شرح خطبه ميگويد ألأخضر بمعناي آب والمثعنجر آب روان ويا أشك چشم راگويند. وجزري هم آن را به معناي پر آب ترين محل دريا معنا كرده است. محمّد بن عطيّة روايت ميكند: يكنفر ازعلماي شام به امام محمّد باقرعليهالسلام
عرض كرد من از سه دسته مردم سؤال كردم كه أوّلين آفريده خدا چه بود؟ (پاسخهاي متفاوت شنيدم) يكي گفت قدرت و ديگري قلم سوّمي روح رانام برد؛ امامعليهالسلام
فرمود چيزي (به درد بخوري) نگفته اند من (حقيقت مطلب را) به تو بيان ميكنم (حضرت پس ازبياناتي فرمود) خداوند چيزي را آفريد كه همه أشياء از آن بوجود آمد، آن هم آب است؛ نسب تمام أشياء را برآب قرار داد، أمّا براي آب نسبي قرار نداد كه، به او نسبت داده شود؛
وخلق الرّيح من الماء ثمّ سلّط الرّيح علي الماء فشقّقت الرّيح متن الماء حتّي صارمن الماء زبد علي قدر ماشاء أن يثور، و باد را از آب آفريد، باد متن آب را شكافت، و آن مقدار كه ميخواست كف پيدا شد؛
از آن كف، زمين سفيد وپاكي به وجود آورد؛ نه فراز ونشيب (بالا وپائين) داشت ونه سوراخ وشكافي (صاف وهموار بود) آن را پيچيد وبرروي آب گذاشت؛ سپس آتش را از آب آفريد، آتش آب را پاره كرد از (ميان) آن دودي برخاست، وازآن دود آسمان صاف وتميزي آفريد نه شكافي داشت ونه خراشي، اين است منظور از آيه(
أَمِ السَّمَاءُ
ۚ
بَنَاهَا﴿
٢٧
﴾
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
)
«آفرينش شما (بعداز مرگ مشكل تراست) يا آفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟! سقف آن را بر أفراشت وآنرا منظّم ساخت» درحالي كه نه خورشيدي بود و نه ماهي، نه ستاره و أبري؛ آن را هم پيچيد وروي زمين قرارداد تاآخرخبر
از ابن عباس و راوياني غير از او روايت شده است: «انّ أوّل ماخلق اللّه الماء، فكان عرشه عليه فلمّا أراد أن يخلق السّماء، أخرج من الماء دخاناً فارتفع فوق الماء فسمّي «السّماء» ثمّ أيبس الماء فجعله أرضاً واحدة، ثمّ فتقها فجعلها سبع أرضين في يومين ألأحد والإثنين، (الي أن قال)(
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ
)
فكان ذالك الدّخان من نفس الماء حين تنفّس فجعلها سماءاً واحدة، ثمّ فتقها وجعلها سبعاً في يومين الخميس والجمعة
نخستين آفريده آب، وعرش خداهم برآب بود؛ وقتي كه اراده نمود آسمان را به وجود آورد، ازآب دودي بيرون آورد، بلند شد و روي آب قرار گرفت، آسمان ناميده شد؛ سپس آب را خشكانيد ويك زمين آفريد، آن زمين را در روزهاي، يكشنبه و دوشنبه، شكافت، هفت زمين به وجود آورد. سخن را ادامه داده ومي گويد: سپس به سوي آسمان توجّه كرد درحالي كه (همه جا) دود بود؛ وآن دود از تنفس آب برخاسته بود؛ أوّل يك آسمان بوجود آورد دو باره آن را، در روزهاي، پنجشنبه وجمعه، شكافت، هفت آسمان، خلق كرد
علّامه مجلسيقدسسره
در تبيين حديثي ميفرمايد: «فعلي ذالك خلق السّماوات والأرض من مادّتها التي هي الماء» «بنا بر اين آسمانها وزمين را از مادّه خود كه آب است به وجود آورد.»
ودرجاي ديگر ميفرمايد: «فاذا تأمّلت في مدارج ما صوّرناه وبيّنّاه، يظهرلك أنّ السّماوات والأرض وما بينهما، المعبّر عنها بالدّنيا بمنزلة شخص مخلوق من نطفة هي الماء» «اگر در فقرات آنچه كه ما ترسيم وبيان كرديم، دقّت نمائي، برايت روشن ميگردد كه، آسمانها وزمين و هرچه در ميان آنهاست (از آن به «دنيا» تعبير ميشود) مانند شخصي است كه ازنطفه آفريده شود، آن هم آب است
يعني نطفهاي كه آسمانها وزمين از آن منعقد شده و به وجود آمد، آب، است؛
اگربه روايات فراواني كه در اين باره از منازل وحي و اهل بيتعليهمالسلام
صادر شده است، دقّت كافي داشته باشيم؛ به سه كلمه «بخار، دخان، زبد» زياد برخورد ميكنيم؛ در ابتداء معاني اين سه كلمه به نظر سنگين مي آيد امّا بانقل تحقيق ابن ميثم در شرح خطبه اوّل نهج البلاغه، معاني آنها و بسياري از روايات، تفسير وفهم مقصود از آنها، آسان ميگردد.
