۳ - آب حيات
در ميان آبهاي زميني آبي وجود دارد كه آنرا «آب حيات» گويند.
مشهور است كه هر كس موفق به نوشيدن آن شود حيات ابدي و زندگي جاويدان پيدا ميكند. اين آب استثنائي و ناپيدا را كساني گشتند پيدا كنند و جرعهاي بنوشند، اما موفق نشدند. ولي مشهوراست كه حضرت خضر و الياس از آن چشمه نوشيده اند.
حضرت موسيعليهالسلام
با همراهش كنار آن رسيدند ماهي شوري كه به همراه داشتند به «عين الحياة» افتاد و زنده شد چون يكي از خواصّ مخصوص آن آب، زنده كردن مرده هاست. (امّابه چه علّت ازآن چشمه ننوشيدهاند! درست معلوم نيست.) دراين باره به چند حديث توجه كنيد:
۱ - ابراهيم بن ابي يحيي المدني از امام صادقعليهالسلام
روايت ميكند كه: «در اوّل خلافت عمر يك نفر از اولاد هارون از امير مؤمنانعليهالسلام
پرسيد: اوّلين درختي كه در زمين روييد و اوّلين چشمه اي كه از زمين جوشيد و نخستين سنگي كه بر زمين گذاشته شد چه بوده است؟ در روايت ابي الطّفيل: و اوّلين قطره خون كه بر زمين ريخته شد از چه بود؟ فرمود: اوّلين قطره خون، شما ميگوييد خون هابيل است كه به دست برادرش كشته شد ولي اين طور نيست، پيش از آنكه حوّا بچه دار شود عادت ماهانه ديد و بر زمين ريخته شد.
أمّا اوّلين درخت، شما ميگوييد درخت «زيتون» است، اين حرف دروغ است، بلكه درخت خرماي «عجوه» است كه با آدم از بهشت فرود آمد و آنرا كاشت، اصل همه نخلها از آن درخت است.
اما اوّلين چشمهاي كه جوشيد، يهود ميگويند چشمهايست كه از زير سنگ بيت المقدّس ميجوشد، دروغ ميگويند بلكه «عين الحيات» است كه هر كس به آن برسد زنده ميشود «خضر» در مقدمه لشکر ذي القرنين بود «عين الحياة» را ميجست خضر آن را پيدا كرد و خورد ولي ذي القرنين پيدا نكرد، وموفّق به خوردن ازآن نشد.
در روايت أبي الطّفيل فرمود: آن چشمه (عين الحيات) است كه موسي و فَتي (همراهاو) بر آن چشمه ايستادند، و باآنها ماهي شوري بود كه به آن آب افتاد و زنده شد، و هر ميّتي بر آن آب برسد زنده ميشود.
اما اوّلين سنگ، يهود، گمان ميكند سنگي است كه در بيت المقدس است دروغ ميگويند، بلكه حجرالأسود است كه با آدم از بهشت فرود آمد و در ركن بيت گذاشته شد، آنرا استلام ميكنند اول از برف سفيدتر بود اما خطاكاران بني آدم دست به آن ماليدند سياه شد
.
۲ - ابن فضّال از امام رضاعليهالسلام
نقل ميكند:
«قال: انّ الخضر شرب من ماء الحياة فهو حيّ لايموت حتّي ينفخ الصّورو انّه ليأتينا فيسلّم علينا فنسمع صوته و لا نري شخصه و انّه ليحضر حيث ذكر فمن ذكره منكم فليسلّم عليه و إنّه ليحضرالمواسم فيقضي جميع المناسك و يقف بعرفة فيؤمّن علي دعاء المؤمنين فسيؤنس اللَّه به و حشة قائمنا في غيبته و يصل به وحدته».
