دلخواه بلند کنیم، آن وقت فضا سرسام آور خواهد شد. باور کنید آن قدر به بچه ها درباره ایجاد سروصدا تذکر داده ام که ملاحظه کردن برایشان یک فرهنگ رفتاری شده است. من حتی در چیزهای کوچک هم سعی می کنم همسایه طبقه پایین را در نظر بگیرم. مثلاً وقتی شب ها قرار است رختخواب بیندازیم، تشک را به جای اینکه از همان بالا روی زمین پرت کنم، آهسته زمین می گذارم که همسایه پایینی نرنجد. دلیلش هم این است که یک مدت هر شب رأس ساعت مشخصی، ناگهان اتاق ما می لرزید. بعدا که دوستانه با همسایه بالایی صحبت کردیم، معلوم شد آنها که می خواهند رختخواب را پهن کنند، تشک ها را از همان بالا می اندازند زمین و این آپارتمان های بساز و بفروش ما که مقاومت چندانی ندارند، به لرزه می افتند. ما هنوز با این فرهنگ که آنچه از دیگران نمی پسندیم در حق دیگران انجام ندهیم آشنا نیستیم».
حسین خدادایان، یکی دیگر از ساکنین این مجتمع ها این طور می گوید: «ما همان طور رفتار می کنیم که یاد گرفته ایم. همان طور که پدران ما رفتار می کردند. سعی می کنیم پایبند روش های خوب گذشته باشیم. ما وقتی بچه بودیم، می دیدیم که چگونه پدر و مادر در غم و شادی همسایه شریک بودند. ما سعی کرده ایم همین روش ها را در آپارتمان خود اجرا کنیم. اما آن قدرها موفق نبوده ایم و رابطه سنتی بین همسایه ها امروز در میان همسایگان آپارتمان نشین به سختی برقرار می شود. مثلاً چند وقت پیش که همسایه بالایی مراسم بله برون داشتند و از نظر جا در مضیقه بودند، ترتیبی دادیم که خانم ها در طبقه بالا و مردها در طبقه پایین پذیرایی شوند و شکر خدا کار به خوبی و خوشی هم تمام شد. این طور کارها، دل ها را بیشتر به هم نزدیک و صمیمیت را بیشتر می کند. مگر ما قرار است چقدر عمر کنیم که بخشی از آن را صرف درگیری و تشنج با همسایه کنیم. قدر لحظه لحظه این عمرهای کوتاه را باید بدانیم... من وقتی می خواستم همین آپارتمان را بخرم، یک ماه تمام هر روز بعدازظهر که از اداره برمی گشتم، کارم این بود که تا شب از این آپارتمان به آن آپارتمان می رفتم و بیش از آنکه به خود خانه توجه کنم، فکرم دنبال همسایه ها بود، به گونه ای که برخی از بنگاه داران تعجب می کردند، حتی یکی از بنگاهی ها به من گفت مگر قرار است شما کار خلافی در آپارتمان بکنید که این قدر روی همسایه ها حساسیت نشان می دهید. گفتم اتفاقا چون قرار است کار خلافی انجام ندهم این قدر حساسم. اگر خودم خلافکار بودم، دیگر برایم مهم نبود که دیگران چه کاره اند و چه رفتاری دارند».
یکی دیگر از شهروندان کرجی می گوید: «ما از وقتی که آپارتمان نشین شده ایم، به کلی اعصابمان ضعیف شده است ما در کنار کسانی زندگی می کنیم که کیسه زباله شان را از طبقه چهارم به جلو آپارتمان پرت می کنند و حتی در آپارتمان خود سگ و گربه نگهداری می کنند و سر و صدایشان آرامش کل آپارتمان را گرفته است و بارها به خاطر همین مسائل درگیری پیش آمده و حتی کار به شکایت هم کشیده، ولی نتیجه ای نداشته است. پارکینگ را به زمین فوتبال تبدیل کرده اند و در مقابل ساکنین آپارتمان می گویند بچه ها را که نمی توان حبس کرد و نیاز به جنب و جوش و بازی دارند. با وضعیت موجود، من بعید می دانم که حتی تا چند سال آینده هم در ایران فرهنگ آپارتمان نشینی جا بیفتد».
