پل صراط

پل صراط0%

پل صراط نویسنده:
گروه: معاد و رستاخیز

پل صراط

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عليرضا زکى زاده رنانى
گروه: مشاهدات: 13390
دانلود: 2872

توضیحات:

پل صراط
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 103 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13390 / دانلود: 2872
اندازه اندازه اندازه
پل صراط

پل صراط

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عقبه ای هست که بنده را نزد آن عقبه باز می دارند و از آن فرض سؤال می کنند.(۱)

روایت امام باقرعليه‌السلام

در روایت است از امام باقرعليه‌السلام که می فرماید: پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود که:

أَخبَرَنِی الرُّوحُ الأَمینُ أَنَّ اللهَ لَا أِلَهَ غَیرُهُ إِذَا وَقَفَ الخَلائِقَ وَ جَمَعَ الأَوَّلینَ وَ الآخِرینَ اُتِیَ بِجَهَنَّمَ ثُقَادُ بِألفِ زَمَامٍ أَخَذَ بِکُلِّ زَمَامٍ مِائَهُ ألفِ مَلَکٍ مِنَ الغِلَاظِ الشِّدَادِ وَ لَهَا هَدَِهٌ وَ

_____________________________

۱- اعتقادنا فی ذلک أن هذه العقبات أسم عقبه منها علی حده اسم فرض، أو أمر، أو نهی. فمتی انتهی الإنسان إلی عقبه اسمها فرض، و کان قد قصر فی ذلک الفرض، حبس عندها و طولب بحق الله فیها. فإن خرج منه بعمل صالح قدمه أو برحمه تدارکه، نجا منها إلی عقبه أخری. فلا یزال یدفع من عقبه إلی عقبته، و یجبس عند کل عقبه، فیسأل عما قصر فیه من معنی اسمها. فإن سلم من جمیعها انتهی الی دار البقاء، فحیی حیاه لا موت فیها أبدا، و سعد سعاده لا شقاوه معها أبدا، و سکن جوار الله مع أنبیائه و حججه و الصدیقین و الشهداء و الصالحین من عباده. و إن حبس علی عقبه فطولب بحق قصر فیه، فلم ینجه عمل صالح قدمه، و لا أدرکته من الله عزوجل رحمه، زلت قدمه عن العقبه فهوی فی جهنم نعوذ بالله منها. و هذه العقبات کلها علی الصراط. اسم عقبه منها: الولایه، یوقف جمیع الخلائق عندها فیسألون عن ولایه أمیر المؤمنینعليه‌السلام و الائمه من بعدهعليهم‌السلام فمن أتی بها نجاوجاز، و من لم یأت بها بقی فهوی، و ذلک قوله تعالی: (وقفوهم إنهم مسئولون). و اسم عقبه منها: المرصاد، و ذلک قوله تعالی: (إن ربک لبالمرصاد). و یقول تعالی: (و عزتی و جلالی لا یجوز بی ظلم ظالم). و اسم عقبه منها: الرحم. و اسم عقبه منها: الامانه. و اسم عقبه منها: الصلاه. و باسم کل فرض أو أمر أو نهی عقبه یجبس عندها العبد فیسأل. انتهی کلام الشیخرحمه‌الله (ر.ک: الإعتقادات شیخ صدوق، ص۷۱؛ حق الیقین علامه مجلسیرحمه‌الله ، ص۵۶۵).

تَحَطُّمٌ وَ زَفِیرٌ وَ شَهیِقٌ وَ إِنَّهَا لَتَزفِرُ الزَِّفرَهَ فَلَو لَا أَنَّ اللهَ عَزَِّوَجَلَّ أَخَّرَهَا إِلَی الحِسَابِ لَأَهلَکَتِ الجَمیِعَ ثُمَّ یَخرُجُ مِنهَا عُنُقٌ یُحِیطُ بِالخَلَائِقِ البَرِّ مِنهُم وَ الفَاجِرِ فَمَا خَلَقَ اللهُ عَبداً مِن عِبَادِهِ مَلَک وَ لَا نَبِیٍّ إِلَِا وَ یُنَادِیَ یَا رَبِّ نَفسِی نَفسِی وَ اَنتَ تَقُولُ یَا رَبِّ اُمَّتِی اُمَّتِی ثُمَّ یُوضَعُ عَلَیهَا صِرَاطٌ اَدقُّ مِنَ الشَّعر وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ عَلَیهِ ثَلَاثُ قَنَاطِرَ الأُولَی عَلَیهَا الأَمانَهُ وَ الرَّحمَهُ وَ الثَِِّانِیَهُ عَلَیهَا الصَّلاَهُ وَ الثَّالِثَهُ عَلَیهَا رَبُّ العَالَمیِنَ لَا إِلَهَ غَیرُهُ فَیُکَلَّفُونَ المَمَرَّ عَلَیهَا فَتَحبِسُهُمُ الرَّحمَهُ وَ الأَمَانَهُ فَإِن نَجَوا مَنهُا حَبَسَتهُمُ الصَّلَاهُ فَإِن نَجَوا مِنهَا کَانَ المُنتَهَی إلَی رَبِّ العَالَمینَ جَلَّ ذِکرُهُ وَ هُوَ قُولَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی - إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ وَ النَّاسُ عَلَی الصِّراطِ فَمُتَعَلِّقٌ تَزِلُّ قَدَمُهُ وَ تَثبُتُ قَدَمُهُ وَ المَلَائِکَهُ حَولَهَا یُنَادُونَ یَا کَریمُ یَا حَلیِمُ اعفُ وَ اصفَح وَ عُد بِفَضلِکَ وَ سَلِّم وَ النَّاسُ یَتَهَافَتُونَ فِیهَا کَالفَرَاشِ فَإذَا نَجَا نَاجٍ بِرَحمَهِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَظَرَ إِلَیهَا فَقَالَ الحَمداللهِ الَّذِی نَجَّانِی مِنکِ بَعدَ یَإسٍ بِفَضلِهِ وَ مَنِّهِ إِنَّ رَبَّنا لِغَفُورٌ شَکُور.(۱)

