۱۰- قلمرو دين در عرصه ي مديريت
در اين كه امام عليعليهالسلام
در عرصه ي مديريت سخن فرموده است و مديران خود را از روش ها، اصول و توصيه هاي مديريتي آگاه ساخته است، ترديدي نيست پرسش اصلي در اين مقال اين است كه گستره ي حضور سنت علوي در عرصه مديريت چه قدر است؟
آيا حضرت به تمام زواياي مديريت يعني رهبري، برنامه ريزي، نظارت، كنترل و... پرداخته است؟ قبل از پاسخ به اين پرسش، در باب چيستي مديريت نگارش چند جمله اي ضرورت دارد.
تئوري پردازان مديريت، تعريف هاي گوناگوني براي دانش مديريت ارايه نموده اند. تعاريفي كه از روي كردها و ره يافت هاي متفاوت حكايت دارند؛ از جمله:
مديريت، عبارت است از انجام عمليات براي حصول به هدف يا هدف هاي از پيش تعيين شده از طريق هدايت و تلفيق مساعي افراد.
- مديريت علمي، مجموعه ايي از قانون ها، دستورها و اصول مشخص شناخته شده است كه پي آ مدهاي شگفتي را به ارمغان مي آورد. هدف اصلي مديريت، به دست آوردن بيش ترين نيك فرجامي براي كارفرما، هم راه با بيش ترين نيك فرجامي براي هر يك از كارگران مي باشد.
امروزه شاهد تئوري پردازي هاي فراوان در دانش مديريت هستيم. مكاتب مختلف كلاسيك و نظريه هاي جديد مديريت، زاييده ي اين تئوري هاست.
مكتب مايوليسم، مكتب روابط انساني، نظريه ي ماري پاركرفالت، نظريه ي چستر بارنارد، نظريه ي هربت سايمون و نظريه ي سيستم ها
كه در اهداف اصلي سازمان از قبيل رشد توليد، سود بيش تر، بهره بري حداكثر از ماشين و انسان، ارزش نهادن به انسان و نيازها و روابط انساني و هم سنگ ندانستن انسان با ماشين با يك ديگر اختلاف دارند، نظام هاي مديريت علمي را متفاوت ساخته است.
با صرف نظر از اين اختلاف ها كه البته در فرمايشات امام علي و سنت علوي مي توان ديدگاه هاي آن حضرت را به دست آورد، آن چه مسلم است اين نكته ي مهّم است كه مديريت جديد از اركان برنامه ريزي، تصميم گيري، سازمان دهي، هم آهنگي، ارتباطات، انگيزش، رهبري، كنترل و نظارت، اهداف سازماني و اخلاق كارگزاران و مديران شكل گرفته است.
نگارنده با تتبع در فرمايشات حضرت عليعليهالسلام
در بحث قلمرو دين در عرصه ي مديريت نكات ذيل را به دست آورده است:
۱. بر اهل فن پوشيده نيست كه انسان شناسي و جهان شناسي بر مديريت تأثير مي گذارد و دانش مديريت از تئوري هاي آن علوم، مصرف مي كند. با توجه به اين كه در سنت علوي، مباحث انسان شناسي و جهان شناسي بيان گرديده، در نتيجه مي توان از مديريت علوي سخن به ميان آورد.
۲. سنت علوي مشتمل بر اهداف نهايي، متوسط و ابتدايي است كه در تعيين اهداف مديرت نقش به سزايي دارد.
۳. اخلاق كارگزاران و ويژگي هاي رهبري نيز كه از مهم ترين اركان مديريت است، در سنت علوي يافت مي شود و اميرمؤمنان به صورت حداكثري به اين مباحث پرداخته است. هم چنان كه از آفات و آسيب ها و كاستي هاي مديريت نيز فراوان سخن گفته است.
۴. توصيه ي حضرت به ساير اصول و اركان مديريت مانند نظارت، برنامه ريزي، ارتباطات، كنترل نيز در خطبه ها، نامه ها و حكمت ها بر بالندگي مديريت علوي افزوده است.
با توجه به مطالب فوق، نبايد از يك نكته ي مهّم غفلت كرد و آن نكته اين است كه سنت و سيره ي علوي نافي روش هاي علمي در زمينه هاي برنامه ريزي، نظارت، ارتباطات، كنترل، سازماندهي و هم آهنگي نيست. يعني با روش هاي تجربي و عقلاني بايد بر تقويت مديريت علوي افزود.