رضا عروجی، فرهنگی ساکن مجتمع مسکونی سادات در خیابان شهید مفتح کرج می گوید:
«متأسفانه در کشور ما تقلید کورکورانه و الگوپذیری بدون اطلاع از چند و چون موضوع، همواره رواج داشته و یکی از این موارد نیز الگوپذیری از زندگی آپارتمانی در جوامع غربی است. فرهنگ زندگی مدرن با فرهنگ زندگی ما مغایرت دارد و هنوز هم اغلب خانواده های ایرانی با فرهنگ سنتی زندگی می کنند و پذیرفتن فرهنگ زندگی مدرن نیاز به گذشت زمان و جا افتادن این مسئله و همچنین آموزش این فرهنگ دارد.
زندگی آپارتمانی، اثرات منفی بسیاری برای ما در پی داشته است و هنوز هم دارد. ما اول باید با حقوق شهروندی خود و سایرین آشنا می شدیم، بعد به زندگی آپارتمانی رو می آوردیم. و عدم این تدریج سبب آن شده که ما هر روز شاهد بگو و مگو و کشمکش میان همسایگانی که حقوق دیگران را رعایت نمی کنند باشیم».
مریم خوشقدم، دانش آموز ساکن مجتمع مسکونی گل ها در میدان والفجر کرج می گوید: «به نظر من برای ما خیلی زود بود که آپارتمان نشین شویم؛ به این دلیل که بیشتر افرادی که ساکن آپارتمان ها شده اند از فرهنگ زندگی جمعی بی خبرند و این گونه تصور می کنند که چون آپارتمان را خریده اند، می توانند هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند؛ در صورتی که این اصلاً منطقی نیست و افراد با فرهنگ های مختلف در آپارتمان جمع شده اند و باید رعایت حال یکدیگر را بکنند».
خانم مریم. س که به تنهایی در آپارتمان طبقه دوم یک ساختمان چهار
طبقه زندگی می کند نیز از پرداخت یکسان برخی هزینه های مشترک غیر عادلانه گله داشته و می گوید: «به نظر من پول آب را حتما باید بر اساس تعداد افراد خانواده ها تقسیم کرد، چون آب موردی است که مصرف آن با افزایش تعداد خانوار بالا می رود، اما متأسفانه ما در ساختمان خود هنوز به اتفاق نظر در این مورد نرسیده ایم. این مسئله را برخورد صحیح مدیریت ساختمان می تواند حل کند».
شکایت یا تفاهم؟
بسیاری از اختلافات همسایه ها به دلیل عدم شناخت نسبت به حوزه مالکیت آنهاست. آنها فکر می کنند که چون صاحب خانه هستند، مختارند هرگونه که بخواهند زندگی کنند و فراموش می کنند که هر آپارتمان، در واقع مانند اتاقی است که هر صدایی به راحتی در آن منعکس می شود. این افراد بی توجه به حقوق دیگران، بروز هر مشکلی برای همسایه را طبیعی می دانند و آن را به آپارتمان نشینی نسبت می دهند. در حالی که آنچه مشکل زاست، نبود مسئولیت در برابر کسانی است که با آنها در یک ساختمان زندگی می کنند. این گونه برخورد با مسائل مشترک آپارتمان ها، کار را به جایی می رساند که امکان هیچ گونه تفاهمی نیست و برخی مجبور می شوند راه شکایت به مراجع قضایی را در پیش گیرند.