«روح الامین به من خبر داد که آن خدایی که جز او خدایی نیست هنگامی که خلایق را در رستاخیز نگاه داردو نخستین و واپسین ایشان را گرد هم آورد در آن هنگام است که جهنّم را با هزار مهار بیاورند و هر مهاری صد هزار فرشته خشن گرفته است و آن را بانگ

______________________________

۱- ر.ک: الکافی، ج۸، ص۳۱۲، ح۴۸۶؛ شرح اصول کافی، ج۱۲، ص۴۳۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۳۷۳، ح۲۳ و ص۵۷۲، ح۹.

و ناله و فریادی است، و ناله ای زند که اگر خدای متعال عذاب آن را تا پایان حساب عقب نینداخته بود همه را از میان می برد. آن گاه از جهنّم زبانه ای کشیده شود که همه خلایق را خواه نیکوکار یا بدکار در بر گیرد. در آن هنگام بنده ای نیست و نه فرشته ای و پیامبر مگر آنکه فریاد زند. پروردگارا! مرا، مرا [نجات بده] و تنها تویی که می گویی: پروردگارا! امّتم را، امّتم را.

سپس بر روی آن پلی بنهند که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است، و بر آن پل سه بازداشتگاه قرار دارد. بر روی بازداشتگاه نخست امانتداری و رحمت قرار دارد، و روی دوّمی نماز، و روی سوّمی حسابی که خود پروردگار جهانیان که معبودی جز او نیست حساب کشد. پس به مردم دستور دهند از آن پل بگذرند. نخستین بار، رحمت و امانتداری، آنان را باز دارد، اگر از آن جا نجات یافتند نماز ایشان را نگه دارد و اگر از آن هم جان به سلامت بردند انجام کار آنها با پروردگار جهانیان است و این است مفهوم این آیه شریفه که:( إنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ .)

مردم که از آن پل می گذرند گاهی پایشان می لغزد و آویزان می شوند و گاهی در جای خویش استوار می مانند و فرشتگان پیرامون آنها فریاد می زنند: ای خدای کریم و ای خدای بردبار! چشم بپوش و به فضل خویش بدانها نگر و امانشان ده، و این در حالی است که مردمان چونان پروانه در آتش می ریزند. و چون کسی به رحمت خدا از آن نجات یابد بدان بنگرد و گوید: ستایش خدایی را پس از نومیدی به فضل و رحمت خود از تو نجاتم بخشید، همانا خدای ما بخشنده سپاس پذیر است».

نیز در اخبار بسیاری از ائمّه معصومینعليهم‌السلام رسیده که: روز قیامت پلی بر روی دوزخ کشیده می شود که اوّل آن موقف و جابی ایستادن برای حساب و وارسی است و آخر آن بر در بهشت است، هر که خدا را اطاعت کرده از آن می گذرد و به بهشت می رود و هر که او را معصیت نموده از دو سمت آن به آتش می افتد، و در وصف آن رسیده: که از مو باریکتر و از شمشیر برّنده تر است، و مؤمن مانند برق تندرو از آن می گذرد.

و در بعض اخبار رسیده: صراط و پل دوزخ می لرزد و اهلش را می لرزاند به طوری که مفاصل و پیوندهای اندام ایشان به هم زده می شود، و مردم مانند مورچه های ریز در آتش می افتند، و جز کسی را که خدا رحم می کند از آن رهائی نمی یابند.(۱)

پرسش های عقبه های صراط

همانگونه که در بالا اشاره کردیم و احادیث بسیاری نیز در این موضوع وارد شده است، یکی از موضوعات قطعی پل صراط وجود عقبه ها و بازرسی هایی است که بر آن می باشد، و از این مسائل سؤال می نمایند:

____________________________________

۱- چهل حدیث امام

ولایت حضرت علیعليه‌السلام

یکی از پرسش های پل صراط، سؤال از ولایت حضرت علیعليه‌السلام می باشد. نمونه ای از روایات آن چنین است:

