نشانی بهشت

 نشانی بهشت 0%

 نشانی بهشت نویسنده:
گروه: امام رضا علیه السلام

 نشانی بهشت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حسین علوی مهر
گروه: مشاهدات: 4662
دانلود: 2236

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 91 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4662 / دانلود: 2236
اندازه اندازه اندازه
 نشانی بهشت

نشانی بهشت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حسن ظن به خدا

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «أحسِن باللهِ الظَّنَّ فانَّ الله عزَّوجلَّ یقوُلُ: أَنا عِندَ ظَنِّ عَبدِیَ إن خَیراً فَخَیرٌ و إنَّ شَرَاً فَشَرُّ(۱) »: به خداوند گمان نیک ببر زیرا خداوند عزّوجلّ می فرماید: من نزد گمان بنده ام هستم، اگر نیک باشد پاداشش نیک و اگر شر باشد پاداشش شر خواهد بود.

زندگی همواره با مشکلات و سختی ها است و چه بسا بسیاری از سختی های زندگی برای امتحان باشد، انسانی در زندگی موفق است که با آنها مبارزه کند و ناامیدی به خود راه ندهد.بنابراین اگر کسی مبتلا به سختی و گرفتاری شد نباید به خداوند بدگمان شود و تصور کند خداوند او را دوست ندارد و تمام سختی ها فقط برای او است.

همچنین نباید سختی ها و گرفتاری خود را به بدشانسی و اقبال بد نسبت دهد (که شانس و اقبال امری موهوم و باطل است). در برابر گرفتاری و سختی ها نیاز به اندیشه، صبر، تصمیم گیری به موقع، احساس امید، استمداد از خداوند و در نتیجه برخورد صحیح و معقول با آنهاست، چه بسا این آزمایش و زمان سختی، زیباترین و ماندگارترین لحظات زندگی انسان باشد، حضرت ایوبعليه‌السلام سختی های فراوان در زندگی کشید ولی بر همه آنها صبر نمود و می گفت به این همه بلا راضیم و نیز می فرمود: پروردگارا! «تو مهربان ترین مهربانانی»(۲) و تا آخرین لحظات جز

________________________________________

۱- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ،ج۲،ص ۷۳.

۲- سوره انبیاء/۸۳.

حسن ظن به خدا چیزی نداشت، همان طور که حضرت زینبعليها‌السلام درباره حادثه کربلا با آن همه سختی ها فرمود: «جز زیبایی چیزی ندیدم»(۱) و این همان حسن ظن به خدا است.

یادآوری می شود که برخی از سختی های زندگی انسان بر اثر اشتباه و خطاهای خود شخص است و تلاش می کند تا در صدد جبران آن برآید و انسان برای سرپوش بر ضعف و اشتباه خود این ها را نیز به خداوند نسبت بدهد. علت خطاها ممکن است حرکت در مسیر باطل، ارتکاب گناه، سستی در انجام کاری، فرار کردن از زیر بار مسئولیت باشد که انسان را به نتیجه نامطلوب می رساند سپس از کرده ی خود پشیمان می شود و آن را به خدا نسبت می دهد و یا آن را تحریف می کند، در حالی که همه این ها ناشی از سستی، ترس، ارتکاب حرام خود شخص است و به دنبال توجیه غلط برای این کارها است گاهی دین، گاهی خدا، حتی گاهی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را عامل این کارها می دانستند و این همان بدگمانی به خداوند است و چه دردناک است که انسان خود عامل شکست خود باشد و با دست خود راه نجات را به روی خود ببندد و واقعیت ها را دگرگون جلوه دهد و به خداوند نسبت دهد. به همین علت امام هشتمعليه‌السلام می فرماید: «به خدا حسن ظن داشته باش، چرا که خداوند می گوید: من نزد گمان بنده ام هستم، اگر گمان بنده نیک بود پاداشی که می گیرد نیز نیک خواهد بود و اگر ظن بنده من شر بود پاداش او نیز شر و بدی خواهد بود.

______________________________________

۱- سید بن طاووس حسینی، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۷۰.

