اقامت گزیدند.
پس از چیرهشدن غسانیها بر سلیحیها، آنان توانستند با بیزانسیها همسو شوند. سال ۵٠٢م. پیمانی میان آنان امضا شد که به موجب آن، حکومت غسانیها، از سویی حکومت حائل میان رومیها و جزیرةالعرب و از سوی دیگر، حائل میان امپراتوری روم و فارس بود.
«حارثبنجبله» نخستین پادشاه غسانیها بود که سالهای ۵٢٨ تا ۵۶٩م. زمام امور را به دست داشت. آنان توانستند، نفوذ خود را تا بخشهای گستردهای از شمال جزیرةالعرب گسترش دهند. حارثبنجبله، در بسیاری از نبردها با بیزانسیها همراهی میکرد؛ از جمله میتوان دو نبرد با حکومت مناذره اعراب، طی سالهای ۵٢٨ و ۵۴۴م. را نام برد. در کتیبه حران که سال ۵۶٨م. درج شده است، درباره حمله حارث بنجبله به خیبر و ویرانکردن این شهر اینگونه آمده است: «من شرحبیلبنظلموا هستم. ذا المرطول (کنست) ، سال ۴۶٣ و یک سال پس از ویرانشدن خیبر ساخته شد» تاریخ ذکرشده در این نقش، بر اساس تقویم بصری شام است که معادل ۵۶٨م. میشود. (١٠۵+۴۶٣ ۵۶٨)
سخن «ابنقتیبه» ، در کتاب «المعارف» نیز این نوشته را تأیید میکند. او میگوید: «یکی از پادشاهان غسانی، به ویرانسازی خیبر اقدام کرد» از آنجا که در این نقش، تاریخ ۵۶٨م. ثبت شده است، در واقع غزوه حارث بن جبله، یک سال پیش از ساخت کنست، یعنی ۵۶٧م. رخ داد. اما در منابع عربی، دلایل حمله پادشاه غسانی به خیبر و ویرانکردن آن نیامده است. احتمال دارد که این حمله، برای حمایت از امپراتوری
بیزانسیها و در ادامه حملههای سلسلهوار ضد قبایل عرب متمرکز در مناطق میانی جزیرةالعرب رخ داده باشد.
احتمال دیگر این است که هدف از این کار، تلاش برای تسلط بر مسیر حرکت کاروانهای تجاریای باشد که از خیبر میگذشتند. یکی از مهمترین راههای بازرگانی، از «قنا» در «حضرموت» آغاز و از مناطق «مأرب» ، «نجران» ، «یثرب» و پس از آن، از خیبر و الحجر (مداین صالح) میگذشت؛ اما این راه پس از الحجر منشعب میشد. راهی از وادی «سرحان» عبور میکرد و به سرزمین بینالنهرین میرسید و راه دیگر نیز، از «بتراء» میگذشت و به «غزه» منتهی میشد.
احتمال سوم، این است که پادشاه غسانی، برای یاری عموزادگان خود، یعنی اوس و خزرج، به یهودیان خیبر حمله کرده باشد؛ زیرا به احتمال قوی، میان اوس و خزرج درگیری ایجاد شده بود.
خیبر در آن زمان، در بنگاه تجاری اعراب مشارکت داشت. این بنگاه تجاری را بازارها مینامیدند. بهطور معمول، این بازارهای دورهای و ماهانه از بازار «دومةالجندل» در ماه ربیعالاول آغاز میشد و پس از آن به ترتیب، بازارهای «المشقر» ، در جمادیالثانیه؛ «صحار» ، در کشور «عمان» و در اول رجب؛ «دبا» ، بازار «شحر» در حضرموت در ماه شعبان؛ بازار «عدن و صنعاء» ، در ماه رمضان؛ بازار «عکاظ» ، در ذیقعده؛ بازارهای «ذیمجاز و مجنه» ، در ذیحجه و. . برگزار میشد؛ اما پس از پایان موسم حج و حرکت مردم بهسوی شمال، بازار نطاه در خیبر به پا میشد. به این ترتیب، خیبر، در این چرخه اقتصادی مشارکت داشته است. علاوه بر این، از خیبر کاروانهایی گذر میکردند که مَلِک،
«حیرة بن نعمان بن منذر» آنها را به بازارهای عربی روانه میکرد.
منطقه خیبر، بهسبب رونق کشاورزی خود، یکی از دشتهای مهم جزیرةالعرب بود. علت این امر نیز فراوانی آب در خیبر بود. پیش از اسلام، این منطقه به «ریف الحجاز» شهرت داشت. در زبان عربی «ریف» ، زمینی حاصلخیز است که در آن کِشت میشود و نخلستان دارد.
