ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی 0%

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید مصلح الدین مهدوی
گروه: مشاهدات: 7730
دانلود: 2596

توضیحات:

ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 90 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7730 / دانلود: 2596
اندازه اندازه اندازه
ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

لهفی فوت العالم الفقیه

البهبهانی السید النبیه

لقد شجی قلوبنا بفوته

و احترق الفؤاد بعد موته

لم تأت ام الدهر مثله ولا

یأتی الزمان مثله مجتهدا

قد جمع الفضائل المنوعه

قد الف العلوم فی کتب قیمه

راح الی روح مع الرضوان

نال سعاده الی الجنان

اصبحت الشریعه غریباً

و اصبح الاسلام مستجیرا

بمن یلوذ بعده الاسلام

من استجار بعده الانام

انا فقدنا سیداً عالی النسب

الی علی ثم موسی انتسب

التمسوا عام الرحیل عنی

قلت ارتجالا قبل ان یفتنی

انقص ثلثاً ثم ق (قد انطفی

بفوته نور الدین المصطفی)

۱۳۵۴ هجری شمسی

۱ - آقای حاج آقا مجتبی میرمحمد صادقی نجل جلیل حجه الاسلام مرحوم حاج سید محمدباقر حسینی احمدآبادی از فضلاء و ائمه جماعت اصفهان و مدرسین مدرسه صدر عالم فاضل ادیب شاعر در خدمت بزرگان علماء تلمذ فرموده و اکنون سال هاست که در مدرسه صدر سطوح فقه و اصول تدریس می نماید، وی از مبرزین شاگردان مرحوم حاج میر سید علی مجتهد نجف آبادی می باشد.مشارالیه نواده دختری علامه خبیر مرحوم حاج آقامنیرالدین بروجردی اصفهانی می ­ باشد.

۳ - مرثیه و ماده تاریخی که آقای حسین عبداللهی خوروش(۱) متخلص به همت از نویسندگان و مؤلفین اصفهان سروده اند.

آیت الله بهبهانی پاک

رفت و واصل به حق بی چون شد

گنج پر قیمت است و با ارزش

لیله القدر چون بزرگ آمد

مرد حق، چون به حق شود واصل

چون شب قدر و گنج پنهان گشت

هست زندان مرد حق «دنیا»

ارجعی را بگفت چون لبیک

همچو مرحوم (بهبهانی) پاک

آیه الله و مرجع تقلید نگر آثار

او یکایک را جو ز (مصباح)

او هدایت حق نگر (الاشتقاق)

