۲۷- فتنه ها و فتنه زدايي ها
عليعليهالسلام
، دوراني را سپري كرد كه با انواع فتنه ها، مكرها و توطئه ها روبه رو بود؛ فتنه هايي كه حتي در زمان حيات پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
ظهور و بروز داشت. فتنه ي مخالفت قريش با جانشيني عليعليهالسلام
،
فتنه ي قلم و دوات،
فتنه ي سقيفه ي بني ساعده،
فتنه ي انتخاب عمر و عثمان، فتنه ي ناكثين،
فتنه ي قاسطين،
فتنه ي حكميّت و فريب خوردن ابوموسي اشعري از عمروعاص،
فتنه ي مارقين و خوارج
نمونه هايي از فتنه هاي دوران علوي است براي تبيين بيشتر اين عنصر هولناك و بهره گيري ما در زمان معاصر به معناي لغوي فتنه و عوامل، آثار منفي آن و روش برخورد امام با فتنه را بيان مي كنيم.
لغت شناسي فتنه فتنه در لغت به معناي آزمايش، فريبندگي، اضطراب انديشه، عذاب، گم راهي، وسوسه، بيماري، آشوب، مال، اولاد، اختلاف كردن مردم در رأي و تدبير، كفر، گداختن و در آتش انداختن سيم و زر جهت امتحان به كار رفته است.
البته معاني مذكور را مي توان به دو دسته ي معاني مفهومي فتنه و معاني مصداقي فتنه دسته بندي كرد. اين واژه در قرآن به معناي سوختن، عذاب، نتيجه ي بدي كه زاييده ي مخالفت با امر رسول خداست، كفر، شرك، افساد، اضلال و آزمايش و اختيار استعمال شده است.
اوصاف و پي آمدهاي فتنه امام عليعليهالسلام
اوصاف گوناگوني براي فتنه ذكر مي كند؛ از جمله مي توان به پنهان شدن حقيقت در فتنه، ناشناخته ماندن صراط مستقيم، تخالف ظاهر و باطن آن، مخفي ماندن علّت پيدايش آن و در يك كلام، آميزش حق و باطل است.
امير مؤمنان درباره ي پي آمد فتنه مي فرمايد: «پس اگر باطل با حق مخلوط نمي شد، بر طالبان حق پوشيده نمي ماند و اگر حق از باطل جدا و خالص مي گشت، زبان دشمنان قطع مي گرديد. امّا قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و به هم مي آميزند.
نجاست شيطان كه بر دوستان خود چيره مي گردد و تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند، نجات خواهند يافت.»
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نيز فتنه هاي هول ناك را به اطلاع عليعليهالسلام
رساند: «اي علي، همانا اين مردم به زودي با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مي شوند و در دين داري بر خدا منت مي گذارند. با اين حال انتظار رحمت او را دارند و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مي پندارند؛ حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاي غفلت زا حلال مي كنند؛ شراب را به بهانه ي اين كه آب انگور است و رشوه را به اين بهانه كه هديه است و ربا را به اين بهانه كه نوعي معامله است، حلال مي شمارند.»
امامعليهالسلام
به امت خود خبر داد كه: «همانا بعد از من روزگاري بر شما فرا خواهد رسيد كه چيزي پنهان تر از حق و آشكارتر از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبر نباشد.»
«گويا مي بينم شخص سخت گم راهي را كه از شام فرياد زند و بتازد و پرچم هاي خود را در اطراف كوفه پيدا كند و چون دهان گشايد و سركشي كند و جاي پايش بر زمين محكم گردد، فتنه ي فرزند خويش را به دندان گيرد و آتش جنگ شعله ور شود، روزها با چهره ي عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند....»
آثار منفي فتنه مهم ترين آثار منفي فتنه عبارتند از:
فراگير شدن فتنه و رسيدن بلاي آن حتي به نيكوكاران و عالمان؛ تسلط حاكمان ستم كار بر اثر فتنه و حاكميت ظالم بر مظلوم و ضعيف؛ گمراهي مردم و پيدايش شك در عقايد و تخريب نشانه هاي دين؛ فقدان ترحم در جامعه؛ كاهش حكمت و دانش؛ پنهان ماندن حقيقت؛ از بين رفتن پيوندهاي خويشاوندي؛ به ناحق ريخته شدن خون ها؛ فريب دادن مردم و گم راه كردن آن ها با تظاهر به ايمان؛ پذيرش بدعت و ترك سنّت ها؛ ناشناخته ماندن معروف و شناختن منكرها؛ تفسير و تأويل دروغين از دين؛ قلت گويندگان حق و كثرت دروغگويان؛ فراواني جوانان بداخلاق، پيرمردان گنه كار و عالمان دورو.
شيوه هاي فتنه انگيزي شيوه ها و روش هاي فتنه انگيزي از زبان عليعليهالسلام
عبارتند از:
۱.طرح شبهات و پرسش هاي جهت دار
؛ امامعليهالسلام
مي فرمايد: «شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد.»
