بخش سوم آداب معاشرت و مباشرت!
۱ - آداب خانوادگي
۱ –(
ياأَيُّهَا الَّذِينَ أمَنُوا لِيَستَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَت أَيْمانُكمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الحُلُمَ مِنكُمْ ثَلاثُ مَرّاتٍ مِّنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضعُونَ ثِيابَكُم مِّنَ الظَّهيرَةِ وَ مِن بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَّكُمْ لَيْس عَلَيْكمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّ طوّافُونَ عَلَيْكم بَعْضَكُمْ عَلي بَعْضٍ كَذالِك يُبَيّنُ اللَّهُ لَكُمُ الاياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
)
.
(
وَ إِذَا بَلَغَ الأَطْفالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَستَأْذِنُوا كمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكمْ اياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكيمٌ
)
.
(
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ الَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْس عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَن يَضعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبرِّجاتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَستَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ
)
.
اي كساني كه ايمان آوردهايد بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيدهاند (براي ورود به خوابگاه شما) در سه وقت از شما اجازه بگيرند: قبل از نماز فجر، و در نيم روز هنگامي كه لباسهاي (معمولي) خود را بيرون ميآوريد، و بعد از نماز عشاء، اين سه وقت خصوصي شما است؛ اما بعد از اين سه وقت گناهي بر شما و بر آنها نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گِرد يكديگر طواف كنيد (و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نمائيد) اين گونه خداوند آيات را براي شما تبيين ميكند و خداوند عالم و حكيم است.
و هنگامي كه اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همانگونه كه
اشخاصي پيش از آنها بودند اجازه ميگرفتند، اين چنين خداوند آياتش را براي شما تبيين ميكند و خدا عالم و حكيم است.
و زنان از كار افتادهاي كه اميد به ازدواج ندارند گناهي بر آنها نيست كه لباسهاي (روئين) خود را بر زمين بگذارند به شرط اينكه در برابر مردم خود آرائي نكنند و اگر خود را بپوشانند براي آنها بهتر است و خداوند شنوا و دانا است.
در آيات قرآن اهميت زيادي به پيوند خانوادگي: و احترام و اكرام پدر و مادر: و نيز توجه به تربيت فرزندان: داده شده است، كه در آيات فوق به قسمتي از آن اشاره شده است: اين بخاطر آن است كه جامعه بزرگ انساني از واحدهاي كوچكتري به نام خانواده تشكيل ميشود: همانگونه كه يك ساختمان بزرگ از غرفهها و سپس از سنگ ها و آجرها تشكيل ميگردد.
بديهي است هر قدر اين واحدهاي كوچك از انسجام و استحكام بيشتري برخوردار باشد استحكام اساس جامعه بيشتر خواهد بود: و يكي از علل نابساماني هاي اجتماعي جوامع صنعتي عصر ما متلاشي شدن نظام خانوادگي است كه نه احترامي از سوي فرزندان وجود دارد: نه محبتي از سوي پدران و مادران: و نه پيوند مهر و عاطفهاي از سوي همسران.
منظره دردناك آسايشگاه هاي بزرگسالان در جوامع صنعتي امروز كه مركز پدران و مادران ناتواني است كه از كار افتادهاند و از خانواده طرد شدهاند شاهد بسيار گويائي براي اين حقيقت تلخ است.
مردان و زناني كه بعد از يك عمر خدمت: و تحويل فرزندان متعدد به جامعه در ايّامي كه نياز شديدي به عواطف فرزندان: و كمكهاي آنها دارند: به كلي رانده ميشوند: و در آنجا در انتظار مرگ، روز شماري ميكنند: و چشم به در دوختهاند كه آشنائي از در درآيد: انتظاري كه شايد در سال يك يا دو بار بيشتر يا اساساً تكرار نميشود! به راستي تصور چنين حالتي زندگي را براي انسان از همان آغازش تلخ ميكند و اين است راه و رسم دنياي مادي و تمدن منهاي ايمان و مذهب.
(در آيه ديگر) جمله «أعمل صالحا ترضاه» بيانگر اين واقعيت است كه عمل
صالح چيزي است كه موجب خشنودي خدا ميشود: و تعبير «أحسن ما عملوا»
(بهترين كاري كه انجام دادند) كه در آيات متعددي از قرآن مجيد آمده: بيانگر فضل بيحساب خداوند است كه در مقام اجر و پاداش بندگان: بهترين اعمال آنها را معيار قرار ميدهد و همه را به حساب آن ميپذيرد.
