ابوذر غفاری

ابوذر غفاری0%

ابوذر غفاری نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

ابوذر غفاری

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عبدالحمید ناصری
گروه: مشاهدات: 4826
دانلود: 2608

توضیحات:

ابوذر غفاری
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 84 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4826 / دانلود: 2608
اندازه اندازه اندازه
ابوذر غفاری

ابوذر غفاری

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ابوذر همواره در خدمت رسول خدا بود، اصول اسلام و اندیشه خود را از آن حضرت فرا گرفت و از این رهگذر، فضایل فراوانی کسب کرد.

در منبع دیگر، با تجلیل از مقام بلند دینی، معرفتی و جهادی وی آمده است:

اَحَدُ السّابِقین الاَوَلین مِنْ نُجَباءِ اَصْحابِ مُحَمَّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(۱)

او یکی از پیش گامان اسلام و از ارجمندان اصحاب محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.

از مطالب یاد شده و منابع متعدد دیگر، شدت علاقه ابوذر به پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و هم نشینی وی با آن حضرت به خوبی روشن می شود. او پس از هجرت به مدینه تا آخرین لحظه حیات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همدم ایشان بود. او دانش وسیع و حکمت عمیق خود را با زهد مثال زدنی و تقوا تکمیل کرد. مجموعه این ویژگی ها از او انسانی ساخت که پس از امامان معصومعليهم‌السلام در تاریخ اسلام کم نظیرند.

___________________________________________

۱- سیرالاعلام و النبلاء، ج ۲، ص ۴۶.

فصل سوم: ویژگی های ابوذر غفاری

اشاره

از میان اصحاب پیامبر بزرگ اسلام،صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کمتر کسی را می توان یافت که به پای ابوذر غفاری برسد و ویژگی های متعدد و چه بسا به ظاهر مختلف را با تفکر، آزاداندیشی، مجاهدت نفس و سخت کوشی کسب کرده باشد. از این رو، او یکی از شخصیت های نادر صدر اسلام است که با بررسی ویژگی های شخصیتی و صفات اخلاقی وی، اسلام راستین را می توان بهتر شناخت.

سیمای ابوذر

کسانی که ابوذر را در آخرین سال های حیات مبارکش در شام و مدینه یا پس از آن، در ربذه دیده اند، او را چنین توصیف کرده اند: «دارای قامت بلند، چهره گشاده، اندام متمایل به لاغری، رنگ مو و محاسن سفید و دارای صورت گندم گون».(۱)

او مانند بسیاری از بادیه نشینان دارای سلامتی جسمی و انرژی بدنی بود و بیشتر در تفکر به سر می برد. هرگاه لب به سخن می گشود، با صراحت لهجه و متانت سخن می گفت و هیچ گاه جانب صداقت و حقیقت را فرو نمی گذاشت.

راست گویی ابوذر

صداقت از مهم ترین صفات اخلاقی ابوذر به شمار می آید که منابع گوناگون تاریخی، رجالی، حدیثی و تفسیری بر آن اتفاق نظر دارند و از زبان پیامبر، او را الگوی راست گویی شمرده اند. پیامبر در حدیثی می فرماید: «اَبُوذر صدِّیق هذه الاُمّهِ؛(۲) ابوذر راست گوی این امت است.» مقدسی با بیان فضایلش در حدیثی می نویسد:

__________________________________

۱- تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۰.

۲- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۰۵.

قال: ما اَقَلَّتْ الغَبْراءُ وَ لا اَظَلَّتْ الْخَضْراءُ، عَلَی ذِی لَهْجَهٍ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر.(۱)

پیامبر فرمود: «زمین در خود ندیده کسی را و آسمان سایه نیفکند بر فردی که راست گوتر از ابوذر باشد».

این حدیث با مقدمه، تکمله و شأن صدورهای متفاوت نقل شده است، ولی اصل حدیث که ابوذر را راست گوترین فرد در میان امت اسلامی و اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معرفی می کند، از احادیث متواتر میان شیعه و سنّی است.(۲)

در کتاب علل الشرایع درباره شأن صدور حدیث یاد شده این داستان آمده است:

انس بن مالک می گوید: روزی ابوذر به مسجد رسول خدا آمد و گفت:

«دیشب در خواب چیزی دیدم که تاکنون ندیده بودم!»