ابن شهر آشوب در کتاب «مناقب» خود به اسناد از ابن جبیر از ابن عباس روایت کرده که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إِذَا کَانَ یَومُ القِیامَهِ أَمَرَ اللهُ مَالِکاً أَن یُِسَعِّرَ النِّیرَانَ السَّبعَ وَ أَمَرَ رِضوَانَ أَن بُزَحرِفَ الجَنِانَ الثَّمَانَ وَ یَقُولُ یا مِیکائیلُِ مُدَّ الصِّرَاطَ عَلَی مَتنِ جَهَنَّمَ وَ یَقُولُ یَا جَبرِئیلُ انصِب مِیزَانَ العَدلِ تَحتَ العَرشِ وَ یَقوُلُ یَا مِحَمَّدُ قَرِّب أُمَتَکَ لِلحِسَابِ ثِمَّ یَأمُرُ اللهُ تَعَالَی أَن یُعقَدَ عَلَی الّصِّرَاطِ سَبعُ قَنَاطِرَ طُولُ کُلِّ قَنطَرَهٍ سَبعَهَ عَشَرَ أَلفَ فَرسَخٍ وَ عَلَی کُلِّ قَنطَرَهٍ سَبعُونَ أَلفَ مَلَکً یَسألُونَ هَذِهِ الأُمَّهَ نِساءَهُم وَ رِجَالَهُم عَلَی القَنطَرَهِ الأَولَی عَن وَلَاَیَهِ أمیرالمؤمنینعليه‌السلام وَ حُبِّ أَهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍعليهم‌السلام فَمَن أَتَی بِهِ جَازَ القَنطَرَهَ الأُولَی کَالبَرقِ الخَاطِفِ وَ مَن لَا یُحِبُّ أَهلَ بَیتِهِ سَقَطَ عَلَی أُمِّ رَأسِهِ فِی قَعرِ جَهَنَّمَ وَلَو کَانَ مَعَهُ مِن أَعمَالِ البِرِّ عَمَلُ سَبعِینَ صِدِّیقا.(۱)

«چون روز قیامت شود خداوند متعال ملکی را امر کند که افروخته کند آتش های هفتگانه [جهنّم را] و رضوان را امر کند که بهشت های هشتگانه را زینت دهد. آنگاه به میکائیل گوید که صراط را بر روی

_______________________________________

۱- ر.ک: المناقب، ج۲، ص۳؛ تأویل الآیات، ج۲، ص۴۹۴، ح۴؛ نهج الیمان، ص۵۰۸؛ الاربعین محمد طاهر قمی، ص۴۶۳؛ بحار، ج۷، ص۳۲۱، ح۱۲ و ج۲۷، ص۱۱۱، ح۸۲.

جهنم کشد و به جبرئیل گوید که میزان عدالت را زیر عرش نصب نماید. و گوید: ای محمّد! امّتت را برای حساب بیاور. سپس خداوند تبارک و تعالی امر کند که بر صراط، هفت کمینگاه (گذرگاه) بسته شود که طول هر یک از آن، هفده هزار فرسخ راه است و بر هر کمینگاهی هفتاد هزار ملک است که از مرد و زن این امت در گذرگاه اول از ولایت امیرالمؤمنینعليه‌السلام و دوستی اهل بیت محمّدعليهم‌السلام سؤال می کنند، پس هر کس آن را ادا نموده باشد همچون برق جهنده یاز این گذرگاه عبور می نماید و هر کس اهل بیت پیامبرعليهم‌السلام را دوست نداشته باشد، از سر در جهنّم انداخته می شود، حتّی اگر اعمال نیک هفتاد صدّیق همراه او باشد».

ابن شاذان قمیرحمه‌الله در کتاب «مأه منقبه من مناقب أمیرالمؤمنینعليه‌السلام » نیز به اسناد از ابی سعید خدری روایت می کند که گوید: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود:

إذا کان یوم القیامه أمر الله تعالی ملکین یقعدان علی الصراط، فلا یجوز [بهما] أحدا إلاّ ببراءه، علی بن أبی طالبعليه‌السلام ، و من لم تکن له براءه، أمرالله تعالی الملکین الموکلین علی الجواز أن یوقفاه و یسألاه، فلما عجز عن جوابهما فیکبّاه علی منخریه فی و ذلک قوله تعالی «وقفوهم إنهم مسؤولون».(۱) .

_________________________________

۱- ر.ک: مأه منقبه، ص۳۶، منقبت۱۶.

«هنگامی که روز قیامت شود خداوند تبارک و تعالی دو ملک را امر می کند که بر صراط بایستند، و کسی را اجازه عبور ندهند مگر اینکه برائت نامه ای از علی بن ابیطالبعليه‌السلام داشته باشد، در غیر اینصورت او را نگه می دارند، و در مورد علیعليه‌السلام از او سؤال می کنند، اگر از جواب دادن عاجز بماند، به امر خداوند تبارک و تعالی آن دو ملک او را به صورت در آتش می اندازند و این است معنای کلام الهی که فرمود:( وَقِفُوهُم إَنَّهُم مَسؤُلُونَ ) (۱) نگاهشان دارید که از اینها سؤال باشد بشود».

