گناه گریزی

گناه گریزی0%

گناه گریزی نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

گناه گریزی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد حسين اسحاقى
گروه: مشاهدات: 12846
دانلود: 2871

توضیحات:

گناه گریزی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 252 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12846 / دانلود: 2871
اندازه اندازه اندازه
گناه گریزی

گناه گریزی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل چهارم: عوامل مصونیت از گناه

۱ - باور به حضور خدا

ایمان و اعتقاد به اینکه همه ما در محضر خداوند هستیم، در بازدارندگی انسان از گناه نقش اساسی دارد و از همه قدرت ها مؤثرتر و مفیدتر است. نیروهای خارجی هیچ گاه توان کنترل گناهان پنهان را ندارند، ولی ایمان و اعتقاد به حضور خدا در پنهان و آشکار، محافظ انسان از گناهان است. آیات الهی نیز بر تقویت این باور بسیار تأکید دارند، چنان که در آیه ای آمده است:( أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری ) آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند.» (علق: ۱۴) یا در آیه ای دیگر می خوانیم:( إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ ) به یقین، پروردگار تو در کمین گاه است.» (فجر: ۱۴) یا خداوند در آیه ای چنین می فرماید:( یَعْلَمُ خائِنَهَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ ) خداوند چشم هایی را که به خیانت گردش می کنند، می شناسد و به آنچه در سینه ها پنهان است، آگاهی دارد.» (مؤمن: ۱۹) این آیات به روشنی بیان می کند که همه ما در محضر خدای بزرگ هستیم و هر جا، چه پنهانی و چه آشکارا کاری بکنیم و حتی اگر در فکر و مغز خود گناهی بپرورانیم، خداوند از آن آگاه است.

روایت های معصومانعليه‌السلام نیز ما را به تقویت این باور فرا می خوانند، چنان که در دعای یستشیر از قول رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است: «أَسْمَعَ السّامِعِینَ و أَبْصَرَ النّاظِرِینَ؛ خداوندی که شنواترین شنواها و بیناترین بینندگان است.» حضرت امیرمؤمنان علیعليه‌السلام نیز در این باره می فرماید: «إِتَّقُوا مَعاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَواتِ فَإِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکِمُ؛ از معصیت خدا در پنهان و خلوت گاه ها بپرهیزید؛ زیرا شاهد، همان دادرس است.»(۱) ایشان در روایتی دیگر، به پیروان خود این گونه سفارش می کند:( وَ لاتَهْتِکُوا أَسْتارَکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرارَکُمْ ) پرده خویش را نزد خداوندی که از اسرارتان آگاه است، ندرید».(۲)

در روایتی آمده است شخصی به حضور امام حسینعليه‌السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ! من شخصی گنه کارم و نمی توانم گناهم را ترک کنم. مرا نصیحت کن. حضرت پنج سفارش به وی کرد: یکی از آنها این بود: «جایی را انتخاب کن تا خدا تو را نبیند و هر چه خواهی، گناه کن».(۳)

___________

۱- [۱] نهج البلاغه، حکمت ۳۲۴.

۲- [۲] همان، خطبه ۲۰۳.

۳- [۳] منهاج الشهاده، ص ۳۱۱.

۲ - یاد خدا

ذکر و یاد پروردگار، بازدارنده از گناهان است. امام محمد باقرعليه‌السلام در این باره می فرماید: «سه چیز از مهم ترین اموری است که خداوند بر خلق واجب کرده است: انصاف و فداکاری در حق برادر ایمانی و یاد خدا در هر حال.» سپس فرمود: «یاد خدا آن است که انسان، هنگام نزدیک شدن به گناه، خدا را یاد کند و همین امر او را از گناه باز دارد.»(۱) آن گاه ادامه داد: «همین سخن خداست که می فرماید:( إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ ) پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد خدا می افتند و بینا می گردند». (اعراف: ۲۰۱)

گفتنی است برای خو گرفتن به یاد الهی، باید از عوامل غفلت زا دوری کرد و گرد غفلت و بی خبری را از چهره درون و بیرون زدود. اگر انسان، جهت و هدف خلقتش را از یاد نبرد و همواره متوجه خداوند باشد، به راحتی گرفتار زشتی گناه نمی شود.