دیشب چه دیدی؟

در عالم رؤیا دیدم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در منزلش ایستاده و در حالی که دست علی بن ابی طالب را در دست داشت، به سوی قبرستان بقیع به راه افتاد. من نیز به دنبال ایشان رفتم تا اینکه به مقابر مکه رسیدند. حضرت بر سر مزار پدر خویش توقف کرد و دو رکعت نماز به جا آورد. ناگهان قبر شکافت و شخصی از آن بیرون آمد. او نشست و گفت: «اَشْهَدُ اَنّ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوله.» سپس پیامبر به او رو کرد و گفت:

ای پدر! ولی تو کیست؟

ولی من کیست پسرم؟

ولی تو این است؛ علی.

وَ اَنَّ عَلیّا وَلَیّی.

________________________________________

۱- البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۹۳.

۲- ابن هلال ثقفی، الغارات، ص ۱۰۲؛ طبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۲۸؛ البدایه و النهایه، ج ۳؛ مجمع الزواید، ج ۹، ص ۳۳۰؛ مجمع الرجال، ص ۵۴؛ اختیار معرفه الرجال، ج ۱، ص ۱۱۸؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۷۳۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۱۳۹؛ مواقف الشیعه، ج ۲، ص ۱۱؛ الغدیر، ج ۸، ص۳۳۰؛ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۸.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: «به جایگاهت برگرد. پس از آن به سوی مزار مادرش رفت و دو رکعت نماز را به جای آورد. ناگهان قبر شکافته شد و زنی بیرون آمد و گفت: «اَشْهَدُ اَنّ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اَنَّک نَبِی اللّهِ وَ رَسُولُهُ.» پیامبر پرسید: «مادرم! ولی تو کیست؟»

ای فرزند! چه کسی ولی من است؟

ولی تو این شخص؛ علی است.

َ اَنَّ عَلیّاَ ولیی.

آن گاه پیامبر فرمود: «به جایگاهت برگرد».

چون ابوذر این داستان را به پایان رساند، جمعی او را تکذیب کردند. آنان نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتند و گفتند: «ابوذر امروز به شما دروغ بست». پیامبر پرسید: «چه گفت؟» آنان آنچه از ابوذر شنیده بودند، بازگو کردند. حضرت پس از شنیدن سخنان آنان فرمود: «ما اَظَلَّتِ الْخَضْراءُ وَ لا اَقَلَّتِ الغَبْراءُ عَلی ذِی لَهْجَهٍ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر».(۱)

حدیثی دیگری از امام صادقصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره شأن صدور این حدیث آمده است:

روزی ابوذر در جمع اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضور داشت که از فضایل امت پیامبر سخن به میان آمد و در این باره گفت وگو شد. ابوذر در آن میان چنین گفت: «افضل این امت علی بن ابی طالب است؛ او قسیم بهشت و دوزخ و صدیق و جداکننده بین حق و باطل و حجت خداوند بر امت مسلمان است.» پس از پایان کلام ابوذر، همگان از او رو گرداندند و تکذیبش کردند. بوامامه باهلی از میان آن جمع، درنگ را جایز ندانست و ره سپار محضر پیامبر اسلام شد. ماجرا را بازگو کرد و پیامبر فرمود:

_________________________________________

۱- علل الشرایع، صص ۱۷۶ و ۱۷۷.

ص:۲۸

«ما اَظَلَّتِ الْخَضْراءُ وَ لا اَقَلَّتِ الغَبْراءُ وَ لا اَظَلَّتِ الخَضْراءُ عَلی ذِی لَهْجَهٍ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر».(۱)

روشن است که پیامبر از هرگونه گزاف گویی به دور است. بنابراین، جای این پرسش است که آیا ابوذر از این نظر بر پیامبران گذشته و معصومینعليهم‌السلام نیز برتری دارد و اصولاً معنای این حدیث متواتر چیست؟

