رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
و موقعیت منتظران حضرت مهدیعليهالسلام
قبل از ظهور
امام صادقعليهالسلام
از وجود مبارک رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقیه الله روحی له الفداء و آباء گرامی اش چنین نقل فرموده اند:
طوبی لمن ادرک قائم اهلبیتی و هو مقتد به قبل قیامه یتولی ولیه و یتبراء من عدوه و یتولی الائمه من قبله اولئک رفقائی و ذووا ودی و مودتی و اکرم امتی علی و اکرم خلق الله علی.
.
خوشا به حال کسانی که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتدای به آن حضرت میکنند (فرمانبرداری) پیش از قیامش، دوستان او را دوست می دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا می جویند و ائمه معصومین قبل از آن حضرت را دوست می دارند. اینان رفقای من و دوستان من و بهترین افراد امت من در نزد من بلکه بهترین مخلوقات خداوند برای من هستند (گوارا باد بر صاحبان این نعمت (ولایت)).
حذیفه می گوید: دیدم رسول معظم اسلامصلىاللهعليهوآله
پرده کعبه را گرفته و گریه می کند. عرض کردم یا رسول الله! چه چیز شما را به گریه آورده است؟
خداوند چشمهای تو را نگریاند. فرمودند: یا حذیفه قد ذهبت الدنیا او کانک بالدنیا لم تکن قلت فداک ابی و امی یا رسول الله فهل من علامه یستدل بها علی ذلک قال نعم یا حذیفه احفظ بقلبک و انظر بعینک و اعقد بیدک اذا ضیعت امتی الصلواه و اتبعت الشهوات و کثر الخیانات و قلت الامانات و شربوا القهوات و اظلم الهوی و غار الماء و اغبرت الافق و خیفت الطرق و تشاتم الناس و فسدوا و فجرت الباعه و رفضت القناعه و ساءت الظنون و تلاشت السنون و کثرت الاشجار و قلت الثمار و غلت الاسعار و کثرت الریاح و تبینت الاشراط و ظهر اللواط و استحسنوا الخلف و ضاقت المکاسب و قلت المطالب و استمروا بالهوی و تفاکهوا بینهم بشتیمه الاباء و الامهات و اکلوا الربا و فشا الزنا و قل الرضا و استعملوا السفهاء و کثرت الخیانه و قلت الامانه و ذکی کل امرء نفسه و عمله و اشتهر کل جاهل بجهله و زخرفت جدران الدور و رفع بناء القصور و صار الباطل حقا و الکذب صدقا و الصحه عجزا و اللؤ م عقلا و الضلاله هدی و البیان عمی و الصمت بلاهه و العلم جهاله و کثرت الایات و تتابعت العلامات و تراجموا بالظنون و دارت علی الناس رحی المنون و عمیت القلوب و غلب المنکر المعروف و ذهب التواصل و کثرت التجارات و استحسنوا البطالات و تهادوا انفسهم بالشهوات و تهاونوا بالمعضلات و رکبوا جلود النمور و اکلوا الماءتور و لبسوا الحبور و آثروا الدنیا علی الاخره و ذهبت الرحمه من القلوب و عم الفساد و اتخذوا کتاب الله لعبا و مال الله دولا و استحل الخمر بالنبیذ و النجش بالزکوه و الربا بالبیع و تکافاء الرجال بالرجال و النساء بالنساء و صارت المباهات فی المعصیه و الکبر فی القلوب والجور فی السلاطین و السفاهه فی سائر الناس فعند ذلک لا یسلم لذی دین دینه الا من فر بدینه من شاهق الی شاهق و من واد الی واد و ذهب الاسلام حتی لایبقی الا اسمه و اندرس القران من القلوب حتی لایبقی الا رسمه یقرؤ ن القرآن لا یجاوز تراقیهم لا یعلمون بما فیه من وعد ربهم و وعیده و تحذیره و تنذیره و ناسخه و منسوخه فعند ذلک تکون مساجدهم عامره و قلوبهم خاربه من الایمان علمانهم شر خلق الله علی وجه الارض منهم بدت الفتنه و الیهم تعود و یذهب الخیر و اهله و یبقی الشر و اهله و یصیر الناس بحیث لایعباء الله بشیء من اعماله قد حبب الیهم الدینار و الدارهم حتی ان الغنی لیحدث نفسه بالفقر.