ابوسعید می گوید: عرض کردم: یا رسول الله، پدر و مادرم فدای تو باد، منظور از برائتی که علیعليه‌السلام عطا می کند چیست؟ فرمود:

«نوشته ای است با نور ساطع و درخشان به این متن: لا أله ألاّ الله محمّد رسول الله علی ولیّ الله».

قاضی نعمان مغرفیرحمه‌الله (متوفای ۳۶۳ قمری) که از عالمان شیعی است، نیز در کتاب شرح الأخبار خود به نقل از ابن عباس روایت کرده است که:

یوقف الناس علی الصراط فیسألون عن ولایه علیعليه‌السلام .

______________________________

۱- سوره صافات، آیه۲۴.

«مردم بر صراط نگه داشته می شوند تا از ولایت حضرت علیعليه‌السلام از آنان سؤال شود».

امانت داری و صله رحم

دیگر از مسائلی که در پل صراط از آن می پرسند، بحث امانت داری و صله رحم می باشد. هر کس به این دو فریضه عمل نموده باشد، به سلامت از این گذرگاه عبور می نماید.

حسین سعید اهوازی از امام محمّد باقرعليه‌السلام روایت کرده که: مردی آمد نزد حضرت ابوذررحمه‌الله و او را به اولاد آوردن گوسفندانش بشارت داد، و گفت: ای ابوذر! مژده باد تو را که گوسفندانت اولاد آورده و بسیار شدند! فرمود: مرا بسیاری ایشان مسرور نمی سازد و این را دوست ندارم، آنچه کم باشد و کفایت کند نزد من بهتر است از آنچه بسیار باشد و مشغول کند، همانا شنیدم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمود:

حَافَتَا الصَّرَاطِ یَومَ القِیَامَهِ الرَّحِمُ(۱) وَ الأَمَانَهُ فَإذَا مَرَّ الوَصُولُ لِلرَّحِمِ المُؤَدِّی لِلاَمَانَهِ نَفَذَ إِلَی الجَنَّهِ وَ إِذَا مَرَّ الخَائِنُ لِلأَمَانَهِ القَطُوعُ لَلرَّحِمِ لَم یَنفَعهُ مَعَهُمَا عَمَلٌ وَ تَکَفَّأَ بَهَ الصِّرَاطُ فِی النَّار.(۲)

«رحم و امانت روز قیامت در دو جانب صراطند، چون صله رحم کننده و امانت نگهدار بر صراط گذرد به

_____________________________

۱- البته می توان آن را به سکون نیز خواند [همچنانکه برخی آن را چنین نیز خوانده اند]، که معنای آن به معنی رحم کردن می باشد، نه صله رحم.

۲- ر.ک: الکافی، ج۲، ص۱۵۲، ح۱۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۶۸، ح۲۷۱۶۹.

بهشت رسد، و چون خائن امانت و قاطع رحم از آن بگذرد، هیچ عملی با وجود این دو گناه سودش نبخشد و صراط در آتش دوزخ سرنگونش کند».یعنی: «یک طرف صراط در قیامت، امانت است و طرف دیگرش، رحم، وقتی انسانی که به ارحام و بستگانش رسیدگی داشت و امانتدار بود، بخواهد عبور کند، به بهشت می رسد، اما اگر فرد خائن در امانت و بی اعتنا به بستگان بخواهد عبور نماید، اعمال دیگرش برایش فایده ای نداشته و صراط او را به آتش می اندازد».(۱)

دادخواهی از مظلوم

یکی از مهمترین عقبه های صراط، «مرصاد» نام دارد که خداوند متعال در این عقبه، خود در کمین طالمان و ستمگران است. و آیه۱۳ سوره فجر [إنَّ رَبَّکَ لَبِالمرصاد] نیز به همین مطلب اشاره دارد.

شیخ کلینی به اسناد خود از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده که در تفسیر این آیه [إنَّ رَبَّکَ لَبِالمرصاد] فرمود: (آن کمینگاه) پلی است بر صراط که از آن نگذرد بنده ای که مظلمه و حقوقی از دیگران بر گردن اوست.(۲)

الب ارسلان و پیرزن

ملاّ احمد نراقی در کتاب «معراج السعاده» نقل کرده که: سلطان ملک شاه سلجوقی در کنار زاینده رود شکار می نمود، ساعتی درمرغزاری آسایش نمود. یکی از غلامان

_______________________________

۱- غفاری ساروی، حسین، آئین بندگی و نیایش، ص۱۴۸.

۲- ر.ک: الکافی، ج۲، ص۳۳۱، ح۲؛ الرساله السعدیه، ص۱۴۹؛ ثواب الاعمال، ص۲۷۲.