فرمود: «خضر از آب حيات نوشيد تا دميدن (صور) نميميرد او پيش ما ميآيد و بر ما سلام ميكند، صدايش را ميشنويم خودش را نميبينيم، در هر جا نام او برده شود حاضر ميشود، از شما هر كس اسم او را ببرد فوراً بر او سلام كند،
موسم هاي حج حاضر شده مناسك حج را انجام ميدهد و در عرفات ميايستد و به دعاهاي مؤمنين آمين ميگويد، به زودي خداوند وحشت قائمِ ما را در زمان غيبتش بااو از بين ميبرد، با آن حضرت مأنوس مي شود، اورا ازتنهايي درمي آورد
۳ - در تفسير قمي روايت طولاني درباره ملاقات حضرت موسي و خضرعليهالسلام
نقل ميكند، در ضمن آن روايت است حضرت موسي به وصيّ خود «يوشع»عليهالسلام
گفت: خداوند مرا امر كرده از مردي كه در محلّ بهم آمدن «تلاقي» دو دريا است، تبعيّت كرده و از او علم ياد بگيرم. ماهي شوري را تهيّه كردند به محلّ معيّن رسيدند مردي را كه به پشت خوابيده بود، ديدند وصيّ موسي ماهي را در آورد، در چشمهاي كه آنجا بود شست، آن «ماءالحيوان» بود، ماهي زنده شد، به داخل آب رفت
. در روايت ديگر ميگويد: يوشع بن نون، از چشمهاي كه نزديكش بود، وضو گرفت. از آب وضو، چند قطره روي ماهي پخته شده ترشّح كرد، ماهي زنده شد و به آب جهيد
.
۴ - زرارة و حمران و محمدبن مسلم از أبي جعفر و أبي عبداللَّهعليهماالسلام
نقل ميكنند:
«قال: إنّه لمّاكان من أمر موسيعليهالسلام
الّذي كان اعطِيَ مكتل فيه حوت مملّح و قيل له هذا يدلّك علي صاحبك عند عين مجمع البحرين لا يصبّ منها شييءميّتاً الّا حَيِيَ يقال له ماءالحياة»
فرمود: «كار موسيعليهالسلام
به جائي رسيد كه زنبيلي داده شد كه در آن ماهي نمك زده بود، و به او گفته شد اين ماهي تورادر نزديكي چشمهاي كه در محل بهم رسيدن دو درياست، به (خضر) راهنمايي ميكند، هيچ مرده اي به آن چشمه نميرسد مگر اينكه زنده ميشود، به آن آب حيات گويند.»
أبي حمزة از أبي جعفرعليهالسلام
نقل ميكند كه آن حضرت فرمود: ذي القرنين بنده صالح بود، شاخ طلا و نقره نداشت، بلكه او را به سوي قومش مبعوث كرد به طرف راست سرش زدند، از آنها مدّتي غايب شد، دوباره به سوي آنها برگشت به طرف چپ، سرش زدند و در شما نيز مثل او هست؟ سه مرتبه اين را تكرار كرد. بهاو چشمه حيات را توصيف كرده و گفته بودند هر كس از آن بنوشد نميميرد تا صيحه و نفخ صور را بشنود چشمه داشت و خضر در مقدّمه لشکرش بود از فداكارترين اصحاب او بود. به خضر و سيصد و پنجاهو نه نفر ديگر، ماهي نمكدار تحويل داد و سفارش كرد هر كس در يك چشمه ماهي را بشويد.
خضر هم به يكي از آن چشمه ها رسيد، وقتي كه ماهي را به آب انداخت، بوي آب كه به ماهي رسيد زنده شده به آب رفت، خضر اين را كه ديد، لباس ها را دور انداخته و خود را به آب زد، به آب فرو ميرفت و مي خورد به اميّد اينكه به آب حيات رسيده است، پس همگي برگشتند، ذوالقرنين دستور داد، همه ماهيها را گرفتند، شمردند ديدند كه يكي كم است.
گفتند ماهي خضر مانده، صدايش كرد، پرسيد ماهي را چه كردي، جريان را گفت پرسيد چكار كردي گفت به آب فرو رفتم هر چه گشتم پيدايش نكردم، پرسيد از آبش خوردي، گفت بلي، ذوالقرنين هر چه گشت، عين الحيات را پيدا نكرد، به خضر گفت، قسمت تو بوده است و تويي كه براي اين چشمه آفريده شدهاي، در روايت كمال الدّين از عبداللَّه بن سليمان هست كه ذوالقرنين گفت: مژده باد بر تو و بر باقيماندن طولاني با غائب شدن از نظرها تا نفخ صور.