.
ای حذیفه! دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تو در این دنیا نبودی. عرض کردم پدر و مادرم به قربانت باد! آیا علائمی هست که دال بر وقوع چنین وضعی در دنیا باشد؟ فرمودند: آری ای حذیفه! مطالبی که می گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شماره کن:
۱ - وقتی که امت من نماز را ضایع کنند.
۲ - از شهوات پیروی کنند.
۳ - خیانت در میان مردم زیاد شود.
- امانت و امانتداری کم شود.
۵ - مشروبات الکلی بنوشند.
۶ - فضا تاریک شود (ممکن است به خاطر آلودگی فضا به معصیت یا دود ناشی از بنزین و غیره باشد).
۷ - به واسطه خشکسالی، آب قناتها و چاهها کم می شود کما اینکه الان شده است -.
۸ - آسمان و این فضای لایتناهی غبارآلود شود (ممکن است کنایه از ظلم های جهانی باشد مانند جنگهای جهانی از قبیل دو جنگ اول و دوم و جنگهای پراکنده).
۹ - امنیت از راههای زمینی و هوایی برداشته شود (نظیر هواپیما ربایی، آدم دزدی).
۱۰ - و مردم همدیگر را سب و لعن کنند.
۱۱ - خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند (مانند بی حجابی، رقاصی، قمار و غیره).
۱۲ - مردم در زندگی گرفتار تجملات و مدپرستی شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد.
۱۳ - افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.
۱۴ - سالهای دنیا پست و خوار شود.
۱۵ - درختکاری زیاد شود و محصولها اندک شود.
۱۶ - قیمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آوری بالا برود تا جایی که زندگی را تبدیل به جهنم سوزان کند).
۱۷ - بادها زیاد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنیا زیانهای سنگین جانی و مالی به بار آورد).
۱۸ - پرده از.روی باطن مردم برداشته شود (و جنایتکاران و دنیاپرستان و جاه طلبان شناخته شوند، یا بدان آشکار شوند یا علائم ظاهر شوند).
۱۹ - عمل شنیع لواط علنی شود (کما اینکه در انگلستان با گذراندن قانونی از تصویب مجلس لواط بلامانع شده است).
۲۰ - خلاف، پسندیده شود.
۲۱ - تجارت و کاسبی دچار سختی و تنگی شود و اشیاء مورد درخواست کم شود.
۲۲ - تمام برنامه ها را با کمال گستاخی و خودسری بر مبنای هوای نفس (دلم می خواهد) پیاده کنند.
۲۳ - ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسیله سرگرمی و مزاح قرار دهند.
۲۴ - آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسی از خداوند نداشته باشند.
۲۵ - بی عصمتی و زنا در میان مردم رواج پیدا کند (مراکز خودفروشی و زنا در دنیا با ابعاد گسترده ای بالاترین شاهد ماست).
۲۶ - خشنودی و راضی بودن از زندگی و برنامه آن بسیار کم شود.
۲۷ - افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند.
۲۸ - خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان همه طبقات زیاد شود.
۲۹ - امانت را بی اهمیت بدانند و به آن بی اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.
۳۰ - افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.
۳۱ - نادانها به دلیل نادانی خویش مشهورند.
۳۲ - مردم خانه های خود را بیارایند و دیوارهای آن را زینت دهند.
۳۳ - قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهای چندین طبقه ای که آسایش و امنیت را از همسایه ها سلب می کند.)
۳۴ - باطل را به لباس حق جلوه دهند.
۳۵ - زشتی دروغ از بین برود بحدی که لباس راستی بر آن بپوشانند.