خاص، گاوی را در کنار نهری دید که می چرید، آن را ذبح کرد و پاره ای از گوشتش را کباب نمود. آن گاو از پیره زنی بود که چهار یتیم داشت و وجه معیشتشان از شیر آن حاصل می شد. چون آن عجوزه [پیرزن] از این واقعه مطّلع شد دود از نهاد او بر آمد و مقنعه از سر کشیده بر سر پلی که گذرگاه آن سلطان بود نشست تا سلطان به آنجا رسید. با قدّ خمیده از جای جست و با دیده گریان روی به سلطان کرده گفت: ای پسر «الب ارسلانو» اگر داد مرا در سر این پل نمی دهی در سر پل صراط دست دادخواهی بر آرم و دست خصومت از دامنت برندارم. بگو تا از این دو پل کدام را اختیار می کنی؟

سلطان از هیبت این سخن بر خورد بلرزید و پیاده گشته گفت: مرا طاقت سر پل صراط نیست بگو تا چه ستم بر تو شده؟ پیره زال صورت حال را به موقف عرض رسانید. سلطان متأثّر گشته اوّل فرمود: تا آن غلام را به سزایش رسانیدند. و به عوض آن ماده گاو، هفتاد گاو، و به روایتی دویست گاو از سر کار خاصه به آن پیره زال دادند. گویند که: چون ملک شاه از دنیا رفت آن پیره زال بر سر قبر او نشست و گفت: پروردگارا من بیچاره بودم او مرا دستگیری کرد امروز او بیچاره است تو او را دستگیری کن. یکی از نیکان، سلطان را در خواب دیده گفت: خدا با تو چه کرد؟ گفت: اگر نه دعای آن پیره زن بود مرا عذابی می کردند که اگر بر همه اهل زمین قسمت می نمودند همگی معذّب می شدند.(۱) .

__________________________________

۱- نک: معراج السعاده، ص۴۹۸.

باید توجه داشته باشیم که خداوند متعال در همین دنیا نیز در کمین ظالمان و ستمگران می باشد، و جزای بسیاری از آنها را در همین دنیا می دهد:

رضاخان و کشتن دو جوان

مرحوم حاج سیّدرضا بهاءالدینیرحمه‌الله گوید: اوایل حکومت رضاخان بود. او شبی از شبها وارد قم شد و در کوچه و خیابان رفت و آمد می کرد و برای ارعاب مردم شهر، دو جوان را دستگیر کرد و بدون آنکه در ظاهر کاریکرده باشند و محاکمه و سؤال و جوابی در میان باشد، آن دو را در مقابل چشمان مردم به قتل رسانید!

بنده از این کار زشت و کشتار ناجوانمردانه این مرد وحشی بسیار ناراحت شدم؛ ولی از این که چرا این اشخاص انتخاب شدند، در حیرت بودم. نزد خود گفتم باید حسابی در کار باشد. تحقیق کردم و از افرادی درباره یکی از آن دو نفر پرسش کردم. گفتند: روز قبل از این حادثه گربه ای را گرفته و برای تفریح و خوشگذرانی خود و به خنده انداختن دیگران، نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده او را آتش زده و این گونه فردای آن روز به دست ظالمی دیگر، به سزای عمل خود رسیده است.

آیت الله شاه آبادیرحمه‌الله و سرهنگ شهربانی

نیز نقل شده است روزی مرحوم آیت الله محمدعلی شاه آبادیرحمه‌الله برای استحمام به حمام محلّه خود می روند زمانی که از حمام خارج می شوند دقّت زیادی داشتند که ترشّحی نشود تا نجس شوند، این کار باعث توجّه یک سرهنگ شهربانی در حمام می شود، او با زبان گزنده ای که داشت

ایشان را مورد نکوهش قرار می دهد تا اینکه مرحوم شاه آبادی بدون توجه به او از حمام خارج می شود.

فردای آن روز وقتی معظّم له در بیرون منزلشان مشغول تدریس بودند، به ناگه صدای «لا اله الا الله» عدّه ای که مرده ای را تشییع می کردند توجه ایشان را جلب می نماید و سؤال می کنندچه کسی مرده است؟ عرض می کنند همان سرهنگی بود که به حضرتعالی جسارت کرد. در سر زبانش تبخال جوشی زد و بر اثر همان سریعاً فوت کرد. مرحوم آیت الله شاه آبادی می فرمایند: ای کاش پاسخ او را می دادم تا لااقل نمی مرد.

از این حکایت نتیجه می گیریم که انسان باید مواظب زبانش باشد و با زبان قلب کسی را آتش نزند، مخصوصاً جسارت به کسی که مورد توجّه خداست، تحقیر کردن کسی که عزیز و محبوب خداست در روایت به منزله اعلام جنگ کردن با خدا تلقّی شده است، لذا در چنین مواقعی غیرت حقتعالی کار خودش را خواهد کرد.(۱)

نماز

به فرموده روایات ائمّه معصومینعليهم‌السلام یکی از پرسشهای صراط درباره «نماز» می باشد. پرسش از اینکه با نماز چه کردی؟ آیا آن را اقامه نمودی؟ چگونه به این فریضه مهمّ الهی عمل کردی؟ و....