۲.ترور شخصيت
؛ امام عليعليهالسلام
در نكوهش كوفيان مي فرمايد: «كاسه هاي غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشانديد و با نافرماني و ذلت پذيري، رأي و تدبير مرا تباه كرديد تا آن جا كه قريش در حق من گفت: «بي ترديد پسر ابي طالب، مردي دلير است ولي دانش نظامي ندارد.» خدا پدرشان را مزد دهد؛ آيا يكي از آن ها تجربه هاي سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيكار توانست از من پيشي بگيرد.»
۳.سكوت شيطاني
؛ «آن جا كه بايد سخن درست گفت، در خاموشي خيري نيست؛ چنان كه در سخن ناآگاهانه نيز خيري نخواهد بود.»
۴.تبليغات گسترده
؛ همسر عثمان و يا ام حبيبه دختر ابوسفيان، پيراهن خونين عثمان را به شام آورد. معاويه با تبليغات گسترده، عثمان را خليفه ي مظلوم و خود را صاحب خون او معرفي كرد و اين تبليغات بر مردم شام مؤثر افتاد.
۵.بهره برداري ابزاري از دين و مقدسات
؛ امام در واقعه ي صفين فرمود: «آن گاه كه شاميان در گرماگرم جنگ و در لحظه هاي پيروزي ما، با حيله و نيرنگ و مكر و فريب كاري قرآن ها را بر سر نيزه بلند كردند...»
عوامل فتنه گري فتنه و فتنه گري از عوامل گوناگوني زاييده مي شود كه مهم ترين آن ها عوامل انساني و عالمانه است. رياست طلبي و دنياپرستي طلحه و زبير، دشمني و حسادت قريش، هواپرستي معاويه، معيار قرار دادن افراد براي تشخيص حق و ظاهربيني، از مهم ترين علل پيدايش فتنه است كه امام عليعليهالسلام
به آن ها اشاره كرده است.
روش هاي فتنه زدايي حضرت عليعليهالسلام
در برابر فتنه هاي مختلف جامعه و فتنه زدايي از روش هاي گوناگوني از جمله افشاگري و شبهه زدايي، ارشاد و هدايت، تهديد و ارعاب، برخورد عملي و قاطعيت بهره گرفت. به فرزندش محمد حنفيه در جنگ جمل فرمود: «اگر كوه ها از جاي كنده شوند، تو ثابت و استوار باش؛ دندآن ها را بر هم بفشار؛ كاسه ي سرت را به خدا عاريت ده؛ پاي بر زمين ميخ كوب كن؛ به صفوف پاياني لشكر دشمن بنگر؛ از فراواني دشمن چشم بپوش و بدان كه پيروزي از سوي خداي سبحان است.»
امامعليهالسلام
در مقام افشاي سران جمل فرمود: «به خدا سوگند، طلحه بن عبيدالله براي خون خواهي عثمان شورش نكرد، جز اين كه مي ترسيد خون عثمان از او مطالبه شود؛ زيرا او خود متهم به قتل عثمان است كه در ميان مردم از او حريص تر بر قتل عثمان يافت نمي شد؛ براي اين كه مردم را دچار شك و ترديد كند، دست به اين گونه ادعاهاي دروغين زد.»
حضرت عليعليهالسلام
با ارسال نامه اي به معاويه به ارشاد او پرداخت. «همانا ستم گري و دروغ پردازي، انسان را در دين و دنيا رسوا مي كند و عيب او را نزد عيب جويان آشكار مي سازد و تو مي داني آن چه كه از دست رفت باز نمي گردد. گروهي باطل طلبيدند و خواستند با تفسير دروغين، حكم خدا را دگرگون سازند و خدا آنان را دروغ گو خواند.
معاويه، از روزي بترس كه صاحبان كارهاي پسنديده خوش حالند و تأسف مي خورند كه چرا اعمالشان اندك است. آن روز كساني كه مهار خويش در دست شيطان دادند، سخت پشيمانند. تو ما را به داوري قرآن خواندي، در حالي كه خود اهل قرآن نيستي و ما هم پاسخ مثبت به تو نداديم بلكه داوري قرآن را گردن نهاديم.»
امامعليهالسلام
با تهديد نيز معاويه را سرزنش نموده است. «معاويه، مرا در جنگ خوانده اي، اگر راست مي گويي مردم را بگذار و به جنگ من بيا، و دو لشكر را از كشتار بازدار تا بداني پرده ي تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده و ديده ي چه كساني پوشيده است. من ابوالحسن، كشنده ي جد و دايي و برادر تو در روز نبرد بدر هستم كه سپر آنان را شكافتم. امروز همان شمشير با من است و با همان قلب با دشمنانم ملاقات مي كنم.»
امامعليهالسلام
در برابر فتنه ها از برخورد عملي و اجراي حدود الهي كوتاهي نكرد. درباره ي ماجراي جمل فرمود: «سوگند به خدا، گردابي براي آنان به وجود آورم كه جز من كسي نتواند آن را چاره سازد. آن ها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان كه بگريزند هرگز نتوانند خيال بازگشت كنند.»
و نيز درباره ي فتنه ي خوارج فرمود: «اي مردم، من بودم كه چشم فتنه را كندم و جز من هيچ كس جرأت چنين كاري نداشت؛ آن گاه كه امواج سياهي ها بالا گرفت و به آخرين درجه ي شدت خود رسيد.»