روایت شده است یکی از دانشمندان بزرگ پس از پایان تحصیلات خود در حوزه علمیه نجف اشرف، هنگامی که می خواست به کشورش باز گردد، از استادش تقاضای پند و نصیحتی کرد. استاد گفت: پس از تمام این زحمت ها، آخرین اندرزم، کلام خداست. این آیه را هرگز فراموش مکن:( أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری ) آیا او ندانست که خداوند همه اعمالش را می بیند.» (علق: ۱۴)(۲) به طور

__________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۳، ص ۴۲۵.

۲- [۲] سید احمد فاطمی، به سوی سعادت، ص ۷۸.

کلی، از دیدگاه مؤمن حقیقی، همه جهان محضر خدا و همه کارها در حضور او انجام می گیرد. همین شرم حضور برای دوری از گناهان کافی است.

۳ - آگاهی از کرامت انسانی

شناخت و آگاهی از کرامت و شخصیت انسانی، یکی از عوامل بازدارنده گناه است. انسان از دیدگاه قرآن، خلیفه خداوند و مسجود فرشتگان است و خداوند همه چیز را برای او آفریده و در اطاعت و تسخیر او قرار داده است، چنان که در آیه ای می فرماید: «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ جَمِیعاً؛ خداوند، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خویش، مسخر شما ساخته است.» (جاثیه: ۱۳) یا در آیه ای دیگر می فرماید:

( وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً .) (اسراء: ۷۰)

و هر آینه، فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی ودریا [بر مرکب ها و کشتی ]برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه روزی شان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان برتری کامل بخشیدیم.

بر این اساس، اگر آدمی به شخصیت والای خود توجه داشته باشد، هیچ گاه گرد گناه نمی گردد و شخصیت و کرامت خویش را در برابر زیبایی های دروغین دنیا از بین نمی برد؛ زیرا امیر مؤمنان علیعليه‌السلام ، رهبر رادمردان جهان به او سفارش کرده است: «اِنَّه لَیسَ لِاَنْفُسِکُم ثَمَنٌ إلاّ الجَنَّه فَلا تَبیعُوها اِلاّ بِها؛ بدانید که جان شما هیچ بهایی جز بهشت ندارد. پس آن را به کمتر از بهشت نفروشید.»(۱) مگر ممکن است آدمی با آلودگی

______

۱- [۱] نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶.

به گناهان به بهشت راه یابد؟ چگونه انسان عارف می تواند به جایگاه حقیقی خود بی توجه باشد، در حالی که امام علیعليه‌السلام می فرماید:

الْعارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَاعْتَقَها وَ نَزَّهها عَنْ کُلِّ ما یَبْعُدُها وَ یُوبِقُها.(۱)

عارف کسی است که روح خود را بشناسد و آن را آزاد کند و آن را از هر چیزی که موجب دوری از [کمال] و مایه هلاک می گردد، پاک سازد.

و چه نیکو سخنی است که باید آن را بر صحیفه دل ها نگاشت، این حدیث مولا علیعليه‌السلام که فرمود: «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَی الدُّنْیا لِنَفْسِکَ ثَمَنا؛ و چه تجارت زشتی است که انسان، دنیا را بهای خویشتن بنگرد».(۲)

۴ - معاد باوری

ایمان به معاد، یعنی ایمان به دریافت کیفر و پاداش کارهایی که ما در دنیا انجام داده ایم و اعتقاد به اینکه هیچ کدام از نیکی ها و بدی های ما نابود و فانی نمی شود و هر کس در گرو اعمال خویش است و به فرموده قرآن کریم، هر آنچه را انجام داده است، حاضر می بیند: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا؛ روز قیامت، روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند و آرزو می کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانی زیادی باشد.» (آل عمران: ۳۰) حتی ظن و گمان به وجود معاد نیز موجب می شود آدمی جانب احتیاط را رعایت کند و از گناهان دوری کند.

__________

۱- [۱] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۳۹، ح ۴۸۴۱.

۲- [۲] نهج البلاغه، خطبه ۳۲.

خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید:

( أَ لایَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظیمٍ یَوْمَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ. ) (مطففین: ۴ _ ۶)

آیا این کم فروشان گمان نمی کنند که در روز بزرگی برانگیخته خواهند شد. روزی که همه مردم در پیش گاه پروردگار برانگیخته می شوند.