تا بینی عالم آن باشدی که آثارش

مرد وارسته بود و ناشر علم

دوستی بهر فوتش از من خواست

پی تاریخ فوت او گفتم

(نود و پنج) و (سیصد) از هجرت

سال فوتش بدون رنج و حساب

حق کند رحمت آن فقید سعید

زین سبب زیر خاک مدفون شد

گشت مخفی و قدرش افزون شد

درجاتش ز حصر بیرون شد

رتبه اش بر فراز گردون شد

از دد و دیو دهر مسجون شد

گشت مستخلص و همایون شد

که ز مرگش قلوب محزون شد

وآنکه در علم در مکنون شد

کار ز شش به ز گنج قارون شد

در (ولایت) کمال معجون شد

بر چه نحوی کلام مخزون شد

رهبر تشنگان چو جیحون شد

قلمش گر شکست و وارون شد

علم و حلمش کمال مشحون شد

چند بیتی که نیک مضمون شد

بیعت شعری که پاک موزون شد

(یک هزار)ش بر او چون افزون شد

کلک (همت) نوشت و مقرون شد

رفت و واصل به حق بی چون شد

۱ - آقای حسین عبداللهی فرزند مرحوم غلام علی بن حاج محمدرضا مباشر اصفهانی در سال ۱۳۳۳ قمری در اصفهان متولدگردیده و سال ­ ها در مدارس جدید و قدیم به تحصیل علوم اشغال داشته و ضمناً به تألیف و تصنیف کتب پرداخته فاضلی استمتتبع و نویسنده ای است با ذوق و شاعر، تألیفاتش متجاوز از بیست مجلد می شود که مهم ترین آنها: کتاب قرآن از نظر داشنمندان جهان است که قسمتی از آن به طبع رسیده و به نظر مرحوم آیت الله بهبهانی رسیده و مورد تقدیر و تقریظ ایشان قرارگرفته است. کتاب موسیقی و اسلام و تأثیر موسیقی برروان و اعصاب و تراش ریش از نظر بهداشت و دین و انقلاب یا نهضت سید جمال الدین اسدآبادی از تألیفاتش به طبع رسیده و مورد استفاده عموم دانش پژوهان قرار گرفته است.

مرثیه و ماده تاریخی که حجه الاسلام آقای آقا سید محمود شفیعی از فضلاء و طلاب دارالعلم حضرت آیت الله بهبهانی در اهواز گفته اند.

دلم یاران چه با غم آشنا شد

نمودم سعی بر کتمام رنجم

کشیدم آن چنان آهی که گوئی

روان اشکم به صورت همچو باران

برفت از نزد ما تاج سر ما

ندای ارجعی از حق چو بشنید

ز مرگ آیت الله بهبهانی

ندای ناعیت ای مه چو آمد

روان شد کوکبی رخشنده چون ماه

بدی حامی قرآن و شریعت

روان شد نایب مهدی ز دینا

جهان تاریک شد از فرقت او

ز ماهی تا به مه سوزان ز هجرش

به استقبال روح پر فتوحش

هنوزش زود بود این شمع رفتن

سمی شیر یزدان آیت حق

زمین جسمش تقبل کرد چون گنج

سحر چون بهترین وقت است زین رو

زعیم شیعه زین دنیای فانی

ولیکن منبر و محراب لرزان

پی تاریخ فوت مرجع دین

بگفت بر گوی ای محمود محزون

وجود من گرفتار بلا شد

ولیکن عاقبت غم برملا شد

شرارش از زمین تا بر سما شد

زفقدان کسی گو زین سرا شد

جدا این تاج از ماها چرا شد

شتابان رفت و از ماها جدا شد

قلوب مؤمنین غرق عزا شد

توان و تاب هم زایل ز ما شد

کنون از فرقتش دل مبتلا شد

زبان در مدحتش لال از ثنا شد

از این رفتن خدا دانا چها شد

ملک در گریه همچون ماسوا شد

گرفتار مصیبت اولیا شد

صفوف انبیا و اولیا شد

ولی کو چاره این امر از خدا شد

مزارش ای برادر ملتجا شد

ز روح وی سماهم پربها شد

در این ساعت جلیس مرتضی شد

به نزد مادرش خیر النساء شد

روان و روح سلب از این دو تا شد

خرد را جمله ای نیک اکتفا شد

بجنت نزد بابش مصطفی شد

۱۳۹۵ = ۵۰۵ + ۶۱ + ۳۰۵ + ۲۲۰ + ۳۰۴

۵ - مرثیه و ماده تاریخی که حجه الاسلام آقای حاج میرزا علی آقا صادقی برادر آقای حاج آقا مجتبی سابق الذکر سروده اند. تخلص ایشان به مناسبت جد مادریشان مرحوم حاج آقا منیرالدین بروجردی، منیری می باشد.