۲ - آداب ورود به جايگاه خصوصي والدين
۲ - مهمترين مسأله اي كه در آيات فصل قبل
، تعقيب شده مسأله عفت عمومي و مبارزه با هر گونه آلودگي جنسي است كه در ابعاد مختلف مورد بررسي قرار گرفته و به اموري كه با اين مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصيات آن را تشريح ميكند و آن مسأله اذن گرفتن كودكان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاقهائي است كه مردان و همسرانشان ممكن است در آن خلوت كرده باشند.
نخست ميگويد: اي كساني كه ايمان آوردهايد بايد مملوكهاي شما (بردگانتان) و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيدهاند در سه وقت از شما اجازه بگيرند(
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
)
قبل از نماز فجر و در نيم روز هنگامي كه لباسهاي (معمولي) خود را بيرون ميآوريد و بعد از نماز عشاء(
مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَا
)
ظهيره چنانكه راغب در مفردات و فيروزآبادي در قاموس ميگويند: به معني نيم روز و حدود ظهر است كه مردم در اين موقع معمولا لباسهاي روئي خود را در ميآورند و گاه مرد و زن با هم خلوت ميكنند.
اين سه وقت: سه وقت پنهاني و خصوصي براي شما است (ثلاث عورات لكم) عورت در اصل از ماده عار به معني عيب است و از آنجا كه آشكار شدن اندام جنسي مايه عيب و عار است در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده. كلمه عورة گاه به معني شكاف در ديوار و لباس و مانند آن نيز آمده است و گاه به معني مطلق عيب ميباشد: و به هر حال اطلاق كلمه عورت بر اين اوقات سه گانه به خاطر آن است كه مردم در اين اوقات خود را زياد مقيد به پوشانيدن خويش مانند ساير اوقات نميكنند و يك حالت خصوصي دارند.
بديهي است اين دستور متوجه اولياي اطفال است كه آنها را وادار به انجام اين برنامه كنند: چرا كه آنها هنوز به حد بلوغ نرسيدهاند تا مشمول تكاليف الهي باشند:
و به همين دليل مخاطب در اينجا اولياء هستند.
ضمنا اطلاق آيه هم شامل كودكان پسر و هم كودكان دختر ميشود و كلمه الذّين كه براي جمع مذكر است مانع از عموميت مفهوم آيه نيست: زيرا در بسياري از موارد اين تعبير به عنوان تغليب بر مجموع اطلاق ميگردد همانگونه كه در آيه وجوب روزه تعبير به الّذين شده و منظور عموم مسلمانان است.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه آيه از كودكاني سخن ميگويد كه به حد تميز رسيدهاند و مسائل جنسي و عورت و غير آن را تشخيص ميدهند: زيرا دستور اذن گرفتن خود دليل بر اين است كه اين اندازه ميفهمند كه اذن گرفتن يعني چه و تعبير به ثلاث عورات شاهد ديگري بر اين معني است.
اما اينكه اين حكم در مورد بردگان مرد است يا كنيزان را نيز شامل ميشود روايات مختلفي وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه ميشود و به همين دليل روايت موافق ظاهر را ميتوان ترجيح داد.
در پايان آيه ميفرمايد: بر شما و بر آنها گناهي نيست كه بعد از اين سه وقت بدون اذن وارد شوند: و بعضي به ديگري خدمت كنند و گرد هم (با صفا و صميميت) بگردند(
لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّطَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
)
.
آري اين چنين خداوند آيات را براي شما تبيين ميكند و خدا عالم و حكيم است(
كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِوَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
)
واژه طوّافون در اصل از ماده طواف به معني چرخيدن به دور چيزي است: و چون به صورت صيغه مبالغه آمده به معني كثرت در اين امر ميباشد: و با توجه به اينكه بعد از آن(
بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ
)
.آمده مفهوم جمله اين ميشود كه در غير اين سه وقت شما مجاز هستيد بر گرد يكديگر بگرديد و رفت و آمد داشته باشيد و به هم خدمت كنيد.
و به گفته فاضل مقداد در كنز العرفان اين تعبير در حقيقت به منزله بيان دليل براي عدم لزوم اجازه گرفتن در سائر اوقات است: چرا كه اگر بخواهند مرتباً رفت و آمد داشته باشند و در هر بار اذن دخول بخواهند كار مشكل ميشود.
در آيه بعد حكم بالغان را بيان كرده: ميگويد: هنگامي كه اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد در همه اوقات اجازه بگيرند: همانگونه كه اشخاصي كه قبل از آنها بودند اجازه ميگرفتند(
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ
)
.