پیامبران اولوالعزمعليهم‌السلام

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «اِنّمَا سُمِّیَ اُولُوالعَزمِ، اُوِلی العَزمِ لاَنّهُمْ کانوا اَصحابَ الشَّرائِعِ وَ الَعَزائِم»(۱) ؛ پیامبران اولوالعزم در حقیقت بدین سبب اولوالعزم نامیده شده اند که دارای آیین و شریعت بوده اند.

شرح: خداوند برای هدایت بشر در طول تاریخ پیامبرانی را فرستاده است، برخی پیامبران مانند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسیعليهم‌السلام و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارای کتاب و شریعت هستند، برخی پیامبران مانند حضرت داودعليه‌السلام تنها صاحب کتابند و شریعت خاصی ندارند و برخی پیامبران دیگر نه کتاب دارند و نه شریعت.

گروه نخست را پیامبران «اولوالعزم» نامیده اند اما چرا آنان به این نام خوانده می شوند و آیا تعداد آنان همین پنج نفرند یا بیشتر؟ مطالبی مطرح شده است که به توضیح آن می پردازیم:

«عزم» به معنای اراده محکم و استوار و «اولوالعزم» به معنای صاحبان اراده است.

در قرآن کریم «عزم» در چند معنا به کار رفته است که می توان به برخی از آنها اشاره نمود:

عزم به معنای صبر، خداوند می فرماید: «کسی که صبر کند و عفو نماید این از عزم امور است».(۲)

عزم به معنای وفای به عهد مانند:( وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ) ؛ ما به آدم از قبل عهد و تسلیم اما او

____________________________________

۱- عیون اخبارالرضا، ج ۲ / ۸۰ ، حدیث ۱۳ و مسند الامام الرضا(ع)، ج ۱، ۴۹، حدیث ۳.

۲- - شوری / ۴۳.

فراموش کرد و بر سر پیمان خود نایستاد.(۱)

در آیه ۷ سوره احزاب نیز خداوند متعال چند نفر از پیامبران را نام می برد که از آنان پیمان های محکمی گرفته است و آنان عبارتند از پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، نوح، ابراهیم، موسی و عیسیعليهم‌السلام . این پنج پیامبر به طور ویژه پس از آن نام می برد که همه پیامبران الهی را به صورت جمع به کار برده است.

همچنین در آیه ۳۵ از سوره احقاف به پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفارش می کند که «صبر و شکیبایی مانند شکیبایی پیامبران اولوالعزم داشته باش».

در آیه ای دیگر می خوانیم که این پنج پیامبر دارای شریعت بوده اند:( شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ) ؛ خداوند برای شما آیینی تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن چه را بر تو وحی کردیم و بر ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم.(۲)

همچنین در روایتی از امام سجادعليه‌السلام آمده است که نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پیامبران اولوالعزم هستند و بدین جهت به آنان اولوالعزم گفته شده است که به تمام مشرق و مغرب عالم (تمام جهانیان) و به جن و انس فرستاده شده اند.(۳)

در حدیث دیگری نیز از امام صادقعليه‌السلام فرمود: بزرگ پیامبران و رسولان پنج نفرند، آنان پیامبران اولوالعزم هستند و آسیاب نبوت بر محور آنان می چرخد که عبارتند از نوح، ابراهیم،

________________________________________

۱- - طه / ۱۱۵.

۲- - شوری / ۱۳.

۳- - بحارالانوار، ج ۱۱، ص۵۸.

موسی، عیسیعليهم‌السلام و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(۱)

از مجموع بحث های گذشته می توان مفهوم سخن امام هشتمعليه‌السلام را فهمید که فرمود علت نامگذاری آنان به اولوالعزم این است که دارای شریعت و عزم هستند که مهم ترین ویژگی پیامبران الوالعزم می باشد.

با توجه به آیات و روایات و بحث های گذشته می توان گفت اولوالعزم کسانی هستند که دارای ویژگی های زیر باشند:

۱ - دارای شریعت جدید و آیین تازه باشند (همان طور که در سخن امام هشتمعليه‌السلام آمده بود).

۲ - از آن جا که هر شریعت و آیین جدیدی با مشکلات خاصی مواجه است و مخالفان بیشتری خواهد داشت نیاز به عزم و اراده آهنین همراه با صبر و شکیبایی بیشتر خواهد بود.