خلاصه ي سخن آن كه، فرمايشات مولاي متقيان از مباحث مديريت، بيگانه نيست؛ هم چنان كه طرد كننده ي روش هاي ديگري عقلي و تجربي را در اين عرصه نمي باشد. بنابراين، مديريت، علاوه بر استفاده از روش علمي، نگرش سيستمي و به كارگيري قواعد و تئوري هاي علوم مختلف از جمله فيزيك، روان شناسي، جامعه شناسي، زيست شناسي، اقتصاد و رياضيات از مباني انسان شناسي، جهان شناسي، وظيفه شناسي و هدف شناسي علوي نيز مدد مي گيرد. و اينك به اختصار، به تبيين پاره اي از اركان مديريت در سنت علوي مي پردازيم:
الف.اصل نظارت
: نظارت يكي از اركان مهّم مديريت علمي است كه در تصميم گيري و رهبري نقش مهمي را ايفا مي كند. امام عليعليهالسلام
در فرمايشات خود به نظارت فراگير بر امور كارگزاران حكايت مي كند. بر اين اساس با فرمان دار آذربايجان، (مصقله بن هبيره)
برخورد مي كند و در مورد محمد بن ابي بكر، والي مصر، تصميم به جابه جايي مي گيرد.
عمروبن ابي سلمه، استان دار بحرين و فارس را جهت شركت در جنگ صفين منتقل مي كند و نعمان بن عجلان را به جاي وي منصوب مي دارد.
هم چنين زياد بن ابيه را به تذكّرات مكرّر خطاب مي كند
كميل بن زياد، فرمان دار شهر هيث را سرزنش مي نمايد
و منذر بن جارود را به جهت خيانت مالي عزل مي كند.
تمام اين رفتارها و تصميم هاي مديريتي از اصل نظارت علوي سرچشمه گرفته است. تشويق مديران و كارگزاران لايق و شايسته مانند تشويق سعد بن مسعود فرمان دار مدائن نيز زاييده ي اصل نظارت است.
حضرت در نامه ي ارزش مند خويش به مالك اشتر نيز به اصول نظارت، تنبيه و تشويق تأكيد فراوان دارد.
ب.اخلاق مديران و كارگزاران
: امام عليعليهالسلام
در سراسر حكومت داري و ولايت مداري خويش به بيان ويژگي ها و اخلاق مديران و كارگزاران پرداخته است و زمام داران را به اين اوصاف توصيه مي كند. براي نمونه مي توان به موارد ذيل اشاره كرد.
اداي امانت الهي، سازگاري گفتار و كردار، نرم بودن با مردم و بي اعتنايي نكردن، دروغ نگفتن، مهرباني و نرم خو و گشاده رو بودن، وفاداري نسبت به حقوق مردم و مستمندان، امانت داري، پرهيز از بزرگ بيني و سركشي، حفظ جايگاه اصلي عقل، ترس از خدا در اسرار پنهاني و اعمال مخفي، اطاعت الهي و انجام اعمال مطابق كتاب و سنت، بزرگ شمردن خداوند، رام كردن نفس، خدامحوري و تقواگرايي، رعايت عدل و انصاف، مردم گرايي، تواضع و فروتني، رعايت تساوي و عدالت رفتاري
.
شناخت و آگاهي كامل نسبت به راه و هدف، ايمان كامل به هدف، محتوا و برنامه ريزي ها، جلوگيري از اختلاف و افتراق و دعوت به وحدت و انسجام نيروها، صراحت بيان در هدف نهايي و موازين خود، عجله نكردن و بهره ي كافي بردن از فرصت، استقامت در هدف و اصول ثابت و نفي هرگونه تسامح، تصميم گيري و قاطعيت، تحمّل شادي ها و پيروزي ها، عفو و بخشش و جلوگيري از انتقام، تحمّل افكار مخالف، حق خواهي و انتقاد پذيري، مشورت كردن با خردمندان.
ج.آفات مديريت
: حضرت عليعليهالسلام
علاوه بر بيان شرايط مديريت و ويژگي هاي مديران به آفات و موانع مديريت نيز پرداخته و به موانعي چون بد رفتاري، بي تدبيري يا بد تدبيري، زورگويي و اجبار، بي دقتي در كارها، ناتواني در كار، فاصله گرفتن از كارمندان و كارگران و كارگزاران، خودخواهي و افزون طلبي، تملّق و چاپلوسي نسبت به خود و منّت گذاري نسبت به مردم، رابطه گرايي به جاي قانون مند بودن، و شتاب زدگي تصريح كرده است.