«ابن ميثم مي گويد، در قرآن كريم ميفرمايد: آسمان از دخان آفريده شده است و امير مؤمنانعليهالسلام
مي فرمايد: آسمان از «زبد» به وجود آمد؛ در خبر ديگري نيز ميفرمايد: زمين از زبد متكّون شد؛ (بظاهر، آيات و روايات به نظر متفاوت مي آيد) پس به ناچار بايد وجه جمعي براي اين اشارات بيان كرد؛
ميگوئيم: ميان لفظ قرآن كريم و كلام امير مؤمنانعليهالسلام
مي توان فرمايش امام باقرعليهالسلام
را براي توضيح درنظر گرفت كه فرمود: «فخرج من ذلك الموج والزبد دخان ساطع من و سطه من غيرنار، فخلق منه السّماء)
«از ميان آن موج و زبد، دخان بدون آتش، بيرون آمد؛ پس آسمان را از آن آفريد
چون دخان، بايد از آتش بلند شود؛ در حالي كه همه مفسّرين اتّفاق نظر دارند بر اينكه آن دخان از آتش نبود بلكه، از برخاستن موج، آب تنفس نموده و تبخير شده است كه، به آن بخاربرخاسته بدون آتش، با (استعاره) دخان گفته شده است، در اين صورت ميگوئيم: كلام امير مؤمنانعليهالسلام
مطابق با لفظ قرآن كريم است وازنظرمحتوي هيچ فرقي با همديگر ندارد. با اين بيان:
«زبد»، بخاري است كه، از حرارت حركت آب، بر روي آب متصاعد ميشود، مادامي كه در حالت مخلوطي وسنگيني و تجزيه نشده باشد؛ و در روي آب بماند، آن را «زبد» ميگويند، و اگر تجزيه شده و سبكتر و لطيفتر شود و أجزاي هوائي بر او غالب آيد و بالا رود آنرا «بخار» مي گويند.
با اين توصيف وقتي كه زبد همان بخار است و مراد از دخان كه در قرآن كريم ذكر شده است نيز همان بخار باشد؛ پس مقصد اميرمؤمنانعليهالسلام
در خطبه مورد بحث و مقصد قرآن يكي است، و اختلافي در دو تعبير ديده نميشود؛ چون زبدي كه زمين از آن به وجود آمده همان بخاري است كه درحالت مخلوط وثِقل بوده است وبخاري كه آسمان ازآن آفريده شده است همان اجزاي تجزيه شده و غلبه اجزاي هوايي است. أمّا وجه تشابه ميان «دخان و بخار» كه صحيح است با (استعاره) بر «بخار، دخان نيز» گفته شود دو چيز است:
۱ - حسّي است، چون دخان و بخار در ديد چشم يكسان به نظر ميآيد حتّي بعضاً دود را از بخار نميشود تمييز داد.
۲ - معنوي است، با اين بيان «بخار» اجزاء آبي است كه به سبب حرارت حركت آب و به علّت لطافت با هوا تركيب يافته و به آسمان بلند ميشود و «دخان» نيز أجزاء آبي است كه از جسم سوختهاي جدا شده و به علّت لطافت و سوختن، از حرارت آتش جدا شده وبه آسمان متصاعدمي شود. پس اختلاف آنها، درعلّت و سبب آنهاست نه اينكه از يك علّت، دو معلول متفاوت به وجود آيد.
نتيجه» از مطالب گذشته چنين نتيجه گيري ميشود كه، آب مادر زمين و آسمانهاست؛ چون آن دو و هر چه در ميان آنهاست از محصول آب سرچشمه گرفته است؛ خواه از «دخان» به وجود آمدهاند، يا از «بخار» يااز «زبد» فرقي نمي كند. از اخبار نيز استفاده ميشود، از به حركت در آمدن آب توسط باد، نوعي حرارت به وجود آمده است كه سبب توليد گازهاي فشرده شده واز تراكم آن گازها، توده عظيمي «بهم پيوسته و به صورت «رَتْق» درآمده وبعدها دوران فتق فرا رسيده وازهم جدا شده درفضاي بي انتها پراكنده شده است.