۳ - عهد و پیمان هایی که خداوند از این عده گرفته است شدیدتر و محکم تر از سایر پیامبران الهی است.

۴ - رسالت آنان جهانی است و به سوی شرق و غرب عالم فرستاده شده اند.

۵ - رسالت آنان جن و انسان، هر دو را در برمی گیرد.

۶ - آنان در میان سایر پیامبران دارای برتری هستند و نبوت سایر پیامبران نیز بر محور آنان می چرخد.

۷ - پیامبران اولوالعزم عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسیعليهم‌السلام ، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

تعداد پیامبران اولوالعزم نیز طبق دیدگاه معروف میان دانشمندان اسلامی و استفاده از آیات و روایات همان پنج نفر می باشد.(۲)

________________________________________

۱- - کافی، ج ۱، ص۱۷۴، باب طبقات الانبیاء و الرسل، ح ۳

۲- در برخی روایات تا عدد ۳۱۳ نفر نیز برای پیامبران اولوالعزم بیان شده است. (ر.ک: سیوطی، درّالمنثور، ج ۶، ۴۵).

در آیات ۷ از سوره احزاب و ۱۳ از سوره شوری به این پیامبران اشاره خاص شده است، در روایات زیادی از جمله از: امام سجادعليه‌السلام (۱)، امام باقرعليه‌السلام (۲) ، امام صادقعليه‌السلام (۳) و روایات دیگر تصریح به پنج پیامبر بزرگ الهی شده است که آنان پنج نفرند، حضرت نوحعليه‌السلام ، حضرت ابراهیمعليه‌السلام ، حضرت موسیعليه‌السلام ، حضرت عیسیعليه‌السلام و حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

در روایتی نیز امام باقرعليه‌السلام از پیامبر نقل می کند که تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار نفر است که پنج نفر از آنان اولوالعزم بوده اند.

در سخنی از ابن عباس نیز پیامبران اولوالعزم را همین پنج نفر می داند.(۴)

برخی از بزرگان نیز پیامبران اولوالعزم را در ضمن شعری معرفی کرده اند:

اولوالعزم نوح و الخلیل الممجَّد و موسی و عیسی و الحبیب محمّد(۵)

پیامبران اولوالعزم نوح و ابراهیم خلیل است و موسی و عیسی و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حبیب خدا.

مطابق توضیحات فوق هر یک از پیامبران دارای کتاب های آسمانی و شریعت بوده اند که «قرآن کریم» کتاب آسمانی محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و «انجیل» کتاب آسمانی حضرت عیسیعليه‌السلام و «تورات» کتاب آسمانی حضرت موسیعليه‌السلام است.

_________________________________________

۱- بحارالانوار، ج ۱۱، ۵۸ و ۵۶.

۲- مجمع البیان، ج ۹، ۹۴.

۳- همان و نیز اصول کافی، ج ۱

۴- درّالمنثور، ج ۶، ۴۵.

۵- آلوسی، روح المعانی، ۴۵، ج ۲۶، ص ۳۲.

اما برای کتاب آسمانی حضرت نوح و ابراهیم به طور صریح نام خاصی نیامده است ولی ممکن است از آیه ۱۹ سوره اعلی «صحف ابراهیم و موسی» استفاده کنیم که نام کتاب حضرت ابراهیم و نوح هر یک «صحف» بوده است.(۱)

____________________________________

۱- ر.ک: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۷، ۳۶۳. همچنین می توان در این زمینه به تفسیر المیزان، ج ۴ ذیل آیه ۱۶۵ سوره نساء، ج ۱۸ ذیل آیه ۳۵ سوره احقاف و تفسیر نمونه، ج ۲۱، ۳۷۷ تا ۳۸۰ و ج ۴، ۳۱۴ مراجعه نمود.

آیا معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قابل تکذیب است؟

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «من کَذَّبَ بِالمِعراجِ فَقَد کَذّبَ رسولَ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله (۱) ». کسی که معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تکذیب کند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تکذیب کرده است.