فردی که به معاد ایمان دارد، معتقد است تمام کارهای او در روز قیامت محاسبه می شود و به حساب ریز و درشت اعمال او رسیدگی خواهد شد و جزای آنها را خواهد دید. بنابراین، در این دنیا مراقب رفتار و کردار خود خواهد بود. خداوند متعال در قرآن مجید در این باره می فرماید:

( وَ اتَّقُوا یَوْمًا لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لایُؤخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ .) (بقره: ۴۸)

بپرهیز از روزی که هیچ کس به جای دیگری جزا داده نمی شود و نه شفاعت و نه غرامت و بدلی از او پذیرفته می شود و نه کسی به یاری او می آید.

همچنین در آیه ای دیگر می فرماید:

( وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی اْلأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَهَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ .) (یونس: ۵۴)

هر کس از آنها که ستم کرده است، اگر تمامی روی زمین را در اختیار داشته باشد، در آن روز همه را برای نجات خویش می دهد و هنگامی که عذاب الهی را می بیند، پشیمانی خود را بیان می کند [مبادا رسواتر شود] و در میان آنها به عدالت، داوری می شود و ستمی بر آنها نخواهد رفت. در روایات نیز بر این باور، به منظور نگهبانی از نفس تأکید شده است، چنان که امام علیعليه‌السلام می فرماید:

وَ لَنْ تَحْکُمْ ذلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتّی تُکْثِرَ هُمُومِکَ بِذِکْرِ الْمَعادِ إِلی رَبِّکَ.(۱)

هرگز برخویشتن حاکم نخواهی بود، جز اینکه فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی.

در روایتی آمده است روزی سلمان از بازار آهنگران عبور می کرد. چشمش به جوانی افتاد که نعره ای کشید و بی هوش بر زمین افتاد. مردم گرد او جمع شدند و وقتی سلمان را دیدند، به او گفتند: مثل اینکه این جوان دچار حمله مغزی شده است. شما بیا و دعایی در گوش او بخوان! شاید سلامت خود را باز یابد. وقتی سلمان نزد جوان آمد، وی به هوش آمد و سلمان را شناخت و به او گفت: این گونه که مردم می گویند، بیمار نیستم، بلکه هنگام عبور از بازار آهنگرها وقتی دیدم آنها میله های سرخ شده را با پتک می کوبند، به یاد این آیه قرآن افتادم:( وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ ) برای مأموران دوزخ گرزهایی از آهن است.» (حج: ۲۱) آن گاه از ترس عذاب الهی عقل از سرم پرید و بی هوش شدم. سلمان، پس از شنیدن سخنان جوان به او علاقه مند شد و پیوند دوستی با وی بست و همواره از او یاد می کرد تا اینکه چند روزی وی را ندید. جویای حالش شد و دریافت که بیمار و بستری است. پس به عیادتش رفت. وقتی به بالین جوان رسید، او را در حال جان دادن دید. از وی دل جویی کرد و خطاب به عزرائیل گفت: «یْا مَلَکَ الْمَوْتِ اُرْفُقْ بِأَخِی؛ ای فرشته مرگ! با برادر ایمانی ام مدارا کن.» عزرائیل گفت: «إِنِّی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِیقٌ؛ من به همه مؤمنان مهربانم».(۲)

________

۱- [۱] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

۲- [۲] بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۶۰.

آن گاه که آدمی به آیات الهی ایمان داشته باشد و این ایمان در نهاد وی رسوخ کند، وی را از هرگونه گناه و کار بد باز می دارد و انسان، کوچک ترین اعمال خود را با در نظر گرفتن پاداش یا کیفر آن انجام خواهد داد.

۵ - ایمان به عرضه اعمال به پیشوایان دینی

یکی از عقاید اسلامی، عرضه اعمال بر پیشوایان دینی است. انسان وقتی بداند اعمالش بر امامش عرضه می شود، نسبت به اعمال خود بیشتر توجه و دقت می کند و می کوشد با ترک گناهان، رضایت و خشنودی آنان را به دست آورد. در قرآن مجید در این باره آمده است:

( وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ .) (توبه: ۱۰۵)

بگو عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می بینند و به زودی به سوی کسی باز می گردید که پنهان و آشکار را می داند و شما را به آنچه عمل می کردید، خبر می دهد.