واژه حُلُمْ (بر وزن كُتُبْ) به معني عقل آمده است و كنايه از بلوغ است كه معمولا با يك جهش عقلي و فكري توأم است: و گاه گفتهاند حلم به معني رؤيا و خواب ديدن است: و چون جوانان: مقارن بلوغ: صحنههائي در خواب ميبينند كه سبب احتلام آنها ميشود اين واژه به عنوان كنايه در معني بلوغ به كار رفته است.
به هر حال از آيه فوق چنين استفاده ميشود كه حكم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است: زيرا كودكان نابالغ طبق آيه قبل، تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند: چون زندگي آنها با زندگي پدران و مادران آنقدر آميخته است كه اگر بخواهند در همه حال اجازه بگيرند مشكل خواهد بود: و از اين گذشته احساسات جنسي آنها هنوز به طور كامل بيدار نشده: ولي نوجوانان بالغ طبق اين آيه كه اذن گرفتن را به طور مطلق براي آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند.
اين حكم مخصوص به مكاني است كه پدر و مادر در آنجا استراحت ميكنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومي (اگر اطاق عمومي داشته باشند) مخصوصا به هنگامي كه ديگران هم در آنجا حاضرند: و هيچ گونه مانع و رادعي در كار نيست اجازه گرفتن لزومي ندارد.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه جمله(
مَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ
)
اشاره به بزرگسالان است كه در همه حال به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند: در اين آيه افرادي را كه تازه به حد بلوغ رسيدهاند هم رديف بزرگسالان قرار داده كه موظف به استيذان بودند.
در پايان آيه براي تأكيد و توجه بيشتر ميفرمايد: اين گونه خداوند آياتش را براي شما تبيين ميكند و خداوند عالم و حكيم است(
كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهَِاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
).
اين همان تعبيري است كه در ذيل آيه قبل بود بدون هيچگونه تغيير جز اينكه در آن آيه الايات بود و در اينجا آياته كه از نظر معني تفاوت چنداني ندارد.
در آخرين آيه مورد بحث استثنائي براي حكم حجاب زنان بيان ميكند و زنان پير و سالخورده را از اين حكم مستثني ميشمرد و ميگويد: زنان از كار افتادهاي كه اميدي به ازدواج ندارند گناهي بر آنان نيست كه لباسهاي (روئين) خود را بر زمين بگذارند در حالي كه در برابر مردم خود آرائي نكنند(
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍوَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّوَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
)
.
در واقع براي اين استثناء دو شرط وجود دارد: نخست اينكه به سن و سالي برسند كه معمولا اميدي به ازدواج ندارند: و به تعبير ديگر جاذبه جنسي را كاملا از دست دادهاند.
ديگر اينكه در حال بر داشتن حجاب خود را زينت ننمايند.
روشن است كه با اين دو قيد مفاسد كشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همين دليل اسلام اين حكم را از آنان برداشته است.
اين نكته نيز روشن است كه منظور برهنه شدن و بيرون آوردن همه لباسها نيست بلكه تنها كنار گذاشتن لباسهاي رو است كه بعضي روايات از آن تعبير به چادر و روسري كرده است (الجلباب و الخمار در حديثي از امام صادقعليهالسلام
در ذيل همين آيه ميخوانيم كه فرمود: الخمار و الجلباب، قلت بين يدي من كان؟ قال: بين يدي من كان غير متبرجة بزينة: منظور روسري و چادر است: راوي ميگويد از امام پرسيدم در برابر هر كس كه باشد؟ فرمود: در برابر هر كس باشد اما خود آرائي و زينت نكند.
روايات ديگري نيز به همين مضمون يا نزديك به آن از ائمه اهلبيتعليهالسلام
.نقل شده است كه تعدادي از آن در بخش ۴ در فصل «حدود نگاه به نامحرم» خواهد آمد.
در پايان آيه اضافه ميكند كه با همه احوال اگر آنها تعفف كنند و خويشتن را بپوشانند براي آنها بهتر است(
وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ
)
.
چرا كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعايت كند پسنديدهتر و به تقوا و پاكي نزديكتر است.
و از آنجا كه ممكن است بعضي از زنان سالخورده از اين آزادي حساب شده و مشروع سوء استفاده كنند: و احيانا با مردان به گفتگوهاي نامناسب بپردازند و يا طرفين در دل افكار آلودهاي داشته باشند در آخر آيه به عنوان يك اخطار ميفرمايد خداوند شنوا و دانا است (و الله سميع عليم).
آنچه را ميگوئيد ميشنود و آنچه را در دل داريد و يا در سر ميپرورانيد ميدان