شرح: معراج از عروج به معنای بالارفتن است و نیز به معنای سیر روحانی و معنوی آمده است و منظور از آن طبق آیات قرآن و روایات فراوان و معروف میان دانشمندان اسلامی این است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامی که در مکه بود به قدرت پروردگار در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی در بیت المقدس که (فاصله آن بیش از یکصد فرسنگ است) رفته و در آن جا به آسمان ها صعود نموده تا آثار قدرت و عظمت پروردگار را در پهنه ی گیتی مشاهده نماید و همان شب نیز به مکه بازگشت.

این سیر با جسم و روح توأما انجام گرفته است به خلاف دیدگاه برخی که آن را به معراج روحانی شبیه یک خواب یا مکاشفه روحی تفسیر کرده اند.

در دو سوره از قرآن به مسأله ی معراج اشاره شده است:

۱ - در نخستین آیه سوره اسراء که می فرماید: «پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختیم برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم، او شنوا و بیناست»(۲) .

در این آیه دو نکته قابل توجه وجود دارد: یکی تعبیر «عبده»

_____________________________________

۱- شیخ صدوق، صفات الشیعه، ص ۹۲، مسند الامام الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۸۱.

۲- اسراء/۱.

است که دلالت دارد این سیر جسمانی و روحانی با هم بوده است نه روح تنها و نیز دلالت می کند که این افتخار به خاطر مقام عبودیت و بندگی آن حضرت بوده است که بالاترین مقام برای انسان است.

و دیگری تعبیر «لیلاً» است که نشان می دهد سیر پیامبر از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و معراج آن در یک شب بوده است.

۲ - در سوره نجم از آیه ۱۳ تا ۱۸ نیز به سیر آسمانی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و جریان معراج اشاره شده است که در تعبیری می فرماید: «مازاغ البصر و ماطغی» (چشم پیامبر دچار خطا و انحراف و طغیان نشده) این عبارت که چشم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دچار خطا نشده است نشان می دهد که حادثه معراج در بیداری اتفاق افتاده است نه در خواب و حالت مکاشفه.

همچنین در روایاتی که متواتر و قطعی است، اصل موضوع معراج را امری ثابت و قطعی می داند و در روایاتی نیز ویژگی های معراج و مشاهدات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در آن شب مطرح می کند.

بنابراین اصل معراج از نظر دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت قابل تکذیب و انکار نیست اگر چه برخی از مسائل آن در روایاتی ساختگی که مشتمل بر امور نامعقول است قابل تکذیب می باشد. از جمله این که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا را آشکارا دید و با او سخن گفت که با اصول و معیارهای دینی و توحید سازش ندارد و با اهداف مهم این سیر معنوی نیز سازش ندارد زیرا هدف از این سفر آسمانی این نبوده است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا را در آسمان ها ببیند همان طور که برخی ناآگاهان این مسأله را مطرح کرده اند. بلکه هدف اصلی از معراج این بود که روح بزرگ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستی به ویژه عالم ملکوت دید تازه ای و آگاهی کاملی بیابد تا بتواند با آن رهبری و هدایت انسان ها را به خوبی بر عهده بگیرد.

در این جا شبهه ای مطرح است که آیا عروج به آسمان ها با وجود نیروی جاذبه زمین و فقدان هوا در بیرون جوّ زمین و حالت بی وزنی و نیز اشعه های خطرناک ماوراءبنفش و اشعه ایکس چگونه ممکن است؟

برای پاسخ به این پرسش نکات زیر قابل توجه است:

۱ - موانعی که برای معراج بیان شده امور محال و لاینحل نیستند و ما می بینیم که دانش امروز با پیشرفت های علمی سفر به فضا را ممکن می داند و سالانه فضانوردان با سفینه های مجهز، به سیارات مختلف مسافرت می کنند و این نشان می دهد که سفر به آسمان ها منع عقلی ندارد.

۲ - مسأله ی معراج می تواند یک امر غیرعادی باشد مانند معجزات پیامبران که امری غیرعادی و وابسته به قدرت بی پایان خداوند است زیرا خداوند با نیروی نامحدود می تواند، پیامبرش را از اشعه های مرگبار نجات بدهد و مرکبی سریع السیر متناسب با این سفر فضایی در اختیار پیامبرش بگذارد، اما این مرکب «رفرف» یا «براق» یا چیز دیگری بوده است تنها در روایاتی بدان اشاره شده است ولی برای ما کاملاً ناشناخته است.