۳۶ - اگر کسی در کارش صحت عمل داشته باشد او را ضعیف بدانند.
۳۷ - پستی و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)
۳۸ - گمراه بودن و راه کج رفتن را هدایت بشمارند.
۳۹ - بیان را کوری بدانند (اگر به وسیله بیان، حقایقی گفته شود که به نظر آنها خوش نیاید بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمی بیند).
۴۰ - و خموشی را بی خردی بدانند.
۴۱ - دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را نادانی بدانند.
۴۲ - نشانه ها بسیار شود و علامتها یکی پس از دیگری ظاهر گردد.
۴۳ - تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند (مردم را متهم کنند و بدون دلیل آبروی بندگان خدا را بریزند).
۴۴ - آسیای مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهای خانمانسوز به راه بیندازند و افراد بیگناه را قتل عام کنند، مانند بمباران مناطق مسکونی و غیر نظامی و..).
۴۵ - مردم از نظر بینش و دید قلبی کور شوند و حقایق را نبینند (مانند جنایاتی که از زمامداران خود می بینند و در عین حال می گویند خوب است).
۴۶ - کارهای ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند (مردم طرفدار کارهای بد شوند).
۴۷ - محبت نسبت به یکدیگر و صله رحم از دلهای مردم برداشته شود.
۴۸ - تجارت و بازرگانی زیاد شود و مردم کارهای باطل و ناچیز را نیکو بدانند.
۴۹ - جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهای زیادی که دارند، بذل کنند.
۵۰ - کارهای بزرگ را آسان شمارند (نظیر جنگ با دولتهای بزرگ).
۵۱ - از پوشیدن پوستهای حیوانات حرام گوشت (یا ذبح شرعی نشده) باکی نداشته باشند.
۵۲ - جامه های نرم و زیبا و نازک بپوشند (و بدن آنها از روی لباس پیدا باشد).
۵۳ - رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه این مطلب است).
۵۴ - رحم از دلهای همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، کاسب، زن، شوهر و غیر آنها).
۵۵ - فساد جنبه عمومی پیدا کند (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو).
۵۶. - قرآن را به بازی بگیرند (از نام آن و آیاتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده کنند).
۵۷ - اموال بیت المال (وجوه شرعیه) را مال شخصی خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است.
۵۸ - مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند.
۵۹ - در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند (کم بدهند یا جنس نامرغوب عرضه کنند).
۶۰ - ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن محلی از مقروض بگیرند.
۶۱ - در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابری کنند.
۶۲ - به نافرمانی از خداوند (گناه کردن) مباهات کنند.
۶۳ - دلهای مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانی در مردم (زیر بار ظلم رفتن) ظاهر شود.
۶۴ - در چنین وضعی دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله کوه به آن قله و از این دره به دره دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد.
۶۵ - از اسلام باقی نماند جز اسمی و از قرآن باقی نماند جز رسمی (قرآن در دلها کهنه شود و فقط اسم و رسمی از آن باقی بماند).
۶۶ - قرآن بخوانند در حالی که از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده های خداوندی و وعیدهای آن عملا در میان مردم خبری نباشد و از خداوند نترسند و به یاد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بی خبر باشند.
۶۷ - در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهی.
۶۸ - علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روی زمین باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحیه آنها برخیزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوی خود ایشان است.
۶۹ - مردم خیر و نیکوکار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شر و فساد بمانند.
۷۰ - مردم به خداوند عالم در کارهایشان بی اعتنا باشند و اعمالشان از روی تحقیق نباشد.
۷۱ - تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد (ثروت دنیا از هر راهی که بیاید، حلال یا حرام، مانعی نداشته باشد).
۷۲ - هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم.
خواننده عزیز!