أمّا دراثراين فعل وانفعالات عظيم و دور از حيطه فكر بشر، اين دايره مينايي با اين نظام بي عيب ونقص وبا اين صورت زيبا و منظّم و مرتّب درچه مدت تشكيل يافته وبه خود شكل گرفته است، (درشش روزياشش دوران؟) خدامي داند
بابيان ديگر- مشيّت و اراده الهي بر آفرينش آسمانها و زمين سبب ميشود كه به علّت شايستگي حاصل از گذشت سالهاي متمادي (ميليونها و شايد ميلياردها سال)، شرايط گشوده شدن وازهم پاشيدن اين توده گاز متمركز، فرا رسيده وانفجارهاي عظيم و وحشتناكي به وقوع بپيوندد، در اثر اين بهم خوردگي، دوران «رتق» سپري شده و دوران «فتق» شروع شود.
قسمتها و تكه هاي بي شماري بر پهنه فضايِ بي إنتها پرتاب شده و به دور خود بچرخد و كهكشانها و منظومه هاي بي شماري راتشكيل دهد.
زمينِ آتشين با مرور زمان سرد شده و قابل زيست و زندگي گردد، آسمان بارانش را فرو ريزد وبه صورت «پدر» نطفه انعقادي را در رحم مادر «زمين» قرار دهد تا در مدت زماني كه خدا مي داند، به توليد نباتات و روييدن خوردنيها و جوشيدن نوشيدنيها، شروع كند. و يكي از معاني آيه مباركه:
(
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا
ۖ
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ
ۖ
أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
)
به فعلّيت مي رسد. جالب اينكه دانشمندان امروز معتقدند كه نخستين جوانه حيات در اعماق درياها پيدا شده است و به همين دليل، آغاز حيات و زندگي را از آب ميدانند و اگر قرآن آفرينش انسان را از خاك مي شمارد، نبايد فراموش كنيم كه منظور از خاك همان «طين» است كه تركيبي از آب و خاك ميباشد؛ خاكي كه خوداز زبد آب هستي گرفته است.
اين موضوع نيز قابل توجّه است كه طبق تحقيقات دانشمندان قسمت عمده ساختمان بدن انسان و بسياري از حيوانات را آب تشكيل ميدهد.
(حدود ۷۰ درصد) و اينكه بعضي ها ايراد كردهاند كه آفرينش فرشتگان و جنّ (با اينكه موجودات زندهاي هستند مسلّماً از آب نيست) پاسخش روشن است، زيرامنظور، موجودات زندهاي ست كه براي ما محسوس است.
علاوه براين در كتاب الإختصاص حديثي از امام صادقعليهالسلام
نقل ميكند كه در آخر آن ميفرمايد: «و خلق صنفاً من الجانّ من الرّيح و خلق صنفاً من الجنّ، من الماء»
«يك صنف از جن را از باد و صنف ديگر را از آب آفريده است» بيان كننده اين است كه خلقت گروهي از جن نيز، ازآب است.
ولي درباره اين آفرينشهاي اسرارآميز، به جرأت بايد گفت كه، تاكنون هيچ موضوعي به اندازه «چگونگي پيدايش جهان و عالم افلاك» اين چنين بحث انگيز نبوده است، با وجود پيشرفتهاي شگرفي كه در زمينه هاي گوناگون دانش و فلسفه نصيب انسان امروزي گرديده است، بايد اذعان داشت كه هنوز از چگونگي جهان آغازين و پيدايش آن چيزي نميدانيم.
به طور خلاصه، دانش نوين نشان ميدهد كه جهان بطور ناگهاني و در پي يك انفجار بزرگ پديد آمده است. نظريه «انفجار بزرگ» بر اين گمان است كه مواد متشكّله عالم يا جهان آغازين، پس از انفجار، آن چنان منبسط گرديد كه بي درنگ سراسر فضا را فرا گرفت و به دنبال يك سري دگرگونيها، نخست كهكشانهها، سپس ستارگان يا خورشيد ها و در پايان، سيارات را پديد آورد. اما چيزي كه تاكنون مجهول مانده است علّت انفجار بزرگ و يا موجبات انفجار مواد متشكّله جهان آغازين است.
پس بايد اعتراف كردكه در «الفِ» اسرار ورموز كاينات درجا مي زنيم، هنوز به «بايِ» آن نرسيدهايم درست است كه، اين گفتارها واظهار نظرها امروز ارزش علمي دارد أمّا اكتشافات و كشفيّات فردا چه خواهد شد، خدا ميداند