۳ - مسأله ی معراج تنها عقیده مسلمانان نیست بلکه در میان پیروان ادیان دیگر نیز وجود دارد همان طور که درباره حضرت عیسیعليه‌السلام در انجیل مرقس باب ۶ و انجیل لوقا باب ۲۴ و انجیل یوحنا باب ۲۱ آمده است که پس از آن که به دار آویخته و دفن شد از میان مردگان برخاست و پس از چهل روز به آسمان ها عروج نمود. همان طور که خداوند برای حضرت موسیعليه‌السلام و حضرت ابراهیمعليه‌السلام و حضرت ادریسعليه‌السلام نیز معراج قرار داده است.

نتیجه این که جریان معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امری قطعی است و قابل تکذیب نمی باشد و به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام فرمودند: کسی که معراج را تکذیب کند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تکذیب کرده است.(۱)

______________________________________

۱- جهت اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۵ تا ۳۴ و تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۷ تا ۲۰ و تفسیر مجمع البیان از طبرسی، ج ۵ و ۶، ص ۶۰۹ تا ۶۱۲.

طراوت قرآن

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «انَّ اللهَ تعالی لم یجعل القرآن لزمان دونَ زمانٍ وَ لالناسٍ دونَ ناسٍ فَهو فِی کلِّ زَمَانٍ جدیدُ و عنَد کلِّ قَومٍ غَضٌ إلَی یَومِ القِیامهِ».(۱)

خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی قرار نداده است و در هر زمانی تازه و نزد هر جمعیتی باطراوت است.

شرح: همیشه این پرسش در اذهان وجود دارد قرآن کریم که ۱۴۰۰ سال پیش در محیط خاصی و در میان مردمی که عرب زبان بوده اند، نازل شده است، آن زمان ویژگی های خاص خود داشته و آموزه ها و پیام های خاصی را می خواسته و امروز ویژگی های خاصی دارد، شاهد پیشرفت های زیادی در علم و صنعت و مانند آن هستیم، پس قرآن چگونه برای عصر ما مفید است.

امام هشتمعليه‌السلام با سخن پرمحتوای خود این پرسش را پاسخ می دهد که قرآن ساخته ی اندیشه و افکار زودگذر و متغیر بشر نیست تا با گذشت زمان کهنه و فرسوده گردد و برای مردم خاصی نیز نیست تا اگر آن مردم از بین رفتند محتوای قرآن و ارزش آن نیز از بین برود، بلکه از علم و دانش خداوند بزرگی سرچشمه گرفته که وجودش ازلی و ابدی و کلام او هم مانند ذاتش جاودانه است، زبان آن اگر چه عربی است اما محتوای آن جهانی است، قوانین و پیام هایش همچون عدالت خواهی، احسان و … منطبق با فطرت بشر است که همه ی انسان ها در هر زمان از آن بهره می برند و در هیچ زمانی کهنه نمی شود، به همین

______________________________________

۱- سفینه البحار، ج ۷، ص ۲۴۹.

دلیل هر چه آن را بخوانند تازه تر و جالب تر است و محتوای آن همیشه طراوت دارد، اگر کسی همیشه قرآن را با فهم محتوای آن بخواند نه تنها احساس خستگی نمی کند بلکه لذت و انبساط به او دست می دهد و این یکی از نشانه های اعجاز و عظمت قرآن کریم است.

علت این که قرآن در همه عصرها باطراوت است ویژگی های خاصی است که در درون آن نهفته است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

۱ - هماهنگی قوانین قرآن با خواسته های طبیعی و فطری انسان و سایر موجودات و به قول معروف هماهنگی تشریع با تکوین.

۲ - وجود لایه های پنهان در قرآن، قرآن دارای ظاهر و باطن است و در برخی روایات تا هفت بطن برای آیات آمده است و این ویژگی باعث شده است که آیات قرآن در هر زمان مصادیق خاصی داشته و متناسب با هر زمان حرکت کند.