در روایت ها نیز به این مسئله اشاره شده و آمده است که اعمال نیک و بد انسان هر روز صبح بر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عرضه می شود و در برخی روایت های دیگر آمده است هر عصر پنج شنبه اعمال انسان بر پیشوایان دینی عرضه می گردد.(۱)

۶ - خداترسی و یاد مرگ

ترس از خدا و هراس از پی آمدهای گناه، آدمی را از ارتکاب گناهان باز می دارد، چنان که امام صادقعليه‌السلام می فرماید:

______

۱- [۱] اصول کافی، ج۱، ص ۲۱۹؛ میزان الحکمه، ج ۷، ص ۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۰۱.

کسی که بداند خدا او را می بیند و گفتار او را می شنود و از کار نیک و بد او آگاه است، همین دانستن، وی را از کارهای زشت باز می دارد و چنین فردی، کسی است که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوس گناه بازداشته است.(۱)

همچنین در کلام دیگری می فرماید: «چنان از خدا بترس که گویا خدا را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند.»(۲) رسول گرامی اسلام نیز در تشبیهی زیبا فرموده است:

مؤمن، گناهش را چون سنگ بزرگی می بیند و می ترسد آن سنگ بر سر او فرود آید، ولی کافر، گناه خود را چون پشه ای می بیند که از کنار بینی اش عبور می کند.(۳)

امام صادقعليه‌السلام نیز دوری از گناه را نشانه ترس از عذاب الهی می داند و می فرماید: «أَلْعَجَبُ مِمَّنْ یَخافُ الْعِقابَ وَ لَمْ یَکْفِ؛ عجبا از کسی که از عذاب الهی می ترسد، ولی از گناه، خودداری نمی کند».(۴)

در روایتی آمده است بیداردلی پس از گناهی توبه کرده بود و پیوسته می گریست. گفتند: چرا چنین می گریی، مگر نمی دانی خداوند متعال، «غفور» است؟ بیداردل گفت: آری، ممکن است او ببخشاید، ولی این شرم ساری را که او مرا در حال گناه دیده است، چگونه از خود دور سازم؟

گیرم که تو از سر گنه درگذری

زان شرم که دیدی که چه کردم، چه کنم؟(۵)

______

۱- [۱] اصول کافی، ج ۲، ص ۷۰.

۲- [۲] همان، ص ۶۷

۳- [۳] میزان الحکمه، ج ۳، ص ۱۸۲.

۴- [۴] بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۳۷.

۵- [۵] به سوی سعادت، ص ۴۱.

یاد مرگ نیز موجب شکسته شدن غرور آدمی و عامل بازدارنده از گناهان است. پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله می فرماید: «أَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ یُمَحِّصُ الذُّنُوبَ؛ بسیار به یاد مرگ باشید؛ زیرا یاد مرگ گناهان را می زداید».(۱)

۷ - پرهیز از هم نشینان بد

یکی از عوامل بسیار مهم در روی آوردن به گناه، معاشرت با افراد و دوستان ناصالح است. این عامل به قدری اهمیت دارد که برخی تأثیر آن را بیش از محیط خانواده می دانند. در حدیثی از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است: «اَلْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ؛ انسان، بر همان دینی است که دوست و رفیقش از آن پیروی می کند.»(۲) اهمیت این امر را می توان از کلام امام صادقعليه‌السلام نیز دریافت که می فرماید:

لاتُصْحَبُوا اهْلَ الْبِدَعِ وَ لاتُجالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النّاسِ کَواحِدٍ مِنْهُمْ. قالَ رَسُولُ اللّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَلْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ.(۳)

با بدعت گذاران رفاقت نکنید و با آنها هم نشین نشوید که نزد مردم مانند یکی از آنها خواهید بود [که] رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: انسان، پیرو دین دوستش است.

از حضرت علیعليه‌السلام نیز در این باره حدیثی روایت شده است که به تأثیر متقابل افراد بر یکدیگر اشاره دارد. آن حضرت می فرماید:

مُجالَسَهُ الاَْخْیارِ تُلْحِقُ الْأشْرارَ بِالاَْخْیارِ وَ مُجالَسَهُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ تُلْحِقُ الاَْبْرارَ بِالْفُجّارِ فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ اَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرُفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إِلی خُلَطاِئِه. فَإِنْ کانُوا أَهْلَ دِینِ اللّّّهِ فَهُوَ عَلی دِینِ

_________

۱- [۱] نهج الفصاحه، ح ۴۴۴.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵.

۳- [۳] همان.