بهبهانی آیت الله زعیم

سرور و سالار دین مثلش عدیم

تا آنجا که گوید:

سال فوتش را منیری این چنین

چون بشرین از برش بیرون شدند

گفت چون طبعش برون شد از عقیم

آیت الله به جنت شد مقیم

۶ - آقای مداح زاده تاریخ فوت گوید: ۱۳۹۵ = ۲ - ۱۳۹۷

رفت از کف آیت الله زمان از روزگار

ملجأ خلق جهان و مرجع تقلید بود

نام او سید علی و بهبهانی شهرتش

علم و حلم و زهد و تقوایش به عالم بی نظیر

بد ز نسل مصطفی و سبل زهرای بتول

خون دل ها خورد در دوران عمرش آن جناب

اول آذر مه ای یاران به شمسی سال شد

از پی تاریخ فوتش زاده مداح گفت

چرخ کج رفتار کرده شیعیان را داغدار

یعنی از فیض وجودش شرع بودی برقرار

در مقام اجتهادی بود وی دائر مدار

بود آن در ده ردون احکم حق را پایدار

سید علی نسب بر اهل دانش افتخار

تا که گردید از وجودش دین احمد استوار

فوت او اندر هزار و سیصد و پنجاه و چار

ز اصفهان این نظم را تا زاو بماند یادگار

۷ - مرثیه اثر طبع آقای میرزا فضل الله خان اعتمادی «برنا».

رثاء و ماده تاریخ در ارتحال سید العلماء و المجتهدین، قدوه الفقهاء و المحققین، برهان الاتقیا والصالحین قدوه الانام، حجه الاسلام مرحوم آیت الله ابوجعفر الحاج میر سید علی موسوی بهبهانی اعلی الله مقامه الشریف:

تا به کی دل بسته ای بر زدگی این جهان

ما چو مهمانیم و این دیر کهن مهمانسرا

این جهان باشد همان رندی که خم و کوزه ساخت

این جهان باشد همان شبرو که در یک دم ربود

این جهان آن کهنه عفریتیست کز افسون گرفت

آری آری عاقبت، مرگت برد در قعر گور

کهربای مرگت آخر می رباید همچو کاه

عاقبت می گرددت بالین و بستر خاک و خشت

هر توانائی که روزی پرورد در دامنش

تا یکی در نزد افرادی چو خود یا دون خود

تا یکی بندی ببند بندگی با دست خویش

تا یکی از بهره ترفیع مقام و منزلت

من نگویم در پس زانوی غم گیر انزوا

من نگویم خط بطلان کش به روی زندگی

گویمت ما کاروانیم و جان باشد رهی

گر کنی سرپیچی از فرمان گیتی آفرین

کشتزاری باشد این گیتی برای آخرت

گر که بر اسب مراد خود شدی روز سوار

هر که را گردون کند روز بر این مرکب سوار

روی کسب کمال دانش و تقوی و دین

تا توانی پا فرا کش از ره جور و ستم

کوش تا در سایه ایمان و دین در روز حشر

بی در گنج ولایت در دم رفتن چه سود

خلق را دست اجل از پا در آرد روز و شب

یا چو گرگ تیز چنگالی که افتد در گله

بین چگونه دیده بست از دار دنیا عالمی

عالمی عامل ز اعقاب امیر مؤمنین

عالمی عامل ز اعقاب امیر مؤمنین

مقتدائی محترم از دیده هر مرد و زن

صاحب قدر و جلالت، مفتی ذی احترام

آیت الله کبیر بهبهانی، آنکه بود

آنکه بین مردم دوران نظیرش بود کم

آنکه اندر صدر مدرس بین طلاب علوم

آنکه بود آیات قرآن را مفسر یک به یک

آیت اللهی که از هشیاری و فهم و خرد

آیت اللهی که از اندیشه و رای سلیم

آیت الله که بود از جبهه نورانیش

آیت اللهی که بود از کثرت خوش محضری

آیت اللهی که با مرگ عزیزان، داغدار

چشمه سار فیض را بود آن زعیم آب حیات

بود او کوه متانت با تواضع، همفرین

قبله حاجات مردم، پیشوای مرد و زن

جامع کل علوم و حاوی اصل و فروع

من ندانم خوانمش انسان کامل یا ملک

سیر شد از این محیط و خسته ز ابناء زمن

چشم بست از این سرای عاریت شهباز فیض

رفت عنقای فراست بر فراز قاف قرب

آفتاب علم را گردید خاک تیره میغ

نی که خوزستان بود تنها ز مرگش بی زعیم

سال فوتش را به سال هجری و أبجد نمود

(حاج می سید علی جنات را کرده وطن)

