مردی از امّتم را دیدم که عذاب قبر بر او چنگال گشوده وضویش آمده و آن را بازداشت، مردی از امّتم را دیدم که شیاطین گردش را گرفته بودند ذکر خدا عزّوجلّ آمد از میان آنها نجاتش داد، مردی از امّتم را دیدم که فرشته های عذاب دورش کرده بودند و نمازش آمد و جلو آنها را گرفت، مردی از امّتم را دیدم که از تشنگی له له می زد و به هر حوضی می رسید ممنوع می شد، روزه ماه رمضانش آمد و او را سیراب کرد، مردی از امّتم را دیدم که به هر حلقه ای از انبیاء نزدیک می شد او را می راندند و غسل جنابتش آمد دست او را گرفت و پهلوی من نشانید، مردی از امتم را دیدم که از شش جهت در تاریکی فرو بود حج و عمره اش آمدند و او را از تاریکی درآوردند و به روشنی رسانیدند، مردی از امتم را دیدم که با مؤمنان سخن می گفت و با او سخن نمی گفتند و صله رحمش آمد و گفت: ای گروه مؤمنان با او سخن کنید که او صله رحم می کرد مؤمنان با او سخن کردند و دست دادند و با آنها همراه شد، مردی از امّتم را دیدم که دست و روی خود را سپر شراره آتش کرده بود، صدقه اش آمد سرپوش سر و سپر روی او شد، مردی از امّتم را دیدم که مأموران دوزخ او را از هر سو در گرفته بودند و امر به معروف و نهی از منکرش آمدند و او را از دست آنها رها کردند و به ملائکه رحمت سپردند، مردی از امّتم را دیدم که به زانو درآمده و میان او و رحمت خدا پرده ایست، حُسن خلقش آمد و او را وارد رحمت خدا کرد، مردی از امتم را دیدم که نامه عملش از سمت چپ روان بود خوف او از خدا آمد و نامه عملش را گرفت و به دست راستش داد، مردی از امّتم را دیدم که میزانش سبک بود و بسیاری از نمازها را خوانده بود آمد و میزانش را سنگین کرد، مردی از امّتم را دیدم که بر پرتگاه دوزخ بود و امید او به خدا آمد و او را نجات داد، مردی از امّتم را دیدم در آتش سرازیر بود اشک ها که از خوف خدا ریخته بود آمدند او را در آوردند، مردی از امّتم را دیدم چون شاخه خرما در برابر باد سخت بر صراط می لرزید، خوش گمانی او به خدا آمد و او را آرام کرد و از صراط گذشت، مردی از امتم را دیدم روی صراط گاهی سینه می کشید و گاهی سر دست می رفت و گاهی آویزان می شد صلواتی که بر من فرستاده بود آمد و او را بر پا داشت و از صراط گذشت، مردی از امتم را دیدم که به درهای بهشت می رفت و به هر دری می رسید به روی او بسته می شد شهادت او به یگانگی خدا از روی راستی آمد و درهای بهشت را به روی او گشود».
پذیرش ولایت اهل بیتعليهمالسلام
ابراهیم بن ابی محمود از حضرت رضاعليهالسلام
و آن حضرت از پدران بزرگوار خویشعليهمالسلام
روایت کرده که حضرت علیعليهالسلام
فرمود: پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
اینچنین به من فرمود:
.... أنت اوّل من یحوز الصراط معی و ان ربّی عزّ و جلّ اقسم بعزّته انه لا یجوز عقبه الصّراط إلا من معه براءه بولایتک و ولایه الائمّه من ولدک.
«یا علی! توئی اوّل کسی که از صراط با من بگذرد و پروردگار به عزّت خود قسم یاد کرده که احدی از آستانه صراط نگذرد مگر آنکه بسبب دوستی تو و دوستی ائمه و اولاد تو برائت از آتش جهنم حاصل کرده باشد».
نیز فرمود:
انه لا یجوز علی الصراط الا من کان معه کتاب من ولایه علی بن ابی طالبعليهالسلام
.
«عبور بر صراط جایز نیست مگر برای کسی که همراه او نوشته ایاز ولایت علی بن ابیطالبعليهالسلام
باشد».
امام باقرعليهالسلام
از پدران بزرگوار خودعليهمالسلام
نقل می کند که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند:
من سره أن یجوز علی الصراط کالریح العاصف و یلج الجنه بغیر حساب، فلیتول و لیی و وصیی و صاحبی و خلیفتی علی أهلی و أمتی علی بن أبی طالب، و من سره أن یلج النار فلیترک ولایته، فرعزه ربی و جلاله إنه لباب الله الذی لا یؤتی ألاّ منه، و إنه الصراط المستقیم، و إنه الذی یسأل الله عن ولایته یوم القیامه.
_________________________________