پاسخ این پرسش هم در برخی روایات آمده و هم امام صادقعليه‌السلام به طور مستقل به آن پرداخته است. در یکی از نقل ها آمده است که پیامبر فرمود: «ما اَظَلَّتِ الْخَضْراءُ وَ لا اَقَلَّتِ الغَبْراءُ بَعْدَ النَّبیینَ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر؛ پس از پیامبران، زمین و آسمان راست گوتر از ابی ذر به خود ندیده است».(۲)

در این نقل، کلمه «بعد النبیین» بر وضوح معنای آن افزوده است. گزارش دیگری که به تبیین معنای این حدیث کمک می کند، نقل ابن بابویه در معانی الاخبار است:

ابوذر غفاری از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حدیثی نقل کرد. گروهی باور نکردند و وی را تکذیب کردند. او دلتنگ شد. نزد پیامبر رفت و عرض کرد: «مگر شما این مطلب را نفرمودید؟» حضرت فرمود: «آری!» آن گاه حدیث معروف صداقت ابوذر را بیان کرد. در این میانه، حضرت علیعليه‌السلام به جمع آن دو پیوست و پیامبر در ادامه حدیث با اشاره به علیعليه‌السلام چنین فرمود: «الاّ هَذا الرَّجُل المُقْبِل فَاِنَّه الصِّدیقُ الاَکبَر وَ الفارُوقُ الاَعظَم» غیر از این مردی که می آید؛ زیرا همانا صدیق اکبر و فاروق اعظم اوست.(۳)

ابوذر در تأیید فرمایش پیامبر درباره امیرمؤمنان علیعليه‌السلام ، حدیثی را نقل کرده که در آن، علیعليه‌السلام ، «صدیق اکبر» و «فاروق اعظم» خوانده شده است. این حدیث را در قسمت پایانی این نوشتار می آوریم. در اینجا به نمونه ای که با حدیث مورد نظر

_________________________________________

۱- معانی الاخبار، ص ۱۷۹؛ علل الشرایع، صص ۱۷۷ و ۱۷۸.

۲- الغدیر، ج ۸ ، ص ۳۱۲.

۳- تفسیر منهاج الصادقین، ج ۳، ص ۶۹؛ معانی الاخبار، ص ۱۷۹.

بی ارتباط نیست، اشاره می کنیم:

عباد بن صهیب می گوید:

به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: «ابوذر افضل است یا شما اهل بیتعليهم‌السلام ؟»

حضرت فرمود: «ای پسر صهیب! ماه های سال چند تاست؟»

دوازده تا.

چند تای آنها ماه حرام است؟

چهارتا.

آیا رمضان در شمار این چهار ماه است؟

خیر.

آیا فضیلت رمضان بیشتر است یا آن چهار ماه؟

فضیلت رمضان.

ما اهل بیت نیز چنینیم. هیچ کس با ما قابل مقایسه نیست(۱)

دانش و حکمت ابوذر

از اموری که به دلیل برجستگی ویژگی صداقت و مبارزه عدالت خواهانه ابوذر، کمتر مورد توجه قرار گرفته، دانش و حکمت اوست. پیش از این اشاره کردیم که ابوذر پس از هجرت به مدینه، همدمی با پیامبر را برای به دست آوردن دانش اسلامی و حکمت دینی غنیمت شمرد. علیعليه‌السلام در این باره فرموده است:

ذلِکَ رَجُلٌ وَعَی عِلمَا عَجَزَ فیه النّاسُ ثُمَّ اَوْکَأ فِیهِ فَلْمَ یَخْرُجْ شِیْئَا منه.(۲)

ابوذر، مردی است که آن قدر دانش فرا گرفت که مردم از درک و کسب آن ناتوان شدند و در حفظ و ضبط دانش و حکمت خود چنان کوشید که ذره ای از آن ضایع نشد.

_________________________________________

۱- معانی الاخبار، ص ۱۷۹؛ علل الشرایع، ص ۱۷۷.

۲- الاصابه، ج ۴، ص ۶۴؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۱۸۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۸۲ ؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۳۵؛ قاموس الرجال، ج ۲؛ طبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۳۲.