چشمه هامه
«واقدی» در «مغازی» ، خیبر را اینگونه توصیف کرده است: «منطقه آباد حجاز، از جهت غذا، چربی و دارایی»
این توصیف، با معنای واژه خیبر نیز سازگار است؛ زیرا همانطور که گفتیم، خیبر در لغت به معنای سرزمین خوشگِل و خاک آمده و علاوه بر حاصلخیزی از آب فراوانی بهرهمند است. چشمههای فراوان این منطقه سبب این بهرهمندی است که شمار آنها به سیصد چشمه دائمی میرسد. مشهورترین آنها عبارتانداز: ابراهیم المَروی، امالبیضه، البُحیر، الجمه، الحمه، الخرار، الرایه، الدُّفینه، سلالم، صفصافه، طبران، چشمهعلی، القصیبه، القویر، الحیحه، النطاه، البرکه، المستقی، السلیل، سمحه، امحکیم، بلالیه و چشمه شباث..چشمۀ مستکه یا مستقی چشمۀ جمه
از دیگر منابع تأمین آب خیبر، سدهایی بودند که در وادیها برای ذخیرهسازی و سیرابکردن مناطق پیرامون آن ساخته میشد. این کار، علاوه بر بهرهبرداری مناسب از آب وادیها، موجب مهار سیلها و سیلابها نیز میشد که از آسیبدیدن زمینهای زراعی جلوگیری میکرد. البنت، حصید، مشقوق و زایدیه از مشهورترین این سدها هستند.
خیبر بهسبب نخلهای فراوان و برداشت انواع خرما نیز شهرت داشت. پیش از اسلام، مردم آنجا به زراعت نخل اهتمام ویژهای داشتند. سال چهارم هجری «ابورافع سلام بنابوالحقیق» هنگام کوچاندن یهودیان بنینضیر از مدینه میگوید: «اگر ما نخلهای اینجا را رها کردیم، بهسوی نخلهای خیبر میرویم» اهل خیبر خود را چنین توصیف میکردند: «ما ارباب نخل و نخلشناس هستیم. . و در زمینه نگهداری و پرورش نخل، صاحب دانش» اهتمام مردم خیبر به نخل، آنگونهبود که «حباب بن منذر» ، هنگام محاصره خیبر، به رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
گفت: «ای رسول خدا! یهودیان، نخل را از فرزندان خود نیز بیشتر دوست میدارند»
به گفته مورخان، زراعت نخل در خیبر آنقدر فراوان بود که چهل هزار بارِ شتر از انواع خرما در این منطقه برداشت میشد که هر بارِ شتر، کمتر از دویست کیلوگرم نیست. «ابنشبه» ، در کتاب «تاریخ المدینة المنورة» مینویسد: «پس از فتح خیبر، رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
عبدالله بنرواحه را فرستاد تا از یهودیان خرما جمع کند. او نیز چهل هزار بارِ شتر خرما فراهم کرد»
مردم خیبر زیر نخلهای خود محصولهای بسیاری همچون جو
کشت میکردند. وادیهای گوناگون خیبر، مانند نطاه و کتیبه، به کشت جو شهرت داشتند. همچنین مردم خیبر، گندم و سبزیجات میکاشتند و برای زراعت، میوههایی چون انار، انگور، هلو، انجیر، لیمو و هندوانه مشهور بودند. زمینهای زراعی خیبر، به دو بستان تقسیم میشد که دیواری خشتی، پیرامون آنها کشیده شده بود. امروزه این دیوارها به نام «البلاد» شناخته میشوند و این اصطلاح، در شهر خیبر و پیرامون آن به کار میرود.
مردم خیبر کنار تولیدات فراوان کشاورزی، به دامداری و پرورش گوسفند، بز، گاو و. . نیز اهتمام داشتند. پس از فتح خیبر، مسلمانان، گاوهای فراوانی را از دژ «صعب بنمعاذ» غنیمت گرفتند. این دژ، یکی از دژهای وادی نطاه است. شتر نیز از مهمترین چهارپایانی است که خیبریها به پرورش و نگهداری آن میپرداختند؛ زیرا آنان از شتر، برای امور بازرگانی خود، بهویژه انتقال خرما به جایجای سرزمین جزیرةالعرب بهره میبردند. برای نمونه، در منابع تاریخی آمده است، هنگامی که یهودیان بنینضیر در سال چهارم هجری، به ترک مدینه مجبور شدند، اموال و اثاث خود را با ششصد شتر، به خیبر بردند [نشان میدهد، شتر فراوانی در اختیار داشتند]. برای مردم خیبر، علاوه بر شتر، اسب نیز اهمیت فراوانی داشت؛ زیرا برای نبرد به آن احتیاج داشتند. از الاغ نیز، برای بردن بار خرما و دیگر محصولات کشاورزی استفاده میکردند.
برخی از شاعران عربزبان، نخلها و خرماهای خیبر را توصیف کردهاند؛ برای نمونه، حسان بنثابت اینگونه سروده است:
فإنا و من یهدی القصائد نحونا
|
|
کمستبضع تمراً الی أهل خیبرا
|
فرزدق نیز سروده است:
و هززن من جذع أسنة صلب
|
|
کجذوع خیبر أو جذوع أوال
|
خرماهایی که در خیبر برداشت میشوند، چندین نوع است که چند نمونه آن را ذکر میکنیم: صیحانی، خبیب، بُردی خیبر، حلوه، طیبه، برنیه، هجریه، خضریه، مکتوم، جاوی، صفر، بیض، نبیته، قرن، شقر، قرصی، جفره و فرخ.
___________________________________