د.سبك و سلوك مديريتي
: در مديريت علمي، طريقي كه مدير براي نفوذش در كسب اهداف سازماني به كار مي گيرد، سبك رهبري يا مديريتي نام دارد.
اين پرسش كه چگونه مي توان در ديگران نفوذ كرد، ذهن تئوري پردازان مديريت را به خود جلب كرده است و به اموري چون تخصّص و مهارت، قدرت مقام و شخصي يا قدرت تشويق و تنبيه پرداخته اند. به طور كلي در مديريت علمي، به دو سبك آمرانه و سبك دمكراتيك اشاره شده است. در سبك آمرانه بر وظيفه و در سبك دمكراتيك بر روابط انساني تأكيد مي شود.
برخي از محققان مديريت، سبك هاي مديريت و رهبري را به سبك آمرانه محض، سبك دل سوزانه، سبك مشاوره اي و سبك روابط انساني تفصيل داده اند و تفاوت اين سبك ها را در اعتماد به زيردستان، تصميم گيري و سياست گذاري، فرآيند كنترل، ارتباط مدير با زيردستان و رابطه ي سازمان رسمي با سازمان غير رسمي ذكر كرده اند.
حضرت عليعليهالسلام
با توجه به توصيه هايي كه در باب عدالت ورزي و پرهيز از ظلم و ستم مديران، رسيدگي به احتياجات زيردستان، توجه دقيق به اطرافيان مدير و حاكم، پرهيز از خودپسندي و ثناخواني، دور ساختن اتهام و بدبيني، مشاورت و مشاركت زير دستان در تصميم گيري، اصول گرايي، بهره گيري از وسايل مقدس حاكميت قوانين الهي و شرافت انسان،
داشته است، مي توان سبك جديدي از مديريت را به آن حضرت نسبت داد و آن عبارت است از سبك انساني الهي كه در آن، هم كارمندان در تصميم گيري مشاركت دارند؛ و هم احكام و شريعت الهي حاكم است؛ هم احترام و ارزش نهادن به شرافت انساني مطرح است و هم قاطعيت و نظارت و تشويق و تنبيه به كار گرفته مي شود.
ه.توصيه
هاي امام علي
عليهالسلام
در باب برنامه
ريزي مانند
: «ظرافت و دقّت در برنامه ريزي بهتر از امكانات است؛
» «آباداني دولت ها به تحقق برنامه ريزي و چاره انديشي آن ها است»؛
«امام به مالك اشتر توصيه مي كند كه در هر روز، كار همان روز را انجام بده زيرا هر روز، كار مخصوص خود را دارد، از شتابزدگي در امور قبل از رسيدن وقت آن ها يا غرق شدن در آن ها هنگام امكانشان و يا لجاجت در آن ها هنگامي كه پيچيده شدند يا سستي در آن ها هنگامي كه روشن شدند، بپرهيز. پس هر چيزي را در جاي خويش قرار ده و هر امري را به وقت خود انجام ده».
و.ساحت
هاي گوناگون مديريت
: امام عليعليهالسلام
در خطبه ها و نامه ها و حكمت هاي خويش، به برخي مسائل مربوط به مديريت سياسي، مديريت نظامي، مديريت اقتصادي، مديريت دولتي و مديريت خانواده پرداخته است.
در مديريت سياسي به شيوه هاي برخورد با فتنه ها،
اطلاع رساني صحيح سياسي،
حقوق متقابل رهبر و مردم
روش جلوگيري از سرپيجي و شورش گري
آگاهي داده است.
در مديريت نظامي مردم را از تحريكات نظامي سران جنگ جمل آگاه مي سازد
و عوامل نظامي و رواني و عقيدتي پيروزي در جنگ را به فرزندش محمد بن حنيفه آموزش مي دهد
و مردم كوفه را از تحريكات نظامي فرمان دهان نظامي معاويه مطلع مي سازد
و آموزش هاي نظامي، فريب و نيرنگ هاي نظامي را هشدار مي دهد.
در مديريت اقتصادي، به روش هاي صحيح استفاده از بيت المال
و بهره گرفتن از اموال شخصي تذكر مي دهد
در مديريت خانواده به اصولي چون اصل تقسيم كار در خانواده، اصل مشورت، اصل هم آهنگي، اصل حفاظت، اصل مسؤليت پذيري، اصل سعه ي صدر و تحمّل مشكلات، اصل فرهنگ حجاب، اصل اعتدال خانوادگي، اصل مديريت مرد در خانواده اشاره مي كند.