این جهان هرگز نمیباشد سرای جاودان

کی بود مهمانسرا دائم سرای میهمان

قد و بالای قباد و روی و موی اردوان

از کف جم جام و تاج از تارک نوشیروان

مسند از یعقوب لیث و جقه از الب ارسلان

از فراست گر گذاری پا به فرق فرقدان

از کیاست گر ز کیهان پا نهی بر کهکشان

ای که بستر سازی اکنون از پرند و پرنیان

این جهانش روز دیگر می نماید ناتوان

بهر تعظیم و ستایش مینمائی خم میان

از برای خدمت دونان، میان بهر دونان

خسته می سازی زبان خود به مدح این و آن

من نگویم از همه هستی خود دامن فشان

مسکن خود کن مغاری یا که غاری را مکان

آخر از این رهگذر باید نماید کاروان

بی تأمل می شوی درمانده وقت امتحان

وقت خرمن حاصل خواهی اگر بذی نشان

از پی ظلم و ستم هر سو که بتوانی، مران

روز دیگر بر فرود آوردنش گیرد عنان

خویش را از چنگ شیطان هوس وارهان

تا توانی بسته دار از ظلم و کین دست و زبان

از عذاب اخروی حقت بدارد در امان

از هزاران گنج همچون این قوافی شایگان

همچون برگی کز شجر ریزد به هنگام خزان

مرگ از پیر و جوان غافل نگردد یک زمان

کز خرد بودی یگانه در میان همگنان

فاضلی کامل ز نسل خاتم پیغمبران

پیشوائی معتبر در نزد هر پیر و جوان

زینت محراب و منبر، منهی با عزوشان

مرجع تقلید جمعی بیشمار از شیعیان

این چنین پرهیزار و مشفق و روشن روان

بود چون بدر منیری در میان اختران

آنکه بود احکام مذهب را سراسر ترجمان

بود بر گلزار علم و گلشن دین باغبان

بود در کار امور مسلمین کوشا ز جان

آیت تقوی و دانش آشکارا و عیان

هر کجا وارسته و مردم نواز و مهربان

بود اما داشت دائم شکر یزدان بر زبان

کوهسار مکرمت را بود آن فرزانه کان

بود او چرخ مناعت با عطوفت هم قران

قدوه ارباب دانش، زبده خرد و کلان

افتخار مسلمین و حامی ایرانیان

آنقدر دانم نظیرش پرورد کمتر زمان

کرد آن حبر معظم زین جهان رو بر جنان

شد همای زهد در اوج بقا زین خاکدان

کرد سیمرغ شرف بر شاخ طوبی آشیان

گشت بر سرو فضیلت سنگ مرقد سایبان

مقتدائی هم نباشد مثل او در اصفهان

طبع برنا در دو تاریخ جدا از هم بیان

           

۸ - مرثیه دیگر از آقای اعتمادی «برنا»:(۱)

عالم شیعه ز مرگ شاهرودی زعیم در عزای مرگ میلانی، جهان علم و دین

۱ - آقای فضل الله اعتمادی خوئی اصفهانی (دراوائل شاعف تخلص می نمود) متخلص به برنا فرزند مرحوم عبدالحسین متولداواخر سال ۱۳۰۸ ه.ش ادیب فرزانه و شاعر گرانمایه شرح حالش در کتاب تذکره شعرای معاصر اصفهان به نام خوئی (صفحه ۱۸۳) و مجله باغ صائب نشریه انجمن ادبی صائب صاحب طبعی روان و ذوقی سرشار استشماره ۹ سال ۱۵ مذکور است.