این حدیث به خوبی بیانگر استعداد ابوذر است و او را در این زمینه از دیگر مردم و اصحاب پیامبر ممتاز می کند. علاوه بر این، ویژگی های ذوقی و سخت کوشی ابوذر در کسب دانش های گوناگون اسلامی موجب شد تا مورد توجه و تمجید عالم ترین فرد پس از پیامبر؛ یعنی علیعليه‌السلام قرار بگیرد.

در روایت دیگری آمده است:

حضرت علیعليه‌السلام فرمود: ابوذر، پیمانه ای لبریز از دانش است که دانش خویش را پالایش داده و ذره ای از آن را ضایع نکرده است.(۱)

در ادامه روایت آمده است:

ابوذر دارای فضایل بسیار بود و در دانش و حکمت هم پایه ابن مسعود به شمار می آید.(۲)

شمس الدین محمد ذهبی می گوید:

او در زهد، راست گویی، دانش و عمل زبانزد و حق گو بود و در مورد احکام الهی قاطعانه رفتار می کرد و به سرزنش ملامتگران توجه نداشت.(۳)

ابن شهر آشوب گزارش می کند نخستین کسی که در اسلام کتاب تصنیف کرد، حضرت علی بن ابی طالبعليه‌السلام است که قرآن کریم را جمع، تنظیم و تفسیر کرد. سپس سلمان و بعد از او ابوذر غفاری، اصبغ بن نباته و عبدالله بن رافع چنین کردند. پس از آنان، امام سجادعليه‌السلام صحیفه سجادیه را تصنیف کرد.(۴)

پارسایی ابوذر

از اموری که در زندگی ابوذر قابل توجه است، استفاده حداقل از مال و منال

__________________________________________

۱- تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.

۲- تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.

۳- سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۴۷.

۴- معالم العلماء، ص ۵۰؛ الاوایل، ص ۲۹۱؛ الذریعه، ج ۱۵، ص ۱۸.

ص:۳۱

دنیاست. او نه تنها به اموال دیگران چشم طمع نداشت و درصدد سوءاستفاده از بیت المال مسلمانان و عطایای حاکمان برنیامد، بلکه از دارایی های حلال خویش نیز حداقل را برمی داشت و بقیه را در راه خدا و رفع نیاز تنگ دستان انفاق می کرد. ابوذر این روش را حتی در دوران تنگ دستی نیز ادامه داد. در این باره می خوانیم که عثمان بن عفان دویست دینار از اموال شخصی خود را به دو غلامش داد و گفت: با این پول نزد ابوذر بروید و بگویید عثمان تو را سلام رساند و گفت: «این دینارها را بردار و خرج زندگی ات کن. ابوذر گفت: آیا عثمان، مسلمان دیگری رانیز مثل من مشمول مرحمت خویش قرار داده است؟

_ خیر.

_ من یکی از مسلمانانم. مرا چنین نواخته و به دیگر مسلمانان توجهی نکرده است؟»

_ عثمان گفته است: «این دویست دینار از مال خودم است و به خدایی که جز او خدایی نیست، سوگند که هیچ گونه حرامی در آن نیست. من جز از مال حلال خود برای تو نفرستادم».

_ من نیازی به این تحفه ندارم. من هم اکنون از غنی ترین مردم هستم.

_ خداوند تو را عافیت دهد. ما در خانه تو چیزی نمی بینیم تا بدان سر کنی.

_ داخل این پارچه مقداری نان جو از چند روز پیش مانده است و نیازی به این دینارها ندارم. من با ولایت علی بن ابی طالب و اولاد هدایت یافته اش از دیگران بی نیازم. این دینارها را به عثمان برگردانید و بگویید ابوذر به این چیزها و به آنچه نزد اوست، احتیاجی ندارد.