و اسم ذي القرنين عياش بود، اوّلين پادشاهي بود، پس از طوفان نوح به شرق و غرب عالم سلطنت كرد.
روايت شده است كه خضر و الياس درموسم حجّبا هم هستند و در موقع جدايي با اين دعا ازهم جدا ميشوند. «بسم اللّه ما شاءَ اللَّه لا قوّة الا باللّه ما شاء اللّه كلّ نعمة فمن اللّه ما شاء اللّه الخير كلّه بيد اللّه عزوّجلّ، ما شاءاللَّه لا يصرف السّوء الااللَّه.»
بعضيها ميگويند خضر و الياس يك نفر است اما روايت بالا و روايتي كه ميگويد: خضر به خشكي و الياس به دريا مأمور است اين نظريه را نفي ميكند. و اسم خضر تاليابن ملكان بن عابربن أرفخشدبن سام نوح است، خضر ناميده شد.
چون در هر جايي مينشيند زمين سبز ميشود
از روايات گذشته و سائر روايات معلوم ميشود كه، عينالحيات وجود دارد ولي نامرئي است، ويادر جايي قرارگرفته است كه اگر كسي هم ديده باشد، نمي شناسد
۴ - باران
۴ - باران در ميان انواع آب مطلق، آب باران از امتيازات خاصي بر خوردار است. و خداوند متعال كه از آن با عنوان «مبارك، رحمت، رزق، آب وغيره» نام ميبرد، نشان دهنده اهمّيّت و ارزشمندي آن است.
اگر چه آب باران نيز محصولي از آب درياست، كه به صورت ابر به هوا بلند شده و به وسيله باد هرجا هدايت شود، ميبارد؛
أمّا اين خود نيز خيلي مهّم است كه، اگر همين كار انجام نگيرد و اين آبها به هوا بلند نشود و به زمين خشك و سوزان فرو نريزد و در آن بالا در ماهيّت آن فعل و انفعالاتي به بار نيايد، درمدّت كم چه فاجعه هولناكي به وجود مي آيد.
خشكسالي و در نتيجه آن قحطي و امراض گوناگون و گرسنگي و تشنگي و از ميان رفتن محصولات كشاورزي و و و گريبانگير انسانها و حيوانات ميشود.
در أثر همين جابجا شدن ابرها است كه به جاهاي دور، نزديك، گوشه و كنار زمين آب ميرسد، چشمه ها پرميشود و استعدادها را رشد داده، مايه حيات و آرامش هر جنبندهاي رافراهم مي آورد. (فصل ۶ همين بخش (دريا) را مطالعه بفرمائيد)
آياتي را از قرآن، وحديث چندي رامرور كنيم تاموقعيّت وارزش وجودي باران به دست آيد
آيات باران
آيات باران» ۱ –(
وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ
)
«۱» «واز آسمان آبي فرو فرستاد و به وسيله آن ميوهها را پرورش داد تا روزي شما باشد.»
۲ –(
وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ
)
«آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين را پس از مرگ زنده نمود و انواع جنبندگان را در آن گسترده است.»
۳ –(
وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا
)
«او كسي است كه از آسمان، آبي نازل كرد. و به وسيله آن گياهان گوناگون رويانديم؛ واز آن، ساقه ها و شاخه هاي سبز، خارج ساختيم؛ و از آنها دانه هاي متراكم، و از شكوفه نخل، خوشه ها با رشته هاي باريك، بيرون فرستاديم؛ و باغهااز انواع انگور و زيتون وانار (گاه) شبيه به يكديگر و (گاه) بي شباهت خلق كرديم، هنگامي كه ميوه ميدهد، به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد كه در آن نشانه هائي براي افراد با ايمان است.!»