بهبهانی از جهان رو جانب جانان نمود

حاج میر سید علی آن عالم عامل که بود

حامی دینداری و حق جوئی و صدق و صفا

مرجع تقلید خلقی بی شمار از شیعیان

حاوی کل علوم و حاکم احکام دین

کرد از دار فنا ماوی چون در دار بقا

خا است برناتا به سال هجری شمسی

زند گفت (محشور بهبهانی با علی شد در جنان)

چهره ناشسته ز گرد ماتم و اندوه و غم

خارج از پیکر نکرده کسوت حزن و الم

و خوش خوئ شد به سوگ دیگری دل ها پریشان و دژم

در جهان از دانش و تقوی ی علم

دشمن بی دینی و خودخواهی و ظلم و ستم

رهبر جمعی کثیر از اهل تدریس و قلم

بر همه آثار اهل دانش و تقوی حکم

زد چو در ملک نعم زین وادی محنت قدم

در دو تاریخ جدا از هم وفاتش را رقم

گفت (میر سید علی نزد علی شد در ارم)

زد رقم تاریخ دیگر در وفات آن زعیم

گفت (به مینو کرد رو آن بهبهانی فخیم)

خامه برنا پی تاریخ فوت او رقم زد

بهبهانی در جنان باشد ندیم شاه مردان

مصرعی را تا که بتوانی به دو نوعش بخوانی

در جنان باشد ندیم شاه مردان بهبهانی

خاتمه

: عده ای دیگر از شعراء و ادباء اصفهان و خوزستان در مرثیه و تاریخ فوت مرحوم آیت الله بهبهانی اشعاری سروده اند که فعلاً جهت اختصار از درج آنها صرف نظر گردید و فقط به ذکر اسامی آنان اکتفا می شود.

۱ - آقای رها از گویندگان اصفهان

۲ - آقای سبزواری: حاج آقا جعفر از اصفهان

۳ - آقای شفیعی: آقای حسن شفیعی از ایزدخواست

۴ - صادق: آقای حاج آقا مجتبی مرثیه و ماده تاریخ فارسی از اصفهان

۵ - عاصی: آقای اصغر شیرانی از اصفهان

۶ - آقای معلم: از رامهرمز

۷ - ناصری: آقای آقا سید یحیی از طلاب دارالعلم اهواز

۸ – تسلیت نامه از فضلاء هندیجان

ملحقات

سابقه مبارزاتی مرحوم آیت الله بهبهانی

سابقه مبارزاتی مرحوم آیت الله بهبهانی(۱) مرحوم آیت الله بهبهانی از آغاز نهضت روحانیون ایران با پیشگامی حضرت امام خمینی در راستای قیام ایشان و دیگر مراجع عظام بودند.

بعد از واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲ پس از دستگیری امام در قم و بازداشت ایشان در تهران، آیت الله بهبهانی از جمله مراجعی بودند که برای دفاع و حمایت از امام خمینی به تهران هجرت کردند،و چهار ماه در تهران ماندند و خواستار آزادی امام خمینی بودند.

پیکار با رژیم پهلوی

مرحوم آیت الله بهبهانی در ایامی که در نجف اشرف مشغول به تحصیل بود با حوادث مشروطیت آشنا گردید. از آغاز نهضت حضرت امام خمینیرحمه‌الله در راستای قیام ایشان قرارگرفتند.

در نیمه ی دوم ۱۳۴۱ﻫ ش رژیم پهلوی تصمیم گرفت انجمن های ایالتی و ولایتی را در شهرها ایجاد نماید، ولی روحانیون به سبب مسائل خلاف شرعی که در این طرح گنجانیده شده بود، با این اقدام دولت به شدت مخالفت کردند. مراجع تقلید قم، امام خمینیرحمه‌الله ، آیت الله بهبهانی و علمای طراز اول کشور با صدور اعلامیه و سخنرانی، به مخالفت با این طرح برخاستند.