در برخی از مآخذ تاریخی و رجالی، به هزینه مختصر زندگی او اشاره شده است. در یکی از منابع چنین آمده است: «وَ کانَ رِزْقُ اَبی ذَرٍّ ارْبَعُ مِئَهَ دِینارٍ؛ تمام هزینه ابوذر چهارصد دینار بود».(۱)

امام علیعليه‌السلام پس از آگاهی از مرگ ابوذر می فرماید:

حقارت دنیا در چشم ابوذر، او را در نظرم بزرگ و دوست داشتنی می کرد. او بنده شکم و در بند آرزوهای نایافته نبود. اگر هم به چیزی می رسید، به تکاثر و بهره وری فراوان نمی پرداخت و بیشتر ایام را در سکوت می گذراند....(۲)

یکی از پژوهشگران معاصر می نویسد:

ابوذر کسی است که پول فراوانی برای تغییر موضع سیاسی اش به او پیشنهاد شد و او قبول نکرد و به همین دلیل، به انواع گرفتاری ها دچار شد.(۳)

نویسنده دیگری درباره وی نوشته است:

ابوذر می توانست مانند برخی اصحاب که به پایه او نمی رسیدند، زندگی اشرافی داشته باشد، ولی این نقطه فارق بین انسانِ مکتبی و انسان عادی است... آری، ابوذر انسانی مکتبی بود، نه انسانی عادی. در بعضی جوانب، مواضع علیعليه‌السلام را تجسم می بخشید و این عجیب نیست؛ چون او شاگرد امیرمؤمنان علیعليه‌السلام و از مخلص ترین یاران آن حضرت به حساب می آمد.(۴)

شجاعت ابوذر

از صفات مثال زدنی ابوذر، شجاعت اوست. ابوذر قبل از اسلام آوردن، به شجاعت و جنگ جویی در قبیله بنی غفار معروف بود. پس از مسلمان شدن نیز اولین فردی بود

__________________________________________

۱- تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.

۲- ابوذر خود در جایی گفت: «کانَ قُوتی عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صاعَا مِن التَّمْرِفَلَسْتُ بزائدٍ عَلیهِ حَتّی اَلقیَ اللّه ُ عَزَّوجل؛ هزینه و خوراک من در زمان حیات سرورم، رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، یک صاع از خرما بود. چیزی بر آن نیفزوده ام و بدین منوال می گذرانم تا پروردگارم را دیدار کنم.» الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۵۴.

۳- دراساتٌ و بحوثٌ فی التاریخ و الاسلام، ج ۱، ص ۱۰۸.

۴- ابوذر الغفاری، صص ۲۱ و ۲۲.

که اسلام خود را اظهار کرد و به تبلیغ علنی توحید پرداخت. همچنین شرکت فعال در جنگ های گوناگون حکایت از شجاعت او دارد. ذهبی می نویسد:

ابوذر مردی پرشور و شجاع بود که به تنهایی به مقابله با مخالفان می پرداخت. خداوند، او را به نور اسلام هدایت کرد.(۱)

او این ویژگی را تا آخرین لحظه حیات حفظ کرد. تا زمان رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، ابوذر، شجاعانه برای برپایی حاکمیت اسلام و آیین توحید کوشید. پس از دوران پیامبر نیز عمرش در راه حق و عدالت گذشت و از شکنجه، تطمیع، تهدید و تبعید نترسید. او در این دوران چنان که پیامبر فرمان داده بود، دست به قبضه شمشیر نبرد، ولی بارها آن را آرزو کرد و گفت: «ای کاش اجازه می داشتیم و شمشیرها به دستمان بر می گشت!»

فروتنی ابوذر

ابوذر چنان فروتن بود که بنا بر بعضی نقل ها، پیامبر، او را به حضرت عیسی مسیحعليه‌السلام تشبیه کرد:

وَ مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَنْظُرَ اِلی تَواضُع عِیسَی بنَ مَرْیَم فَلْیَنظُرْ اِلی اَبی ذَر.(۲)

کسی که دوست دارد به فروتنی حضرت عیسی بن مریمعليه‌السلام نظاره کند، به ابوذر بنگرد.

یکی از روایاتی که نشانه فروتنی ابوذر است، روایتی است که از روابط محبت آمیز و نیز مزاح پیامبر با ابوذر پرده برمی دارد. مزاح پیامبر با وی علاوه بر اینکه نزدیکی فراوان ابوذر را به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشان می دهد، فروتنی اش را نیز به تصویر می کشد. داستان چنین است که پس از سال ها دوری ابوذر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ابوذر

____________________________________________

۱- سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۵.

۲- مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ۹، ص ۳۳۰؛ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۲۸، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۵۹.