۴ –(
وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ
ۖ
حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ
ۚ
كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
)
«و او كسي است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش ميفرستد همچون بشارت دهندهاي از قدوم مسافر عزيزي خبر ميدهد.بادهايي كه از اقيانوسها بر خاسته وابرهاي سنگين بار و پر آب رابا خود حمل ميكند، در اين موقع آنها را به سوي سرزمينهاي مرده ميرانيم، به وسيله آن، آب نازل ميكنيم و با آن، از هر گونه ميوهاي بيرون ميآوريم؛ واين گونه كه زمينهاي مرده را زنده كرديم مردگان رانيز، زنده ميكنيم؛ تا متذكر شويد.»
۵ –(
وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم
)
(ويادآوريد هنگامي كه) «آبي از آسمان براي شما فرو ميفرستاد تا با آن شما را پاك كند.»
۶ –(
أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا
)
« (خداوند) از آسمان آبي فرستاد واز هر درّهاي و رودخانهاي به اندازه خود، سيلاب جاري ساخت، پس سيل بر روي خود كفي حمل كرد.»
۷ –(
وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ
)
«واز آسمان آبي فرستاد و با آن ميوهها را خارج ساخت تا روزي براي شماباشد»
۸ –(
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ
)
«ما بادها را براي تلقيحِابرها، وبه هم پيوستن و بارور ساختن آنها، فرستاديم؛ و از آسمان آبي نازل كرديم و شما را باآن سيراب نموديم، در حالي كه شما توانايي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد.»
۹ –(
وَاللَّـهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
ۚ
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
)
«خداوند از آسمان آبي فرستاد و زمين رابعد از آنكه مرده بود حيات بخشيد، در اين، نشانه ايست براي جمعيّتي كه گوش شنوا دارند.»
۱۰ –(
وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّىٰ
)
«و (خداوند) از آسمان، آبي فرستاد كه باآن، انواع گوناگون گياهان را (ازخاك تيره) بر آورديم.»
۱۱ –(
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً
ۗ
إِنَّ اللَّـهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ
)
«آيا نديدي خداوند از آسمان، آبي فرستاد، زمين (بر اثر آن) سرسبز و خرّم مي گردد؟! خداوند لطيف وآگاه است»
۱۲ –(
وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
)
«و زمين را (درزمستان) خشک ومرده ميبيني امّاهنگامي كه آب باران برآن فرو مي فرستيم، به حركت درمي آيد ومي رويد و از هر نوع گياهان زيبا ميروياند.»
۱۳ –(
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ
ۖ
وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ
)
«و از آسمان، آبي به اندازه معيّن نازل كرديم؛ وآنرا در زمين ساكن نموديم؛ و ما بر از بين بردن آن كاملًا قادريم.»
۱۴ –(
وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ
ۚ
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا
﴿
٤٨﴾
لِّنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا
)
«۵» «و او كسي است كه بادها را بشارتگراني پيش از رحمتش فرستاد و از آسمان، آب پاك كننده نازل كرديم؛ تا به وسيله آن زمين مرده را زنده كنيم و چهارپايان و انسانها را سيراب نماييم.»
۱۵ –(
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّـهُ
ۚ
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ
بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ
)
«اگر از آنها بپرسي كه چه كسي از آسمان، آبي نازل كرد، و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش زنده كرد؟ ميگويند: اللّه»
۱۶ –(
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ
)
«و از آسمان، آبي فرستاديم و به وسيله آن در روي زمين، انواع گوناگوني از جفتهاي گياهان پُر ارزش رويانديم.»
۱۷ –(
اللَّـهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ
)
«خداست كه بادها را ميفرستد، ابري را بر ميانگيزد، و در آسمان، هر طور كه بخواهد ميگستراند، و آن را متراكم ميكند، پس دانه هاي باران را ميبيني از ميان آن بيرون ميآيد.»
۱۸ –(
وَاللَّـهُ
الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَىٰ بَلَدٍ مَّيِّتٍ
فَأَحْيَيْنَا
بِهِ
الْأَرْضَ
بَعْدَمَوْتِهَا
كَذَٰلِكَ
النُّشُورُ
)
.