این هفتاد و دو علامت را به منزله یک آیینه قرار بده و آن را در مقابل جهان امروز بگذار؛ اگر همه اینها را در این آیینه و در قیافه های این مردم ندیدید نویسنده را نفرین کنید وگرنه به دعای خیر از او یاد کنید. حتما می بینید.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید:
قال حجت مع رسول اللهصلىاللهعليهوآله
حجه الوداع فلما قضی النبیصلىاللهعليهوآله
ما افترض علیه من الحج اءتی مودع الکعبه فلزم حلقه الباب و نادی برفیع صوته ایها الناس فاجتمع اهل المسجد و اهل السوق فقال اسمعوا انی قائل ما هو بعدی کائن فلیبلغ شاهد کم غائبکم ثم بکی رسول اللهصلىاللهعليهوآله
حتی بکی لبکائه الناس اجمعین فلما سکت من بکائه قال اعلموا رحمکم الله ان مثلکم فی هذا الیوم کمثل ورق لا شوک فیه الی اربعین و ماءئه سنه ثم یاءتی من بعد ذلک شوک و ورق الی مائتی سنه ثم یاءتی من بعد ذلک شوک لاورق فیه حتی لایری فیه الا سلطان جائر او غنی بخیل او عالم مراغب فی المال او فقیر کذاب او شیخ فاجر او صبی و قح او امراه رعناء ثم بکی رسول اللهصلىاللهعليهوآله
فقام الیه سلمان الفارسی و قال یا رسول الله اخبرنا متی یکون ذلک فقالصلىاللهعليهوآله
اذا قلت علمائکم و ذهبت قراؤ کم و قطعتکم زکاتکم و اظهرتم منکراتکم و علت اصواتکم فی مساجدکم و جعلتم الدنیا فوق رؤ وسکم و العلم تحت اقدامکم و الکذب حدیثکم و الغیبه فاکهتکم و الحرام غنیمتکم و لا یرحم کبیرکم صغیرکم و لا یوقر صغیرکم کبیرکم فعند ذلک تنزل اللعنه علیکم و یجعل باءسکم بینکم و بقی الدین بینکم لفظا بالسنتکم فاذا اوتیتم هذه الخصال توقعوا الریح الحمراء او مسخا او قذفا بالحجاره و تصدیق ذلک فی کتاب الله عزوجل «قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باءس بعض انظر کیف نصرف الایات لعلهم یفقهون».
فقام الیه جماعه من الصحابه فقالوا یا رسول الله اخبرنا متی یکون ذلک فقالصلىاللهعليهوآله
عند تاءخیر الصلوه و اتباع الشهوات و شرب القهوات و شتم الاباء و الامهات حتی ترون الحرام مغنما و الزکاه مغرما و اطاع الرجل زوجته و جفا جاره و قطع رحمه و ذهبت رحمه الاکابر و قل حیاء الاصاغر و شیدوا البنیان و ظلموا العبید و الاماء و شهدوا بالهوی و حکموا بالجور و یسب الرجل اباه و یحسد الرجل اخاه و یعامل الشرکاء بالخیانه و قل الوفاء و شاع الزنا و تزین الرجال بثیاب النساء و سلب عنهن قناع الحیاء و دب الکبر فی القلوب کدبیب السم فی الابدان و قل المعروف و ظهرت الجرائم و هونت العظائم و طلبوا المدح بالمال و انفقوا المال للغناء و شغلوا بالدنیا عن الاخره و قل الورع و کثر الطمع و الهرج و المرج و اصبح المؤمن ذلیلا و المنافق عزیزا مساجدهم معموره با لاذان و قلوبهم خالیه من الایمان و استخفوا بالقرآن و بلغ المؤ من عنهم کل هو ان فعند ذلک تری وجوههم وجوه الادمیین و قلوبهم قلوب الشیاطین کلامهم احلی من العسل و قلوبهم امر من الحنظل فهم ذئاب و علیهم ثیاب ما من یوم الا یقول الله تبارک و تعالی اءفبی تغترون ام علی تجترون «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون»
فو عزتی و جلالی لولا من یعبدنی مخلصا ما امهلت من یعصینی طرفه عین ولولا ورع الورعین من عبادی لما انزلت من السماء قطره ولا انبت ورقه خضراء فوا عجبا لقوم آلهتهم اموالهم و طالت آمالهم و قصرت آجالهم و هم یطمعون فی مجاوره مولاهوم ولا یصلون الی ذلک الا بالعمل ولایتم العمل الا بالعقل.