به مدینه هجرت کرد و نزد پیامبر آمد. پیامبر چون او را دید، با تبسم فرمود: «اَنْتَ اُبُونَمْلَه؟ تو بابا مورچه ای؟» ابوذر در جواب گفت: «اَنَا اَبُوذَرٍّ؛ من بابای ذرّه ام.» حضرت فرمود: «آری! تو ابوذری.»(۱)

در داستان دیگری که نشان دهنده نهایت فروتنی ابوذر است، رخ دادی است که برخی شارحان صحیح بخاری نقل کرده اند و علامه امینی آن را در کتاب شریف الغدیر آورده است:

روزی ابوذر به بلال حبشی به شوخی و از شدت علاقه ای که به همدیگر داشتند، گفت: «یابْنَ السَّودا!» بلال از این سخن افسرده شد و به پیامبر شکایت برد. ابوذر پس از آنکه از ناراحتی بلال آگاه شد، خود را به زمین انداخت و گفت: «صورتم را از خاک بر نمی دارم تا آنکه بلال پای خود را روی صورتم گذارد و عفو خود را نشان دهد و راضی شود».(۲)

دیگر فضایل ابوذر

فضایل ابوذر در آنچه اشاره شد، خلاصه نمی شود. شاید به همین دلیل است که منابع گوناگون تاریخی در نقل فضایل این اسوه زهد، جهاد، عرفان و دانش ناتوان می مانند و به این سخن بسنده می کنند: «وَ مَناقِبُ اَبی ذَرٍّ کَثیره».(۳)

همچنین آمده است: «کانَ مِنْ کِبارِ الصَّحابَهِ قَدیمَ الاِسلام؛ او از بزرگان اصحاب و از اولین اسلام آورندگان است.»(۴) ابوذر سخاوتمند و عابد بود و با ستم دیدگان مهربانی می کرد. همچنین در مصایب و مشکلات روزگار، شکیبا بود و زبان به شکوه نمی گشود.

______________________________________

۱- الاصابه، ج ۴، ص ۶۳.

۲- ابوذر الغفاری؛ ص ۲۰؛ شهید ربذه، ص ۳۹.

۳- تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.

۴- تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۷.

ابوذر در آیینه وحی

آیات قرآن در زندان زمان نمی گنجد و به نسلی و قومی محدود نمی شود، ولی شأن نزول خاص دارد و با در نظر گرفتن مناسبت ویژه یا افراد خاص به پیامبر عظیم الشأن وحی شده است.

شخصیت و صفات شایسته ابوذر و دوستان او مانند سلمان، مقداد و حذیفه موجب شد تا آیاتی در شأن آنان نازل شود و از عظمت و فضیلت آنان پرده بردارد. از جمله آیاتی که در شأن ابوذر و همراهان دینی اش نازل شد، این آیه شریفه است:

( وَ السّابِقُونَ اْلأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ اْلأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَدًا ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ. ) (توبه: ۱۰۰)

آنانی که در صدر اسلام در قبول اسلام سبقت گرفتند از مهاجران و انصار و کسانی که از آنان نیکو پیروی کردند، خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. خداوند برای آنان بهشتی فراهم ساخته است که از زیر آنها نهرها جاری است تا در آن جاویدان بمانند و این سعادت بزرگی است.

علی بن ابراهیم قمی در شأن نزول و تفسیر این آیه آورده است:

منظور از قسمت اول آیه، برگزیدگانی چون ابوذر غفاری، مقداد، سلمان فارسی و عمار بن یاسر و کسانی اند که به پیامبر ایمان آوردند و او را تصدیق کردند و بر ولایت علی بن ابی طالبعليه‌السلام ، ثابت و استوار باقی ماندند.(۱)

آیه دیگر که به منزلت ابوذر و هم فکران او اشاره می کند، چنین است:

( إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً خالِدینَ فیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً ) (کهف: ۱۰۷ و ۱۰۸)

آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، در جنات فردوس (بهترین

__________________________________________

۱- بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۷.

بهشت ها) همواره جا داشته اند و به جای دیگر منتقل نمی شوند.

