دین یهود در شرق جزیرةالعرب نیز تا اندازهای حضور داشت. منذربن ساوی عبدی برای رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
، نامهای نوشت و از مجوسیان و یهودیان دیار خویش خبر داد. رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
در پاسخ به وی نوشت: «هرکس یهودی یا مجوسی است، باید جزیه بدهد»
عربهای یهودی در جنوب و شمال جزیرةالعرب، برای نگارش، از رسمالخط عربی استفاده میکردند. جنوبیها به خط المسند و شمالیها به خط نبطی مینوشتند. نمونهای از این خط، در یکی از آرامگاههای الحجر (مدائن صالح) است که روی آن نقشی ثبت شده و چنین نوشته شدهاست:
این آرامگاهی است که شبیتو (سبیتو) ، فرزند لیعوی یهودی، به پا کرده است. وی این آرامگاه را برای خود و همسرش عمره ساخته تا در اینجا دفن شوند. هرکس از فرزندان پیشگفته شبیتو (سبیتو) یا نوادگان آنها که تمایل دارد، این آرامگاه را بهعنوان هدیهای مقدّر کند، حق مشارکت در این کار را ندارد. این در اولین روز از آگوست سال سوم حکومت مالک، پادشاه نبطیها، نوشته شده است. این نقش را برده عبادة بنوهبالله نحات، حک کرده است.
نام صاحب این آرامگاه، شبیتو است. به احتمال قویتر، نامش سبیتو و برگرفته از واژه «سبت» است که چند معنا دارد؛
١ - برههای از زمان؛
٢ - متولد روز شنبه؛
٣ - غلامی که دشمن فراوان دارد؛
۴ - مرد تیزهوش.
بنابراین میبینیم دین یهود، همراه ادیان بتپرست میان بیشتر
عربهای آن زمان، رواج داشته است. گفتنی است که تاریخ این مقبره به سال ۴٣م. و دوران مالک ثانی، پادشاه وقت نبطیها (۴٠ - ٧٠م) برمیگردد.
از دلایلی که ثابت میکند، یهودیان مقیم خیبر، عربهایی بودند که یهودیت را برای خود برگزیده بودند، این است که تا امروز در این منطقه نقش یا کتیبهای یافت نشده که به رسمالخطی به جز رسمالخط عربی رایج، پیش از ظهور اسلام نگاشته شده باشد.
فیلپی، جهانگرد مشهور انگلیسی هنگام بازدید از خیبر در سال ١٣٩۶ه. ق،١٩۵٠م، برای یافتن نقشهایی به خط عبری به جستوجو پرداخت تا اثبات کند که یهودیان خیبر، از نژاد عرب نبودهاند. وی برای دستیابی به این هدف، همه نقاط خیبر را که در آنجا نقشهایی بود، کاوید. در این کنکاش وی به دو نقطه در حره، واقع در شرق خیبر میرسد که به آنها «مکتب و أبوکتیبات» گفته میشود. اما وی در مکتب، فقط نقشهایی به خط بادیهنشینان مییابد و آنها را اینگونه توصیف میکند: «بادیهنشینان روی صخرهها نقشهای ثمودی (خط بادیهنشینان) خود را ثبت کردهاند» نتیجه کاوشگریهای او در ابوکتیبات نیز ناامیدکننده بود. به همین دلیل میگوید: «در اینجا نیز نقشهای بسیاری روی صخرهها به جای مانده است که همگی به زبان عربی هستند» ازاینرو فیلپی در ادامه کنکاشهای خود به منطقه «الحرضه» واقع در شمال خیبر میرود و در آنجا نیز فقط نقشهایی به خط بادیهنشینان (ثمودی) مییابد. آخرین نقطهای که وی درمینوردد تا به خواستهاش برسد، کوه «طیران» ، واقع در خیبر بود. وی پس از کاوشگری دقیق و موشکافانه در آن منطقه نیز به مطلوب خود نرسید. همه یافتههای او در طیران، برخی نقشهای کوچک عربی با نامهای ثمودی بود.
این جهانگرد بریتانیایی، پس از ناکامی کنکاشهایش، دست نیافتن به نقشهایی با خط عبری را اینگونه توجیه میکند:
در آنجا حتی یک نام یا فعالیت یهودی ثبت نشده است. دلیل این امر نیز به ظاهر، به این موضوع برمیگردد که یهودیان، از اعراب معاصر خود پیشرفتهتر بودهاند. به همین دلیل یهودیان در آن دوران، برای ثبت اسناد و نیز مکاتبات خویش، از شاخههای خرما یا پوستهای نازک استفاده میکردند؛ به همین دلیل، باقیماندن این اسناد و نامهنگاریها در محیط مرطوب و عفونی این منطقه کمتر اتفاق میافتد.
این سخنان به دور از منطق، بر هیچ سند باستانشناسی مبتنی نیست. بلکه دلیلهای باستانی تأیید میکنند که یهودیان خیبر و شهرهای دیگر حجاز و یمن، از نژاد عرب بودهاند و فقط آیین یهودیت را پذیرفته بودند. به همین دلیل آنان، برای نگارش همچون دیگر اعراب، از خط عربی بهره میبردند.