در حجه الوداع (آخرین حج) در خدمت رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
بودم. وقتی که پیامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه کعبه نزدیک شدند، حلقه در خانه را گرفتند و با صدای بلند که همه اهل مسجدالحرام و بازاریان صدای مبارکشان را شنیدند و اجتماع کردند، فرمودند: ای مردم! بشنوید و به آنهایی که در اینجا نیستند برسانید. آنگاه وجود مقدس رسول گرامیصلىاللهعليهوآله
گریه کردند و از گریه آن بزرگوار همه به گریه افتادند و چون از گریه فارغ شدند، فرمودند: ای مردم! خداوند شما را رحمت کند. مثل شما از امروز تا یکصد و چهل سال دیگر مانند درخت بی خار خواهید بود (ممکن است که کنایه از زندگی آرام باشد) و دویست سال دیگر بر شما خواهد آمد که مانند درختی باشید که هم برگ دارد و هم خاردار است (این نیز ممکن است کنایه از زندگی همراه با نیش و نوش و زحمت و خوشی باشد). دیگر بعد از این مثل شما مانند درختی است که خارهای جانگداز دارد و در این فصل از زندگی نمی بینید مگر پادشاه ستمگر یا ثروتمند بخیل یا عالم دنیاپرست یا فقیر دروغگو یا پیرمرد زناکار یا بچه گستاخ یا زن نادان و احمق. آنگاه رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
گریه کردند. سلمان فارسی از جا برخاست و عرض کرد: یا رسول الله! به ما خبر بده کی خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما کم شوند و قاریان قرآن شما از بین بروند و زکات دادن متروک شود و منکرات در اجتماع شما رواج پیدا کند و در مساجد صداهای شما بلند شود و کارهای مربوط به دنیا را مقدم بر امور اخروی بلکه روی سر آخرت بگذارید و علم را زیر پای خود قرار دهید (کنایه از علوم اسلامی و معارف حقه اهل بیتعليهمالسلام
است) و سخن معمولی و همگانی شما دروغ، میوه و نقل مجالس شما غیبت و آنچه به دست می آورید حرام باشد. (ای سلمان!) در آن زمان بزرگان بر کوچکان رحم نمی کنند و کوچکان نیز احترام بزرگان را نگاه نمی دارند (ای سلمان!) در این حالت، لعنت خداوند بر شما نازل می شود و سختیها دامن شما را خواهد گرفت و از دین در میان شما جز لفظی باقی نمی ماند و آنگاه که شما دارای این صفات ناپسند شدید، منتظر وزیدن باد سرخ یا سنگباران شدن یا مسخ شدن باشید، به درستی که در کتاب خداوند عزوجل آمده است: «خداست که می تواند به وسیله عذاب های مختلف از بالا و پایین (سنگباران یا بادهای سخت) شما را مجازات کند یا شما را گروه گروه کند و بچشاند برخی از شما را آسیب برخی دیگر. بنگر چگونه آیه ها را گونه گون می کنیم، شاید آنها فهم کنند».