امام صادقعليه‌السلام درباره این آیه می فرماید:

( هذِهُ نزِلَتْ فِی اَبُوذَرٍّ وَ الْمِقدادِ وَ سَلمانِ الفارِسی وَ عَمّارِ بنِ یاسِرٍ جَعَلَ اللّه ُ لَهُم جَنّاتِ الْفِردُوس نُزُلاً اَی مَأوَی وَ مَنزِلاً ) .(۱)

این آیه درباره ابوذر، مقداد، سلمان فارسی و عمار یاسر نازل شده است خداوند باغ های فردوس را منزلگاهشان قرار داده است.

در سوره محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می خوانیم:

( وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ. ) (محمد: ۲)

آنان که ایمان آوردند و عمل نیکو انجام دادند و به آنچه بر محمد نازل شد، مؤمن شدند و آن البته از جانب پروردگارشان بود خداوند از بدی های آنان در گذشت و امورشان را اصلاح فرمود.

قمی در این باره می نویسد:

( وَالَّذین امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ) درباره ابوذر و سلمان و عمار و مقداد نازل شده است که نقض پیمان نکردند و به آنچه بر پیامبر نازل شد، ایمان آوردند؛ یعنی بر ولایت علیعليه‌السلام که خداوند آن را به حق فرو فرستاد، ثابت قدم ماندند.(۲)

آیه دیگری که به نظر قمی، مقام ابوذر و دوستانش را نشان می دهد، این آیه است:

( إِنَّمَا الْمُومِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیمانًا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ أُولئِکَ هُمُ الْمُؤمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ ) .

_____________________________________

۱- تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۶.

۲- تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۰۱؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۴۹.

ص:۳۷

(انفال: ۲ _ ۴)

همانا مؤمنان کسانی هستند که چون از خدا یاد شود، دل هایشان از عظمت او بلرزد و هرگاه آیات الهی تلاوت شود، بر ایمانشان افزوده می شود و همواره بر خداوند توکل دارند. آنان نماز را با حضور قلب بر پا می دارند و زکات روزی شان را می پردازند. آنان مؤمنان راستینند و نزد خداوند مراتب عالی و آمرزش و روزی نیکو دارند.

قمی درباره این آیه می نویسد:

فَانِّها نُزِلَتْ فی اَمیرالمُؤمِنینعليه‌السلام وَ اَبی ذَرٍّ وَ سَلمان وَ الْمِقْداد.(۱)

این آیه درباره حضرت علیعليه‌السلام و ابوذر و سلمان نازل شده است.

داستان شرکت ابوذر در جنگ تبوک، منزلت ابوذر را به خوبی نشان می دهد. این عمل وی چنان ارزشمند بود که یکی از آیات قرآن درباره آن نازل شد و مردم به ویژه مسلمانان را به نقش ابوذر توجه داد:

( لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرینَ وَ اْلأَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فی ساعَهِ الْعُسْرَهِ. ) (توبه: ۱۱۷)

به یقین، خدا به واسطه پیامبر بر مهاجران و انصار که در آن ساعت دشوار از او پیروی کردند، ببخشود.

از امام صادقعليه‌السلام درباره این آیه نقل شده است که منظور از آیه شریفه، ابوذر، ابوحیثمه و عمرو بن وهب هستند که در جنگ تبوک در سخت ترین شرایط، خود را به پیامبر رساندند تا در جبهه اسلام با کافران روم پیکار کنند و این لطف خداوند بود که شامل حال آنان شد و توانستند به صف مسلمانان بپیوندند.(۲)

در برخی منابع، ابوذر غفاری را از مصداق های این آیه شریفه دانسته اند:

_________________________________________

۱- تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۵۵؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۲.

۲- تفسیر صافی، ج ۲، ص ۳۸۳.

( وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقًا .) (نساء: ۶۹)

کسانی که از خدا و رسول اطاعت کنند، در ردیف کسانی هستند که خداوند ایشان را نعمت داده است و آن کسان، پیامبران الهی، راست گویان، شهیدان و صالحانند. آنان بهترین هم دمانند.