در اعلامیه ای که ایشان به همین مناسبت صادر کردند چنین آمده است:

«اخیراً در جرائد که خبر تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی درج شده، اسلامیت و ذکوریت که دو شرط اساسی و قانونی بوده، در تصویب نامه ی مذکور حذف شده. این امر نگرانی عامه علاقمندان به دین مبین اسلام بالاخص علمای اعلام را که حامیان مذهب هستند فراهم آورده؛ در این موقع که سیل بی دینی در خارج، استقلال کشورهای مسلمین را تهدید می کند، حمایت از مقررات اسلام و رضایت عامه شرط نخستین استقلال کشور است.»(۲)

سرانجام رژیم پهلوی مجبور شد به دنبال یک نهضت دو ماهه علماء و روحانیون، لایحه ی

۱ - این قسمت درمتن مرحوم مؤلف ذکر نشده است و از کتاب آیت الله بهبهانی به روایت اسناد ساواک که به تازگی منتشر گشته اضافه شده است. (مصحح)

۲ - .اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۲۸.

انجمن های ایالتی و ولایتی را متوقف نماید.

در تاریخ ۲/۱/۱۳۴۲ (مطابق با ۲۵ شوال، سالروز شهادت امام صادقعليه‌السلام ) مزدوران رژیم پهلوی به مدرسه ی فیضیه حمله کردند، که منجر به زخمی شدن و شهادت شماری از طلاب گردید. اعلامیه های زیادی از سوی مراجع تقلید، در محکومیت این اقدام رژیم صادر گردید.

و از سوی ایشان نیز اعلامیه ای منتشر گردید:

«تعداد چندین تلگراف از طرف روحانیون اهواز به نام های آیت الله بهبهانی و به آقای خمینی در قم مخابره و ضمن اظهار همدردی با مردم قم و تبریز آمادگی خود را اعلام داشته اند و در پاسخ تلگرافات مذکور آیت الله خمینی از آنان تشکر و اظهار داشته فعلاً در مقابل زور عملی نمی توان کرد.»(۱)

به دنبال ادامه مبارزه و ایراد سخنان کوبنده عصر عاشورا از سوی حضرت امام خمینی، شب ۱۲ محرم ۱۳۸۳ مطابق با ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حمله وحشیانه، رژیم شاه به سنگر روحانیت آغاز گردید. بسیاری از روحانیون به وسیله عوامل رژیم پهلوی به اماکن نامعلومی برده شدند و جمعی هم تحت تعقیب قرار گرفتند. در ساعت ۳ بعد از نیمه شب ۱۵ خرداد سربازان گارد به منزل امام خمینی یورش بردند و پس از دستگیری ایشان به سوی تهران روانه شدند. مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند امام خمینی که شاهد عینی این جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر داد که «خمینی را بردند» و مردم قم سراسیمه از خانه ها بیرون ریختند و اطراف خانه امام اجتماع نمودند.

همزمان با دستگیری قائد بزرگ، حضرت آیت الله قمی از مشهد و آیت الله محلاّتی از شیراز دستگیر و به تهران اعزام شدند.

پس از اطلاع روحانیون خوزستان از این واقعه اعتصاب نماز جماعت نموده و برای کسب تکلیف به سوی منزل مرجع بزرگ شهر عزیمت می نمایند:

در اسناد ساواک آمده است:

شب گذشته نماز جماعت بعضی از مساجد گذارده[گزارده] نشد و مأمورین اطلاع دادند که از ساعت ۱۹ عده ای از وعاظ ضمن تعطیل مجالس عزاداری سیدالشهداء در منزل آقای حاج سید علی بهبهانی تشکیل جلسه داده و با شرکت عده ای اصناف و بازاریان در این جلسه تصمیم گرفته می شود که صبح روز ۱۶/۳ [۱۳۴۲] دکاکین و بازار تعطیل شود.

____________________________________

۱ - متن کتاب سند شماره: ۲۱۰۲/۲۰ ۲۰/۲/۱۳۴۲