در این موقع بعضی از اصحاب برخاسته، عرض کردند: یا رسول الله! به ما خبر ده این جریانات کی خواهد بود. فرمودند: آنگاه که نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از شهوات کنند، شرب خمر کنند (زیرا قهوه خوردن گناه نیست)، به پدران و مادران ناسزا بگویند، به دست آوردن مال حرام را غنیمت بدانند و زکات دادن را زیان و ضرر تلقی کنند، مرد از همسر خود اطاعت کند، درباره همسایه جفا کنند، با ارحام قطع ارتباط کنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حیای کوچکان کم گردد، ساختمانها را محکم بنا کنند، درباره نوکران و کلفتها ظلم کنند، شهادتشان از روی هوی و هوس باشد، حکم آنها بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت کند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شرکاء در معاملاتشان به یکدیگر خیانت کنند، وفا کم شود، زنا شیوع پیدا کند، مردان خود را به لباس زنان بیارایند، پرده حیا از زنها برداشته شود، تکبر دلهای مردم را پر کند مانند سمهای کشنده ای که در بدنها جای می گیرد، کارهای خوب کم شود و جرایم و بدیها ظاهر شود، واجبات الهی سبک پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستایند، ثروت را در راه غنا و خوانندگی به مصرف برسانند، از آخرت غفلت کنند و تمام توجه خود را به دنیا معطوف دارند، ورع و پرهیزکاری کم و طمع زیاد شود، هرج و مرج بالا گیرد، بندگان خدا در جامعه ذلیل و منافقان در میان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر به وسیله اذان آباد اما دلهای ساکنان آن تهی از ایمان باشد، قرآن را سبک بشمارند، انواع خواریها درباره اهل ایمان اعمال کنند. در این هنگام می بینی که صورت این مردم چهره آدمی است اما قلبهای آنان دلهای شیاطین است (پر است از مکر و حیله و تکبر و امثال این صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شیرین تر اما دلهایشان پر است از زهرهای کشنده. اینان گرگهای درنده ای هستند که به لباس آدمیان در آمده اند. در این حالات، روزی نیست که خداوند به آنها نفرماید آیا از رحمت من مغرور شده و به من جرأت پیدا کرده اید؟ «تصور می کنید که من شما را بی فایده خلق کردم و بازگشت شما به سوی من نیست؟». به عزت و جلالم سوگند، اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود یک آن به معصیت کاران مهلت نمی دادم و اگر ورع و پرهیزکاری بندگان باتقوا نبود یک قطره باران از آسمان فرو نمی فرستادم و یک برگ سبز از زمین نمی رویاندم. عجبا از مردمی که مال و ثروت را خدای خویش قرار داده اند و آرزوهای آنها طولانی است (با توجه به عمر کوتاه دنیا) و چشم طمع دارند که در جوار رحمت الهی باشند، و حال آنکه به مقام قرب نمی رسند مگر به وسیله عمل صالح و عمل هم قبول نخواهد شد مگر با راهنمایی عقل.
در این حدیث نبی معظمصلىاللهعليهوآله
از حوادث و بلاهایی که بعد از آن بزرگوار متوجه خاندان عزیزش می شود یاد می فرمایند و در ضمن به بعضی از علائم ظهور امام عصر روحی له الفداء اشاره می کنند:
ان رسول اللهصلىاللهعليهوآله
ذکر بلاء یلقاه اهل بیته حتی یبعث الله رایه من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتی یاءتوا رجلا اسمه کاءسمی فیولوه امرهم فیویده الله و ینصره.
.
پرچمهای سیاهی از جانب مشرق (خراسان) به احتزاز در می آید. هر کسی که زیر این پرچمها برود و صاحبش را یاری کند خداوند او را یاری خواهد فرمود و هر فردی که آنها را مخذول کند، یعنی با پرچم و صاحب آن مخالفت کند، خداوند او را مخذول خواهد کرد تا اینکه مردی بیاید که نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گیرد و خداوند او را از نصرت و تأییدات خودش بهره مند خواهد فرمود.
نعیم بن حماد می گوید:
قال رسول اللهصلىاللهعليهوآله
تکون فتنه ثم تکون جماعه ثم تکون فتنه تعوج فیها عقول الرجال
رسول معظم اسلامصلىاللهعليهوآله
فرمودند: بعد از من فتنه هایی خواهد بود و جماعت هایی رهبری فتنه ها را به عهده خواهند گرفت؛ اما در آخر فتنه ای خواهد بود که بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد. ممکن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
(غصب خلافت)، زمامداری بنی امیه، خلافت بنی عباس و فتنه های دیگری باشد که واقع شده است.