اللّهِ وَ إِنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دِینِ اللّهِ وَ إِنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دِینِ اللّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِینِ اللّهِ.(۱)

هم نشینی با خوبان، بدان را به خوبان پیوند می دهد و هم نشینی نیکان با بدان، نیکان را به بدان. هرگاه وضع کسی بر شما مبهم است و از دین او آگاه نیستید، به دوستان و هم نشینانش نگاه کنید. [اگر آن فرد با دوستان خدا هم نشین است، وی را از مؤمنان بدانید و اگر با دشمنان حق هم نشین است، او را از بدان بدانید.]

از این روایت ها درمی یابیم که هم نشینی با بدان، زمینه های پیوستن به بدی را فراهم می سازد و هم نشینی با نیکان، نور هدایت و فضیلت های اخلاقی را به دل انسان می تاباند. اثر هم نشینی و اخلاق و رفتار دوستان بر انسان چنان است که حضرت سلیمان در این باره فرمود:

لاتَحْکُمُوا عَلی رَجُلٍ بِشَیْ ءٍ حَتّی تَنْظُرُوا اِلی مَنْ یُصاحِبُ فَاِنَّما یُعْرَفُ الرَّجُلُ بِأَشْکالِهِ وَ أَقْرانِهِ وَ یُنْسَبُ إِلی أَصْحابِهِ وَ أَخْدانِهِ.(۲)

درباره کسی قضاوت نکنید تا ببینید با چه کسی هم نشین است؛ زیرا انسان را از دوستان و هم نشین هایش می توان شناخت و او نسبتی با اصحاب و یارانش دارد.

لقمان حکیم نیز در سفارش به فرزندش می گوید:

یا بُنَیَّ صاحِبِ الْعُلَماءَ وَ اقْرَبْ مِنْهُمْ وَ جالِسْهُمْ وَ زُرْهُمْ فِی بُیُوتِهِمْ فَلَعَلَّکَ تُشْبِهُهُمْ فَتَکُونَ مَعَهُمْ.(۳)

فرزندم! با دانشمندان دوستی و هم نشینی کن و به آنها نزدیک باش و به زیارت آنها در خانه هایشان برو! باشد که شبیه آنها شوی و [در دنیا و آخرت] با آنها باشی.

این حدیث زیبا و پرمحتوا از امام علیعليه‌السلام نیز به اهمیت موضوع اشاره دارد، آنجا که حضرت می فرماید:

_________

۱- [۱] بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۹۷.

۲- [۲] همان، ص ۱۸۸.

۳- [۳] همان.

قارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ.(۱)

با نیکان هم نشین باش تا از آنها شوی و از بدان جدایی گزین تا [از بدی ها] جدا شوی.

۸ - پیروی از معصومینعليهم‌السلام

توفیق انجام کار خیر شامل کسانی می شود که خواهان آن باشند. کسی که در باطن، به انجام کار خیر بی توجه و بی علاقه است، توفیق الهی شامل حالش نمی شود، چنان که حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید:

اَلتَّوفِیقُ وَ الْخِذْلانُ یُتَجْاذَبانِ النَّفْسَ فَأَیِّهُما غَلَبَ کانَتْ فِی حَیِّرِهِ.(۲)

توفیق و خذلان، در کشاکش جذب نفس آدمی هستند. هر یک از این دو غلبه کرد، نفس به آن میل و گرایش می یابد.

هدایت کردن به راه خیر و صلاح، امری پسندیده است که در وهله نخست، شایسته ذات ربوبی است؛ زیرا او صلاح حقیقی همه موجودات را می داند. در وهله بعد، پیامبران الهی با راهنمایی پروردگار جهان، هادیان مردم به سوی هدایت هستند. حضرت علیعليه‌السلام درباره هدایت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است:

وَ اقْتَدُوا بِهَدْیِ نَبِیِّکُمْ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ الْهَدْیِ وَ اسْتَنُّو بِسُنَّتِهِ فَاِنَّها اَهْدَی السُنَنِ.(۳)

به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و پیرو سنّت او باشید که در هدایت، از تمام سنن کامل تر است.

خداوند در آیه ای از قرآن کریم می فرماید:( إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ) ای پیامبر! تو هشداردهنده مردمی و هر قومی را هادی و راهنمایی است.» (رعد: ۷) امام باقر

_____

۱- [۱] نهج البلاغه، نامه ۳۱.

۲- [۲] فهرست موضوعی غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۰۹.

۳- [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.