۳ - اعتبار بخشیدن به عقل: معتبر بودن عقل بدین معنا است که عقل می تواند در زندگی مردم نقش داشته باشد و عقلای یک جامعه می توانند برای برخی از مسائل زندگی اجتماعی خود قوانینی را وضع کنند مانند قوانین راهنمایی و رانندگی، کنترل بازار، شهرسازی.

۴ - وجود قواعد و اصول حاکم: در قرآن کریم قواعدی وجود دارد که می تواند حاکم و ناظر بر قوانین دیگر باشد مانند «قاعده لاحرج»، «قاعده یسر و نفی عسر» و … که اگر در موضوعی با اجرای حکمی حرج یا عسر، سختی یا بن بست باشد به وسیله ی این قواعد می توان موضوعات و احکام را از بن بست خارج کرد.

امامت سررشته دین

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «إنّ الامام زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین، الامام اس الاسلام النامی و فرعه السامی، بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج و الجهاد»(۱) .

امام سررشته ی دین و نظم دهنده ی امور مسلمانان و صلاح دنیا و بزرگ مندی مؤمنان است. امام بنیان و ریشه اسلام است، به واسطه امام است که نماز، زکات، روزه، حج و جهاد به کمال می رسد.

شرح: امام به منزله ی قلب جامعه است هر چه قدر قلب سالم تر باشد بدن انسان سالم تر است و اگر در بدن انسان قلب نباشد، بدن هیچ ارزشی ندارد، اساساً جوامع بشری برای بقا و تداوم حیات خود نیازمند رهبر و پیشوای شایسته هستند، هر چه قدر این پیشوا سالم تر، عالم تر، شجاع تر و زیرک تر باشد جامعه را بهتر اداره می کند، امام در واقع همه جنبه های زندگی مادی و معنوی انسان را رهبری می کند، به همین جهت امام هشتم به مهم ترین ویژگیهای اجتماعی و فردی پیشوای جامعه اشاره می کند که عبارتند از:

امام سررشته دین است، زیرا آگاه ترین فرد در دین او می باشد که مطالب دینی باید از او گرفته شود، سخن و کردار امامعليه‌السلام به عنوان قانون زندگی هر مسلمان است.

امام نظم دهنده ی امور مسلمانان و صلاح دنیا است: همان طور که اشاره شد امام قلب جامعه است و قلب است که به سایر

_______________________________________

۱- تحف العقول، ص ۷۹۶.

اعضای بدن خون می فرستد و رگ ها و شریان های حیاتی را زنده نگه می دارد و نظم و انضباط می بخشد و اگر قلب نباشد یا سالم نباشد نظام بدن از بین می رود و امام نیز در جامعه این چنین است، به حکومت، معاش، خانواده، اقتصاد، آموزش و پرورش و … نظم می بخشد.

امام عزت دهنده ی مؤمنان است: در جامعه و محیط نابرابر که پیشوای عادلی ندارند، حق بسیاری از افراد به ویژه انسان مؤمن که شایستگی هایی نیز دارد ضایع می شود و چه بسا وی را خوار و به وی بی اعتنایی نمایند اما حکومتی که دارای امام عادل و شایسته باشد از مؤمنان به خاطر شایستگی های آنها استفاده می کند و جایگاه حقیقی و اجتماعی خودشان را به آنان می بخشد. به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام می فرماید: امام عزت انسان مؤمن است.

امام ریشه ی اسلام، فزاینده و شاخه ی آن است: امام بنیان و ریشه اسلام است زیرا دین با اندیشه های امام هم چنان زنده و دارای حیات است. برخی از مقامات امام معصومعليه‌السلام که می تواند به عنوان ریشه اسلام معرفی شود عبارتند از:

الف - امام جانشین پیامبر، در اجرای احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت است.

ب - تمام وظایفی که برای پیامبران است برای امام معصوم نیز هست.

ج - امام از سوی خدا و پیامبر تعیین می شود و همان فضایل و امتیازات پیامبر را جز مقام نبوت را دارد، به همین علت اعتقاد به امام مانند اعتقاد به پیامبر در اصل شریعت لازم است.