خداوند كسي است كه بادها را فرستاد تا ابرهائي را به حركت در آورند ما اين ابرها را به سوي سرزمين مردهاي ميرانيم و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش زنده ميكنيم؛ رستاخيز نيز همين گونه است.
۱۹ –(
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا
)
«و آيا نديدي خداوند از آسمان، آبي فروفرستاد كه به وسيله آن ميوههايي را با الوان گوناگون خارج ساختيم.
۲۰ –(
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا
ۚ
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ
)
«آيا نديدي كه خداوند از آسمان، آبي فرستاد و آن را به صورت چشمه هايي در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتي را خارج ميسازد كه رنگهاي مختلف دارد، بعد آن گياه خشك ميشود، به گونهاي كه آن را زرد و بي روح ميبيني، سپس آن را در هم ميشكند و خرد ميكند؟! در اين ماجرا تذكري براي خردمندان (ازناپايداري دنيا) است.
۲۱ –(
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ
إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ
ۚ
إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
)
«از نشانه هاي اوست كه زمين را خشك ميبيني، هنگامي كه آب بر آن ميفرستيم، به جنبش در ميآيد و نموّ ميكند، همان كسي كه آن را زنده كرد، مردگان را نيز زنده ميكند؛ و او بر هر چيز تواناست.»
۲۲ –(
وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا
ۚ
كَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ
)
«و او كسي است كه از آسمان به مقدار معيّن آبي فرستاد، و به وسيله آن، سرزمين مرده را زنده كرديم و همينگونه از قبرها بيرون ميآييد.»
۲۳ –(
وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
)
«و در فرو فرستادن آب از (آسمان) كه به وسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده، وهمچنين در وزش (باد ها) نشانه هاي روشني است
براي گروهي كه اهل تفكّرند.»
۲۴ -(
وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ
.)
«و از آسمان، آبي پر بركت فرستاديم، و به وسيله آن باغها و دانه هاي قابل درو، رويانديم.»
۲۵ –(
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ
﴿
١٠
﴾
رِّزْقًا لِّلْعِبَادِ
ۖ
وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا
ۚ
كَذَٰلِكَ الْخُرُوجُ
)
«و همچنين نخلهاي بلند قامتي كه ميوههاي متراكم دارند، همه اينها را به خاطر بخشيدن روزي، بربندگان آفريديم؛ و با اين قطرههاي حيات بخش باران، زمين مرده را زنده كرديم؛ آري، زنده شدن مردگان و خروج آنها از قبر نيز، همين گونه است
۲۷ –(
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
﴿
٦٨
﴾
أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ
)
«آيا درباره آبي كه مينوشيد، فكر كردهايد؟ آيا شما آن را از أبر فرو ميفرستيد يا مانازل كرديم؟.»
۲۸ –(
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا
﴿
١٤
﴾
لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا
﴿
١٥
﴾
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا
)
«و از ابرهاي باران زا، آبي فراوان نازل كرديم؛ تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم؛ و نيز باغهاي پر درخت به وجود آورديم.»
۲۹ –(
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ
﴿
٢٤
﴾
أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا
﴿
٢٥
﴾
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا
﴿
٢٦
﴾
فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا
﴿
٢٧
﴾
وَعِنَبًا وَقَضْبًا﴿
٢٨
﴾
وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا
﴿
٢٩
﴾
وَحَدَائِقَ غُلْبًا
﴿
٣٠
﴾
وَفَاكِهَةً وَأَبًّا﴿
٣١
﴾
مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ
)
«انسان بايد به غذاي خويش بنگرد! ما آب فراواني از آسمان ريختيم؛
سپس زمين را شكافتيم؛ و در آن دانه هاي فراواني رويانديم؛ و انگور و سبزي بسيار و زيتون و نخل فراوان، و باغهاي پر درخت و ميوه و چراگاه، تا وسيلهاي براي بهرهگيري خود و چهارپايانتان باشد.