عبدالله بن مسعود از بنیانگذار اسلامصلىاللهعليهوآله
روایت می کند که آن حضرت در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنین فرمودند: احذرکم سبع فتن تکون بعدی فتنه تقبل من المدینه و فتنه بمکه و فتنه تقبل من الیمن و فتنده تقبل من المشرق و فتنه من قبل المغرب و فتنه من بطن الشام و هی فتنه السفیانی قال ابن مسعود منکم من یدرک اولها و من هذه الامه من یدرک آخرها.
من شما را از هفت فتنه می ترسانم که بعد از من در دنیای اسلام به وجود می آید:
۱ - فتنه ای که در مدینه برپا می شود (ممکن است اشاره به فتنه طلحه و زبیر باشد یا حادثه سقیفه).
۲ - فتنه دوم از مکه است (ممکن است اشاره به جریان عبدالله بن زبیر باشد).
- فتنه ای که از جانب یمن (نجده) باشد.
۴ - فتنه ای که از جانب شام برخواهد خاست (ممکن است اشاره به فتنه بنی امیه باشد).
۵ - فتنه ای که از جانب مشرق به وجود می آید (ممکن است فتنه بنی عباس باشد).
۶ - فتنه ای که از سوی مغرب خواهد بود.
۷ - فتنه هفتم از شام برمی خیزد، که همانا قیام سفیانی است.
عبدالله بن مسعود می گوید: بعضی از افراد این امت اول این فتنه ها را درک می کنند و بعضی دیگر آخر این فتنه ها را خواهند دید.
خواننده ارجمند!
باید از خداوند بزرگ به وسیله آقا حضرت بقیه الله روحی له الفداء استدعا کنیم که همه ما را در این فتنه ها و امتحانات حفظ فرماید تا ظهور حضرت ولی عصرعليهالسلام
را با عافیت درک نماییم آمین یا رب العالمین -.
راوی خبر می گوید: در خدمت رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
بودم، جوانانی از بنی هاشم وارد شدند، رنگ مبارک آن حضرت دگرگون. پس آن جوانان عرض کردند: یا رسول الله ما همیشه در رخسار شما حالی را می بینیم که آن را خوش نداریم. حضرت فرمودند:
انا اهل بیت اختار الله لنا الاخره علی الدنیا و ان اهل بیتی هؤ لاء یلقون بعدی بلاء و تطریدا و تشریدا حتی یاءتی قوم من هیهنا نحو المشرق اصحاب ریات سود یساءلون الحق فلا یعطونه مرتین او ثلاثا فیقاتلون فینصرون فیعطون ما ساءلوا فلا یقبلونها حتی یدفعوها الی رجل من اهل بیتی فیملاء الارض عدلا کما ملؤ وها ظلما فمن ادرک ذلک منکم فلیائهم ولو حبوا علی الثلج فانه المهدی.
.
ما اهل بیتی هستیم که خداوند به جای دنیا آخرت را برای ما قرار داده است. به درستی که اهل بیت من (این جمعیت) بعد از من به انواع بلاها مبتلا می شوند (شهادت، اسارت، تبعید، زندان و...) تا اینکه قومی از سمت مشرق بیایند که دارای پرچمهای سیاه هستند. آنان مطالبه حق کنند و به آنها داده نشود. پس جنگ کنند تا دفعه دوم و سوم پیروزی نصیب آنها شود و آنها این موفقیت را به مردی از خاندان من تقدیم می کنند و او جهان را پر از عدل و داد می کند چنانکه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر کسی از شما آن زمان را درک کرد خودش را به او برساند ولو اینکه از راه خزیدن و سینه خیز روی برف باشد، زیرا او مهدی من است.
خواننده گرامی!
در این روایات خبر داده اند از قیام جناب سید حسنی و یاران او و تسلیم شدنش به امام عصر روحی له الفداء و اینکه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مرکز قیام خراسان خواهد بود.
____________________________________