در هر صورت امام هم ریشه دین است و هم شاخه اسلام است که دایماً در حال فزایندگی است زیرا رهبری ای که از جانب خداوند به او واگذار شده و دارای مقام عصمت و علم الهی است. اسلام را دایماً توسعه و گسترش می دهد.

عبادات از جمله نماز، زکات، روزه، حج و جهاد بدون امام و ولایت عبادتی ناقص خواهد بود، زیرا امام آگاهی کامل به این عبادات دارد و گفتار او نیز حجت است و طبق روایات متعدد اگر کسی تمام این اعمال را انجام دهد و ولایت نداشته باشد عبادات او ارزشی نخواهد داشت.

در جایی که دین در معرض تهاجم و احکام آن در معرض اختلاف باشد و همچنین انگیزه ها برای تغییر و تحریف وجود داشته باشد و احساس خطر اشتباه در نقل، به ویژه در مسایل و احکام دقیق و پیچیده با وجود گروه ها و افراد منفعت جو و هواپرست خواهد بود، در نتیجه وجود یک زمامدار و نگهبان حقیقی، دارای علم کامل در دین، ضروری است تا دین را حفظ کند.

اساساً دین اسلام هنگامی به عنوان یک دین کامل و پاسخگوی نیازهای انسان تا پایان جهان می تواند مطرح باشد که در درون خود راهی برای تأمین مصالح ضروری جامعه تا ابد پیش بینی کرده و این راه چیزی جز نصب جانشین شایسته برای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نخواهد بود. جانشینی که دارای علم خدادادی باشد تا بتواند حقایق را با همه ی ابعاد و دقایقش بیان کند، دارای ملکه ی عصمت باشد تا تحت تأثیر انگیزه های نفسانی و شیطانی واقع نشود و مرتکب تحریف عمدی دین نگردد و نیز بتواند نقش

تربیتی پیامبران را به عهده گیرد تا افراد مستعد را به عالی ترین درجه کمال برساند و نیز در صورت مساعد بودن شرایط اجتماعی، متصدی حکومت و تدبیر امور جامعه شود و قوانین اجتماعی اسلام را اجرا کند و حق و عدالت را در جهان گسترش دهد.(۱) به همین جهت است که عبادت ها در صورتی قابل اطمینان و کامل است که از منشأ و سررشته ی دین گرفته شده باشد نه از مصادری که احتمال خطا یا جعل یا تحریف در آنها داده می شود، در نتیجه امام هم ریشه و بنیان اسلام است و هم شاخه های آن که قابل رشد هستند.

_____________________________________

۱- ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید(۲-۱)، ص ۳۵۳ و ۳۵۴.

شناخت امامان

امام رضاعليه‌السلام درباره معرفت به امامان فرمود: «مَن ماتَ و لَمْ یَعرِفُهم ماتَ میَتهً جاهِلَّیهً»(۱) کسی که بمیرد و امامان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

شرح: طرح مسأله ی امامت در شیعه، طرح شخصی نیست بلکه طرحی است برای حرکت فرد و جامعه به سوی کمال و سعادت و منظور ارائه ی رهبران و الگوهای دینی و دنیایی مردم در تمام زمینه ها است، در زمینه عبادت، سیاست، اخلاق، قضاوت، نظام خانواده، وظایف فردی و اجتماعی و … که توانمندند تا آینده انسان را ترسیم کنند به گونه ای که انسان می تواند تمام گفتار و کردار آنان را نصب العین خود قرار دهد.

به همین جهت پیروی از آنان بدون شناخت امکان پذیر نیست، اگر آنان را نشناسیم حقیقت دین را نشناخته ایم و اگر کسی نداند دین چیست گویا دین ندارد. در زمان جاهلیت پیش از اسلام نیز مردم پیشوایی و دینی نداشتند نسبت به احکام و مسائل دینی نادان بودند و مردم در حالت کفر به سر می بردند تا این که پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ظهور کرد و آنها را نجات داد و راه نجات انسان ها پس از نبوت، بهره بردن از وجود امام معصومعليه‌السلام است تا مردم را به دین صحیح هدایت کند، زیرا به اعتقاد شیعه امام آگاه ترین، عادل ترین فرد جوامع است، دارای مقام عصمت و تمام حرکات و سکنات او حساب شده و قابل الگوبرداری است. شناخت چنین امامی است که باعث اعتقاد و ایمان به او و پیروی بی چون

__________________________________

۱- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۱۳۰، ب ۳۵.