فریده اسماعیلی که با مشکلات زیادی به تازگی آپارتمانی را در طبقه اول یک ساختمان هشت واحدی خریداری کرده است، می گوید: «من قبلاً که مستأجر بودم فکر می کردم مشکلاتم ناشی از این قضیه است. اما از وقتی هم که صاحب خانه شده ام با مسائل زیادی روبه رو هستم. زیرا متأسفانه هنوز
تعریف درستی از حوزه مالکیت برای مردم جا نیفتاده است. یعنی متوجه نیستیم که وقتی با همسایه مجاور خود، دیوار مشترک داریم و صدای ما کاملاً به سوی دیگر می رود یا کف آپارتمان ما همان سقف آپارتمان پایینی است، باید از ایجاد سروصدای زیادی خودداری کنیم. دیگر اینجا نمی توانیم مدعی باشیم که آپارتمان صددرصد متعلق به ماست که وقت و بی وقت ایجاد مزاحمت کنیم. اگر همه افراد جامعه که بیشتر آنها در آپارتمان زندگی می کنند با فرهنگ آپارتمان نشینی آشنا باشند و قانون نیز آنها را مکلف به رعایت حقوق دیگران بکند، دیگر شاهد بروز مشکلات آپارتمان نشینی به صورت کنونی نخواهیم بود».
حمید کیمیا، دانشجوی سال سوم رشته ریاضی نیز می گوید: «ما آن قدر از سروصدای زیاد همسایه بالایی خود به ستوه آمدیم که سرانجام مجبور شدیم شکایت کنیم. گو اینکه مشکلات میان ما و این همسایه به خوبی فیصله یافت، امّا ای کاش وسایل ارتباط جمعی این مسئله را جدی می گرفتند و مباحثی را نیز به فرهنگ آپارتمان نشینی و ترویج آن اختصاص می دادند».
سر و صدای زیاد، آن هم بی موقع، به ویژه هنگام استراحت ظهر یا شب در فضای عمومی مانند راهرو، پارکینگ و حیاط ساختمان، سروصدای بی وقت مهمان ها، به ویژه هنگام خداحافظی در نیمه شب، سروصدای بچه ها، نبود احساس مسئولیت نسبت به خرابی ها، ترکیدگی لوله و مشکلات ساختمانی که صاحب آپارتمانی برای همسایه اش به وجود می آورد؛ همه و همه می توانند آرامش خانه ها را در مجتمع های مسکونی بر هم زنند و گاه مشکلات بسیار جدی ایجاد کنند، اما از سویی، مدیران ساختمان ها نیز می توانند نقش مؤثری در حل و فصل این مسائل ایفا کنند.
مهناز کریمی، ساکن خیابان گاندی که در طبقه اول یک مجتمع مسکونی زندگی می کند، بر این باور است که انتخاب مدیر یا هیئت مدیره برای سامان دادن به حل و فصل مشکلات مشترک آپارتمان ها ضروری است. برای نمونه، می توان درباره زمان بازی بچه ها به توافق رسید. شاید ساعت ۴ تا ۶ بعدازظهر زمان مناسبی باشد. با این برنامه ریزی، نه تنها بچه ها فرصت و امکان بازی خواهند داشت، نوعی نظم پذیری اجتماعی را نیز تجربه خواهند کرد.
خانم اشتری یکی دیگر از ساکنین، این گونه بیان می کند: «آپارتمان نشینی، فرهنگ و منش خاص خودش را می طلبد که ما کمتر آن را می بینیم. متأسفانه هیچ گاه همسایه ها حقوق دیگران را رعایت نمی کنند و این رعایت نکردن حقوق دیگران به صورت خرده فرهنگ در آمده است».
یکی دیگر از کسانی که زندگی آپارتمانی را چند سالی تجربه کرده است، از کیفیت آنها و عدم نورگیری مناسب انتقاد می کند و با ابراز ناراحتی از همسایه ها می گوید: «آپارتمان نشینی فرهنگ می خواهد، یعنی پله ها را آهسته بالا و پایین برو، نیمه شب ایجاد مزاحمت نکن، سروصدا ایجاد نکن، مراعات حال دیگران را بکن و افزون بر اینها مسائلی وجود دارد که قابل رفع نیست، مثلاً اگر همسایه ای دچار مسائل اخلاقی و مشکلاتی در زمینه اخلاقیات باشد، چاره ای جز فرار از آپارتمان به ذهن نمی رسد».
________________________________________