روایت شده که وجود مقدس نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

________________________________

۱- نک: در طواف خورشید، ص۴۶.

چون بنده به نماز ایستد و به چیزی جز معبود (سبحانه و تعالی) توجه کند، خداوند فرماید: بنده من به چه می اندیشی مگر از من مهربان تر و بزرگوارتر سراغ داری؟ و اگر بار دیگر وجه خود به جایی معطوف دارد، فرماید، بنده من، آن کیست که از من بهتر یافته و به او توجه کرده ای؟ و چون بار سوّم، به غیر خداوند متعال توجه کند، حق تعالی او را از رحمت خود دور و مهجور سازد و به فضاحت تمام به او گوید:

«فضحک الله فی الملا الا علی کما فضحتنی علی رؤوس الاشهاد: یعنی خداوند تو را در برابر عالم بالا رسوا و مفتضح سازد، همانگونه که مرا نزد همگان، رصوا و مفتضح نمودی».(۱)

مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت

غم فراق تو را با تو زار بگذارم

وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو

نشسته روی به محراب و دل به بازارم

یکی از بزرگان را از چگونگی نماز پرسیدند، گفت: «چون وقت نماز درآید، وضو می سازم و به جائی که می خواهم نماز گزارم می روم، و می نشینم تا اعضاء و جوارحم آرام گیرد، سپس به نماز می ایستم، و کعبه را میان ابروان خود قرار می دهم، و صراط را در زیر گام خودم و بهشت را در طرف راست، و جهنّم را در طرف چپ، و فرشته مرگ را در پشت سر به نظر می آورم، و پندارم که این آخرین نماز من است. پس میان امید و بیم قرار می گیرم، و تکبیره الاحرام می گویم، و قرآن را شمرده قرائت می کنم، و با فروتنی رکوع

____________________________

۱- نک: نشان از بی نشانها، ص۳۲۹.

می کنم، و با خشوع به سجده می روم، و بر سرین چپ می نشینم، و پشت قدم چپ را فرش می سازم و قدم راست را بر ابهام قرار می دهم، و با اخلاص نماز را تمام می کنم، با این حال نمی دانم که نمازم قبول شده یا نه».(۱)

سؤال از مال

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «در قیامت صاحب مالی را می آورند که خدا را درباره آن اطاعت کرده و مال او در پیش روی اوست، و چون به صراط می رسد هرگاه رفتن بر او مشکل شود مالش به او می گوید: بگذر که تو حقّ خدا را در من ادا کردی. سپس دنیا داری را می آورند که خدا را اطاعت ننموده، دلش نزد اوست، و چون بخواهد از صراط بگذرد و رفتن نتواند مال او گوید: وای بر تو چرا حقّ خدا را در من نپرداختی؟ و پیوسته چنین خواهد بود تا به عذاب و جهنّم افتد و هلاک شود».(۲)

طبرانی [از عالمان اهل سنّت، متوفای ۳۶۳ قمری] نیز با اسناد خود از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده که فرمود:

«چون بنده ای بر صراط آید از بدهی هایش از او سؤال کنند، و به او گویند آنها را بپردازد. گوید: اینجا برایم چیزی نیست. پس از حسناتش آنقدر بردارند که تمام شود، و چیزی

____________________________________

۱- ر.ک: معراج السعاده، ص۴۹۷.

۲- نک: علم اخلاق اسلامی، ج۲، ص۶۷.

از حسنات برای او باقی نماند، ندا شود گناهان طلبکار را برداشته و بر او گذارید، و به آتش انداخته شود».(۱)

آنچه در روایات [بیشتر رایات کتب اهل سنّت که از مقاتل بن سلیمان و أیفع بن عبدالکلاعی نقل شده است]، در مورد سؤال از خمس و زکات در صراط روایت شده است، نیز ملحق به همین مال می شود.

و عقبه های دیگر که هر کدام پرسش در مورد اوامر یا نواهی الهی می باشد، که از آنها سؤال می شود.

مانند حج و عمره و ماه رمضان ولایمان که این موارد بیشتر در روایات کتب اهل تسنّن بدان اشاره شده است.(۲)

__________________________________

۱- إن فی جهنم جسرا له سبع قناطر علی أوسطهن القضاء فیجاء بالعبد حتی إذا انتهی إلی القنطره الوسطی قیل له ماذا علیک من الدین و تلا هذه الآیه: (ولا یکتمون الله حدیثا) قال فیقول یا رب علی کذا و کذا فیقال له اقض دینک فیقول ما لی شیء و ما أدری ما أقضی فیقال خذوا من حسناته فما زال یؤخذ من حسناته حتی ما تبقی له حسنه حتی إذا أفنیت حسناته قیل قد فنیت حسناته یقال خذوا من سیئات من یطلبه فرکبوا علیه. (ر.ک: المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۲۴، ص۶۹؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۳۵۴؛ کنزالعمال، ح۴۴۲۳۸؛ الدرّ المنثور، ج۶، ص۳۴۸).