عليه‌السلام در تفسیر این آیه فرمود:

رَسُولُ اللّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الْمُنْذِرُ وَ لِکُلِّ زَمانٍ مِنّا هادٍ یَهْدِیهِمْ إِلی ما جاءَ بِهِ نَبِیُّ اللّهِ.(۱)

رسول گرامی، انذارکننده است و در هر زمان، از ما اهل بیت راهنمایی است که مردم را هدایت می کند به آنچه رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده است.

امامان معصومعليه‌السلام نیز هر یک در عصر خود هادی مردم اند و راه صلاح و رستگاری را به آنان می نمایانند.

حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «بِنَا اهْتدیْتُمْ فِی الظَّلْماءِ؛ از تیرگی های جهالت، با هدایت ما، راه صلاح را شناختید و هدایت شدید».(۲)

مأموریت پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن بود که دین حق را به جهانیان ابلاغ کند. آن حضرت رسالت داشت آیین الهی را که صراط مستقیم است، به مردم عرضه و آنان را به پیروی از این آیین دعوت کند تا آنها به رستگاری و سعادت دست یابند، چنان که در قرآن آمده است:

( وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ. ) (انعام: ۱۵۳)

این، صراط مستقیم من است. از آن پیروی کنید و پیرو راه های باطل نباشید که نتیجه اش پراکندگی و بازماندن از راه حق و حقیقت است.

پیروی از باطل، روح آدمی را جولان گاه شیطان می سازد. شیطان در این جولان گاه، فعالیت بسیار گسترده ای خواهد داشت و همه اندام های ظاهری مانند چشم، گوش، دست، پا و اندام های باطنی چون امیال، اندیشه ها و

_______

۱- [۱] اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۱.

۲- [۲] نهج البلاغه، خطبه ۴.

عواطف را به مسیر گناه و انحراف می کشاند. امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در نهج البلاغه می فرماید:

اِنَّ الشَّیْطاَن یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ اَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَهً عُقْدَهً وَ یُعْطِیَکُمْ بِاْلجَماعَهِ الْفُرْقَهَ وَ بِالْفُرْقَهِ الْفِتْنَهَ.(۱)

شیطان، راه های خود را برای شما آسان می کند و قصدش آن است که پیوندهای دینی شما را گره گره بگشاید، جماعت شما را به پراکندگی بدل سازد و با تفرقه افکنی، فتنه و فساد پدید آورد.

۹ - خویشتن داری و کنترل نفس

اشاره

نفس آدمی، اژدهایی خطرناک است که هرگاه فرصتی یابد، دست به ستم و تجاوز می زند و به فرموده خداوند در قرآن کریم:( إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبِّی ) بی شک، نفس به بدی امر می کند، مگر آنکه خدا رحم کند». (یوسف: ۵۳)

بر اساس آموزه های دینی، خداوند متعال و فرشتگان الهی همواره و در همه حال، ناظر کارها، رفتار و حتی نیت های انسان هستند. از این دیدگاه، عالم، محضر خداست. ازاین رو، هر انسانی باید مراقب کارها، رفتار و نیت های خود باشد.

خویشتن داری، نوعی مراقبت درونی است که بر اساس آن، فرد بدون نظارت یا کنترل خارجی، وظایف خویش را انجام می دهد و از رفتارهای ناهنجار و غیرقانونی دوری می کند. در این نوع نظارت، انسان همواره به اعمال و رفتار خود، توجه دارد و پیش از آنکه دیگران عملکرد وی را ارزیابی کنند، خود عملکرد و رفتارش

_______

۱- [۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۲۱.

را ارزیابی می کند.(۱) خداوند متعال در این باره می فرماید:

ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوا پیشه کنید و مراقب خویش باشید که چه پیش می فرستید. تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که خدا از همه کارهای شما آگاه است. (حشر: ۱۸)

در آموزه های دینی سفارش شده است آدمی باید همواره خود را در محضر خدا ببیند. در آیه ای از قرآن در این باره آمده است:( وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبًا ) و خداوند مراقب همه چیز است.» (احزاب: ۵۲) و در آیه ای دیگر می خوانیم:( أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری ) آیا نمی داند که خداوند نظاره گر اوست». (علق : ۱۴)

معصومینعليه‌السلام نیز در روایت های بسیاری، به مراقبت از نفس و نظارت و توجه بر آن تأکید و سفارش می کنند.