وچرای از او خواهد شد و بر همین اساس است که انسان تا سر حد فداکاری در راه آرمان های امام خود گام برمی دارد و مفاهیمی که در مضامین زیارت ها و دعاهای شیعه آمده است عینیت پیدا خواهد کرد: «پروردگارا مرا از یاران و کمک کنندگان آن [امام] بزرگوار و کسانی که از آرمان های او دفاع می کنند و از پی انجام مقاصدش می شتابند و اوامرش را امتثال و از وی حمایت و به جانب اراده اش مشتاقانه سبقت می گیرند و در حضور حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند قرار ده»(۱).

افزون بر آن که مسأله ی شناخت و اعتقاد عمیق به امام و امامت مقدمه حاکمیت «نظام الهی» است زیرا با شناخت امام زمان و پیروی از آنان است که نظام الهی تحقق پیدا می کند و در غیر این صورت باید ناچار تن به یک نظام جاهل و رژیم غیراسلامی داد.(۲)

به همین جهت در روایات فراوانی دیده شده است که لازم است مردم شناخت حقیقی نسبت به امام زمان خود داشته باشند و امام هشتمعليه‌السلام نیز می فرماید: اگر کسی امامان خود را به درستی نشناسد و بمیرد مانند زمان جاهلیت یعنی در حالت کفر و بی دینی مرده است.

ما مردم شیعه که درباره ی امامت این همه اصرار به خرج می دهیم و از آیات قرآن و سنت نبوی و تجربه تاریخی در این باره دست برنمی داریم برای همین حقیقت است یعنی لزوم و

________________________________________

۱- فرازی از دعای عهد، مفاتیح الجنان، ص ۱۰۵۰.

۲- زیرا برای حاکمیت دو نظام کلی قابل تصور است یکی نظام الهی با وجود پیامبران یا امام معصوم آن هم در صورتی که مردم شناخت به امام داشته باشند تا از امام خود پشتیبانی و پیروی نماید و دیگری نظام جاهلیت و رژیم غیراسلامی و برخی مضمون حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» را همین می دانند. ر.ک: صافی گلپایگانی، نظام امامت و رهبری، ص ۸ و ۹.

حتمیت صفاتی چند در پیشوا، از جمله شناخت کامل و قاطع [همراه با] ایستادگی و پایداری تا سر حدّ خون و شهادت این عقیده (جز جنبه های الهی آن) والاترین آرمان است یعنی این که ما شیعیان برای بشریت جز پیشوای عادل و معصوم و عامل و صادق نمی پسندیم. در هر صورت اعتقاد به امامت وقتی ارزشمند است که پایه ی معرفتی داشته باشد در این صورت است که با هسته ی اصلی ایمان در می آمیزد و در جان انسان نقش می بندد.(۱)

محقق معروف مصری «حامد حنفی» در این باره می گوید: «شیعه این شعله را در همه فراز و نشیب های تاریخی با خویشتن داشته است و این شور و گداز با گوشت و خون شیعه همچون خود ایمان در دل مؤمنان ممزوج گشته است، آری شیعه مردمی مؤمن و صاحب مسلک اند و این ایمان از نوع تقلید و زبانی نیست و همین ایمان ژرف و مسلک اعتقادی است که تنها شیعه آن را در همه قرن ها نگهداشته است راز پشتکاری است که در دعوت آنان به چشم می خورد و در انفجارهای علمی پیاپی که در تألیف های آنان دیده می شود و در فریاد جاودان پایی که در نوشته های آنان همواره طنین افکنده است.(۲)

______________________________________

۱- حکیمی، محمدرضا، امام در عینیت جامعه، ص ۸۵ و ۸۶.

۲- الرضوی، سیدمرتضی، مع رجال الفکر فی القاهره، ص ۸۰ و نیز حکیمی همان.