انس بن مالک از ابوصالح نقل کرده است که مراد از «شهیدان»، حضرت علیعليه‌السلام ، جعفر، حمزه و امام حسن و امام حسینعليهم‌السلام است و منظور از صالحان، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، بلال و خباب است.

امام صادقعليه‌السلام درباره آیه:( إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ) تنها به کسانی که ایمان آوردند و عمل نیکو انجام دادند، پاداش نیکو و همیشگی عطا کردیم.» (تین: ۶)، فرموده است که این آیه در مورد علیعليه‌السلام ، ابوذر، عمار، مقداد و سلمان هستند.(۱)

از این آیات به دست می آید که عبادت تنها عمل صالح نیست، بلکه شامل تقوا، عدالت ورزی و انفاق مال نیز می شود. ابوذر هم در ایمان و هم در عمل به تعالی مورد نظر اسلام رسیده بود؛ چندان که پس از خاندان پیامبر به عنوان اسوه قابل اطمینان در تاریخ اسلام ظاهر شد و مسلمانان را به سازندگی ومجاهدت فرا خواند.

ابوذر از نظر جبرئیل

ابوذر از اشخاص نادری است که جبرئیل امین درباره او سخن گفته است. امام صادقعليه‌السلام در این باره چنین نقل می کند:

جبرئیل امین کنار پیامبر بود که ابوذر وارد شد. جبرئیل پرسید: «او کیست؟»

ابوذر است.

«او در آسمان ها شناخته تر است تا در زمین. از او در مورد دعایی که هر

____________________________________________

۱- تفسیر فرات، ص ۲۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۴۵.

صبح گاه می خواند، بپرس».

ای ابوذر! در هر صبح گاه چه کلماتی را بر زبان می آوری؟

ای پیامبرخدا چنین می خوانم: «خدایا ایمانی به ذات پاکت و باور به پیامبرت و سلامتی از تمام بلایا و سپاس بر عافیت و بی نیازی از مردم بد را مسئلت دارم».(۱)

در منابع دیگر در این باره چنین آمده است:

جبرئیل در گفت وگو با پیامبر درباره ابوذر چنین سوگند یاد می کرد: سوگند به آن کسی که تو را به حق مبعوث گردانید، ابوذر در ملکوت آسمان های هفت گانه بسی مشهورتر از روی زمین است. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسید: «چگونه به این مقام دست یافته است؟» جبرئیل گفت: «به زهد ورزیدن در این دنیای فانی».(۲)

_________________________________________

۱- اصول کافی، ج ۴، ص ۳۸۱؛ رجال کشی، ج ۱، ص ۱۰۷ و ۱۰۸؛ معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۱۳۹.

۲- مستطرف، ج ۱، ص ۶۶؛ الغدیر، ج ۸، ص ۳۱۶.

فصل چهارم: ابوذر در کلام معصومانعليهم‌السلام و یاران

اشاره

۱ - معصومانعليهم‌السلام

اشاره

ابوذر غفاری به دو گونه مورد تکریم و محبت معصومانعليهم‌السلام قرار گرفته است. برخی از آنان در زمان حیات ابوذر یا پس از درگذشت وی، مقام ارجمندش را ستوده و درباره او سخن محبت آمیز گفته و از مشکلات و گرفتاری هایش اظهار تأثر کرده اند.

بعضی از معصومانعليهم‌السلام نیز احادیثی را از زبان او نقل کرده اند یا برای تجلیل مقام بلند دینی و جهادی او و هدایت مردم، به ماجراهایی از زندگی او اشاره کرده اند. در این قسمت به نمونه هایی از این دوگونه تکریم می پردازیم:

الف) ابوذر در نگاه پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌

اشاره

گذشت که پیامبر بزرگوار اسلام، ابوذر را صادق ترین مردم امت خویش معرفی کرد و او را از اهل بیت خود شمرد و در فراق هر چند اندک وی دل تنگی کرد و از او با عواطف و حالت خاص یاد کرد. در این بخش، به برخی دیگر از مناسبات میان پیامبر و ابوذر اشاره می کنیم تا ابعاد دیگر شخصیت ابوذر از دیدگاه پیامبر نمایانده شود و به اهمیت مواضع و روایات این صحابی جلیل القدر بیشتر اطمینان یابیم.