۲- دو نمونه حدیث آن چنین می باشد: - أخرج ابن أبی حاتم عن أیفع بن عبد الکلاعی قال ان لجهنم سبع قناطر و الصراط علیهن فیحبس الخلائق عند القنطره الاولی فیقول قفوهم انهم مسؤلون فیحاسبون علی الصلاه و یسألون عنها فیهلک فیها من هلک وینجو من نجا فإذا بلغوا القنطره الثانیه حوسبوا علی الامانه کیف أدوها و کیف خانوها هیهلک من هلک و ینجو من نجا فإذا بلغوا القنطره الثالثه سئلوا عن الرحم کیف وصلوها و کیف قطعوها فیهلک من هلک وینجو من نجا و الرحم یومئذ متدلیه إلی الهوی فی جهنم تقول اللهم من وصلنی فصله و من قطعنی فاقطعه و هی التی یقول الله ان ربک لبالمرصاد. - و عن مقاتل بن سلیمان قال: أقسم الله ان ربک لبالمرصاد یعنی الصراط، و ذلک ان جسر جهنم علیها قناطر علی کل قنطره ملائکه قیام وجوههم مثل الجمر و أعینهم مثل البرق یسألون الناس فی أول قنطره عن الایمان و فی الثانیه یسألونهم عن الصلوات الخمس و فی الثالثه یسألونهم عن الزکاه و فی الرابعه یسألونهم عن شهر رمضان و فی الخامسه یسألونهم عن الحج و فی السادسه یسالونهم عن العمره و فی السابعه یسألونهم عن المظالم فمن أتی بما سئل عنه کما أمر جاز علی الصراط والاحبس فذلک قوله ان ربک لبالمرصاد. (ر.ک: المعجم الکبیر، ج۸، ض۱۰۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۲۴، ص۶۹؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۳۵۴؛ کنزالعمال، ح۴۴۲۳۸؛ الدرّ المنثور، ج۶، ص۳۴۸).

عقبه کؤودا (عقبه ای سخت)

انس گوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ذیل آیه( فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ) فرمود:

أنس قال: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فی قوله تعالی:( فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ) : إن فوق الصراط عقبه کؤودا طولها ثلاثه آلاف عام: ألف عام هبوط، و ألف عام شوک و حسک و عقارب و حیات، و ألف عام صعود، أنا أول من یقطع تلک العقبه، و ثانی من یقطع تلک العقبه علی بن أبی طالبعليه‌السلام . و قال بعد کلام: لا یقطعها فی غیر مشقه إلا محمّد و أهل بیتهعليهم‌السلام .(۱)

________________________________

۱- ر.ک: المناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۶؛ بحار، ج۸، ص۶۶، ح۷؛ تتمه الحدائق الناضره، ج۱، ص۱۷۱؛ مستدرک سفینه البحار، ج۶، ص۲۶۴.

«بالای صراط عقبه کؤوداست [عقبه ای سخت و بد عبور] که طول آن سه هزار سال راه است و هزار سال پایین رفتن و هزار سال سختی راه و خار گیاهان تیز و عقرب ها و مارها و هزار سال بالا رفتن، من اولین کسی هستم که این عقبه را طی می کنم و دومین کسی که این عقبه را طی می کند علی بن ابیطالبعليه‌السلام است.

سپس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «همه، این عقبه را با سختی طی می کنندم، جز محمّد و اهل بیتشعليهم‌السلام ».

حکایت سیّدعبدالکریم نیلی نجفیرحمه‌الله

و سخن آخر حکایتی که شیخ عباس قمیرحمه‌الله در کتاب «منازل الآخره» نقل کرده است که:

سید اکمل مؤیّد، علامه نحریر بهاء الدینی سیّدعلی بن سیّد عبدالکریم نیلی نجفیرحمه‌الله که جلالت شأنش بسیار، و مناقبش بی شمار است و تلمیذ شیخ شهید و فخر المحقّقین است در کتاب «انوار المضیئه» در ابواب فضایل حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام به مناسبی این حکایت را از والدش نقل کرده که: در قریه نیله که قریه خودشان باشد شخصی بود که تولیت مسجد آن قریه با او بود، روزی از خانه بیرون نیامد، او را طلبیدند عذر آورد که نمی توانم، چون تحقیق کردند معلوم شد که بدن او به آتش سوخته سوای دو طرف رانهای او تا طرف زانوها که از آسیب سوختنه محفوظ مانده و دیدند درد و ألم او را بیقرار کرده.