خودکنترلی، همه گستره زندگی انسان خدامحور را در برمی گیرد. انسان خداجو در همه حال، کار و تلاش، تفریح و استراحت، مطالعه و... بر اعمال و رفتار خود نظارت دارد و همواره در چارچوب قوانین الهی، به انجام اعمال و تکالیف خود می پردازد که:

( تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. ) (نساء: ۱۳)

اینها احکام الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او پیروی کند، [خداوند] وی را به باغ هایی وارد می سازد که از زیر آن، نهرها روان است. در آن جاودانند و این، همان کام یابی بزرگ است.

_______

۱- [۱] گروه مؤلفان، جلوه های خدامحوری در زندگی، مرکز مطالعات حوزه نمایندگی ولی فقیه در جهاد کشاورزی، ۱۳۸۴، چ ۴، ص ۱۵۵.

در حقیقت، تجاوز از حدود الهی، بزرگ ترین ستم انسان به خود است، چنان که خداوند می فرماید:( مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ) هر کس از احکام الهی پا فراتر نهد، به یقین، به خود ستم کرده است.» (طلاق: ۱) افزون بر آن، بدفرجامی را برای انسان به همراه دارد که در قرآن آمده است:

( وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نارًا خالِدًا فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ. ) (نساء: ۱۴)

هر کس خدا و پیامبر را نافرمانی و از احکام الهی تجاوز کند، [خداوند] وی را در آتشی وارد می کند که همواره در آن خواهد بود و برای او عذابی خفت آور است.

ایمان و یقین به خدا، مؤمنان را به کنترل اعمال و رفتارشان و دوری از هرگونه لغزش و گناه وا می دارد. آنها از یک سو بر این باورند که خدا همواره حاضر و ناظر بر اعمال آنان و آگاه از ظاهر و باطن آنان است که خداوند، خود می فرماید:( أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ ) آیا نمی دانند خداوند از باطن آنها و سخنان پنهانی شان آگاه است.» (توبه: ۷۸) و از سوی دیگر، از ارتکاب گناه و تجاوز از حدود الهی همواره ترسانند، چنان که در قرآن آمده است:( فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ ) پس، از آنها نترسید و از من بترسید؛ اگر اهل ایمان هستید.» (آل عمران: ۱۷۵) ازاین رو، چنین افرادی همواره از گناه دوری می کنند و نگران توشه اندوزی برای آخرت خویشند که خدا می فرماید:( وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ ) هر نفسی بنگرد برای فردا [قیامت] چه عملی پیش می فرستد.» (حشر: ۱۸)

فرآیند کنترل نفس

خودکنترلی در علم اخلاق، «مرابطه» نام دارد. مرابطه، حساس ترین مرحله سلوک سالکان به سوی خداوند است. مرابطه در لغت، به معنای به خود پیوستن، مراقب خود بودن و در یک کلمه، همواره نگران احوال خویشتن بودن است.(۱) مرابطه چهار مرحله دارد: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه(۲) که به شرح هر یک می پردازیم.

الف) مشارطه

مشارطه آن است که انسان با خود عهد می کند در ادای تکالیف و وظایف و ایفای مسئولیت ها هیچ کوتاهی نکند و گرد گناهان نگردد. فرد در این مرحله متعهد می شود از آنچه موجب خشم الهی است، دوری کند و در انجام کارهای خیر کوشا باشد.(۳) این پیمان در صورتی مؤثر است که هر روز تجدید شود و برای نفس و روح انسان ملکه گردد. بهترین زمان برای مشارطه، صبح گاهان پس از ادای فریضه صبح است. هنگام صبح، دل آدمی باصفاتر و حق پذیرتر است. هنگام مشارطه، شایسته است روزی را به یاد آوریم که دستانمان از دنیا کوتاه شده است و انگشت حسرت به دندان گرفته ایم و ندا می دهیم:( یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللّهِ ) ای وای بر من که در ادای وظیفه ام کوتاهی کردم و جانب خدا را فرو گذاشتم!» (زمر: ۵۶) روزی که آرزوی بازگشت به دنیا را داریم و ملتمسانه از خداوند می خواهیم( ... رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحا فِیما تَرَکْتُ ) پروردگارا! مرا برگردان شاید بتوانم به جبران گذشته، عملی نیکو انجام دهم». (مؤمنون:۹۹ و ۱۰۰)

ب) مراقبه

_______

۱- [۱] محمدرضا مهدوی کنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص ۲۴۵.

۲- [۲] ملا محسن فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج ۸، ص ۱۴۹.

۳- [۳] همان، ص ۶۲۵