سبب آن را از او پرسیدند، گفت: در خواب دیدم که قیامت بر پا شده و مردم در حرج عظیمند و بسیار به آتش می روند و من از کسانی بودم که به بهشت مرا فرستادند، همین که رو به بهشت می رفتم به پلی رسیدم که عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند این صراط است؛ پس ما از آن عبور کردیم و هر چه از آن طیّ می کردیم عرضش کم، و طولش بسیار می گشت تا رسید که مثل تیزی شمشیر شد، نگاه کردیم در زیر آن دیدیم که وادی بسیار بزرگی است و در آن، آتش سیاهی است و در آن، جمره هایی مثل قلّه کوه ها، و مردم بعضی نجات می یابند و بعضی در آتش می افتند و من پیوسته میل می کردم از طرفی به طرف دیگر مثل کسی که بخواهد بیفتد تا خود را رسانیدم به آخر صراط، به آنجا که رسیدم نتوانستم خودداری کنم که ناگاه در آتش افتادم و فرو رفتم در میان آتش، پس خود را رساندم به وادی و هر چه دست انداختم دستم به جایی بند نشد و آتش مرا پائین می کشید به قوّت جریان خود و من استغاثه می کردم، عقل از من پریده بود، پس مُلهم شدم به آنکه گفتم: یا علیّ بن ابیطالب، پس نظر افکندم دیدم مردی به کنار وادی ایستاده، در دلم افتاد که او علیّ بن ابیطالبعليه‌السلام است. گفتم: ای آقای من یا امیرالمؤمنین، فرمود: دست خود را بیاور نزدیک، پس کشیدم دست خود را به جانب آن حضرت، پس گرفت دست مرا و کشید مرا بیرون و افکند مرا در کنار وادی، پس آتش را از دو طرف ران من دور کرد به دست شریف خود که من وحشت نموده از خواب

جَستم و این حال خود را دیدم که ببینید سالم نمانده بدن من از آتش مگر آنجائی که امام دست مالیده.

پس مدّت سه ماه مرهم کاری کرد تا سوخته ها بهتر شد و بعد از آن کم بود که نقل کند این حکایت را جهت احدی مگر آنکه تب او را می گرفت.(۱) .

____________________________________

۱- منازل الآخره، ص۱۱۹.

فصل سوّم: عبور گروه های مردم از صراط

عبور مردم از صراط

حسین بن سعید اهوازی (متوفای قرن دو ه-.ق) در کتاب «الزهد» خود و نیز شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «أمالی» خود به اسناد از ابوصیر از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده اند که فرمود:

النَّاسُ یَمُرُّونَ عَلَی الصِّرَاطِ طَبَقَاتٍ: وَ الصِّرَاطُ أَدَقُّ مِنَ الشَّعرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ فَمِنهُم مَن یَمُرُّ مِثلَ البَرقِ وَ مِنهُم مَن یَمُرُّ مِثلَ عَدوٍ الفَرَسِ وَ مِنهُم مَن یَمُرُّ حَبواً وَ مِنهُم مَن یَمُرُّ مُتَعَلَّقاً قَد تَأخُذُ النارُ مِنهُ شَیئاً وَ تَترُکُ شَیئاً.(۱)

«مردم در گذشتن از صراط به چند گروه تقسیم می شوند و پل صراط باریک تر از موی و برّنده تر از لبه شمشیر است، برخی مانند برق می گذرند، برخی ؛

__________________________________

۱- ر.ک: أمالی شیخ صدوق، ص۱۷۷، ح۲۵۷؛ روضه الواعظین، ص۴۹۹؛

مانند اسب به تاخت می روند، برخی با سینه خیز می گذرند و بعضی در حالی می گذرند که خود را به آن آویخته اند و آتش مقداری از بدن آنها را گرفته است».

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز روایت شده که فرمود:

مردم بر صراط باشند، برخی آویزان، بعضی لغزان و برخی پابرجا.

و در جایی دیگر فرمودند:

وَالنَّاسُ عَلَی الصِّرَاطِ فَمُتَعَلِّقٌ وَ قَدَمٌ تَزِلٌ وَ قَدَمٌ تَستَمسِکُ.(۱)

«در گذشتن از صراط برخی از مردم چون برق می گذرند، و برخی چون چشم به هم زدنی و برخی مانند اسیان و شتران تندرو و برخی مانند افراد پای بسته. پس عدّه ای حتماً نجات می یابند و عدّه ای زخمی و خونی به آهستگی می گذرند و عدّه ای در آن (دوزخ) می افتند».

و فرمود:

وَ النّاسُ عَلَیهِ کَالبَرقِ و کَطَرفَهِ العَینِ و کَأجاوِدِ الخَیلِ وَ الرِّکابِ و شَدّاً عَلی الاقدامِ، فَناجٍ مُسَلَّمٌ، وَ مخدُوشٍ مُرسَلٌ، وَ مَطروُحٍ فیها.(۲)

_____________________________________

۱- ر.ک: الکافی، ج۸، ص۳۱۲، ح۴۸۶؛ أمالی شیخ صدوق، ص۱۷۷؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۱؛ روضه الواعظین، ص۴۹۸؛ تفسیر صافی، ج۵، ص۳۲۷؛ بحار، ج۷، ص۱۲۶.

۲- ر.ک: صحیح بخاری، ج۸، ص۱۸۲؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۱۶؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۳۰، ح۴۲۸۰، مسند احمد، ج۳، ص۱۷ و ج۶، ص۱۱۰ و....